اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
«شماره دو» مرده است
گفته میشود در جریان یكی از عملیاتها علیه سپاه سرخ شوروی، چشم راستش را از دست. زمانی كه یك تركش به این چشمش اصابت كرد، او بدون استفاده از مواد بیهوش كننده و ضد عفونیكننده، به وسیله چاقو این چشمش را درآورد و پلكهایش را به هم دوخت. بعد از آن این مرد یك چشم، نزدیك به دو دهه ویرانی كشورش را رقم زد.
او در دیدار با رحیمالله یوسفزی، خبرنگار پاكستانی كه نخستین خبرنگاری بود كه او را میدید، قبول كرده بود كه از زمان تولدش شاهد ویرانی نیمی از افغانستان بوده ولی او حاضر است شاهد تخریب نیمی از باقی مانده این كشور باشد اما اسامه بنلادن را تسلیم نكند. با این اوصاف شاید باید مرگ بنلادن در مه ٢٠١١ ضربه مهلكی برای او بوده باشد. با این حال ظاهرا ملا عمر بعد از بنلادن هم دو سال زنده بود. اكنون منابع دولتی افغانستان خبر مرگ رهبر طالبان را تایید كردهاند. گفته میشود این خبر را منابع پاكستانی به كابل دادهاند.
منابع نزدیك به محمد اشرف غنی احمدزی رییسجمهوری و عبدالله عبدالله رییس اجرایی حكومت افغانستان گفتهاند كه خبر مرگ ملا محمد عمر از سوی حكومت پاكستان در اختیار مقامهای افغان قرار گرفته و در نشست شورای امنیت ملی افغانستان مطرح شده است. تا لحظه تنظیم این گزارش، گروه طالبان این خبر را هنوز رد یا تایید نكرده است. اگر چه خبر كشته شدن و درگذشت رهبر گروه طالبان در چند سال اخیر به اشكال مختلف منتشر شده است اما اكنون همه شواهد از غیرقابل انكار بودن واقعه حكایت دارند.
در ماههای اخیر بسیاری از گزارشها از وجود چنددستگی، اختلاف و ستیز میان طالبان خبر میدادند و هر از گاهی نیز دستهای از تندروهای طالبان با اعتراض به غیبت ملا عمر از این گروه سرپیچی كرده و راه دیگری در پیش میگرفتند. بر اساس شواهد برخی از این گروهها به داعش پیوستند، موضوعی كه موجب اعتراض طالبان شد. ملا اختر محمد منصور سرپرست شورای رهبری طالبان در نامهای به داعش مراتب اعتراض خود را درباره گسترش این گروه به افغانستان بیان داشته بود، اما محمد منصور كسی است كه از سوی برخی طالبان متهم به قتل ملاعمر است. البته سناریوهای زیادی درباره علت مرگ ملاعمر مطرح میشود. برخی از ابتلای ملاعمر به بیماری سل سخن میگویند اما ظاهرا گروههای جدا شده از طالبان راغب به قتل جلوه دادن مرگ رهبر وحدتبخش طالبان هستند.
درباره اینكه چرا مرگ ملاعمر مانند پاره شدن نخ تسبیحی است كه طالبان را دور هم جمع كرده بود، دلایل گوناگونی میتوان آورد، اما قطعا مهمترین دلیل به شخصیت او باز میگردد.
ملاعمر كه بود؟
ملا محمد عمر مردی است كه اگرچه حداقل در حدود ١٥ سال گذشته اغلب از تیترهای برجسته خبرگزاریهای جهان بود، اما عكس و اطلاعات دقیقی درباره او وجود ندارد. همهچیز تا پیش از چهار ماه پیش بیشتر بر اساس حدس و گمان و خبرها و جزییاتی بود كه جسته و گریخته از این و آن جمع شده بود تا اینكه طالبان با آغاز سال ٢٠١٥ تصمیم گرفت به مناسبت نوزدهمین سالروز رسیدن ملاعمر به رهبری طالبان، زندگینامه او را در ایمیلی به پنج زبان در اختیار رسانهها قرار دهد.
بر اساس این بیوگرافی، ملا عمر سال ۱۳۳۹ هجری شمسی معادل ۱۹۶۰ میلادی در جنوب افغانستان و روستایی به نام چاه همت در ولسوالی خاكریز ولایت قندهار به دنیا آمده بود. در این زندگینامه از ملامحمد عمر با عنوانهای «امیرالمومنین» و «مجاهد» یاد شده است. گفته شده كه او از قوم تومزی و یكی از قبایل اصلی پشتون به نام هوتك بود.
