اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

قول مریم حیدرزاده به کسی که دوستش دارد


مریم حیدرزاده بیشتر به واسطه اشعار خود در دهه 70 و ترانه شدن برخی از آنها در میان خواننندگان به شهرت رسید. این روزها وی نمایشگاهی از نقاشی های آبرنگ برپا کرده است و در حضور مردم به نقاشی می پردازد.

تماشا: مریم حیدرزاده بیشتر به واسطه اشعار خود در دهه 70 و ترانه شدن برخی از آنها در میان خواننندگان به شهرت رسید. این روزها وی نمایشگاهی از نقاشی های آبرنگ برپا کرده است و در حضور مردم به نقاشی می پردازد.

به گزارش «افکارنیوز» حیدرزاده از کتاب جدیددر آستانه انتشاری نام برده است که قرار است به 8 زبان ترجمه شود. حیدرزاده در این مصاحبه عنوان کرده است که مصمم است جایزه نوبل را با اثر بعدی که به 8 زبان دنیا منتشر خواهد شد از آن خود کند.

به کسی که دوستش دارم قول دادم نوبل بگیرم!

مریم حیدرزاده که گویا به کسی قول داده که حتما باید نوبل بگیرد، درباره آثار خود عنوان می کند: «تاکنون دو آلبوم و 10 کتاب منتشر کرده ام و الان هم مشغول نوشتن یک کتاب نثر هستم. همچنین در حال رایزنی هستیم تا این کتاب به هفت یا هشت زبان زنده دنیا ترجمه شود. البته با وجود آنکه ممکن است بقیه اسم آن را اعتماد به نفس کاذب بگذارند اما به کسی که او را دوست دارم، قول داده ام برایش جایزه نوبل بگیرم. من به کسی که عزیزترین موجود زندگی ام است، قول داده ام و یک متولد آبان اگر سرش برود، قولش نمی رود.»

هوشنگ ابتهاج مشهور به سایه که این روزها به واسطه پرفروش بودن کتاب خاطراتش در مرکز توجه قرار گرفته درباره شعرهای حیدرزاده نظر مثبتی داشته و گفته است: «این دختر حرف های خیلی ساده قشنگی دارد.

زبان خیلی ساده و بعضی جاها هم هنرمندانه. من با رغبت به نوارهاش گوش می کنم. بعضی جاها خیلی با قدرت این زبان عامه رو به کار می برده. حرف های ساده نرم و نازکی هست که جامعه خوششون می آد. بعضی جاها قافیه هایی که اختراع می کنه فوق العاده است ...»


ویدیو مرتبط :
- maryam heydar zadeh Maryam Heydarzadeh - Akharin Nameh - مریم حیدرزاده اخرین نامه - مریم حیدر زاده

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اس ام اس شعرهای عاشقانه از مریم حیدرزاده



 

اس ام اس شعرهای عاشقانه از مریم حیدرزاده

 

گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه بی وفاییت رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشق را فهمیدم


**********************************


کاش به پرنده بودی و من واسه تودونه بودم
شک ندارم اون موقع هم این جوری دیوونه بودم
کاش تو ضریح عشق تو یه روز کبوتر می شدم
یه بار نگاه می کردی و اون موقع پر پر می شدم

 

**********************************

 

شبی گفتی نداری دوست من را
نمی دانی که من شب چه کردم
خوشا بر حال آن چشمی که آن را
به زیبایی پسندیدی و رفتی

 

**********************************

 

به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست
قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

 

**********************************


حالا بدان تو که رفتی در حسرت بازگشت
یک آسمان اشک آن شب در کوچه پایشده بودم
هر گز پشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز
رفتی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم

 

**********************************

 

تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو مثل سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم

 

**********************************


می توان در قلب های بی فروغ
لحظه ای برقی زد و خورشید شد
می توان در غربت داغ کویر
آن ابری که می بارید شد

 

**********************************


چه می شود تو صدایم کنی به لهجه موج
به لحن نقره ای و بی صدای چشمانت
تو هیچ وقت پس از صبر من نمی ایی
در انتظار چه خالیست جای چشمانت

 

**********************************


تو نازنین من بودی مثل حالا تا همیشه
کاشکی به جز من هیچ کسی این قدر زیاد دوست نداشت
یا که دلت عشق منو اول عشقاش می گذاشت

 

**********************************


رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود

 

**********************************


نمی دانم چرا رفتی
نمی دانم چرا شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا، تا کی ، برای چه

 

**********************************


من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم

 

**********************************


چه می شد گر دل آشفته من
هر چشم تو عادت نمی کرد
و ای کاش از نخست آن چشمهایت
مرا آواره غربت نمی کرد

 

**********************************


تو را آن قدر در دل می سرایم
که دل یعنی ترا زیبا سرودن
فدای تو شقایق احساس
و رویای بی آغاز سرودن

 

**********************************


و حالا انتهای کوچه شعر
منم با انتظاری مبهم و زرد
ولی ایکاش جادوی نگاهت
غزل های مرا غارت نمی کرد

منبع:Funshad.com