اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
سپاه با میانجیگیری اشغال سفارت را تمام کرد
حجت الاسلام مجتبی ذوالنور گفت: بنده اطلاع دارم که سپاه هیچ گونه دخالتی در تسخیر یا تشویق دانشجویان به تسخیر سفارت نداشت . میانجیگیری و متقاعد کردن سپاه به تخلیه سفارت از سوی اشغال کنندگان، بسیار موثر بود. اصل کار نیز که عبارت از ایجاد تجمع اعتراضی و اعلام انزجار از استعمارگری و حیله گری انگلیس باشد، بجا بود. لکن اشغال و استمرار اشغال شاید کار درستی نبود.
ذوالنور در این گفت وگو از نگاهش به دولت احمدی نژاد می گوید و تلاش می کند منصفانه نقاط ضعف و قوت دولت را ببیند. هر چند در برخی از موارد تفاوت دیدگاه های ما با وی بارز است.جانشین سابق نماینده ولی فقیه پیش بینی می کند که احمدی نژاد در نهایت از مشایی جدا می شود. هر چند از عبارت« شاید» برای این پیش بینی استفاده می کند.
حوادث 22 بهمن قم را کار یک عده خود سر می داند و در عین حال از برخی تلاش ها برای متهم کردن بعضی دستگاه ها و نهادها انتقاد می کند. در نهایت هم از اقدامات سپاه در ماجرای تسخیر سفارت انگلیس سخن می گوید. اقدامی که ذوالنور می گوید در آن سپاه برای به تخلیه سفارت از سوی اشغال کنندگان میانجیگیری کرد.
یک فرض در نگاه برخی تحلیلگران این است که نادیده گرفتن یک طیف فکری در دوران 8 سال آقای احمدی نژاد، منجر به دوری از آن دیدگاه حتی در میان اصولگرایان و منجر به روی آوردن مردم به روحانی شد.
در مجموع عملکرد آقای احمدی نژاد در روی کار آمدن آقای روحانی بی تاثیر نبود ولی از سوی دیگر اتفاقاتی در دولت آقای احمدی نژاد افتاد اگر دردولتهای آقای خاتمی و هاشمی هم انجام می شد، نتیجه ای جزاین نداشت.به این معنا که اختصاصا عملکرد آقای احمدی نژاد نیست.بلکه تحریم ها هم تاثیر گذار بود. درهیچ دوره ای تحریم ها به این حد نرسیده بود.
ادبیات آقای احمدی نژاد در این تحریم ها تاثیر نداشت؟
نه، اگر ادبیات آقای احمدی نژاد بود که ادبیات آقای خاتمی که خیلی روان بود. ایشان در همان ابتدای ریاست جمهوری اش یک مصاحبه با امانپور انجام داد و در تمجید مردم آمریکا سخنرانی کرد. حتی جناب آقای خاتمی مردم آمریکا را شهید پرور خواند که بعدا بنده به مزاح در یک جلسه گفتم: « بنیاد شهید باید یک شعبه هم در آمریکا بزند.»خوب اگر تحریم ها به ادبیات روسای جمهور ما ربط داشت، چرا در دوره آقای خاتمی تحریم ها لغو نشد؟
اگر علت تحریمها ایستادگی بر مسائل هسته ای است، ما سه سال در دوران آقای خاتمی غنی سازی را تعلیق کردیم، خوب چرا چیزی لغو نشد؟ بنابراین بحث نه ادبیات آقای احمدی نژاد بود و نه چیز دیگری مانند موضوع هسته ای.
ما کی تحریم شدیم؟ سال 58کی فعالیت صلح آمیز هسته ای مان را شروع کردیم سال 64، چه زمانی لو رفت سال 80. سوال این است که این همه سال یعنی از سال 58 ما چرا تحریم شدیم. بنابراین طبیعی است که این تحریم ها به مساله هسته ای شدن ما هم ربط نداشت و این فقط یک بهانه بود.
اما دوران خاتمی با اینکه نفت قیمتش کاهش پیدا کرد، اما در پایان دولت تورم، بیکاری، اشتغال و قیمت اقلام مورد نیاز مردم یک نرخ منطقی داشت.
مباحث اقتصادی نه در تخصص بنده است و نه در این مختصر میگنجد. اما این شرایط به دلیل عوامل متعددی بود. یکی زیر ساخت های اقتصادی ما است که متکی بودن اقتصاد ما به نفت یکی از آنها است. اگراستقلال اقتصاد کشور از نفت انجام شده بود، ما این مشکلات را نداشتیم. حتی امروز هم شیر نفت ما، اختیارش با ما نیست. دشمنان ما هستند که به دیگران فشار می آورند که نفت ما را نخرند. زندگی ما امروز به این شیر وابسته است.این غلط است.کم و زیاد کردن قیمت نفت موجب می شود اقتصاد ما متزلزل شود. زیر ساخت های اقتصادی ما باید از نفت جدا شود. حتی برخی می گویند دوران مهندس موسوی که جنگ داشتیم، چرا وضع مردم بهتر بود. اولا من عرض می کنم آنهایی که یادشان است می دانند که درآن دوران هم فشار اقتصادی بود. حتی هم فشار اقتصادی از امروز هم بیشتر بود.
آن موقع اگر اعضای یک خانواده 4 نفر بودند باید 8 نفر پیدا می کردند که بروند صف کوپن. امروز کدام خانواده است که برای تفاوت یک جنس بخواهد یک ساعت در صف بایستد؟! امروز معیشت مردم بهتر از زمان جنگ است. نکته دوم اینکه ما یک برش به بودجه می زدیم. نصف خرج جنگ می شد و نصف دیگر مستقیما و غیر مستقیم خرج هزینه های سیر کردن شکم مردم می شد. آیا ما توسعه خدمات ریلی و جاده ای،توسعه سد و پالایشگاه و پتروشیمی،برق و مخابرات ، الکترونیک و آی تی داشتیم؟
امروز هم اگر بخواهیم به آن شیوه عمل کنیم و پول نفت را خرج امور رفاهی مردم کنیم، وضع مردم خیلی بهتر خواهد شد. منتها با این کار دیگر نباید به توسعه و پیشرفت کشور اقدام کنیم.قطعا در دولت جناب آقای خاتمی حجم کارهای عمرانی مثل دولت آقای احمدی نژاد نبود.حجم اعتباراتی که در کشور مسکن مهر،خدمات ریلی و جاده ای و .. مصرف شد، بی سابقه بود. ما این حجم کار را در دولت جناب آقای خاتمی نداشتیم.وانگهی بحران هایی که در این دولت اتفاق افتاد و مهار شد، اگر یکی از آنها در دولت آقای خاتمی اتفاق می افتاد، دولت یقینا فلج می شد.
می شود یک مصداق بفرمائید؟
مثلا صنعت بالا دستی دستی نفت ما را به یک باره تحریم کردند. اگر این اتفاق در دولت آقای خاتمی می افتاد،ما باید تسلیم می شدیم یا تولید نفتمان تعطیل می شد.این اتفاق در زمانی افتاد که بیش از 500 هزارنوع قطعه وارداتی داشتیم.با صنعت قطعه سازی و مهندسی معکوس این مشکل حل شد و نه تنها ما کمبود پیدا نکردیم، تولید نفتمان را افزایش دادیم.
قطعا شما می دانید ما اگر بخواهیم یک بشکه نفت به تولیدمان اضافه کنیم، باید حداقل 14 هزار دلار سرمایه گذاری کنیم که ظرفیت تولید یک بشکه اضافه شود. در دوران آقای احمدی نژاد ظرفیت تولید علی رغم تحریم صنایع بالا دستی افزایش پیدا کرد.
مصداق دیگر، ممنوع کردن خرید بنزین بود. آن هم در شرایطی که نزدیک 60 درصد بنزین ما وارداتی بود. اگراین اتفاق در دولتهای گذشته رخ می داد،یا دچار بحران داخلی می شدیم یا باید شرایط را می پذیرفتیم که به ما بنزین بدهند. این هنر دولت آقای احمدی نژاد بود که با یک تدبیر در پتروشیمی کسری واردات را جبران کردیم. درست است که این امر باعث شد مشکلاتی برای صنایع پتروشیمی ما به وجود بیاید، ولی به هر حال تسلیم نشدیم و امتیاز ندادیم.
