اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

قتل همسر صیغه‌ای توسط شوهر سابق


او فریاد زد و فحش ركیكی داد. سعید بیرون آمد و به او حمله كرد، من سعی كردم آنها را جدا كنم، اما مسعود دست من را گاز گرفت. بعد هم سعید او را خفه كرد. من گوشی مسعود را برداشتم تا به زنش خبر بدهم اما سعید گوشی را از من گرفت و قطع كرد.

شرق: جدال متهمان با نماینده دادستان تهران در مورد انگیزه یك مرد برای كشتن شوهر صیغه‌ای همسر سابقش، جلسه دادگاه را تحت‌الشعاع قرار داد و در حالی‌كه متهمان مدعی ‌بودند انگیزه قتل تعصب است، نماینده دادستان هدف جنایت را اخاذی عنوان كرد.

در ابتدای این جلسه محاكمه كه صبح دیروز برگزار شد، سیدرضایی، نماینده دادستان به قضات شعبه 113 دادگاه خانواده گفت: 26 اسفند سال 87 به ماموران پلیس خبر دادند مردی به نام مسعود به طرز عجیبی گم شده‌ است. همه چیز حكایت از آن داشت كه مسعود درگیر سرنوشت تلخی ‌شده ‌است. تلفن همراهش خاموش بود و ماشینش هم گم شده ‌بود.

ماموران برای پیدا كردن سرنخی از این مرد ثروتمند پرینت مكالمات تلفنی او را از مخابرات گرفتند و بعد از بررسی تلفن‌های او متوجه شدند از شب 26 اسفند دیگر تماسی با تلفن مسعود گرفته ‌نشده ‌است. در این بین یك شماره تلفن توجه ماموران را جلب كرد. آنها بعد از بررسی شماره تلفن متوجه شدند این شماره متعلق به زنی به نام مریم است و مسعود بارها و بارها با او تماس داشته ‌است.

خانواده مسعود این زن را نمی‌شناختند بنابراین ظن پلیس نسبت به یك رابطه پنهانی از سوی مقتول برانگیخته شد. مریم بعد از چندین جلسه بازجویی اعتراف كرد همسر صیغه‌ای مسعود است و شب حادثه قرار بود مسعود به خانه او بیاید. این زن سپس اعتراف كرد با همدستی مردی به نام علی كه پیش از مسعود شوهر صیغه‌ای او بود، مسعود را به قتل رسانده ‌است.

نماینده دادستان ادامه داد: «مریم در جریان تحقیقات گفت: روز حادثه با مسعود قرار گذاشتم. او دیر آمد و من هم فكر كردم پشیمان شده‌ است. آخرین ساعات شب بود كه مسعود رسید و بعد از چند دقیقه دوباره زنگ در خانه به صدا درآمد. در را كه بازكردم، دیدم سعید شوهر سابقم پشت در خانه ‌است. وقتی این دو مرد با هم روبه‌رو شدند. همدیگر را زدند و سعید، مسعود را به قتل رساند.»

نماینده دادستان تهران گفت: مریم جایی دیگر ادعای خود را پس گرفته و واقعیت را گفته ‌است. او در بازجویی‌ها گفته ‌است: می‌خواستیم از مسعود سفته بگیریم و آن را خرج كنیم. با سعید، شوهر سابقم قرار گذاشتم و او و مسعود هر دو به خانه من آمدند. من سفته‌ها را جلو مسعود گذاشتم و خواستم امضا كند، امتناع كرد و با هم درگیری لفظی پیدا كردیم. سعید دخالت كرد و بعد هم مسعود را به قتل رساند. سپس جسدش را از خانه خارج كردیم و آتش زدیم.

سیدرضایی در ادامه برای سعید به عنوان متهم ردیف اول به اتهام مباشرت در قتل مسعود، معاونت در به آتش كشیدن جسد مقتول و سرقت اموال داخل ماشین و برای مریم به اتهام معاونت در قتل و مباشرت در آتش زدن جسد مقتول و سرقت اموال داخل ماشین تقاضای مجازات كرد.

در ادامه اولیای‌دم مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای متهم درخواست صدور حكم قصاص كردند.
سپس سعید متهم ردیف اول به دفاع از خودش پرداخت. او گفت: برخلاف كیفرخواست، نه سفته‌ا‌ی در كار بود و نه نقشه‌ای از پیش طراحی‌شده بود. آن شب به خانه همسر سابقم رفتم تا در مورد دخترم با او صحبت كنم. مریم و دخترم با هم مشكلاتی داشتند و من می‌خواستم این مشكلات را حل و برای دخترم هم كمی خرید كنم. در خانه مریم بودم كه مسعود آمد. مریم گفت به این مرد بدهكار است و او برای گرفتن طلبش آمده، بعد از كمی صحبت متوجه شدم، همسترهای دخترم از قفس بیرون آمده‌اند.

