اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
مدارس سوئد چگونه است ؟
همه بچهها در شش سالگی میتوانند در یک کلاس پیشدبستانی ثبتنام کنند. تحصیل در سوئد تا کلاس نهم برای همه اجباری است.
دورههای آموزشی بعد از مهدکودک تا پایان دبیرستان شامل پنج دوره است. بچههایی که شش سال آنها تمام شده است وارد دوره پیشدبستانی میشوند. این دوره کودکان را با کتاب، کلاس، معلم و کار گروهی آشنا میکند. پس از پیشدبستانی، دوره سه ساله «پایه» شروع میشود.
بعد از پایه، دوره «میانی» به مدت سهسال ادامه پیدا خواهد کرد. در دوره پایه و دوره میانی، شاگردان در طول سهسال با همان معلمی همراه هستند که آن دوره را با او آغاز میکنند. به این ترتیب رابطه بین معلم و شاگردانی که به خوبی یکدیگر را میشناسند بسیار صمیمانه و نزدیک خواهد بود.
نمرهدادن ممنوع
در دبستانهای سوئد نمرهدادن ممنوع است. مطالعات روانشناسی نشان میدهد درجهبندی کودکان از طریق نمرهدادن، به شخصیت آنها آسیب میرساند. معلم از راه تماس نزدیکی که با شاگردان خود دارد، نقاط قوت و ضعف آنها را میشناسد.
دانشآموزی که در مدرسه نمیتواند مانند سایر شاگردان به راحتی درس بخواند، بیتردید دچار مشکلاتی است که معلم باید به بررسی آنها بپردازد. بنابراین به جای نمرهدادن و تشویقکردن بعضی از دانشآموزان و تحقیرکردن برخی دیگر، مدرسه باید به دانشآموزان ضعیف کمک کند.
گاهی رابطه سایر دانشآموزان باعث گوشهنشینی و عقبافتادگی یک دانشآموز میشود. در این صورت وظیفه مدرسه است که این مشکل را از راه گفتوگو با دانشآموزان حل کند. گاهی عوارض بازدارنده دانشآموز ناشی از رفتاری است که با او در خانواده صورت میگیرد.
سختگیری والدین در خانه میتواند باعث افسردگی یا ناآرامی دانشآموز شود. در چنین مواردی مدرسه، اداره اجتماعی را در جریان میگذارد. وظیفه اداره اجتماعی است که موقعیت خانواده دانشآموز و روابط افراد خانواده را مورد بررسی قرار داده و راهحلهای مناسب را به کار گیرد.
در مدارس چه میگذرد
در همه مراحل آموزشی از مهدکودک تا تحصیلات دانشگاهی دختران و پسران در کنار هم هستند و بهطور مختلط در کلاسهای درس و محیط آموزشی حضور دارند. بچهها از مهدکودک و دبستان عادت میکنند دیگران را با نام کوچک آنها صدا کنند. حتی معلم با اسم کوچک و ضمیر «تو» مورد خطاب قرار میگیرد.
در دبستانها برای تمیز نگهداشتن محیط کلاسهای درس، دانشآموزان قبل از ورود به کلاس کفشهای خود را درمیآورند. با تمیز بودن زمین دانشآموزان و معلم میتوانند در گردهماییهایی که دارند، دایرهوار روی زمین بنشینند. در این حالت جای همه شرکتکنندگان در گردهمایی موقعیت مشابهی دارد.
روزهای دوشنبه که آغاز هفته است شاگردان و معلم گردهم مینشینند و بچهها درباره آنچه در روزهای تعطیل انجام دادهاند، برای همکلاسیها و معلم خود صحبت میکنند. صحبت در برابر جمع بهطور نوبتی بوده و همه باید در آن شرکت داشته باشند.
به این ترتیب همه شاگردان میآموزند در برابر دیگران صحبت کنند. در محیط دبستان کوشش میشود از بروز اطلاعاتی که نشاندهنده تمایز خانوادهها از یکدیگر باشد، جلوگیری شود. بهعنوان مثال معلم حق ندارد درباره شغل والدین کودک یا مذهب آنها سخنی به میان آورد.