منتقدان دولت احمدی نژاد درباره کارهای انجام شده در دولتهای نهم و دهم به قیمت نفت و میزان فروش آن اشاره می کنند.در حالی که در دوران خاتمی قیمت نفت کاهش یافت و ما کمبود بودجه مواجه شدیم،ولی زندگی مردم این قدر سخت نشد؟
من معتقدم ما برای اینکه جانب انصاف را رعایت کنیم، باید قدرت خرید دلار آن روز را با امروز هم باید مقایسه کنیم.این حرف که چرا باید ریال ما قدرت خریدش کاهش پیدا کرده را بپذیریم. این فقط خاص کشور ما نیست. بقیه دنیا هم با این مشکل روبرو هستند. الان شکل گیری جنبش 99 درصدی، وال استریت و... نمونه ای از این وضعیت است که مشخص می کند که مشکلات اقتصادی یک بحران عمومی است و برای کشورهایی که به سمت توسعه اقتصادی پیش رفتند، رخ می دهد. لذا تورم جهانی به اقتصاد کشور ما هم ضربه زده است.
ضمن اینکه ما در شرایط تحریم هم قرار داریم. من به این مساله تاکید می کنم که ما مدافع اقتصاد دولت آقای احمدی نژاد نیستیم، باید به بحث مشکلات زیر ساخت ها، فشارهای بین الملی، سرگردانی تیم اقتصادی دولت دهم را هم اضافه کنیم. تیم اقتصادی آقای احمدی نژاد تیم هماهنگی نبود.در برخی موارد ناهماهنگی داشتیم و در عین حال ثبات نداشتیم. و تصمیمات خلق الساعه بود. گاه خروج از برنامه داشتیم. ما نمی توانیم این موارد را نادیده بگیریم.کم عرضگی و ضعف مدیریت را ما نمی توانیم نادیده بگیریم.این موارد را هم باید به تحریم ها اضافه کنیم.
از نگاه شما آقای احمدی نژاد نگاهش به ولایت فقیه چگونه بود؟
من نمی دانم ایشان نگاهش به ولایت فقیه چگونه بود ولی من رفتار ایشان را در ماجرای خانه نشینی رفتاریک فرد معتقد به ولایت فقیه نمی دانستم. معتقدم اگر به ولایت فقیه اعتقاد داشت، در ماجرای عزل آقای مصلحی آن رفتار از او رخ نمی داد.
یعنی آقای احمدی نژاد را اصولگرا نمی دانید؟
اصولگرایی نسبی است و یک دایره وسیع دارد.یک گروه 60 درجه از آن را دارد. یکی 20 درجه و یکی هم 90 درصد. در تقسیم کلی آقای احمدی نژاد، لاریجانی،قالیباف،رضایی، جلیلی و... اصولگرا هستند، ولی نمرات اینها با هم فرق می کند.تازه این نظر شخص من است. ممکن است من غلط بفهمم.منتها به این امر معتقدم که آقای احمدی نژاد اصولگرایی بود که لطمه ای که به اصولگرایی زد، غیر اصولگرایان نزدند.
چرا به چنین تحلیلی رسیدید؟
به هر حال بخشی از رویکردی که امروز داریم، محصول عمل جناب آقای احمدی نژاد است. مردم عمل ایشان در طول ریاست جمهوری را به اسم اصولگراها نوشتند. حال آنکه ایشان نظراتی داشت وایده ها اصولگراها را عمل نکرد و نوعی استبداد رای را در رفتار و تصمیماتش داشت.
به خاطر همین عمل اشتباه ایشان، مردم عمل وی را در جرگه اصولگرایی محسوب کردند و بدبینی نسبت به کلیت اصولگراها به وجود آمد.من اصولگراها را از بسیاری از اشتباهات او پاک می دانم.
گفتید ضربه ای که آقای احمدی نژاد به اصولگرایان زد، اصلاح طلبان نزدند،فکر می کنید آقای احمدی نژاد به کشور خدمت کرد؟
در این زمینه باید تفکیک کنیم.در برخی از امور مثل اصل 44 قانون اساسی و ساماندهی اقتصادی و حذف یارانه های مستقیم قطعا ایشان خدمت کرد. چرا دولتهای قبل به این موضوع نپرداختند؟چون دردسر ساز بود. برای این کار باید آقای احمدی نژاد را ستود که شجاعانه جلو آمد و رهبری اعتماد کرند که سیاست های ذیل اصل 44 را ابلاغ کنند. کشور به ناچار باید این کار را می کرد و اگر چه در مقطع شروع همین اقدام خودش تورم زا است. کارشناسان اقتصادی خودی و غیر خودی پیش بینی می کردند بین 50 تا 70 درصد تورم داشته باشیم. پس نیت خدمت بود.
خدمات بزرگ برجسته ای صورت گرفته است. در دولتهای قبلی آرزو بود که دولتی 40 هزار مسکن بسازد. کارهایی که در این دولت انجام شد، کارهای بزرگی بودو یقینا خدمت شد.البته تبعات هم داشته است و مردم سختی هم کشیدند. هر کسی طاوس خواهد، جور هندوستان کشد.طبیعتا فشار هم به مردم آمده است ولی این امر ناشی از این نیست که دولت خدمت نکرده است.
سال 90 در قم اظهار نظری داشتید و گفتید که جریان حاشیه دولت دهم از حجتیه خطرناک تر است. الان کارآن دولت سپری شده است، فکر می کنید هنوز آن خطر وجود دارد؟
این اظهار نظر معنی اش این نبود که منظورم کل دولت بود. چون من تشبیه ام این بود که اگر ما دولت را به یک وزنه چند صد کیلویی تشبیه کنیم، جریان انحرافی یک غده بدخیم چند گرمی است و لذا عرض کردم این جریان ازحجتیه خطرناک تر است نه دولت. امروز هم همین اعتقاد را دارم.
یکی از استدلال های من هم این بود که حجتیه در پوشش کار فرهنگی کار سیاسی می کند ولی نمی تواند صریح عمل کند. چون در مبانی نظری اش می گوید که حکومت کردن در زمان غیر معصوم همه باطل اند، به ثروت نباید چسبید و... ولی این تفکر همان خطر حجتیه را دارد با این فرق که اعتقاد به قدرت، ثروت و حکومت دارد. لذا معتقدم وقتی این تفکر با قدرتی که به ظاهر مجاز است، ترکیب بشود، خطرش از حجتیه بیشتر است. معتقدم جریان انحرافی نگرفت و آنها نتوانستند جلب اعتماد کنند. من در این گفت وگو نمی خواهم مبانی نظری آنها را ترویج کنم. آقا در بیاناتشان در زمان خانه نشینی آقای احمدی نژادفرمودند:«بعضی ها اعتقادات باطلی دارند ولی چرا برخی مروج آن می شوند؟»
یعنی آقای احمدی نژاد این نگاه را توسعه داد؟
من چنین حرفی نمی زنم .
این نگاه که این جریان را باید یک حلقه و حتی یک فرد بدانیم را چقدر قبول دارید؟
به نظرم این اظهار نظر ها مسامحه در تعبیر است.هر چه بود، من معتقدم چون باطن اعتقاداتشان باطل بود، نمی توانستند اعتقاداتشان را شفاف بیان کنند.اگر به مردم می گفتند مردم به حساب آنها می رسیدند. لذا خودشان نمی توانستند به مردم بگویند، لذا این جریان نگرفت و من پیش بینی نمی کنم این جریان در آینده هم نتواند جانی دوباره بگیرد.شخص آقای احمدی نژاد راممکن است من قبول داشته باشم یا نداشته باشم ولی پشت تفکر احمدی نژاد خیانت نیست. حداکثر این است که برداشتشان از اسلام دقیق نیست.
بالاخره اگر آقای احمدی نژاد بعدها بخواهد به عرصه قدرت برگردد، بعید است آقای مشایی جزو حلقه یاران ایشان نباشد؟
البته آقای مشایی مطالبی به آقای احمدی نژاد گفته بود که شاید که آقای احمدی نژاد از مشایی جدا شود.
چه مسائلی؟
پیش بینی هایی که آقای مشایی کرده بود، محقق نشد. مثلا ایشان گفته بود تائید صلاحیتم در انتخابات ریاست جمهوری مخالفت خواهد شد ولی در نهایت تائید می شوم و 30 میلون رای می آورم.برای همین هم بود که آقای احمدی نژاد خودش را برای مشایی به آن صورت در جریان انتخابات 92 هزینه کرد.آن تلاش براساس اعتقادی بود که آقای احمدی نژاد به صحبت های مشایی داشت.اما بعدا که این وعده ها محقق نشد، لذا بر این باورم که این اظهار نظرها اعتقاد آقای احمدی نژاد به مشایی را سست خواهد کرد.آن باورعمیقی که ایشان نسبت به آقای مشایی داشت، شاید باقی نماند.
این پیش بینی شما است؟
بله. پیش بینی است.
ولی شما یک بار سال 90 در قم آقای احمدی نژاد و مشایی را به لاله و لادن دو قلو های بهم چسیبیده ایرانی تشبیه کردید. و بعد هم گفتید که انها قابل تفکیک از هم نیستند.
