اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

ماجرای یادداشت عاشقانه بابک حمیدیان


اکران فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» به کارگردانی صفی یزدانیان با اتفاقات متفاوتی همراه شد؛ از تند شدن ضربان قلب زهرا حاتمی به‌خاطر حضور دوباره‌اش در صحنه و یاد کردن از بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، علی حاتمی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، عباس کیارستمی و ... تا یادداشت کوتاه بابک حمیدیان برای عشق از دست رفته‌اش.

خبرگزاری ایسنا: اکران فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» به کارگردانی صفی یزدانیان با اتفاقات متفاوتی همراه شد؛ از تند شدن ضربان قلب زهرا حاتمی به‌خاطر حضور دوباره‌اش در صحنه و یاد کردن از بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، علی حاتمی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، عباس کیارستمی و ... تا یادداشت کوتاه بابک حمیدیان برای عشق از دست رفته‌اش.

فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» اولین ساخته بلند صفی یزدانیان امروز، 19 بهمن‌ماه در جشنواره فیلم فجر به‌نمایش درآمد.

پیش از نمایش این فیلم، زهرا حاتمی - همسر زنده‌یاد علی حاتمی - همراه با دیگر عوامل سازنده این فیلم، در میان تشویق تماشاگران روی صحنه رفتند. زهرا حاتمی که پس از سال‌ها، یک‌بار دیگر روی صحنه رفته بود، گفت: آنقدر خوشحالم که می‌خواهم گریه کنم.

همچنین ایرج رامین‌فر - طراح صحنه این فیلم - جای کارگردان‌هایی قدیمی را مانند بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، علی حاتمی و ... خالی کرد و بر آن‌ها درود فرستاد.

صفی یزدانیان - نویسنده و کارگردان فیلم - نیز گفت: این فیلم، نسبت کوچکی با فیلم «سوته‌دلان» اثر زنده‌یاد علی حاتمی دارد و افتخار می‌کنم که خانم زهرا حاتمی نیز در آن حضور دارد.

این فیلمساز تمام نمایش‌های فیلمش را به علی حاتمی تقدیم کرد.

پس از نمایش این فیلم، نشست پرسش و پاسخ آن مطابق معمول در تالار سعدی برج میلاد برگزار شد.

در آغاز این نشست، یادداشت کوتاهی از بابک حمیدیان خوانده شد. او در این یادداشت، با ابراز قدردانی از ساخت این فیلم، نوشته بود: «همراه با شما فیلم را دیدم و بسیار گریستم چراکه من هم عشقی از دست رفته دارم.»

سپس یزدانیان درباره‌ی ورود دیرهنگامش به عرصه ساخت فیلم بلند سینمایی، گفت: نمی‌توانستم این فیلم را زودتر بسازم. شاید باید دسته‌جمعی بزرگ می‌شدیم تا برای ساخت این فیلم، مناسب می‌شدیم.

او درباره‌ی ایده‌ی اولیه‌ی ساخت فیلمش نیز گفت: خیلی پر ایده نیستم، اما از سال‌ها پیش، ایده این فیلم را داشتم و از اول هم قرار بود لیلا حاتمی و علی مصفا در آن بازی کنند. علی مصفا مدت‌ها زحمت کشید تا سرمایه ساخت فیلم را تأمین کند.

در ادامه، زهرا حاتمی درباره‌ی حضورش در این فیلم و احتمال ادامه یافتن فعالیت بازیگری‌اش، گفت: به‌خاطر دلبستگی‌های خانوادگی دوست داشتم در این فیلم بازی کنم. ضمن این‌که اطمینان داشتم که جمعی قابل اعتماد، این فیلم را می‌سازد.

او یادآوری کرد: من فقط با همسرم، علی حاتمی کار می‌کردم و بعد از رفتن او، فقط یک‌بار در کنار داماد عزیزم، علی مصفا کار کردم تا این‌که آقای صفی یزدانیان که از دوستان نزدیک خانواده‌ی ما است، پیشنهاد بازی در این فیلم را مطرح کرد و چون جمعی خانوادگی و دوستانه بود، پذیرفتم.

علی مصفا، بازیگر و تهیه‌کننده این فیلم نیز با اظهار خوشحالی از ساخت این اثر، گفت: برایم بسیار شیرین بود بعد از مدت‌ها که درپی ساخت این فیلم بودیم، این اثر ساخته شد و به نظرم مورد پسند تماشاگران قرار گرفته است.

