اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
ما مسئول اوقات فراغت جوانان نیستیم
اخبار اجتماعی - ما مسئول اوقات فراغت جوانان نیستیم
حجتالاسلام شهاب مرادی همواره یكی از چهرههای خبرساز رسانهای بوده است، چه درزمانی كه هر از گاهی برصفحه تلویزیون ظاهر میشد و چه حالا كه سكاندارمجموعهای به نام سازمان فرهنگی – هنری شهرداری است. این روزها اما نام او چندان برای طرفداران موسیقی و اهل هنر مصادف با اخبار خوشایندی نیست. دلیل آن هم شاید واضح باشد.
تعطیلی دورههای آموزش موسیقی با قدمت چند دههیی عاملی شده تا بسیاری از اساتید موسیقی، موسیقیدانان و اهل هنر درمقابل شیخ هنری – فرهنگی كشور قرارگیرند. اما با این وجود معاون هنری او كه خود دستی برساز دارد و سه تار مینوازد و اتفاقا مدرس هنر و موسیقی در دانشگاههای كشور نیز هست، دیدگاههای دیگری را مطرح میكند كه كاملا با اخبار منتشره تفاوت دارد. سخنانی كه نشان از نگرش عمیق و باز آن سازمان به هنر دارد. دیدگاهی كه درنگاه اول با تعطیلی دورههای آموزش موسیقی در فرهنگسراها متفاوت است.
به نوشته اعتماد، گفتوگوی زیر با امیرعبدالحسینی توضیحی است درمورد عملكرد این سازمان.
آقای عبدالحسینی یكی، دو هفتهای است كه بحث تعطیلی دورههای آموزشی موسیقی درفرهنگسراها به یكی از سوژههای بحثبرانگیز رسانهها بدل شده است. به عنوان معاون سازمان فرهنگی – هنری شهرداری تهران، دلیل این اقدام را چگونه توجیه میكنید؟
اول از همه باید بگویم، هدف از صحبتهایی كه میكنم توجیه كردن مساله یا چیزی نیست بلكه كلا به شفافسازی و تصمیم كارشناسانه و به دور از هیجانات زودگذر همواره معتقد بوده و هستم. اما درمورد سوال شما، قبل از هرچیز باید كمی به گذشته برگردیم و فرآیندی را كه طی شده است تا این بحث مطرح شود با هم مرور كنیم.
من سالها در جامعه حرفهیی هنر و هنرمندی كار كردهام، زندگی كردهام و درآن نفس كشیدهام و از سوی دیگر، هم دستی به ساز دارم و هم به دلیل تدریس در دانشكدههای هنری با مباحث ساختاری آموزشی آشنا هستم. درعین حال بر این باورم كه قبل از هرچیز دربررسی این مساله باید به دو نكته بیشتر از بقیه نكات توجه داشت؛ اول توجه به شرعیات موسیقی و فتواهاست و دوم اینكه «آموزش» مهمترین بخش هنر است در تمامی رشتهها. بگذریم.
از زمانی هم كه از سوی حجتالاسلام مرادی به عنوان معاون هنری سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران انتخاب شدم، چندین بار به طور سرزده یا رسمی بازدیدهایی را از فرهنگسراهای تهران داشتم. نتیجهیی كه از این بازدیدها به دست آمد، این بود كه وضعیت آموزش بهویژه آموزش هنر و به طور خاص آموزش موسیقی چندان مطلوب و خوشایند نیست یعنی متاسفانه كلاسها و دورههای آموزش هنر در رشتههای مختلف در بسیاری از این مراكز، كیفیت پایینی داشتند.
به عنوان نمونه در برخی فرهنگسراها استاد در كلاس كه چه عرض كنم، در اتاق بسیار كوچكی مینشست و سازش را با زور در آن فضای تنگ در بغل میگرفت تا به بچهها آموزش دهد. یا در برخی دیگر از فرهنگسراها به دلیل كمبود شدید فضای مناسب، شاگردها مجبور بودند یكییكی وارد كلاس شوند و درس بگیرند و بقیه در راهروی فرهنگسرا سرگردان باشند تا نوبتشان برسد.
حالا بگذریم از كیفیت و شیوههای تدریس كه هر كدام از استادان به سبك و سیاق خود موسیقی را آموزش میدادند و هیچ رویه مشخصی برای كارشان نداشتند. اینها باعث شد تا «ساماندهی» و «بازنگری» دورههای برگزارشده هنری و از جمله موسیقی در دستور كار مدیریت موسیقی و سرود و مدیریت آموزش سازمان قرار گیرد.