به اتاق رفتم كه آنها را به قفس بیندازم كه صدای فحاشی مسعود را شنیدم. او به همسر سابقم و دخترم فحش‌های خیلی ركیك می‌داد كه من در عمرم نشنیده‌ بودم. كنترل خودم را از دست دادم و به سمتش حمله كردم و با هم درگیر شدیم. دستم را روی گلویش گذاشتم و فشار دادم مریم سعی كرد ما را جدا كند، اما مسعود دست او را گاز گرفت و مریم مجبور شد، دور شود. وقتی مریم به من گفت او را نكشم، بیشتر عصبانی شدم و گلویش را بیشتر فشار دادم. شالی روی صندلی بود، آن را برداشتم و دور گردنش پیچیدم و خفه‌اش كردم.

متهم ادامه داد: بعد از قتل از مریم چسب گرفتم و دست و پای مقتول را بستم و مریم را وادار كردم جسد را لای ملحفه بپیچد. بعد با هم جسد را در صندوق عقب ماشین مسعود گذاشتیم و به شهرك‌ ناز فردیس كرج بردیم. من در راه چهار لیتر بنزین خریدم و وقتی به جایی خلوت رسیدیم، بنزین را روی جسد ریختم و بعد از محل دور شدیم.

در این هنگام، نماینده دادستان تهران گفت: ادعاهای متهم درست نیست، چون مریم روز حادثه دخترش را به بهانه‌ای از خانه خارج كرده‌ بود، بنابراین آنها برای قتل نقشه داشتند، ضمن اینكه مریم ابتدا شخص دیگری را به عنوان قاتل معرفی كرده بود و سعی داشت واقعیت را پنهان كند.
متهم این گفته‌ها را رد كرد و گفت: در سرنوشت من تغییری ایجاد نمی‌شود و من در هر صورت حكم قصاص می‌گیرم، چون باعث مرگ مسعود شده‌ام. من فقط واقعیت را گفتم. من و مریم هر دو در اداره آگاهی تحت فشار بودیم و من این حرف‌ها را قبول ندارم.

سپس مریم در جایگاه حاضر شد. این زن ادعا كرد هر چه در اداره آگاهی گفته، دروغ است. او گفت: من و مسعود سال‌ها قبل با هم آشنا شده‌ بودیم. در آن زمان من از شوهرم جدا شده‌ بودم و او را در خانه دوستم دیدم. دوستم به مسعود گفت من جدا شده‌ام و با دخترم تنها هستم.

مسعود به من پیشنهاد كرد به صورت صیغه‌ای به عقد او درآیم، قبول نكردم و گفتم فعلا می‌خواهم تنها باشم. شماره من را گرفت و شماره خودش را هم به من داد. او به من پیشنهاد داد صیغه‌اش شوم تا ماهی 500هزارتومان به من بدهد. او اجازه داد شغلم را هم داشته‌ باشم، اما من باز هم قبول نكردم. مدتی بعد به عقد مردی به‌نام علی درآمدم و هر وقت مدت صیغه تمام می‌شد، دوباره تمدید می‌كردیم. تا اینكه سال 87، با علی به مشكل برخوردم و تصمیم گرفتم از او جدا شوم، ضمن اینكه دخترم بزرگ شده‌ بود و به دانشگاه می‌رفت و درست نبود آن مرد به خانه من بیاید.

آبان‌ماه بود كه از علی جدا شدم و دی‌ماه هم به صورت صیغه‌ای به عقد مسعود درآمدم. البته در تمام این سال‌ها مسعود به من زنگ می‌زد و ماهی یك‌بار تلفنی با هم صحبت می‌كردیم. هرچند وقت یك‌بار هم از من می‌پرسید هنوز شوهر داری یا نه. وقتی آبان‌ماه به او گفتم شوهر ندارم و جدا شده‌ام به تهران آمد تا من را به عقد خودش درآورد. او مرد فهمیده‌ای بود و سعی می‌كرد با دخترم روبه‌رو نشود.

متهم ادامه‌ داد: روز حادثه مسعود با من تماس گرفت و گفت از اراك به تهران می‌آید و می‌خواهد من را ببیند. قبول كردم. قرار بود ساعت شش بیاید اما نیامد و من هم تلفنم را خاموش كردم و فكر كردم پشیمان شده ‌است. من وسایل پذیرایی هم آماده كرده بودم،

ساعت 10 شب بود كه زنگ زدند. سعید، شوهر عقدی سابقم بود، چون مسعود نیامد من در را باز كردم تا سعید وارد شود. او فهمید میهمان دارم و منتظر كسی هستم اما توضیح ندادم. یك ساعت بعد دوباره زنگ زدند و دیدم مسعود آمده ‌است.

