اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

لیلاز: ما مانده ایم و خماری هشت سال بد مستی



ارزش پول ملی ,اقتصاد ایران

لیلاز: ما مانده ایم و خماری هشت سال بد مستی

« سعید لیلاز» در سرمقاله روز یکشنبه « شرق» از « عشق ناگهان بیدار شده در برخی مسئولان سابق و لاحق برای اطلاع رسانی به مردم و نگرانی جدید آنها از اینکه دشمن به ضعف ما پی ببرد» نوشته و وضعیت ارزی ایران طی هشت سال گذشته را نقد کرده است.

متن این مقاله را که با عنوان « کدام سربلندی؟!» در صفحه نخست شرق منتشر شده است را می خوانیم:
پافشاری آقای دکتر محمود بهمنی رییس کل سابق بانک مرکزی بر اینکه اکنون بیش از صدمیلیارددلار موجودی ذخایر ارزی کشور است از جنبه دفاع ایشان از عملکرد دولت سابق البته شجاعانه و از این منظر قابل ستایش است؛

 

اما تنها یک عیب کوچک دارد و آن اینکه صدمیلیارددلار موجودی یا ذخایر طلای بانک مرکزی را همچنان از خزانه دولت تفکیک نمی کند در نتیجه گرچه حتما منظور جناب دکتر بهمنی چیز دیگری است اما احتمالا این شبهه در ذهن مردم پدید می آید که در حال حاضر و به گواه یک مقام مسوول و مطلع سابق دولت مقدار کافی منابع برای به حرکت درآوردن چرخ های اقتصاد کشور دارد و از به کارگرفتن آن مضایقه می کند.

 

به نظر نویسنده این گفتار، داوری درباره کارنامه افراد، دولت ها و به طور کلی سیستم ها بی آنکه نیازی به ورود در جزییات عملکرد تک تک اجزای آنها باشد به سادگی از طریق «محصول نهایی» آن ممکن است بی آنکه ناگزیر به احتجاج و قوی کردن رگ های گردن و... باشیم. طی سال های 1388 تا پایان 1392 و مطابق برآوردهای موجود برای این سال آخر، متوسط رشد تولید ناخالص داخلی ایران اندکی بیش از یک درصد (1/1درصد) در سال و متوسط نرخ تورم حدود 23درصد بوده است در همین سال ها متوسط درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت و فرآورده های نفتی به حدود 60میلیارددلار در سال رسید.

 

در سه سال نخست این دوره متوسط درآمد نفتی سالانه 93میلیارددلار بوده که در پیش و پس از انقلاب هرگز سابقه نداشته و تکرار نشده است. در مدت مشابه و قابل مقایسه با این دوره یعنی سال های 1380 تا 1384 ارقام مشابه برای متوسط رشد تولید ناخالص داخلی، متوسط نرخ تورم و متوسط درآمد سالانه حاصل از صادرات نفت خام، به ترتیب 6/5درصد، 6/13درصد، و 31میلیارددلار بوده است.

 

به عبارت روشن تر هم مطلق عملکرد اقتصاد ایران در دوره 84 – 1380 بیش از پنج برابر (پنج برابر و نه پنج درصد!) دوره اخیر بوده، و هم بهره وری آن به ازای مصرف درآمدهای نفتی، بیش از 10برابر (10برابر و نه 10درصد!) این دوره شده است.

 

اگر این ارقام و اعداد مقایسه ای را که همگی از آمارهای منتشره رسمی توسط بانک مرکزی استخراج شده معتبر بدانیم، قاعدتا دیگر به هیچ توضیح و تفسیری پیرامون عملکرد آنچه در هشت سال گذشته و به ویژه پنج سال اخیر بر اقتصاد و کشور ایران رفت، نیازی نیست، مساله تحریم و نقش آن در وخامت اوضاع اقتصادی ایران نیز به ویژه تا پیش از اواخر سال 1391 بیشتر یک دروغ بزرگ است و نه چیز دیگر.

 

تا پیش از شروع تحریم ها و مثلا در سال 1390 در حالی درآمد ارزی و واردات کشور هردو به ترتیب با 118 و 95 میلیارددلار به رکورد همه تاریخ ایران رسید که در همان سال، رشد اقتصادی از سه درصد فراتر نرفت، درباره سال 1387 و رشد اقتصادی تقریبا صفردرصدی آن با وجود صادرات 87میلیارددلاری نفت و واردات 78میلیارددلاری آن به علت تقارن آن سال با شروع به کار آقای دکتر بهمنی، یادآوری نمی کنم.