شما باز هم فقط از «موسیقی» صحبت میكنید. بقیه رشتههای هنری چطور؟ وضعیت آنها چطور بود؟
شاید دلیل اینكه مثالم را از موسیقی زدم این باشد كه رشته مورد علاقه من است وخواهی نخواهی به آن تعلق خاطر خاصی دارم. اما این به آن معنا نیست كه بقیه رشتههای هنری را فراموش كرده باشیم. درمورد سایر رشتههای هنری هم آسیبشناسی و بررسی ضعف سیستم آموزشی را دردستوركارمان داریم و به دنبال ساماندهی آنها هم خواهیم بود. من «آموزش هنر» را هم «هنر» میدانم و به آن «هنر آموزش» میگویم. اگر آموزش هنر به شكل هنرمندانهیی طراحی و اجرا نشود همانند تمام موارد مشابه به جای زبان و بیان هنر فقط و فقط تكنیكهای سطحی و به اصطلاح ماشینی و بدون روح و جانمایه هنری مطرح خواهد شد.
پس چرا از بین این همه رشته، فقط دست روی موسیقی گذاشتید و آن را متوقف كردید؟
نمیدانم اینقدر اصرار دارید تا ازعباراتی مانند توقف و تعطیلی و امثالهم استفاده كنید. این طرح، درحقیقت «بازنگری» و «ساماندهی» نظام آموزشی است. طرحی است كه بنا به ضرورت شكل گرفته و چون ساماندهی در مسیر حركتی آسیبپذیر است مقرر شده، فعلا ثبت نامی برای دورههای آموزش موسیقی صورت نگیرد.
اما زمزمههایی شنیده میشود كه تصمیم شما برای به اصطلاح بازنگری و ساماندهی موسیقی مسكوت مانده بود تا دقیقا بعد از جلسهیی كه بین آقای «رییس» با معاونان سازمان و مدیران فرهنگسراها برگزارشد گویا آقای «رییس» دراین جلسه اعلام كرده بودند كه دیگر برای آموزش موسیقی درفرهنگسراها ثبت نام نكنید.
این پیشنهاد و درخواست «ما» از رییس سازمان بود كه فعلا ثبتنامها متوقف شود كه ایشان هم پذیرفتند. البته وی از ما برنامههای «جایگزین» و شیوهنامه آموزش هنر را هم خواستهاند كه مدیران مرتبط به همراه كارشناسان در حال تكمیل و ارائه آن هستند.
یعنی شما عنوان شدن چنین مسالهای را درجلسات داخلی سازمان رد میكنید؟
تقریبا درتمام جلسات شورای معاونان یا جلسات داخلی دیگر، بنا بر مسوولیت شركت میكنم ولی چنین مطلب و دستوری را از سوی حجتالاسلام مرادی نشنیدهام.
یعنی آقای شهاب مرادی مخالفتی با موسیقی و آموزش آن ندارند؟
به هیچ عنوان. ایشان مدیری تحولگرا و ساختارگراست. از سویی به مضامین دینی و انقلابی و روحیه جهادی و كار ماندگار معتقد است و از دیگر سو بهترین شیوه فرهنگسازی شایسته و تبلیغ و توسعه اخلاق و روحیه كمالطلبی انسانها را در استفاده از زبان و بیان هنر میداند. تاكید ویژه و همیشگی وی همواره برآموزش درخور شأن و نگاه حرفهیی و موثر در عرصه هنربوده و هست. از آن مهمتر به جریانسازی، شبكهسازی، حضور انجمنها، مشورت متخصصان، تكریم هنرمندان تراز اول و توجه خاص به نسل جوان و كشف و شناسایی و جذب استعدادهای هنری اعتقادی عمیق دارد به طوری كه در تمامی جلسات و ملاقاتی كه با وی دارم پیگیر جلسات و تعامل با انجمنهای هنری و كانونهای تخصصی هنر هستند.
حتی موسیقی؟
بله. به طور خاص درمورد هنرموسیقی و ادبیات.
پس چرا به یكباره دستور لغو برگزاری این دورهها صادر میشود؟
عرض كردم كه این تصمیم در راستای «بازنگری» شرایط دورههای آموزشی موسیقی و به درخواست ما بود. ضمن آنكه برگزاری این دورهها متوقف نشده، بلكه ثبت?نام متوقف شده تا پس از اصلاح و ساماندهی وضعیت و البته با نگاه حرفهیی و رویكرد پژوهشی و نگرش تكمیلی به حوزه آموزش، بازطراحی شود. به همه اینها تعامل با مدیریت آموزش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی سیاستگذار آموزشهای آزاد هنری، هماهنگی با بیش از 200 آموزشگاه تخصصی موسیقی در سطح شهر، نگاه آكادمیك و مدرسهیی به آموزش، جذب هنرجوی هدفمند، گریز از نگاه اوقات فراغتی در آموزش هنر، یكسانسازی و استاندارد سازی سیستم آموزش و... را هم اضافه كنید.
