اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

زیبا کلام : چرا سلطان گینه بیسائو را دعوت کردند خاتمی را نه؟



اخبار,اخبارجدید,اخبار جالب

زیبا کلام : چرا سلطان گینه بیسائو را دعوت کردند خاتمی را نه؟

مثلث نوشت:

صادق زیبا‌کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشتی درباره نتخابات ریاست جمهوری اخیر می نویسد:

حکایت انتخابات در هر نظام دموکراتیکی روشن است. یک در پرسش ساده از مردم که آیا از سیاست‌های موجود توسط دولت یا مسئولان وقت رضایت دارند یا نه؟ اگر رضایت داشته باشند به دولت یا حزب یا گروه موجود رأی می‌دهند و دولت موجود مجدداً برای چهار سال دیگر در قدرت باقی می‌ماند. متقابلا اگر از سیاست‌های موجود ناراضی باشند به حزب رقیب رای می‌دهند.

 دست‌کم بخشی از این تصویر کلی در جریان انتخابات 24 خرداد تحقق پیدا کرد. اصولگرایان در سوم تیر 1384 و در جریان انتخاباتی که حرف و سخن چندانی به بار نیاورد با 17 میلیون رای توانستند قوه مجریه را به رهبری دکتر محمود احمدی‌نژاد از آن خود کند. البته آنان تمامی قوای دیگر را هم در اختیار داشتند و پیروزی‌شان در آن انتخابات تسخیر قوه مجریه به معنای آن بود که قوه مجریه را هم به دست آورد.

وضعیتی که بعد از تیر 84 برای اصولگرایان از نظر تسلط کامل‌شان بر قدرت به‌وجود آمده بود، از ابتدای انقلاب بی‌سابقه بود. در هیچ مقطعی بعد از انقلاب یک جریان (و درست‌تر گفته باشیم جریان راست) نتوانسته بود همه ارکان حکومت را آنگونه قبضه کند. ارکان قدرت از مجریه گرفته تا مقننه و قضائیه و سایر حوزه‌های رسمی و غیر‌رسمی قدرت از تیر 84 در اختیار اصولگرایان درآمده بود.

بخت با اصولگرایان همراه بود و آنان در طی آن 8 سال توانستند به درآمد‌های نفتی هنگفتی هم دست یابند که در طول تاریخ ایران معاصر بی‌سابقه بود. آنان در طی آن 8 سال بیش از تمامی یکصد سالی که در ایران نفت کشف شده بود، درآمد نفتی داشتند اینکه آنان از آن درآمد نفتی چگونه استفاده کردند و چه گام‌های اساسی در جهت سرمایه‌گذاری در زیر‌ساخت‌های عمرانی، حمل‌ونقل، مخابرات، صنعت، کشاورزی، بهبود بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، محیط زیست و غیره برداشتند. موضوع این یادداشت نیست. ایضا ارزیابی در چند و چون سیاست‌های اصولگرایان ظرف 8 سال گذشته هم باز موضوع این نوشته نیست. آنچه که بیشتر موضوع این یادداشت است. طرح این سؤال محوری است که در خصوص انتخابات مطرح کرده‌ایم.

 در انتخابات 24 خرداد مجموع عملکرد و سیاست‌های 8 ساله اصولگرایان توسط مردم به پرسش گذاشته شد. از بیش از 50 میلیون واجد‌ین شرایط یا از 50 میلیون جمعیت کشور که بالای 18 سال بودند غیر مستقیم پرسیده شد که آیا شما از عملکرد و سیاست‌های اصولگرایان در این 8 سال راضی بوده‌اید یا نه؟ اگر رضایت می‌داشتند به آقای دکتر سعید جلیلی رأی می‌دادند و اگر نه به آقای دکتر حسن روحانی.

 

در حقیقت می‌توان حتی گفت که رای به آقای دکتر قالیباف و دکتر محسن رضایی هم به تعبیری پاسخ منفی به عملکرد 8 ساله اصولگرایان بود. چراکه هر دو آنان صرف‌نظر از آکه چه وعده‌های انتخاباتی می‌دادند، در یک نکته اساسی هر دوشان اتفاق نظر داشتند که خلاصه می‌شود در مخالفت صریح و جدی با سیاست‌های آقای احمدی‌نژاد.

