اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

زنانه کردن نمایش مولیر


کارگردان نمایش "نیرنگ اورنگ" از زنانه کردن این نمایش و حذف کاراکترهای مردانه که قرارست در جشنواره آیینی سنتی اجرا شود، خبر داد.

خبرگزاری مهر: کارگردان نمایش "نیرنگ اورنگ" از زنانه کردن این نمایش و حذف کاراکترهای مردانه که قرارست در جشنواره آیینی سنتی اجرا شود، خبر داد.

الهام جعفری با اشاره به نمایش خود با نام "نیرنگ اورنگ" که آن را برای شانزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آیینی و سنتی آماده کرده است، گفت: اصل نمایشنامه این کار بر اساس داستان "نیرنگ‌های اسکاپن" اثر مولیر است که در سال 1313 به فارسی ترجمه و از سوی داوود فتحعلی‌بیگی گردآوری شده است.

وی درباره بومی‌سازی این نمایش و تغییراتی که در آن داده است، بیان کرد: این نمایش در ترجمه با فرهنگ آیینی و سنتی ایران همخوان شده بود و ما تنها تغییراتی بسیار جزیی برای زنانه کردن این نمایش اعمال کردیم. یعنی شخصیت های نمایش را از 9 مرد به 6 کاراکتر زن تبدیل کردیم و داستان نمایش به چگونگی ازدواج دو نفر از این کاراکتر ها می پردازد که اینها همچون نمایش های زمان قدیم دور هم می نشینند و با شوخی و خنده و زبان شعر و حرکات نمایشی صحبت می کنند. در این نمایش حتی نقش مردان را هم خود همسرانشان بازی می کنند.



کارگردان نمایش "نیرنگ اورنگ" در ادامه به دکور و المان های به کارگرفته شده در این نمایش آیینی اشاره و بیان کرد: فضای این کار به نمایش "مورچه داره" شبیه است و من خواستم با استفاده از اصطلاحات قدیمی و لباس های مناسب آن زمان، همان فضاهای قدیمی و سنتی زنان را برای مخاطب زنده کنم. برای این منظور از موسیقی زنده هم بهره گرفته شده با این تفاوت که در آن زمان چون نوازنده زن وجود نداشته است مردها را به خانه می آوردند و بعد چشمان آنها را می بستند اما من در این کار از دو نوازنده زن با سازهای تنبک و ویولون استفاده کردم.

این کارگردان نمایش های عروسکی در پایان سخنان خود از نبود تبلیغات در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آیینی و سنتی انتقاد کرد و گفت: امسال تبلیغات بسیار ضعیف بود و از آنجایی که کار من با افتتاحیه این جشنواره همزمان شده است نگرانم که نبود تبلیغات به کارم ضربه بزند و نمایشم آنطور که باید دیده نشود.


ویدیو مرتبط :
آموزش کوتاهی مو زنانه|آرایش و پیرایش زنانه|آرایشگری (مدل موی کوتاه زنانه اسپرت)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نمایش غبار زنانه «بهاره رهنما»



حضور یک چهره شناخته شده سینمایی که روی صحنه تئاتر نیز امتحان خودش را پس داده به عنوان کارگردان یک نمایش به خودی خود حضوری جذاب و تماشاگر پسند است.

 

غبار دومین نمایشی است که بهاره رهنما امسال به عنوان کارگردان روی صحنه برده است. پیش از این روی صحنه و به عنوان بازیگر، ایفاگر نقش‌های مقبولی بوده است. بازیش در نمایش خدای کشتار نشان داد که بخشی از توانایی‌های بازیگری او در عالم سینما نادیده انگاشته شده و گویی صحنه تئاتر جانی دوباره به نقش آفرینی او داد.