یعنی به زودی شاهد راهاندازی مجدد دورههای آموزش موسیقی درفرهنگسراها خواهیم بود؟
بله. البته با سبك و سیاقی جدید و مطابق با استانداردهای آموزش موسیقی. گرچه الان هم ثبت نام به طور كامل متوقف نشده است. هنوز هم چند فرهنگسرا كه آموزش موسیقی در آنها از كیفیت بهتری برخوردار بود، برای ترم تابستان ثبت نام میكنند.
در چند فرهنگسرا؟
دقیقا به خاطر ندارم. باید بررسی كنم.
اما چندی پیش در مصاحبهای كه با آقای مختاباد داشتیم، وی عنوان میكرد كه آقای شهاب مرادی، دلیل این كارش را اینگونه توجیه كرده كه: فرهنگسراها باعث از رونق افتادن دورههای آموزشی خواهند شد. ازدید شما این حرف و استدلال درست است؟
به نظر میرسد این برداشت آقای مختاباد بوده است. اما از جهت منطقی هم این حرف نمیتواند درست باشد. همانگونه كه گفتم ما در تهران بیش از 200 آموزشگاه موسیقی داریم. قبول دارم كه از بین اینها تعدادی درجه 2 و 3 هستند اما بسیاری از آموزشگاههای درجه یك توسط استادان صاحبنام و طراز اول كشور اداره میشود. به همین دلیل، معتقدم باید بین دورههای آموزشی موسیقی در فرهنگسراها و آموزشگاههای حرفهیی ارتباط و تعاملی جدی برقرار باشد. البته الان هم بسیاری از مدرسان ما در فرهنگسراها از بهترین مدرسان آموزشگاههای موسیقی هستند، اما دراینجا نكات دیگری هم وجود دارد.
مثلا اینكه اكثر هنرجویان آموزشگاهها برای یادگیری موسیقی به شكل حرفهیی و جدی وارد آموزشگاهها میشوند ولی درمورد فرهنگسراها آمار حكایت از آن دارد كه بیش از 70 درصد از هنرجویان به صورت تفننی و برای وقت گذرانی یا به اصطلاح سرگرمی، به این كلاسها میآیند. اتفاقا یكی از دلایل ما هم همین مساله است. یعنی باید فرهنگسراها و آموزشگاهها مكمل یكدیگر باشند و هر دو هنرجویان قابلی را تربیت كنند. این را هم اضافه كنم كه برای سیستم آموزشی اینگونه شاگردان اوقات فراغتی و فصلی، درآمدزا بوده و سودآورند اما ما كیفیت و اصل هنر را فدای درآمدزایی نمیكنیم. نگاه ما كاملا حمایتی است.
از سوی دیگر شنیده شده كه درجلساتی آقای مرادی، دلیل این تصمیم را نبود فتاوی فقهی در زمینه موسیقی و شبههناك بودن آن عنوان كردهاند.
من تخصص لازم برای ورود به این سوال را ندارم. هنر موسیقی طی این سالها همواره محل طرح موضوعاتی اینچنینی بوده و هست. اما تا آنجا كه فتوای مراجع عظام و نظرات مقام معظم رهبری را مطالعه كردهام، میدانم حد و مرزهایی برای نگاه به این هنر وجود داشته است كه بیش از هر چیزی به غنا اشاره شده و آن محل اشكال بوده است.
البته در بیانات رهبر معظم نكات سودمندی در حمایت از این هنر هم دیده میشود. اما درعین حال بر این باورم كه آقای شهاب مرادی، خود روحانی است و علاوه بر تسلط به مباحث فقهی و دینی و تاكید و الزام بر پیروی از منویات مقام معظم رهبری، از مدیران جوان و خوشفكر و اخلاقگرای جامعه است. به اعتقاد من اگر كسی بتواند دراین سازمان بیشترین تاثیر را برای بهبود وضعیت هنر این مرزو بوم داشته باشد، آن شخص به یقین شهاب مرادی است.
پس وی مخالفتی با آموزش موسیقی ندارد؟
نه. ولی میگوید باید موسیقی «حرفهیی» باشد، «ترویجی» نباشد، «تاثیرگذار» باشد، به نیازهای اجتماعی و اخلاقی و انسانی توجه كند، «ماندگار» باشد، «معطوف به نیاز» جامعه و مخاطب باشد و در مجموع شاخصههای قابل توجه را داشته باشد.
