اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

قاتل: از کشتن فرزندانم پشیمان نیستم!


مردی معتاد که همسر و دو فرزندش را به قتل رسانده است در جلسه دادگاه گفت از کرده‌اش پشیمان نیست.

روزنامه شرق: مردی معتاد که همسر و دو فرزندش را به قتل رسانده است در جلسه دادگاه گفت  از کرده‌اش پشیمان نیست.

مردی به نام سجاد ٢٣ مهر سال ٩٢ به پلیس خبر داد فرزندان و همسرش در خانه‌اش به قتل رسیده‌اند. وقتی پلیس به محل اعزام شد و تحقیقات خود را آغاز کرد، متوجه شد سیما -زن ٤٥ ساله- و آرش -نوجوان ١٦ ساله- با ضربه جسمی سخت که به سرشان وارد شده به قتل رسیده‌اند اما رکسانا - دختر ٢٥ ساله- خفه شده ‌است؛ ضمن اینکه پلیس متوجه شد قاتل فردی آشنا بوده که بدون هیچ تلاشی وارد خانه‌ شده ‌است.

هرچند سجاد سعی داشت نشان دهد قتل کار سارقان ‌است، اما وقتی اجساد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات از او آغاز شد، پلیس متوجه شد اختلافات عمیقی بین سجاد و همسرش وجود داشته است. سجاد در بازجویی‌های اولیه به مأموران گفت: «صبح سر کار رفتم و از آنجا با خانه تماس گرفتم اما کسی جواب نداد. با تلفن همراه همسر و بچه‌هایم تماس گرفتم، آنها هم جواب ندادند، نگران شدم و به خانه آمدم و جسد آنها را پیدا کردم».

وقتی مأموران به سجاد گفتند متوجه اختلافات شدید او و همسرش شده‌اند و او تناقض‌گویی‌هایی دارد مجبور به اعتراف شد و گفت: «همسرم به من خیانت می‌کرد و من هم به دلیل این موضوع با او درگیر بودم؛ چون بچه‌هایم از کارهایی که مادرشان می‌کرد، خبر داشتند و چیزی به من نمی‌گفتند ناراحت شدم و تصمیم گرفتم آنها را هم بکشم. چون مواد روانگردان استفاده می‌کردم زنم به خودش اجازه می‌داد به من خیانت کند».

پرونده با پایان تحقیقات و شکایت اولیای ‌دم و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه دو دادگاه کیفری شماره یک فرستاده‌ شد. روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه نماینده دادستان خواستار صدور حکم قانونی با توجه به مدارک ثبت‌شده در پرونده شد، فرزند بزرگ متهم به عنوان اولیای‌دم در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حکم قصاص کرد. او گفت: «پدرم اعتیاد داشت و اعتیادش باعث شده ‌بود نسبت به مادرم شک داشته‌ باشد. او مرتب مادرم را کتک می‌زد و می‌گفت با افرادی رابطه دارد، در حالی‌که مادرم زن پاک‌دامنی بود. پدرم بارها اقدام به قتل مادرم کرده‌ و یکبار هم در پارک او را باچاقو به قصد کشت زده‌ بود. تهمت‌هایی که به مادرم می‌زند قابل بخشش نیست؛ ضمن اینکه خواهر و برادرم را هم به قتل رسانده و باید مجازات شود».

سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام سه فقره قتل را قبول کرد و گفت: «از کارم پشیمان نیستم. زنم به من خیانت می‌کرد. یک روز زنی فیلمی به من نشان داد که در آن فیلم زنم با مردی رابطه داشت، عصبانی شدم و تصمیم به قتل او گرفتم. صبح وقتی کسی در خانه نبود با چوب به سر زنم کوبیدم و او را کشتم. منتظر شدم پسرم از مدرسه بیاید، وقتی وارد خانه شد و جسد مادرش را دید او را هم با چوب زدم و کشتم. بعد با دخترم که دانشگاه بود، تماس گرفتم و گفتم کار فوری دارم و زود بیا. او را به پشت‌بام بردم و با طنابی خفه‌اش کردم.