ببینید! من تفکرات آقای احمدی نژاد را تائید نمی کنم. من در همان جلسه ای که شما گفتید یک تعبیر دیگری هم داشتم و گفتم مشایی اصل نیست.اصل خود آقای احمدی نژاد است.
اما اصولگراها عمده اشکالشان به آقای مشایی بود نه احمدی نژاد؟
من به غیر از این معتقدم.الان هم به همین معتقدم که مشایی آدرس فریب است و اصل خود احمدی نژاد است.
این اعتقادتان براساس اخبار پشت پرده ای است که دارید یا یک تحلیل است؟
به هر حال منبعش را از بنده نپرسید. من به این باور رسیدم ...
یعنی منبع شما اخبار پشت پرده است؟
احمدی نژاد فکر می کرد که آقای مشایی همان تفکر خودش را دارد و به همین دلیل معتقدم رگه های این تفکر انحرافی در خود آقای احمدی نژاد است.احمدی نژد مشایی را یار خودش دید. تفاوت نظر من با دیگران این است که اصل را خود احمدی نژاد می دانم و فرع را مشایی.در حالی که برداشت عامه این است که راه آقای احمدی نژاد درست بود و هر چه اشتباه بود در مشایی بود.
اگر مردم و طرفداران آقای احمدی نژاد از شما بخواهند برای این ادعایتان استنادی بیاورید، به آنها چه می گوئید؟
برخی مسائل است که نمی توانم بگویم.
می توانیم این ضبط صوت را خاموش کنیم!
به این مساله ارتباطی ندارد، گاهی شما به یک اعتقاد می رسید. این ربطی به استناد حرف ندارد.
قاعدتا این اعتقاد براساس یک خبر است؟
نه فقط خبر.
براساس یک رخداد واقع شده است؟
بله، صحنه ها و اتفاقاتی افتاده است که من به این باور رسیدم که آقای احمدی نژاد اصل است.
بنابراین اگر آقای احمدی نژاد 4 یا 8 سال بعد بخواهد به عرصه ریاست جمهوری وارد شود، فکر می کنید شورای نگهبان ایشان را تائید نکند؟
آقای احمدی نژاد را؟
بله.
من نمی توانم از موضع شورای نگهبان نظر بدهم. میزان حال فعلی افراد است. من نمی دانم 4 سال آینده آقای احمدی نژاد چگونه خواهد بود، ولی اینکه من عضوی از اعضای شورای نگبهان بودم و قرار بود در مورد صلاحیت آقای احمدی نژاد نظر بدهم، من نظر منفی می دادم.
آقای احمدی نژاد بعد از دوران ریاست جمهوری اش رفتار منطقی داشته است. برخلاف خاتمی عضویت در مجمع تشخیص را پذیرفت. هر از چند گاهی هم به میان مردم می رود و مردم از او استقبال می کنند.به تعبیری رفتار معقول سیاسی داشته است.با این شرایط مردم به او اقبال می کنند؟
من به عنوان یک شهروند از رئیس جمهور چه می خواهم. آقای احمدی نژاد یک محاسنی داشت.پرتحریکی، خستگی ناپذیری، سماجت در رسیدن به اهداف، پر کاری. ما این ویژگی ها را در روسای جمهور دیگر ندیدیم.لذا اینها محاسن ایشان است ولی همه علت رای دادن یا رای ندادن مردم به یک فرد این نیست، کار ایشان اشکالاتی داشت که اگر بیاید به نظر من رای ندارد..
فکر می کنید محاسن ایشان براشکالاتش می چربد؟
محاسن بر معایب ایشان می چربد، ولی از معایبش نمی توانیم بگذریم.من معتقدم این محاسن خیلی خوب است ولی زمانی فرد به درد رئیس جمهورشدن می خورد که معایب نباشد. نکته دوم این است که این انتخاب ها به زمان هم بستگی دارد. یک زمان آقای احمدی نژاد مقابل موسوی است ما معتقدیم باید از او حمایت کرد.این صورت معایب نسبت به محاسن کمتر است و اگر موسوی می آمد، معایب می چربید.عقل اینجا اقتضا می کند از احمدی نژاد حمایت کنیم.ولی اگر گزینه دیگری باشد که محاسنش بچربد و معایبش هم کمتر باشد، قطعا باید به سمت چهره اصلح رفت.
به اظهارات جنجالی تان درباره مشایی و آقای احمدی نژاد اشاره کردید.در مورد شخص شما گفته می شود این اظهار نظری از شما درباره دولت موجب شد مقام معظم رهبری دریک نشست این گونه اظهار نظر کردن را «افراطی گری» بخوانند و به شما تذکر بدهند. این مساله را تائید می کنید؟
اولا هیچگاه مقام مهظم رهبری به عنوان افراطی گری به حقیر تذکری نفرمودند. دوما:بنده در یک نشست خصوصی در قم حاضر شدم. آنجا مسئولان جلسه گفتند که شما پشت پرده جریان انحرافی را توضیح دهید. بعد هم تاکید کردند که این جلسه خصوصی است و ما خبرنگاری را راه ندادیم. بنده 2.5 نیم ساعت در این زمینه صحبت کردم. تعابیر لاله و لادن از ان جلسه بیرون آمد. بنده هم می دانستم فضای عمومی محل این گونه بحث ها نیست. افراد با اطمینانی که به من دادند، این گونه صحبت کردم.ولی وقتی عمومی و رسانه ای شد تلقی خیلی ها این بود که این در فضای عمومی مطرح شده است.
بعد از جلسه چند نفر آمدند سراغ بنده و سوالاتی را مطرح کردند. مشخص شد خبرنگار هستند! به آنها گفتم این صحبت ها قابل انتشار نیست. آنها هم قول دادند که خبری مخابره نکنند. هنوز به دفترم نرسیده بودم سخنرانی من در آن جلسه روی سایت ها بود! لذا ان عزیزان خیانت در امانت کردند. سوما هم اینکه همه مطالب را منتشر نکردند. و بخش های منتشر شده ، قسمت های ملایم آن سخنرانی بود. و الا بنده حرفهای تند تر از آن هم داشتم.
بعد آقای احمدی نژاد همین صحبت های منتشر شده را به صورت های لایت به مقام معظم رهبری تقدیم می کنند. دیدار مسئولان نظام بود. در حیاط بیت مقام معظم رهبری برخی از مسئولان برای دست بوسی آقا قبل از ورود آقا به حسینیه حضور داشتند. ایشان روی نیمکتی نشسته بودند. آقابا صدای بلند خطاب به بنده فرمودند: «آقای ذالنور! آتش توپخانه تان خیلی شدید است. این قدر شدید به مصلحت نیست.»
بنده به خودم اجازه ندادم عرض کنم که آقا! جلسه خصوصی بوده و کسانی که این خبر را منتشر کردند خیانت در امانت کرده اند. آقای دکتر لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی همان جا بودند و گفتند ایشان دیگر در سپاه نیستند و آن محذوریت ها را ندارند.
زمانی که بنده از دفتر رهبری خارج شدم و سوار ماشینم شدم و موبایلم را روشن کردم. اولین پیامکی که برای بنده رسید، عنوانش این بود:«تذکر شدید رهبری به ذالنور.» خوب ما می دانیم که ایشان به مسئولان زیادی تذکر های علنی و غیر علنی می دهند. ولی همتی در پخش اینها وجود ندارد.اما بعضی ها و تعمد و سعی زیادی در بزرگ نمایی تذکر حضرت آقا به اینجانب داشتند.
استنباط شما از این فرمایش چه بود؟
من اعتقادم این است که ایشان اصل توپخانه را محکوم نکردند. فرمودند این قدر شدید به مصلحت نیست.پس اصل آتیش را زیر سوال نبردند.
از آن زمان به بعد در اظهار نظر هایتان با ملاحظه صحبت می کنید؟
قطعا این طور است. چون اطاعت از ولی فقیه را بر خود واجب می دانم.
این روزها درباره رفع حصر موسوی و کروبی دیدگاه های مختلفی طرح می شود. چهره ای مثل مرحوم عسگراولادی این دو را فریب خورده می دانست. برخی نمایندگان مجلس معتقدند توبه این دو فایده ندارد و باید محاکمه شوند. به نظرتان درباره این دو فرد چه باید کرد؟
نقشی که این دو در ایجاد، هدایت ،گسترش، ادامه و اطاله فتنه داشتند، غیر قابل انکار است. تردیدی نیست که ابعاد ضربه و خسارت فتنه بر نظام اسلامی، کشور و مردم در ابعاد داخلی و خارجی، اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بسیار سنگین بود.
نایده گرفتن قانون، هنجار شکنی، ایجاد میدان عقده گشایی علیه جمهوری اسلامی برای ضد انقلاب و استکبار جهانی و نیز همراهی آنها با اصحاب فتنه تنها بخشی از اقدامات و نتیجه اقدام های این دو نفر است.
