اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
قطع نخاع پایان ازدواج پنهانی!
پنهان كردن ازدواج موقت برای مرد كفشفروش به قیمت قطع نخاع وی تمام شد. او هنگامی كه میخواست از چشم برادر همسر صیغهیی خود پنهان بماند از طبقه پنجم آپارتمان پرت شد و علاه بر قطع نخاع داستان پشت پرده زندگیاش هم برملا شد.
15دی ماه سال جاری خبر سقوط از ارتفاعی به كلانتری 150 تهرانسر گزارش داده شد كه بعد از آن ماموران كلانتری با حضور در محل و بررسی دریافتند كه مردی 43 ساله خود را از طبقه پنجم آپارتمانی واقع در تهرانسر به پایین پرتاب و به نردههای طبقه اول برخورد كرده و در آنجا بیهوش افتاده است. بعد از انتقال مرد به بیمارستان وی قطع نخاع شد و به كما رفت.
با اعلام این ماجرا به پلیس موضوع به بازپرس دادسرای هاشمی تهران گزارش شد و او كارآگاهان پلیس آگاهی تهران را مامور تحقیق در این باره كرد، كارآگاهان با مشخص شدن هویت مرد به محل پرتاب شدن وی رفته و از ساكنان آپارتمان سوالهایی كردند و نتوانستند اطلاعات چندانی دریافت كنند، وقتی در تحقیقات مشخص شد كه «خالد» از كدام واحد آن ساختمان سقوط كرده پلیس به سراغ ساكنان آن واحد رفت كه زنی 26 ساله در آن زندگی میكرد.
زن جوان در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: «خالد» مغازه كفشفروشی حوالی میدان گمرك دارد و من برای خرید كفش به مغازه وی رفتم و از او خرید كردم كه بعد از چند مدت با هم آشنا شدیم و سپس به توافق رسیدیم كه به شكل ازدواج موقت صیغه بخوانیم.
به گفته این زن «خالد» هر روز به خانه من میآمد، كه روز حادثه زمانی كه به آپارتمان من آمد به او گفتم كه زود از خانه خارج شود به دلیل اینكه امكان دارد برادرم امروز به من سر بزند ولی «خالد» اصرار به ماندن كرد و زمانی كه زنگ در خانه به صدا درآمد متوجه شدیم كه برادرم است.
زن جوان در ادامه افزود: من كه به برادرم چیزی در این باره نگفته بودم دستپاچه شدم و تصمیم گرفتم كه «خالد» را از بالكن به پشت بام خانه كناری فراری دهم. برای همین به او گفتم كه از بالكن به روی پشتبام خانه كناری بپرد و زمانی كه پذیرفت دستپاچه شد و از طبقه پنجم به طبقه اول سقوط كرد. با توضیحاتی كه طاهره از ماجرا داد كارآگاهان از او خواستند تا روشن شدن ماجرا با پلیس در تماس باشد.
اما تیم كارآگاهان منتظر سرنوشت «خالد» بودند، پنج روز كه از زمان وقوع حادثه گذشت «خالد» به هوش آمد. كارآگاهان با اجازه پزشك معالج توانستند با «خالد»» صحبت كنند و وقتی از چگونگی وقوع ماجرا از او پرسیدند روایتی متفاوت را شنیدند.
«خالد» به پلیس گفت: این طاهره بوده كه در لحظه آخر او را به پایین پرت كرده است و گرنه خود «خالد» سعی داشته كه به روشی دیگر پایین برود، این حرفها در حالی به میان آمد كه همسر رسمی «خالد» در بیمارستان شنونده ماجرا بود و همین موضوع سبب شد تا از ماجرای ازدواج همسرش با زن جوان باخبر شود. در چنین اوضاعی كه «خالد» از دست همسر صیغهیی خود دلخور بود با طرح این ماجرا از پلیس خواست تا شكایت او را پیگیری كنند، همسر اصلی «خالد» از این مرد شكایت كرده و خواستار متاركه با او شد.
پرونده در این مدت مفتوح باقی ماند تا زمانی كه «خالد» به وضعیت عادی برگردد و تحقیق در این باره شكل جدیدی به خود گرفت، زیرا موضوع اصلی جراحتی بود كه «خالد» را به بیمارستان كشانده بود، بنابراین تحقیق از طاهره دوباره از سر گرفته شد.
«خالد» در اظهاراتش به كارآگاهان گفت: حدود چند ماه پیش طاهره برای خرید كفش به مغازه من آمد او بعد از خرید شماره تلفن من را گرفت و چند روز بعد تماس گرفت و با من قرار گذاشت بعد از حاضر شدن در سر قرار او گفت: كه 26 سال سن دارد و مطلقه است و دوست دارد كه با من بیشتر آشنا شود، من هم از طاهره خوشم آمده بود بعد از چند مدت آشنایی او را صیغه كردم و هر چند مدت یك بار به او سر میزدم و گاهی هم به خانهاش میرفتم، در این مدت هم به صورت هفتگی به او پولی میپرداختم كه به نوعی نفقه و خرجی او باشد، تقریبا 200 تا 300 هزار تومان، «خالد» درباره روز حادثه به ماموران گفته بود كه زمانی كه در آپارتمان طاهره بودم گفت كه برادرش امروز قرار است كه به آپارتمانش بیاید و او را ببیند و از من خواست كه هر چه زودتر آپارتمان را ترك كنم،
این مرد همچنین توضیح داد: من توجه زیادی به درخواست وی نكردم در آپارتمان ماندم كه ناگهان زنگ در خانه به صدا درآمد و متوجه شدیم كه برادر طاهره است، طاهره از من خواست كه از بالكن به پشتبام خانه همجوار بپرم من هم پذیرفتم و زمانی كه میخواستم این كار را انجام دهم طاهره از ترس اینكه هر آن ممكن است برادرش به داخل خانه بیاید من را هل داد كه باعث شد من از طبقه پنجم به طبقه اول سقوط كنم، با اعلام این شكایت موضوع در دادسرای هاشمی تهران مطرح شد.