این بازیگر سینما در پاسخ به پرسشی درباره‌ی کار کردنش در زمینه‌ی یوگا، توضیح داد: من یوگی نیستم؛ چند سال پیش برای فیلم «پری» آقای مهرجویی یوگا کار کردم و برای این فیلم هم مدت‌ها تمرین کردم تا دوباره یادم آمد.

او در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران مبنی بر این‌که فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» چقدر تحت تأثیر سینمای اصغر فرهادی است، با لحنی طنز‌آمیز گفت: احتمالا ایشان، آقای پیمان معادی را با من اشتباه گرفته‌اند.

لیلا حاتمی نیز در سخنان کوتاهی گفت: هربار که فیلم را می‌بینم، بیشتر آن را دوست دارم.

این بازیگر در پاسخ به پرسشی درباره‌ی این‌که بازی‌های فیلم تا چه اندازه توسط او و علی مصفا طراحی شده است، گفت: طراحی نکردیم، فقط سناریو را خواندیم و اجرا کردیم.

در این نشست، ایرج رامین‌فر، طراح صحنه این فیلم نیز با ارائه توضیحاتی درباره‌ی همکاری‌اش در این پروژه، گفت: تنها مشکل ما این بود که شهر رشت (لوکیشن فیلم) مانند تهران، گرفتار بساز و بفروش‌های بدسلیقه است که این موضوع، کنترل رنگ را دشوار می‌کند.

او اضافه کرد: ‌داستان فیلم ما، کهنه اما متفاوت است، به‌دلیل موضوع عاشقانه‌ای که دارد و این عشق رسما یکی از دو قهرمان داستان را به جنون می‌کشاند.

در ادامه، یزدانیان نیز درباره‌ی حضور نداشتن عنصر کشمکش در فیلم و این‌که این فیلم صرفا اثری نوستالوژیک است، توضیح داد: فیلم ما صرفا یک اثر نوستالوژیک نیست و بزرگ‌ترین کشمکش آن، خانواده‌ای است که متلاشی شده و تلاش می‌کنیم اجزای جداشده آن را کنار هم بیاوریم.

او درباره‌ی انتخاب نام فیلم نیز گفت: در این فیلم، ناهم‌زمانی وجود دارد و این موضوع، بسیار مهم است. از سوی دیگر، سال‌ها پیش داستان «پاییز پدرسالار» اثر مارکز را خوانده بودم و نام فیلم را از یکی از دیالوگ‌های همین داستان گرفتم.

او در پاسخ به پرسشی درباره‌ی تلفیق موسیقی ایرانی و فرانسوی در فیلمش، گفت: یکی از تم‌های فیلم، نگاه ایرانی به غرب است و این تلفیق هم بر همین اساس رخ داده است.

یزدانیان در پایان، با اشاره به حضور فیلمش در دو بخش هنر و تجربه و نگاه نو جشنواره فیلم فجر، گفت: حتما قرار نیست اکران عمومی ما در گروه هنر و تجربه باشد.

در این نشست، دیگر عوامل فیلم نیز توضیحاتی را درباره‌ی همکاری‌شان در این پروژه ارائه کردند.


ویدیو مرتبط :
بابک حمیدیان در بعضیا

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ماجرای ازدواج عاشقانه رزیتا غفاری +عکس



 رزیتا غفاری,عکس  رزیتا غفاری,تصاویر  رزیتا غفاری

 

 

به گزارش افکارنیوز ، فیلم روزهای زندگی روی پرده سینماهاست؛ فیلمی که عباس صالحی برای چهره‌پردازی آن سیمرغ بلورین را به خانه برد؛ خانه‌ای که مأمن و پناهگاه او و همسر بازیگرش، رزیتا غفاری است. آنها 12 سال است که از خوشنام‌ترین زوج‌های سینمایی هستند و خوشبختی و تفاهم‌شان در بین دوستان و همکاران زبانزد است. رزیتا غفاری در گپی دوستانه رازهای موفقیت ازدواجش را با ایده‌آل در میان گذاشت.

با عشق ازدواج کردم

 

شما در چند سالگی ازدواج کردید؟

27 سالگی.

 

آیا با عشق ازدواج کردید؟

بله. با عشق ازدواج کردم.