بر اساس این بیوگرافی؛ نام پدر او مولوی غلام نبی شخصیتی علمی و اجتماعی و در بین مردم چهرهای درخشان بوده كه پنج سال بعد از تولد ملاعمر درگذشته است. بعد از مرگ پدر، خانواده ملاعمر به ولایت ارزگان مهاجرت كردهاند.
طالبان درباره مادر، همسر و فرزندان ملاعمر چیزی ننوشته است اما روایت غیرطالبانی میگوید او چهار همسر و دو پسر و دو دختر داشت.
بر اساس یكی از افسانهها كه درباره عشق بیحد و حصر ملاعمر به بنلادن ذكر میشود، گفته میشود كه ملاعمر یكی از دختران خود را به همسری بنلادن درآورده بود، هر چند او همسر چهارم رهبر القاعده میشد.
ملاعمر چگونه رهبر طالبان شد؟
گفته شده ملاعمر بعد از حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان تحصیل دینی خود را رها كرد تا به مجاهدین بپیوندد. در روایت طالبان از زندگی ملاعمر، فهرست نبردهای او از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۱ با نیروهای شوروی آمده و گفته شده كه او چهار بار زخمی شد و در نهایت چشم راست خود را از دست داد.
اما مهمترین بخش زندگی ملاعمر زمانی آغاز شد كه او پس از حدود ۱۳ سال جنگ، در سال ۱۹۹۲ (۱۳۷۱ شمسی) سلاح خود را بر زمین گذاشت و در روستای گیشانو ولسوالی میوند قندهار مدرسهای دینی تاسیس كرد. او آنقدر شیفته این كار خود بود كه با آنكه همزمان كابل سقوط كرده بود و افغانستان در یك جنگ داخلی میسوخت ملاعمر همچنان قندهار را ترجیح میداد، تا آنكه جنبش طالبان در ژوئن سال ١٩٩٤ از میوند قندهار آغاز شد و بر اثر یك اتفاق توسعه یافت.
اتفاق از آنجا آغاز شد كه ملاعمر با مدارس دینی كه تاسیس كرده بود، توانست هزاران نفر را دور خود جمع كند. نخستین جرقه طالبان زمانی زده شد كه نیروهای یكی از گروههای افغانی در خارج از قندهار دو پسر بچه را ربوده و مورد تجاوز قرار دادند و سپس این دو پسر بچه را به قتل رساندند. مردم قندهار بهشدت از این جنایت آزرده خاطر شده بود و همین فرصت را برای ملاعمر فراهم كرد. در این شرایط ملا عمر و گروه كوچك وی به پاسگاه منطقه حمله و نیروهای مستقر در آن را دستگیر و تیرباران كرد تا خود را به عنوان ملجا و پناهگاه مردم بی پناه و ستم معرفی كند. این اقدام موجب حمایت مردم از آنها شده و آنها حركت خود را توسعه داده و مناطق دیگر را هم از دست نیروهای گروههای دیگر افغانی خارج كردند تا طالبان بزرگ و بزرگتر شود.
پس از این وقایع در اكتبر سال ١٩٩٤ ملاعمر به عنوان رهبر طالبان تعیین شد و در سال ١٩٩٦ در حالی كه نیروهای طالبان بر بیش از ٩٠ درصد خاك افغانستان تسلط داشتند نشست علمای افغانی متشكل از ١٥٠٠ نفر در قندهار تشكیل و ملا عمر به عنوان امیرالمومنین معرفی شد و در نهایت طالبان با این قدرت و حمایت توانست بر كابل مسلط شود. اما موضوعی موجب حمله امریكا به افغانستان شد، نه سیاستهای طالبان در داخل این كشور، بلكه حمایت آن از القاعده و بنلادن بود.
رابطه مرموز ملاعمر و بنلادن
تا این اواخر و ظهور ابوبكر بغدادی، ملا عمر و اسامه بنلادن شاید دلهرهآورترین نامها در جهان بودند. از نظر بسیاری از مردم جهان آنها جنایتكارترین تروریستهای جهان بودند و گناه ملاعمر این بود كه او مردی بود كه حكومت طالبان را بنیان نهاد و به اسامه بنلادن و سازمان او كه به سازمانی بینالمللی در جهان تبدیل شد، پناه داد.
