اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

سرقت گوشی، مسافر پرواز ایران ۱۴۰ را از مرگ نجات داد



اخبار,اخباراجتماعی,پرواز ایران 140


 اخبار اجتماعی - سرقت گوشی، مسافر پرواز ایران ۱۴۰ را از مرگ نجات داد

خانم بازدار می‌گوید وقتی شنیدم هواپیمایی در نزدیکی فرودگاه سقوط کرده است، بلافاصله به فرودگاه زنگ زدم و متوجه شدم همان هواپیمایی که من برای سوار نشدن به آن، غمگین و عصبی بودم، سقوط کرده است.

این روزها تا اسم طبس می‌آید، ناخودآگاه ذهن‌ها به سمت سقوط هواپیما می‌رود؛ پروازی که شش روز قبل، ۳۹ نفر از سرنشینانش را به کام مرگ فرستاد و خانواده‌های زیادی را داغدار کرد.اما همیشه می‌شود در بدترین شکل اتفاقات تلخ هم دنبال روزنه امید گشت و از آنها سخن گفت.

داستان مسافرت مادری شصت و دو ساله به سرزمین تاریخی طبس هم از شکل همین روایت‌هاست. چند روز قبل، به مادری شصت و دو ساله رسیدیم که اتفاقا قرار بود در همان روز سانحه، به سمت طبس پرواز کند، اما اتفاقی خیلی ساده باعث می‌شود که او از این سفر دل بکند و به خانه‌اش برگردد.

پوران بازدار به جام‌جم می‌گوید: در همان روز حادثه سقوط هواپیما، در فرودگاه نشسته بودم و ماموران قسمت فروش بلیت هم قول داده بودند که در صورت انصراف یکی از مسافران، من به‌جای او به سمت طبس پرواز کنم. در حالی که یکی از مسافران از پرواز جا مانده بود و قاعدتا من باید به جای او سوار هواپیمای طبس می‌شدم، اما همان لحظه متوجه شدم که تلفن همراهم نیست و بعد از کلی جستجو نتوانستم آن را پیدا کنم، بعد از این اتفاق کلافه و عصبانی بودم و چون به شماره تلفن‌های گوشی هم خیلی احتیاج داشتم، در نهایت از سوار شدن به هواپیما منصرف شدم و متوجه شدم تلفن همراهم را در طول مسیر دزدیده اند، چون بعد از آن هر کاری کردم و هرچقدر زنگ زدم نتوانستم گوشی‌ام را پیدا کنم.

خانم بازدار می‌گوید وقتی شنیدم هواپیمایی در نزدیکی فرودگاه سقوط کرده است، بلافاصله به فرودگاه زنگ زدم و متوجه شدم همان هواپیمایی که من برای سوار نشدن به آن، غمگین و عصبی بودم، سقوط کرده است.

این مادر خوش‌اقبال اهل کرج، خانه‌دار و صاحب چهار فرزند است که قرار بود در همان روز حادثه به دوستش در طبس بپیوندد، از این شهر دیدن کند و پس از گشت و گذار در طبس، به دیدن یکی از اقوام در شهر خاش برود.او می‌گوید بعد از این حادثه، بارها در ذهنش، صحنه سوخته شدن در هواپیما و حتی صحنه‌های عزاداری خانواده‌اش را مجسم کرده و هر بار که به این حادثه فکر می‌کند، بارها از خدا برای نجات جانش تشکر می‌کند.

برای مادری که به گفته خودش، عاشق سفرهای زیاد در فصل تابستان است، می‌توانست پرواز طبس، آخرین سفر عمرش باشد و شاید به قول خودش، باید ممنون همان دزد گوشی باشد که واسطه نمردنش شده و زندگی‌اش را نجات داده است؛ دزدی که مصداق بارز «عدو سبب خیر می‌شود» شده است.حالا خانواده بازدار از این‌که مادرشان طعمه حریق هواپیمای مرگ نشده است، خوشحالند و برای زنده ماندن مادرشان، جشن گرفته‌اند.

بازدار می‌گوید: از آن روز به بعد، حس عجیبی دارم، انگار دوباره به دنیا آمده‌ام. وقتی می‌گویند انسان باید قدر کوچک‌ترین لحظات زندگی‌اش را هم بداند، داستان همین لحظه زندگی من است؛ لحظه‌هایی که می‌توانست برای من دیگر وجود نداشته باشد. 

 

 اخباراجتماعی - عصر ایران


ویدیو مرتبط :
زوج نجات یافته از پرواز ایران ۱۴۰

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تزریق مرگ به رگ‌ رفیق برای سرقت گوشی



تزریق مرگ به رگ‌ رفیق برای سرقت گوشی

مرد مواد فروشی كه متهم است برای سرقت گوشی دوستش او را به قتل رسانده و سه روز با جسدش زندگی كرده، دستگیر شد و به جرم خودش اقرار كرد.