بعد جسد را به خانه بردم و صحنه‌سازی کردم. بچه‌هایم را کشتم. چون از کارهای مادرشان خبرداشتند و به من نگفته‌ بودند».با پایان دفاعیات متهم و با توجه به اینکه ادعای او در مورد وجود فیلم از همسرش واهی بود قضات وارد شور شدند و متهم را به یکبار قصاص در مورد همسرش و ١٠ سال حبس و پرداخت دیه در خصوص قتل فرزندانش محکوم کردند.


ویدیو مرتبط :
اصلا پشیمان نیستم که به کشورم بازگشتم

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قاتل: از کشتن همسرم پشیمان نیستم!


مردی که متهم است همسرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده، در آخرین دفاعیاتش گفت از کاری که کرده پشیمان نیست اما عاشقانه همسرش را دوست داشت.

روزنامه شرق:  مردی که متهم است همسرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده، در آخرین دفاعیاتش گفت از کاری که کرده پشیمان نیست اما عاشقانه همسرش را دوست داشت.

متهم که پرویز نام دارد روز اول اسفندماه دو سال قبل همسرش بهناز را با ضربات چاقو به قتل رساند و قصد خودکشی داشت اما توسط پلیس نجات یافت. کاکلی نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه دادگاه در جایگاه حاضر شد و در دفاع از کیفرخواست گفت: متهم 43 ساله در پی اختلاف با همسرش قصد جدایی داشت اما روز حادثه بعد از مشاجره‌ای که بین آنها اتفاق افتاد زن جوان را به قتل رساند، بنابراین ضمن اینکه برای متهم ردیف اول به اتهام قتل عمد درخواست مجازات دارم، متهم ردیف دوم را که نادر نام ‌دارد و به داشتن رابطه با مقتول پرونده‌ متهم است به دادگاه معرفی می‌کنم.

از آنجایی که اولیای‌دم در دادگاه حضور نداشتند و شکایت خود را در دادسرا ارایه و درخواست قصاص کرده ‌بودند، متهم در جایگاه حاضر شد. پرویز گفت: «اتهام قتل عمد را قبول دارم من بهناز را کشتم. او همسرم بود و من عاشقانه دوستش داشتم. نگهبان شرکتی بودم و هفته‌ای یک‌بار به خانه می‌رفتم. برای اینکه خانواده‌ام تامین باشند کار می‌کردم. یک دختر هم دارم که خیلی دوستش دارم. در این سال‌ها سعی کردم به خانواده‌ام فشار نیاید و آنها اذیت نشوند، تا اینکه مدتی قبل از حادثه به خانه رفتم و متوجه شدم همسرم در منزل نیست. از دخترم سراغش را گرفتم.

جواب داد مادرش با یکی از دوستانش به نام لیدا به شهریار رفته ‌است. همان موقع تلفن دخترم زنگ خورد، همسرم بود اما با تلفن خودش زنگ نزده ‌بود. با او صحبت کردم و گفت زود به خانه برمی‌گردد. فردای آن روز با شماره‌ای که همسرم زنگ زده ‌بود تماس گرفتم متوجه شدم شماره متعلق به یک مرد است و فهمیدم بهناز با کسی رابطه دارد. سر این موضوع با هم جروبحث کردیم. زنم زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت با کسی رابطه ندارد، دعوای ما بالا گرفت بهناز چاقویی برداشت و خودزنی کرد. او را به دکتر بردم، زخم‌هایش را پانسمان و من را به اتهام چاقوکشی بازداشت کردند که البته با کفالت آزاد شدم.»


متهم به قتل ادامه داد: «در نهایت تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم. به دادگاه خانواده رفتیم قرار شد دارایی‌مان را نصف کنیم و بچه هم پیش بهناز بماند. تاریخ بعدی رسیدگی به پرونده سه روز بعد از قتل بود. در این مدت پیش همه فامیل زنم رفتم به آنها گفتم اگر بهناز کاری هم کرده حاضرم بگذرم و درخواست کردم او برگردد اما زنم زیر بار نمی‌رفت. شناسنامه همسرم پیش صاحبخانه مانده ‌بود، باید پول را تسویه می‌کردیم تا شناسنامه را برای سه روز دیگر بدهد. قرار شد او به خانه بیاید و با هم پیش صاحبخانه برویم.