 

به بیان دیگر سخنی به گزاف نرفته اگر آرای سعید جلیلی و حتی با اندکی تسامح، آرای آقای دکتر ولایتی را به پاسخ آری به موافقت با سیاست‌های 8 سال گذشته در نظر بگیریم و متقابلا آرای روحانی، قالیباف و رضایی را «نه» به آن سیاست‌ها. نتیجه این همه پرسی در خصوص سیاست‌های 8 سال مدیریت اصولگرایان بر کشور واضح‌تر از آن است که کسی بتواند در آن اما و اگر بیاورد. از مجموع 72 درصد از کل واجدین شرایط که در انتخابات شرکت کرده بودند در حدود 85 درصد به اصولگرایان «نه» و نزدیک به 15 درصد «آرای» گفتند.


مردم‌سالاری را هر طور که تعریف کنیم، حاصل انتخابات 24 خرداد به معنای آن بود که اصولگرایان علی‌القاعده می‌بایستی رأی مردم را می‌پذیرفتند و قبول می‌کردند که مردم به آنها و سیاست‌هایشان «نه» گفتند. اما این دقیقاً واکنشی است که اصولگرایان نشان ندادند.

 

درست از فردای 24 خرداد آنان شروع کردند برای روحانی و دولتش تعیین تکلیف کردن. در ابتدا سعی کردند اساساً روحانی را مصادره کرده و بگویند که او همواره یکی از اعضای روحانیون مبارز یعنی یکی از زیر‌مجموعه‌های مهم جریان اصولگرایی بوده.

 

سپس اظهار داشتند که اصلاح‌طلبان در این انتخابات شکست خوردند یک گام هم جلوتر آمدند و نوشتند که چون اصلاح‌طلبان از شکست‌شان در انتخابات مطمئن بودند، «از ترس آبروریزی، یا عجله از عارف خواستند کناره‌گیری کند.» بعد سعی کردند سوار موج «اعتدال» و میانه‌روی که روحانی و پیروزی‌اش به راه انداخته بود، شوند. گفتند که «فتنه‌گران» (بخوانید اصلاح‌طلبان) مصداق بارز و کامل ضد‌اعتدال و ضد‌خواسته 19 میلیون نفری هستند که مردم به آنها در 24 خرداد «نه» گفته‌اند.

چسباندن «فتنه‌گران» به جریان ضد‌اعتدال و علم کردن این هیاهو که «فتنه‌گران» همان افراطی‌ها و همان تند‌رو‌ها هستند، سرا‌آغاز ورود اصولگرایان به دوران پس از 24 خرداد بود. چراکه آنان در ابتدا اصلاح‌طلبان (یا به قول خودشان فتنه‌گران) را مصداق بارز و کامل جریان ضد‌اعتدال توصیف کردند و بعد هم «در راستای گردن نهادن و احترام به رأی مردم» خواهان آن شدند که آقای روحانی نبایستی از فتنه‌گران در دولتش استفاده کند.

 

بعد یک گام دیگر هم جلوتر آمدند و اعلام کردند مجلس به عنوان نماد اراده مردم، به «فتنه‌گران رأی نخواهد داد». پیش روی‌شان ادامه پیدا کرد و مدتی گفتند که روحانی نه تنها از «فتنه‌گران» نبایستی در دولتش استفاده کند، بلکه مجاز نیستند از «ساکتین فتنه» هم ایضا در دولتشان استفاده کنند و عملاً هم جلوی پیوستن کم و بیش تمامی اصلاح‌طلبان به کابینه را گرفتند از محمد‌رضا عارف گرفته تا حجت‌السلام علی یونسی، مسجد جامعی، دکتر توفیقی، مرتضی بانک، جواد اطاعت، معصومه ابتکار و... در ضمن تمامی تلاششان را هم به کار گرفتند که مبادا آقای خاتمی در مراسم تنفیذ و تحلیف حضورپیدا کنند. از پادشاه کره‌شمالی تا سلطان گینه بیسائو تا فرمانروای برونئی و نخست‌وزیر جزایر کومور در مراسم تنفیذ و تحلیف بودند الان خاتمی که اگر نامزد شده بود، دو برابر روحانی رای می‌آورد.

