اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

محاکمه پسر زیر 18سال که به قتل یک دخترمتهم است پایان یافت/جسدمقتول که در سطل زباله انداخته شد گم شده



 اسفندماه سال 92 با ادعاهای پدری نگران مبنی بر اینکه دختر 18 ساله‌اش به نام غزاله به طرز مرموزی گم‌شده است، پلیس پایتخت به تجسس‌های ویژه‌ای برای پرده برداشتن از سرنوشت دختر گمشده دست زد.

این پدر که آشفته بود وقتی پیش روی بازپرس دادسرای جنایی تهران ایستاد، گفت: «روز گذشته دخترم برای رفتن به مطب یک پزشک از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. هر چه چشم به راه ماندیم به خانه نیامد. هر دقیقه دل نگرانی‌مان بیشتر می‌شد. چند بار به موبایلش زنگ زدم وقتی دیدم از دسترس خارج است دلواپس شدم تا اینکه به مطب آن پزشک مراجعه کردم و فهمیدم غزاله به آنجا رفته اما به دلیل شلوغی مطب از وی خواسته شده بود یک ساعت منتظر بماند، اما وی مطب را ترک کرده بود نگران هستم که دخترم گرفتار سرنوشت بدی شده باشد.»

با ادعاهای این پدر نگران، تیمی از پلیس مأموریت یافت تا درباره سرنوشت دختر گمشده دست به تحقیقات بزند.


کارآگاهان در جریان تحقیقات خود متوجه شدند که غزاله با پسری به نام آرمان چند بار در روزی که ناپدید شده است ارتباط تلفنی داشت و پیامک‌هایی بین آنها رد و بدل شده است.


این پسرجوان خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفت و آشنایی با غزاله را پذیرفت. وی گفت در سفری به آنتالیا با هم آشنا شدیم و بعد از آن فقط با هم تلفنی در ارتباط بودیم اما از گم‌شدن وی هیچ اطلاعی ندارم.


این در حالی بود که کارآگاهان در بازرسی از خانه آرمان متوجه آثار خون در اتاق این پسر شدند و همین کافی بود تا او را بازداشت کنند.


آرمان وقتی دید راز جنایت هولناکش برملا شده است چاره‌ای جز بیان حقیقت ندید و گفت: حدود یک سال پیش من و غزاله وقتی از آنتالیا به تهران برگشتیم دوستی تلفنی‌مان ادامه یافت. هر از گاهی نیز با هم در بیرون قرار ملاقات می‌گذاشتیم.

 

من به وی خیلی علاقه‌مند شده بودم و تصمیم گرفتم با وجود اینکه کوچک‌تر بودم با غزاله ازدواج کنم اما این اواخر غزاله به من می‌گفت که قصد ازدواج ندارد و می‌خواهد ادامه تحصیل بدهد. خیلی ناراحت بودم و می‌خواستم با او حرف بزنم تا اینکه روز حادثه وی به مطب پزشک مراجعه کرد و با من تماس گرفت. از آنجا که پدر و مادرم هر دو پزشک هستند آن روز به مطب‌هایشان رفته بودند و من وقتی دیدم که کسی خانه نیست از فرصت استفاده و غزاله را به خانه دعوت کردم.


وقتی وی به خانه‌مان آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند خیلی عصبانی شدم. بین ما مشاجره لفظی درگرفت. من وی را هل دادم، سرش به لبه تختخوابم خورد و سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به وی زدم، وقتی دیدم نفس نمی‌کشد نمی‌دانستم چکار کنم. از ترس اینکه پدر و مادرم نفهمند سریع به انباری خانه‌مان رفتم و یک چمدان برداشتم، جسد غزاله را در چمدان جاسازی کردم و داخل سطل زباله میرداماد انداختم، سپس به خانه آمدم و آثار قطرات خونی که در خانه بود را پاک کردم.


فردای آن روز موضوع را با دوستم فربد در میان گذاشتم اما وی باور نمی‌کرد. از او خواستم که با هم کنار سطل زباله برویم، وقتی با هم آمدیم تا ببینیم که جسد چه شده است، دیدیم اثری از چمدان نیست. با اعترافات آرمان، فربد نیز به عنوان مطلع به دادسرا احضار شد و ادعاهای دوستش را تأیید کرد.


پس از آن دستور داده شد تا جسد ردیابی شود اما جست‌وجوها حتی تا محل جمع‌آوری زباله‌ها در حاشیه تهران به بن‌بست خورد و هیچ‌گاه جسد غزاله پیدا نشد.در حالی که آرمان در زندان بود .

در دادگاه
صبح دیروز آرمان در حالی که بررسی‌ها نشان می‌دهد تنها هفت روز کوچک‌تر از 18 سالگی است در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت.


در ابتدای جلسه پدر و مادر غزاله در جایگاه ایستادند و قصاص آرمان را خواستند. سپس آرمان پشت تریبون دفاع اصرار بر بی‌گناهی کرد و همه اعترافات قبلی‌اش را دروغ خواند.


آرمان گفت: وقتی غزاله به خانه ما آمد گفت که می‌خواهد برای ادامه تحصیل راهی کشور سوئد شود. از من خواست که اطلاعاتی درباره سوئد در اختیارش بگذارم. سپس قرار شد که من در جلسه بعد به برادرش توضیح بدهم. بنابراین از من خداحافظی کرد و از پله‌ها پایین رفت. همین که خواستم در ورودی آپارتمان را ببندم ناگهان صدای جیغ غزاله را شنیدم و وقتی از پله‌ها پایین رفتم دیدم او سقوط کرده است.