دوستی ملا محمد عمر، رهبر طالبان با بنلادن، به گذشتههای دور و دوران مقاومت در برابر تهاجم اتحاد جماهیر شوروی در فاصله سالهای ١٩٧٩ تا ١٩٨٩ بازمیگشت. او ضمن دفاع قاطعانه از دوستش بنلادن در برابر اتهام طراحی حملات مخرب یازدهم سپتامبر علیه مركز تجارت جهانی و پنتاگون، امریكا را متهم كرد كه سعی دارد بر ناكامیهای اطلاعاتی و امنیتی خود سرپوش بگذارد. تا قبل از تصرف كابل ملاعمر به ندرت خانه بزرگ خود در شهر جنوبی قندهار را كه بنلادن برای او ساخته بود، ترك میكرد. آنها هر روز به وسیله تلفن ماهوارهای با یكدیگر تماس داشته و گاه برای ماهیگیری با هم به سفر میرفتند.
بعد از اینكه اسامه بنلادن در ماه مه سال ١٩٩٦ وارد جلالآباد در جنوب افغانستان شد، تعداد زیادی از اعراب مجاهد كه در جهاد افغانستان مشاركت داشتند بار دیگر برای كمك و پیوستن به اسامه بنلادن به افغانستان بازگشتند و این افراد از جنبش رو به رشد طالبان هم حمایت میكردند. بنلادن برای ملاعمر آنقدر عزیز بود كه رایزنیهای هیچ كس حتی تركی فیصل سفیر وقت عربستان در امریكا با او هم، از حمایت ملاعمر از بنلادن نكاست تا آنكه در پی حملات ارتش امریكا و همزمان نیروهای ائتلاف شمال (ناتو) در اكتبر ۲۰۰۱، حكومت تحت رهبری ملا عمر پس از مقاومت كوتاهی سقوط كرد و ملاعمر همچون بنلادن متواری شد.
مرگ سوال برانگیز
درباره نحوه مرگ ملاعمر روایتهای گوناگونی وجود دارد. تا پیش از تایید خبر مرگ ملاعمر توسط دولت افغانستان، گروه محاذ فدایی كه یك شاخه منشعب طالبان است، به رسانههای پاكستانی گفته بود كه ملا عمر دو سال پیش كشته شده است كه آن زمان ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان این ادعا را به صورت كامل رد كرد.
سوالهای باقی مانده
اكنون صرف نظر از نحوه مرگ ملاعمر، این سوالها مطرح است كه چه كسی جانشین او خواهد شد، این روند جانشینی چگونه صورت خواهد گرفت و تاثیر آن بر توانایی جنگی طالبان و روند مذاكره با دولت افغانستان چه خواهد بود؟ این در حالی است كه دولت افغانستان انتظار دارد دور دوم گفتوگوهای صلح اسلامآباد میان نمایندگان گروه طالبان و هیات دولت افغانستان به زودی برگزار شود. اما در هر صورت به نظر میرسد با تایید خبر مرگ ملاعمر، اختلافها در طالبان بیشتر شده و این شاید بیش از همه به نفع داعش باشد كه در چند ماه گذشته فعالیتهای خود در افغانستان را شدت بخشیده است.
اخبار بین الملل - اعتماد
ویدیو مرتبط :
چرا دست زدن به انسان مرده غسل دارد اما حیوان مرده نه؟!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نفس های قاتل «برادر زن» به شماره افتاد
حکم مرگ مردی که برادر زن پیشین خود را به دنبال دعوای کهنه خانوادگی ، در جنوب تهران کشت به تایید دیوان عالی کشور رسید.
افسر نگهبان کلانتری ۱۵۱ یافت آباد ، عصر ۱۹ مرداد ۱۳۸۶ باخبر شد مرد ۴۰ ساله ای به نام «مهدی» با ۱۷ ضربه چاقو از پا درآمده و خانه اش به آتش کشیده شده است.
سپس بازپرس محمد شهریاری - کشیک وقت دادسرای ناحیه ۲۷ - و افسران دایره ۱۰ اداره آگاهی مرکز به قربانگاه رفتند و با دیدن جنازه ، رسیدگی به ماجرا را در دستور کار خود قرار دادند.