 

ازدواج بر زندگی شما چه تاثیری گذاشت؟

فکر می‌کنم با ازدواج نیرویی تازه نفس به شما کمک می‌کند در راه پیش رویتان و برای رسیدن به اهداف‌تان محکم‌تر گام بردارید. در واقع ازدواج باعث می‌شود مسیر زندگی برای شما هموارتر شود. حداقل برای من که اینطور بوده است. ازدواج به آدم در دستیابی به خوشبختی و اهدافی که دارد کمک می‌کند. البته این در صورتی صدق می‌کند که طرف مقابل شما همراهتان باشد و نه سد راهتان، یعنی برای زنی که شاغل است اگر بخواهد پیشرفت کند و به موفقیت‌های بیشتری برسد، مسلما همسرش باید در زندگی، همراهش باشد و به او کمک کند نه اینکه زندگی زناشویی آنها به شکلی باشد که مانع رشد او شود.

 

پس ازدواج خوب است؟

من فکر می‌کنم هر کسی چه زن و چه مرد، باید به تکامل فکری و احساسی درون خودش رسیده باشد و آن وقت به فکر ازدواج بیفتد. اگر آدم‌ها به این مرحله رسیده باشند به‌نظر من ازدواج بسیار امر خوب و نیکویی است و من به همه آدم‌های مجردی که در این شرایط هستند پیشنهاد می‌کنم ازدواج کنند.

تا قانع نشوم، کوتاه نمی‌آیم

 

بزرگ‌ترین اختلاف و ‌تفاهم نداشتن شما با همسرتان چیست؟

الان که فکر می‌کنم بعد از این همه سال واقعا ما در زندگی‌مان چنین چیزی نداریم. فکر می‌کنم من از همزیستی با همسرم همیشه لذت می‌برم. شاید آن اوایل زندگی اختلافاتی داشتیم، اما این مسائل کوچک و کم برای من کاملا جا افتاد و با آنها کنار آمدم. الان دیگر نقطه مبهم و غیرقابل تحملی برای من در زندگی با آقای صالحی وجود ندارد. من زنی بسیار حساس و احساساتی هستم و اگر غیر از این بود یک لحظه هم نمی‌توانستم به زندگی با ایشان ادامه بدهم. من به دلیل همین حساسیت زیادم سعی می‌کنم هر ماجرا و مسئله‌ای که در زندگی‌مان پیش می‌آید را سریع حل کنم و تا آخر ادامه می‌دهم تا آن مسئله برای من حل شود. من هیچ‌چیزی را نمی‌توانم در دلم نگه دارم و از آن بگذرم. باور دارم اگر مسئله‌ای را در زندگی‌مان حل نکرده باقی بگذارم نخستین کسی که لطمه می‌بیند خودم هستم.

مهریه نداشتم

 

مراسم ازدواج‌تان به چه شکل بود؟

ما همه مراسم را داشتیم اما خیلی ساده‌تر از این بریز و بپاش‌هایی که الان مرسوم شده است. من و آقای صالحی سعی کردیم مراسم خیلی دست و پاگیر ازدواج‌مان نشود. اتفاقا با اینکه خیلی سخت نگرفتیم خاطرات بسیار قشنگی از این دوران داریم.

 

مهریه شما چقدر است؟

من اصلا سکه و این چیزها مهر نکردم. مهر من یک سفر حج بود. این مهریه به لحاظ معنوی خیلی برای من گرانبهاست. من هیچ‌چیزی از ایشان هیچ وقت نخواستم و اتفاقا شوهرم همیشه هر چه که با هم به دست آوردیم را به من پیش کش کرد.

 

در زندگی بیشتر تکیه‌تان به‌خودتان است یا به همسرتان؟

سؤال سختی است. باید اعتراف کنم در خیلی از مواقع تکیه‌ام به همسرم است. زمان‌هایی که شوهرم سفر است و پیش ما نیست برایم خیلی سخت است و خیلی به من فشار می‌آید و اذیت می‌شوم یا زمان‌هایی که خیلی درگیر کار است واقعا نبودش برایم سخت می‌گذرد.

تمام قد در خدمت خانواده

 

شما چقدر برای زندگی زناشویی‌تان وقت می‌گذارید؟

من تمام زندگی‌ام را در خدمت خانواده‌ام هستم.

 

چه کار می‌کنید که زندگی مشترک‌تان برایتان تکراری نشود؟

به هر حال من و همسرم قبل از هر چیزی با هم دوست هستیم. این رفاقت باعث می‌شود همیشه با هم صحبت کرده و درددل می‌کنیم، با هم بحث داشته باشیم و از طریق زنده نگاه داشتن این ارتباط هیچ وقت اجازه نمی‌دهیم زندگی‌مان به کسالت و روزمرگی دچار شده و برایمان عادی شود. زندگی ما سیر خطی ندارد و همیشه بالا و پایین‌های بسیاری داشته و همین باعث شیرینی‌اش شده است.

