اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

ماجرای آشنایی بازیگر مشهور با دختر شان پن


به نظر می رسد که رابرت پتینسون نامزد و همبازی سابقش در سری فیلم های "گرگ و میش"، یعنی کریستن استوارت را کاملاً فراموش کرده و حالا می خواهد با همراه جدیدی به زندگی اش ادامه دهد.

 
 
 
 
  صبح بخیر: به نظر می رسد که رابرت پتینسون نامزد و همبازی سابقش در سری فیلم های "گرگ و میش"، یعنی کریستن استوارت را کاملاً فراموش کرده و حالا می خواهد با همراه جدیدی به زندگی اش ادامه دهد.



به گزارش صبح بخیر، پتینسون با دختر شان پن و رابین رایت، به نام دیلان آشنا شده است. این زوج روز هفتم سپتامبر با هم دیده شده اند و می گویند که آشنایی رابرت با دختر مدل شان پن واقعیت دارد.



دیلان در شمال سان فرانسیسکو بزرگ شد. مادرش می گوید: «من نمی خواستم بچه هام تو این جامعه عجیب و مفت خور بزرگ بشن.»

تابستان امسال، رابرت پتینسون با رایلی کیو، نوه الویس پریسلی و دختر لیزا ماری پریسلی هم دیده شده بود.


ویدیو مرتبط :
دعوت بازیگر مشهور ایرانی، از بازیگر مشهور ترکیه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

‌ماجرای آشنایی تصادفی یک بازیگر با احمدی‌نژاد / طوری پریدم جلو که چاوز تعجب کرد



اخبار,اخبار فرهنگی, سینمای ایران

احمد نجفی بازیگر سینما و تلویزیون می‌گوید که به صورت تصادفی با محمود احمدی‌نژاد آشنا شده و در دوره اول ریاست جمهوری او هیچ سنخیت و نزدیکیبا احمدی نژاد نداشته است.

به گزارش خبرآنلاین، او که یکی از چهره‌های هنری نزدیک به دولت محمود احمدی‌نژاد بود، در گفتگویی ماجرای آشنایی با رئیس دولت‌های نهم و دهم را بازگو کرده است.

نجفی به تماشاگران امروز گفته:«یك روز برای پروژه كارآگاه علوی روبه روی وزارت امور خارجه كار می‌كردیم. یعنی وزارت امور خارجه ساختمان شهربانی سابق را خریده بود و در آن تعمیرات می‌كردند و ما هم نمای ساختمان را می‌خواستیم. از آقای متكی خواهش كردم اجازه بدهند در یكی از طبقات و زیرزمین كار كنیم، ایشان هم محبت كرد و خودش هم آمد افتتاح كرد. خوشش هم آمده بود و ول هم نمی‌كرد.»

او ادامه داده:«یك روز آنجا كار می‌كردیم یك باره شلوغ شد. آن روز چاوز از عربستان با آقای احمدی‌نژاد آمده بودند. مراسم كه تمام شد من با لباس صحنه پریدم جلو‌؛ خود چاوز تعجب كرد از تیپ من، یك عده ریختند آقا نرو، ولی آقای احمدی‌نژاد گفت راه بدهید ایشان تشریف بیاورند. هنوز چاوز سوار ماشین نشده بود. به ایشان گفتم بچه‌ها اینجا كار می‌كنند، بیا یك خسته نباشید بگو!  قبل از آن هم بچه‌ها گفتند نرو فایده ندارد، من گفتم می‌گویم. تا گفتم، آقای احمدی‌نژاد با وجود این كه 24 ساعت بود نخوابیده بود و از عربستان مستقیم آمده بودند، آمد سر صحنه و حرف زد و به بچه‌ها خسته نباشید گفت.»

تجفی گفته: «خواست برود گفتم این همه قراردادهای همكاری می‌بندند یك قرارداد رویش، سالی یك سینمایی یا یك سریال، با همین كشورهایی كه می‌شناسیم، آمریكا نخواستیم، با بولیوی، ونزوئلا، روسیه و... ببندید كه ما جهانی شویم. اصلاً به من هم ندهید. به كارگردان‌های دیگر بدهید. همانجا با چاوز هم قرار همكاری در ساخت یك سریال را گذاشتیم.»

 به گفته نجفی، «احمدی نژاد گفت این‌ها را بنویس. این‌طور نمی‌شود شما یك چیز بگویی من یادم برود. باید یك شورا تشكیل شود. اصلاً باید به سینما نگاه تازه‌ای شود. یك سال و نیم بعد دكتر حسینی به من زنگ زد گفت شما به عنوان یكی از اعضای شورای عالی سینما انتخاب شده‌ای نظرت چیست؟ گفتم من را می‌شناسی و نظریاتم را می‌شناسی! اگر واقعاً برای سینماست من می‌آیم، همه حرف هایم را می‌زنم، ابایی هم ندارم اما اگر برای شو است، من نمی‌آیم، گفت خیلی هم جدی است.»

 او در پاسخ به این پرسش که بعد از آن آقای احمدی‌نژاد را كجا دیدید؟ گفته:«در همان شورای عالی سینما.»

«نجفی به این پرسش که غیر از سینما صحبت دیگری هم با ایشان داشتید؟ هم اینگونه پاسخ داده:«آن روزی كه بعد از انتخابات گردهمایی داشتند من رفتم آنجا. رسما به ایشان گفتم جلوی این جمعیت می‌گویم خرمشهر نه آب دارد و نه برق، قول بدهید این‌ها را انجام دهید.»

گردهمایی که نجفی از آن یاد کرده، همان گردهمایی است که احمدی‌نژاد در آن از کلمات «خس و خاشاک» برای نام بردن از مخالفانش استفاده کرد. او می‌گوید: «من آنجا بودم ولی نمی‌دانستم در دلش چه می‌گذرد و چه می‌خواهد بگوید. اتفاقاً چون وزرا دورش بودند نمی‌خواستم جلو بروم و پشت سرش بودم. یك آقای نجفی رئیس امنیت ایشان بود كه با من هم هیچ نسبتی ندارد ولی من را می‌شناخت، دو سه تا از وزرا را كنار زد و من را گذاشت كنار ایشان. من دوباره آمدم پایین. این بار آقای الهام را پس زد گفت شما بیا اینجا. همان موقع از ایشان (احمدی‌نژاد) قول گرفتم كه به خرمشهر رسیدگی كند و با من دست داد. زمانی هم كه می‌خواست آب شهر را افتتاح كند از نهاد به من زنگ زدند، خودم با پول خودم رفتم خرمشهر برای افتتاح. »


  اخبار فرهنگی  - خبر  انلاین