اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
سلامت جنسی در ایران دغدغه جدی نیست
در نشست «جامعه و سلامت جنسی» مطرح شد
سلامت جنسی در ایران دغدغه جدی نیست
سلامت جنسی چیست و چه کسانی را باید از نظر جنسی سالم به حساب آورد؟ این سوالی است که شاید هنوز در ایران افراد زیادی به دنبال پاسخ دادن به آن نباشند ولی کمکم جای خودش را در میان دغدغههای جامعهشناسان و کارشناسان امور سلامت باز میکند.
برای همین هم انجمن جامعهشناسی ایران، نشستی را با عنوان «جامعه و سلامت جنسی» و با حضور «علی آذین»، متخصص پزشکی اجتماعی و فلوشیپ سلامت جنسی، عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی و رئیس کلینیک سلامت جنسی مرکز فوق تخصصی ابن سینا برگزار کرد تا او از عناصر سلامت جنسی و وضع آن در ایران بگوید.
آذین ابتدای سخنرانیاش گفت: «در گذشته سلامت جنسی تعریف مشخصی داشت: رفاه و آسایش فیزیکی، هیجانی، روانی و اجتماعی در امور مرتبط با جنسیت و نهتنها فقدان بیماری، اختلال عملکرد یا ناتوانی. اما بعد از اجلاس آلماتا تعریف سلامت جنسی تغییر کرد و دیگر نبودن بیماری، سلامت محسوب نمیشد.
بعد از این اجلاس، تعریف جدیدی ساخته شد که براساس آن سلامت جنسی نیازمند برخورد مثبت و توام با احترام به جنسیت و روابط جنسی و در عین حال امکان برخورداری از تجارب خوب و به دور از اجباری، تبعیض و خشونت است.» این متخصص پزشکی اجتماعی ادامه داد: «سلامت جنسی مستلزم این است که حقوق افراد مورد احترام قرار گیرد. عناصر اصلی در تأمین سلامت جنسی عبارتند از داشتن درک درست از مسائل مربوط به جنسیت و رفتار جنسی و احترام قایل بودن برای حقوق جنسی. در ایران روابط جنسی، یک مسأله پیچیده است و باید همه مسئولان را متوجه کنیم که این موضوع سادهای نیست و نمیتوان به سادگی درباره آن تصمیم گرفت.
ما باید به این موضوع توجه کنیم که مثلا در هیچ کشور توسعهیافتهای هیچ گاه بیان نمیشود که توانستهایم اعتیاد یا دیگر آسیبهای اجتماعی را ریشهکن کنیم ولی در ایران میبینیم که طرحهای مختلف ضربتی برنامهریزی و اجرا میشود و اینطور به نظر میرسد که با چنین طرحهایی میتوان تمام آسیبها را از بین برد. باید حتما به این موضوع توجه داشته باشیم که با مسائل جنسی هم اینطور برخورد نکنیم که اگر این کار را کنیم، نشان میدهد که ما درک درستی از این موضوع نداشتهایم.»
او گفت: «متاسفانه یک سوءتعبیر وجود دارد که سلامت جنسی مبتنی بر روابط جنسی است و اگر فردی بیماری ایدز یا اختلال عملکرد جنسی نداشته باشد، سالم است اما انجمن جهانی سلامت جنسی و سازمان سلامت جهانی در سال ٢٠٠٢ سلامت جنسی را رفاه و آسایش فیزیکی، هیجانی، روانی و اجتماعی در امور مرتبط با جنسیت و نهتنها فقدان بیماری، اختلال عملکرد یا ناتوانی تعریف کرد.»
او در ادامه گفت که برای کلمه Sexuality اسفند سال گذشته واژه «جنسینگی» در فرهنگستان زبان تصویب شده است: «این مفهومی پیچیده و چند بعدی است، دستاندرکاران سلامت جنسی موضوع روز جهانی سلامت جنسی را در سال جاری کماکان به ارایه تعریفی از بهزیوی (معادل مطرح شده بهجای Well being ) یا خوب زندگی کردن از نظر امور مرتبط با جنسیت اختصاص دادهاند.» رئیس کلینیک سلامت جنسی مرکز فوق تخصصی ابنسینا ادامه داد: «سازمان بهداشت جهانی و دیگر سازمانهای بینالمللی تا چندین دهه تمرکزشان درباره سلامت جنسی، بر سلامت باروری بود اما از حدود ١٥سال پیش همان سازمانهای بینالمللی پذیرفتند که فقط مسائل مربوط به سلامت باروری مهم نیست و دراینباره مفهوم پیچیدهای وجود دارد.