به گزارش جوان، ششم خردادماه امسال مأموران پلیس آگاهی شهرستان نوشهر از كشف جسد مثله شده مردی در زمین‌های كشاورزی با خبر و راهی محل شدند.

مرد كشاورزی كه مأموران را با خبر كرده بود، گفت: امروز صبح برای آماده كردن زمین كشاورزی‌ام به مزرعه آمدم. در حال شخم زدن زمین بودم كه چشمم به چمدانی افتاد كه داخل زمین دفن شده بود. كنجكاو شدم بدانم داخل چمدان چه چیزی قرار دارد. وقتی در چمدان را به آرامی باز كردم، جسد تكه تكه شده‌ای داخل آن دیدم. بعد هم وحشت زده پلیس را با خبر كردم.

 

گزارش پزشكی قانونی بعد از معاینه جسد نشان داد جسد مثله شده متعلق به مردی میانسال است كه دو ماه از مرگ وی گذشته است. مأموران در نخستین گام برای شناسایی مقتول به بررسی پرونده‌های افراد گمشده پرداختند كه به پرونده مرد میانسالی به نام بهزاد برخورد كردند كه در تعطیلات فروردین ماه امسال خانواده‌اش خبر ناپدید شدنش را گزارش داده بودند. همسر مرد گمشده بعد از حضور در پزشكی قانونی از روی بقایای جسد و لباس‌های به جامانده جسد، شوهرش را شناسایی كرد و گفت: هشتم فروردین‌‌ماه بهزاد برای كاری از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت و ما هم برای پیدا كردنش از پلیس كمك خواستیم.

 

با شناسایی مقتول، كارآگاهان تحقیقات گسترده‌ای را برای راز گشایی قتل وی انجام دادند. تا اینكه متوجه شدند وی آخرین بار با یكی از دوستانش به نام پدرام قرار ملاقات داشته است. پدرام بعد از دستگیری در ادعایی گفت: مقتول از مدتی پیش معتاد به مواد مخدر شد و به دور از چشمان خانواده‌اش در خانه پسر جوانی به نام سیروس مواد مصرف می‌كرد.

 

وی ادامه داد: هشتم فروردین ماه من و بهزاد به خانه سیروس رفتیم اما لحظاتی بعد من از آنجا خارج شدم و دیگر از بهزاد خبری نداشتم. پلیس در بررسی‌های خود دریافت سیروس قاچاقچی خرده‌فروشی است كه خانه مجردی‌اش پاتوق افراد خلافكار و معتاد است. بنابراین كارآگاهان سیروس را به عنوان مظنون اصلی در قتل بهزاد دستگیر كردند.

 

متهم در بازجویی‌های اولیه قتل بهزاد را انكار كرد اما وقتی موبایل گرانقیمت مقتول را در خانه‌اش كشف كردند، لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی پیش مقتول معتاد به هروئین شد و برای مصرف مواد به خانه من رفت و آمد داشت. روز حادثه مقتول به همراه پدرام به خانه من آمدند اما دقایقی بعد پدرام رفت و من و بهزاد تنها شدیم.

 

وقتی چشمم به گوشی گرانقیمت و پول‌های مقتول افتاد، وسوسه شدم تا آنها را سرقت كنم. به خاطر همین برای اجرای نقشه سرقتم، آن روز مواد بیشتری به بدن بهزاد تزریق كردم تا راحت‌تر بتوانم اموالش را سرقت كنم.

 

بعد از تزریق هروئین، ناگهان بهزاد حالش خراب شد و از هوش رفت. بهزاد نفس نمی‌كشید معلوم بود كه مرده است. ابتدا جسدش را داخل خانه‌ام مخفی كردم تا در فرصت مناسب جسد را به بیرون انتقال دهم. سه شبانه روز با جسد زندگی كردم تا اینكه جسد متعفن شد.

 

بوی بد جسد همه خانه را فرا گرفته بود و احتمال داشت دستم رو شود، برای همین جسد را به داخل حمام بردم و تكه تكه كردم تا راحت‌تر به بیرون انتقال دهم. قسمت‌هایی از جسد را داخل چمدان گذاشتم و بعد آن را در زمین‌های كشاورزی اطراف شهر دفن كردم. سپس به خانه برگشتم و قسمت‌های دیگر جسد را به جنگل بردم و داخل كانال آبی رها كردم.

 

سرهنگ عظیمی، رئیس پلیس آگاهی استان مازندران درباره این خبر گفت: متهم در بازجویی‌ها به قتل اعتراف كرد و برای تحقیقات بیشتر در اختیار كارآگاهان پلیس آگاهی استان قرار گرفت./جوان