برملا شدن اطلاعات شخصی و خانوادگی در محیط آموزشی میتواند دانشآموزان را نسبت به یکدیگر متمایز کرده و بین آنها فاصله اندازد. هدف این است که عدم تبعیضات شغلی یا مذهبی از همان دوران کودکی در بچهها نهادینه شود.
تبلیغات و تلقینات مذهبی در سیستم آموزشی سوئد کاملا ممنوع است. از سال سوم دبستان هرساله ضمن درس تاریخ و علوماجتماعی، تاریخ مذاهب تدریس میشود. اما معلم حق ندارد نسبت به یک مذهب یا سیاست موضعگیری کند یا اینکه اعتقادات شخصی خود را برای شاگردان کلاس بیان کند.
همه مدارس دارای سالن ناهارخوری هستند که دانشآموزان ناهار را در آنجا صرف میکنند. در مناطقی که خانوادههای کارگری زندگی میکنند، صبحانه نیز در مدارس آماده میشود تا بچههایی که مایل باشند، قبل از شروع کلاسها از آن استفاده کنند.
در همه مدارس کتابخانه وجود دارد که به تعداد مورد نیاز کتاب، نوار و سیدی در اختیار دارد. این کتابخانهها به کتابخانه مرکزی شهر وصل هستند و از طریق آن تغذیه میشوند. در مدارس، بچهها به خواندن کتاب بهطور فردی یا گروهی تشویق میشوند.
یکی از برنامههای جمعی این است که هرگاه دانشآموزی کتابی میخواند، خلاصه آن را برای بقیه تعریف کند. در هر مدرسهای به ذوق و سلیقه کارکنان آن، راهکارهای گوناگون برای تشویق بچهها به کتابخوانی وجود دارد. در یک مدرسه لوله پلاستیکی درازی در کنار حیاط مدرسه قرار دادهاند. در هر کلاس نیز تعدادی گلوله پلاستیکی در دسترس است.
وقتی دانشآموزی یک کتاب را به پایان میرساند، معلم او یکی از گلولهها را در آن لوله پلاستیکی میاندازد. گنجایش لوله هزار گلوله است. همه میدانند وقتی ظرفیت لوله پر شود، جشن بزرگی در مدرسه برپا خواهد شد. تب خواندن کتاب به ویژه هنگامی که لوله بیش از نصف پر شده باشد، بالا میگیرد و بچهها به کتابخوانی تشویق میشوند.
کتاب، دفتر و نوشتافزار در دوره دبستان و دبیرستان رایگان است و در اختیار همه دانشآموزان قرار میگیرد. در هر کلاسی کمدی ویژه برای این وسایل قرار دارد که کلید آن در اختیار معلم است و دانشآموزان وسایل مورد نیاز خود را از او دریافت میکنند.
در هر دبستان یک روانشناس حضور دارد تا مسائل دانشآموزان را مورد بررسی قرار داده و راهکارهای مناسب ارایه دهد.
نظافت و جمعآوری وسایل در کلاسهای درس با کمک و نظارت معلم و همکاری شاگردان صورت میگیرد. هفتهای یک بار میز و صندلی و گنجههای کتاب و سایر وسایل کلاس درس تمیز شده و مرتب چیده میشود. در هر کلاس یک دستشویی با آب گرم و سرد وجود دارد که به نظافت دانشآموزان کمک میکند. نظافت کف اتاقها و اماکن عمومی مدرسه توسط نظافتچی مدرسه انجام میشود.
کمک هزینهای که از بدو تولد به هر کودک تعلق میگیرد تا ١٥سالگی به مادر و سپس بهعنوان پول توجیبی به خود دانشآموز پرداخت میشود.
