اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

سکوت مجمع روحانیون به روایت حجاریان


سعید حجاریان خیلی احتیاج به معرفی ندارد. دست کم برای کسانی که اهل مطالعه، مطبوعاتند. فقط شاید ندانند که او همچنان می خواند و می خواند و می خواند. درباره فعالیت های مجمع روحانیون در مقطع اصلاحات، حجاریان که خیلی ها او را تئوریسین اصلاحات می خوانند.

ماهنامه نسیم بیداری: سعید حجاریان خیلی احتیاج به معرفی ندارد. دست کم برای کسانی که اهل مطالعه، مطبوعاتند. فقط شاید ندانند که او همچنان می خواند و می خواند و می خواند. درباره فعالیت های مجمع روحانیون در مقطع اصلاحات، حجاریان که خیلی ها او را تئوریسین اصلاحات می خوانند، گزینه مناسبی است. انتظار داشتیم بگوید مجمع محافظه کاری کرده و جاهایی کندروی اما حجاریان حرف های دیگری زد و این سوال هنوز بی جواب ماند که وقتی کسی مانند حجاریان هم مجمع روحانیون را کندرو نمی داند چرا و چگونه تندروی عبور از خاتمی، جبهه اصلاحات را سر درگم، منفعل و در نهایت مغلوب کرد.

گفتگوی با سعید حجاریان را می خوانید.

 شما از جمله فعالان سیاسی محسوب می شوید که دایما جامعه و احزاب را رصد کرده و می کنید. تشکلی به نام جامعه روحانیت مبارز چه چیز را برایتان تداعی می کند؟


قبل از انقلاب عده ای روحانی بودند که ارتباط نزدیکی با امام داشتند. یعنی نزد ایشان درس فقه یا عرفان می خواندند و وجوهات او را جمع می کردند. این افراد اندیشه های امام را تبلیغ می کردند و برای همین فعالیت ها به زندان می افتادند. این عده همچنین در بحث های داخلی و به اصطلاح طلبه ای که میان روحانی ها پیش می آمد ،امام را به عنوان اعلم قبول داشتند. به این طیف از روحانی های فعال، روحانیت مبارز می گفتند.

یکی از علل اصلی تشکیل روحانیت مبارز، تقابل با ولایتی ها بود. ولایتی ها روحانی های سنتی بودند و حرف شان این بود که انقلاب بیهوده است و قبل از قیام حضرت قائم تشکیل حکومت باطل است و از این قبیل نظریات. امام هم مخالف ولایتی ها بود و بعدها هم گفت خون دلی که پدر پیرتان از این دسته روحانیت متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده... روحانیت مبارز همچنین در تقابل با طرفداران دیگر مراجع همچون آیت الله شریعتمداری و آیت الله خویی نیز بودند.

بعد از پیروزی انقلاب طیف روحانی های اهل مبارزه و معتقد به نهضت امام، متشکل شدند و جامعه روحانیت مبارز را تشکیل دادند. البته همه روحانی ها الزاما وارد این تشکل نشدند. یعنی برخی فعالیت و مبارزه می کردند اما به عضویت جامعه روحانیت مبارز در نیامدند. برخی از اعضای روحانیت مبارز هم ضمن عضویت در این تشکل به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمدند که نشان می داد حداقل در آن مقطع جامعه روحانیت را یک تشکل سیاسی نمی دانستند. زمانی که بحث رسمیت بخشیدن به تشکل ها و اخذ مجوز پیش آمد روحانیت مبارز گفتند ما از وزارت کشور مجوز نمی گیریم و جواز ما انقلاب، مبارزات و تاییدات امام است در صورتی که هر حزب و تشکل سیاسی ای برای فعالیت به مجوز وزارت کشور نیاز است.

جرقه اختلافات درون جامعه روحانیت از کجا زده شد؟


تشکل روحانیت مبارز فعالیت خود را تا زمان انتخابات مجلس سوم ادامه داد. البته تا همین موقع هم دو جریان داخل جامعه روحانیت فعال بود که یکی حامی دولت مهندس موسوی و دیگر منتقد آن محسوب می شد. اختلاف این دو جریان بر سر ورود چند نفر به لیست انتخاباتی مجلس سوم علنی شد. یکی از این نفرات آقای دعایی بود؛ عده ای می گفتند دعایی لیبرال است و عده دیگر او را امین و مورد اعتماد امام می دانستند. همین کشمکش در مورد مرحوم زواره ای وجود داشت.

عده ای می گفتند زواره ای صلاحیت ورود به لیست را ندارد، چرا که در مجلس دوم از مخالفان سر سخت نخست وزیری مهندس موسوی بود. این نقل متعلق به اوست که گفته بود به امام بگویید به مجلس پوزه بند بفرستد که هیچ کس اظهارنظر نکند. این اختلافات در نهایت به انشعاب برخی از اعضای جامعه روحانیت و تشکیل مجمع روحانیون مبارز انجامید. در واقع «یون» و «یت» از هم جدا شدند و مجمع روحانیون رفت و رسما از وزارت کشور مجوز گرفت در حالی که یت مجوز نداشت و هنوز هم ندارد.

یکی از دعواهای همیشگی هم این بوده که چرا روحانیت مبارز لیست انتخاباتی می دهد. این را هم بد نیست اشاره کنم که یونی ها بیشتر شمیرانی بودند و یتی ها تهرانی. اعضای روحانیت مبارز بیشتر حوالی لرزاده و خیابان ایران فعالیت می کردند.

به نظرتان تشکیل مجمع روحانیون پاسخ به یک نیاز تشکیلاتی و سیاسی بود یا واکنشی احساسی به برخوردهای دیگر اعضای جامعه روحانیت؟


اگر کسانی که تفکرشان مخالف جریان غالب جامعه روحانیت بود، پس از جدایی تشکلی درست نمی کردند، نمی توانستند کاندیدای خود را به مردم معرفی کنند. حزب جمهوری و سازمان مجاهدین بسته شده بودند و روزنامه ای هم در اختیار نداشتند و ناگزیر بودند که برای معرفی خود تشکلی به وجود بیاورند. ضمن این که شکاف و اختلاف تنها مختص به روحانیون نبود. قبل از آن هم شکاف چپ و راست اتفاق افتاده بود. مثلا درون حزب جمهوری اسلامی شکاف به وجود آمده و طیف حسن آیت و مهندس موسوی از هم جدا شده بودند.