كاش در را باز نمی‌كردم، نمی‌دانم چرا این كار را كردم، وارد خانه شد و من سعید را به عنوان شوهر دوستم معرفی كردم و به سعید هم گفتم، مسعود از من طلب دارد و به همین دلیل آمده ‌است. آنها با هم صحبت كردند، بعد سعید به اتاق دخترم رفت تا همسترهای فراری را بگیرد كه من به مسعود گفتم این مرد، پدر دخترم است.

او فریاد زد و فحش ركیكی داد. سعید بیرون آمد و به او حمله كرد، من سعی كردم آنها را جدا كنم، اما مسعود دست من را گاز گرفت. بعد هم سعید او را خفه كرد. من گوشی مسعود را برداشتم تا به زنش خبر بدهم اما سعید گوشی را از من گرفت و قطع كرد.

در این هنگام نماینده دادستان باز هم اعتراض كرد و حرف‌های مریم را درست ندانست، اما مریم گفت آنچه قبلا گفته، دروغ است و سفته‌ای در كار نبوده و دخترش را مخصوصا از خانه بیرون نكرده ‌است. مریم در ادامه گفت: آن شب دخترم با من قهر كرده‌ و به خانه پدرم رفته ‌بود. اگر او در خانه بود، شاید این اتفاق نمی‌افتاد.

او ادامه‌ داد: وقتی سعید گوشی را از من گرفت، چند بار همسر مسعود زنگ زد به همین دلیل هم سعید گوشی را شكست و سیم‌كارت را درآورد. بعدها زن مقتول به من گفت حتی در آن زمان كه من تماس گرفتم، صدای من را شنیده بود.

متهم گفت: در تمام طول مسیر خانه تا محل آتش زدن جسد به این فكر می‌كردم كه از این به بعد خانواده مسعود بدبخت می‌شوند. چون من خودم یك دختر بی‌پدر بزرگ كرده‌ بودم. مسعود مرد خوبی بود و من راضی به مرگش نبودم. اگر سعید آن‌طور غیرتی نمی‌شد و فحش‌های مسعود او را تحریك نمی‌كرد، این اتفاق نمی‌افتاد.

بنا بر این گزارش، بعد از پایان دفاعیات متهمان و وكلای آنها هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

منبع: تابناک



ویدیو مرتبط :
شک کردن همسر به شوهر

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قتل زن وکیل به دست شوهر صیغه‌ای



 

 

قتل زن وکیل به دست شوهر صیغه‌ای

 

دومرد که در پرونده‌هایی جداگانه متهم به قتل همسرشان شده‌اند، اتهام قتل‌عمد را رد کردند.

پرونده اول: سه بار قتل زن

یکی از این مردان متهم است سه‌بار به قتل همسرش اقدام و آخرین‌بار نقشه‌اش را اجرا کرد. در ابتدای جلسه محاکمه او، روشن نماینده‌ دادستان به قضات شعبه113 دادگاه کیفری‌استان تهران گفت: خانواده زنی به نام شیرین10مرداد سال گذشته به پلیس خبر دادند، دخترشان فوت شده‌است. زمانی که ماموران به خانه شیرین رفتند، شوهر او نادر هم در منزل بود او که زخمی‌شده‌بود به ماموران گفت، شخصی وارد خانه شده و بعد از زدن او و کشتن همسرش سرقت کرده و گریخته است. مردجوان به بیمارستان منتقل شد اما چون جراحاتش سطحی بود، بعد از پانسمان از بیمارستان مرخص شد.

نماینده دادستان تهران ادامه‌داد: بررسی‌های ماموران نشان داد، هیچ‌کس روز حادثه وارد خانه نادر و شیرین نشده و این دو تنها بودند. همچنین نادر دوباره پیش از این، اقدام به قتل همسرش کرده اما موفق نشده بود و پزشکی قانونی در نظریه خود عنوان کرد، نادر خودزنی کرده‌است به همین دلیل او به قتل همسرش متهم است و من به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را دارم.