در مدارس سوئد بچهها یونیفرم (لباس متحدالشکل) ندارند. اصولا در فرهنگ دموکراتیک سوئد پوشش یک مسأله شخصی است که هرکس به هر شکل که خود دوست دارد میتواند در ملأعام ظاهر شود.
در هر کلاس درس، دانشآموزان از طریق رأیدادن دو نفر را به نمایندگی خود انتخاب میکنند. این انتخاب گردشی بوده و هرچندگاه تکرار میشود. نمایندگان مسئولیت ارتباط با کلاسهای دیگر و نیز سالن غذاخوری را برعهده میگیرند.
نمایندگان کلاسها در گروهی به نام شورای دانشآموزان شرکت میکنند. در این شورا یکی از معلمان نیز بهعنوان نماینده مدرسه حضور دارد. دانشآموزان مسائل مورد نیاز خود را با این معلم درمیان گذاشته و از این طریق خواستهای خود را به مدیریت مدرسه میرسانند.
در سوئد هرگونه تحقیر، تنبیه و مجازات دانشآموزان جرم است. هرگاه معلمی مرتکب چنین جرمی شود به دادگاه فرستاده خواهد شد و در صورت محکومیت، شغل معلمی را از دست خواهد داد.
در دوره متوسطه (از هفتم تا نهم) امتحانات دورهای و پایان سالی وجود دارد و دانشآموزان نمره دریافت میکنند. شورای دانشآموزی در دوره متوسطه و دبیرستان یک نفر را از میان خود بهعنوان سخنگوی شورا تعیین میکند که در جلسات معلمان و هیاتمدیره مدرسه حضور دارد و بین دانشآموزان و کادر رهبری مدرسه به اطلاعرسانی میپردازد.
اخبار اجتماعی - شهروند
ویدیو مرتبط :
مدارس ژاپن چه خبره ؟ (سیستم آموزش در مدارس ژاپن)-عالیه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آموزش سلامت جنسی در مدارس
اگر امروز زن و شوهرهایی را میبینیم که علیرغم عشق و عاطفه کافی نسبت به هم، قدرت برقراری ارتباط صحیح عاطفی و زناشویی ندارند، باید به زمان کودکی و نوجوانی آنها بازگردیم. زمانی که نخستین پایههای تربیت روانی و عاطفی فرد گذاشته میشود و اگر از همان زمان این پایهها به درستی گذاشته نشود، ممکن است فاجعه بزرگی در انتظار خانوادهها و جامعهمان باشد.
مدرسه نه تنها فارسی و ریاضی بلکه میتواند موضوعات بسیار گستردهتری را نیز به فرزندان ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم آموزش دهد. از جمله این موارد آموزش مسایل مرتبط با سلامت جنسی است. در مورد این موضوع و نقش مشاوران در این زمینه با دکتر رهنما، روان شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد و پژوهشگر کلینیک سلامت جنسی خانواده گفتگو کردیم...
مشاوران مدارس به چه شکل میتوانند در امر سلامت جنسی نقش داشته باشند؟ آیا اصلا آنها این صلاحیت را دارند که وارد حیطه خطیر آموزش سلامت جنسی شوند؟
بخشی از وظایف مشاور در مدارس، دادن همین آگاهیها است. یکی از روشهای موثر نیز همین بحثهای عمومی و آگاهی بخشی کلی است که قدم اول پیشگیری به حساب میآید و بحثی است که همه به آن نیاز دارند و البته قبل از زمانی که فرد مشکل جنسی پیدا کند. به ویژه اینکه در جامعه ما مسایل جنسی حالت تابو دارد.
این آگاهی بخشی را میشود در قالب آموزشهای رسمی و با بهانه قرار دادن مسایلی که حتما باید آموزش داده شود، مثل ایدز یا بحث اعتیاد، مطرح کرد چون مسایل جنسی مسایلی هستند مرتبط با سایر جنبههای زندگی. میتواند مشاورههای فردی باشد یا مشاورههای گروهی یا آموزشهای گروهی برای دانشآموزان راهنمایی یا دبیرستان و یا انتشار بروشورهایی که خود مشاور میتواند در این زمینه تهیه کرده باشد.