درون سازمان مجاهدین هم مشابه این اتفاق افتاد و بهزاد نبوی و راستی اختلاف پیدا کرده بودند که در نهایت به انحلال سازمان منتهی شد. منظورم این است که نیروهای انقلاب بر سر موضوعات مختلفی اعم از سیاست خارجی و داخلی، اقتصاد، فرهنگ و... دچار واگرایی و اختلاف عقیده شده بودند. طبیعی بود که حاملان هر تفکر، بخواهند تشکیلاتی برای فعالیت ترتیب دهند.

 تشکیلات تازه مجمع روحانیون چگونه توانست انتخابات را از تشکلی قدیمی و سابقه دار و معروف ببرد؟

همان طور که می دانید انشعاب با تایید مرحوم امام اتفاق افتاد. کمی بعد و در بحبوحه رقابت های انتخابات مجلس سوم ایشان بحث اسلام ناب و اسلام آمریکایی را مطرح کرد. از خیلی قبل هم نمایندگان طرفدار دولت، نخست وزیر و وزرا درباره فشارهای منسوبین به بازار سخن گفته و افکار عمومی را نسبت به آن حساس کرده بودند. بنابراین سخنان امام چنان تعبیر شد که همه می گفتند اسلام آمریکایی یعنی یتی ها، در یک مقطع کوتاه یک فضای تند علیه جامعه روحانیت و جناح راست شکل گرفت تا آن جا که آقای مهدوی کنی در دیداری به امام گفته بود که حالا ما آمریکایی شدیم؟ و امام گفته بود منظور من شما نیستید . آقای مهدی گفته بود خب اعلام کنید و امام در جواب گفته بود اعلام می کنم منتهی بعد از انتخابات مجلس سوم در این فضا مشخص بود که پیروزی از آن یون خواهد بود و یت شانسی برای ورود به مجلس ندارد.

و چگونه در انتخابات بعدی نتیجه ای کاملا عکس رقم خورد؟


شورای نگهبان برای انتخابات مجلس چهارم بسیاری از صلاحیت ها را رد کرد این موضوع چالش جدیدی را در کشور به وجود اورد و مجمع روحانیون و شورای نگهبان مقابل یکدیگر قرار گرفتند. در واقع پس از درگذشت امام از نفوذ طیف مجمع روحانیون کاسته شد، چرا که آن ها از جمله افراد نزدیک به بیت امام بودند امام هم در زمان حیات از آن ها دفاع می کرد. شروع سکوت مجمع باز می گردد به انتخابات مجلس خبرگان دوم. آن زمان احمدآقا موضعی نزدیک به جمع داشت.

در آن انتخابات، عده ای از مجمع روحانیون کاندیدا بودند. احمد آقا نیز کاندیدا بود. مجمعی ها معتقد بودند احمدآقا محال است رد صلاحیت شود. وقتی ایشان تایید شود، همه ما تایید خواهیم شد. شورای نگهبان، احمدآقا و کسانی را که امام بر اجتهاد آن ها صحه گذاشته بود را تایید و مابقی را رد کرد. در نتیجه همه تایید شده های نزدیک به روحانیون مبارز از انتخابات انصراف دادند. از این جا بود که دوره محنت و عسرت مجمع آغاز شد.

چرا تشکلی که بنیانش بر اعتراض است، ناگهان موتور خود را خاموش می کند سکوت پیش می گیرد و عزلت می گزیند؟

اولا زمانی که صلاحیت اعضای مجمع رد شد بدان معنا بود که دیگر نمی توانند از طریق صندوق رای وارد قدرت شوند. ثانیا آن ها نظام و رهبری را قبول داشتند و نمی خواستند با آن ها درگیر شوند. مجبور به سکوت بودند زیرا راه شان بسته بود و چاره ای جز سکوت نداشتند. مشکل مجمع روحانیون ترس اعضا از برخورد نبود زیرا تصمیم شان جمعی بود. آن ها تصمیم گرفتند به جای درگیر شدن با شورای نگهبان و دولت و قوه قضاییه، به سمت جامعه مدنی بروند.

بنابراین روزنامه سلام تاسیس شد که البته ارگان رسمی مجمع نبود . تصمیم خویینی ها برای اخذ مجوز هم تحت رایزنی نیروهای چپ بود. خیلی ها به او گفته بودند که سکوت بیش از حد هم وجهه مناسبی ندارد. سلام در فضای آن زمان کشور و در حالی که کابینه دوم آقای هاشمی کاملا به راست چرخیده بود. صدایی متفاوت و مخالف در جامعه بود. از این پس رفته رفته مجمع از حالت خاموشی درآمد و برای انتخابات ریاست جمهوری هفتم احیا شد و یکی از اعضایش را کاندیدا کرد.

شما از استراتژی سکوت مجمع گفتید و از قرابت اعضای آن با بیت امام به نظر می رسد اگر استراتژی سکوت مجمع موفق بود آنان مجور نمی شدند در انتخابات دوم خرداد، اهلیت خود را به اثبات برسانند و مدام بگوید ما ضد نظام و ضد ولایت فقیه هستیم.

این موضوع شانتاژ راست ها بود و خاتمی هم ناگزیر بود که از خود دفاع کند. از طرف دیگر در آستانه انتخابات دوم خرداد همه ارگان های رسمی پشت سر آقای ناطق بودند. حتی بعد از انتخاب آقای خاتمی نیز این تبلیغات مسموم ادامه داشت زیرا آن ها به هر حال از رای نیاوردن کاندیدایشان ضربه خورده بودند و این طور می گفتند که کاندیدای مخالف ناطق، مخالف رهبری است.

چرا حضور مجمعی ها در کنار خاتمی کم رنگ بود؟ برخی می گویند مجمع علاقه داشته نیروی پشت پرده باشد.

اولا فعالیت انتخاباتی اجرایی است و روحانیون نهایتا می تواند به نفع کاندیدا منبر بروند. ضمنا افرادی همچون موسوی لاری ،مجید انصاری و... درون ستاد خاتمی فعال بودند. بعد از انتخابات هم جوان ترهای مجمع تا حد توان وارد دولت شدند اما مساله این بود که روحانیت فعالیت خود را بیشتر فرهنگی می دانست تا اجرایی.