هادی، بازپرس شعبه سوم دادسرای هاشمی دستور بررسی پرونده را داد در همین حال كه زمان ترخیص «خالد» از بیمارستان رسید محرز شد كه او قطع نخاع شده است.
اما با این واقعه پرونده شكایتها در دادسرا متوقف شد، «خالد» در حالی كه یك ماه از وقوع حادثه گذشته بود روز 15 بهمن به دادسرای هاشمی مراجعه كرد و شكایت خود را از طاهره پس گرفته اما به نظر نمیرسد اینك این دو زن در كنار «خالد» زندگی كنند.
با این حال اینك از نظر قضایی این پرونده مختومه اعلام شده است.
ویدیو مرتبط :
قطع شدن نخاع
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پایان جنایتهای عقرب شمال . . ./ بانوی پاکدامن به خاطر حفظ عفت قطع نخاع شد
به گزارش باشگاه خبرنگاران، 24 آذرماه بود که خانمی به نام "م" مثل هر روز صبح از منزلش در شهرستان نکا بیرون آمد تا به سرکار برود.
خانم "م" طبق عادت هر روز، خود را به "سهراه زاغمرز" رساند تا سوار بر خودروهای عبوری، خودش را به ساری برساند.
این هسمر دلسوز، سوار بر خوردروی پژو 405 نقرهای رنگ شد که رانندهاش پسر نوجوانی بود. پسر نوجوان به محض سوار شدن خانم "م" به راه افتاد و به سمت میدان خزر به حرکت در آمد.
راننده نوجوان که حدودا 17 و یا 18 سال سن داشت، قبل از رسیدن به پلیس راه از مسیر منحرف شد. خانم "م" که از این تغییر مسیر مطلع شده بود، به راننده نوجوان اعتراض کرد و علت را پرسید که راننده پاسخ داد: گواهینامه ندارم و میترسم پلیس خودروام را متوقف کند.
خانم "م" از طرز نگاههای پسر جوان و مسیری که پیموده میشد، پی به نیت شوم راننده شیطان صفت شد و با التماس و خواهش از او درخواست کرد تا بگذارد از خودرو پیاده شود و به ازای این کارش هر چقدر پول و طلا بخواهد به او خواهد داد،ولی پسر نوجوان به ضجههای زن جوان توجه نمیکرد و به راهش با سرعت بسیار زیادی ادامه میداد.
خانم "م" که در برابر نیت بیشرمانه پسر نوجوان قرار گرفته بود، تنها راه برای فرار از دست شیطان را بیرون پریدن از خودرو انتخاب کرد و در لحظهای مناسب حوالی "میان رود" این کار را انجام داد.
خانم "م" که قبل از اینکه وارد آی سی یو بیمارستان امیر مازندرانی ساری شود، در حالی که دیگر توان راه رفتن (قطه نخاع) نداشت،گفت: پس از اینکه به بیرون از خودرو پریدم سعی کردم روی پایم بایستم ولی هرچه تلاش کردم نشد تا اینکه یک باغبان که از آن مسیر انحرافی عبور میکرد مرا دید و به بیمارستان رساند.
ماجرا به اینجا هم ختم نشد، بعد از این حادثه دلخراش برای خانم "م" خانواده او موضوع را به پلیس آگاهی نکا گزارش دادند و خواستار دستگیری این مجرم بیرحم شدند.
تحقیقات پلیس در خصوص دستگیری این متهم ادامه داشت تا اینکه شهروندی به پلیس تماس گرفت و گفت: خودرویی را در مسیر گوهر باران دیده که در آن خانمی جوان با راننده آن درگیر بوده و سپس مشخصات خودرو را به پلیس داد.
ماموران با اخذ مشخصات خودرو دریافتند که راننده همان نوجوان بیرحمی که عامل زمنیگیر شدن خانم "م" شده است و دریافتند که به طور حتم پای قربانی دیگر در میان است.
کارآگاهان پلیس آگاهی با به دست آوردن اطلاعات خودرو توانستند متهم را که اهل روستای "پنبه چوله" بود، در کیلومتر 9 جاده ساری شناسایی و دستگیر کنند.
پسر شیطان صفت پس از دستگیری همه چیز را انکار کرد تا اینکه قربانی دوم او که به عنوان مسافر از "ماکرون" سوار خودروی وی شده بود، به پایگاه پلیس دعوت شد و توانست متهم را شناسایی کند.
از سوی دیگر خانم "م" نیز در بیمارستان با مواجه با این جنایتکار، او را شناسایی کرد و دیگر راهی برای انکارهای متهم نوجوان باقی نگذاشت.
سرهنگ عظیمی رئیس پلیس آگاهی استان مازندران درباره این خبر به باشگاه خبرنگاران گفت: این پسر نوجوان که تاکنون هیچ پرونده کیفری نداشته و در خانوادهای موجه بزرگ شده بود، با رای قاضی جهت بررسی و تحقیقات روانه زندان شد.
گفتنی است،هم اکنون چهار روز است که این مادر پاکدامن و فداکار به کما رفته و در بخش آیسییو بیمارستان بستری است و پزشک معالجش وضعیت جسمی، کلیوی، کبد، ضریب هوشی و تنفس وی را مناسب نمیداند.
خانواده این خانم که برای حفظ عفت زنانه و مادرانه جان خود را فدا کرده است، از مسئولان امر خواستند تا نظارت بیشتری در مسیرهای پرتردد داشته باشند.
اخبار حوادث - باشگاه خبرنگاران