اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

فهرست سیاه جوان شیشه ای برای قتل عام خانواده


توهم جوان شیشه‌ای جنایت هولناکی را رقم زد. پسر جوان بعد از قتل مادرش، قصد کشتن پدر و دامادشان را داشت اما قبل از اجرای نقشه‌اش از سوی پلیس دستگیر شد.

 همشهری:توهم جوان شیشه‌ای جنایت هولناکی را رقم زد. پسر جوان بعد از قتل مادرش، قصد کشتن پدر و دامادشان را داشت اما قبل از اجرای نقشه‌اش از سوی پلیس دستگیر شد.

 بعد از ظهر هفتمین روز فروردین، پیکر نیمه جان زن میانسالی که به‌شدت دچار سوختگی شده بود به بیمارستانی در اصفهان انتقال یافت و تلاش پزشکان برای نجات جان او آغاز شد.

 زن میانسال به‌دلیل 95درصد سوختگی روی تخت بیمارستان جان خود را از دست داد اما پیش از مرگ جملاتی را به زبان آورد که خبر از جنایتی هولناک می‌داد. او گفت زمانی که در خانه تنها بوده، پسر جوان وی که معتاد به شیشه است روی او بنزین پاشیده و بعد از آتش زدن وی از خانه گریخته است.

 با اظهارات این زن، ماجرا به پلیس گزارش شد و تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی اصفهان تحقیقات درخصوص این پرونده را آغاز کردند.


ماموران با حضور در بیمارستان به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند و متوجه شدند که عامل این جنایت پسر 26 ساله خانواده به نام سیامک است. پدر سیامک در تحقیقات به ماموران گفت: سیامک سال‌هاست که به شیشه و حشیش اعتیاد دارد، همین مسئله باعث شده که او فردی پرخاشگر شود و همیشه در خانه با اعضای خانواده درگیر می‌شد.

از آنجا که در تعطیلات نوروز، اقوام و آشنایان به ما سر می‌زدند، تصمیم گرفتیم برای سیامک خانه‌ای جداگانه اجاره کنیم تا رفتار او در خانه باعث ناراحتی میهمان‌ها نشود اما صبح هفتمین روز فروردین، او به خانه آمد و شروع به سر و صدا کرد.


سیامک پس از درگیری با اعضای خانواده، خانه را ترک کرد و ما تصور می‌کردیم که او به خانه‌ای که برایش اجاره کرده بودیم برگشته اما وی چند ساعت بعد درحالی‌که فقط مادرش در خانه بود به خانه برگشته و با ریختن بنزین در خانه، آنجا را آتش زده و باعث این جنایت شده است. با این اطلاعات دستور بازداشت جوان شیشه‌ای صادر شد اما وی پس از جنایت بدون برجا گذاشتن ردی از خود ناپدید شده بود.

روز بعد درحالی‌که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت به ماموران خبر رسید که سیامک در محل زندگی‌اش دیده شده است. بنابراین تیمی از کارآگاهان راهی آنجا شدند و جوان جنایتکار را دستگیر کردند.

در بازرسی بدنی سیامک یک قبضه چاقو و مقداری خاک در جیب‌هایش کشف شد و او در بازجویی‌ها علاوه بر قتل مادرش مدعی شد که قصد داشته پدرش و دامادشان را هم به قتل برساند که پیش از اجرای نقشه‌اش دستگیر شده است.


سرهنگ حسین‌زاده، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان، با بیان این خبر به همشهری گفت: بعد از اعترافات هولناک جوان شیشه‌ای، برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.

گفت‌وگو با جوان شیشه‌ای

سیامک جوانی 26 ساله است که به گفته خودش از 14 سالگی به مصرف مواد‌مخدر اعتیاد پیدا کرده است. او ادعا می‌کند که به خاطر توهم، نقشه قتل اعضای خانواده‌اش را طرح کرده و قصد داشته پدر و دامادشان را هم قربانی کند.