یعنی شما با موسیقی «پاپ و جاز» و... هم مشكلی ندارید؟
ما با هر نوع موسیقی كه مرجع ذیصلاح آن یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آن را تایید كرده باشد مشكلی نداریم و با آن موافقیم و از آن حمایت میكنیم.
و چه برنامههایی برای حمایت موسیقی داشته و دارید؟
در گام اول جلسات متعددی با هنرمندان داشتهایم. مثلا با استادان گرانمایه مجید انتظامی، حمیدرضا نوربخش، كیوان ساكت، حسامالدین سراج و بسیاری از سرآمدان شعر و ادب و هنر جلسات متعددی گذاشتهایم و نظرات آنها را گرفتهایم تا در برنامههای مان از آنها استفاده كنیم. درضمن برنامههای متعددی مانند تشكیل هشت گروه سرود حرفهیی درفرهنگسراها، حمایت و تقویت گروه «كر» فرهنگسرای بهمن كه یكی از افتخارات موسیقی ما است، تولید و ارائه آثار صوتی و موسیقایی شایسته، در اختیار گذاشتن فضای تمرین برای گروههای حرفهیی، برگزاری كارگاههای علمی و عملی، نشستهای پژوهشی و... بخشی از برنامههای اجرایی ما در فصل تابستان است.
با این حال به نظر میرسد امسال آمار پذیرش هنرجویان به خصوص جوانان و نوجوانان در كلاسهای موسیقی شما بهشدت كاهش خواهد داشت. فكر نمیكنید این شیوه، آن هم درفصل تابستان كه اوج اوقات فراغت دانشآموزان است، ضربه سنگینی برای اوقات فراغت آنها باشد كه اتفاقا مسوولان درمورد آن زیاد شعار میدهند؟
فكر میكنم این وظیفه مسئولان مرتبط است كه برای اوقات فراغت دانشآموزان و جوانان و نوجوانان فكری كنند. ما در درجه اول یك نهاد خدماتی «فرهنگی و اجتماعی» هستیم. دیگر آنكه فرهنگسازی بر اساس اهداف و سیاستهای سازمان رویه اجرایی ماست. به این ترتیب باید گفت كه ما به هیچ عنوان نهاد آموزشی قلمداد نمیشویم و ورودمان به ساختار آموزشی نیز بر اساس ضوابط و بایدها و نبایدهای اساسنامهای است.
البته میتوانیم در راستای اهداف سازمانی از هنر و موسیقی «هم» حمایت كنیم و دورههای آموزشی «هم» بگذاریم، اما مهمتر از آن برای ما، بحث كیفیت دورههای برگزار شده است و به جای«كمیت» روی «كیفیت» آثار و البته كیفیت آموزش متمركز هستیم. من معتقدم اگر به جای 200 كلاس بیكیفیت، 20 كلاس مناسب و باكیفیت و ایدهآل داشته باشیم، میتوانیم بگوییم برای موسیقی و علاقهمندان آن كاری كردهایم.
یكی از واقعیتهای دنیای موسیقی ما شكلگیری و فعالیت گروههای موسیقی زیرزمینی است. شما كه تا این حد داعیه حمایت از موسیقی را دارید، اگر این گروهها به شما مراجعه كنند، از آنها حمایت میكنید؟
به یقین گروههای فعال و حرفهیی و سالم پس از تایید كارشناسان مدیریت موسیقی حمایت خواهند شد.
چطور؟ فرض كنید الان من به عنوان یكی از نمایندگان این گروهها پیش شما آمدهام. چطور از من و گروهم حمایت میكنید؟
گفتم كه رویكرد حرفهیی است. اول از همه باید بین «سرپرست« و «نماینده» تفاوت قایل شویم. ما با «نماینده» كاری نداریم و كسی كه خود را «نماینده» معرفی میكند پاسخی نمیگیرد، بلكه باید سرپرست گروه با نامه درخواست مكتوب و سوابق گروه، معرفی افراد گروه و رویكرد حرفهیی و توجه به شعر و كلام و موسیقی و گروه و قدرت اجرا و نوع مخاطب، به بخش مدیریت «موسیقی و سرود» ما - كه اتفاقا مدیرآن آقای ربوخه خود از فعالان عرصه حرفهیی موسیقی است - مراجعه كند و در خصوص نحوه همكاری و نوع حمایت تعامل خواهد شد.