وقتی میگوییم سلامت جنسی، سلامت باروری زیرمجموعه آن قرار میگیرد، نه اینکه فقط سلامت باروری مطرح باشد.» او گفت: «در دهههای اخیر بسیاری از طرحها و مراقبتهای اولیه بهداشتی گسترش یافت و سلامت باروری توسعه یافت. اما متاسفانه پرداختن به سلامت جنسی هنوز هم برای برخی متولیان نظام سلامت یک دغدغه جدی نیست و ابعاد سلامت جنسی نهتنها در میان اغلب اقشار مختلف جامعه چندان شناخته شده نیست، بلکه مسئولان و سیاستگذاران حوزههای فرهنگی و اجتماعی، آموزش و گاه حتی سلامت هنوز ترجیح میدهند دراینباره بهجای شواهد علمی که البته باید متناسب با جامعه ما باشد، صرفا با برداشتها و ایدههای شخصی به موضوع بنگرند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «در موضوع سلامت جنسی بر حسب سن و ابعاد دیگر سلامت جسمی و روانی، فرد میتواند از درجات متفاوتی از سلامت جنسی برخوردار باشد. یعنی مراحل رشد و تکامل جنسی را به خوبی طی کند و سپس در ادامه زندگی هم بیشترین قابلیتهای عملکردی را در کنار سایر ملاحظات جسمی، روانی و اجتماعی سلامت جنسی و باروری حفظ کند. به همین دلیل هم سلامت جنسی در هر سن و سالی مطرح است و اصولا تنها به روابط جنسی بین انسانها نیز محدود نمیشود. بنابراین کسی میتواند مدعی باشد که به لحاظ سلامت جنسی وضع مناسبی دارد که درخصوص جنسینگی (Sexuality) و هویت جنسی (Sexual Identity) خود یعنی مجموعهای متشکل از هویت و نقش جنسیتی و جهتگیری، رفتار و عملکرد جنسی خود، متناسب با سایر جنبههای سلامت دچار دغدغه، مشکل یا اختلال عملکرد نباشد.»
رئیس کلینیک سلامت جنسی مرکز فوق تخصصی ابنسینا در ادامه گفت: به موضوع جنسیت در سه سطح فرهنگ و عرف، رسوم و مناسبات اجتماعی و تحلیل شخصی نگریسته میشود: «با توجه به تغییرات جامعه مفاهیم رابطه قبل از ازدواج، مجرد بودن و باکره بودن متفاوت است. باید برای حقوق جنسی افراد بهعنوان بخشی از حقوق بشر احترام قایل شویم. از ابتدای صبح تا صبح روز بعد، تقریبا همه جنبههای زندگی یک فرد، اعم از وضع ظاهری و پوشش تا نحوه جابهجایی و حمل و نقل، مناسبات و تعامل بین فردی در خانه، جامعه و محیط کار و بسیاری موارد دیگر کاملا با مسأله جنسینگی در ارتباط هستند البته این ادعا اصلا به این معنی نیست که همه جنبهها و رفتار بشر جنسی هستند و نباید در این خصوص سوءتفاهم ایجاد شود.» او ادامه داد: «بنابراین برخورداری از سلامت جنسی میتواند مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی روزمره یک فرد تأثیر بگذارد و از طرفی آنچه در زندگی و اطراف فرد در جریان است ازجمله رفتار و سبک زندگی و همچنین ملاحظات جنسی حاکم بر محیط و جامعه، نقشی تعیینکننده در سلامت جنسی او دارند.»
