اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
قتل، پایان شوم یك رابطه پنهانی
2 برادر جوان پس از آن كه به رابطه پنهانی مادرشان با مرد غریبه پی بردند، با قتل مرد میانسال جسدش را در جاده تاكستان ـ قزوین رها كردند.
با تشكیل پروندهای در این زمینه، كارآگاهان جنایی آگاهی شهرستان تاكستان جستجو برای مشخص شدن هویت مقتول و شناسایی عامل جنایت را آغاز كردند. در حالی كه تحقیق در این زمینه ادامه داشت، روز بعد زنی با مراجعه به یكی از مراكز پلیس شهرستان زنجان از گم شدن شوهر رانندهاش خبر داد و برای یافتن او تقاضای كمك كرد.
شاكی به پلیس گفت: شوهرم روز گذشته از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. با طولانی شدن غیبتش به جستجو پرداختم اما هیچ خبری از او نبود. شوهرم مسافر به شهرستان تاكستان میبرد، اما این بار پس از ترك زنجان به طرز مرموزی ناپدید شده است.
در پی این دادخواست، ماموران كه احتمال میدادند جسد كشف شده متعلق به شوهر گمشده زن شاكی است، از او خواستند در پزشكی قانونی حضور یابد كه به این ترتیب هویت مقتول مشخص شد.
كارآگاهان جنایی در ادامه تحقیقات متوجه شدند مرد گمشده ـ مقتول ـ از چندی پیش با زنی میانسال آشنا شده و با او ارتباط پنهانی داشته است.با مشخص شدن این موضوع، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و زن غریبه به عنوان مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت تا این كه خانهاش در یكی از محلههای مركزی شهرستان تاكستان شناسایی و او دستگیر شد.
اعتراف به رابطه پنهانی
زن میانسال در بازجویی به پلیس گفت: چندی پیش، به عنوان مسافر سوار خودروی این راننده ـ مقتول ـ شدم و ارتباطمان شكل گرفت. مرد غریبه میخواست از همسرش جدا شود و خواست من نیز طلاق بگیرم تا با یكدیگر ازدواج كنیم، اما شوهرم حاضر به جدایی نبود.
متهم اضافه كرد: ارتباط پنهانیام با مرد راننده ادامه داشت و او در غیاب فرزندان و شوهرم به دیدنم میآمد اما روز حادثه وقتی به خانهمان آمد، 2 پسرم سرزده وارد خانه شدند و با دیدن مرد غریبه، با چاقو او را به قتل رساندند.
در پی اعتراف زن متهم، 2 پسرش به اتهام جنایت تحت تعقیب قرار گرفتند تا این كه چند روز پیش، متهمان فراری هنگام پرسه زدن در یكی از بوستانهای شهر دستگیر شدند.متهمان با انتقال به پلیس آگاهی تاكستان در بازجوییهای پلیسی به كشتن مرد غریبه و رها كردن جسدش در حاشیه جاده اعتراف كردند.
یكی از متهمان به پلیس گفت: چند ماهی بود كه به رفت و آمدهای مادرم مشكوك شده بودیم و از یك هفته پیش از حادثه، او را زیرنظر گرفتیم. روز حادثه مادرم با اصرار از ما میخواست تنهایش بگذاریم و به خانه مادربزرگمان برویم.
متهم به قتل اضافه كرد: به رفتار مادرمان ظنین شدیم. بنابر این از خانه خارج شدیم و منتظر ماندیم، یك ساعت بعد یك خودروی پراید مقابل در خانهمان توقف كرد و مردی میانسال وارد خانه شد.متهم به قتل ادامه داد: در همین موقع با كلید یدكی كه همراهمان بود، وارد خانه شدیم و مشاهده كردیم مادرمان در حال گفتوگو با مرد غریبه است.آنها با دیدن ما شوكه شده بودند و قصد فرار داشتند كه مانع شدیم.
وی اضافه كرد: ابتدا مادرمان را در اتاقی زندانی كردیم. بعد مرد غریبه را كتك زدیم و با كارد آشپزخانه او را كشتیم سپس جسدش را لای پتویی قرار دادیم و با انداختن در صندلی عقب خودرو از محل دور شدیم و خودرو را نیز در حاشیه جاده رها كردیم.
درپی اعتراف متهم، برادرش نیز بازجویی شد و به همدستی در قتل مرد غریبه و رها كردن جسد او در حاشیه جاده تاكستان ـ قزوین اعتراف كرد. بنابر این گزارش، متهمان پس از بازسازی صحنه جنایت، روانه زندان شدند. تحقیقات تكمیلی از متهمان ادامه دارد.
منبع : جام جم آنلاین
ویدیو مرتبط :
عاقبت رابطه پنهانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قتل، پایان رابطه پنهانی با زن متاهل
مردی که به اتهام جاسوسی به اعدام محکوم شده است اینبار به اتهام قتل زنی که با وی رابطه داشت، پای میز محاکمه رفت. هرچند این حادثه در نهاوند رخ داده است، اما با توجه به اینکه متهم محارب شناخته شده، پرونده به دستور دادستان کل کشور برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستادهشد.