 

چند کلمه کلیدی

 

علاقه‌اش به ادبیات و نگارش داستان، مبنای گرایشی تازه برای سر پر شوری بود که او داشت. حالا، هم داستان‌های او را خوانده ایم، هم نمایشنامه‌هایش را دیده‌ایم و هم فیلم‌هایش را به تماشا نشسته‌ایم. بهاره رهنما فارغ از شهرت سینمایی‌اش در تئاتر و ادبیات چقدر موفق است؟

 

آیا ارزشمندی و تاثیرگذاری نوشته هایش آن اندازه هست که سالن نمایشش هر شب پر شود یا شهرت اوست که این طور تماشاگر را مجذوب می‌کند؟متاسفانه برای دیدن نمایش این تابستان فراموشت کردم مجالی دست نداد، ولی قلم خانم رهنما را می‌شناسم و برای این همه دغدغه‌مندی‌های انسانی‌اش احترام قائلم.

 

چیزی که در نوشته هایش برای نگارنده دافعه ایجاد می‌کند، دوز بالای احساسات گرایی و سانتی مانتالیسم است که منجر به خلق آثاری در معنای عام زنانه می‌شود.اما در معنای خاص اینکه تصور کنیم نگاه زنانه لاجرم واجد ویژگی احساسات گرایی است، ره به خطا برده ایم.

 

چند کلمه کلیدی

 

نگاه زنانه حاوی جزئیات، تفسیر، رنگ آمیزی و ظرائف خاص خودش است و نه صرفا حاوی رقت قلب و احساسات گرایی. با این وجود لااقل در مورد خانم رهنما شاید بتوان گفت این ویژگی، گرایشی است که در داستان هایش هم زیاد یافت می‌شود و حالا به تئاترش سرایت کرده است. این، نگاه، دیدگاه و سبک اوست و ممکن است به ذائقه خیلی از تماشاگران خوش بیاید.

 

نمایش غبار هم به معنای عام و هم به معنای خاص، اثری زنانه درباره جنگ است. همه شخصیت‌های نمایش زن هستند و قرار است جنگ از دید سه زن و با کنکاش در تجربیات آنها بازتعریف شود. هم سرشار از لحظه‌های حسی است، هم آن تیزبینی و جزئی نگری زنانه را در خود دارد.

 

سه زن که در خیاط خانه‌ای در خرمشهر کار می‌کنند، همزمان با موشک باران و تخلیه شهر از سوی مردم، میان رفتن و ماندن مرددند و هر یک انگیزه‌ای برای ماندن در شهر دارند. این تردید برایشان گران تمام می‌شود و در انتها پس از تصرف شهر توسط نیروهای دشمن به بهای گزافی اجازه ترک شهر را می‌یابند.

 

چند کلمه کلیدی

 

قصه جزئیات خوبی دارد. کاراکترهای مرد در نمایش حضوری غایب، ولی تاثیرگذار دارند و بیشتر تعیین کننده خط و ربط و تصمیم گیرنده هستند. روابط عاشقانه، افلاطونی ترسیم شده و هیچ یک از سه زن به رویاهایشان دست نمی‌یابند. بار عاشقی و عاشقانگی این قدر در نمایش بالاست که گاهی به نظر می‌رسد این یک نمایش درباره عشق است که در بستر جنگ تعریف شده نه نمایشی که قصد دارد جنگ را از زاویه و نگاهی دیگر به تماشا بنشیند.

 

در میان حرف و نقل‌های سه زن، فرصت‌هایی برای معارفه‌ای کوتاه از گذشته شان ایجاد شده که مخاطب را به کاراکترهای نمایش نزدیک‌تر می‌کند. ابهاماتی در شخصیت‌ها هست که برای تعلیق تا پایان نمایش نگه داشته شده و بخشی از اطلاعات را نیز در یک فصل هذیانی از زبان کاراکترها و با مونولوگ‌های کوتاه، می‌شنویم.

 

نمایشنامه سه بخش مجزا دارد. بخش اول و پایانی شبیه به هم و کاملا رئالیستی هستند. اولی در خیاط خانه می‌گذرد و در زمان جنگ. بخش پایانی هم سال‌ها از جنگ گذشته و روزگار دیگری است. اما بخش میانی نمایش که نقطه عطف و بخش اصلی آن را به زعم من تشکیل می‌دهد، فضایی سورئالیستی و هذیان گونه دارد. در نوعی بی‌زمانی و بی‌مکانی کاراکترهای نمایش واگویه‌های پراکنده‌ای از اتفاقاتی که آنان را از روزگار جنگ به دوره دیگری پرتاب می‌کند، دارند. آنها از خون و جنگ و نومیدی و مرگ گرفته تا رویاهایشان در این فصل حرف می‌زنند و نور و میزانسن به کمکشان می‌آید تا فضای هذیانی را تقویت کند.