آذین با بیان اینکه همه آن چیزهایی که سلامت جنسی افراد را تهدید میکنند الزاما از جنس بیماری نیستند، ادامه داد: «بسیاری از افراد تنها درباره سلامت جنسی خود نگرانی یا دغدغههایی دارند؛ مثلا در مورد تصویر بدنی خود یا نحوه برخورد با تکانههای جنسی یا تصمیمگیری و مسئولیتپذیری درخصوص رفتار مناسب جنسی. بعضی دیگر با مشکلاتی مواجه هستند که بهخودیخود بیماری جنسی محسوب نمیشوند اما تعامل و عملکرد جنسی را تحتتأثیر قرار میدهند؛ مثلا مسائل جنسی در سالمندی، بارداری یا در شرایط ابتلای خود یا شریک زندگی به بیماریهای مزمن یا مشکلاتی همچون خشونتهای وابسته به جنسیت.
در کشور ما خدمات مشاورهای برای روان پزشکی و مسائل جنسی فاجعه بار است و باید هرچه بیشتر تلاش کنیم که سلامت جنسی را وارد نظام سلامت کنیم.» او با بیان اینکه بعضی نگران عواقب آموزش جنسی به نوجوانانند گفت: «آنها تصور میکنند این آموزشها مشوقی برای شروع زودرس فعالیت جنسی تلقی میشود، درحالیکه پژوهشهای متعدد در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه به خوبی نشان دادهاند که وقتی محتوای مناسب برای هر سن بهموقع، یعنی نه زود و نه خیلی دیر و بعد از ایجاد آسیب ارایه شده، تقریبا همیشه نقش محافظتکننده داشته است.»
آذین ادامه داد: «به عقیده من در درجه اول باید به حقوق جنسی افراد احترام بگذاریم. اگر این شرط اول را پذیرفتیم بقیه راه اگرچه ناهمواریهایی دارد اما پیمودنی است. پذیرفتن این حق یعنی اینکه نظام سلامت ما موظف است مراقبتهای مربوط به سلامت جنسی را در همه سطوح پیشگیری و درمان و برای همه اقشار جامعه فراهم آورد و در این راه شبکه بهداشت و درمان کشور و همچنین عناصر حمایتی مثل بیمهها باید احساس مسئولیت کنند.
پذیرفتن این حق یعنی آموزش مناسب و بهموقع و دسترسی به اطلاعات صحیح و علمی دراینباره باید برای افراد پیشبینی شده باشد. پذیرفتن این حق یعنی کسی در کشور ناچار نباشد تن به ازدواج اجباری دهد.»
اخبار اجتماعی - روزنامه شهروند
ویدیو مرتبط :
پیگیری دغدغه سلامت مردم در زمینه امواج و تشعشع
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سلامت جنسی دانشآموزان را جدی بگیریم
اگر امروز زن و شوهرهایی را میبینیم که علیرغم عشق و عاطفه کافی نسبت به هم، قدرت برقراری ارتباط صحیح عاطفی و زناشویی ندارند، باید به زمان کودکی و نوجوانی آنها بازگردیم. زمانی که نخستین پایههای تربیت روانی و عاطفی فرد گذاشته میشود و اگر از همان زمان این پایهها به درستی گذاشته نشود، ممکن است فاجعه بزرگی در انتظار خانوادهها و جامعهمان باشد. مدرسه نه تنها فارسی و ریاضی بلکه میتواند موضوعات بسیار گستردهتری را نیز به فرزندان ما به صورت مستقیم و غیرمستقیم آموزش دهد. از جمله این موارد آموزش مسایل مرتبط با سلامت جنسی است.
دكتر كیانوش خلیلی، مشاور ، حقایق تكاندهندهای را مطرح میكند؛ «ما در بررسیها و نیازسنجیهایی كه داشتیم، از نوجوانان میپرسیدیم كه به چه چیزهایی احتیاج دارید و آنها در درجه اول میگفتند دسترسی به خدمات مشاوره كمهزینه و بیهزینه.همچنین .
در خلال مشاورهها متوجه شدیم كه خلأ عمدهای وجود دارد در زمینه آگاهی این دانشآموزان نسبت به مسائل جنسی و بهداشت باروری. ما در كمال ناباوری شاهد روابط جنسی تعداد معدودی از دختران در سنین راهنمایی و حاملگیهای ناخواسته در دوره دبیرستان بودیم؛ دخترانی كه وارد راههای غیرقابل برگشتی شده بودند. ما حتی موارد سقط جنین هم داشتیم و متوجه شدیم كه دختران و پسران نوجوان در سنینی كه ما فكرش را نمیكنیم، درگیر مسائل جنسی میشوند و نداشتن آگاهی و دانش كافی درباره این مسائل، اثرات مخرب آنها را تشدید میكند.
