اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

سود میلیونی در حاشیه پیاده‌ روهای تهران


بازار افست کتاب‌ها همچنان داغ است. سوداگرانی که حاصل زحمت نویسنده را بدون هیچ هزینه اضافه‌ای به جیب می‌زنند.

خبرآنلاین: بازار افست کتاب‌ها همچنان داغ است. سوداگرانی که حاصل زحمت نویسنده را بدون هیچ هزینه اضافه‌ای به جیب می‌زنند.

هر جا که رفت و آمد باشد و فرصتی برای درنگ عابران پیاده، بساط‌شان را پهن می‌کنند. فرقی نمی‌کند که حاشیه پیاده‌رو خیابان انقلاب باشد یا بلوار کریم‌خان زند. مهم یک متر مربع جای مناسب است و کتاب‌هایی که نمی‌توانند به پشت ویترین کتابفروشی‌ها راه پیدا کنند. اما افست می‌شوند و به راحتی آب خوردن سر از گوشه و کنار شهر در می‌آورند.

اوایل بساط کتاب‌های افستی فقط محدود به حاشیه خیابان انقلاب بود، درست روبروی کتابفروشی‌هایی که محصولات رسمی بازار کتاب ایران را دست مشتری‌ها می‌دادند. اما حالا همه جای شهر هستند. از درکه و دربند گرفته تا اطراف ترمینال‌های مسافربری.

در بساط‌شان همه جور کتابی پیدا می‌شود. از مجموعه آثار صادق هدایت تا کتاب‌هایی در مورد علوم غریبه. کسب‌وکارشان رونق زیادی دارد، روز به روز هم تعدادشان زیاد می‌شود و هم کمیت و کیفیت کتاب‌های‌شان بالا می‌رود.

خودشان می‌گویند ما فروشنده‌ایم، کتاب را می‌خریم و می‌آوریم گوشه خیابانی، جایی بساط می‌کنیم. راست هم می‌گویند، آنهایی که بساط می‌کنند فقط فروشنده هستند. کتاب‌ها را کسان دیگری تولید می‌کنند، کسانی که شم اقتصادی قوی دارند، بازار کتاب را می‌شناسند و می‌دانند چه کتاب‌هایی توقیف شده، چه کتاب‌هایی چاپ نمی‌شود و عابرانی که در پیاده‌روها قدم می‌زنند چه کتاب‌هایی را دوست دارند؟

سرمایه‌گذاری کم، سود زیاد

کسب و کار زیرزمینی در حوزه کتاب راحت‌تر از راه انداختن یک انتشاراتی یا کتابفروشی‌ست. نه سرقفلی و کرایه آنچنانی نیاز دارد و نه پروسه دریافت مجوزهای لازم برای فعالیت‌ به عنوان ناشر و کتابفروش. اول باید جای دنجی با کرایه پایین پیدا کرد. حاشیه شهر که باشد فبه المراد.

بعد فقط یک دستگاه چاپ نیاز هست و یک کارگر. دستگا‌ه‌های چاپ سه نوع هستند، ریکو، ریسو و آفیشو. ریکو حالا تقریبا از بورس خارج شده چون قطعاتش پیدا نمی‌شود و تعمیرش سخت است. اما یک دستگاه ریسوی ۳۸۰۰ که A3 می‌زند را می‌شود حدد ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خرید.

آفیشو گران‌تر است، مدل ۱۰۵۵ آن بین ۷ تا ۸ میلیون تومان قیمت دارد. دستگاه را خیلی راحت می شود خرید. خرید و فروشش نه جرم است و نه کسی می‌تواند ثابت کند که خریدار این دستگاه را با چه نیتی می‌خرد.

