اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

لشگر گداها در تهران!


در روزهای شلوغ اسفندماه، شهر تهران، بیش از هر زمان دیگری گونه های مختلف تکدی را شاهد است، آنها همه جا هستند، در خیابانها، کنار دیوار کوچه های بن بست و حتی توی مترو و اتوبوس، چون شب عید است و وقت کاسبی شده.

خبرآنلاین: در روزهای شلوغ اسفندماه، شهر تهران، بیش از هر زمان دیگری گونه های مختلف تکدی را شاهد است، آنها همه جا هستند، در خیابانها، کنار دیوار کوچه های بن بست و حتی توی مترو و اتوبوس، چون شب عید است و وقت کاسبی شده.

جایی نرسیده به میدانی واقع در مرکز پایتخت ایران، زنی، روی زمین دراز کشیده است، حجم اندام زیر چادر مشکی پیداست و بی حرکت، در ساعات ابتدایی شب، درست وسط پیاده رو، افتاده است. عابران، بدون توجه به او که روی زمین، رها شده، می گذرند. هیچ کس توجهی نمی کند، حتی پلیسی که کنار پیاده رو ایستاده و به موتورسیکلتش تکیه داده و همه چیز را می بیند. آیا با یک وضعیت اورژانسی روبرو هستیم؟ پاسخ مشخص است: نه! این زن یک گداست.

این را به سادگی می توان از تکه مقوایی که رویش دراز کشیده و کاسه ای که چند اسکناس چروکیده و سکه های نیکلی در آن افتاده، تشخیص داد. مردم به همین خاطر، توجهی به او ندارند، چون این متکدیان این روزها، همه جای شهر دیده می شوند. آنها شکل و صورت متفاوتی دارند، ولی یک چیز در تمام رفتارشان، یکسان است: سعی می کنند با جلب ترحم شما، جیب تان را خالی کنند.

حضور گداها، در ماه پایانی سال، بیش از همه زمانی در تهران به چشم می خورد. آنها از تکنیکهای مختلفی استفاده می کنند تا قطره قطره با جمع کردن صدقه از دست این و آن، به نان و نوایی برسند. برخی از این گداها، از شگردهایی استفاده می کنند که قرن هاست در این کشور، جواب داده: معلول نشان دادن اعضای بدن.

به نوشته روزنامه خبر،یکی از این متکدیان، در کنار محور اصلی شرقی-غربی پایتخت، در ورودی یکی ایستگاه های مترو، اقامت کاری دارد. او، مردی است لاغر اندام و حدود 40 ساله، پاچه های شلوار را تا زانو بالا زده و یکی از پاهایش را از پایین ران، برهنه کرده، پایی که دنباله آن به مچ و پنجه ای سالم نمی رسد، بلکه با قطع ناگهانی از زیر زانو، بیننده را دچار بهت و دل آشوب می کند. این متکدی، سالهاست در اطراف این نقطه، با دستهایی که با قطعه ای پلاستیک، عایق شده، راه می رود و از مردم، کمک می خواهد.

 ولی برخی از متکدیانی که مانند این شگرد، را استفاده می کنند، به واقع معلول نیستند. برخی از آنان، با کوبیدن گرد زغال و آلوده کردن زانوهای خود، نمایی هولناک به پاهای خود می دهند که بیننده در نگاه اول، تصور می کند با پاهایی معلول روبروست، تعدادی از متکدیان نیز با ریختن اسید رقیق شده روی بخشهایی از بدن خود، به خصوص پاها، باعث تحریک شدید پوست و سرخی بیش از اندازه می شوند، انگار که آن بخش از بدنشان، پوست ندارد. آنها نیز با برهنه کردن اندام خود، سعی در جلب توجه مردم و گدایی دارند.

درراه ماندگان و نسخه به دستها

با نزدیک شدن به فصل بهار، بازار مسافرت هم گرم می شود. ترمینالهای مسافربری، از آدمهای کوله به دوش و ساک به دست، پر و خالی می شود. مسافرانی که مجبورند برای راه افتادن اتوبوس شان، چند دقیقه ای روی صندلی بنشینند و انتظار خوابیدن ترمز دستی خودروشان را بکشند. اینجاست که آنها طعمه گداهای در راه مانده می شوند.

