اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

عراقی ها دور کربلا خندق می سازند


یکی از فرماندهان امنیتی عراق از حفر یک خندق در اطراف شهر کربلا برای جلوگیری از ورود تروریست ها به شهر خبر داد.

روزنامه قدس: یکی از فرماندهان امنیتی عراق از حفر یک خندق در اطراف شهر کربلا برای جلوگیری از ورود تروریست ها به شهر خبر داد.

سرلشکر قیس المحمداوی فرمانده عملیات الفرات الاوسط که مسؤول امنیت شهرهای جنوب و شرق عراق است دیروز سه شنبه از آغاز عملیات حفر یک خندق در حد فاصل استان کربلا با الانبار و نصب برج های دیده بانی خبر داد.

المحمداوی افزود: نیروهای امنیتی کربلا اقدام به تأمین امنیتی مرزهای شمالی استان در مناطق الرحالیه و النخیب با الانبار کرده اند و برای جلوگیری از تروریست های داعش در حال ساخت یک خندق هستند.

این فرمانده نظامی  در ادامه گفت: طرح های امنیتی بر اساس اتفاقات میدانی به طور مستمر در حال تغییر هستند. وی با تأکید بر نقش مهم نیروهای بسیج مردمی گفت: همکاری میان نیروهای داوطلب مردمی و عناصر امنیتی و شهروندان سپر محکمی در برابر هرگونه حمله تروریستی علیه کربلا بوده است.

شهر مقدس کربلا از جمله شهرهای عراق است که به دلیل موقعیت ویژه مذهبی و همجواری با استان الانبار در مقاطع مختلف مورد حمله گروه های تروریستی قرار گرفته است.


ویدیو مرتبط :
کربلا مأمن ده ها هزار پناه جوی عراقی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم(فخرالدین عراقی)



فخرالدین عراقی, اشعار فخر الدین عراقی

ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم

ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم

باری، بیا که جان را در پای تو فشانم

هم روا ندارم کایی برای جانی

بگذار تا برآید در آرزوت جانم این

بگذار تا بمیرم در آرزوی رویت

بی روی خوبت آخر تا چند زنده مانم؟

دارم بسی شکایت چون نشنوی چه گویم؟

بیهوده قصه‌ی خود در پیش تو چه خوانم؟

گیرم که من نگویم لطف تو خود نگوید

کین خسته چند نالد هر شب بر آستانم؟

ای بخت خفته، برخیز، تا حال من ببینی

وی عمر رفته، بازآ، تا بشنوی فغانم

ای دوست گاهگاهی میکن به من نگاهی

آخر چو چشم مستت من نیز ناتوانم

بر من همای وصلت سایه از آن نیفکند

کز محنت فراقت پوسیده استخوانم

ای طرفه‌تر که دایم تو با منی و من باز

چون سایه در پی تو گرد جهان دوانم

کس دید تشنه‌ای را غرقه در آب حیوان

جانش به لب رسیده از تشنگی؟ من آنم

زان دم که دور ماندم از درگهت نگفتی

کاخر شکسته‌ای بد، روزی بر آستانم

هرگز نگفتی، ای جان، کان خسته را بپرسم

وز محنت فراقش یک لحظه وارهانم

اکنون سزد ، نگارا، گر حال من بپرسی

یادم کنی، که این دم دور از تو ناتوانم

بر دست باد کویت بوی خودت فرستی

تا بوی جان فزایت زنده کند روانم

باری، عراقی این دم بس ناخوش است و در هم

حال دلش دگر دم، تا چون شود، چه دانم؟

منبع:rasekhoon.net