دستگاه که خریداری شد، می‌ماند یک کارگر ساده که تا دلت بخواهد هست. کارگر ساده چاپچی برای هر فرم کتاب بین ۲ تا ۲/۵ تومان دستمزد می‌گیرد. هر چه بیشتر کار کند، بیشتر گیرش می‌آید. صحافی کتاب‌ها هم کار زیادی ندارد. هر کتاب بستگی به قطرش بین ۱۵۰ تا ۲۵۰ تومان صحافی‌اش برای تولیدکننده آب می‌خورد.

تیراژ کتاب‌ها در بازار زیرزمینی هم بستگی به فروش آنها دارد، مثلا تیراژ هدایت بالاست. «عایشه بعد از پیغمبر» به راحتی آب خوردن فروش می‌رود. کتاب‌های گلشیری هم پرفروش هستند، مخصوصا «جن‌نامه».آثار شریعتی، شجاع‌الدین شفا، علی دشتی در کنار ترجمه بهمن فرزانه از «صد سال تنهایی» مشتری‌های زیادی دارند.آثار کلاسیک فارسی هم در این بساط‌ها پیدا می‌شوند. کلیات عبید زاکانی، شاعر و طنزپرداز، کلیات میرزاده عشقی شاعر دوره قاجار و ... از جمله کتاب‌های موجود در بازار افست ایران است.

هر کتاب یا مجله‌ای که در بازار نایاب می‌شود، با فاصله‌ای ده روزه سر و کله‌اش در بساط‌ها پیدا می‌شود. مثل رمان آخر مارکز «خاطره دلبرکان غمگین من» بلافاصله پس از ممنوع‌الچاپ شدن یک جای ثابت برای خودش در بساطی‌ها پیدا کرد.

در بازار زیرزمینی کتاب از حق‌التالیف و مابقی مسائل خبری نیست، تولیدکننده فایل کتاب را یا از روی اینترنت دانلود می‌کند یا می‌دهد دست یک تایپیست که با ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان یک کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای را تایپ می‌کند.

قیمت تمام شده برای چاپُ صفحه‌ای ۲ تا ۳ تومن است. یعنی چاپ یک کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای برای تولیدکننده بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ تومان آب می‌خورد اما این کتاب تا به دست بساطی برسد رقمش بالا و بالاتر می‌رود. با اضافه کردن رقم صحافی، حمل و نقلُ کرایه مکان و آب و برق و تلفن  این قیمت اندکی بالاتر می رودُ اما باز هم فاصله زیادی با قیمت هایی دارد که فروشنده ها \ای بساط از مشتری هایشان می گیرند.

پای بساط هم که قیمت‌ها مثل همه جا سر به فلک می‌زند، هر چقدر تیغ فروشنده ببرد و خریدار راضی باشد، کتاب معامله می‌شود. مثلا الان کتاب «معمای شاه» نوشته عباس میلانی بین ۲۵ تا ۴۵۰ هزار تومان فروش می‌رود. کتاب‌های دیگر هم دست کمی از «معمای شاه ندارند» که تازه روانه بساط‌ها شده است.

حقوقی که باد می‌شود و به هوا می‌رود

تولیدکننده‌ها سود خودشان را دارند و فروشنده‌ها هم سود خودشان را. نویسنده، مترجم و خانواده‌های صاحبان آثار اما چیزی از این بازار نصیب‌شان نمی‌شود. مثلا فکر کنید اگر قرار بود درصدی از چاپ غیرمجاز کتاب «صد سال تنهایی» به زنده‌یاد بهمن فرزانه می‌رسید، او تا به حال چقدر درآمد داشت.

این بازار زیرزمینی کتاب البته فقط محدود به تهران نیست. حالا در همه شهرهای بزرگ ایران به راحتی می‌توان محصولات ناشران غیرمجاز یا زیرزمینی را دید، ناشرانی که نه خطر تعلیق در دولت گذشته بیخ گوش‌شان بود و نه کسی نظارتی بر کارشان دارد، اما حالا به سودهای میلیونی و میلیاردی در حاشیه پیاده‌روها دست پیدا می‌کنند.