در ادامه والدین شیرین به عنوان اولیای دم در جایگاه حاضرشدند و برای دامادشان درخواست صدور حکم قصاص کردند. مادر این زن درباره دلایلش برای وارد‌کردن اتهام قتل به نادر گفت: پیش از این دامادم دوبار برای کشتن دخترم اقدام کرده بود. البته دخترم چیزی به من نمی‌گفت و هیچ‌وقت در مورد اینکه با شوهرش مشکل دارد صحبت نمی‌کرد اما به یکی از دوستانش گفته‌بود، یک‌بار شوهرش برای اینکه او را بکشد ترمزدستی ماشین را در سرپایینی خوابانده‌بود و دخترم به طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا کرد. وقتی در این مرحله موفق نشد یک‌بار دیگر دخترم را به داخل چاله آسانسور خانه ‌انداخت او از دخترم خواسته‌بود چشمانش را ببندد؛ گفته‌بود که می‌خواهد غافلگیرش کند، بعد در آسانسور که باز شده‌، دخترم را به داخل چاله پرت‌کرده و دخترم پنج طبقه سقوط کرده‌بود.

او ادامه‌ داد: آن‌زمان شیرین به من گفت، سقوطش حادثه بود اما به یکی از دوستانش گفته‌بود شوهرش او را به داخل چاله‌ هل داده‌است. زمانی که دخترم کشته‌شد، دست‌وپایش در گچ‌بود و نمی‌توانست هیچ‌ دفاعی از خودش بکند. چون دامادم بدون دلیل دخترم را کشت من درخواست مجازات قصاص برای او دارم.

سپس نادر متهم پرونده در جایگاه حاضر شد او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من این اتهام را قبول ندارم. شیرین را دوست داشتم و هیچ‌مشکلی با هم نداشتیم. اگر مشکلی داشتیم شیرین به مادرش می‌گفت. او ادامه‌داد: من نمی‌خواستم زنم آسیبی ببیند، روزی که در سرپایینی ماشین راه‌افتاد، یادم رفته‌بود ترمزدستی را بکشم و شیرین خودش این موضوع را می‌دانست. در مورد چاله آسانسور هم باید بگویم در آن‌موقع نمی‌دانم چه شد که یکدفعه بیهوش شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم و به زنم برخورد کردم و او داخل چاله ‌افتاد.

این مرد درباره روز حادثه گفت: روز حادثه من و شیرین هر دو در خانه بودیم. دست و ‌پای همسرم در گچ ‌بود زنگ خانه زده‌شد و در را باز کردم در آن موقع مردی وارد ‌شد و من را با چاقو زخمی کرد؛ شیرین می‌خواست فریاد بزند که به او هم ضربه‌زد و او را هم زخمی‌کرد. چون من خودم زخمی‌شده‌بود، نتوانستم به شیرین کمک کنم و او جان داد.

این مرد که در همه مراحل بازجویی‌هم مدعی‌شده‌ بود مردی سارق وارد خانه‌اش شده‌است در مورد نظریه پزشکی‌قانونی توضیح داد: من خودزنی نکردم مرد سارق که وارد خانه من شد، ضربات را آرام‌تر به من وارد کرد و من از این موضوع خیلی ناراحتم که چرا من زخمی و زنم کشته‌شد او خیلی جیغ‌ می‌کشید و به همین دلیل هم مرد سارق ضربات عمیق‌تری را به او وارد کرد. متهم در مورد اظهارات همسایه‌ها که گفته‌اند روز حادثه هیچ‌کس وارد خانه این زوج نشده‌ بود، گفت: من این حرف را قبول ندارم چون مرد سارق وارد خانه من شد شاید در آن لحظه همسایه‌ها او را ندیدند این دلیل محکمی برای اینکه من مرتکب قتل شده‌ام نیست. او در آخرین دفاع گفت: قتل را قبول ندارم و باز هم می‌گویم من شیرین را نکشتم. نظریه پزشکی قانونی و گفته‌های همسایه‌ها را هم نمی‌پذیرم.

پرونده دوم: قتل زن وکیل

قضات شعبه 74 رسیدگی به پرونده‌ای را آغاز کردند که در آن نیز مردی به قتل همسر صیغه‌ای خودش متهم شده است.

در ابتدای جلسه، فلاح نماینده‌دادستان تهران در توضیح کیفرخواست گفت: مسعود 50 ساله زنی به نام سهیلا را که وکیل دادگستری هم بود به قتل رسانده‌است. این مرد 20مرداد سال 88 بعد از به قتل رساندن همسرش با خانواده ‌او تماس گرفت و موضوع را به آنها گفت و چندماه بعد توسط ماموران بازداشت شد. بنابراین درخواست صدورحکم قانونی در این خصوص را دارم.