قبل از اینکه زنم بیاید یکی از دوستانم را دیدم به من گفت شنیدم با همسرت مشکل داری. گفتم درست است مگر چه شده؟ جواب داد بهناز در این مدت با مردی رابطه داشت و اسم آن مرد نادر است. باور نمی‌کردم به همین دلیل هم وقتی همسرم به خانه آمد از او پرسیدم با کسی رابطه دارد؟ اول منکر شد اما بعد از کمی جروبحث گفت با مردی رابطه دارد او حتی به رابطه جنسی اقرار کرد، وقتی این حرف را شنیدم دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. چاقویی روی اپن آشپزخانه بود آن را برداشتم و چند ضربه به پهلوی بهناز زدم که باعث مرگش شد. خودم هم نمی‌خواستم زنده بمانم.


متهم در مورد خودکشی‌اش گفت: همه جای خانه را الکل ریختم و با چاقو خودزنی کردم و گاز را هم باز گذاشتم. دلم نمی‌خواست بعد از بهناز زنده‌ بمانم. او زنم بود و من دوستش داشتم اما حاضر نشد دوباره با من زندگی کند.

در این هنگام قاضی عزیزمحمدی - رییس دادگاه - خطاب به متهم گفت: دخترت در بازجویی‌ها گفته ‌است، تو باعث شدی مادرش با مرد دیگری رابطه داشته ‌باشد. دخترت گفته ‌است: مادرم نمی‌خواست این کار را بکند اما پدرم به او خرجی نمی‌داد، خیلی اذیتش می‌کرد و همیشه مادرم با پدرم سر این موضوع درگیری داشتند. مادرم برای اینکه پول داشته ‌باشد و بتواند من و خودش را اداره کند با نادر رابطه برقرار کرد. پدرم معتاد بود و به ما اهمیت نمی‌داد.

متهم جواب داد: من اعتیاد داشتم اما در همان دوران هم سعی می‌کردم هزینه زندگی‌مان را بدهم تا زن و بچه‌ام در سختی نباشند اما بهناز به من خیانت کرد. بعدها فهمیدم او نادر را به عنوان برادرش پیش صاحبخانه برده و نادر هم قرارداد خانه مرا امضا کرده ‌است. آنها از مدت‌ها قبل با هم رابطه داشتند.

سپس نادر متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد و گفت: بهناز مربی آموزشگاه رانندگی بود و من از این طریق با او آشنا شدم. بعد از مدتی رابطه ما خیلی بیشتر شد، بهناز برایم درددل می‌کرد، او خیلی بدبخت بود، می‌گفت شوهرش کتکش می‌زند و حتی جای سوراخ‌هایی را که با چاقو روی سرش ایجاد شده‌ بود به من نشان داد، البته من نمی‌دانستم هنوز شوهر دارد، گفته ‌بود جدا شده ‌است. او به کمک مالی نیاز داشت خیلی بدبخت بود. رابطه ما نامشروع بود اما من رابطه جنسی با او نداشتم.

سپس وکیل مدافع متهم به قتل در جایگاه حاضر شد و در دفاعیاتش گفت: موکل من با اعتقاد مهدور‌الدم بودن همسرش را به قتل رسانده ‌است، چرا که بهناز به زنا اعتراف کرده در حالی‌که شوهر داشته‌ است.

در پایان پرویز یک‌بار دیگر در جایگاه حاضر شد تا آخرین دفاعیات خودش را مطرح کند. این مرد گفت: من عاشق بهناز بودم، حتی به او گفتم اگر کاری هم کردی توبه کن و من تو را می‌بخشم اما قبول نکرد دوباره به زندگی مشترک برگردد و به طلاق اصرار داشت. از اینکه او را کشتم پشیمان نیستم. من به زنده ماندن خودم هم راضی نبودم به همین دلیل خودکشی کردم. من عاشق زنم بودم. بنا بر این گزارش بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.