ویدیو مرتبط :
پیاده روهای هوشمند در راه هستند

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

خاطره بازی با پیاده روهای سنگی تهران


«پیاده» روها و «پیاده» راه های زیبا می توانند امید به زندگی را در پایتخت شلوغ دوباره در دل خیلی ها زننده کنند. شما هم اگر از دسته افراد هستید، این راهنمای گردش در 5 پیاده راه تهران را بخوانید.

همشهری جوان: زیباترین خیابان های دنیا، آنهایی که همیشه جزئی از سکانس های حساس، تاثیرگذار و احساسی فیلم های خارجی هستند، خیابان ها، کوچه ها و میدان های سنگفرش شده ای هستند که هیچ اثری از دود و بوق درشان وجود ندارد. اگر پاریس زیباست، تنها به خاطر کاتفه های خیابانی اش نیست.

سنگفرشی که زیر میز و صندلی های این کافه ها قرار گرفته، آدم را برای راه رفتن به خیابان می کشاند. اگر بعد از دیدن «در بروژ» و کوچه های سنگی و میدان بزرگی که در تمام طول فیلم آدم های قصه دورش نشسته اند، قدم می زنند و روزشان را می گذرانند دلتان غنج رفت، بدانید که برای راه رفتن در خیابان هایی از این دست، به اندازه شهری که در آن هستید تا پایتخت فاصله دارید. این روزها خیلی از خیابان های تهران سنگفرش شده اند. سنگ های سختی که جای آسفالت داغ را گرفته اند، تابلوی عبور ممنوعی هستند برای هر نوع وسیله نقلیه. پیاده راه های تهران این روزها کم کم جای خودشان را بین شهروندان تهرانی پیدا کرده اند.

 راههایی که برای لذت بردن ساخته شده اند؛ لذت بردن از زمانی که برای پیاده روی گذاشته ایم. «پیاده» روها و «پیاده» راه های زیبا می توانند امید به زندگی را در پایتخت شلوغ دوباره در دل خیلی ها زننده کنند. شما هم اگر از دسته افراد هستید، این راهنمای گردش در 5 پیاده راه تهران را بخوانید.

کوچه مروی

کوچه ای قدیمی که سال هاست پامنار و ناصرخسرو را به هم وصل می کند، این روزها سنگفرش شده. کافی است ایستگاه مترو امام خمینی از قطار پیاده شوید و پیاده به سمت ناصرخسرو بروید. اتوبوس و تاکسی هم هست اما با این پیاده روی کوچک می توانید سر راه نگاهی هم به کت و شلوارفروشی های باب همایون بیندازید. شاید فرجی شد و کت و شلوارپوش پا به مروی گذاشتید. بر هیچ کس پوشیده نیست که پای ثابت هر تفریح و گردش تکی و دسته جمعی، تغذیه خوردن وسط راه است.



کوچه مروی با دوتا فلافل فروشی که همان اولش سر راه تان سبز می شوند، می تواند شروع یک پیاده روی لذتبخش را برایتان رقم بزند. آن فلافل فروشی که داخل خود کوچه است، با فلافل های عربی معروفش هوش از سر خیلی ها برده. ظهرهای مروی و جمعیتی که جلوی این دو فلافل فروشی توی صف ایستاده اند یا فلافل به دست اطراف میدان کوچک سر کوچه تنها و دسته جمعی ساندویج سق می زنند، حال آدم را عجیب خوب می کنند. اصلا بخشی از شهرت کوچه قدیمی مروی به خاطر حضور همین فلافل فروشی هاست. بعد از صرف ساندویچ تان می توانید سری هم به ساختمان شمس العماره بزنید.