البته هر مشاوری در مدرسه به عنوان اینکه مشاور است نمیتواند مسایل جنسی را آموزش دهد، ممکن است لازم باشد از مشاور دیگری دعوت شود که آموزشهایی دیده و با مسایل آشناست. این یک بعد قضیه هست یعنی بعد عمومی مساله است که به پیشگیری برمیگردد.
وقتی دانشآموزی در مدرسه دچار مشکلی شده است، مشاور به چه شکل میتواند کمک کند؟
بله، این بعد دوم قضیه است که میتوان آن را جنبه «درمان»، در مقابل پیشگیری، نامید و بر میگردد به زمانی که مساله شدت پیدا کرده باشد و در این حالت باید اقدامات درمانی نیز صورت گیرد. برمیگردد به زمانی که مساله حاد میشود که به درمان میرسیم. به عنوان مثال، زمانی که نوجوان دچار انحراف اخلاقی شده و یا به ایدز و اعتیاد مبتلا شده باشد یا آنجایی که دیگر مشاور باید اقدامی انجام دهد.
معمولاً در اینجا باید اقدام کلینیکی گستردهتری صورت بگیرد، مشاور باید فرد را به روان پزشک، روان شناس بالینی یا مددکار اجتماعی که میتواند رابط بین مدرسه و خانواده باشد، معرفی کند که این مستلزم این است که مشاور با متخصصان بالادستی خود ارتباط داشته باشد. دانش آموز را ارجاع بدهد و بعد پیگیری کنند چون ممکن است فردی را که معرفی کرده نیاز به بستری یا پیگیریهای عمیقتر داشته باشد. ما در این زمینه هم نیاز به برنامهریزیهای بیشتری داریم.
بعضی معتقدند مطرح کردن این صحبتها و موضوعات مرتبط با سلامت جنسی، برای بچهها و دانش آموزان مشغولیتهای ذهنی پیش از موعد ایجاد میکند و در نتیجه نباید خیلی به بچهها اطلاعات داد. نظر شما چیست؟
ما میگوییم یک حد میانه را باید رعایت کرد. این نگرانی درست است اما به خاطر این نگرانی، ما نمیتوانیم اطلاعات اساسی و موردنیاز فرزندانمان را به آنها ندهیم چون در این صورت حس کنجکاوی باعث میشود که پاسخ آن را از منابع ناسالم و حتی منحرفکننده جستجو کند. ما آن طرف قضیه را هم باید ببینیم.
ضمن اینکه باید هوشیار باشیم که اگر در این سن، اطلاعات لازم را به نوجوانان مطابق با جنسیت و سن وی به آنها ندهیم، آنها در زمان بزرگسالی دچار اختلالات روحی و روانی و حتی تربیتی میشوند و علاوه بر آن، احتمال اینکه بتواند زندگی سالم و موفقی در آینده داشته باشند، کم میشود اما نکته در اینجاست که باید مسایل را به تدریج و درجای خود و به میزان لازم به بچهها منتقل کنیم و شرط لازم هم این است که مشاور ارتباط صحیحی با بچهها برقرار کرده باشد تا در موقع لزوم، بتواند به او آموزش هم بدهد و سوالات وی را بهطور مناسب پاسخ دهد.
و این آموزشها دقیقا از چه سنی باید شروع شود؟
معمولا در روان شناسی میگوییم وقتی که خود فرد میآید سوال میپرسد، بهترین و مناسبترین سن برای دادن آموزش است. آنجا باید به صورت درست جواب بدهیم و در کنار پاسخ به سوال، مطالب دیگری که لازم است را نیز به او منتقل کنیم.