در دوره اصلاحات ، زمانی مجمع را کندرو خطاب می کردند. این موضوع در مقایسه با فعالیت مشارکت و مجاهدین بود یا مجمع محافظه کار شده بود؟

من نمی دانم این حرف را چه کسانی می زنند. شما ببینید، روزنامه سلام بسته شد و دادگاه رفت اما مثلا صبح امروز یا مشارکت باز بودند. پس می بینیم که مجمعی ها کند نشدند.

پس دلیل اختلاف و کشمکش بین نمایندگان مجمع و نمایندگان مشارکت در مجلس ششم چه بود؟

شما زمانی که راجع به مجلس ششم حرف می زنید یعنی دارید عملکرد چند عضو مجمع را می بینید که ممکن بوده بنا به شرایط تصمیمات واقع گرایانه تری بگیرند اما مگر شما موضع تک تک اعضای مجمع را نسبت به فعالیت ها و لوایح مجلس ششم می دانید؟ من از شما می پرسم مجمع ،جایی موضعی کندتر از مشارکت داشته است؟ آیا مجمع موضع رسمی کندی دارد؟

بله در مواقعی، اظهارات و موضع گیری ها در حد انتظارات تندروان نبود.

شاید اما توجه کنید که یک عضو مجمع رییس جمهور شده و استعفا نکرد.

ده بود. ممکن است احتیاط هایی کرده باشند که خاتمی صدمه نبیند. این مهم است که کسی در جمهوری اسلامی رییس جمهور شود و عضو حزب بماند. ما تنها خاتمی را داشتیم که پس از رییس جمهور شدن در تشکل خود باقی مانده است. سنت حزبی شدن مهم است زیرا رییس جمهور ضمن این که نماینده ملت است نماینده یک حزب هم است. از این منظر که خاتمی را رییس جمهوری حزبی نگاه کنیم می توان احتیاط مجمع را توجیه کرد زیرا به دنبال جا انداختن سنت حزبی شدن بوده است اما تفاوت سایر اصلاح طلبان با مجمع این بود که موضعی مستقل داشتند و می توانستند انتقادات و مواضع خود را به صراحت بیان کنند.

می رسیم به سال 84 و جدایی آقای کروبی، چرا دبیرکل، راه خود را از مجمع جدا کرد؟


آقای کروبی تا سال 84 دبیر کل مجمع بود. آقای کروبی مدعی بود که درون مجمع رای گیری شده و قرار بوده که ایشان به عنوان کاندیدا مجمع معرفی شوند. من درون مجمع نبودم و نمی دانم درون شان چه گذشته اما آقای کروبی می گفت بعد از نامزد شدن، مجمع دیگر از من حمایت نکرده و سکوت کرده است. نتیجه این شد که آقای کروبی از مجمع جدا شد و حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد. بعد از جدایی آقای کروبی برای انتخابات خبرگان لیست انتخاباتی داد، درون لیست نام رازینی بود اما توسلی نبود و عملا آقای کروبی دیگر هم موضع مجمع نبود.

به نظرتان سکوت فعلی مجمع مشابه استراتژی سکوت پس از انتخابات مجلس چهارم است؟


این موضوعی که اشاره می کنید که تنها موضع مجمع نیست همه اصلاح طلبان در سکوت تشکیلاتی هستند . شما خاطرتان هست که آقای عسگراولادی به آقای خویینی ها نامه داده بود که از انتخابات خود در سال 88 توبه کنید. خویینی ها هم جواب مناسبی به او داد. این یعنی اعضای مجمع حرف های خود را در مواقع مختلف منتشر می کنند. در واقع اعضا هر گاه لازم بدانند و فارغ از وابستگی تشکیلاتی خود نظراتشان را ابراز می کنند اما مجمع به عنوان یک تشکل سیاسی فعلا ساکت است. البته این سکوت خیلی هم انتخابی نیست و شرایط پس از 88 آن را پدید آورده است.

با این حساب، چه دورنمایی را برای حیات سیاسی مجمع روحانیون مبارز ترسیم می کنید؟

مجمع روحانیون در حال حاضر با سرعت کندی در حال فعالیت کردن است. از طرفی با محدودیتی که برای آقای خاتمی پیش آمده، بالاخره باید منتظر ماند تا این موضوع حل شود و سپس انتظار فعالیت جدی تر مجمع را داشت. از طرف دیگر من بعید می دانم که مجمع دست به گسترش کمی خود بزند و به نظرم در انتخابات آتی نیز به صورت حاشیه ای حضور خواهد یافت و نمی دانم برنامه ای برای انتخابات خبرگان و معرفی کاندیدا خواهند داشت یا خیر


ویدیو مرتبط :
رای هنرمندان،مجمع مدرسین،مجمع روحانیون،جمعیت زنان جمهوری اسلامی و ... به روحانی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سکوت مشایی به روایت وکیل مشایی



 

 

 

شرق نوشت: همه چیز اسفندیار رحیم مشایی به همه چیزش می آید. برای مصاحبه با وكیل رییس دفتر احمدی نژاد منتظر ورود وكیلی با تجربه و طبیعتا سن بالابودیم.

در ذهن خود پیرمردی مسن با كت و شلوار رسمی و كراوات را تصور می كردیم كه از پس پرونده هایی چنین سنگین برمی آید. وكیلی كه قرار است از یک مقام ارشد قضایی تا محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، حاج منصور ارضی، سعید حدادیان و ذوالنور جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه و... در دادگاه شكایت كرده و حقانیت موكلش را اثبات كند. اما در اتاق كه باز می شود تصورات ما به هم می ریزد؛ فراموش كرده بودیم با اسفندیار رحیم مشایی طرف هستیم. فردی كه با شخصیت پیچیده ای كه دارد، این روزها در حاشیه و خبرسازی در سیاست ایران حرف اول را می زند. این گونه است كه وقتی سید علی اصغر حسینی 28، 30 ساله به عنوان وكیل مشایی روبه روی ما می نشیند، شگفت زده می شویم.