در جلسه محاکمه این متهم بعد از اینکه یازرلو، نماینده دادستان تهران کیفرخواست را خواند و درخواست صدور حکم قانونی داد، حامد پسر نوجوان مقتول در جایگاه حاضر شد.
او در توضیح ماجرا گفت: پدرم - سعید - معلم بود اما به موادمخدر اعتیاد داشت. شب حادثه برای خرید مواد بیرون رفت. نیمهشب بود که مادرم من را بیدار کرد و گفت پدرت هنوز نیامده است. نگرانش نشدم و گفتم حتما تا صبح برمیگردد. وقتی صبح بیدار شدم و دیدم نیست به فامیل خبر دادم و چند نفری برای جستوجو بیرون رفتیم و جسد پدرم را ته درهای پیدا کردیم. مدتی بعد وقتی پلیس کشف کرد پدرم در پی رابطه هوشنگ با مادرم به قتل رسیده و عامل قتل هوشنگ است، تازه متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است. من از مادرم هیچ شکایتی ندارم اما از هوشنگ شکایت دارم و میخواهم او قصاص شود.
در ادامه هوشنگ متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد. او گفت: سال 85 بود که با نسرین آشنا شدم. من گیمنت داشتم و دو پسر نسرین که آنموقع خیلی کوچک بودند به مغازه من میآمدند. چندباری نسرین آمد تا بچههایش را ببرد و اینطور بود که با هم آشنا شدیم. یک روز با من تماس گرفت و گفت بچههایش نیستند و از من خواست به خانهاش بروم. اولینبار بود که با او رابطهای جدی برقرار میکردم. از آن به بعد رابطه ما خیلی جدیتر شد. شبها که بچهها خواب بودند با من تماس میگرفت و با هم به پشتبام میرفتیم و رابطه برقرار میکردیم. تا اینکه شب حادثه دوباره با من تماس گرفت و خواست به پشتبام بروم. وقتی رسیدم تلفن همراه نسرین زنگ خورد و او با مردی صحبت کرد. من خیلی عصبانی شدم و با نسرین دعوا کردم یکدفعه مردی به پشتبام آمد و من توانستم خیلی سریع خودم را مخفی کنم و نسرین با آن مرد پایین رفت چند دقیقه بعد دوباره بالا آمد و تازه آن موقع بود که متوجه شدم نسرین شوهر دارد و این موضوع را از من مخفی کرده است. خیلی ناراحت شدم و دوباره با نسرین جروبحث کردم. شوهر نسرین دوباره به پشتبام آمد و من خودم را مخفی کردم. اینبار نسرین نرفت و از من خواست کمکش کنم تا از عذابی که در زندگی میکشد راحت شود. شوهر نسرین من را دید و ما باهم درگیر شدیم. من آن مرد را زدم و به زمین انداختم. نسرین با چادرش روی دهان او را پوشاند و بعد من خفهاش کردم. جسد را به طبقه پایین بردیم که از خانه دورش کنیم. قرار بود آن را با ماشین مقتول منتقل کنیم. ماشین با سیم روشن میشد. نسرین به خانه رفت و آن سیم را از پسرش که منکر اطلاع از رابطه من و مادرش میشود گرفت و بعد با هم جسد را به ماشین منتقل کردیم و به سمت دره رفتیم و آنجا انداختیم.
متهم ادامه داد: برای مدتی من و نسرین از هم جدا شدیم. او به من پول داد و کمکم کرد از کشور خارج شوم. از ایران که رفتم عضو گروهک پکک شدم و برای آنها کار میکردم. مدتی بعد دوباره برگشتم به امید اینکه بتوانم در اینجا زندگی کنم. اینبار به اتهام جاسوسی بازداشت شدم و دادگاه انقلاب من را به اعدام محکوم کرد.
متهم در مورد اینکه چرا بعد از اینکه فهمید نسرین شوهر دارد به ارتباطش پایان نداد، گفت: آنقدر آلوده این رابطه شده بودم که دیگر نمیتوانستم خودم را بیرون بکشم. نسرین کاری کرده بود که نتوانم رهایش کنم و به هیچ زنی بهجز او فکر نمیکردم.
در این هنگام قاضی عزیزمحمدی - رییس دادگاه- از متهم خواست تا واقعیت را بگوید. متهم گفت: دروغ گفتن من فایدهای ندارد چون در پروندهای دیگر محکوم به اعدام هستم آنچه گفتم عین واقعیت است نسرین و پسرش هر دو در جریان قتل بودند. در ادامه نسرین متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد. او همه اتهامات را رد کرد و گفت: من و هوشنگ فقط ارتباط تلفنی باهم داشتیم و من هیچکدام از اعترافات او را در مورد رابطه جنسی قبول ندارم. شوهرم معتاد بود و من فکر میکردم برای خرید مواد بیرون رفته و کشته شده است شاید اصلا هوشنگ قاتل نباشد. بعد از مرگ شوهرم من ازدواج کردم و حالا فرزند 10ماههای از او دارم. میخواهم به زندگی آرامی که دارم ادامه دهم و درخواست تبرئه دارم.
بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات تحقیقات در مورد نسرین را ناقص دانستند و پرونده را برای تکمیل نواقص به دادسرای نهاوند بازگرداندند.
منبع:tabnak.ir