 

هر چه صدایش زدم جوابی نشنیدم با زحمت وی را بالا بردم. همزمان برادر کوچکم در را باز کرد که به او گفتم برو داخل اتاق که او نیز در را بست و متوجه حضور غزاله در خانه نشد. سپس از ترس پدر و مادرم که به من گفته بودند حق ندارم نامزدم را خانه بیاورم، ترسیدم و با چمدانی که در انباری بود پیکر غزاله را داخل آن جاسازی کردم و به بیرون انتقال دادم تا کسی متوجه نشود.


قاضی: شما ادعا داری که غزاله از پله‌ها سقوط کرده است پس چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟
آرمان: آن لحظه ترسیده بودم نمی‌دانستم چکار کنم.


قاضی: شما داستان جنایت را برای دوستت فربد تعریف کردی، چه حرفی داری؟
آرمان: من به دروغ گفتم غزاله را کشته‌ام چون اگر به فربد می‌گفتم از پله‌ها سقوط کرده است، حرفم را باور نمی‌کرد و با من نمی‌آمد که برای پیدا کردن جسد به کنار سطل زباله برویم!‌ باور کنید مجبور شدم به فربد بگویم من غزاله را کشتم!

بنابر این گزارش، حکم پسرجوان که پزشکی قانونی نیز در خصوص سن وی نظریه خود را عنوان کرده و قدرت تمیز دادن عقلی وی را مورد تأیید قرار داده‌ است بزودی از سوی هیأت قضایی صادر خواهد شد.

  اخبار حوادث  - آرمان 


ویدیو مرتبط :
سطل زباله / سطل زباله پلاستیکی 2-66572450-021

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

درگیری دو با جناق در کشتارگاه با قتل پسر جوانی پایان یافت.



جرایم جنایی , قتل , حادثه

ساعت 10 و 30 دقیقه 29 آذر سال گذشته ، مأموران کلانتری قلعه نو از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 در جریان یک فقره "نزاع و درگیری منجر به قتل" در مقابل در ورودی یک واحد کشتارگاه دام در جاده کمربندی کهریزک قرار گرفتند.


با حضور مأموران کلانتری و بررسی های اولیه مشخص شد که فردی به نام "حامد . پ" 23 ساله، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده و دو نفر به اسامی "فرشاد . ت"  24 ساله و "محمدرضا . ص" 30 ساله ، پس از ارتکاب جنایت و با یک دستگاه خودرو سواری مگان از محل متواری شده اند .


با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور دادرس شعبه 102 کهریزک  ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .

با آغاز رسیدگی به پرونده در اداره دهم ، کارآگاهان پس از حضور در محل جنایت متوجه شدند که واحد کشتارگاه مجهز به دوربین های مداربسته است . علاوه بر دوربین های مداربسته که صحنه نزاع و درگیری را به صورت کامل ضبط کرده بود ، شهود صحنه جنایت نیز در اظهارات خود به کارآگاهان عنوان کردند که فرشاد و محمدرضا در حال خارج شدن از کشتارگاه بودند که در همان لحظه حامد –مقتول- به همراه یکی از دوستانش به نام "حسین . ع" 45 ساله ، قصد ورود به داخل کشتارگاه را داشتند که ناگهان در مقابل در ورودی با یکدیگر درگیر شده و حامد با قمه به سمت فرشاد و محمدرضا حمله ور شده و آنها را زخمی کرد. فرشاد و محمد نیز با چاقوهای مخصوص کشتارگاه که همراه خود داشتند ، ضرباتی را به حامد وارد و پس از ارتکاب جنایت ، با خودرو سواری مگان متعلق به فرشاد از محل متواری شده اند .

در ادامه رسیدگی به این پرونده و با توجه به دلایل و مدارک به دست آمده که طی آنها عاملان جنایت شناسایی شده بودند ، کارآگاهان به محل سکونت هر دو متهم در شهرری مراجعه و پی بردند که فرشاد و محمدرضا، پس از ارتکاب جنایت از محل سکونت خود متواری شده اند.

تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه و دستگیری متهمان ادامه داشت تا سرانجام با انجام سلسله اقدامات پلیسی، کارآگاهان موفق به شناسایی مخفیگاه "فرشاد" و "محمدرضا" در منطقه تهرانپارس شدند. مخفیگاه متهمان تحت مراقبت های نامحسوس پلیسی قرار گرفت و سرانجام هر دو متهم دیروز دستگیر شده و پس از انتقال به اداره آگاهی به ارتکاب جنایت اعتراف کردند .

فرشاد در خصوص انگیزه ارتکاب جنایت و قتل حامد، به کارآگاهان گفت: هیچ مشکل شخصی با حامد نداشتم و اختلاف من با حسین بود . من و حسین تا حدود یک هفته قبل از جنایت با یکدیگر باجناق بودیم تا اینکه حسین از همسرش جدا شد و از آن زمان بود که اختلاف من و حسین آغاز شد و او با تماس های تلفنی مرا تهدید می کرد .

او در خصوص روز جنایت به کارآگاهان گفت: روز حادثه و پس از پایان کار، در حال خروج از کشتارگاه بودیم که به صورت اتفاقی با حسین و حامد روبرو شدیم .حسین به من نگاه بدی کرد و فریاد زد : "بزن" . ناگهان حامد یک قبضه قمه از پشت کمرش بیرون کشید و به سمت من و محمدرضا حمله ور شد و هردونفرمان را مجروح کرد . ما نیز چندین ضربه به حامد زدیم که او بر روی زمین افتاد و بلافاضله از محل متورای شدیم .

سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اظهارات شهود، تصاویر به دست آمده از صحنه جنایت و همچنین اعترافات صریح متهم در ارتکاب به جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهمان جهت انجام تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند.

منبع:mehrnews.com