اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
قابل توجه بنز و پورشهسواران
تشدید نابرابریهای اجتماعی، بهطوری كه عدهای بیش از حد در مادیات غرق باشند كه ندانند چگونه پول خود را خرج كنند، و در برابر عدهای دیگر چنان در فقر باشند كه از تأمین حداقل نیازهای خود نیز ناتوان باشند، نهتنها این وضع غیراخلاقی و محكوم است، بلكه به لحاظ اقتصادی نیز اثرات منفی دارد بعلاوه امكان بهرهمندی طبقات بالا را از ثروت انباشته شده كم میكند، و حتی شرایط را برای افزایش ثروت آنان نیز در بلندمدت بدتر میكند.
اتفاقی كه در دنیای سرمایهداری رخ داد و به بحران ١٩٢٩ انجامید، ریشه در همین منطق داشت. وقتی كه مردمان زیادی در فقر و بیكاری باشند، كسی نیست كه تولید و مصرف كند، و اگر تولید نباشد، ثروتمندان نیز دچار ورشكستگی میشوند. بنابراین جامعه متعادل جامعهای است كه بیشترین ظرفیت اقتصادی خود را فعلیت بخشد، و بیشترین ثروت را تولید كند، و تنها در این صورت است كه ثروتمندان هم به صورت پایدار ثروتمند و مهمتر اینکه از ثروت خود بهرهمند میشوند، و البته طبقات پایین نیز از حداقل نیازهای خود بهرهمند خواهند شد، و با چشم نفرت و خشونت به ثروتمندان نگاه نمیكنند.
شكاف طبقاتی وقتی شدید شود، جرم نیز افزایش پیدا میكند. خواهید پرسید چرا؟ به این دلیل كه از یك سو نفرت و كینه را در میان طبقات پایین نسبت به ثروتمندان افزایش میدهد، و از سوی دیگر، هزینه ارتكاب جرم را كاهش میدهد. وقتی كسی بیكار است و درآمدی ندارد، چه باكی از زندان رفتن دارد؟ چه باكی از خوردن برچسب مجرم یا دزد دارد؟ او كه چیزی ندارد از دست بدهد؟ پس در چنین شرایطی طبیعی است كه گرایش به سوی ارتكاب جرم بیشتر شود. این افراد به حاشیه رانده میشوند و خود را بیگانه از جامعه دانسته و فاقد منزلت حس میكنند، و چنین افرادی به شدت مستعد انجام اقدامات مجرمانه هستند.
روزنامه اعتماد روز دوشنبه ١/٤/١٣٩٤ در گزارشی آورده است كه: علی بنز E٢٥٠- ٢٠١٤ دارد. وقتی با ماشینش در خیابانهای پایتخت میراند، آب از لب و لوچه پرایدسوارها آویزان میشود. خودروی او ٥٠٠ میلیون تومان میارزد اما روزی كه علی «میخ» یك موتورسوار را با گوشی آیفون ٦ خود معاوضه كرد، آرزو میكرد جای همان راننده پراید باشد. او درباره زورگیری از خود به «اعتماد» میگوید: اوایل اردیبهشت امسال سوار خودرویم شدم و به سمت پارك وی رفتم. چراغ قرمز بود. توقف كردم. داشتم با موبایلم حرف میزدم. ناگهان جوانی هیكلی با سر و وضعی مرتب، سوار بر یك دستگاه موتور كنار من توقف كرد. رفتارش مشكوك بود. او پس از چندثانیه به شیشه ماشینم زد. یك میخ دستش بود. وقتی شیشه را پایین دادم گفت لطفا گوشیات را بده به من! من تعجب كردم. فكر كردم اشتباه شنیدم. گفتم جان؟ كدام گوشی؟ گفت همین گوشی كه داری با آن حرف میزنی. گفتم برای چی بدهم؟ گفت: ببین. میتوانم با این تیزی یك خط روی ماشینت بیندازم. موتورسوار به چراغ قرمز اشاره كرد. عدد ١٠ را نشان میداد. شمارش معكوس آغاز شده بود. علی ادامه داد: زورگیر گفت میل خودت است.الان ١٠ ثانیه مانده. من تیزی را میكشم، گازش را میگیرم و میروم. آن وقت تو میمانی و ماشینت. زورگیر شروع به شمارش كرد. چهار، سه. دو شماره مانده بود تا تیزی را روی ماشین بكشد كه علی تسلیم شد. اگر میخ روی ماشینش خط میانداخت، باید پنج میلیون تومان خرج خودرو میكرد و ماشینش ٣٠ میلیون تومان از قیمت میافتاد. علی میگوید: یك چشمم به چراغ قرمز بود و یك چشمم به گوشی. اگر آن را تحویل زورگیر نمیدادم او حتما روی ماشین خط میكشید. اینطوری بیشتر ضرر میكردم، برای همین گوشی ٥/٢ میلیون تومانیام را دو دستی تقدیمش كردم. زورگیر گوشی را گرفت. چراغ سبز شده بود. كمی گاز داد. اما قبل رفتن به علی گفت: بچه خوبی بودی، برای همین هم گوشیات را پس میدهم!...