 

پیرامون ذخایر ارزی کشور با وجود آنکه این ذخایر پیش تر یک بار توسط دولت به بانک مرکزی فروخته و تورم حاصل از ورود ریال آن به اقتصاد بر مردم تحمیل شده و قاعدتا امکان تکرار این چرخه وجود ندارد، تبلیغات بسیار صورت گرفته و می گیرد.

 

واقعیت این است که ذخایر ارزی مذکور از محل صادرات نفت خام گران شده در سال های اخیر به دست آمده و ایجادشدن آن جز بر اثر یک خوش اقبالی بین المللی و به کلی خارج از کنترل دولتمردان جمهوری اسلامی ایران – چه چپ و چه راست – نبوده است. این دولتمردان البته می توانستند از طریق افزایش تولید نفت یا کاهش مصرف داخلی و در نتیجه افزایش صادرات آن یا کاهش واردات و مصرف ارز به دست آمده، خود در پدید آمدن ذخایر ارزی و افتخار به آن نقشی ایفا کنند.

 

اما متاسفانه همه آمارهای رسمی در هشت یا پنج سال گذشته دقیقا خلاف این را نشان می دهند. مثلا در سال 1390 مصرف ارزی کشور در مقایسه با سال 1383 حدود 5/2برابر شد. در همین مدت که کوچک ترین تحول منفی در تحریم هنوز رخ نداده بود، تولید نفت شش درصد و صادرات آن 21درصد کاهش یافت.

 

در نتیجه اکنون ما به سبب هرج ومرج کامل در سرمایه گذاری نفتی و مصرف ارزی سال های اخیر که به بهای انهدام تقریبی بنیان های تولید داخلی تمام شد، به جای آنکه مثلا 300میلیارددلار ذخیره ارزی داشته باشیم صدمیلیارددلار داریم.

 

کجای این افتخار است و اگر هست بابت چه چیزی و متعلق به کیست؟ در این سال ها چنان در مصرف ارز و واردات افراط ورزیدیم که علاوه بر ذلیل شدن تولید داخلی و افزایش نرخ بیکاری، تورم نیز لگام گسیخت و از پنج درصد در ابتدای کار دولت نهم به 40درصد و بیشتر در پایان کار دولت دهم رسید.

 

اینکه دولت و کشور ایران در مسابقه لاتاری اقتصاد جهانی در هشت سال گذشته توانست با وجود کاهش تولید نفت و افزایش مصرف داخلی 630میلیارددلار نفت خام در بازارهای جهانی بفروشد و از این رقم افسانه ای که می شد با آن کشوری به پهناوری ایران را از نو ساخت به رشد اقتصادی یک درصدی برسد و صدمیلیارددلار آن را نیز صرفا از سر ناچاری ذخیره کند مایه کدام سربلندی برای مقامات سابق و لاحق است؟

در این سال ها دولت و بانک مرکزی تا توانستند ارز فروختند و خریدند و کالا و خدمات وارد کردند و اگر چیزی اکنون در ته صندوق بانک مرکزی و نه دولت مانده از سر ناچاری و فقدان ظرفیت جذب بیشتر دلارهای نفتی بوده است. اکنون ملت ایران مانده و خماری ناشی از هشت یا پنج سال بدمستی در ضیافت طولانی رونق قیمت نفت در اقتصاد جهانی ، انفجار نرخ تورم در یکی، دو سال اخیر نیز به علت سرریز مافوق ظرفیت دلارهای نفتی به درون اقتصاد ملی بود.

 

چنان که در سال 1387 و سال ها پیش از تشدید تحریم ها نیز تورم به همین علت لگام گسیخت و از مرز 25درصد گذشت. بنابراین اعداد و ارقام، ممکن است اکنون ملت ایران به مدد مدیریت هشت یا پنج سال گذشته «میلیونر» شده باشد اما واقعیت تکمیلی این است که پیش از اعمال این مدیریت ما «میلیاردر» بودیم.

