اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

فداکاری دیگر این بار توسط آقامعلم گلستانی



اخباراجتماعی,خبرهای اجتماعی,معلم

آقا معلم بدون لحظه‌ای درنگ، خود را به وسط خیابان رساند و دانش‌آموز را از مقابل خودرویی که با سرعت بالا، او را نشانه گرفته بود، دور کرد.

به گزارش فارس، صبح امروز برای آقا معلم یکی از مدارس گنبد کاووس در مسیر رفتن به مدرسه اتفاق ویژه‌ای رخ داد.

آقا معلم ناگهان متوجه شد یک دانش‌آموز دبستانی در حال عبور از عرض خیابان است و در همان زمان خودرویی نیز با سرعت زیاد به سمت او در حرکت است؛ آقا معلم بدون لحظه‌ای درنگ خود را به وسط خیابان رساند و دانش‌آموز را از مقابل خودرویی که با سرعت بالا، او را نشانه گرفته بود، دور کرد.

در این حادثه به دانش‌آموز هیچ آسیبی نرسید اما علیرضا یعقوبی یعنی همان آقا معلم پایه ششم دبستان شاهد پسران گنبد کاووس از ناحیه مچ، آرنج و پا دچار مصدومیت شد.

آقا معلم گلستانی به بیمارستان شهید مطهری انتقال یافت و هم‌اکنون حال وی مساعد گزارش شده است.

 

اخبار اجتماعی - فارس


ویدیو مرتبط :
بیلیارد حرفه ای پویا گلستانی-میکس شده توسط پویا گلستانی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زنان فداکاری که همه را شگفت زده کردند!!!



 

زنان فداکاری که همه را شگفت زده کردند!!!

 

 

فرمانده دشمن به قلعه پیام می‌فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند...



بر بالای تپه‌ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی‌و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:

 


افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می‌کند.اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می‌برند.


فرمانده دشمن به قلعه پیام می‌فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.

 


پس از کمی‌مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می‌کند که هر یک از زنان در بند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.

 


نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی‌که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می‌شدند بسیار تماشایی بود.