فی‌الواقع اصولگرایان از فردای 24 خرداد به گونه‌ای دیگران را مورد خطاب و عناب، تهدید و امر و نهی کردن قرار دادند، کانه مردم در انتخابات نه تنها به آنها «نه» نگته بودند، بلکه پیروز انتخابات آنها بوده‌اند.

 

نکته مهم و جان کلام هم دقیقاً و درست در همین جاست. یعنی تفاوت نظام سیاسی ما با نظام‌های دیگر در اینجاست که در همه نظام‌های مبتنی بر دموکراسی، اگر حزب یا جریان سیاسی حاکم صرفاً درصدی از آرا را توانسته بود کسب کند (مجموع آرای آقایان ولایتی و سعید جلیلی) و جریانات غیر حاکم یا رقیب بیش از 80 درصد آرای مردم را از آن خود کرده بودند، جریان حاکم شکست را می‌پذیرفت و با تبریک گفتن به جناح پیروز در انتخابات، قدرت را برای چهار سال به آنان واگذار می‌کرد.

 

اما رفتار اصولگرایان از فردای 24 خرداد به گونه‌ای است که کانه نه تغاری شکسته و نه ماستی ریخته است. نه انتخاباتی بوده و نه آنان در آن انتخابات شکست سنگینی خوردند و 15 درصد بیشتر رای نیاوردند.

 

فی‌الواقع این جنبه از 24 خرداد را که اگر مردم با سیاست‌ها و رویکرد‌های 8 ساله آنان موافقت می‌داشتند. به دکتر سعید جلیلی یا دکتر علی‌اکبر ولایتی رأی می‌دادند، اساساً برای اصولگرایان نه مطرح است و نه آن را قبول دارند.

 

آنان همچنان همان گفتمان‌های گذشته را ادامه می‌دهند،‌در سیاست خارجی و مسائل مهم کشور همچنان همان حرف‌ها را می‌زنند و خواهان تداوم همان سیاست‌ها هستند. می‌ماند این سؤال خیلی ساده از اصولگرایان؛ اگر قرار بود که هیچ تغییری به وجود نیاید و اگر قرار بود همان سیاست‌هایی که ظرف 8 سال گذشته اجرا می‌شد، همچنان بعد از 24 خرداد هم ادامه یابد، پس چرا این همه هزینه و دردسر برای انجام انتخابات.

خبرآنلاین

 

 


ویدیو مرتبط :


خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زیبا کلام: اصلاح طلبان نمی آیند/هیچ اصولگرایی حتی یک سوم خاتمی رای ندارد



اخبار,اخبار داغ,اخبار جدید

زیبا کلام: اصلاح طلبان نمی آیند/ رقابت میان احمدی نژاد و اصولگرایان است/ هیچ اصولگرایی حتی یک سوم خاتمی رای ندارد/ نذر نکرده‌ام که سر از اوین در بیاورم!

اگر احمدی‌نژاد بتواند همانند دکتر مصطفی معین در انتخابات سال 84 برای مهندس رحیم مشایی تایید بگیرد، نامزد او حتما مشایی خواهد بود و اگر نه، از آیت‌الله هاشمی شاهرودی به عنوان نامزد انتخاباتی حمایت خواهد کرد و در غیر این صورت نیز ممکن است صالحی (وزیر امور خارجه) یا کسی که مورد مخالفت شدید اصولگرایان نباشد را به عرصه انتخابات وارد کند./ نامزد اصلی اصولگرایان، ولایتی یا حدادعادل است البته تمایل احمدی‌نژاد به سعید جلیلی نیز بیشتر از آن دو خواهد بود.".

 انتخاب :صادق زیبا کلام درخصوص مشکلاتی که تحریم ها برای اقتصاد ایران ایجاد کرده ، می گوید: معتقدم تحریم‌ها مشکلات و مصائب جدی برای اقتصاد ایران به بار آورده است و همچنان این آسیب‌ها ادامه دارد و اگر بررسی‌ شود، مشخص خواهد شد که این تحریم‌ها چه تاثیراتی بر کشور ما بر جای گذاشته است.