چه موادی مصرف می‌کنی؟

حالا چند روزی است که ترک کرده‌ام اما قبلا همه نوع مواد را امتحان کرده‌ام؛ از حشیش و تریاک و هروئین گرفته تا شیشه.

چرا تصمیم گرفتی ترک کنی؟

چون داشتم دیوانه می‌شدم. شیشه و حشیش مرا به مرز جنون رسانده بود. حتی قبلا هم یک بار به‌دلیل اینکه داشتم دیوانه می‌شدم، مواد را کنار گذاشتم اما دوباره مصرف آن را از سر گرفتم.

چطور شد که احساس جنون کردی؟

توهمات زیادی به سراغم می‌آمد. چند سال قبل در یک کارگاه تولیدی کار می‌کردم. یک روز صاحبکارم گفت که اخراجم و من حدس زدم که همکارم مرا لو داده و دلیل اخراج من از کارگاه اوست. به همین دلیل تصمیم گرفتم وی را به قتل برسانم. آن روز با او که جوانی افغانی است درگیر شدم و با آچار محکم به سرش کوبیدم. او هم شکایت کرد و من به زندان افتادم. آنجا بود‌ که متوجه شدم صاحبکارم به خاطر اعتیادم مرا اخراج کرده است.

 چرا نقشه قتل اعضای خانواده‌ات را طرح کردی؟

وقتی به‌دلیل درگیری با کارگر افغانی به زندان افتادم، پدر و دامادمان هیچ تلاشی برای آزادی من نکردند. دوباره توهم به سراغم آمد و احساس می‌کردم که آنها طرفدار آن کارگر افغانی هستند، حتی احساس می‌کردم که آنها از وی خواسته‌اند از من شکایت کند و مرا به زندان بیندازد، برای همین از آنها کینه به دل گرفتم.

 این کینه وقتی بیشتر شد که مدتی قبل، اعضای خانواده‌ام خانه‌ای برای من اجاره کردند و گفتند که از این به بعد باید آنجا زندگی کنم. توهم شیشه باعث شده بود که فکر کنم پدر و مادرم، پدر و مادر واقعی من نیستند.


این توهمات آنقدر شدید شد که تصور می‌کردم آنها بلایی بر سر پدر و مادر واقعی من آورده‌اند و مرا از آنها دزدیده‌اند. بعد هم برایم خانه‌ای جدا اجاره کرده‌اند تا بدون من در آنجا جشن بگیرند. یک روز که حسابی شیشه مصرف کرده بودم، احساس کردم که اعضای خانواده‌ام در یکی از جشن‌هایشان، همان کارگر افغانی را که باعث شد من به زندان بیفتم دعوت کرده‌اند و به همین دلیل تصمیم گرفتم همه آنها را به قتل برسانم.

برای این کار چه نقشه‌ای کشیدی؟

روز حادثه بعد از درگیری با اعضای خانواده‌ام به پمپ بنزین رفتم و یک گالن بنزین خریدم. بعد به خانه برگشتم. مادرم تنها بود. داخل اتاق بنزین ریختم و آنجا را آتش زدم. بعد از فرار از آنجا، یک چاقو خریدم تا بقیه را هم به قتل برسانم. صبح روز بعد از حادثه، کمی خاک داخل جیبم ریختم و به محل زندگی‌ام برگشتم. تصور می‌کردم که همسایه‌ها به محض دیدن من، ماجرا را به پدرم اطلاع می‌دهند. تصمیم داشتم وقتی پدرم از خانه خارج شد، ابتدا کمی خاک داخل چشم‌هایش بپاشم و بعد او را به قتل برسانم و سپس به سراغ دامادمان بروم اما پلیس رسید و من دستگیر شدم.

 چند وقت است که مواد مصرف می‌کنی؟

اولین بار 14 سالم بود که با دوستانم پای بساط نشستم. ابتدا حشیش مصرف می‌کردم اما همه نوع مواد دیگر را هم امتحان کردم. از چند سال قبل هم فقط شیشه مصرف می‌کردم و همه اینها باعث شده بود که احساس جنون کنم. خیلی وقت‌ها توهمات عجیب و غریبی به سراغم می‌آمد و باعث می‌شد که مدام در خانه با همه درگیر شوم و سرو صدا کنم و فریاد بزنم.