حسینی جوان پیش از این هم وكالت پرونده های سیاسی را برعهده داشته اما وكالت رییس دفتر احمدی نژاد، مطمئنا متفاوت تر از هر پرونده ای است. وكیل مشایی خود از این تفاوت با خبر است. می خندد و می گوید: «پرونده پر مشغله ای است. زمانی كه وكالت مشایی به من پیشنهاد شد به دلیل شخصیت جالب موكلم و هیجانی كه داشت، پرونده را قبول كردم. از همان ابتدا هم متفاوت بودن این پرونده برای من مشخص شد. زمانی كه لقب وكیل مدافع شیطان را به من دادند.» در طول مصاحبه متوجه شدیم حسینی به غیراز مشایی وكالت محمدرضا رحیمی، معاون اول رییس جمهوری را نیز در برخی پرونده ها برعهده دارد اما آن گونه كه حسینی به ما خبر داد حاج منصور ارضی هفته آینده راهی دادگاه است تا از خود در برابر شكایت مشایی دفاع كند. وكیل جوان با خنده می گوید: «زمانی كه این پرونده شكایت را به دادگاه برده، اطرافیانش به او توصیه كرده اند شكایت از مداح اهل بیت برای او عاقبت خوشی ندارد؛ اما خودش می گوید: «پس از موضع گیری های حاج منصور علیه آقای مشایی و تهدید به قتل، دیگر پای منبراین مداح حاضر نمی شوم هر چند شعر های حاج منصور برای مداحی را برادر همسرم می سراید.»

در مورد سوابق تحصیلی تان و پرونده های سیاسی كه تاكنون داشته اید، توضیح دهید.

من سال 82 در دانشگاه شهیدبهشتی رشته حقوق قبول شدم، چهار سال آنجا بودم و فوق لیسانسم را هم همان جا قبول شدم. پیش از این پرونده سیاسی هم داشته ام.

چه پرونده هایی بوده؟

من در برخی پرونده های معترضین بعد از انتخابات وكیل بودم.

این سابقه كار شما در انتخاب مشایی و دادن وكالت به شما مشكل ایجاد نكرد؟

من در حقیقت معتقدم كه وكیل استقلال مدنی دارد. همان طور كه شما وقتی به یك پزشك مراجعه می كنید، عقاید سیاسی او برای شما اصلامهم نیست. بین وكیل و موكل هم همین رابطه است.

آشنایی با مشایی چگونه بود؟

من با معاونت حقوقی ریاست جمهوری چند كار پژوهشی انجام دادم، از آنجا با سیستم آشنا شدم و بعد هم به من پیشنهاد شد كه وكالت چند پرونده درباره آقای مشایی را به عهده بگیرم.

برخلاف تصور ما كه فكر می كردیم شما یك وكیل كاركشته و سن بالاباشید، بسیار جوان هستید. با توجه به جوان بودنتان واردشدن به این پرونده برای شما چطور بود؟

ابتدا فكر نمی كردم این پرونده آنقدر حساسیت داشته باشد. وقتی كه ما شكایت از سعید حدادیان و منصور ارضی را چند ماه پیش مطرح كردیم و رسانه ای شد، دیدیم كه افكار عمومی به دنبال این قضیه هستند. البته برای خود من نیز تبعاتی داشته است.

كدام یك از این پرونده ها تبعات داشت؟

در پرونده شكایت از مداحان تبعات بیشتر بود. پس از آنكه شكایت مطرح شد، بیانیه دادند و من را وكیل مدافع جریان ضد خدا خواندند. دوستان، آشنایان و حتی در خانواده كسانی هستند كه می گویند از حاج منصور شكایت كردن عاقبت ندارد. چرا كه مداح اهل بیت(ع) است. ولی به نظر خودم اگر كسی كه مداح اهل بیت است، جرمی مرتكب شود آن هم در حد توهین و فحش دادن باید خیلی سریع تر پیگیری و مجازات شود تا اشخاص عادی دیگر. اتفاقا من خودم جزو كسانی هستم كه مداحان اهل بیت را دوست دارم و در مجالس این آقایان نیز شركت می كردم. ولی بعد از این قضایا دیگر شركت نمی كنم. اما شركت نكردن من به دلیل این نیست كه بخواهم انتقام بگیرم یا بحث اختلاف عقیدتی باشد.

پس می گویید خط مشی فكری تان با مشایی و دولت متفاوت است؟

منطبق با آنها نیست. حالانمی گویم كه خیلی فرق می كند، ولی صددرصد نمی شود گفت كه در جناح آنها هستم.

گرایش های سیاسی شما با آنها متفاوت است؟

نه! من خیلی آدم سیاسی نیستم، بیشتر كار حقوقی می كنم ولی مثل همه عقاید سیاسی هم دارم. درست است كه بعضی ها فكر می كنند كار وكالت باید در خدمت آرمان های سیاسی وكیل باشد ولی من فكر می كنم می شود وكیل جریان فكری بود كه زیاد با آن موافق نباشید. خیلی لازم نیست حتما با موكل وحدت عقیده داشته باشید. زمانی كه وكالت ایشان را برعهده گرفتم، همه فكر می كردند من از نظر سیاسی با آنها همفكر و هم عقیده هستم در صورتی كه اصلااین طور نیست. من فقط كارهای حقوقی شان را انجام می دهم.

در عرصه سیاست ایران مشایی یك چهره متفاوت تری از بقیه است. غیراز اینكه خیلی حاشیه دارد، در این مدت خبرساز هم بوده است. وكیل چنین شخصی شدن برای شماجالب بود؟

صرف نظر از عقاید ایشان كه من زیاد در جریان نیستم و پیگیری هم نمی كنم به نظرم ایشان شخصیت جالبی دارند. یعنی همین كه این همه حساسیت در موردشان زیاد است و هر حرفی كه می زنند منجر به یك نقد مخرب در مورد حرف های ایشان می شود، به نظرم شخصیت جالبی هستند. از قبل هم به شخصیت ایشان علاقه داشتم. صرف نظر از عقاید سیاسی و مسایل دیگر وكالت ایشان را با افتخار قبول كردم.

چقدر از نزدیك با او جلسه داشتید.

زیاد نبوده، فقط چند مورد آن هم در حد كاملارسمی و اداری.

آخرین بار كی مشایی را دیدید؟

چند ماه پیش بود؛ زیاد با ایشان رابطه ندارم.

پس از چه طریقی با یكدیگر در تماس هستید؟

كلاكارهای وكالتی ایشان را انجام می دهم و نیازی هم به ارتباط نیست.

یعنی نیازی به هماهنگی با موكلتان در پرونده ها نیست؟

در چه موردی؟

در مورد پرونده ها، شكایت ها و مسایلی كه مطرح می شود.

خیر من از ایشان وكالت تام دارم كه هر كسی علیه ایشان اقدام به توهین یا نشر اكاذیب یا افترا كند از او شكایت كنم.

