اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

روز شمار عاشورا:ورود امام حسین(ع) به کربلا


در چگونگی آمدن عمر بن سعد به کربلا گفته شده است که عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را فرمانده 4 هزار تن از كوفیان کرده و به او دستور داده بود تا آنان را به ری برده با دیلمیانی که بر این منطقه چیره شده بودند، مبارزه کند. او براى رفتن به رى آماده مى‏ شد که موضوع قیام امام حسین(ع) پیش آمد و چون امام(ع) به سوى كوفه حرکت كرد ابن­ زیاد، عمر بن سعد را پیش خواند و به او دستور داد نخست به جنگ امام حسین(ع) برود و چون از آن فارغ شد به سوی محل حكومت خود یعنی ری حركت كند.

خبرگزاری مهر: در چگونگی آمدن عمر بن سعد به کربلا گفته شده است که عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد را فرمانده 4 هزار تن از كوفیان کرده و به او دستور داده بود تا آنان را به ری برده با دیلمیانی که بر این منطقه چیره شده بودند، مبارزه کند. او براى رفتن به رى آماده مى‏ شد که موضوع قیام امام حسین(ع) پیش آمد و چون امام(ع) به سوى كوفه حرکت كرد ابن­ زیاد، عمر بن سعد را پیش خواند و به او دستور داد نخست به جنگ امام حسین(ع) برود و چون از آن فارغ شد به سوی محل حكومت خود یعنی ری حركت كند.

 پس از فرود آمدن امام حسین(ع) و یارانش در کربلا در دوم محرم سال 61 هجری،حر بن یزید ریاحی نامه­ ای به عبیداللّه بن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن امام(ع) در این سرزمین با خبر ساخت. در پی این نامه، عبیداللّه نامه ­ای خطاب به امام(ع) نوشت و به واسطه پیکی به دست آن حضرت(ع) رساند. او در این نامه چنین نوشته بود: «امّا بعد، اى حسین از فرود آمدنت در كربلا با خبر شدم؛ امیرمؤمنان - یزید بن معاویه- به من فرمان داده که لحظه­ ای چشم بر هم ننهم و شکم از غذا سیر نسازم تا آن كه تو را به خداى داناى لطیف ملحق ساخته یا تو را به پذیرش حكم خود و حکم یزید بن معاویه وادار نمایم. والسّلام».



نقل شده امام(ع) پس از خواندن این نامه، آن را به کناری پرتاب كرد و فرمود: «قومى كه رضایت خود را بر رضایت آفریدگارشان مقدّم بدارند رستگار نخواهند شد.» پیك ابن­ زیاد به حضرت(ع) عرض کرد: یا اباعبداللّه پاسخ نامه را نمی­ دهی؟ امام حسین(ع) فرمود: «پاسخش عذاب دردناک الهی است که به زودی او را فرا می­ گیرد.» پیك نزد ابن­ زیاد بازگشت و سخن حضرت(ع) را به او بازگفت. عبیدالله از این سخن امام(ع) به شدّت خشمگین شد و در تجهیز سپاه برای جنگ با امام(ع) همت گماشت.
 
ورود عمربن سعد به کربلا

عمر بن سعد، فردای آن روزی که امام حسین(ع) در کربلا فرود آمد - روز سوم محرم- به همراه چهار هزار نفر از مردم كوفه وارد کربلا شد. در چگونگی آمدن عمر بن سعد به کربلا گفته شده:«عبیدالله بن زیاد عمر بن سعد را فرمانده چهار هزار تن از كوفیان کرده و به او دستور داده بود تا آنان را به "[ری و] دَستَبی" برده با دیلمیانی که بر این منطقه چیره شده بودند، مبارزه کند. عبیداللَّه همچنین فرمان حکومت رى را نیز به نام عمر نوشته بود و او را به سمت فرمانداری این شهر برگزیده بود.

 پسر سعد به همراه یاران خود از کوفه بیرون رفت و در منطقه­ ای در بیرون كوفه به نام "حمام اعین" اردو زد. او براى رفتن به رى آماده مى‏ شد که موضوع قیام امام حسین(ع) پیش آمد و چون امام(ع) به سوى كوفه حرکت كرد ابن­ زیاد، عمر بن سعد را پیش خواند و به او دستور داد نخست به جنگ امام حسین(ع) برود و چون از آن فارغ شد به سوی محل حكومت خود حركت كند. ابن­ سعد جنگ با امام حسین(ع) را خوش نمى ‏داشت از این­ رو از عبیدالله خواست تا او را از این کار معاف بدارد؛ اما ابن­ زیاد معافیت او را منوط به پس دادن فرمان حکومت ری کرد. عمر بن سعد چون چنین دید از عبیدالله مهلت خواست تا در این باره اندکی بیندیشد.