با توجه به مراتب فوق و ریخته شدن خودن افراد بی گناه، سران فتنه مستحق محاکمه و مجازات سنگین هستند و نظام هم قادر به محاکمه و مجازات آنها ست.
چقدر با این گزاره که برخی در فضای سیاسی سال 88 «کاسبه فتنه» بودند موافقید؟ و اینکه مصداقش را چه کسانی می دانید؟
معتقدم بعضی به دلیل عدم ایفای نقش مطلوب و مورد انتظار در تقابل با فتنه دیگران را با این ادبیات متهم و مورد حمله قرار می دهند. لذا خوب است اگر موردی در ذهن انها وجود دارد به صورت روشن و بیان نوع سودی که از این کاسبی نصیب آنان می شود را معرفی نمایند.
در آستانه انتخابات 92 اخباری منتشر شد که بیان می کرد که رهبری معظم انقلاب نیروهای نظامی را از دخالت در انتخابات منع کردند. این اخبار گمانه درباره دخالت سپاه در دوره های گذشته انتخابات را به صورت غیر مستقیم القا می کرد. فهم شما از فرمان رهبری چه بود؟
خیر! تلقی اینجانب از فرمایش رهبر معظم انقلاب استمرار بی طرفی سپاه در انتخابات بود که زیر پرچم و علم جریان خاص قرار نگیرد. لکن این امر نافی فهم درست سیاسی، تاکید بر حضور و مشارکت حداکثری و تبین ملاکها و معیارهای منتخبین در طراز انقلاب اسلامی توسط سپاه نبود.
جنابعالی سالها در قم زندگی کردید.سرمنشاء وقایع 22 بهمن قم(بر هم خوردن جلسه سخنرانی لاریجانی) را در چه می بینید؟
این واقعه تشخیص و اقدام نسنجیده و غلط عده ای افراد خود سر بود. ولی بعضی ها تلاش داشتند که دستگاه ها و نهادهایی را به آن متهم نمایند و آن را سازماندهی شده جلوه دهند.
در دوران انتخابات مجلس نهم برای ورود به مجلس در لیست جبهه پایداری قرار گرفتید. چقدر دیدگاه های خودتان را به این گروه اصولگرا نزدیک می بینید؟
جبهه پایداری اصلا در انتخابات مذکور در قم لیست نداد و موضوع از اساس غیر واقعی است.
نظرتان درباره واقعه تسخیر سفارت انگلیس که بعدا رهبر انقلاب در جلسه با دانشجویان آن را تائید نکردند چیست. برخی می گویند سپاه و بسیج به طور غیر مستقیم دانشجویان را تشویق به این اقدام کرد. چنین اظهار نظر هایی را تائید می کنید؟
بنده اطلاع دارم که سپاه هیچ گونه دخالتی در تسخیر یا تشویق دانشجویان به تسخیر سفارت نداشت . میانجیگیری و متقاعد کردن سپاه به تخلیه سفارت از سوی اشغال کنندگان ، بسیار موثر بود. اصل کار نیز که عبارت از ایجاد تجمع اعتراضی و اعلام انزجار از استعمارگری و حیله گری انگلیس باشد، بجا بود. لکن اشغال و استمرار اشغال شاید کار درستی نبود.
ویدیو مرتبط :
اشغال سفارت ایران در لندن
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
مطهری: گروگانگیری 444 روزه كاركنان سفارت امریکا به ضرر ایران تمام شد/اشغال سفارت انگلیس هم کار درستی نبود
علی مطهری در گفتگویی با ایسنا نوع نگاه سیاسیون به جایگاه ولایت فقیه، دلایل شكلگیری اتفاقات پس از انتخابات سال 88، علت فعال نبودن احزاب، سرنوشت طرح سوال از رییس جمهور، دلایل تسخیر سفارت انگلیس و پارهای از مسائل سیاسی كشور را مورد تحلیل و واكاوی قرار داد.
به گزارش انتخاب، این نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی با تاكید به اینكه التزام به ولایت فقیه هیچ تكلیفی را از دوش ما ساقط نمیكند، گفت: ولایت فقیه استقلال هیچ نهادی را مخدوش نمیكند.
نماینده تهران درمجلس، با تشریح نگرش سیاسیون كشور نسبت به ولایت فقیه و تاثیر آن بر عملكرد احزاب و جریان های سیاسی گفت: نسبت ولایت فقیه با احزاب و جریانهای سیاسی بسیار حساس و كلیدی است، در بین سیاسیون دو نگاه نسبت به ولایت فقیه وجود دارد، عدهای معتقدند در هر موضوع و هر موضعگیری سیاسی باید استقلال فكری و اجرایی داشت و تنها در احكام حكومتی ملزم به اطاعت محض از ولیفقیه بود، این گروه التزام به ولایت فقیه را به معنای نظرخواهی از ولیفقیه در هر موضوعی و كشف مكنونات قلبی مقام رهبری نمیدانند.
در بین سیاسیون دو نگاه نسبت به ولایت فقیه وجود دارد
وی افزود: اما نگاه دوم معتقد به هماهنگی همه تصمیمات سیاسی خود با ولیفقیه هستند، این گروه بر این باورند كه حتی باید میل قلبی مقام رهبری درباره موضوعات خرد و كلان را كشف كرد، آنان از فكر و عقل خود كمتر استفاده كرده و كمتر به تفكر، تعقل و اظهارنظر در حوزه های سیاسی و اجتماعی پرداخته و بیشتر به تكرار نظرات ولیفقیه مشغولند.
ولایت فقیه هیچ منافاتی با استقلال فكری افراد ندارد
عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، با تاكید به اینكه این دو برداشت در عمل سیاسیون بسیار تأثیرگذار است و راه و مسیر آنان را از یكدیگر جدا میكند، گفت: بنده نگرش درست را نگرش اول میدانم، ولایت فقیه هیچ منافاتی با استقلال فكری افراد ندارد و التزام به ولایت فقیه هیچ تكلیفی را از دوش ما ساقط نمیكند، این طور نیست كه ولی فقیه فكر كند و تصمیم بگیرد و بقیه فقط عمل كنند، هر كسی در جایگاه خودش باید فكر كرده و اظهارنظر كند، فقط در جایی كه حكم حكومتی صادر میشود باید بدون چون و چرا اطاعت كرد.
مرز التزام به ولایتفقیه احكام حكومتی است
مطهری خاطرنشان كرد: نظر مقام رهبری نیز همین است، معظمله بارها به اشكال گوناگون بر این موضوع صحه گذاشتهاند و حتی تأكید كردهاند كه «مرز التزام به ولایتفقیه احكام حكومتی است». اگر احزاب برخلاف نظر ولیفقیه در امور سیاسی یا اجتماعی نظری داشتند و حكم حكومتی هم در كار نبود، هیچ خدشهای به اعتقاد آنان نسبت به ولایت فقیه وارد نمیشود، حتی مجلس میتواند برخلاف نظر ولیفقیه مصوبه داشته باشد، اگر اشكال شرعی داشت، شورای نگهبان ایراد میگیرد و اگر مصلحت بزرگی نادیده گرفته شده بود آن وقت ولیفقیه تذكر میدهند و مجلس اصلاح میكند.
وی احیاء نظام حزبی در كشور را منوط به اصلاح دیدگاه سیاسیون نسبت به اصل ولایت فقیه دانست و تصریح كرد: نوع برداشت از این اصل بسیار حائز اهمیت است و تا به درستی حل نشود مسئله حزبگرایی نیز حل نمیشود و اصلا یكی از موانع شكلگیری احزاب شاید همین موضوع است.
برداشت غلط از جایگاه ولایت فقیه، بیشتر در بین اصولگرایان رایج است
وی متذكر شد: برخی افراد فكر میكنند با وجود نهادی به نام «رهبری» و اصلی به نام «ولایت فقیه» چه نیازی به وجود احزاب است؟ مثلا رهبری در زمان انتخابات نظرشان را به شكلی بیان میكنند و دیگر نیازی به احزاب نیست. در بررسی طرحها و لوایح مختلف در مجلس نیز ولی فقیه نظرش را اعلام میكند و مجلس تكلیف خود را میفهمد و نیازی به احزاب نیست.
عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در ادامه گفتوگو با ایسنا افزود: این تفكر، تفكر اشتباهی است و برداشتی غلط از ولایت فقیه است كه بیشتر هم در بین اصولگرایان رایج است، این نقص اصولگرایان باید برطرف شود، وجود ولایت فقیه كشور را از وجود احزاب بینیاز نمیكند. ولایت فقیه تضادی با شكلگیری احزاب ندارد و اصلا هر كدام كاركرد خودشان را دارند. احزاب میتوانند مستقلا طرحها و ایدههایی را مطرح كنند. حتی این طرحها میتواند مخالف نظریات ولیفقیه باشد. احزاب فقط در احكام حكومتی ملزم به اطاعت از ولیفقیه هستند.
