اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

عشق به موتور مرد را به دادگاه کشاند



اخبار حوادث - عشق به موتور مرد را به دادگاه کشاند

«چقدر زندگی خوبی داشتیم، اگر فکر خرید موتورسیکلت به ذهن شوهرم نمی‌رسید. اگر یک موتورسیکلت بی‌ارزش وارد زندگیمان نمی‌شد آن همه جنگ و دعوا به راه نمی‌افتاد و حالا برای طلاق اینجا نبودیم.» اینها حرف‌های زن جوانی است که برای جدایی از شوهرش هفته گذشته به دادگاه خانواده تهران در میدان ونک رفت.

این زن که همراه شوهرش برای طلاق توافقی به شعبه 268 دادگاه آمده بود، درباره علت درخواست طلاق به قاضی عموزادی گفت: آقای قاضی من و نادر هیچ مشکلی باهم نداشتیم. ما هیچ وقت در زندگیمان باهم دعوا و حتی جر و بحث هم نکردیم، اما یک اتفاق کوچک و شاید بی ارزش زندگی ما را از هم پاشید. شاید باور نکنید اما یک موتورسیکلت باعث شد من و نادر از هم جدا شویم. ما الان چند ماه است که باهم درگیری داریم و هر شب دعوا می کنیم تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتیم.

این زن ادامه داد: من و نادر پنج سال است که باهم ازدواج کرده ایم. ما باهم در یک شرکت کار می کردیم و همکار بودیم. در همان جا هم باهم آشنا شدیم. بشدت به هم علاقه مند شده بودیم تا جایی که باوجود مخالفت های خانواده هایمان با هم ازدواج کردیم. من و نادر یک سال تمام با خانواده هایمان درگیر شدیم تا آنها را راضی به ازدواجمان کردیم. وقتی زندگی مشترکمان آغاز شد هیچ اختلاف و مشکلی باهم نداشتیم. ما زندگی عاشقانه خوبی داشتیم و خودمان را خوشبخت ترین زوج دنیا می دانستیم. پنج سال گذشت تا این که آن اتفاق شوم در زندگی ما افتاد. نادر تصمیم گرفت یک موتورسیکلت بخرد و این آغاز اختلافات ما بود. من همیشه از موتورسیکلت بیزار بودم و دوست نداشتم کسی از خانواده ام موتورسیکلت داشته باشد. موتور باعث تصادفات وحشتناکی می شود و همین موضوع مرا از موتورسیکلت می ترساند. برای همین وقتی نادر گفت که می خواهد موتورسیکلت بخرد بشدت عصبانی شدم و مخالفت کردم، اما نادر لجبازی کرد و گفت موتورسیکلت را دوست دارد و در این ترافیک شهری خیلی به دردش می خورد. همسرم به حرف ها و مخالفت من هیچ توجهی نکرد و در حالی که چند شب سر این موضوع باهم دعوا داشتیم، در نهایت یک موتورسیکلت خرید. وقتی این موضوع را شنیدم بشدت عصبانی شدم. تا جایی که قهر کردم و به خانه مادرم رفتم. من از نادر خواستم که موتور را بفروشد و به او گفتم فقط در این صورت حاضرم به خانه برگردم. ولی او حرفم را گوش نکرد. آنقدر درگیر شدیم و دعوا کردیم که سرانجام تصمیم به جدایی گرفتیم. آقای قاضی زندگی ما بعد از خرید موتورسیکلت به میدان جنگ تبدیل شد.

در این لحظه مرد رشته کلام را در دست گرفت و در جواب حرف های همسرش گفت: مریم زن خودخواهی است و من تازه بعد از پنج سال متوجه این اخلاق او شدم. در این مدت نمی دانستم که او تا این حد خودخواه است که بخواهد فقط به خاطر یک موتورسیکلت زندگی خودش و من را به هم بریزد. آقای قاضی من با موتورسیکلت خیلی راحت تر هستم و زود تر به کار هایم می رسم. محل کار من خیلی دور است و قبل از خرید موتور تا به خانه می رسیدم زمان زیادی در ترافیک می ماندم، اما از وقتی موتور خریدم خیلی زود و راحت به خانه و همه کار هایم می رسم. هرچه به مریم این موضوع را می گویم اصلا گوش به حرفم نمی دهد. او فقط به خاطر یک لجبازی زندگیمان را به اینجا کشانده است. من همیشه عاشق موتورسیکلت بودم و دوست داشتم با موتور رفت و آمد کنم. اما حالا همسرم به من زور می گوید.