هر چه مهربان تر، بهتر

 

کلا شما مجردها را تشویق به ازدواج می‌کنید؟

اگر احساس کنم به تکامل فکری و عقلی رسیده باشند. من موافق نیستم آدم‌ها باید ازدواج کنند صرف اینکه ازدواج کرده باشند. من عقیده دارم اول باید عاشق طرف مقابل‌شان شوند و بعد با او ازدواج کنند. من از آن دسته‌ای هستم که عقیده دارم عشق بعد از ازدواج پیش نمی‌آید.

 

یعنی فکر می‌کنید باید قبل از ازدواج عشق شکل بگیرد؟

بله. حتما.

جالب است چون خیلی‌ها به جوان‌ها می‌گویند سخت نگیرید و ازدواج کنید، عشق بعدا شکل می‌گیرد.

 

نه، اصلا اینطور نیست. من فکر می‌کنم باید عاشق همسرتان باشید و با او ازدواج کنید، برای اینکه وقتی عاشق باشید این عشق باعث می‌شود بتوانید در زندگی مشترک‌تان گذشت کنید. شما خیلی چیزها را نادیده بگیرید، خودتان را با مشکلات زندگی تطبیق بدهید و هرقدر بیشتر به‌عنوان یک زن گذشت و مهربانی کنید، همسرتان بیشتر قدرتان را می‌داند.

 

عشق از نظر شما چه تعریفی دارد؟

عشق یعنی شما همه آمال و آرزوهایی که در زندگی‌تان دارید در طرف مقابل‌تان ببینید.

اهمیت خانواده​ها در ازدواج

 

عقیده داشتید همسرتان باید شبیه شما باشد یا باید با شما متفاوت باشد و آن چیزهایی که شما ندارید را کامل کند؟

شباهت خانوادگی خیلی مهم است. اصلا در انتخاب همسر، خانواده خیلی اهمیت دارد. به هر حال شما با هر کسی که ازدواج می‌کنید، او سال‌ها با خانواده‌اش زندگی کرده و شخصیتش در بین آنها شکل گرفته و حالا ارث و ژن و اینها هم که جای خودش را دارد که در بین اعضای یک خانواده حداکثر شباهت را ایجاد می‌کند. وقتی شما با مردی ازدواج می‌کنید تنها با او ازدواج نکرده‌اید بلکه جزئی از خانواده او شده‌اید. در مورد مرد هم همین‌طور است. برای همین شباهت فرهنگی و طبقاتی 2خانواده و رضایت خانواده‌ها بسیار مهم است. فکر نکنید می‌توانید شوهرتان را فقط مال خودتان کنید. او قبل از اینکه شوهر شما باشد، متعلق به خانواده‌اش است. قبل از اینکه شما همسرش باشید، فرزند پدر و مادر و برادر دیگر خواهر و برادرهایش بوده است. شما نباید خانواده همسرتان را رد یا تحمل کنید، باید جزئی از آن خانواده شوید. خانواده همسرتان باید خانواده شما هم شوند.

حکایت عروس و فامیل شوهر

 

وقتی ازدواج کردید رابطه‌تان با خانواده شوهرتان چطور بود؟

من حالا خیلی رابطه خوبی با خانواده همسرم دارم. حتی می‌توانم ادعا کنم از خود عباس به آنها نزدیک‌تر هستم. اما صادقانه بگویم، نه، از ابتدا همه چیز اینطور نبود. به هر حال طرز فکری در فرهنگ ایرانی وجود دارد که دخترها زیاد نسبت به خانواده شوهر مثبت‌نگر نیستند و فکر می‌کنند آنها همیشه می‌خواهند شوهرشان را تحت تسلط خودشان بگیرند و همیشه فکر می‌کنند مرزی باید وجود داشته باشد. اما کمی که از ازدواج مان گذشت واقعا رابطه‌مان فوق‌العاده شد و هست. من واقعا یکی از اعضای خانواده صالحی هستم و همانطور که گفتم از خود همسرم به آنها نزدیک‌ترم. آنقدر خانواده شوهرم را دوست دارم که احساس نمی‌کنم عروس وارد شده به این خانواده هستم، احساس می‌کنم از ابتدا با آنها بوده‌ام.

 

منبع:افکارنیوز