وجود ولایت فقیه كشور را از وجود احزاب بینیاز نمیكند
وی تأكید كرد: مجلس محل بحث آزاد است، باید این فضا در مجلس وجود داشته باشد كه بحثها راحت انجام شود،از این رو مرز التزام به ولایت فقیه و لوازم وجود احزاب باید به درستی مشخص شود.
مطهری بار دیگر تاكید كرد: در خصوص نسبت احزاب با ولایت فقیه اگر نگرش اول مبنا قرار گیرد، اختیار و تأثیر احزاب به شدت كاهش مییابد و احزاب دیگر نقش مشاور و اتاق فكر را نخواهند داشت بلكه واسطهای برای انتقال نظریات ولیفقیه به پیروان خود می شوند اما اگر نگرش دوم مبنا قرار گیرد آن وقت حزب به معنای واقعی اتاق فكر و در مسائل سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار خواهد بود.
مطهری همچنین افزود: یكی از نقایص ما سیاسیون كشور این است كه كمتر به مسائل فكری و ایدئولوژیك میپردازیم، بعد در عمل به مشكل برمیخوریم و همدیگر را متهم به مثلا ضدیت با ولایت فقیه میكنیم، جریانهای سیاسی این اتهام را رد میكنند و برای مردم روشن نمیشود كه بالاخره كدام یك درست میگویند، در حالی كه اگر این مرزها به صورت دقیق روشن شود بسیاری از این مشكلات حل میشود.
ولایت فقیه استقلال هیچ نهادی را مخدوش نمیكند
وی با تاكید براین كه فضای طرح این قبیل مباحث تا حدودی وجود دارد و فضای كامل آن نیز باید به وجود آید، گفت: بزرگان باید وارد این مباحث شوند و با صراحت این بحثها را مطرح كنند. خود مقام معظم رهبری بارها نشانههایی را بروز دادهاند و اشارات معظمله نشان میدهد نظر ایشان نیز همین است كه ولایت فقیه استقلال هیچ نهادی را مخدوش نمیكند، یكی از شاهدهای این سخن بیانات ایشان در سفر اخیر به كرمانشاه است كه فرمودند «نمایندگان وظایفی دارند، رهبری در كار آنها نه دخالت میكند و نه حق دخالت دارد.»
این عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی یادآور شد: اگر مقام رهبری مثلا در جایی میفرمایند «من فلان موضوع را میپسندم»، آن وقت دیگر هیچ كس به دلیل این سخن ایشان سخنی نگوید، چنین وضعیتی، وضعیت خوبی نیست، باید این را دانست كه تا وقتی ولیفقیه در مسائل مختلف، حكم حكومتی ندهند جریانهای سیاسی میتوانند نظر دیگری بدهند و آزادند حرف خود را بزنند.
رهبری هیچگاه انتقاد از خود را امری نكوهیده تلقی نكردهاند
وی با اشاره به بینش و عملكرد مقام معظم رهبری در برخورد با افراد منتقد، گفت: بارها دیده شده كه در یك مراسم رسمی فردی از رهبر انقلاب سؤالی پرسیده و ایشان با روی باز جواب دادهاند و انتقاد از خود را امری نكوهیده تلقی نكردهاند و بدون آن كه از آن فرد ناراحت شوند، سخن انتقادی را گوش كرده و پاسخ دادهاند و حتی از آن فرد تشكر هم كردهاند.
مطهری همچنین سوال و انتقاد از شخصیتها را امری طبیعی دانست و خاطرنشان كرد: اطرافیان و مریدها در پارهای موارد موضوع را از روال عادی خارج میكنند و شخص مورد نظرشان را در حدی قدیس و آسمانی جلوه میدهند كه میخواهند از او بت بسازند، اینها در حقیقت دنبال منافع خودشان هستند و دوست ندارند شخصیت مورد علاقهشان مورد سؤال و انتقاد قرار گیرد.
مقام غیرقابل انتقاد نداریم
مطهری با نكوهش این فضاسازی ها، یادآور شد: شهید مطهری در كتاب «پاسخها به نقدهایی بر كتاب مسئله حجاب» میگویند «هر مقام غیرمعصومی اگر در جایگاه غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم خودش فاسد میشود و هم جامعه را فاسد میكند.» یعنی اصلا مقام غیرقابل انتقاد نداریم، در زمان حضرت علی(ع) افرادی پای منبر ایشان در مسجد برخاسته انتقاد می كردند یا به حضرت توهین میكردند ولی ایشان با روی باز با آنان برخورد میكردند و جواب منطقی میدادند و از برخورد اصحاب با آنان نیز جلوگیری میكردند.
مطهری این دیدگاه و منش امیرالمومنین(ع) را موجب از بین رفتن روحیه و نگاه قدیسسازی دانست و خاطرنشان كرد: اگر نگاه به ولایت فقیه درست شد آن وقت میتوان احزاب موفقی داشت ولی اگر نگاهمان نگاه برخی اصولگرایان باشد كه در هر طرح یا موضوعی میگویند باید دید آقا چه میگویند؟ این افراد استقلال فكری خود را از دست دادهاند و طبیعی است كه حزب هم مفید فایده نخواهد بود،این افراد حزب را در سطح یك واسطه تنزل دادهاند.
اگر نگاه به ولایت فقیه درست بود، حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری اتفاق نمیافتاد
مطهری با بررسی آثار نگرش نوع دوم سیاسیون نسبت به ولایت فقیه و تاثیرات آن بر اوضاع داخلی كشور، گفت: به عنوان مثال اگر نگاه به ولایت فقیه درست بود، حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری اتفاق نمیافتاد، قبل از این انتخابات مقام معظم رهبری ملاكهایی را برای كاندیدای اصلح بیان كردند و این، حق ایشان بلكه وظیفه رهبری است.
وی افزود: به طور طبیعی این ملاكها بر یكی از كاندیداها بیشتر صدق میكرد یا برداشت عدهای این بود كه بر فلان آقا بیشتر صدق میكند، بعد عدهای كه سنگ ولایت فقیه را خیلی به سینه میزنند آمدند و گفتند نظر آقا فرد "الف" است و فضا را به گونهای ساختند كه هیچ یك از اصولگرایان نباید دنبال كاندیدای دیگری باشد و اساسا طرفداری از غیر آقای "الف" برخلاف التزام به ولایت فقیه است، در حالی كه اصلا انتخابات یعنی عمل كردن افراد به تشخیص خود و اساسا تشخیص اصلح بر عهده خود فرد است، این موضوع همچون اثبات رؤیت هلال شب اول ماه شوال است، اگر فردی شخصا هلال ماه را رؤیت و یقین پیدا كرد، اینجا دیگر نظر مرجع تقلید برای او ملاك نیست، در انتخابات نیز هر فردی شخصا باید اصلح را انتخاب كند.
پیشنهاد رهبری درطرح نظارت بر نمایندگان، نظر بود نه حكم حكومتی
وی ادامه داد: یا در نمونهای دیگر، مقام رهبری پیشنهاد طرح نظارت بر نمایندگان را مطرح كردند، این پیشنهاد، نظر بود نه حكم حكومتی، افرادی در مجلس با این طرح مخالف بودند و معتقد بودند دست نماینده بسته میشود و فایدهای ندارد. در روز بررسی طرح نظارت بر نمایندگان بنده و یك نفر از اصلاحطلبان به عنوان مخالف صحبت كردیم، در اینجا نظر مخالف اشكالی ندارد چون حكم حكومتی نبود،اظهارنظر در این باره هیچ مغایرتی با التزام به ولایت فقیه ندارد.
این عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی تاكید كرد: مردم میتوانند از فردی كه تشخیص دادهاند اصلح است، حمایت كنند و به او رأی بدهند نه اینكه چون گفته میشود میل رهبری به فرد الف است عملا مجبور باشند از او حمایت كرده و به او رأی بدهند.
مطهری در گفتوگو با ایسنا یادآور شد: در انتخابات گذشته در بین اصولگرایان اگر فردی تصمیم داشت سراغ كاندیدای دیگری برود عدهای به او حمله میكردند كه شما حق ندارید كاندیدای دیگری را مطرح كنید، چرا؟ چون ما احساس میكنیم میل آقا به فرد "الف" است و همه باید مطیع باشیم، در حالی كه این، برداشتی كاملا غلط است و اصلا انتخابات را بیمعنا میكند.