بهمن جوان دیگری است كه هر روز سوار بر خودرو پورشه ٨٠٠ میلیونیاش در خیابانهای پایتخت میراند. او نیز دو ماه پیش تسلیم دو زورگیر شده است. آنها میخواستند «آجری» را روی كاپوت ماشینش خُرد كنند. بهمن میگوید: «در كنار خیابانی در شهر ری توقف كرده بودم كه یك موتور آپاچی با دو سرنشین به من نزدیك شد. یكی از آنها آجر را بالا آورد و به آرامی گفت چقدر میدهی تا این را روی كاپوت ماشینت خرد نكنم؟ من گفتم ١٠٠هزار تومان میدهم. او شاكی شد و گفت تو خجالت نمیكشی میخواهی فقط ١٠٠هزار تومان بدهی؟ بزنم ماشینت را داغون كنم؟ زود باش ٢٠٠هزار تومان بده. او اگر آجر را روی كاپوت میزد، باید چند میلیون تومان هزینه میكردم تا رنگش كنم. تازه ٢٠٠ میلیون تومان هم از قیمت ماشین كم میشد. مجبور شدم به آنها پول بدهم.»
وقتی كه قیمت یك خودرو مدل بالا در تهران، حدود ٨/١ میلیارد تومان باشد، یعنی حدود ١٠٠ برابر قیمت یك خودروی پراید است. حال ببینیم در كشورهای غربی این تفاوت چقدر است؟ قیمت پورشه یا بنز مدل بالا نسبت به خودروهای معمولی در آنجا حداكثر ٤ تا ٥ برابر است، و این شكاف حدود ٢٠ برابر كمتر از ایران است و اگر این شكاف را با سطح درآمد افراد در ایران و غرب مقایسه كنیم، بسیار زیاد خواهد شد. ٨/١میلیارد تومان با احتساب حداقل حقوق یك كارگر ایرانی نزدیك به ٢٠٠سال دستمزد او میشود، درحالیكه یك خودروی لوكس ١٥٠هزار دلاری، حداكثر معادل ٦سال دستمزد حداقل حقوق در آنجا است. بنابراین چنین شكافی بسیار بزرگ است. با پول یك خودروی ٨/١ میلیارد تومانی، میتوان برای حداقل ٣٠ نفر شغل درست كرد و از درآمد آن بهرهمند شد ...
پس چنین خودرویی در عمل جای شغل ٣٠ نفر و تولید پس از آن را گرفته و غیرطبیعی نیست كه بیكاران ناشی از این وضعیت از طریق دیگر وارد میدان کسب درآمد و تأمین معاش شوند. منظورمان این نیست كه كسی در ایران چنین خودرویی نداشته باشد، بلكه با وجود این وضع اسفبار اقتصادی كه جوانان زیادی نیازمند شغل هستند، صاحبان این درآمدها به جای آنكه سرمایه خود را در تولید بكار گیرند، آن را در خودروی لوكس استفاده كردهاند، و نتیجه این میشود كه لشکر بیكاران و حاشیهنشینان را در كنار خود مجهز میكنند، و طبیعی است كه نه به لحاظ روانی و نه به لحاظ امنیتی قادر نخواهند بود كه از ثروت خود استفاده برده و لذت ببرند.
در این میان نکته دیگری هم وجود دارد. متاسفانه برخی از ثروتمندان ایرانی، رانتی هستند، و نوكیسه محسوب میشوند، و علاقه شدیدی به خودنمایی نیز دارند، و این ویژگی آنان موجب میشود كه بذرهای كینه و نفرت را بیش از پیش در دل طبقات حاشیهای و كمدرآمد بكارند. بهطوری كه این طبقات فقیر چشم دیدن آنان را نداشته باشند و خودشان را در غمها و شادیهای آنان شریك ندانند. برخی افراد این را به وجود خصلت حسادت در جامعه ایران ربط میدهند، ولی كمتوجهی و به رخ كشیدن و رفتار نمایشی این افراد نوكیسه بیشترین نقش را در بروز این وضعیت ناخرسندكننده دارد.
