اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
عنصر زندگی شناخته شد
محققان دانشگاه واندربیلت آمریکا به تازگی دریافته اند که عنصر «برم» برای ادامه حیات ضروری است.
عنصر شیمیایی برم (Bromine) با علامت اختصاری Br در گروه هفتم جدول تناوبی و در خانواده هالوژن ها قرار دارد و عدد اتمی آن 35 است.
محققان دانشگاه واندربیلت آمریکا به تازگی دریافته اند که زندگی تمام موجودات زنده به این عنصر وابسته است.
برمبنای این تحقیقات، برم یک عنصر حیاتی برای تمام حیوانات، از موجودات دریایی گرفته تا انسان محسوب می شود.
محققان در پژوهش های خود، پس از بررسی دقیق مگس های میوه، دریافتند که مگس هایی که در رژیم غذاییشان برم وجود ندارد، نابود می شوند.
این دستاورد در درمان بیماری ها اهمیت فوق العاده ای دارد
و بسیاری از بیماری ها به دلیل کمبود این عنصر در بدن گسترش پیدا می کنند.
کمبود این عنصر باعث فعال شدن آنزیمی به نام peroxidasin می شود. فعال شدن این آنزیم نقش مهمی در بیماری های رسوب بیش از حد کلاژن دارد که باعث ضخیم شدن غشای پایه و اختلالات کلیوی می شود.
مهمترین کاربرد برم،توسعه بافت های بدن است.
نتایج این تحقیقات در شماره اخیر نشریه Cell منتشر شده است.
ویدیو مرتبط :
آموزش کامل مبانی NEST - html5 کردن چندین عنصر با یک عنصر تک دایو
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
زندگی تلخ مرد زندانی که پس از 20سال حبس، بیگناه شناخته شد
اخبار اجتماعی - زندگی تلخ مرد زندانی که پس از 20سال حبس، بیگناه شناخته شد
مردی که در ماجرای جنجالی اختلاس از شرکت تعاونی مسکن فرهنگیان به زندان افتاده بود پس از 20 سال بیگناه شناخته شد. افشای این اختلاس در سال 73 با شکایت هیأت مدیره تعاونی مسکن به مأموران اداره پنج پلیس آگاهی تهران کلید خورد.
در این پرونده همه متهمان جرم خود را گردن گرفتند اما در بین آنها یکی از متهمان بهنام «حسنعلی اکبری راد» هیچگاه اتهام دلالی و معاونت خیانت در امانت را قبول نکرد و به دفاع از خود پرداخت. وی گفت: من این اتهام را قبول ندارم، نه با خریدار تبانی کردهام و نه با مالک زمینها، اگر شاکیان ادعایی دارند باید دلیل بیاورند.
حسنعلی اکبری راد به هفت سال زندان و پـــرداخت دو میلیارد و 63 میلیون ریال جزای نقدی و پرداخت همین میزان پول به شرکت تعاونی محکوم شد اما وی همچنان اصرار بر بیگناهی داشت.
وی توانست پس از 20 سال سرانجام بیگناهیاش را ثابت کند و از زندان آزاد شود.
حسنعلی با لبخندی محزون میگوید، از سالهایی که میتوانست درکنار خانوادهاش باشد اما دست سرنوشت آنها را از هم جدا کرد و محکوم به زندانی شد که هرگز به آن تعلق نداشت؛ از مرگ همسر و عزیزانش گفت که در غیاب وی قربانی تصادفی تلخ شده بودند.
حسنعلی گفت: من فقط به 7 سال زندان محکوم شده بودم و باید در حق شاکیان و شرکت پولهایی را به عنوان رد مال میپرداختم تا آزاد میشدم اما مطمئن بودم بیگناه هستم و اگر این میزان پول را پرداخت میکردم یعنی پذیرفته بودم در اختلاس دست داشتم. به خاطر همین با وجود اینکه 7 سال زندان را تحمل کردم و شرایط آزادیام با پرداخت این میزان پول فراهم شد 13 سال دیگر در زندان ماندم تا بیگناهیام ثابت شود.