 از اینکه دست به چنین جنایتی زده‌ای، پشیمان نیستی؟

چرا. برای همین است که تصمیم گرفته‌ام مواد را ترک کنم. اگر اعتیاد را ترک نکنم، دیوانه می‌شوم.


ویدیو مرتبط :
قتل و عام خانواده به طرز فجیع...!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مرد جوان دستور قتل عام خانواده‌اش را صادر کرد



یک کارآگاه جنایی یکی از ماموریت‌های ضمن خدمتش را به عنوان یک خاطره بازگو کرد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران،حدود ساعت ۲۲:۵۰ پنجم تیرماه 89 از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی خبری مبنی بر اینکه اعضای خانواده‌ای به طرز فجیعی به قتل رسیده‌اند، اعلام شد.

بلافاصله ماموران در محل حاضر و در مراحل اولیه ورود مشخص شد که هیچ آثار و علایم ورود اجباری به خانه وجود ندارد.

پس از عبور از راه پله ساختمان در طبقه دوم و در ورودی پذیرایی مشاهده شد، اعضای یک خانواده چهار نفری (محسن، لیلا، شیلر و سیامک) با استفاده از اسلحه و ضربات پی در پی چاقو به قتل رسیده‌اند.

با توجه به اینکه در بررسی‌های میدانی و نیز زوایای صحنه جنایت، درب ورودی خانه کاملاً سالم بود و هیچ اجباری از جمله شکستگی در خانه مشاهده نمی‌گردید، می‌شد استنباط کرد که قاتل یا قاتلین با خانواده مقتول آشنایی قبلی داشته و با اختیار صاحب خانه به درون راه یافته‌اند.

با توجه به اینکه کلیه بستگان خانواده مقتولین در صحنه حاضر گردیدند و در بررسی جسد مقتولین از دهان مرحومه لیلا خون همراه با حباب می‌آمد، چنین استنباط شد که وی زنده است و همین امر موجب استرس و نگرانی شدید یکی از برادران مقتول به نام "طاهر" شد که  نظریه بازگشت قاتل به صحنه جرم و جنایت تداعی می‌شد.

پس از بررسی کلی و حذف فرضیه ‌های غلط ، اکیپ مأمورین آگاهی روی خانواده مقتولین خصوصاً دو تن از برادران توجه کرده و پس از انجام تحقیقات گسترده از محل وقوع جنایت و زیر نظر گرفتن مظنونین در ‌‌نهایت با هماهنگی مقام قضایی در ابتدا متهم به نام "طاهر" جلب و تحت بازجویی قرار گرفت که در نهایت لب به اعتراف گشوده و بیان داشت که هیچ نقشی در جریان قتل نداشته ولی از وقوع آن اطلاع داشته و برادر خود به نام "کامران" را به عنوان قاتل معرفی کرد.

به سرعت پس از هماهنگی‌های لازم متهم به نام "کامران" دستگیر و مورد بازجویی قرارگرفت که در تحقیقات اولیه منکر اقدام به جنایت شد اما پس از ارائه مستندات و مواجهه حضوری با برادر خود به نام "طاهر" لب به اعتراف گشود و گفت: برادرم به نام "محسن" مدت زمانی بود که به خیانت زن برادرم و نیز خیانت دخترش پی برده بود و از من درخواست کرد که زن و دخترش را به قتل برسانم.

متهم ادامه داد:برادرم پی برده بود که همسرش فساد اخلاقی دارد و در این خصوص اختلاف شدیدی با هم داشتند و در شرف جدایی بودند اما "لیلا" زن "محسن" برای جدایی، درخواست وجه سنگینی کرده بود و "محسن" از این موضوع رنج می‌برد، به همین دلیل از من درخواست کرد که آن‌ها را به قتل برسانم و من نیز یک قبضه کلت کمری و نیز یک قبضه کارد آماده کردم که آن‌ها را به قتل برسانم.