اگر اهل بازدید از آثار تاریخی باشید، احتمالا مخاطب اصلی چنین پیشنهادی هستید. شمس العماره یا بنای خورشید مربوط به دوره قاجار یکی از معروفترین بناهای کاخ گلستان است. دلیل این شهرت هم ارتفاع، تزیینات و طراحی خاص این ساختمان است. اگر رابطه خاصی با آثار تاریخی ندارید، همان راه مروی را پیش بگیرید. 400 متر راه برای پیاده روی پیش رو دارید. اگر اهل خرید هستید، اینجا می تواند پاتوق پیاده روی شما باشد. همینطور که روی سنگفرش های نوسازش قدم می زنید، می توانید آمار آخرین لوازم بهداشتی و آرایشی، عطر و ادکلن، انواع قهوه و پاستیل و شکلات های خارجی را بگیرید. کمی که در خیابان پیش بروید، می توانیداز بازار رضای معروف مروی هم دیدن کنید. اینجا هر هفته قرعه کشی دارد. شاید این هفته قرعه چرخانک قرعه کشی، به نام شما بایستد. علاوه بر همه این مغازه های مدرنی که این روزها توی کوچه برپا شده اند، مروی بافتی قدیمی دارد که ساختمان حوزه علمیه نماد آن است. بافتی که می تواند حالتان را خوب کند و پیاده روی تان را منحصر به فرد.



خیابان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی


از میدان شهرری که به سمت حرم بروید، همه مسیر سنگفرش شده. ورودی مکان های مذهبی با آن هیاهوی نوستالژیکشان در حالت عادی، همیشه حال آدم را خوب می کنند. حالا اگر این حال خوب با یک مسیر سنگفرش شده زیبا هم همراه باشد، لذتش دوبل می شود. مغازه های فروش سوغاتی که نزدیک حرم هستند، با دکورهایی که هیچ وقت تغییر نمی کنند آدم را پرت می کنند به دوران کودکی. روزهایی که بین خاطرات همه مان جا دارند. می توانید اول با خیال راحت و سر حوصله زیارتتان را بکنید و بعد در مسیر برگشت از این فضا لذت ببرید. البته اینطور هم نباشد که تمام مدت زیارت فکرتان دور و بر پیاده روی و خرید بچرخد!

لحظاتی خاطره انگیز در کوچه های سنگی پایتخت



خیابان برادران مظفر


لازم نیست برای پیاده روی روی سنگفرش های این خیابان حتما یک برنامه ریزی دقیق از قبل داشته باشید. کافی است اسم این خیابان را پس ذهنتان نگه دارید و هر وقت گذرتان به میدان ولیعصر (عج)، خیابان انقلاب یا بلوار کشاورز افتاد، وقتتان را خالی کنید و چند دقیقه ای در آرامشی که ربطی به این چند خیابانی که نام بردیم ندارد، قدم بزنید. خیابان برادران مظفر از ابتدای بلوار کشاورز و جایی نزدیک میدان ولیعصر (عج) شروع می شودو تا خود خیابان شهید لبافی نژاد ادامه دارد.

لحظاتی خاطره انگیز در کوچه های سنگی پایتخت

این روزها اما آن بخشی که بین بلوار کشاورز و خیابان انقلاب قرار دارد زیادی شلوغ است. دلیلش سنگفرشی است که خیابان را عجیب زیبا کرده. قبل از شروع پیاده روی می توانید سری به مرکز انتقال خونی که همان اول خیابان قرار دارد بزنید و تصمیمی که مدت هاست برای خون دادن دارید را عملی کنید. اگر اهل سینما هستید و آمار فیلم های در حال اکران را دارید، اگر اهل سینما هستید اما مشغله های روزانه مدت هاست نگذاشته اند سراغی از سالن های سینما بگیرید یا اصلا اگر اهل سینما نیستید اما هوس کرده اید یک تفریح جدید را تجربه کنید، سر راه می توانید سری به سینما فلسطین بزنید و بعد از دیدن فیلم، روی نیمکت های این خیابان بلند بنشینید و توی ذهنتان نقد و بررسی اش کنید.