 

سکوت کنونی کارشناسان پیرامون روندها و رویدادهای هشت سال اخیر در حوزه اقتصاد، با هدف آرامش بخشیدن به فضای سیاسی کشور برای بازسازی خرابی های بی سابقه است. اما اگر این سکوت به شروع تهاجم طلبکارانه مسوولان این دوره تاریک اقتصاد ایران بینجامد، آنگاه پرسش های بسیاری را از همین مسوولان می توان پرسید: مگر چه اتفاقی در این دوره افتاد که دولت برای رسیدن به هر یک درصد رشد اقتصادی 10برابر بیش از دوره قبل، دلار نفتی به اقتصاد کشور تزریق کرد؟

 

در پی همین روند شگفت آور و قابل پژوهش برای سال ها بود که حجم نقدینگی کشور در نیمه سال 1392 به 7/5 برابر (و نه 7/5درصد!) رقم پایان سال 1383 افزایش یافت و در پی آن ارزش پول ملی، بی آنکه هدف روشنی به ازای قربانی کردن آن دنبال شده یا به دست آمده باشد، به کمتر از یک سوم در چشم برهم زدنی کاهش یافت.

 

در این هشت یا پنج سال، مسوولان چه برنامه ای برای حفظ ارزش پول ملی یا استفاده درست از ذخایر ارزی اجرایی کردند؟ آیا جز این بود که زمینه رشد واردات، انهدام تولید داخلی و افزایش پایه پولی را فراهم کردند؟ چرا برنامه چهارم توسعه و حتی برنامه پنجم که دولت وقت، خود طراح آن بود، اجرا نشد و در برابر این تخلف آشکار و ویرانگر، جز دانشگاهیان هیچ کس دم برنیاورد؟

 

اینکه ادعا کنیم وضع می توانست بدتر هم شود، البته ادعایی است که در همه طول تاریخ و عرض جغرافیا به یکسان کاربرد دارد و درست به همین علت، بی خاصیت است. و اما این عشق ناگهان بیدار شده در برخی مسوولان سابق و لاحق برای اطلاع رسانی به مردم یا نگرانی جدید آنها از اینکه «دشمن» به ضعف ما پی ببرد، از آن حرف هاست./ایرنا

 


ویدیو مرتبط :
فیلم جدا مانده 2006 پارت هشت

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قول و قرار بازی در "مختارنامه" هشت سال پیش گذاشته شد



 

قول و قرار بازی در

 

انوشیروان ارجمند بازیگر نقش رفاعه بن شداد در مجموعه "مختارنامه" تاکید کرد وقتی در مجموعه تلویزیونی "معصومیت از دست رفته" بازی می کرد با داود میرباقری برای بازی در "مختارنامه" به توافق رسید.

مجموعه تلویزیونی "مختارنامه" به کارگردانی داود میرباقری و تهیه کنندگی محمود فلاح جمعه شب ها از شبکه یک روی آنتن می رود. در این مجموعه که روایتگر زندگی و مبارزات مختار است بازیگران بسیاری ایفای نقش می کنند. انوشیروان ارجمند هم ایفاگر نقش رفاعه بن شداد از سران توابین است. به همین دلیل گفتگوی کوتاهی با او داشتیم.

*در این مجموعه نقش رفاعه بین شداد از سران توابین را بازی می کنید. آیا نام میرباقری شما را برای بازی در پروژه "مختارنامه" ترغیب کرد یا خود نقش؟

انوشیروان ارجمند، بازیگر: وقتی در مجموعه تلویزیونی "معصومیت از دست رفته" بازی می کردم با آقای میرباقری قرار گذاشتم زمانی که تولید مجموعه "مختارنامه" شروع شد در خدمت او باشم. بعد از اینکه تولید این پروژه سنگین آغاز شد من هم به قولم عمل کردم و طبق قراری که گذاشته بودیم نقشی را در این مجموعه ایفا کردم.

*یعنی برایتان فرقی نمی کرد چه نقشی را بازی می کنید؟

به دلیل اینکه اطلاعاتی درباره تاریخ دارم معمولاً در این نوع آثار هم بازی می کنم. از قرار نوع بازی ام در این نوع آثار مورد پسند کارگردانان است. برای من انتخاب نقش از درجه اهمیت زیاد برخوردار نیست، بلکه برای ایفای نقش سعی می کنم با کارگردانی کار کنم که در قالب های مختلف هم سلیقه و همگن باشیم و کارگردان بضاعت صحنه ای را برای خلق یک اثر هنری فراهم کند. در واقع این مسئله برایم اهمیت دارد، چون در تاثیرگذاری نقش ها هم اثر زیادی دارد.