با این اوصاف آموزش بهداشت بلوغ برای هر دو جنس امری واجب و ضروری به نظر می رسد و ارائه اطلاعات، لازمه ی زندگی سالم نوجوانان است.
البته جلب موافقت مسئولان مدارس برای برگزاری كلاسهایی تحت عنوان «آموزش بهداشت بلوغ» كار آسانی نیست. بسیاری از مدیران با این امر مخالفت می نمایند و با بستن چشم بر واقعیتهای موجود ،نیاز چنین برنامه های آموزشی را کتمان می نمایند.
علت مخالفت بیشتر مخالفان این است كه بهاشتباه تصور میكنند آموزش بهداشت جنسی به معنی آموزش آمیزش جنسی است و میترسند با مطرحشدن این مسائل، چشم و گوش دانش آموزان باز شود و به فساد كشیده شوند؛ درحالی كه دكتر خلیلی میگوید این یك ترس بیهوده است.
در مورد این موضوع و نقش مشاوران در این زمینه با دکتر رهنما، روان شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد و پژوهشگر کلینیک سلامت جنسی خانواده گفتگو کردیم...
مشاوران مدارس به چه شکل میتوانند در امر سلامت جنسی نقش داشته باشند؟ آیا اصلا آنها این صلاحیت را دارند که وارد حیطه خطیر آموزش سلامت جنسی شوند؟
بخشی از وظایف مشاور در مدارس، دادن همین آگاهیها است. یکی از روشهای موثر نیز همین بحثهای عمومی و آگاهی بخشی کلی است که قدم اول پیشگیری به حساب میآید و بحثی است که همه به آن نیاز دارند و البته قبل از زمانی که فرد مشکل جنسی پیدا کند. به ویژه اینکه در جامعه ما مسایل جنسی حالت تابو دارد. این آگاهی بخشی را میشود در قالب آموزشهای رسمی و با بهانه قرار دادن مسایلی که حتما باید آموزش داده شود، مثل ایدز یا بحث اعتیاد، مطرح کرد چون مسایل جنسی مسایلی هستند مرتبط با سایر جنبههای زندگی. میتواند مشاورههای فردی باشد یا مشاورههای گروهی یا آموزشهای گروهی برای دانشآموزان راهنمایی یا دبیرستان و یا انتشار بروشورهایی که خود مشاور میتواند در این زمینه تهیه کرده باشد. البته هر مشاوری در مدرسه به عنوان اینکه مشاور است نمیتواند مسایل جنسی را آموزش دهد، ممکن است لازم باشد از مشاور دیگری دعوت شود که آموزشهایی دیده و با مسایل آشناست. این یک بعد قضیه هست یعنی بعد عمومی مساله است که به پیشگیری برمیگردد.
از سوم دبستان تا اول راهنمایی، دوره نهفتگی است، یعنی به صورت موقت مسایل جنسی برای فرد مشغولیت ایجاد میکند. در این دوره آموزشهای لازم به صورت تدریجی و به شکلی که تابوی آن برای فرد شکسته شود، لابهلای مسایل اخلاقی باید آموزش داده شود اما اگر یک دفعه این آموزش بخواهد هجوم بیاورد، ذهن کودک به هم میریزد
وقتی دانشآموزی در مدرسه دچار مشکلی شده است، مشاور به چه شکل میتواند کمک کند؟
بله، این بعد دوم قضیه است که میتوان آن را جنبه «درمان»، در مقابل پیشگیری، نامید و بر میگردد به زمانی که مساله شدت پیدا کرده باشد و در این حالت باید اقدامات درمانی نیز صورت گیرد. برمیگردد به زمانی که مساله حاد میشود که به درمان میرسیم. به عنوان مثال، زمانی که نوجوان دچار انحراف اخلاقی شده و یا به ایدز و اعتیاد مبتلا شده باشد یا آنجایی که دیگر مشاور باید اقدامی انجام دهد. معمولاً در اینجا باید اقدام کلینیکی گستردهتری صورت بگیرد، مشاور باید فرد را به روان پزشک، روان شناس بالینی یا مددکار اجتماعی که میتواند رابط بین مدرسه و خانواده باشد، معرفی کند که این مستلزم این است که مشاور با متخصصان بالادستی خود ارتباط داشته باشد. دانش آموز را ارجاع بدهد و بعد پیگیری کنند چون ممکن است فردی را که معرفی کرده نیاز به بستری یا پیگیریهای عمیقتر داشته باشد. ما در این زمینه هم نیاز به برنامهریزیهای بیشتری داریم.