منظورتان این است كه مشایی مستقیم اسم افراد متشاكی را نمی دهد؟

با ایشان هم هماهنگی می شود. در مجموع اقدامات یا حرف هایی كه در رسانه ها توسط افراد گفته می شود، اگر بار مجرمانه داشته باشد یا مصداق یكی از عناوین مجرمانه باشد با ایشان برای شكایت هماهنگ می شود. ایشان هم به من وكالت دادند كه این پرونده ها را پیگیری كنم.

در جلساتی كه با مشایی داشتید چطور او را شناختید؟

با آن جوی كه درخصوص ایشان ایجاد شده، منتظر یك آدم عجیب و غریب بودم كه مثلاوقتی وارد دفتر كارش می شوی، پر از دود با لباس مرتاضی باشد، ولی اصلااین طور نبود. مثل همه مسوولان دیگر و شاید خیلی صمیمی تر و امروزی تر از مسوولانی باشد كه فقط حرف های كلیشه ای و تكراری می زنند و رفتار و حركاتشان در قالب های تعریف شده بود و چندین و چند ساله ای است كه فقط در آن حوزه ها رفتار می كنند.

وكالت شما از مشایی فقط كیفری است یا بخش مالی را هم شامل می شود؟

فقط كیفری است و شامل پرونده هایی كه مربوط به ایراد افترا علیه ایشان یا نشر اكاذیب و توهین به ایشان باشد، می شود.

این وكالت مربوط به سمت رییس دفتر رییس جمهوری است یا شخص مشایی (می خواهم بدانم حقوقی است یا حقیقی)؟

سمت حقیقی ایشان، یعنی به واسطه اینكه یك شخص حقیقی هستند من وكیلشان هستم. برخی پرونده های ایشان را معاونت حقوقی ریاست جمهوری پیگیری می كند. پرونده هایی كه مربوط به شخص آقای مشایی یا رحیمی باشد، من وكالت دارم.

خب این سوال مطرح می شود كه موضع گیری مشایی بیشتر به سمت رییس دفتری شان است یا خود شخص حقیقی شان.

خیلی از حرف هایی كه آقای مشایی می زند، مربوط به رییس دفتر بودن رییس جمهور نیست. یعنی هر كسی می تواند این حرف ها را بزند. اتفاقا بیشترین توهین هایی هم كه به ایشان می شود و حرف هایی هم كه در مورد آقای مشایی زده می شود، به خاطر اعتقاداتشان است. در صورتی كه من معتقدم خیلی از حرف های ایشان قابل نقد است و در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران و در چارچوب آزادی بیان مطرح می شود. می توان جواب آقای مشایی را داد. من فكر می كردم آقایانی كه داعیه تسلط به مباحث مذهبی و دینی را دارند، جواب ایشان را بدهند. مثلامن فكر می كنم آیت الله مصباح در بحث مكتب ایرانی و مسایلی كه مطرح بود، جواب ایشان را بدهد ولی در كمال تعجب دیدم به جای اینكه بیایند جواب ایشان را بدهند یا نقد كنند، تخریب كردند.

منظورتان موضع گیری های آیت الله مصباح است؟

شخص ایشان یا افراد دیگری كه از آن جریان فكری تخریب كردند و علیه موكل من حرف زدند. به آقای مشایی گفتند فرماسونریا؛ گفتند مشایی آقای احمدی نژاد را جادو كرده و هر روز یك نسبتی به ایشان دادند. مشخص نیست چطور به این مساله رسیدند اما من فكر می كنم آقای مشایی حرف خاصی در این مساله نزده اند.

به نظر شما بعد از مسایل مطرح شده درباره مكتب ایرانی انتقادات به مشایی شروع شد؟

قبل از آن هم بود ولی بعد از این قضیه خیلی تشدید شد. من در این حرف، چیزخاصی ندیدم، یعنی حرف جدیدی نبود كه بگوییم خیلی تاثیرگذار است. حداقل قابل نقد بود.

تاكید مشایی در پرونده ها و پیگیری های حقوقی بر چه مسایلی است؟

تاكیدشان بیشتر روی پرونده هایی است كه جنبه حیثیتی علیه دولت دارد.

در كدام پرونده؟

یك عده ای هر روز می گویند ایشان متهم اصلی پرونده بیمه است اما به دادگاه احضار نمی شود یا اینكه رییس جمهور اجازه نمی دهند كه به پرونده وی رسیدگی شود. از آن طرف ایشان تاكنون حتی به دادگاه احضار هم نشده اند. قوه قضاییه واقعا رسیدگی كند. اگر ایشان متهم اصلی پرونده است، رسیدگی كند و كیفرخواست صادر شود.

به نظر شما چرا این همه روی مشایی حساسیت است؟

این سوالی است كه خود من هم دارم. مشایی هر حرفی بگوید چیزی از داخل آن در می آید. ظاهرا آقای مشایی باید ساكت باشد.

به همین دلیل است كه مشایی پیدایش نیست و همه دنبال او می گردند؟ شما به عنوان وكیل شان سفارشی درباره سكوت كرده اید؟

من كه چنین توصیه ای به ایشان نكردم و موافق چنین چیزی هم نیستم ولی شاید اتفاقات به نحوی پیش رفته كه ایشان مجبور به سكوت شده كه به نظرم خیلی بد است. در مملكت جمهوری اسلامی و با توجه به قانون اساسی كه ما داریم و حق آزادی بیان را به همه می دهد و اینكه همه افراد طبق قانون اساسی بی گناه هستند، مگر جرم شان ثابت شود، شخصی بدون اینكه جرمی متوجهش باشد و بدون اینكه از نظر قانونی مجرم یا متهم باشد، بایكوت می شود به نظرم این خطرناك است.

یك مدت بحث ممنوع الخروجی او مطرح شد.

من كه در جریان نیستم چون این موضوع حكم قضایی می خواهد.

چنین حكمی به شما ابلاغ نشد؟

خیر. اصلاپرونده ای درخصوص ایشان مطرح نیست.

در مورد رحیمی چطور؟

در مورد آقای رحیمی هم همین طور است. خیلی ها به خصوص چند نماینده مجلس گفتند كه ایشان متهم اصلی فلان پرونده است و رییس جمهور نمی گذارد برای پاسخگویی بیاید یا اینكه خودش اعمال نفوذ می كند و نمی آید. من پرونده وكالت شان را دارم اصلاایشان احضار نشدند.