وی همچنین معتقد است حداقل آسیب تحریم ها افزایش قیمت مواد اولیه و کالاهای وارداتی و به تبع آن هزینه تولید در داخل است : کمترین آسیبی که تحریم‌ها به بار آورده این است که برای دور زدن این تحریم‌ها، ورود کالاها، مواد اولیه و ماشین‌آلات با هزینه‌ای به مراتب بالاتر از گذشته انجام می‌شود و همین امر موجب می‌شود تولید نیز در ایران گران‌تر تمام شود. قیمت‌های داخلی حداقل 30 درصد بالاتر از قیمت‌های جهانی است و این قدرت رقابت ما را در عرصه بین‌المللی کاهش می‌دهد.

زیباکلام در مورد تاثیر تحریم‌ها بر طبقات اجتماعی مختلف جامعه ایران نیز اظهار کرد: شرایط اقتصادی نامساعد بر روی طبقه اعیان و اشراف تاثیر چندانی ندارد. لایه‌های محروم جامعه نیز تا حدودی از طریق کمک‌های دولتی مانند یارانه‌ها تامین می‌شوند. در این میان طبقه متوسط بیشترین فشار را از ناحیه تحریم‌ها تحمل می‌کند و عمده ضرر و زیان تحریم‌ها متوجه طبقه متوسط جامعه، تولیدکنندگان و صنعتگران است.

تقابل در انتخابات آینده میان احمدی نژاد و اصولگرایان است

این استاد دانشگاه با اشاره به در پیش بودن انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم می گوید: تکلیف انتخابات روشن است. در انتخابات پیش‌رو اصلاح‌طلبان شرکت نخواهند کرد؛ چراکه نه خود آنان تمایل دارند و نه اصولگرایان این اجازه را به آنها می‌دهند. تجربه 2 خرداد 76 و 22 خرداد 88 موجب شده است که اصولگرایان تمایلی به حضور اصلاح‌طلبان نداشته باشند.

زیباکلام با بیان اینکه "در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، احمدی‌نژاد در یک سو و مابقی اصولگرایان در سوی دیگر خواهند بود"، گفت: اگر احمدی‌نژاد بتواند همانند دکتر مصطفی معین در انتخابات سال 84 برای مهندس رحیم مشایی تایید بگیرد، نامزد او حتما مشایی خواهد بود و اگر نه، از آیت‌الله هاشمی شاهرودی به عنوان نامزد انتخاباتی حمایت خواهد کرد و در غیر این صورت نیز ممکن است صالحی (وزیر امور خارجه) یا کسی که مورد مخالفت شدید اصولگرایان نباشد را به عرصه انتخابات وارد کند.

گزینه های احمدی نژاد برای انتخابات

وی همچنین ابراز عقیده کرد: مشایی گزینه اول و آیت‌الله هاشمی شاهرودی گزینه دوم احمدی‌نژاد خواهد بود.

زیباکلام درباره این تحلیل خود، توضیح داد: از سال 84 روابط آقای احمدی‌نژاد و هاشمی شاهرودی خوب بوده است و در اختلافات، آقای احمدی‌نژاد آیت‌الله شاهرودی را به عنوان حکم معرفی کرده است و متقابلا نیز ندیده‌ایم که آیت‌الله شاهرودی تعابیری چون جریان انحرافی و برخی مسائل دیگری که اصولگرایان درباره دولت مطرح می‌کنند، به کار ببرد. به همین خاطر اگر آیت‌الله شاهرودی حاضر شود به عنوان نامزد وارد انتخابات شود، احمدی‌نژاد از او حمایت خواهد کرد.

وی ادامه داد: احمدی‌نژاد، هاشمی شاهرودی را به ولایتی، حدادعادل، لاریجانی ‌یا شخصیت‌های دیگری که به هر حال جزو جریان اصلی اصولگرایی‌اند و استقلالی از خود ندارند، ترجیح می‌دهد. البته بعید به نظر می‌رسد که آقای هاشمی شاهرودی بپذیرد که به عنوان نامزد احمدی‌نژاد وارد انتخابات شود.