خیابان را که پایین بیایید، حوالی خیابان طالقانی، می توانید سری هم به موزه هنرهای معاصر فلسطین بزنید. نمایشگاه های زیادی در این موزه برگزار می شوند که ممکن است باب طبع شما باشند. یکی از مزیت های این مسیر پیاده روی این است که می توانید وسط برنامه کاری روزانه تان را بگنجانید. وسط خرید کردن، انجام کارهای اداری یا حتی بین ساعت های کاری خودتان را به آنجا برسانید. جایی در قلب پایتخت که هیچ ربطی به دود و دم اطرافش ندارد؛ خیابان پهنی که عجیب حال آدم را خوب می کند.



خیابان صف


این پیشنهاد ممکن است کمی زنانه باشد اما شما اگر یک پیاده روی حرفه ای باشید، احتمالا به این برچسب های زنانه و مردانه اهمیتی نمی دهید. خیابان باغ سپهسالار بخشی از یکی از باغ های قدیم تهران به همین نام در زمان قاجاریه و در محدوده میدان بهارستان است. نقل است که این باغ به میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی، صدر اعظم ناصرالدین شاه تعلق داشته. این روزها از آن باغ بزرگ فقط همین خیابان معروف باقی مانده. این خیابان 700 متری که سال 85 سنگفرش شده، سال هاست بورس فروش کیف و کفش زنانه و بچگانه است. ایستگاه مترو سعدی که پیاده بشوید، 100 متر جلوتر، خیابان پهنی که با خیابان آسفالتی بالای سرش شباهتی ندارد خودش را توی زاویه دیدتان جا می کند. اگر برای خرید و کیف و کفش زنانه سر از اینجا درآورده اید، بعد از خرید، کمی روی نیمکت های سنگی خیابان بنشینید، یکی از آن ذرت مکزیکی های معروفش را در دست بگیرید و جنب و جوش مردمی که برای خرید به آنجا آمده اند را نظاره کنید.

لحظاتی خاطره انگیز در کوچه های سنگی پایتخت


اگر هم وقت ناهار یا شام است، یکی از رستوران های این خیابان را امتحان کنید. رستوران هایی که عموما قدیمی هستند و از خود فروشنده ها اگر بپرسید، بهترین غذای آن حوالی را دارند. تولیدی کیفی و کفش، بورس انواع سرویس بهداشتی و لوستر فروشی های خیابان لاله زار گزینه هایی هستند که بعد از پیاده روی در خیابان صف این روزها و باغ سپهسالار سابق، می توانید سراغشان بروید.



خیابان 17 شهریور


فرقی نمی کند ایستگاه مترو میدان امام حسین (ع) پیاده شوید یا ایستگاه میدان شهدا. هر کجا که اراده کنید و از پله های برقی مترو بالا بیایید، یک مسیر سنگفرش شده بلند پیش روی شماست. از میدان امام حسین (ع) اگر شروع کنید، اول می توانید سری به پاساژ معروف مردانه فروشی که اطراف میدان است بزنید. بازار شهرستانی هم نزدیکتان است. برای اهل خانواده چند کیلو میوه تازه بخرید و کنارش دعای خیرشان را هم مال خود کنید. کمی پایین تر از میدان، در خیابان صفا هم پر است از مغازه های میوه فروشی. کمی پایین تر از خیابان صفا و نبش خیابان خشکبارچی هم پارک قدیمی خیام است؛ پارکی که از سال ها پیش آنجا خوش کرده و یک توقفگاه خوب در آن حوالی است.

لحظاتی خاطره انگیز در کوچه های سنگی پایتخت

از میدان امام حسین (ع) تا خود میدان شهدا، به اندازه 1200 متر وقت و مسیر دارید که قدم بزنید.