زن که با شنیدن حرف های شوهرش خونش به جوش آمده بود میان حرفش پرید. آقای قاضی چند سال پیش پسرعمه ام یک تصادف خیلی وحشتناک با موتورسیکلتش کرد و جان باخت. از وقتی این اتفاق افتاد از موتور و موتورسواری بیزار شدم و دوست ندارم هر بار که شوهرم از خانه بیرون می رود تا وقتی برگردد، هزار فکر و خیال به سرم هجوم بیاورد و از دلشوره و نگرانی مریض شوم. این به نظر خودم نه لجبازی است و نه زورگویی!

وقتی صحبت های این زوج به پایان رسید، قاضی عموزادی دلیل آنها را برای طلاق کافی ندانست و برای حل شدن مشکلشان آنها را به مشاوره خانواده فرستاد تا شاید از جدایی منصرف شوند.

 

اخبار حوادث - جام جم


ویدیو مرتبط :
چرا آقای روحانی منتقدان را به دادگاه می کشاند ؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

عشق آتشین مرد به زنی که 15سال از خودش بزرگتر بود، او را به قتل سه نفر با بنزین کشاند



اخبار حوادث - عشق آتشین مرد به زنی که15سال از خودش بزرگتر بود، او را به قتل سه نفر با بنزین کشاند

پرونده مردی که بعد از شکست عشقی دست‌ به جنایت ‌زده است، روی میز قضات دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.

به گزارش خبرنگار ما، آتش‌سوزی در ویلایی در اطراف تهران یک‌سال قبل به ماموران آتش‌نشانی اطلاع داده شد. 20دقیقه طول کشید تا ماموران آتش‌نشانی موفق به مهار آتش شوند چراکه شعله‌ورشدن دلیل این حادثه بود و حریق به‌سرعت گسترش یافته‌ بود. پنج‌نفر از ساکنان ویلا در جریان عملیات امدادونجات سالم بیرون آورده ‌شدند اما سه‌نفر دیگر، به‌شدت سوخته‌ بودند و در وضعیت خوبی به‌سر نمی‌بردند.

آنها بلافاصله توسط تکنیسین‌های اورژانس به بیمارستان منتقل شدند. در این میان نجات‌یافتگان مورد بازجویی قرار گرفتند. یکی از آنها که زنی میانسال به نام نوشین بود به ماموران گفت می‌داند عامل این آتش‌سوزی کیست. وی گفت: شخصی به نام مهرداد ویلای من را به آتش کشید. او مدت‌هاست که مرا تهدید و مرتب برایم مزاحمت ایجاد می‌کند.

این زن گفت: مدتی قبل با مهرداد آشنا شدم و با هم رابطه داشتیم اما بعد فهمیدم این رابطه اشتباه است و نمی‌توانم به دوستی‌ام با او ادامه دهم، به مهرداد گفتم تو چندسال از من کوچک‌تر هستی و نباید با هم رابطه داشته ‌باشیم اما او دست‌بردار نبود، می‌گفت عاشقم شده، من چند فرزند داشتم و نمی‌خواستم به این رابطه ادامه دهم. وقتی مهرداد متوجه شد دیگر نمی‌تواند به رابطه با من امید داشته ‌باشد تهدیدم کرد و گفت رویم اسید می‌پاشد و کاری می‌کند که نتوانم زندگی کنم. یک‌بار هم به خانه‌ام حمله کرد و شیشه‌ها را شکست. از مهرداد شکایت کردم و او مدتی زندانی شد.


نوشین ادامه داد: «پدر و مادر مهرداد خیلی به من التماس کردند و گفتند رضایت بدهم. مادرش قول داد دیگر پسرش مزاحمتی برایم ایجاد نکند. من هم رضایت دادم. مدتی بعد از اینکه مهرداد از زندان آزاد شد، دوباره تهدید‌هایش را شروع کرد. او گفت اگر قبول نکنم با هم رابطه داشته‌ باشیم بچه‌هایم را می‌دزدد و خواهرم را اذیت می‌کند.