او بازگشت تا با خیرخواهانش مشورت كند؛ اما با هر كه مشورت كرد او را از این كار باز می­ داشتند. از جمله کسانی که عمر بن سعد در این باره با آنان به مشورت پرداخت خواهرزاده ­اش حمزه بن مُغَیرة بن شُعبه بود. نقل شده حمزه نزد پسر سعد آمد و گفت: دایى جان ترا به خدا قسم مبادا به مقابله حسین بروی كه نافرمانی خدا كرده ‏اى و پیوند خویشاوندی­ ات را قطع كرده ‏اى؛ به خدا قسم اگر همه دنیا و زمین و داراییهایش، از آنِ تو باشد و تو از آن دست بشویى برایت بهتر از آن است كه خدا را در حالى ملاقات كنى که خون حسین را به گردن دارى. عمر بن سعد به او گفت: بی­گمان، به خواست خدا، این كار را بر عهده نخواهم گرفت.»

 او این سخن را گفت؛ اما همچنان شوق حکومت بر ری را در دل داشت. گفته شده او در آن شبی که از عبیدالله بن زیاد مهلت گرفته بود تا در کار خود بیندیشد اشعاری را با خود زمزمه می­ کرد و می گفت:«أ اترک ملک الری و الری رغبه   ام ارجع مذموماً بقتل حسین / و فی قتله النار التی لیس دونها     حجاب و ملک الری قرة عین» آیا ملک ری را ترک کنم و حال آنکه آرزوی من همان است یا آنکه با بدنامی و قتل حسین برگردم. در قتل حسین دوزخ است که بر کسی پوشیده نیست؛ ولی ملک ری موجب روشنایی چشم است.»

از عبداللَّه بن یسار جهنى نیز نقل شده که می­ گفت: «وقتى به عمر بن سعد دستور داده بودند به سوى حسین(ع) حركت كند، پیش وى رفتم؛ به من گفت: امیر( عبیدالله بن ­زیاد) به من دستور داد به سوى حسین حركت كنم؛ اما من این كار را نپذیرفتم. گفتم: خدایت قرین هدایت بدارد كار درستى كرده ­اى این کار را به عهده دیگران بینداز و خود از انجام این کار اجتناب کن و به سوى حسین نرو. سپس از نزدش بیرون آمدم. [هنوز مدت چندانی نگذشته بود که] كسى نزدم آمد و گفت: عمر بن سعد در حال جمع کردن مردم براى جنگ با حسین است. پس نزد پسر سعد بازگشتم؛ او نشسته بود و چون مرا دید روى از من برگرداند دانستم كه مصمم به حركت و رویارویى با حسین(ع) است از این­ رو [بدون اینکه سخنی بگویم] از نزدش بیرون آمدم.»

عمر بن سعد نزد عبیداللَّه بن زیاد رفت و گفت: «خداوند كارت را به صلاح دارد! تو این كار (فرمانداری شهر ری) را به من سپرده ­اى و مردم نیز از آن خبر یافته ‏اند، اگر صلاح می­ بینى آن را تنفیذ كن و كس دیگرى را از میان بزرگان كوفه، به سوى حسین(ع) روانه كن كه من براى تو در جنگ، سودمندتر و با كفایت­ تر از آنان نیستم. سپس تنى چند از بزرگان كوفه را نام برد. اما ابن­ زیاد به او گفت: نمى ‏خواهد بزرگان كوفه را به من بشناسانى درباره كسى كه مى‏ خواهم بفرستم از تو نظر نخواستم؛ اگر با سپاه ما مى‏ روى كه بهتر و گر نه فرمان ما را پس بفرست. عمر چون اصرار پسر زیاد را دید گفت: [به کربلا] می­ روم. پس با چهار هزار نفر سپاهی حركت كرد و فرداى روزى كه امام حسین(ع) در نینوا فرود آمده بود به آن جا رسید.»
 