راه رفتن در محله های اصیل و قدیمی تهران لذتی دارد که قدم زدن در هیچ کوچه و خیابان دیگری بهتان نمی دهد. میدان شهدا که رسیدید، اول از یکی از آبمیوه فروشی های آن حوالی، نوشیدنی خنکی بخرید و جگری تازه کنید تا قدرت به پاهایتان برگردد. بعدش هم می توانید بین سینما ملت و سینما میلاد، یکی را برای دیدن فیلم انتخاب کنید.

میدان شهدا مرکز فروش سفره عقد و مزون های لباس عروس است. می توانید سری به آنها هم بزنید. تجربه گشت و گذار در این قبیل مغازه ها بالاخره یک جایی در زنئدگی به کار آدم می آید! میدان شهدا که رسیدید مسیر سنگفرش شده تمام می شود. حالا دو گزینه دارید. یا پله های ایستگاه مترو شهدا را پایین بروید و به مقصد بعدیتان فکر کنید، یا بروید سمت میدان خراسان و از بافت قدیمی ساختمان های آن منطقه لذت ببرید.



محبوبترین خیابان تهران هم پیاده راه می شود؟


ولیعصر (عج) همیشه آباد باد


وقتی رضاخان خواست از کاخ های اطراف تجریش به سمت پایین راحت رفت و آمد کند، یکی از نظامیانش، سرلشگر کریم بوذرجمهری را شهردار کرد و دستور جاده سازی داد. شهردار هم شروع به درختکاری و ساخت نهر اطراف جاده کرد و بعدها این خیابان 18 کیلومتری نبض شهر شد.

آن موقع ها فقط عبور و مرور گاری و درشکه و انواع و اقسام چارپا رایج بود و بعد پای اتول و ماشین های امروزی باز شد. با زمزمه هایی که از شهرداری به گوش می رسد بعید نیست تا چند سال دیگر برای طی کردن این خیابان سوار کالسکه شوید.

لحظاتی خاطره انگیز در کوچه های سنگی پایتخت

اگر خارجی ها شانزه لیزه و کودام و کورسو دارند، ما هم خیابان ولیعصر (عج) را داریم که کلی پزش را بدهیم و به درخت های چنارش افتخار کنیم. خیابانی که خیلی از تازه عروس و دامادها را وسوسه کرده که دست همدیگر را بگیرند و از امامزاده صالح تجریش تا میدان راه آهن پیاده بروند و تا مدتها از فتح این خیابان برای دیگران تعریف کنند.

همانطور که هر جوان شهرستانی که به تهران می آید دلش می خواهد با میدان آزادی عکس یادگاری بیندازد، حتما به خیابان ولیعصر (عج)  هم سری می زند تا چند قدمی هم آنجا زده باشد و از حال و هوای آن سر در بیاورد. خیابان ولیعصر (عج) شاید تنها خیابان تهران است که کوچکترین تصمیم شهرداری برایش، تماماهالی را درگیر می کند. پایتخت نشین ها روی تک تک چنارهای این خیابان تعصب دارند و وقتی در روزهای طوفانی و بارانی خبری از شکسته شدن یا قطع پنهانی یکی از درختان حاشیه ای می رسد، خونشان به جوش می آید و پیگیر ماجرا می شوند.

لحظاتی خاطره انگیز در کوچه های سنگی پایتخت

شهرداری تهران همیشه گفته است که هوای این خیابان را دارد و 4 سال قبل به دلیل جلوگیری از آلودگی خیابان را یکطرفه کرد تا چنارهای صدساله اش بتوانند نفس عمیق بکشند. بعد از سنگ فرش کردن خیابان 17 شهریور حد فاصل میدان امام حسین (ع) تا میدان شهدا و سامان دادن به شلوغی ها و ترافیک آن منطقه، این کار به مذاق شهرداری خوش آمده و تصمیم دارد در آینده همین کار را با خیابان ولیعصر (عج) انجام بدهد و کل این 18 کیلومتر را سنگفرش کند تا عبور و مرور فقط برای پیاده روها آزاد باشد که تا می توانند در این خیابان قدم بزنند و خاطره بازی کنند.