وی افزود: صبح چهارم تیر ماه 89 به بهانه بردن وجه اخاذی شده به در خانه "محسن" رفتم که "لیلا" و "شیلر" را به قتل برسانم. ولی آن‌ها در را باز نکردند، برگشتم و موضوع را به محسن گفتم که او گفت: بعدازظهر بیا، من در خانه هستم و سیامک هم در کلاس کامپیو‌تر است وقتی تو به خانه وارد شدی، من بیرون می‌روم و تو کارت را انجام تمام کن.

متهم در ادامه گفت:به همین دلیل در ساعت 18:30 به خانه آن‌ها رفتم که دیدم سیامک در مقابل درب آمد و بعد از احوال پرسی با او داخل شدم و از راه ‌پله به طبقه دوم رفتم که در آن لحظه همه داخل بودند و با دیدن من، زن برادرم و "شیلر" دخترش به آشپزخانه رفتند تا وسایل پذیرایی بیاورند و من در کنار برادرم "محسن" نشستم و به او گفتم مگر قرار نبود سیامک در خانه نباشد؟ و او گفت: تو کارت نباشد و شروع کن، من سیامک را بیرون می‌برم .

وی ادامه داد:از استرس و اضطراب زیاد به دستشویی رفتم و آبی به صورتم زدم و در آنجا تصمیم گرفتم زن برادر و دخترش را به قتل برسانم. اسلحه را آماده کردم و در حالی که دستم را به پشت گذاشته بودم از دستشویی بیرون آمدم و به طرف زن برادرم رفتم. او از استرس‌ام پی به نیتم برد و خواست بلند شود که در‌‌ همان حال چند گلوله پی در پی به طرف او شلیک کردم.

متهم ادامه داد: دخترش "شیلر" بلند شد او را بگیرد که دیدم اسلحه دیگر شلیک نمی‌کند، آن را از دستم انداختم و چاقو را در آوردم تا شیلر را بکشم. دیدم "محسن" از خواسته خود پشیمان شده و اسلحه را به طرف من گرفته است، به طرف "محسن" که رفتم به سمت من شلیک کرد و تیر به شانه سمت چپ من اصابت کرد. در آن لحظه "سیامک" به او می‌گفت بکشش بابا، بکشش و "محسن" دوباره ماشه را کشید؛ ولی اسلحه شلیک نکرد.

وی افزود:از فرط ناراحتی و عصبانیت به طرف "محسن" رفتم و با ضربات پی در پی چاقو او را به قتل رساندم. بعد به طرف "شیلر" رفتم که التماس می‌کرد او را نکشم، ولی او را نیز به قتل رساندم. برگشتم به طرف "سیامک"، به او گفتم کشتن مادر و خواهرش به دلیل خیانت آن‌ها و خواسته پدرش بوده است و کشتن پدرش نیز برای تیراندازی به من بود. این در حالی بود که " سیامک" می‌گفت: عمو من را نکش، من چیزی ندیده‌ام. رفتم دست "سیامک" را بگیرم و با خودم از صحنه جنایت بیرون ببرم که با کارد میوه ‌خوری به دستم زد. در آن لحظه نمی‌دانم چه شد که "سیامک" را بغل گرفتم و او را هم با ضربات چاقو به قتل رساندم و بعد از آن به خاطر زخمی بودنم به "طاهر" زنگ زدم و او مرا از صحنه جنایت به خانه برد.

متهم در ادامه گفت: به خانه رفته تا اینکه شب شد و به صحنه جنایت برگشته و کلیه آثار احتمالی را از بین بردم و در‌ها را به برای آثار انگشت پاک کرد م و پوکه‌ها را جمع آوری کردم و به سد مهاباد رفته و همه آن‌ها را به سد انداختم.

در ‌‌نهایت متهم پس از اعتراف به جرم با قرار قانونی روانه زندان شد.

 

 اخبار  حوادث  - باشگاه  خبرنگاران