اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

قتل همسر افغان به خاطر زن صیغه‌ ای ایرانی



 قتل همسر افغان به خاطر زن صیغه‌ ای ایرانی

 مردی که همسر افغانش را به خاطر زن صیغه‌ای ایرانی‌اش به قتل رسانده ‌بود بعد از پنج‌سال با رضایت اولیای‌دم از قصاص نجات یافت.

  به گزارش خبرنگار ما، پرونده پر پیچ‌و خم قتل شهناز- زن افغان- بعد از پنج سال در حالی دیروز در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت که مادر این زن به خاطر نوه‌هایش حاضر به گذشت شد.  این پرونده سوم مرداد سال 87 تشکیل شد.

 

در آن روز مردی ایرانی به نام سعید به ماموران پلیس تهران مراجعه کرد و گفت همسرش خودکشی‌کرده ‌است. زمانی که پلیس به خانه شهناز زن 25ساله رفت جسد او را در حالی‌که با لباس ‌خانه ‌بود پیدا کرد. با انتقال جسد به پزشکی قانونی راز این جنایت فاش و پلیس باوجود انکارهای سعید متوجه ‌شد او عامل قتل و شهناز خودکشی نکرده ‌است.

 

وقتی مدارک پلیس انکارهای سعید را خنثی‌کرد این مرد مجبور به اعتراف شد و گفت: من و شهناز چند سال قبل با هم ازدواج کردیم و صاحب دو فرزند شدیم، چون او زنی افغان بود خانواده‌ام دوستش نداشتند و بعد از مدتی هم خودم از او دلزده ‌شدم، به همین دلیل با زنی ایرانی به صورت موقت ازدواج کردم. شهناز از این کار من خیلی ناراحت شد.

 

نمی‌دانم چطور توانسته ‌بود خانه مریم زن صیغه‌ای من را پیدا کند او مقابل خانه مریم رفته و با وی درگیر شده ‌بود. بعد هم از من شکایت کرد. وقتی شهناز به کلانتری رفته و گفته ‌بود به خاطر اینکه شوهرش زنی را صیغه کرده شکایت دارد به او گفته ‌بودند من کاری غیرقانونی انجام نداده‌ام. 

 

متهم ادامه ‌داد: آن روز وقتی شهناز از کلانتری به خانه برگشت به من گفت برای اینکه هزینه‌ها کمتر شود و بچه‌ها را راحت‌تر بزرگ کنیم و من بیشتر در خانه باشم قبول می‌کند مریم هم به خانه‌‌‌مان بیاید و با هم زندگی کنیم. من قبول کردم و مریم به خانه من و شهناز آمد اما درگیری بین آنها زیاد بود.

 

شهناز خودش را صاحبخانه می‌دانست و مریم هم چون ایرانی بود خودش را بالاتر از شهناز می‌دانست.  متهم درباره روز حادثه گفت: روز حادثه وقتی به خانه رفتم دیدم آنها با هم درگیر شدند و همدیگر را می‌زنند نمی‌توانستم حریفشان شوم. مریم زیردست شهناز داشت کتک می‌خورد. خواستم آنها را جدا کنم که از فرط عصبانیت گلوی شهناز را فشار دادم و او را کشتم. 

 

پرونده با تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری ‌استان تهران فرستاده‌ و جلسه رسیدگی تشکیل شد و متهم در دادگاه حضور یافت اما زمانی که مادر شهناز به‌عنوان ولی‌دم در جایگاه حاضر شد و برای دامادش درخواست قصاص کرد سعید مدعی ‌شد این زن مادرزنش نیست و دروغ می‌گوید. از آنجایی که زن داغدار مدارک شناسایی نداشت قضات تصمیم گرفتند هویت او را از سفارت افغانستان استعلام کنند.

 

مدتی بعد سفارت افغانستان اعلام کرد این زن مادر شهناز است و سعید به دروغ مدعی ‌شده او را نمی‌شناسد. بنابراین یک‌بار دیگر جلسه تشکیل شد و مادر شهناز بعد از حضور در دادگاه اعلام کرد قصاص قاتل فرزندش را می‌خواهد.  این زن گفت: سعید دخترم را از من خواستگاری کرد اما حالا انکار می‌کند که مرا می‌شناسد او دخترم را به عمد کشته و باید کشته ‌شود. 

 

این در حالی ‌بود که قیم فرزندان مقتول که پدر سعید بود اعلام گذشت کرد. بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافع ‌او هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و سعید را به قصاص محکوم کردند.  پنج‌سال بعد از تشکیل پرونده سعید بالاخره موفق شد رضایت مادر شهناز را بگیرد.