همان پرونده بیمه منظور شماست؟

بله.

آقای پورمحمدی چند وقت پیش صحبت كرده و گفته بود این پرونده در حال بررسی است.

نه، آقای رحیمی به دادگاه احضار نشدند و اتفاقا موضع شان هم این است كه اگر احضار شوند در دادگاه حاضر می شوند ولی روند رسیدگی در شعبه هنوز به این مرحله نرسیده كه ایشان احضار شود.

شما پرونده او را مطالعه كردید؟

خیر، ظاهرا پرونده شان محرمانه رسیدگی می شود و وكیل اجازه مطالعه پرونده را ندارد به مرحله احضار متهم هم نرسیده. اصلانمی دانیم ایشان در پرونده متهم است یا نیست اما درخصوص پرونده آقای رحیمی بحث زیاد است. اینكه ایشان به عنوان متهم پرونده معرفی شدند، خلاف قانون بود. در حال حاضر رسانه ها خیلی پیگیر هستند كه بدانند آقای مشایی از چه كسانی شكایت كرده ولی افشای نام متهم پرونده خلاف قانون است ولی متاسفانه یك مقام ارشد قضایی پشت تریبون حاضر شدند و گفتند آقای رحیمی متهم اصلی این پرونده است. این خلاف قانون بود. بعد از آن باز چندین بار آمدند و گفتند. درخصوص این پرونده، ما چند شكایت مطرح كردیم.

از چه كسانی؟

از كسانی كه از آقای رحیمی به عنوان متهم پرونده، اسم برده بودند. از چند نماینده مجلس تا مقامات ارشد قضایی و گفتیم افشای نام متهم قبل از اثبات جرم غیرقانونی است. مقام معظم رهبری چند ماه قبل سخنرانی كردند و گفتند اسم متهمان پرونده ها را نیاورید ولی متاسفانه خود مقامات قضایی این كار را كرده بودند. ظاهرا اتهامی هم متوجه آقای رحیمی نیست چون تا الان كه احضار نشدند.

به نظر می رسد پس از آنكه جو شكایت علیه رحیمی و مشایی شكل گرفت و نمایندگان شكایت كردند، مشایی، وكیل گرفت و شما در مصاحبه ای گفتید اسم 10نفر در فهرست شكایت است. این شكایت ها و وكیل گرفتن واكنش به آن شكایت های اولیه بود یا اینكه كار به جایی رسید كه احساس كردند باید ازخودشان دفاع كنند؟

خیر، واكنش نبود. اگر قرار بود این آقایان واكنش نشان دهند چنین اقدامی واكنش متناسبی نبود. به هرحال در مقابل سیل عظیم انتقادات و تهمت هایی كه صورت گرفت، این آقایان به شكایت رو آوردند. در یك برهه هایی فكر می كردم كه این بشر باید چه كار كند و چه حرفی بزند كه به او گیر ندهند. گرفتن وكیل و شكایت واكنش نبود. در مرحله ای دیگر اگر آقایان شكایت نمی كردند، مدیون سمت خودشان بودند، یعنی زمانی كه یك مداح می آید و به آقای مشایی و رییس جمهور بدترین توهین ها را می كند و به بدترین چیزها تشبیه شان می كند به نظرم وظیفه دارند حداقل از آن مقامی كه متصدی آن هستند، دفاع كنند.

حاج منصور ارضی منظورتان است؟

خیر. آقای حدادیان.

در خبرها آمده مرجع تقلید آقای مشایی بازداشت شده شما در جریان هستید؟

چند وقت پیش سایت عماریون كه معمولامطالبی در خصوص آقای مشایی مطرح می كند در این باره خبری منتشر كرد. بعد در بحث ادعای ارتباط ایشان با امام زمان گفتند كه ایشان با آقای مرتضی در ارتباط بودند. اما وی همه این موارد را تكذیب كرد و اكنون نیز فكر نمی كنم مرجع تقلید ایشان سوای مراجع تقلیدی باشد كه الان هستند.

مشایی و احمدی نژاد روی چه پرونده هایی بیشتر حساس هستند؟ تاكید شان پیگیری و شكایت است؟

پرونده هایی كه ضرری به حال كسی نداشته باشد، مصر به پیگیری نیستند، یعنی زمانی است كه شخصی حرفی می زند و تاثیری هم در سطح جامعه ندارد، پیگیری این موضوع فایده ای ندارد و آقایان دنبال آن نیستند ولی به طور مثال دو، سه ماه پیش پرونده ای داشتم كه یكی از آقایان نماینده مجلس كه سایت خبری هم دارند، گفتند مشایی و بقایی یك شركت بزرگی دارند كه بانك گردشگری زیرمجموعه اش است و اینها سهامداران عمده این شركت هستند و درآمدشان میلیاردی است. بعد كه ما پیگیر قضیه شدیم، مشخص شد آقایان مشایی و بقایی سهامدار نیستند و حتی یك سهم هم در این شركت ندارند. وقتی چنین اتهامی زده می شود و چنین كذبی در سطح جامعه منتشر می شود، بازتاب منفی اش خیلی وسیع است. به این دلیل است كه باید پیگیری كیفری شود و حداقل بگویند این آقا این اتهام را قبول نداشته و رفته شكایت كرده است، چراكه اگر ساكت هم باشند این شائبه پیش می آید كه حتما یك چیزی هست كه نمی خواهند اقدام كنند.

آنها رسانه ای مطرح می كنند آقایان مشایی و بقایی هم می توانند رسانه ای جواب دهند؟

این را نمی دانم از خودشان باید بپرسید. من هم حس می كنم سیاست مقابله به مثل رسانه ای ندارند. شاید به خاطر اینكه رییس جمهور نظرش این است كه وارد این درگیری ها نشوند.

تاكنون پرونده شكایتی داشتند كه به نتیجه رسیده باشد؟ یعنی پیگیری هایی كرده باشید و الان حكم گرفته باشید؟

پرونده هایی كه جدید مطرح شده، در فاز طرح شكایت و مراجعه به دادسراست. هیچ كدام هنوز از مرحله دادسرا خارج نشده است. پرونده هایی كه قبلااز طرف معاونت حقوقی مطرح شده، چندتایی به نتیجه رسید.