گدای در راه مانده، نقش خود را خوب بلد است، کلماتی را از بر دارد که اتوماتیک با صدایی لرزان و اندوهناک زمزمه می کند. جوانی که سالهاست روزهای نزدیک عید، سر و کله اش در ترمینال جنوب تهران (خزانه)، پیدا می شود، یکی از نمونه های بارز این نوع از متکدیان است.

او، سوار اتوبوسهایی می شود که مسافرانش در انتظار راننده مانده اند، درست یکی دو دقیقه پیش از اینکه راننده سر برسد، این جوان، خود را لنگ لنگان از پله های اتوبوس بالا می کشد. میان دو ردیف اتوبوس می ایستد و با صدایی که انگار از بن چاه در می آید، قصه اش را شروع می کند: خواهرا، برادرا، من گدا نیستم، منم مثل شما خانواده و کار دارم، اومده بودم تهران، کیفمو زدن، میخوام برگردم شهر و خونه م، ولی پول ندارم، هر کسی می تونه، برای رضای خدا، یه پول بلیط کمکم کنه."

بعد، بی توجه به خنده های زیر لب و زمزمه های درگوشی مسافران، این کلمات را چند بار تکرار می کند و همزمان در طول اتوبوس به راه می افتد، بالاخره، تا آخر اتوبوس که می رسد، کسی پیدا می شود از سر نوع دوستی، اسکناسی، کف دست او بگذارد. این گدا هم، راننده نرسیده، جیم می شود.

تقریبا می توان گفت همه این گداها، به مواد مخدر معتادند و درآمد خود را صرف خرید این مواد می کنند. حتی گدایانی هم هستند که به صورت خانوادگی معتادند و البته با کمک همدیگر، یک تیم پر و پیمان گدایی، تشکیل داده اند. کافی است این روزها، گذرتان به خیابانهای اطراف یکی از بیمارستانهای تهران بیفتد، البته بیمارستانهای اصلی که همه نوع بیماری برای مداوا به آنجا مراجعه می کنند. بلافاصله، یکی از این تیمها را می بینید که سر راهتان سبز می شوند. بیشتر اوقات، الگوی کار آنها، ارائه نسخه پزشکی است. مرد خانواده، سخنگوی این تیم است، زن خانواده -که معلوم نیست همسر او باشد- به همراه یکی دو کودکان، دو سه قدم عقب تر می ایستد.

 بعد، مرد خانواده، با گردنی کج، روایت زندگی خود را برای شما آغاز می کند: خدا هیشکی رو شرمنده زن و بچه ش نکنه، بچه مریضه، مام بیمه نیستیم، دکتر گفته اگه این دوا رو نگیری واسه ش، حالش بدتر و بدتر می شه." بعد بدون اینکه بگذارد مخاطبش نسخه را به دقت ببیند، با نگاه سنگین، روی چهره مخاطب منتظر می ماند تا دستی، به جیب برود. پیش آمده که این تیم، روزانه تا سه بار، جلوی یک نفر را گرفته و طلب پول کرده اند.

آن مرد شاپو به سر داشت

در روزهای شلوغ اسفندماه، متروی تهران، از همیشه شلوغتر است. روزهای شلوغ پایان سال، در میان تن های به هم فشرده مردم در واگنهای متحرک، مردی با چهره ای خاص، به کسب و کار خود مشغول است. عاقله مردی، با موی سپید، سبیل سپید از بناگوش دررفته، کت و شلوار مشکی، شاپوی مخملی به سر، کفش مشکی پاشنه تخم مرغی به پا، دستمال یزدی به دستی و عکسی از جوانی خود در دستی دیگر. بله، او از شخصیتهای منقرض شده است، ولی از مردانگی و غیرت "داش مشدی ها" در اون نشانی باقی نمانده، چون او هم یک گداست.

تضاد پوسته به جا مانده از این شخصیت منحصر به فرد زمانی با کارش آشکار می شود که درست در مقابل او، دخترکی کوچک اندام و شیک پوش، مشغول فروختن عروسکهای دست ساز خود در مترو است. تفاوت بین تلاش برای کسب روزی از طریق فروش دست ساخته های این دخترک، با لحن این شخصیت "جاهل لوطی صفت" که دست نیاز به طرف مسافران مترو دراز کرده، حیرت انگیز است.