 

او روز گذشته برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه‌ رفت. سعید گفت: من به خاطر کاری که کرده‌ام خیلی پشیمان هستم، پنج سال است در زندان هستم و بچه‌هایم بی‌سرپرست شده‌اند. دختری دارم که حالا سوم دبستان است و پسرم که به پیش‌دبستانی می‌رود دچار بیماری شدید قلبی است. او به صورت مادرزاد بیماری قلبی داشت و در این مدت که مادرش کشته ‌شده و من هم در زندان هستم وضعیتش بد‌تر شده ‌است.

 

مادرم از بچه‌ها نگهداری می‌کند از قضات درخواست دارم من را ببخشند و آزادم کنند تا بتوانم بالای سر بچه‌هایم باشم. آنها به پدر نیاز دارند. متهم درباره همسر دومش گفت: مریم همان زمانی‌که من بازداشت و متهم به قتل شهناز شدم رهایم کرد و رفت و دیگر از او خبری ندارم. در این میان بچه‌ها بودند که اذیت شدند و می‌خواهم از این به بعد فقط به فکر بچه‌هایم باشم.

 

بعد از پایان جلسه رسیدگی، هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند و متهم را به شش‌سال حبس با احتساب ایام ‌بازداشت محکوم کردند. از آنجایی که متهم به رای صادره اعتراض نکرد، مطابق قانون بخشی از حبس او نیز بخشیده ‌شد و به این ترتیب وی به‌زودی از زندان آزاد می‌شود./شرق

 


ویدیو مرتبط :
قتل همسر به خاطر فیلم های ماهواره ایی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قتل همسر باردار به خاطر ازدواج با زن مطلقه!



قتل همسر باردار به خاطر ازدواج با زن مطلقه!

او می‌دانست من متاهل هستم و با همسرم اختلاف دارم. به او پیشنهاد ازدواج دادم. همزمان با این پیشنهاد متوجه شدم سودابه بعد از‌ سال‌ها باردار شده ‌است. این اتفاق داشت دیوانه‌ام می‌کرد و نمی‌توانستم منیژه را فراموش کنم به همین دلیل هم تصمیم به قتل سودابه گرفتم.

 

روزنامه شرق نوشت:

عشق ممنوع مرد جوان را وادار کرد تا برای رسیدن به آن، همسر نقاشش را به قتل برساند.  این مرد که علی نام ‌دارد وقتی که با زنی مطلقه آشنا شد تصمیم گرفت برای رسیدن به این زن همسرش را که 9‌ماهه باردار بود به قتل برساند.

14 شهریور سال 89 ماموران کلانتری عظیمیه کرج در جریان قتل زنی 34‌ساله قرار گرفتند که جنینی 9‌ماهه را باردار بود. پرستاران بیمارستان رسالت به ماموران گفتند این زن توسط خواهرش به بیمارستان آورده ‌شده ‌بود و تصور می‌کرد خواهرش به دلیل درد زایمان بدحال شده‌است.

 

وقتی جسد به دستور بازپرس به پزشکی قانونی انتقال یافت، پلیس خواهر سودابه را مورد بازجویی قرار داد، این زن گفت خواهرش 9‌ماهه باردار بود و او به تصور اینکه این بدحالی به دلیل زایمان است وی را به بیمارستان رساند.

این زن گفت: سودابه چندین سال بود که بچه‌دار نمی‌شد و خیلی دوست داشت فرزندی داشته‌ باشد. شوهرش علی که پسرعمویمان بود از اینکه سودابه بعد از این‌همه سال باردار شده ‌است اصلا خوشحال نبود و زندگی آنها به شدت در تنش بود. علی این اواخر با زنی آشنا شده ‌بود و من فکر می‌کنم خواهرم قربانی این عشق شوم شده ‌است.

 

این اتهام فقط از سوی خواهر سودابه به علی وارد نشد بلکه پدر و مادر سودابه هم همین اتهام را به دامادشان زدند و شکایتی رسمی از این مرد به بازپرس جنایی کرج داده ‌شد.

پدر سودابه گفت: وقتی متوجه شدیم علی برادرزاده‌ام با زنی دیگر رابطه دارد از او خواستیم سودابه را طلاق دهد اما همان زمان مشخص شد سودابه باردار است. دخترم می‌خواست بچه‌اش را به دنیا بیاورد و حاضر نشد آن بچه را از دست بدهد.