از شكایت هایی كه مشایی تاكنون كرده است، اكثرا رهاشده است. مثلادر دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژادا از قالیباف شكایت كرده بود كه تا یك مرحله ای رفته و رها شده است.

شاید بعضی هایش رها شده ولی حقیقت این است كه به بعضی هایش رسیدگی نشد. مثلاپرونده آقای قالیباف رها نشده. من می بینم كه پرونده در حال پیگیری است و دو وكیل دارد ولی در دادسرا هنوز منتهی به نتیجه نشده است.

شكایت از قالیباف روی چه موضوعی است؟ چون خود قالیباف اظهار بی اطلاعی كرد.

تا آنجایی كه من می دانم دو، سه بار سر همین پرونده آقای قالیباف احضار شدند.

ولی موضوع شكایت در رسانه ها منتشر نشد.

حقیقتش من بعدا وارد این پرونده شدم. موضوع اتهام آقای قالیباف توهین و نشر اكاذیب و افترا بوده، شاكی های پرونده هم خیلی ها بودند. تا آنجا كه یادم است آقایان رحیمی، مشایی و مرحوم كردان شاكی بودند.

یعنی یك پرونده مشترك از طرف این آقایان است.

بله.

گفتید شما و یك نفر دیگر وكیل این پرونده هستید. آن وكیل دیگر كیست؟

یك وكیل دیگر هستند كه بیشتر كارهای آقای رحیمی را پیگیری می كنند.

تقسیم بندی بین شما و معاونت حقوقی ریاست جمهوری برای پیگیری شكایت و پرونده ها چگونه است؟

تقسیم كاری نیست، آقایان بعضی پرونده ها را به عنوان شخص حقیقی می خواهند كه طرح شكایت شود كه از طریق وكیل اقدام می كنند. ولی در اكثر پرونده ها چون توهین هایی كه به آقایان می شود جنبه مجرمانه به واسطه سمت شان دارد، معاونت حقوقی وارد می شود و طرح شكایت می كند.

در مساله اخیر اختلاس بزرگ اول یك نامه منتشر شد كه با امضای مشایی بود كه دستور همكاری با اختلاس گران را داده بود. در تمام حرف های مسوولانی كه صحبت كردند هم مطرح شد افرادی در دولت دست داشته اند از نظر قانونی – حقوقی شكایتی علیه موكل شما مطرح شد؟

تا آنجایی كه من می دانم خیر؛ اما من وقتی گفتند آقای مشایی دستور این قضیه را داده، تعجب نكردم. چون ظاهرا هر جرمی در این مملكت اتفاق بیفتد، متهم اصلی اش آقای مشایی است طوری شده كه هر اتفاقی بیفتد، ایشان متهم اصلی پرونده است. در پرونده اختلاس نظرم این است كه از آن آقایانی كه مساله را مطرح كردند و افشای نام افراد قبل از اینكه روند قضایی طی شود، داشتند، شكایت شود.

نظر خود مشایی چیست؟

فكر نمی كنم كه ایشان هم با پیگیری این قضیه مخالفتی داشته باشند.

در سایت مشرق اسامی افراد متشاكی منتشر شده بود. بالاخره اسم یک مقام قضایی به عنوان متشاكی بود یا خیر؟

آقای مشایی از ایشان شكایت نكرده بودند.

رحیمی چطور؟

بله، شكایت كرده بودند. چون اولین بار تا آنجایی كه من یادم است، ایشان اسم آقای رحیمی را در پرونده بیمه آوردند و گفتند كه متهم اصلی پرونده بیمه ایشان است و اتهاماتی متوجه ایشان است.

در اخبار و اتفاقات مربوط به بحث رمالی و جن گیری اسم مشایی را خیلی بردند. آنجا هم پرونده ای تشكیل شد؟

خاطره ای تعریف كنم. من رفته بودم شهرستان و می دانستند كه در چند پرونده وكیل آقای مشایی هستم. یك نفر آمد و گفت آقای مشایی آمده بود كیش، راننده اش برای ما تعریف می كرد كه از او تلفنی سوالی پرسیدند و بعد او گفت گوشی و رویش را آن طرف كرد و شروع كرد با خودش صحبت كردن بعد دوباره رویش را برگرداند و گفت «فلان كار را بكنید، من صحبت كردم این طور شود، بهتر است.» جوی در جامعه هست كه آقای مشایی با اجنه در ارتباط است و دور و اطراف آقای مشایی، مرتاض های هندی و افراد عجیب و غریب هستند. همه اینها جوسازی است.

در بازداشت هایی كه در مورد جن گیرها و رمال ها در دولت صورت گرفته بود، گفتند یك سری اعترافات گرفته شده و گویا اسم موكل شما هم برده شده بود. آنجا پرونده ای علیه او تشكیل شد؟

من هم این موضوع را شنیدم. اتفاقا گفتم كه اینجا بحث اعتراف مطرح نیست. اعتراف یعنی اینكه شخص علیه خودش حرفی بزند. اینكه حالاكسی بازداشت باشد و تحت شرایط بازداشت علیه شخص دیگری حرف بزند، از نظر حقوقی فاقد اعتبار است. اسم اعتراف هم روی آن گذاشته نمی شود.

در آن پرونده ای كه درباره جن گیری و رمالی و ارتباط با مرتاض ها تشكیل شد، شكایتی از طرف مشایی یا علیه او صورت گرفت یا خیر؟

علیه كسانی كه اتهام زدند، پرونده تشكیل شده است. این اتهاماتی كه زده شده بود، در سطح خیلی گسترده و اتهامات سنگینی بود كه صددرصد قابل اثبات هم نیست. یعنی من مطمئنم كسی نمی تواند آن را اثبات كند. به نظر می رسد در بعضی حوزه ها لازم است كه خود قوه قضاییه مستقیم وارد شود و قضایا را پیگیری كند. مثلادر بحث توهین به رییس جمهور مخصوصا توهینی كه آقای حدادیان انجام داد، انتظار می رفت كه قوه قضاییه سریعا پرونده تشكیل دهد و رسیدگی كند. به هر حال رییس جمهور مملكت است حالاعقاید سیاسی شان ممكن است زیاد منطبق با برخی جریان ها نباشد ولی انتظار می رفت یك چنین اقدامی بشود، ولی نشد. اما در مقابل شاهد هستیم در موارد دیگر سریع پرونده تشكیل شده و به دادگاه رفته و دادگاه هم سریع رای را صادر كرده است. مثلاآقای جوانفكر، در بحث ضمیمه روزنامه ایران «خاتون» سریع اعلام جرم شد و گفتند این حرف هایی كه آنجا زده شده، اخلاق حسنه را جریحه دار كرده است. اتهاماتش را من نمی دانم منطبق با كدام ماده قانون مجازات بود؛ سریع كیفرخواست خورد و به دادگاه رفت. یا سرقضیه وزارت اطلاعات بود كه آقای جوانفكر رفتند دادسرا. آنجا باز سریع پرونده شان كیفرخواست خورد و دادگاه رفت. ولی اتفاقا همان شعبه ای كه به اتهامات آقای جوانفكر رسیدگی كرد، پرونده آقای حدادیان آنجاست اما هنوز هیچ كاری نكردند.