*معمولاً شما را در آثار تاریخی بیشتر می بینیم تا اجتماعی. آیا علاقمند به بازی در آثاریخی هستید؟

گرچه در این سال ها در سریال های تاریخی زیادی بازی کردم، ولی این طور نبوده که در آثار دیگر حضور نداشتم. مثلاً در فیلم های "محیا"، "دل نمک" و "دوئل" بازی کردم که هر یک از آنها در ژانرهای مختلف بودند و ویژگی های خودشان را داشتند. آنچه برایم اهمیت دارد این است که یک قصه خوب را با یک کارگردان خوب کار کنم، فرقی نمی کند داستان در زمان گذشته بگذرد یا زمان حال.

سعی می کنم با کارگردانی کار کنم که به بازیگران بها می دهد تا آنها بتوانند از صمیم قلب نقش را به راحتی ایفا کنند و هنر خودشان را نشان دهند. همیشه به این مسئله در کارهایم توجه کرده ام. برای کارهای آتی ام هم این تلاش را خواهم کرد.

*قصه مجموعه "مختارنامه" برایتان چه ویژگی هایی داشت؟

این مجموعه روایتگر بخشی از تاریخ صدر اسلام است. وقایعی که بعد از کربلا اتفاق می افتد. کارهایی که مختار، توابین و ... انجام می دهند و تلاشی که مختار برای برافراشته شدن پرچم حکومت اسلامی می کند. نهضت مختار پایدار مانده است. این ویژگی ها برایم جذاب بود تا نقش رفاعه بن شداد را بازی کنم.

*با توجه به اینکه در آثار تاریخی مختلف بازی کردید. آیا قبل از بازی در این پروژه مطالعاتی داشتید یا اطلاعات تان را به فیلمنامه محدود کردید؟

ذهن بازیگر مثل کامپیوتر است و طبیعی است وقتی می خواهد کار تازه ای را شروع کند به مطالعه جدید احتیاج دارد، چرا که در ایفای شخصیتی که برای بازی بر عهده دارد موثر است.

*تاکنون شاهد واکنش های متفاوتی به سریال "مختارنامه" بوده ایم، اما برخی منتقدان به دیالوگ های این مجموعه انتقاد دارند، چرا که از کلماتی استفاده شده که در دهه ۸۰ رایج شده. شما در این باره چه نظری دارید؟

در اینجا دو نظر وجود دارد. یک نظر این است که از زبان فاخر و یکدست استفاده شود و نظر دیگر آن است که کارگردان با اندکی اغماض و چشم پوشی بتواند دین خود را به گونه ای ادا کند که بین تماشاگر و تصاویر رابط صمیمانه تری برقرار شود. فکر می کنم با توجه به نثری که از آقای میرباقری در "امام علی (ع)"، "معصومیت از دست رفته"، "مسافر ری" و ... سراغ داشتم، برای من هم خیلی سخت بود این دیالوگ ها را بپذیرم.

فیلمنامه این مجموعه را آقایان بیرانوند و حسن میرباقری نوشتند و آقای میرباقری هم بازنویسی نهایی را انجام داد، شاید داود میرباقری در بازنویسی خواسته به دیدگاه نویسندگان احترام بگذارد و بینندگان هم در این باره با کار ارتباط برقرار کنند. ممکن است برخی هم به این نوع دیالوگ ها خرده بگیرند، ولی در مجموع هر دو نظر محترم است.

*تجربه همکاری با داود میرباقری چطور بود؟

مثل همیشه خوب بود. به نظرم در هر کار تاریخی که انجام می شود آقای میرباقری می تواند نظری داشته باشد. فکر می کنم از نظر افراد صاحب نظر در هر کاری می توان نهایت استفاده را برد. با توجه به سابقه خوبی که آقای میرباقری دارند می توان از نظر او در کارهای تاریخی بهره برد یا در کارهای طنز فاخر از نظر آقای امرالله احمدجو استفاده کرد. افراد صاحب نظر وزنه موثری در آثار هستند که می توان از تجربه آنها نهایت بهره را برد..../ مصاحبه : خبرگزارى مهر