نوع نگاه به ولایت فقیه در خیلی مسائل اثرگذار است
وی با اشاره به آثار منفی این نگرش، گفت: نتیجه این تفكر چه میشود؟ نتیجه آن میشود كه افرادی كه طرفدار دو آتشه ولایت فقیه هستند میگویند پس فرد "الف" حتما باید رأی بیاورد و مخالفان میگویند باید كاری كرد تا فرد "الف" حتما رأی نیاورد، در چنین فضایی جامعه دوقطبی شده و حالت بسیار خطرناكی ایجاد میشود كه دیدیم انتخابات سال 88 به چه صورتی شد، خود رهبری هم قطعا با این روشها مخالفند و بارها اعلام كردند كه «نظر مرا كسی نمیداند» اما دوستان نادان تمكین نمیكنند.
وی افزود: این در حالی بود كه وقتی به همان آقایان اصولگرا مراجعه میشد، در محافل خصوصی مدعی بودند در صورت ادامه یافتن مدیریت فعلی كشور ساقط می شود اما در محافل عمومی عكس اعتقاد خود را بیان كرده و تأكید میكردند همه باید به آقای "الف" رأی بدهیم كه در واقع نوعی نفاق شكل گرفت.
مطهری بار دیگر بر این اعتقاد تاكید كرد كه نوع نگاه به ولایت فقیه در خیلی مسائل اثرگذار است و اگر این نگاه اصلاح نشود در بسیاری امور به مشكل بر میخوریم.
در موضوع احزاب، برداشت از ولایت فقیه بسیار مهم است
وی افزود: اگر برداشتمان از اصل ولایتفقیه اصلاح شود، این اصل، اصلی بسیار مترقی است و اصلا حافظ انقلاب و جمهوری اسلامی است و اگر نباشد ظرف چند ماه انقلاب از مسیرش خارج میشود، در موضوع احزاب نیز نوع برداشتمان از ولایت فقیه بسیار مهم است. برداشت اول موجب بیخاصیت شدن احزاب است ولی برداشت دوم موجب مفید و مؤثر بودن آنها می شود.
مطهری گفت: احزاب برای به دست گرفتن قدرت تشكیل میشوند و نفس «قدرتطلبی» امر بدی نیست، مشكل كار از آنجا آغاز میشود كه منافع فردی و حزبی بر منافع ملی و ارزشهای اخلاقی ترجیح داده شود، حضرت یوسف نیز از عزیز مصر خواست تا او را خزانهدار حكومت كند، بسیاری از اولیاء الهی به دنبال قدرت بودهاند ولی قدرت را برای اجرای عدالت و پیادهكردن احكام الهی میخواستهاند.
برای كسب كرسیهای بیشتر در مجلس، اخلاق را زیرپا نگذاریم
وی تاكید كرد: این خیلی مهم و حیاتی است كه قدرت برای نیل به چه چیزی به خدمت گرفته شود؟ آیا قدرت وسیلهای برای خدمت به اسلام و مردم دیده میشود یا خود اصالتا یك هدف است؟ اگر قدرتطلبی برای خدمت باشد، نشانهای دارد و آن این است كه اگر فرد صالحتری رقیب ما شد، كنار میرویم. اما اگر قدرتپرستی جای قدرتطلبی را بگیرد یعنی قدرت معبود ما شود، امر مذموم و نكوهیدهای خواهد بود.
وی ادامه داد: اگر برای كسب كرسیهای بیشتر در مجلس یا تصاحب پست ریاستجمهوری، اخلاق زیر پا گذاشته شود، رقیب تحقیر یا تخریب شود و آبروی افراد ریخته شود، نمیتوان گفت قدرتطلبی برای خدمت به اسلام یا مردم بوده است. احزاب و افراد باید برای خدا وارد عرصه انتخابات شوند، اصول و آرمانهایشان را مطرح كنند، مرامنامه، اساسنامه و كاندیداهایی را به جامعه معرفی كنند و هدفی جز خدمت به اسلام و مردم نداشته باشند. در این صورت رقابت سالمی بین آنها شكل میگیرد و در مجموع نظام از مزایای آن منتفع میشود.
باید اجازه داده شود منتقدان سخن بگویند و پاسخ دریافت كنند
مطهری خاطرنشان كرد: اساسا در یك حكومت مذهبی باید چنین فضایی حاكم باشد، به اعتقاد شهید مطهری در یك حكومت مذهبی اگر خلوص نیتها كم شود، آن حكومت خیلی زود استحكامش را از دست میدهد، چون نگاه افكار عمومی به چنین حكومتی این است كه افراد با ادعای خدا و پیغمبر وارد میدان سیاست شدهاند، اما جنگ قدرت در حكومتهای غیرمذهبی كه ادعای خدا و مذهب ندارند آسیب چندانی به آنها وارد نمیكند.
عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از این گفتوگو، فضای سیاسی كشور را اینگونه تشریح كرد: فضای سیاسی كشور با توجه به نزدیك شدن به انتخابات مجلس نهم باید بهتر از اینها باشد، با توجه به حوادث انتخابات سال 88 لازم است انگیزه و شوق شركت در انتخابات در مردم افزایش یابد، باید مشوقهایی برای سیاسیون و افرادی كه تمایل به كاندیدا شدن دارند ایجاد شود، فضای سیاسی كشور بازتر شود، اجازه داده شود افراد اظهارنظر كنند و منتقدان نظام سخن بگویند و پاسخ دریافت كنند تا این احساس در سیاسیون و دلسوزان نظام ایجاد شود كه میتوانند در روند سیاسی كشور مؤثر باشند.
وی گفت: البته با افرادی كه به اموال عمومی آسیب زدند و اقدام عملی برضد نظام انجام دادند، باید برخورد شود.
پیاده كردن افراد از قطار انقلاب، مشاركت مردم در انتخابات را كاهش میدهد
عضو كمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با بیان اینكه هركس قانون اساسی را قبول دارد و اقدام عملی علیه نظام انجام نداده است نباید مشكل رد صلاحیت داشته باشد، افزود: كسی كه میگوید «مرز التزام به ولایتفقیه را احكام حكومتی میدانم» چرا به صرف برخی انتقادات و مخالفتها رد صلاحیت شود؟
وی به ایسنا تاكید كرد: اگر فضای سیاسی حالت امنیتی و پلیسی نداشته باشد و مردم با مشاركت بالا در انتخابات شركت كنند، تودهنی محكمی به آمریكا و كشورهای غربی زده میشود، غربیها از ابتدا تصمیم به نابودی انقلاب اسلامی داشتهاند و مترصد حمله به ایرانند، اگر انتخابات آزاد با مشاركت بالا مثلا 70 درصد برگزار شود اثرش از شلیك صدها موشك به سوی مراكز حساس آنها بیشتر خواهد بود و اصلا جلوی حملهی نظامی احتمالی به ایران گرفته میشود ولی اگر به پیاده كردن افراد و گروهها از قطار انقلاب ادامه داده شود، مشاركت مردمی كاهش مییابد و كشورهای غربی احساس خواهند كرد كه پایگاه اجتماعی انقلاب ضعیف شده، از این رو بر حجم تهدیداتشان می افزایند.
منشور تفصیلی اصولگرایی در 15 اصل تدوین شده است
وی سپس به تشریح معنای اصولگرایی پرداخت و افزود: اصولگرایی به معنای اعتقاد و التزام عملی به اصول و مبانی مشخص مثل ولایت فقیه، آزادی بیان، استقلال فرهنگی، اخلاق و معنویت و نظام خانوادگی اسلام است، جمعی از اصولگرایان منتقد خواستار تفصیل و روشنتر شدن مبانی اصولگرایی شدند، از این رو بنده را مامور تدوین منشور تفصیلی اصولگرایی در تفسیر منشور جامعتین كردند، بنده نیز 15 اصل را تعیین، تعریف و تشریح كردم.
مطهری با برشمردن اصول 15گانه از مبانی اصولگرایی، گفت: اصل ولایتفقیه، عدالت اجتماعی، آزادی، مردم سالاری دینی، استقلال فرهنگی، امر به معروف و نهی از منكر، جایگاه روحانیت، رهبری نسل جوان، سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی و اشرافیگری، پیشرفت علمی و صنعتی، وحدت اسلامی، نقش زن در اجتماع مدنی، اخلاق در سیاست، قانونگرایی، دفاع از مستضعفین در صحنه بینالمللی 15 اصل تعریف و تشریح شده است كه این مبانی را تقریبا همه قبول دارند، مهم برداشت واحد از این مبانی است.
اصولگرایی زمانی به سامان میرسد كه از اصول و مبانی، برداشتهای واحد شود
وی افزود: مثلا همه ما میگوییم ولایت فقیه، ولی هر كدام برداشت خاص خود را داریم و یا همه به «آزادی بیان» و «عدالت» اعتقاد داریم ولی برداشتمان با یكدیگر متفاوت است، در حقیقت بر برخی مشتركات لفظی توافق داریم ولی هر یك معنای خاص خود را در نظر داریم. برداشتهای مختلف از یك اصل، در نهایت موجب اختلاف و انشقاق میشود.