نامزدهای اصولگرایان

زیباکلام با بیان اینکه "نامزد اصلی اصولگرایان، ولایتی یا حدادعادل است"، تصریح کرد: البته به طور صددرصد روی یکی از این دو به توافق نرسیده‌اند. ممکن است سعید جلیلی نیز نامزد اصولگرایان شود و البته تمایل احمدی‌نژاد به سعید جلیلی نیز بیشتر از ولایتی و حدادعادل خواهد بود.

به گزارش ایسنا، این کارشناس مسایل سیاسی ادامه داد: رقابت اصلی در انتخابات آتی، میان خود اصولگرایان یعنی موافقان و مخالفان احمدی‌نژاد است، همچنان که در انتخابات مجلس نهم نیز اینگونه بود. البته اصولگرایان تلاش خواهند کرد با فضا دادن به جریاناتی مثل آقای کواکبیان و حزب مردم‌سالاری و شماری از چهره‌ها و شخصیت‌های به‌اصطلاح اصلاح‌طلب، وانمود کنند که اصلاح‌طلبان نیز در انتخابات شرکت دارند اما اصلاح‌طلبان اصلی و واقعی در انتخابات شرکت نخواهند کرد.

عارف، حدنهایی پذیرش اصلاح طلبان

زیباکلام درباره فعالیت محمدرضا عارف برای ورود به انتخابات نیز اظهار کرد: در مورد عارف چند نکته اساسی وجود دارد؛ اول این‌که اگر روزی روزگاری رهبری اصولگرایان مجبور شود یک نامزد اصلاح‌طلب را قبول کند، با این احتمال که شوخی شوخی آن نامزد ممکن است رای بیاورد و رییس‌جمهور شود، حد نهایی پذیرش آنها محمدرضا عارف خواهد بود. به جز عارف، اصولگرایان حاضر نیستند هیچ نامزد اصلاح‌طلب دیگری را بپذیرند.

وی افزود: نکته دوم این‌که، عارف باید یک تصمیم مهم بگیرد و آن این‌که به چه عنوانی می‌خواهد در انتخابات شرکت کند؟ آیا به عنوان نامزد مورد اجماع رهبری اصلاح‌طلبان یا به عنوان شخص محمدرضا عارف؟ اگر اصلاح‌طلبان از او حمایت کنند، البته وضع فرق خواهد کرد، اما اگر بخواهد به عنوان شخص عارف وارد شود، حتی از ولایتی و حدادعادل هم کمتر رای می‌آورد. سقف رای ولایتی و حداد بیش از پنج میلیون نیست و سقف رای عارف به عنوان نامزد مستقل به دو میلیون رای نیز نخواهد رسید.

هیچ اصولگرایی حتی ثلث خاتمی هم نمی تواند رای بیاورد

زیباکلام درباره پایگاه اجتماعی جریان اصولگرا و اصلاح‌طلب، با بیان اینکه "پایگاه اجتماعی این دو جریان با یکدیگر قابل مقایسه نیست"، ابراز عقیده کرد: اگر خاتمی نامزد شود و اصولگرایان حضور او را بپذیرند - که البته محال است - خاتمی مطمئنا به همان میزان سابق رای خواهد داشت، اما امروز هیچ اصولگرایی در جریان اصولگرایان وجود ندارد که حتی ثلث (یک سوم) خاتمی بتواند رای بیاورد. البته شورای نگهبان نیز این را می‌داند و خاتمی را بدون تعارف و صریح رد صلاحیت خواهد کرد.

نذر نکرده‌ام که سر از اوین در بیاورم!

زیباکلام در پایان گفت: کافی است به من بگویند با هیچ سایت و منبع دیگری گفت‌وگو نکن، یا دیگر برای فلان روزنامه یا هفته‌نامه چیزی ننویس؛ کافی است بگویند که اگر تشکل یا نهادی در دانشگاه از تو دعوت کرد، در آن شرکت نکن و من "سمعا و طاعتا" اجرا می‌کنم. چرا من را ببرند اوین که اینها را بگویند و اینها را از من بخواهند؟ با یک تلفن 50 ریالی هم می‌توانند این دستورات را بدهند و من قطعا اطاعت می‌کنم. چرا با بازداشت من هزینه تبلیغاتی به راه بیفتد؟ البته من خودم هم یکسری مسائل و خط قرمزها را رعایت می‌کنم. نذر نکرده‌ام که سر از اوین در بیاورم!/انتخاب