بعضی معتقدند مطرح کردن این صحبتها و موضوعات مرتبط با سلامت جنسی، برای بچهها و دانش آموزان مشغولیتهای ذهنی پیش از موعد ایجاد میکند و در نتیجه نباید خیلی به بچهها اطلاعات داد. نظر شما چیست؟
ما میگوییم یک حد میانه را باید رعایت کرد. این نگرانی درست است اما به خاطر این نگرانی، ما نمیتوانیم اطلاعات اساسی و موردنیاز فرزندانمان را به آنها ندهیم چون در این صورت حس کنجکاوی باعث میشود که پاسخ آن را از منابع ناسالم و حتی منحرفکننده جستجو کند. ما آن طرف قضیه را هم باید ببینیم. ضمن اینکه باید هوشیار باشیم که اگر در این سن، اطلاعات لازم را به نوجوانان مطابق با جنسیت و سن وی به آنها ندهیم، آنها در زمان بزرگسالی دچار اختلالات روحی و روانی و حتی تربیتی میشوند و علاوه بر آن، احتمال اینکه بتواند زندگی سالم و موفقی در آینده داشته باشند، کم میشود اما نکته در اینجاست که باید مسایل را به تدریج و درجای خود و به میزان لازم به بچهها منتقل کنیم و شرط لازم هم این است که مشاور ارتباط صحیحی با بچهها برقرار کرده باشد تا در موقع لزوم، بتواند به او آموزش هم بدهد و سوالات وی را بهطور مناسب پاسخ دهد.
و این آموزشها دقیقا از چه سنی باید شروع شود؟
معمولا در روان شناسی میگوییم وقتی که خود فرد میآید سوال میپرسد، بهترین و مناسبترین سن برای دادن آموزش است. آنجا باید به صورت درست جواب بدهیم و در کنار پاسخ به سوال، مطالب دیگری که لازم است را نیز به او منتقل کنیم.
چه باید کرد؟
باید توجه داشته باشیم که ما از طریق آموزش زمینه را برای تغییر نگرش ایجاد میکنیم. در واقع آموزش وسیله است و تغییر نگرش میشود هدف. نگرش مورد نظر ما این است که افراد بدانند که سلامت جنسی بخشی از بهداشت روانی خود آنهاست. چون تغییر نگرش در سنین بالاتر خیلی مشکل است. نکته دوم این است که در هر مرحلهای باید بخشی از مسایل را آموزش داد تا آموزش یک روند و سیر طبیعی پیدا کند ولی اگر یک دفعه این آموزشها بخواهد هجوم بیاورد، فرد مشکل پیدا میکند. نکته سوم اینکه در آموزش مسایل جنسی قرار نیست که ما فقط به بحث رابطه جنسی بپردازیم. مسایل پیرامونی مثل برقراری رابطه یا حریم خصوصی، این موارد هم بخشی از تربیت جنسی فرد است که در برخی از موارد باید از سنین پایینتر به آن پرداخته شود.
او معتقد است ما باید بین آموزش مسائل جنسی و آموزش مسائل جنسیتی فرق بگذاریم؛ «این آموزشها طیف خیلی گستردهای است كه از دوران نوجوانی شروع میشود، به جوانی و ازدواج میرسد، پس از بچهدارشدن هم ادامه پیدا میكند و حتی در سنین پیری و میانسالی هم آموزشهای مخصوص این دوران وجود دارد. نكته مهم این است كه هریك از این مراحل سنی، آموزشهای خاصی دارد كه برای آن سن طراحی شده است یعنی جای بعضی آموزشها در پیش دبستانی و دبستان است. از جمله اینکه در این سن، بچهها باید به تدریج حریمها را یاد بگیرند و آن وقت است که آموزش ما یک روند طبیعی پیدا میکند و اینکه اجازه ندهند که هر کسی لمسشان کند. این موارد را باید به بچه آموزش داد، در قالبهای جذاب و متناسب باید با توجه به سن کودک یا نوجوان به وی آموزش داد؛ مثلا به شیوههایی از قبیل نمایش، داستان، بازیهای عروسکی با کودک.