نماینده مردم تهران در مجلس تاكید كرد: اصولگرایی زمانی به سامان میرسد كه از اصول و مبانی، برداشتهای واحد شود. شهید مطهری درباره «آزادی بیان» میگویند «در جمهوری اسلامی حتی احزاب غیراسلامی آزادند و میتوانند حرف خود را بزنند ولی باید با تابلوی خودشان به عرصههای مختلف وارد شوند، به این معنا كه مثلا یك حزب ماركسیست نمیتواند با تابلوی اسلام و با عكس امام خمینی تجمع برپا كند تا مردم فریب بخورند، بلكه باید با تابلوی ماركسیسم و با عكس ماركس و لنین تظاهرات كنند.» این برداشت یك برداشت از آزادی بیان است و در نقطهی مقابل، برخی از گروههای اصولگرا قائل به محدود كردن فضا هستند.
از اصل "عدالت" درجریان اصولگرا، برداشتهای متفاوتی وجود دارد
وی در بخش دیگری از سخنان خود با تاكید به اینكه نمیتوان تاریخ انقلاب را پاك كرد، گفت: به عنوان مثال هرچه باشد آقایان منتظری و بازرگان بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی را تشكیل می دهند، اگر بخواهیم زندگینامه شهید مطهری را بنویسیم باید بگوییم شهید مطهری و آقای منتظری 11 سال با یكدیگر هم درس و هم بحث بودند و ایشان از نزدیكترین دوستان شهید مطهری بود و همین طور مهندس بازرگان. انتقادات فكری و سیاسی یك مطلب است و واقعیات تاریخی مطلب دیگر. اما وقتی این مطلب را میگویم برخی اصولگرایان ناراحت شده و بنده را از بیان آن برحذر میدارند.
مطهری "عدالت" را از دیگر اصولی دانست كه در جریان اصولگرا برداشتهای متفاوتی از آن می شود، سپس خاطرنشان كرد: در خصوص عدالت باید تعریف واحد داشته باشیم، ما میگوییم جامعه اسلامی جامعه بدون تبعیض است نه جامعه بدون تفاوت،تفاوتهایی كه ناشی از اختلاف كوشش و اختلاف استعدادها باشد به رسمیت شناخته میشود ولی برداشت برخی از عدالت همان نگاه سوسیالیستی است كه معتقد به برابر بودن برخورداری افراد از مواهب طبیعت بدون در نظر گرفتن اختلاف استعدادها و اختلاف تلاش افراد است. برداشت برخی دیگر توزیع یكسان پول بین مردم است، برخی نیز عدالت را در سرمایهگذاری در زیرساختها و افزایش تولید میدانند و توجه چندانی به شكافهای طبقاتی ندارند.
برخی نگاههای جبهه پایداری، بسیار خطرناك است
نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینكه اصولگرای واقعی كسی است كه به اصول و مبانی با برداشت و درك درست اعتقاد داشته باشد، به ایسنا گفت: در بین گروههای مختلف اصولگرا نگاه جبهه پایداری را در برخی حوزهها قبول ندارم، حساسیت آنها در مسائل فرهنگی خوب است اما نگاه آنها به اصولی نظیر "ولایت فقیه"، "آزادی بیان" و "نقش مردم" را درست نمیدانم، معتقدم اگر این تیپ فكری بر كشور مسلط شود نظام و انقلاب ظرف مدت كوتاهی نابود میشود.
مطهری با ابراز تاسف گفت: این نگاه تنگنظرانه و سختگیرانه، فقط خود را اصولگرا و انقلابی واقعی دانسته و بقیه را منحرف میداند، این نگاه جبهه پایداری، نگاه بسیار خطرناكی است. اعضای این جبهه بقیه اصولگرایان را یا مردودین فتنه یا خواص بیبصیرت میدانند، بنابراین حكم به خروج بخش عظیمی از اصولگرایان از حوزه انقلاب می دهند و این اعتقاد، اعتقاد خطرناكی است.
برخی اعضای جبهه پایداری خود از مردودین فتنه هستند
مطهری اظهار كرد: از نظر بنده برخی از اعضای جبهه پایداری خود از مردودین فتنه هستند، آنان با عملكردشان در تشدید بحران و فتنه سال 1388 نقش داشتند، آنان تخلفات طرف خودی را ندیدند و قضاوت عادلانه و منصفانه نداشتند و با برخوردهایی كه با معترضان داشتند باعث جری شدن طرف مقابل و شعلهورتر شدن آتش فتنه شدند، این افراد با پخش مستقیم دادگاهها، با اتهامات و تهمتهایی كه به بسیاری از معترضان زدند فضا را تندتر كردند، آنان كوچكترین انتقاد مؤثری به نحوهی مناظره احمدینژاد، حادثه كوی دانشگاه و كهریزك نكردند و این در حالی بود كه مقام معظم رهبری در موضوع كوی دانشگاه و كهریزك به صراحت موضعگیری كردند.
برخی رفتارهای اعضای جبهه پایداری با معترضان، آتش فتنه را شعلهورتر كرد
نماینده مردم تهران اضافه كرد: زمانی كه بنده و امثال بنده نسبت به تسامح فرهنگی دولت هشدار داده و اعتراض میكردیم، این افراد با ما مخالفت میكردند، حتی در زمان نطقم در مجلس سر و صدا میكردند؛ چراكه این اقدام بنده را اعتراض به دولت میدانستند و تاكید میكردند این مسائل، فرعی است و نباید به آنها پرداخت، حالا اینها تندتر از سایرین سنگ مخالفت با جریان موسوم به انحرافی را به سینه میزنند.
وی ادامه داد: اشكال دیگر آنها این است كه میگویند ما آقای احمدینژاد را قبول داریم ولی مشائی را قبول نداریم و این یك تناقض است زیرا این دو به اعتراف خودشان یكسان فكر میكنند.
نباید تنها به دنبال استفاده از مزایای نمایندگی بود
مطهری در بخش دیگری از گفتوگویش با ایسنا، به تشریح ویژگیهای كاندیداهای نمایندگی مجلس پرداخت و افزود: كاندیداهای نمایندگی مجلس در درجه اول باید علاقهمند به این كار باشند، فرد كاندیدا باید دارای ایدهها و آرمانهایی بوده و رسالتی برای خود قائل باشد نه این كه به دنبال استفاده از مزایای نمایندگی باشد.
این عضو فراكسیون اصولگرایان مجلس ادامه داد: نمایندگانی در مجلس حضور دارند كه طی 3 سال و نیم گذشته هیچ اظهارنظر سیاسی نداشتهاند، به اعتقاد بنده این افراد به درد نمایندگی مجلس نمیخورند، این عده نسبت به مسائل حساس مرتبط با مصالح و منافع ملی هیچ واكنشی ندارند، همچنین كسانی كه كار تخصصی لازم را انجام نمیدهند به درد نمایندگی نمیخورند.
مطهری در تشریح ویژگی های نماینده ایده آل گفت: نماینده ایدهآل كسی است كه جامع باشد، هم كار تخصصی انجام دهد و در كمیسیون تخصصی فعال باشد و هم در مسائل سیاسی و اجتماعی روز دخالت كند. افرادی در مجلس حضور دارند كه در كمیسیون خیلی خوب فعالیت دارند ولی در مسائل اجتماعی و سیاسی فعال نیستند و برعكس، نمایندگانی هستند كه در مسائل سیاسی و اجتماعی خوب اظهارنظر میكنند اما در كمیسیونهای تخصصی فعال نیستند.
یك نماینده ایده آل باید برای ارائه رأی حكیمانه وقت بگذارد
مطهری وقت كافی گذاشتن را از دیگر شروط كاندیداتوری نمایندگی مجلس برشمرد و افزود: شرط دوم نمایندگی، وقت كافی است، پزشك یا مهندسی كه در ضمن، نماینده هم هست ولی وقت كافی برای نمایندگی نمیگذارد مناسب این كار نیست، نماینده باید وقت زیادی برای مطالعه طرحها و لوایح، دیدن نظرات و تحلیلهای كارشناسی، مشورت با مشاوران كاردان و در نهایت ارائه رأی حكیمانه بگذارد.
نماینده مجلس نباید مدیون منابع قدرت و ثروت شود
مطهری مدیون منابع قدرت و ثروت شدن كاندیدای نمایندگی مجلس را موجب از بین رفتن حریت و آزادگی فرد در دوره نمایندگی مجلس دانست و متذكر شد: نماینده نباید به منابع قدرت و ثروت وابستگی داشته باشد یا به عبارت بهتر «مدیون» فرد یا گروهی باشد و باید در بیان دیدگاههایش آزادی و حریت داشته باشد.