 

زیربار نرفتم خط تلفنم را عوض کردم و برای مدتی از تهران رفتم تا مرا فراموش کند. شب حادثه میهمان داشتم که صدای فریادهای مهرداد را بیرون از خانه شنیدم. به من گفت تو خیانت کرده‌ای و باید تاوانش را پس بدهی، گفت بنزین با خودش آورده و اگر به حرفش گوش ندهم خودش را آتش می‌زند. یکی از میهمانان که میان زخمیان است بیرون رفت تا با مهرداد صحبت کند شاید بتواند او را آرام کند اما مهرداد اصلا گوش نمی‌کرد. من بیرون رفتم، یکدفعه گالن بنزین را بلند کرد تا روی من بریزد، فرار کردم و داخل خانه رفتم و در را هم قفل کردم متوجه نشدم چطور خانه را آتش زد اما فریاد می‌زد همه‌جای خانه بنزین ریخته و اگر بیرون نیایم ما را می‌سوزاند، بلافاصله به پلیس خبر دادم. مهرداد قبل از رسیدن پلیس خانه را آتش زد و به‌سرعت این آتش گسترده‌ شد.»


وقتی ماموران مهرداد را دستگیر کردند از بیمارستان خبر رسید دونفر از مجروحان که دوزن بودند جان خود را از دست داده‌اند.


مهرداد که با اتهام قتل نیز مواجه شده ‌بود آتش‌زدن ویلا را قبول کرد و گفت: «من عاشق نوشین شده‌ بودم. درست است که او چندسال از من بزرگ‌تر بود اما آنقدر زن جذاب و دوست‌داشتنی‌ای بود که نتوانستم او را فراموش کنم. نوشین وقتی فهمید عاشقش شدم، گفت نمی‌شود با هم رابطه داشته ‌باشیم چون 15سال از من بزرگ‌تر است.

 

نمی‌توانستم فراموشش کنم هرکاری کردم تا دوباره پیش من برگردد قبول نکرد تا اینکه به من قول داد در صورتی که بخواهد با کسی ازدواج کند آن شخص قطعا من باشم. با اینکه من را به زندان انداخته بود اما باز هم دوستش داشتم. صبح روز حادثه از طریق یکی از دوستانم فهمیدم در چندروزی که از نوشین خبر نداشتم او به ویلایش در خارج از تهران رفته و پارتی هم گرفته‌ است. نوشین به من خیانت کرده‌ بود و می‌خواست با مردی دیگر ازدواج کند. من این موضوع را از چندنفر شنیده ‌بودم به همین دلیل هم به ویلایش رفتم. ساعت12شب بود که رسیدم، صدای پایکوبی و شادی از خانه نوشین می‌آمد. صدای خودش را هم شنیدم که داشت می‌خندید.

 

او به من خیانت کرده ‌بود و باید تاوان این خیانت را پس می‌داد. با خودم بنزین برده‌ بودم تا خودم را مقابل چشمان نوشین بسوزانم. از روی دیوار بالا رفتم و وارد خانه شدم. نوشین را صدا کردم. او چندنفر دیگر را بیرون فرستاد. خودش ترسیده‌ بود. بنزین را که دستم دید به اتاق خواب رفت و در را روی خودش قفل کرد. گفتم اگر بیرون نیایی اینجا را آتش می‌زنم. بنزین را اطراف خانه ریختم. نه برای اینکه آنجا را آتش بزنم، فقط می‌خواستم نوشین را بترسانم تا بیرون بیاید و خودسوزی کنم. نوشین به حرفم گوش نکرد.

متهم در ادامه اعترافاتش گفت: دیوانه شده‌ بودم. کارهایم دست خودم نبود، به‌محض اینکه کبریت را کشیدم قبل از اینکه خودم بسوزم خانه آتش گرفت و یکدفعه آتش‌سوزی گسترش پیدا کرد.


بعد از اولین جلسه بازجویی متهم، به بازپرس ویژه قتل خبر دادند سومین مجروح نیز در بیمارستان جانش را از دست داده‌است. با تکمیل تحقیقات و شکایت اولیای‌دم سه قربانی از متهم، وی برای بازسازی صحنه قتل به محل جرم منتقل شد و یک‌بار دیگر جزییات کارهایی را که انجام داده ‌بود برای ماموران اداره آگاهی توضیح داد. پس از جمع‌آوری مدارک موجود علیه متهم کیفرخواست علیه او صادر شد و مهرداد به زودی به اتهام قتل دوزن و یک‌مرد و آتش‌زدن ویلا در شعبه71 دادگاه کیفری‌ استان تهران محاکمه می‌شود.
اخبار حوادث - شرق