مرد موسپید گفت: وقتی به زندان افتادم دخترم 12 و پسرم 11 ساله بود، همه فکرم درگیر آنها بود که در این دنیای سرد چگونه بدون پدر زندگی کنند اما حضور همسرم نزد آنها به من آرامش و قوت قلب میداد.
حسنعلی نوروز سال 85 را یکی از تلخترین دوران عمرش میداند. این مرد دلشکسته گویی که حوادث آن روز از جلوی دیدگانش میگذرد چشمانش را بست و نم اشکی را که گونههایش را خیس کرده پاک کرد و با بغضی فرو خورده گفت: هیچگاه آن روز از خاطرم نمیرود.
برای تعطیلات نوروز به مرخصی آمده بودم تا عید را نزد خانوادهام باشم. از اینکه عزیزانم را کنارم میدیدم خیلی خوشحال بودم. شادیام دوچندان شده بود چون قرار بود اردیبهشت ماه همان سال دخترم را عروس کنم و به خانه بخت بفرستم ولی یک اتفاق همه رؤیاهایم را درهم فرو ریخت.
9 روز از عید میگذشت و خانوادهام تصمیم گرفتند برای زیارت به مشهد بروند، در آن روز همسرم با دختر و داماد و مادر و خواهرش راهی مشهد شدند و من نزد پسرم در خانه ماندم.
ظهر بود که با همسرم تماس گرفتم تا از حالشان باخبر شوم. آنها نزدیک دامغان بودند و با همه آنها صحبت کردم و از شنیدن صدایشان شاد شدم و سپس تلفن را قطع کردیم. نیم ساعت بعد دوباره به آنها زنگ زدم دلتنگ بودم و میخواستم دائم از وضعیتشان با خبر شوم ولی هرچه تماس میگرفتم اینبار کسی جواب نداد و تلفن همراهشان خاموش بود. تا ساعت 12 شب بارها با تلفن همسر و دامادم تماس میگرفتم ولی باز هم تلفن خاموش بود.
ساعت هفت صبح روز بعد تلفن خانه به صدا درآمد. با هیجان گوشی را برداشتم و گمان کردم همسرم است اما در ناباوری صدای برادر زنم را شنیدم که میگفت آنها در دامغان تصادف کردهاند . بهسرعت به سمت دامغان حرکت کردم و با پلیس راه تماس گرفتم تا از وضعیت آنها باخبر شوم اما وقتی به آنجا رسیدم، چهار جسد به همراه یک پیکر نیمهجان به من تحویل دادند.
شوکه شده بودم. کوهی از مشکلات داشتم و حالا داغ از دست دادن همسر و داماد و خواهر و مادرش نیز بر دلم اضافه شد. تنها امیدم زنده ماندن دختر 24 سالهام بود. دخترم دندان پزشک است، سه ماه در کما بود و من هر روز میمردم و زنده میشدم تا سرانجام وی به هوش آمد و پس از شش ماه از بیمارستان مرخص شد.
حسنعلی با تأسف سری تکان داد و گفت: شاید اگر همان ابتدا با دقت بیشتر به کارهایم رسیدگی میشد اکنون همسرم کنارم بود و دخترم در ابتدای جوانی سیاهپوش نمیشد اما متأسفانه همیشه همه اتفاقات با میل ما پیش نمیرود.
در زندان همه مسئولان با من به مهربانی رفتار میکردند و سعی در تسلای من در این مصیبت بزرگ داشتند. با کمک آنها مراسم تدفین همسرم برگزار شد اما داغ از دست دادنش و فکر بیسرپرست شدن دختر و پسرم عذابم میداد و راهی نداشتم جز توکل بر خدا و تلاش برای نجاتم.
این مرد بیگناه که بهترین سالهای عمرش را پشت میلههای زندان گذرانده است، گفت: این تفکر اشتباهی است، که میگویند زندان آدمی را میسازد. زندان هیچکس را نمیسازد بلکه وی را تخریب میکند، شخصیتش دچار تزلزل میشود. در زندان شاهد بسیاری از زندانیان بودم که در ابتدا فرد سالمی بودند اما بعد به سرنوشتهای عجیب و جبران ناشدنی دچار شدند.
اخبار اجتماعی - روزنامه ایران