چه باید کرد؟
باید توجه داشته باشیم که ما از طریق آموزش زمینه را برای تغییر نگرش ایجاد میکنیم. در واقع آموزش وسیله است و تغییر نگرش میشود هدف. نگرش مورد نظر ما این است که افراد بدانند که سلامت جنسی بخشی از بهداشت روانی خود آنهاست. چون تغییر نگرش در سنین بالاتر خیلی مشکل است.
نکته دوم این است که در هر مرحلهای باید بخشی از مسایل را آموزش داد تا آموزش یک روند و سیر طبیعی پیدا کند ولی اگر یک دفعه این آموزشها بخواهد هجوم بیاورد، فرد مشکل پیدا میکند. نکته سوم اینکه در آموزش مسایل جنسی قرار نیست که ما فقط به بحث رابطه جنسی بپردازیم. مسایل پیرامونی مثل برقراری رابطه یا حریم خصوصی، این موارد هم بخشی از تربیت جنسی فرد است که در برخی از موارد باید از سنین پایینتر به آن پرداخته شود.
جای بعضی آموزشها در پیش دبستانی و دبستان است. از جمله اینکه در این سن، بچهها باید به تدریج حریمها را یاد بگیرند و آن وقت است که آموزش ما یک روند طبیعی پیدا میکند و اینکه اجازه ندهند که هر کسی لمسشان کند. این موارد را باید به بچه آموزش داد، در قالبهای جذاب و متناسب باید با توجه به سن کودک یا نوجوان به وی آموزش داد؛ مثلا به شیوههایی از قبیل نمایش، داستان، بازیهای عروسکی با کودک.
از سوم دبستان تا اول راهنمایی، دوره نهفتگی است، یعنی به صورت موقت مسایل جنسی برای فرد مشغولیت ایجاد نمیکند. در این دوره آموزشهای لازم به صورت تدریجی و به شکلی که تابوی آن برای فرد شکسته شود، لابهلای مسایل اخلاقی باید آموزش داده شود اما اگر یک دفعه این آموزش بخواهد هجوم بیاورد، ذهن کودک به هم میریزد. در آموزش مسایل جنسی قرار نیست که ما فقط به بحث رابطه جنسی بپردازیم، مسایل پیرامونی مثل برقراری رابطه یا حریم خصوصی نیز باید آموزش داده شود.
تا این سن، یعنی قبل از بلوغ و قبل از رفتن به دبیرستان نیز آگاهی دادن به صورت عمومی و غیرمستقیم انجام میشود اما وقتی میرسند به سن دبیرستان و بلوغ، باید برخی موارد دیگر به صورت مستقیم برای آنها مطرح شود که شامل مواردی مانند آموزش مهارتهای ارتباطی، مثل مهارت برقراری رابطه با جنس مخالف و راههای ارضای صحیح عاطفی و تهدیدهای موجود در این زمینه میباشد که میتواند از آن حالت آگاهی بخشی عمومی فراتر رود.
ما باید همه کمک کنیم. اگر بخواهیم از آسیبهایی مثل ایدز و یا انحرافات اخلاقی در جامعه خود به دور باشیم یا سازگاری زندگی زناشویی را بالا ببریم، اگر بخواهیم پدران و مادرانی داشته باشیم که آنها هم به نوبه خود فرزندان سالمی تربیت کنند و فرزندان سالمی داشته باشند، همه باید عزم داشته باشند، از والدین، مسوولان مدرسه، دانشگاهیان، صاحبنظران و مسوولان کشوری، همه و همه و این عزم باید تدوام داشته باشد، نه اینکه یک دفعه موجی بیاید که برود و باز بعد از مدتی همه فراموش کنند.
این آموزشها باید نهادینه شوند. اگر غفلت کنیم، مشکلاتی جدی خواهیم داشت. مدارس نقش ویژهای در این خصوص دارند چون بین ۶ تا ۱۸ سالگی فرزندان ما بهترین سالهای عمرشان را در مدرسه میگذارانند. اگر این فرصت را در مدرسه از دست بدهیم، وقتی که به دانشگاه میرسند، دیگر میشود تهدید.