گدای جاهل، با نشان دادن عکس روزهای جوانی خود، قصه اش را اینطور در هر واگن مترو، تکرار می کند: آقایون، خانوما، نگید این گداس، به مولا من گدا نیستم، منم مث شوما، جوون بودم، یال و کوپالی داشتم، برو و بیایی داشتم، راننده تریلی بودم، بار می زدم از تهرون تا بندر، بی ترمز می رفتم و می اومدم، تصادف کردم، جوونی کردم، خام بودم، بیمه نداشتم، خودم ناقص شدم افتادم مریض خونه، تریلی رو هم فروختم دادن پول خون اون بدبختی که زیر کفی تریلی، چرخ گوشت شده بود. حالا سر پیری، کارم شده از این و اون کمک بخوام. فکر نکنین گدام به مولا، بز آوردم، شدم ناقص و آواره، هر کسی هر چی می تونه، هر چی در توانشه، دست این پیرمرد آبرودارو بگیره. همین."

تماشای دهانها و چشمهای باز مانده مردمی که با این تابلوی متناقض روبرو شده اند، دیدنی است. برخی، مسخ شده، دست به جیب می کنند و با اسکناسی کم ارزش، این "جاهل بز آورده" را بدرقه می کنند و البته، بسیاری هم نیش خنده شان، دقایقی بعد از رفتن او، همچنان باز است.

تهران، این روزها، پاتوق گداهایی شده که هر کدام، با ترفندی، از فال فروشی تا قصه حسین کرد شبستری تعریف کردن، قصد جیب مردم را کرده اند. گدایی در این شهر، سن و سال نمی شناسد. گدایانی هستند که در قنداق، ابزار دلسوزی مردم برای دادن پول به مادر کرایه ای می شوند و گدایانی که با سر و موی سفید، روزی خود را با دست دراز کردن جلوی این و آن می جویند.


ویدیو مرتبط :
رقص گداها

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

افزایش متکدیان زن در تهران/چند درصد گداها، زن هستند؟



اخبار,اخباراجتماعی,متکدیان زن

 

 اخباراجتماعی  - افزایش متکدیان زن در تهران/ 25 درصد گداها، زن هستند

آمار دقیقی از زنان متکدی وجود ندارد اما مسولان شهری نسبت به افزایش متکدیان زن هشدار داده اند و سو استفاده از احساسات شهروندان را انگیزه باند های تکدی گری برای به کار گیری کودکان و زنان می دانند.

شهر تهران پر از گدایان زنی است که یا بر اساس احتیاج یا به فرمان کسی در خیابان ها به دنبال روزی هستند و نه این تابلو های تبلیغاتی هشدار دهنده که شهر را پوشانده می تواند آنها را سامان دهد و نه پول های مردمانی که به قصد خیر خواهی به آنها کمک می کنند . هر روز نیزبه امار این افراد افزوده می شود .

شهلا میرگلو بیات نایب رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی در خصوص افزایش زنان متکدی در تهران می گوید: افزایش زنان متکدی در سطح شهر معضلی است که باید بیش از پیش به آن توجه شود و شهرداری تهران نباید تنها به ارائه آمار جمعیت متکدیان بسنده کند.

اوبا بیان این که حمایت از زنان متکدی وظیفه شهرداری و نهادهای حمایتی است، می گوید: افزایش زنان متکدی در سطح شهر تهران معضلی است که باید به آن توجه شود، چرا که یکسری از این زنان مشکل مالی دارند اما یکسری هم به عنوان تشکل و گروهی اقدام به تکدی گری می کنند.

نایب رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی درخصوص ورود مجلس به موضوع تکدی گری زنان می گوید: فراکسیون زنان تاکنون به بحث زنان متکدی ورود نکرده است و رسیدگی به این موضوع از وظایف شهرداری است که پیگیری کند و شهرداری نباید تنها به ارائه آمار افزایشی بسنده کند چرا که باید نظارت و پیگیری کند از طرفی وزارت کشور هم باید نسبت به این موضوع ورود کند. لازم است که مسئولان متولی، زنان متکدی را به نهادهای حمایتی معرفی و پس از آن نیز وضعیت آن‌ها را پیگیری کنند. مجلس می تواند کار نظارتی کند و امیدواریم بتوانیم در این مساله ورود کنیم و با مسئولان مربوطه رایزنی کنیم.