اخبار اجتماعی - شهروند
ویدیو مرتبط :
پورشه سواران چه کسانی هستند؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قابل توجه بنز و پورشه سواران
مصطفی عابدی در سرمقاله روزنامه شهروند نوشت: تشدید نابرابریهای اجتماعی، بهطوری كه عدهای بیش از حد در مادیات غرق باشند كه ندانند چگونه پول خود را خرج كنند، و در برابر عدهای دیگر چنان در فقر باشند كه از تأمین حداقل نیازهای خود نیز ناتوان باشند، نهتنها این وضع غیراخلاقی و محكوم است، بلكه به لحاظ اقتصادی نیز اثرات منفی دارد.
اتفاقی كه در دنیای سرمایهداری رخ داد و به بحران ١٩٢٩ انجامید، ریشه در همین منطق داشت. وقتی كه مردمان زیادی در فقر و بیكاری باشند، كسی نیست كه تولید و مصرف كند، و اگر تولید نباشد، ثروتمندان نیز دچار ورشكستگی میشوند. بنابراین جامعه متعادل جامعهای است كه بیشترین ظرفیت اقتصادی خود را فعلیت بخشد، و بیشترین ثروت را تولید كند، و تنها در این صورت است كه ثروتمندان هم به صورت پایدار ثروتمند و مهمتر اینکه از ثروت خود بهرهمند میشوند، و البته طبقات پایین نیز از حداقل نیازهای خود بهرهمند خواهند شد، و با چشم نفرت و خشونت به ثروتمندان نگاه نمیكنند.
شكاف طبقاتی وقتی شدید شود، جرم نیز افزایش پیدا میكند. خواهید پرسید چرا؟ به این دلیل كه از یك سو نفرت و كینه را در میان طبقات پایین نسبت به ثروتمندان افزایش میدهد، و از سوی دیگر، هزینه ارتكاب جرم را كاهش میدهد. وقتی كسی بیكار است و درآمدی ندارد، چه باكی از زندان رفتن دارد؟ چه باكی از خوردن برچسب مجرم یا دزد دارد؟ او كه چیزی ندارد از دست بدهد؟ پس در چنین شرایطی طبیعی است كه گرایش به سوی ارتكاب جرم بیشتر شود. این افراد به حاشیه رانده میشوند و خود را بیگانه از جامعه دانسته و فاقد منزلت حس میكنند، و چنین افرادی به شدت مستعد انجام اقدامات مجرمانه هستند.
روزنامه اعتماد روز دوشنبه ١/٤/١٣٩٤ در گزارشی آورده است كه: علی بنز E٢٥٠- ٢٠١٤ دارد. وقتی با ماشینش در خیابانهای پایتخت میراند، آب از لب و لوچه پرایدسوارها آویزان میشود. خودروی او ٥٠٠ میلیون تومان میارزد اما روزی كه علی «میخ» یك موتورسوار را با گوشی آیفون ٦ خود معاوضه كرد، آرزو میكرد جای همان راننده پراید باشد. او درباره زورگیری از خود به «اعتماد» میگوید: اوایل اردیبهشت امسال سوار خودرویم شدم و به سمت پارك وی رفتم. چراغ قرمز بود.
توقف كردم. داشتم با موبایلم حرف میزدم. ناگهان جوانی هیكلی با سر و وضعی مرتب، سوار بر یك دستگاه موتور كنار من توقف كرد. رفتارش مشكوك بود. او پس از چندثانیه به شیشه ماشینم زد. یك میخ دستش بود. وقتی شیشه را پایین دادم گفت لطفا گوشیات را بده به من! من تعجب كردم. فكر كردم اشتباه شنیدم. گفتم جان؟ كدام گوشی؟ گفت همین گوشی كه داری با آن حرف میزنی. گفتم برای چی بدهم؟ گفت: ببین. میتوانم با این تیزی یك خط روی ماشینت بیندازم. موتورسوار به چراغ قرمز اشاره كرد. عدد ١٠ را نشان میداد. شمارش معكوس آغاز شده بود.
علی ادامه داد: زورگیر گفت میل خودت است. الان ١٠ ثانیه مانده. من تیزی را میكشم، گازش را میگیرم و میروم. آن وقت تو میمانی و ماشینت. زورگیر شروع به شمارش كرد. چهار، سه. دو شماره مانده بود تا تیزی را روی ماشین بكشد كه علی تسلیم شد. اگر میخ روی ماشینش خط میانداخت، باید پنج میلیون تومان خرج خودرو میكرد و ماشینش ٣٠ میلیون تومان از قیمت میافتاد. علی میگوید: یك چشمم به چراغ قرمز بود و یك چشمم به گوشی.