نگفتید چه نوع حمایتهایی از آنها میكنید؟
سادهترین آن اختصاص جای تمرین و ضبط است. الان این گروهها از سر ناچاری و نداشتن جایی برای تمرین، میروند و در زیرزمینها و جاهای پرت و نامناسب تمرین میكنند. ما معتقدیم گروههای زیرزمینی باید تحت چارچوب و لوای قانون به «روی» زمین بیایند. در ادامه، حمایتهای مالی و ورود در چرخه اقتصاد هنر و تولید و توزیع و عرضه و تقاضا تعریف میشود و گروههای خوب و مناسب حمایت خواهند شد.
و این گروه «خوب» از دید شما چه گروههایی هستند؟
اصل كار، نگاه «هنری» و شیوه «هنرمندانه» است. بداعت، خلاقیت و توجه به عنصر زیبایی سه ركن اصلی هر نوع آفرینش هنری است. در ادامه و پس از توجه به اصل هنر، نگاه سازمان و اهداف كلان آن مدنظر است. یك اثر خوب از این منظر باید مطابق با شؤونات شرعی و عرفی، متناسب با فرهنگ عمومی، همسو با سیاستهای كلان نهاد متولی سیاستگذار، مروج شادی و نشاط و امیدبخش، تقویتكننده اصل همدلی و مهربانی، تداعیكننده مفاهیم ارزشمند معنوی و مذهبی، متمركز بر جنبههای انسانی و روحیه متعالی انسانی و... باشد.
پس به نوعی، فقط باید «مذهبی» باشد!
یعنی شما چنین برداشتی از صحبت من میكنید؟ پس اجازه دهید كمی بحث را باز كنیم. معماری شكوهمند ما كه در تاریخ هنر جاودان است و با كمال افتخار و غرور در تمام جهان به آن افتخار میكنیم، محصول تفكر اسلامی و نگرش شیعی است. خوشنویسی و نگارگری ما هم یا مبتنی بر مفاهیم دینی و مذهبی و آیات و روایات بوده است یا اشعار و نكات آموزنده ادبی. اما امروزه مفاهیم شهری و اخلاق اسلامی و رفتار شهروندی و قانونگرایی و فرهنگ نظم و انضباط و مناسبتهای ایرانی و اسلامی و اعیاد و فضایل اخلاقی هم گونههای دیگر كار هستند.
اما اینكه همان شد! باز هم پاسخ شما دلیلی است براینكه اولویت شما همان موسیقی است.
خب بله. به یقین «اولویت» ما در تمامی هنرها ازجمله موسیقی مذهب و حفظ و حرمت آن است اما این دلیلی نمیشود كه از موسیقی سنتی و سایر انواع موسیقی فاخر و ملی خود غافل شویم. درحقیقت نگاه انسانی به هنر و استفاده از زبان هنر در راستای تعمیق و ترویج ارزشهای الهی و اسلامی وانسانی اساس كار ماست. به تعبیر دكتر شریعتی مذهب درِ ورودی به عالم غیب است و هنر پنجره آن. بسیاری از مفاهیم از جمله هنر الهی، هنر دینی، هنر والا، هنر قدسی، هنر متعالی، هنر اسلامی و... نشاندهنده تاثیر مذهب بر هنر هستند.
كتابت قرآن و بسیاری از شاهكارهای هنری تاریخ مرهون این دین آسمانی است. مكاتب هنر اسلامی، جلوه هنرهای سنتی، قرائت قرآن و توجه به صوت و لحن مناسب و شایسته و تاكید پیامبر رحمت و مهربانی بر این امر، گنبد و مناره و گلدستهها و رواق و محراب معماری اسلامی، موسیقی ونجلیس با مفاهیم آفرینش، موسیقی نینوای استاد حسین علیزاده، مقدمه آلبوم «دستان» شاهكار استاد پرویز مشكاتیان، سمفونی خرمشهر استاد مجید انتظامی، سمفونی شهید، آلبومهای شمسالضحی و وصل مستان استاد حسامالدین سراج، آثار هنرمندان ارجمند حسین پارسایی، نصرالله قادری و دیگران در عرصه نمایش، فیلمهای زیر نور ماه، آژانس شیشهای، از كرخه تا راین، میم مثل مادر، روز واقعه و... هزاران نمونه ماندگار و با شكوه و تاثیرگذار دیگر، مدیون و مرهون نگاه دینی و اعتقادی هنرمندان برای خلق معانی ماندگار است.
اخبار اجتماعی - اعتماد
ویدیو مرتبط :
آغاز طرح اوقات فراغت جوانان هلال احمر قم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
عکس: اوقات فراغت جوانان تهرانی در دربند
وجود کوهها و ارتفاعات اطراف تهران محلی برای گذران اوقات فراغت جوانان توام با ورزش و تفریح می باشد.