بیات با اشاره به شیوه‌های مختلف متکدیان برای تحریک عواطف شهروندان نیز می‌گوید: گاهی لباس‌های مندرس برای تحریک احساسات در هر محدوده و محیطی بسته به شرایط می‌پوشند و گاهی در مناطقی شیک پوشی را دنبال می‌کنند و گاهی تظاهر می‌کنند اموالشان به سرقت رفته است و در راه مانده‌اند.

حسین زارع صفت مدیر عامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی هم در توضیح میانگین سنی، میزان تحصیلات و جنسیت متکدیان در سطح شهر می گوید: حدود 25 درصد متکدیان را زنان و مابقی را مردان تشکیل می‌دهند که البته در پاره‌ای از اوقات سال نسبت این آمار بر حسب شرایط تغییر می‌کند؛ اما رشد متکدیان زن نسبت به سنوات گذشته رو به افزایش است.

سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران اما معتقد است آماری در خصوص افزایش متکدیان زن وجود ندارد.

او می گوید: نمی‌شود این افراد را سرشماری کرد ولی می‌توان حضور بیشتر و قابل مشاهده‌تر آنها در میدان‌ها و خیابان‌ها را ملاک قرار داد و آنچه مشاهدات در خیابان‌ها نشان می‌دهد این است که تعداد متکدیان زن افزایش پیدا کرده است. در کنار متکدیان زن، تعداد زنان بی‌خانمان هم افزایش پیدا کرده و این افزایش تا جایی بوده که شهرداری مجبور شده جایی را برای زنان بی‌خانمان به طور ویژه اختصاص دهد در حالی که تا دو سال پیش چنین جایی نبود.

موسوی چلک معتقد است: کودکان یکی از اقشاری هستند که مردم نسبت به کار آنها ترحم نشان می‌دهند و بعد از آنها زنان هستند که امکان بیشتری دارد بتوانند حس دلسوزی را در مردم به وجود بیاورند. زنان متکدی دو گروه هستند؛ یک گروه کسانی که به همراه خانواده تکدی‌گری می‌کنند، یک عده دیگر هم زنانی هستند که تنها هستند و چون درآمدی ندارند برای امرار معاش خودشان این کار را می‌کنند. اینکه چرا مردم بیشتر به این افراد بیشتر کمک می‌کنند این است که از آنجایی که ما مردم احساساتی‌ هستیم، متکدیان هم دنبال شیوه‌هایی هستند که احساسات مردم را جریحه‌دار کنند و با سخت‌تر شدن شرایط اقتصادی، این که زنی با بچه‌ کوچکش کنار خیابان یا سر چهارراه از مردم پول بخواهد احتمال بیشتری دارد که مردم به او کمک کنند.

او می گوید: مردم باید اجازه ندهند عواطفشان به بازی گرفته شود، تحت تاثیر قرار نگیرند و به این افراد کمک نکنند چون کمک کردن به این افراد می‌تواند باعث ترویج تکدی‌گری شود. اما از طرف دیگر نباید نسبت به این مسائل بی‌تفاوت باشند و با انجام دادن اقدامات اصولی‌تر می‌توانند به خانواده‌های نیازمند کمک کنند.

 

یک نمونه موفق این مورد، کاری بود که در تبریز انجام شد. در آنجا خیریه مستمندان تاسیس شده و مردم دیگر به متکدیان پول نمی‌دهند بلکه به موسسات پول می‌دهند، آنها هم افراد نیازمند را شناسایی کرده و این پول‌ها را به آنها می‌دهند. به این ترتیب فضا برای سوءاستفاده افراد فرصت‌طلب فراهم نمی‌شود. تنها نمی‌توان منتظر اقدام دولت و سازمان‌های دولتی نشست، اگر منابع اجتماعی با مشارکت مردم تشکیل شود و این افراد نیازمند به آنها ارجاع شوند، هم به افراد نیازمند واقعی کمک می‌شود و هم فضای شهر برای زندگی مردم بهتر می‌شود.

 اخباراجتماعی   - مهر