اگر آن را تحویل زورگیر نمیدادم او حتما روی ماشین خط میكشید. اینطوری بیشتر ضرر میكردم، برای همین گوشی ٥/٢ میلیون تومانیام را دو دستی تقدیمش كردم. زورگیر گوشی را گرفت. چراغ سبز شده بود. كمی گاز داد. اما قبل رفتن به علی گفت: بچه خوبی بودی، برای همین هم گوشیات را پس میدهم!...
بهمن جوان دیگری است كه هر روز سوار بر خودرو پورشه ٨٠٠ میلیونیاش در خیابانهای پایتخت میراند. او نیز دو ماه پیش تسلیم دو زورگیر شده است. آنها میخواستند «آجری» را روی كاپوت ماشینش خُرد كنند. بهمن میگوید: «در كنار خیابانی در شهر ری توقف كرده بودم كه یك موتور آپاچی با دو سرنشین به من نزدیك شد.
یكی از آنها آجر را بالا آورد و به آرامی گفت چقدر میدهی تا این را روی كاپوت ماشینت خرد نكنم؟ من گفتم ١٠٠هزار تومان میدهم. او شاكی شد و گفت تو خجالت نمیكشی میخواهی فقط ١٠٠هزار تومان بدهی؟ بزنم ماشینت را داغون كنم؟ زود باش ٢٠٠هزار تومان بده. او اگر آجر را روی كاپوت میزد، باید چند میلیون تومان هزینه میكردم تا رنگش كنم. تازه ٢٠٠ میلیون تومان هم از قیمت ماشین كم میشد. مجبور شدم به آنها پول بدهم.»
وقتی كه قیمت یك خودرو مدل بالا در تهران، حدود ٨/١ میلیارد تومان باشد، یعنی حدود ١٠٠ برابر قیمت یك خودروی پراید است. حال ببینیم در كشورهای غربی این تفاوت چقدر است؟ قیمت پورشه یا بنز مدل بالا نسبت به خودروهای معمولی در آنجا حداكثر ٤ تا ٥ برابر است، و این شكاف حدود ٢٠ برابر كمتر از ایران است و اگر این شكاف را با سطح درآمد افراد در ایران و غرب مقایسه كنیم، بسیار زیاد خواهد شد. ٨/١میلیارد تومان با احتساب حداقل حقوق یك كارگر ایرانی نزدیك به ٢٠٠سال دستمزد او میشود، درحالیكه یك خودروی لوكس ١٥٠هزار دلاری، حداكثر معادل ٦سال دستمزد حداقل حقوق در آنجا است. بنابراین چنین شكافی بسیار بزرگ است. با پول یك خودروی ٨/١ میلیارد تومانی، میتوان برای حداقل ٣٠ نفر شغل درست كرد و از درآمد آن بهرهمند شد ...
پس چنین خودرویی در عمل جای شغل ٣٠ نفر و تولید پس از آن را گرفته و غیرطبیعی نیست كه بیكاران ناشی از این وضعیت از طریق دیگر وارد میدان کسب درآمد و تأمین معاش شوند. منظورمان این نیست كه كسی در ایران چنین خودرویی نداشته باشد، بلكه با وجود این وضع اسفبار اقتصادی كه جوانان زیادی نیازمند شغل هستند، صاحبان این درآمدها به جای آنكه سرمایه خود را در تولید بكار گیرند، آن را در خودروی لوكس استفاده كردهاند، و نتیجه این میشود كه لشکر بیكاران و حاشیهنشینان را در كنار خود مجهز میكنند، و طبیعی است كه نه به لحاظ روانی و نه به لحاظ امنیتی قادر نخواهند بود كه از ثروت خود استفاده برده و لذت ببرند.
در این میان نکته دیگری هم وجود دارد. متاسفانه برخی از ثروتمندان ایرانی، رانتی هستند، و نوكیسه محسوب میشوند، و علاقه شدیدی به خودنمایی نیز دارند، و این ویژگی آنان موجب میشود كه بذرهای كینه و نفرت را بیش از پیش در دل طبقات حاشیهای و كمدرآمد بكارند. بهطوری كه این طبقات فقیر چشم دیدن آنان را نداشته باشند و خودشان را در غمها و شادیهای آنان شریك ندانند. برخی افراد این را به وجود خصلت حسادت در جامعه ایران ربط میدهند، ولی كمتوجهی و به رخ كشیدن و رفتار نمایشی این افراد نوكیسه بیشترین نقش را در بروز این وضعیت ناخرسندكننده دارد.