 

چند کلمه کلیدی

 

نور قرمزی که از درون سطل به چهره راحیل (یکی از سه زن) می‌تابد، پیش بینی اتفاقات شوم آینده است. در یک لحظه کوتاه نور کامل می‌رود و سه زن از هم حلالیت می‌طلبند و هر یک به راه خود می‌روند.این فصل میانی که ضربه اصلی نمایش در آن نهفته است، گرچه با تفاوت ساختاری که با بخش‌های دیگر نمایش دارد، توانسته توجه مخاطب را جلب کند، ولی در اجرا فصلی قوی و همسطح بقیه نیست.

 

با وجود همه پارامترهای لازم برای خلق این فصل هذیانی ولی نتیجه کار، پاره پاره است. گویی این فصل از سر ناچاری و برای اینکه فاصله دو بخش دیگر پر شود و سئوالات نمایشنامه پاسخ داده شود گنجانده شده و این در حالی است که به لحاظ تکنیکی این بخش نمایش می‌توانست عامل دوام و استحکام آن شود.

 

نمایش دکور جالب توجهی دارد که در فصل اول و دوم به کارش می‌آید و در فصل پایانی دست و پا گیر و آزاردهنده می‌شود. انبوه پارچه‌های تور و حریر که روی صحنه پخش شده به بخش اول که لوکیشن خیاط خانه است، شمایل خوبی داده و در بخش دوم که فصلی غیرمتعارف است، شکل و شمایلی شبیه خواب و رویا به مدد نور آفریده است.

 

چند کلمه کلیدی

 

اما در فصل سوم در میانه چیدن سفره عقد تورها دست و پا گیر می‌شوند و همچون ابزاری به جا مانده از صحنه‌های قبل، زاید و اضافی اند.ایده‌ها و منش انسانی نمایش به شیرینی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. در این میان حرف‌های تازه‌ای هم هست که نباید نادیده گرفته شود.

 

پیش از این در سینما و ادبیات با موضوع تجاوز به زنان در جنگ مواجه شده ایم و اینجا نیز با سبک و سیاقی دیگر شاهد واگذاشتن راحیل به افسر عراقی برای گریختن دو نفر دیگر هستیم. محصول این معامله نفرت انگیز، کودکی است که راحیل او را بزرگ می‌کند و بر خلاف موارد دیده شده هیچ گونه نفرتی از او ندارد. این نگاه انسانی و انگیزه‌بخش چیزی است که تنها ممکن است از فکر یک زن تراوش کند و همه معیارهای مردانه پیوند، تولد و هویت را در نوردد.

 

چند کلمه کلیدی

 

همچنین در اغلب قصه‌های جنگ، زن سمبل مام وطن، نجابت و شرف و غرور ملی است، ولی اینجا نگاه نویسنده شاید به عمد از این مضامین تکراری و کلیشه‌ای فاصله گرفته است.نکته پایانی که اشاره به آن را لازم می‌دانم، ضعف همیشگی نحوه بیان و لهجه در نمایش‌هایی است که شخصیت هایش قرار است معرف آدم‌هایی از یک شهر، شهرستان یا قومیت خاص باشند.

 

در نمایش غبار هم زنان نمایش، خوزستانی هستند و لاجرم نیاز به ته لهجه خوزستانی دارند. زیاد روی این لهجه کار نشده و در بعضی از بخش‌های نمایش، لهجه کاملا مخدوش است. با این حال استفاده از این لهجه در فضاسازی به کمک کارگردان، آمده است.

چند کلمه کلیدی

چند کلمه کلیدی

چند کلمه کلیدی

منبع:bartarinha.ir