اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

سرنوشت زنی که در خیابان عاشق همسرش شد



وقتی برای نخستین بار رامین را دیدم عقلم را به كلی باخته بودم و جز او به هیچ كس دیگری نمی‌توانستم فكر كنم...

  زن جوانی كه به اتهام قتل شوهرش در زندان اراك به سر می‌برد، زندگی خودش را برای پلیس شرح داد. این زن كه مریم نام دارد در جریان یك دوستی خیابانی وارد یك زندگی مشترك شده بود.
 
او در شرح ماجرا به پلیس گفت: « وقتی برای اولین بار رامین را دیدم عقلم را به كلی باخته بودم و جز او به هیچ كس دیگری نمی‌توانستم فكر كنم. من و رامین در راه مدرسه با هم آشنا شدیم و یك سال پس از این دوستی خیابانی، در حالی كه 20ساله بودم، به خانواده‌ام گفتم كه تصمیم دارم با وی ازدواج كنم.
 
مخالفت خانواده باعث شد تا تصمیم به خودكشی بگیرم. این تصمیم نادرست منجر شد كه خانواده‌ام با درخواست من موافقت كند. به این ترتیب به عقد پسر مورد علاقه‌ام در آمدم، اما از همان روزهای اول دوران نامزدی متوجه شدم رامین تعادل روحی و روانی ندارد. همان موقع بود كه تصمیم به جدایی از رامین گرفتم، اما این تصمیم‌گیری برایم خیلی مشكل بود، چراكه باردار شده بودم و به ناچار باید به زندگی مشترك خود با او ادامه می‌دادم.
 
پدرم برایم سنگ تمام گذاشته بود و تمام مخارج زندگی ما را تأمین می‌كرد. شوهرم بیكار بود و كاری هم جز مصرف مواد نداشت. خانواده‌اش هم در قبال او احساس مسئولیت نمی‌كردند.

اما پدرم در حمایت از من تلاش كرد تا شوهرم را از مصرف مواد نجات دهد. رامین هم بارها قول داد كه اعتیادش را ترك كند، اما او اعتماد به نفس خود را از دست داده بود و خیلی زود قولش را فراموش می‌كرد. با تولد دخترمان، رامین جوگیر شد و جلوی همه اعضای خانواده قول داد كه به خاطر فرزندمان مواد را ترك كند. پدرم نیز برایش یك خودرو خرید تا با آن مسافركشی كند، اما شوهرم با خودرو به دنبال تفریح خودش می‌رفت و خیلی زود وعده‌ها را فراموش كرد.

در حالی كه توان ادامه این زندگی را نداشتم، دخترم را برداشتم و راهی خانه پدرم شدم و گفتم كه برای جدایی از رامین تصمیم قطعی گرفته‌ام. رامین وقتی از تصمیم من برای طلاق باخبر شد به خانه پدرم آمد و با تهدید دخترم را با خودش برد.
 
در حالی كه با گرفتن وكیل به دنبال جدایی از شوهرم بودم، مهر مادری سبب شد تا به زندگی‌ام برگردم، اما همچنان به دنبال جدایی بودم. یك شب كه رامین شیشه زیادی مصرف كرده بود به رویم چاقو كشید. به اتاق خواب پناه بردم و در را به رویم بستم. او در را شكست و زمانی كه مقابلم قرار گرفت از ترس جانم با پایه‌ای آهنی به او ضربه زدم. وقتی روی زمین افتاد، امدادگران را خبر كردم كه وی را به بیمارستان منتقل كردند، اما فوت شد و من راهی زندان شدم.
 
ای كاش از ابتدا دریافته بودم كه برای یك عمر زندگی تنها در راه مدرسه و در محدوده احساسات لحظه‌ای نمی‌توان تصمیم گرفت،‌ ای كاش به پندهای دلسوزانه پدر و مادرم گوش فرا داده بودم و در غرور و خودخواهی غوطه‌ور نمی‌شدم. افسوس.»


 اخبار  حوادث  -  جام  نیوز 


ویدیو مرتبط :
روایت زنی عاشق که از شهادت همسرش شادمان شد..

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زنی که عاشق یک تمساح شده است!!



 

زنی که عاشق یک تمساح شده است

 

زنی در استرالیا، یک تمساح را به همسرش ترجیح داد. منابع خبری در این خصوص اعلام کردند: گریگلئونگ، مرد استرالیایی است که توانایی تحمل تمساح را در خانه نداشت.

 

او از همسرش ویکی ۵۲ ساله خواست که میان او و تمساح یکی را انتخاب کند.

 

همسر این مرد پرستار است و در شهر ملبورن کار می کند. او این تمساح را ۱۳ سال قبل در مقابل منزلش یافته و آن را به خانه آورده و از این حیوان نگهداری می کرد.

 

مرد استرالیایی انتظار نداشت که همسرش تمساح را به او ترجیح دهد و تصمیم بگیرد که پس از ۲۵ سال زندگی مشترک از او جدا شود.

 

زن استرالیایی در گفت و گو با روزنامه های محلی گفت: نمی تواند از این تمساح که مانند پسرش است دست بکشد. برای او جدایی از همسرش آسانتر است. اگر شوهر این زن، از او جدا شود، می تواند از خودش مراقبت کند، اما تمساح بیچاره نمی تواند از خودش به تنهایی مراقبت کند.

 

مرد استرالیایی مجبور شده از همسرش بخواهد میان او و تمساح، یکی را انتخاب کند، چون این زن اغلب وقت خویش را صرف نگهداری از تمساح کرده و در رسیدگی به امور خانه سستی می کند. او گاهی اجازه می داده تمساح در تختخواب اندرو، پسر ۹ ساله این زوج بخوابد.

منبع: seemorgh.com