وی سادهزیستی، عدم دلبستگی به مال و قدرت، قابل خرید نبودن و درك وظیفه نمایندگی یعنی قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون و عدم اتلاف وقت در مشكلات شخصی مردم را از دیگر معیارهای نمایندگی مجلس برشمرد.
طرح سؤال از رئیس جمهور یك "دور" فلسفی در مجلس ایجاد كرده است
مطهری در بخش دیگری از گفت و گوی خود با ایسنا، با بیان اینكه طرح سؤال از رئیس جمهور در مجلس یك "دور" به اصطلاح فلسفی ایجاد كرده است، گفت: وقتی هیات رئیسه مصمم نباشد، برخی نمایندگان امضا كننده متزلزل میشوند و وقتی از سوی دولت یا حتی خود هیات رئیسه تحت فشار قرار میگیرند، امضایشان را پس میگیرند، از سوی دیگر وقتی برخی امضاكنندگان طرح امضایشان را پس میگیرند، هیات رئیسه متزلزل میشود و این دو، یكدیگر را تشدید میكنند.
مطهری گفت: ولی اگر هیات رئیسه مجلس از همان ابتدا كه طرح سؤال از رئیس جمهور را با 100 امضا دریافت كرد، به كمیسیونهای تخصصی ارجاع میداد، چرخه معیوب فعلی اتفاق نمیافتاد اما وقتی طرح را در كشوی میز اتاقشان نگه میدارند، برخی از امضاكنندگان احساس میكنند هیات رئیسه به دلیل ترس یا هر دلیل دیگری مایل نیست طرح را به جریان اندازد و یا تصور میكنند از دفتر رهبری ندایی رسیده است.
نظرهیات رییسه درباره طرح سوال از رییس جمهور واحد نیست
مطهری نظر هیات رییسه مجلس در خصوص طرح سوال از رییس جمهور را واحد ندانست و افزود: اعضای هیات رئیسه مجلس درباره طرح سؤال از رئیس جمهور نظر واحدی ندارند و البته در مجموع هم خوب عمل نكردند، استعفایم نیز در اعتراض به این عملكرد هیات رئیسه بود، امضاهای طرح سؤال از رئیس جمهور هیچ وقت از 69 تا كمتر نشد و اكنون نیز 78 امضا دارد، یعنی بالاتر از حد نصاب.
مطهری با بیان اینكه قرار است امضاءكنندگان طرح سوال از رییس جمهور برای فراموش نكردن این طرح هم قسم شوند، گفت: مدتی است كمیتهای متشكل از آقایان اكرمی، پزشكیان، حیدرپور، رضا حسینی و عباسپور از سوی امضاكنندگان انتخاب شدند تا قضیه سؤال از رئیس جمهور را پیگیری كنند و بنده نیز در كنارشان هستم، قرار است در جلسهای كه با حضور همه امضاكنندگان طرح سؤال از رئیس جمهور برگزار میشود، برای پس نگرفتن امضاها همقسم شویم، بعد از آن طرح را مجددا تقدیم هیات رئیسه مجلس میكنیم. در واقع اراده امضاكنندگان طرح مانع از به فراموشی سپرده شدن آن شده است.
مطهری یادآور شد: استعفایم راه را هموارتر كرد و با مطالبی كه در روز بررسی آن مطرح شد، اثبات شد كه سؤال از رئیس جمهور لازم و امری طبیعی است و هیچ خطری برای نظام ندارد، از این رو تصور میكنم فضا برای به جریان افتادن آن مهیاتر از قبل باشد.
سوال از رییس جمهور هیچ خطری برای نظام ندارد
مطهری با اشاره به برخی مخالفتها با مطرح شدن طرح سوال از رییس جمهور، متذكر شد: اگرچه برخی افراد وابسته به دولت نقل قولهایی از مخالفت رهبری با طرح سؤال از رئیسجمهور بیان میكنند ولی بر اساس نشانههایی كه از مقام معظم رهبری مشاهده كردهام، ایشان نظر مخالفی در این خصوص ندارند، ایشان همزمان با مباحثی كه در مجلس در خصوص طرح سؤال از رئیس جمهور مطرح بود، در كرمانشاه تأكید كردند «رهبری اساسا در این گونه مسائل دخالت نمیكند.» احساسم این است كه این سخن ناظر به طرح سؤال از رئیس جمهور بود.
اشغال سفارت انگلیس در شرایطی كه تحت فشارهای خارجی هستیم، اقدام درستی نبود
مطهری در بخش دیگری از این گفتوگو با واكاوی دلایل تسخیر سفارت انگلیس در تهران به ایسنا گفت: اشغال سفارت انگلیس در شرایطی كه تحت فشارهای خارجی هستیم، اقدام درستی نبود و در مجامع بینالمللی به ضرر ایران تمام شد، در حالی كه قانون كاهش روابط با انگلیس، قانون خوب و حساب شدهای بود. اشغال سفارت اثر خوب این قانون را از بین برد. این اقدام خلاف قانون، به نفع كشورهای غربی و انگلیس تمام شد. مقایسه این اقدام با تسخیر سفارت آمریكا در سال 1358 مقایسه درستی نیست. در آن زمان دولت موقت سركار بود، انقلاب هنوز استقرار نیافته بود و این گونه رفتارها قابل توجیه بود.
مطهری افزود: در آن زمان نیز طولانی شدن تسخیر سفارت آمریكا به ضرر ایران تمام شد، اصل تسخیر قابل توجیه بود ولی گروگانگیری 444 روزه كاركنان سفارت به ضرر ایران تمام شد، مسوولان ایران 444 روز به دشمنان قسم خورده فرصت دادند تا وجهه انقلاب اسلامی را نزد افكار عمومی جهان تخریب كنند و با این كار زمینه حمله عراق به ایران را نیز فراهم كردند.
مطهری با یادآوری حادثهای مشابه نظیر تسخیر لانه جاسوسی آمریكا در سال 1358، گفت: در زمان حیات شهید مطهری چریكهای فدایی در اقدامی وارد سفارت آمریكا شدند، وقتی خبر به شهید مطهری رسید، ایشان بلافاصله به عنوان رئیس شورای انقلاب به آقای مهدوی كنی كه آن زمان رئیس كمیتهها بود دستور داد چریكهای فدایی را از سفارت بیرون كنید، ایشان تأكید داشتند «نباید به آنان اجازه داد چهره انقلاب اسلامی، آن هم در روزهای آغازین پیروزی تخریب شده و برای كشور مشكل به وجود آورند.»
به جای تبعیت از احساسات و هیجانات، باید تحت سلطه عقل تصمیمگیری كرد
مطهری خطاب به دانشجویان حاضر در تسخیر سفارت انگلیس گفت: به جای تبعیت از احساسات و هیجانات باید تحت سلطه عقلتان تصمیمگیری كنید. البته افرادی هم كه دانشجویان را تحریك كردند مقصرند. یكی از نمایندگان روحانی مجلس در زمان اشغال سفارت انگلیس جلسه كمیسیون فرهنگی را به قصد شركت در تجمع دانشجویان و تشویق آنها ترك كرد و بعد شنیدیم كه در آنجا امامت نماز جماعت هم كرده است.
مطهری ماجرای تسخیر سفارت انگلیس را قابل پیگرد قضایی دانست و اظهار كرد: تحریككنندگان و عاملان این قضیه مقصرند. این افراد باید پشت سر مجلس كه قائل به اقدام گام به گام است حركت میكردند. میشد اقدامات اثرگذارتری انجام داد تا در عمل به دولت انگلیس لطمه وارد كنیم. مثلا روابط اقتصادی را به حداقل برسانیم. با تسخیر سفارت بیش از آن كه به انگلیس ضربه وارد شود به خودمان لطمه زدیم.
راه جبران ظلمهای دولت انگلیس، تسخیر سفارت این كشور نبود
مطهری با یادآوری اشغال سفارت ایران در لندن در سال 1359، گفت: قرائن نشان میدهد كه اشغال سفارت ایران در لندن در سال 1359 از سوی مخالفان نظام جمهوری اسلامی كه طی آن 26 ایرانی حاضر در سفارت گروگان گرفته شدند و دو نفر از آنان (دكتر لواسانی و دكتر صمدزاده) به شهادت رسیدند، بدون همكاری پلیس انگلیس امكانپذیر نبود، هر چند كه بعدا پلیس اسكاتلندیارد به آنجا حمله كرد و پنج تن از شش تروریست را كشت.
وی تاكید كرد: اصلا دولت انگلیس طی صد سال گذشته ظلمهای فراوانی به مردم ایران كرده است ولی راه جبران آن، تسخیر سفارت انگلیس نبود.