شواهد نشان می داد مرد نگون بخت به دست «حسین - ر» ۵۷ ساله که شوهر پیشین خواهر او بود از پا درآمده است و با به دست آمدن نخستین سرنخ ، متهم پیش از فرار ردیابی و بازداشت شد.
این مرد به بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی پایتخت گفت : یکسال پیش زنم طلاق گرفت و تلاشم برای برگرداندن «رضیه» بی نتیجه ماند.برادران زنم مدام جلوی او را می گرفتند و به من می گفتند محال است بگذاریم تو با برگرداندن خواهرمان به ارثیه پدری برسی.
وی ادامه داد : عصر ۱۹ مرداد با برادر زن سابقم درباره ارثیه دو میلیاردی ، بحث کردم اما هنوز چند دقیقه بیش تر از ورودم به خانه اش نگذشته بود که ناسزاگویی را شروع کرد.«مهدی» فریاد می کشید و می گفت داغ این ثروت را به دلت می گذارم.
کنترل اعصابش را از دست داده بود و با یک چوب نیم متری به من حمله کرد.من هم با چاقویی که همراهم بود چند ضربه به «مهدی» زدم و بعد خانه اش را به آتش کشیدم.
به دنبال بازسازی صحنه جنایت ، قرار مجرمیت «حسین» از سوی بازپرس «شهریاری» صادر و کیفرخواست به شعبه ۷۱ داگاه کیفری تهران فرستاده شد.
در آخرین نشست رسیدگی به این پرونده که دهم شهریور ۸۸ به ریاست قاضی «نور ا... عزیزمحمدی» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا محمد شادابی - نماینده دادستان - کیفرخواست را خواند و برای جانی ، حکم قصاص خواست.
سپس اعضای خانواده «مهدی» در جایگاه ویژه قرار گرفتند و برای «حسین» تقاضای صدور حکم مرگ کردند.آنان اظهار داشتند : از همان ۲۶ سال پیش ازدواج «رضیه» و «حسین» اشتباه بود و خیلی زودتر باید از هم جدا می شدند.
نوبت دفاع به مجرم که رسید اظهار داشت : من و زن سابقم از همان اوایل ازدواجمان با هم اختلاف داشتیم.خانواده «رضیه» همیشه تحقیرم می کرد و قرار بود از هم جدا شویم اما خواهر و برادرش اجازه نمی گذاشتند.
وی اضافه کرد : آن روز قرار بود با «رضیه» به محضر برویم و رسما جدا بشویم اما او بر سر قرار نیامد.من مجبور شدم به خانه برادرش بروم اما هیچ کس در را باز نکرد.تا چند روز بعد به خانه پدر همسرم می رفتم تا شاید موفق شوم اورا ببینم.آخرین روزی که به آنجا رفتم از بخت بد من ، هیچکس به جز برادر زنم در خانه نبود.همین که در را باز کرد و متوجه شدم که زنم در خانه نیست عصبانی شدم و چاقو کشیدم اما اصلا متوجه نشدم چند ضربه زدم.
● قاضی : چرا قربانگاه را به آتش کشیدی؟
▪ مجرم : من از آن خانه نفرت داشتم و به قدری عصبانی بودم که کنترلم را از دست دادم و تمامی شلنگ های گاز را بریدم.بعد چند ملحفه را آتش زدم که شعله ها به سرعت به همه جا سرایت کرد.البته قصدم خودسوزی بود که نشد.
● قاضی : چرا موفق به خودسوزی نشدی؟
▪ مجرم : زنگ خانه را زدند و زمانی که در را باز کردم متوجه شدم کسی بیرون نیست.به همین خاطر سوار ماشین شدم و با گذشت چند ساعت خودم را به اداره آگاهی معرفی کردم.خانواده «رضیه» باید اجازه می داد که ما از یکدیگر جدا شویم تا جوانی دو فرزند من هم این گونه تباه نمی شد.
هیئت قضایی پس از شنیدن آخرین دفاع جانی به شور پرداخت و او را به اشد مجازات - اعدام - کرد.رای به تایید دیوان عالی کشور رسیده و اگر شاکیان خصوصی از خونخواهی نگذرند «حسین - ر» به زودی اعدام می شود... /گزارش : خبرگزاری ایسکانیوز )