در كشورهای پیشرفته هم همینطور است. مثلا در انگلیس، آموزشهای جنسیتی را از دوران ابتدایی شروع میكنند. مثلا برای بچهها، گلها را مثال میزنند كه نر و ماده دارند، بینشان لقاح انجام میشود و گل تازهای بهوجود میآید. بعد كمكم كه بچهها بزرگتر میشوند، جانوران را برایشان مثال میزنند و با افزایش سن، شروع میكنند به آشناكردن آنها با خودشان؛ یعنی متناسب با افزایش سن افراد، آموزشها را گسترش میدهند نه اینكه از همان اول بیایند مسائل جنسی و آمیزشی را برایشان بگویند.»
از سوم دبستان تا اول راهنمایی، دوره نهفتگی است، یعنی به صورت موقت مسایل جنسی برای فرد مشغولیت ایجاد میکند. در این دوره آموزشهای لازم به صورت تدریجی و به شکلی که تابوی آن برای فرد شکسته شود، لابهلای مسایل اخلاقی باید آموزش داده شود اما اگر یک دفعه این آموزش بخواهد هجوم بیاورد، ذهن کودک به هم میریزد.ما به دانشآموز راهنمایی مسائل آمیزشی را نمیگوییم بلكه او را با بدن خودش و ویژگیهای آن آشنا میكنیم، درباره بلوغ به او آگاهی داده و راههای مراقبت از خودش را به او یاد میدهیم.در آموزش مسایل جنسی قرار نیست که ما فقط به بحث رابطه جنسی بپردازیم، مسایل پیرامونی مثل برقراری رابطه یا حریم خصوصی نیز باید آموزش داده شود.
این آموزشها باید نهادینه شوند. اگر غفلت کنیم، مشکلاتی جدی خواهیم داشت. مدارس نقش ویژهای در این خصوص دارند چون بین 6 تا 18 سالگی فرزندان ما بهترین سالهای عمرشان را در مدرسه میگذرانند. اگر این فرصت را در مدرسه از دست بدهیم، وقتی که به دانشگاه میرسند، دیگر میشود تهدید
تا این سن، یعنی قبل از بلوغ و قبل از رفتن به دبیرستان نیز آگاهی دادن به صورت عمومی و غیرمستقیم انجام میشود اما وقتی میرسند به سن دبیرستان و بلوغ، باید برخی موارد دیگر به صورت مستقیم برای آنها مطرح شود که شامل مواردی مانند آموزش مهارتهای ارتباطی، مثل مهارت برقراری رابطه با جنس مخالف و راههای ارضای صحیح عاطفی و تهدیدهای موجود در این زمینه میباشد که میتواند از آن حالت آگاهی بخشی عمومی فراتر رود.
ما باید همه کمک کنیم. اگر بخواهیم از آسیبهایی مثل ایدز و یا انحرافات اخلاقی در جامعه خود به دور باشیم یا سازگاری زندگی زناشویی را بالا ببریم، اگر بخواهیم پدران و مادرانی داشته باشیم که آنها هم به نوبه خود فرزندان سالمی تربیت کنند و فرزندان سالمی داشته باشند، همه باید عزم داشته باشند، از والدین، مسوولان مدرسه، دانشگاهیان، صاحبنظران و مسوولان کشوری، همه و همه و این عزم باید تداوم داشته باشد، نه اینکه یک دفعه موجی بیاید که برود و باز بعد از مدتی همه فراموش کنند. این آموزشها باید نهادینه شوند. اگر غفلت کنیم، مشکلاتی جدی خواهیم داشت. مدارس نقش ویژهای در این خصوص دارند چون بین 6 تا 18 سالگی فرزندان ما بهترین سالهای عمرشان را در مدرسه میگذرانند. اگر این فرصت را در مدرسه از دست بدهیم، وقتی که به دانشگاه میرسند، دیگر میشود تهدید.
منبع:سلامت ایران/همشهری آنلاین