سپس اولیای‌دم خواستار صدورحکم قصاص برای متهم شدند و در ادامه به دستور قاضی شاملو رییس دادگاه، مسعود در جایگاه حاضر شد او گفت: اتهام قتل عمد را قبول ندارم. البته قبول دارم ضربات چاقو را من بر بدن سهیلا وارد کردم. او گفت: من و سهیلا صیغه‌نامه رسمی نداشتیم اما به صورت شفاهی صیغه 99ساله خوانده‌ بودیم. ما با هم در خیابان آشنا شده‌بودیم، من و سهیلا مدتی با هم دوست بودیم در آن زمان تاجر بودم سهیلا به من گفت رابطه ما نباید غیرشرعی باشد و ما صیغه 99ساله خواندیم. خانواده من خارج از کشور زندگی می‌کنند و من در ایران تنها بودم. تقریباً همه اعضای خانواده سهیلا من را می‌شناختند و برادرش سعید که معتاد بود مرتب از من پول می‌گرفت. من خانه‌ای در حوالی پارک ساعی داشتم اما به خاطر دوری راه خانه‌ای در میدان فردوسی اجاره کردم و با سهیلا آنجا زندگی می‌کردیم. سهیلا درس خواند و وکیل شد. یک دفتر تاسیس کرد به عنوان کارشناس دادگستری هم فعالیت می‌کرد. البته من پول دفتر را دادم و قرارمان هم این بود که همه کارمندان آنجا زن باشند.

متهم گفت: ما عاشق هم بودیم و 14سال با هم زندگی کردیم تا اینکه هشت‌ماه قبل از حادثه یک روز سعید برادر سهیلا پیش من آمد و گفت سهیلا با مردی به نام رامین که در شورای حل اختلاف اداره کار شاغل است، رابطه دارد. او به من گفت تو بی‌غیرتی و بعد از من 800هزارتومان پول گرفت که شوکر و گاز فلفل بخرد و رامین را بکشد. سه‌روز گذشت و متوجه شدم سعید باز از من اخاذی کرده است و قصد کشتن ندارد و هرچه گفته دروغ است. برادرزنم به شیشه و کراک اعتیاد دارد و به همین دلیل هم از من پول می‌گرفت اما به هر حال من نتوانستم حرف‌های او را فراموش کنم و موضوع را دنبال کردم و متوجه شدم واقعیت دارد. زنم با شخصی به نام رامین ارتباط داشت. رامین و سهیلا عاشق هم شده‌بودند و رامین برای سهیلا هدیه می‌خرید.

متهم به قتل ادامه‌ داد: آنها در کارهای خلاف هم بودند و چندبار موکلان زنم به کانون وکلا شکایت کرده‌ و حتی به جرم جعل و کلاهبرداری هم از او و رامین شکایت شده‌بود. من زنم را تعقیب و مخفیانه کارهای او را کنترل می‌کردم تا اینکه یک روز وارد دفتر شدم و شب را هم آنجا ماندم و نامه‌ای را پیدا کردم که نشان می‌داد او با یکی از دوستان من هم رابطه داشته ‌است. این موضوع خیلی ناراحتم کرد، تصمیم گرفتم با سهیلا صحبت کنم و به او گفتم اگر مرا نمی‌خواهد می‌توانیم از هم جدا شویم، اما او می‌گفت عاشق من است. کارهای سهیلا ادامه داشت تا اینکه روز حادثه گفت، می‌خواهد به دفتر برود. آن روز تعطیل بود اما گفت مراجعه‌کننده دارد. بعد از آن چندین‌بار با او تماس گرفتم جواب نداد ظهر خودش زنگ زد و گفت با موکلش برای ناهارخوردن بیرون رفته‌است و بعدازظهر به خانه برمی‌گردد. چندساعت بعد هر دو ما به خانه رسیدیم و من نامه را به او نشان دادم و از وی خواستم توضیح بدهد. بعد برای اینکه سهیلا را بترسانم تا این کارها را نکند، چند ضربه با چاقو به او زدم نمی‌خواستم او را بکشم و ضربه‌ها هم کشنده‌نبود نمی‌دانم چرا کشته‌شد.

متهم در ادامه گفت: «من چندضربه به شکمش زدم و یک ضربه هم به کمرش برخورد کرد. بعد هم از خانه رفتم. مدتی در این شهر و آن شهر بودم خسته‌شده‌بودم به تهران آمدم و به دفتر رفتم کارمندان هم زنگ زدند و پلیس آمد من هم استقبال کردم که بازداشت شوم چون خسته‌ شده‌بودم. بعد از دفاعیات مسعود و وکیل مدافعش یک‌بار دیگر متهم در جایگاه حاضر شد و عنوان کرد، اتهام قتل عمد را قبول ندارد. در پایان هیات قضات شعبه 74 برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.... /آفتاب