 

همه خوشحال بودند حتی خانواده پدر علی. ما فکر می‌کردیم این بچه می‌تواند زندگی آنها را نجات دهد. دخترم هنرمند و نقاش بود و نمایشگاه‌های متعددی هم برگزار کرد اما علی قدر او را ندانست و به جای اینکه آرامش را در زندگی او فراهم کند دخترم را کشت. او حتی به بچه خودش هم رحم نکرد.

ساعاتی بعد از ارایه شکایت به دادسرای جنایی علی به اتهام قتل همسرش بازداشت شد. او قتل را انکار کرد و گفت اصلا در جریان مرگ همسرش نیست و صبح روز حادثه برای رفتن به سرکار از خانه خارج شد و زمانی که منزل را ترک کرد همسرش سرحال بود. این در حالی بود که نظریه پزشکی قانونی نشان می‌داد سودابه مقدار زیادی سم‌ خورده و همین باعث شده است جانش را از دست بدهد. بعد از‌ماهها تحقیق و از آنجایی که پلیس به رابطه علی با زنی به نام منیژه پی برده ‌بود و علی هم برای سوالات پلیس جواب قانع‌کننده‌ای نداشت بالاخره متهم لب به اعتراف گشود.

 

او گفت: من عاشق سودابه شدم و با او ازدواج کردم. سودابه زنی لطیف و هنرمند بود و من خیلی دوستش داشتم اما بیماری‌ای که سودابه داشت به او اجازه نمی‌داد بچه‌دار شود. سال 76 باهم ازدواج کردیم و تلاش زیادی کردیم که بچه‌دار شویم اما نشد.

 

کم‌کم رابطه من و سودابه سرد شد و حتی یک‌بار تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم اما دوباره آشتی کردیم. با این حال رابطه ما همچنان مشکل‌دار بود. تا اینکه مدتی قبل از حادثه با زنی مطلقه آشنا شدم. منیژه پسری 14ساله داشت و ‌سال‌ها بود که از شوهرش جدا شده ‌بود و تنها زندگی می‌کرد. او می‌دانست من متاهل هستم و با همسرم اختلاف دارم. به او پیشنهاد ازدواج دادم. همزمان با این پیشنهاد متوجه شدم سودابه بعد از‌ سال‌ها باردار شده ‌است. این اتفاق داشت دیوانه‌ام می‌کرد و نمی‌توانستم منیژه را فراموش کنم به همین دلیل هم تصمیم به قتل سودابه گرفتم.

 

متهم ادامه داد: می‌دانستم نمی‌توانم سودابه را طلاق دهم و خانواده‌ام با این کار مخالفت می‌کنند چون او دخترعمویم بود و باردار هم شده بود. ضمن اینکه نمی‌توانستم منیژه را هم فراموش کنم. چند روز قبل از حادثه در حالی ‌که به شدت احساس بدبختی می‌کردم تصمیم به قتل سودابه گرفتم.

به ناصرخسرو رفتم و سم خریدم. به فروشنده گفتم در یک مزرعه زندگی می‌کنم و گراز به ما حمله کرده ‌است. سم را به خانه بردم. همسرم در ماه آخر بارداری‌اش دارو مصرف می‌کرد. محتوای کپسول‌هایی را که مصرف می‌کرد خالی کردم و سم را داخل آن کپسول‌ها ریختم و دوباره داخل داروهایش گذاشتم. صبح مثل هر روز خداحافظی کردم و از خانه خارج شدم. ظهر بود که خواهر سودابه با من تماس گرفت و گفت او بدحال شده‌ است. او ‌گفت احتمالا به دلیل فرارسیدن زمان زایمان سرش گیج رفته و حالا در بیمارستان هستیم. چند دقیقه بعد تماس گرفت و گفت سودابه و بچه هر دو جان سپردند.

 

ماموران پلیس در ادامه تحقیقات خود منیژه را مورد بازجویی قرار دادند. این زن گفت: بیشتر از یک سال با علی رابطه داشتم. می‌دانستم زن دارد اما نمی‌دانستم که همسرش باردار است. علی می‌گفت همسرش را دوست ندارد و می‌خواهد از او جدا شود. به من پیشنهاد ازدواج داد. بعد از مدتی متوجه شدم همسر علی باردار است به همین دلیل هم دیگر رابطه‌ام را با علی ادامه ندادم. من نمی‌خواستم بچه‌ او صدمه ببیند. تا زمانی که ماموران به سراغم نیامده ‌بودند، نمی‌دانستم او چه کرده ‌است./عصرایران