«جریان انحرافی» عنوانی است كه این روزها در عرصه سیاسی ایران بسیار تكرار می شود. اطلاق این واژه بار حقوقی دارد؟

جریان انحرافی اتهام سنگینی است. اینكه یك عده را منحرف از خط قانون یا خط انقلاب بدانیم، ادعای گزافی است كه باید اثبات شود. ما معتقدیم كه هر اتهامی باید در دادگاه ثابت شود.

درمورد پرونده هایی كه مشایی شكایت كرد، صحبت كردید آیا علیه او هم شكایت هایی شده است؟

فكر نمی كنم در دادگاه پرونده ای باشد. ولی مدتی است كه بحث كمیسیون اصل 90 مطرح شده است. چند وقت پیش نایب رییس كمیسیون اصل 90 گفت كه ما داریم پرونده ای را بررسی می كنیم كه اگر به این نتیجه برسیم كه این اتهامات متوجه آقای مشایی و بقایی است، بركنارشان می كنیم. من سریع مصاحبه كردم و گفتم كه كمیسیون صلاحیت بركناری مقامات را ندارد. بعد ایشان آمدند مصاحبه شان را عوض كردند و گفتند منظور ما این بود كه پرونده را می فرستیم به مراجع قضایی كه باز من گفتم از نظر حقوق اساسی و حقوق عمومی كمیسیون اصل 90 صلاحیت رسیدگی به جرایم و اتهامات اشخاص را ندارد. در كمیسیون اصل 90 قانون اساسی طرز كار و شیوه عملكرد دستگاه ها مورد شكایت قرار می گیرد. بنابراین اگر شخصی بخواهد از مقالات دولتی به اتهام ارتكاب جرم شكایت بكند باید به مراجع قضایی شكایت كند. دستگاه قضایی باید برای آقای مشایی و بقایی راسا پرونده تشكیل بدهند و عدله جمع كنند. یكی دیگر از اعضای كمیسیون گفتند كه ظاهرا 40 نفر از نمایندگان مداركی را به كمیسیون اصل 90 دادند و اتهام آقای مشایی و بقایی هم تیره و تار كردن فضای كشور و اخلال در منافع ملی بوده، درصورتی كه اصلاچنین اتهامی مصداق ندارد.

در صحبت هایتان گفتید كه با اعتقادات سیاسی دولت خیلی همراه نیستید.

نگفتم همراه نیستم، گفتم صددرصد آن طوری كه اعتقادات سیاسی آنها است و آن چارچوبی كه آنها قبول دارند، من شاید در آن چارچوب قرار نگیرم.

نمی ترسید كه با قبول وكالت این پرونده ها جزو جریان انحرافی تلقی بشوید؟

من قبل از این پرونده ای از افراد عضو جریان اصلاح طلبان را داشتم كه جریان فتنه گفته می شود. ظاهرا هر كسی كه پرونده اش را برعهده می گیرم برای خود یك جریان می شود. زمانی كه پرونده آقای مشایی را قبول كردم برخی به من گفتند «وكیل مدافع شیطان.»

حق الزحمه شما چطور پرداخت می شود؟

مثل همه وكلای دیگر، شاید كمتر از همه وكلای دیگر و طبق تعرفه. البته من خودم در این پرونده ها زیاد دنبال حق الوكاله نیستم.

پس گرفتن وكالت آقای مشایی بیشتر جنبه كنجكاوی و جذابیت برایتان داشته است؟

بله، یك كنجكاوی شخصی هم در قبول پرونده ایشان دخیل بوده.

اگر بخواهید دولت و عملكرد آقای مشایی را نقد كنید بیشتر به چه جنبه هایی می پردازید؟ (البته نه از منظر حقوقی)

از هر دولتی می توان انتقاد كرد. به نظرم از نظر فرهنگی- سیاسی در حوزه هایی كم كاری شده است. در بازداشت های اخیر كه عده ای را از دفتر ریاست جمهوری بازداشت كرده بودند، متوجه شدم برخوردی كه با آنها شده زیاد منطبق با اصول قانون اساسی نبوده است. حقیقتش از منظر یك حقوقدان برایم قابل هضم نیست كه در نظام جمهوری اسلامی ایران بعد از 30 سال سابقه، این شایبه در سطح جامعه باشد كه كسی كه بازداشت می شود ممكن است با او برخورد درستی صورت نگیرد یا فشارهایی به او وارد شود كه مجبور شود حرف هایی بزند. این بازداشت ها كه صورت گرفت، ادعاهایی نیز مطرح شد. به نظرم در این حوزه خود دولت هم كم كاری كرد. به عبارت دیگر بعضی از فضاهایی كه الان به وجود آمده نتیجه خوب عمل نكردن دولت در آن حوزه بوده است و به نظرم از نظر سیاسی در سطح داخلی باید قوی تر عمل می كردند.

پرونده افرادی كه از دفتر ریاست جمهوری بازداشت شدند را نیز شما بر عهده داشتید؟

نه، من وكالت آن افراد را بر عهده نداشتم. در جریان آن پرونده ها نیستم و پیگیر پرونده ها هم نبودم ولی به نظرم می رسد نقاط غیرشفافی در پرونده ها بوده كه باید توضیح داده شود.

آیا بحث هایی كه درباره افراد بازداشت شده مطرح شد، وكلایشان پیگیری كردند؟

نمی دانم وكیل داشتند یا نداشتند و پیگیری هایی بعد از آن قضیه شده یا خیر، ولی نقاط ابهام هم وجود داشته است..../تحلیل:انتخاب