آغاز گفتگوهای امام حسین(ع) و عمر بن سعد

عمر بن سعد پس از آمدن به کربلا «عزره (عروة) بن قیس أحمسى» را نزد امام حسین(ع) فرستاد و گفت: «نزد او برو و بپرس براى چه به این سرزمین آمده است و چه می­ خواهد؟» عزره از كسانى بود كه به امام(ع) نامه نوشته بود و ایشان را به کوفه دعوت کرده بود از این­ رو از رفتن نزد آن حضرت(ع) شرم كرد [و كار را به دیگرى حواله كرد.] عمر بن سعد این كار را به همه بزرگانى كه نامه به آن حضرت(ع) نوشته بودند، پیشنهاد كرد؛ اما آنان نیز از انجام این کار خوددارى كردند. «كثیر بن عبداللَّه شعبى»-كه مردى دلاور و بی­ باك بود و چیزى جلوگیر او در كارها نبود- برخاسته گفت: «من نزد حسین(ع) می­ روم و به خدا قسم اگر بخواهى او را غافلگیر كرده می­ كشم؟»

عمر بن سعد گفت: «نمی­ خواهم او را بكشى؛ ولى نزد او برو و بپرس براى چه آمده و چه مى‏ خواهد؟» كثیر به سوی اردوگاه امام حسین(ع) حرکت کرد. یکی از یاران سید الشهداء(ع) به نام أبو ثمامه صائدى چون او را دید، رو به امام حسین(ع) عرض كرد: «خداوند كارت را قرین صلاح بدارد اى اباعبداللَّه(ع)؛ شرورترین مردم زمین كه به خونریزى و غافل­كشى از همه جسورتر است به سوى تو می ­آید» سپس برخاسته نزد کثیر رفت و گفت: «[اگر می­ خواهى نزد امام(ع) بروی] شمشیرت را بگذار.» کثیر گفت: «نه به خدا قسم این كار را نخواهم کرد؛ من فرستاده­ ای بیش نیستم پس اگر سخن‏ مرا بشنوید پیغامى كه آورده ‏ام به شما مى ‏رسانم و اگر نپذیرید، از نزدتان باز می­ گردم.» أبوثمامة گفت: «پس من قبضه شمشیر تو را نگه می­دارم آنگاه سخنت را بازگو؟» گفت: «نه به خدا، دست تو به آن نخواهد رسید.» ابوثمامة گفت: «پس پیغامت را بگو تا من از طرف تو به حضرت(ع) برسانم وگرنه نمی­ گذارم به او نزدیك شوى زیرا تو مردى تبهكار هستى.» اختلاف بین آن دو بالا گرفت و کار به ناسزاگویی کشیده شد. كثیر پیش عمر بن سعد بازگشت و ماجرا را برای او بازگفت.

پس از بازگشت كثیر بن عبداللَّه، عمر بن سعد «قرة بن قیس حنظلى» را پیش خوانده از او خواست تا نزد امام حسین(ع) برود و از او بپرسد براى چه به اینجا آمده و چه می­ خواهد؟ قرة به سوی آن حضرت(ع) حرکت کرد. چون نگاه امام(ع) به او افتاد به یارانش فرمود: «آیا این مرد را مى ‏شناسید؟» حبیب بن مظاهر گفت: «آرى؛ او مردى است از طایفه حنظله از قبیله بنی­ تمیم و یكى از خواهرزادگان ماست؛ من او را مردى خوش عقیده می­ پنداشتم و گمان نداشتم در اینجا حاضر شود.» قره نزدیك آمد و پس از سلام به امام(ع)، پیام عمر بن سعد را به ایشان رسانید.

امام حسین(ع) به او فرمود: «مردم شهرتان به من نامه نوشتند که بدین جا بیایم حالا هم اگر مرا نمى‏ خواهند باز می­ گردم.» [قره برخاست تا نزد ابن­ سعد بازگردد] حبیب بن مظاهر رو به قره کرد و گفت: «واى بر تو اى قرة؛ آیا نزد قوم ستمگر باز مى ‏گردى؟ [بمان و] این مرد را كه خدا به وسیله پدرانش ما و ترا حرمت بخشیده یارى كن.» قرة به حبیب گفت: «پیش همنشین خویش باز می ­گردم و پاسخ پیغامش را به او می­ رسانم آنگاه در این باره فكرى خواهم کرد.» سپس برخاست و نزد عمر بن سعد بازگشت و سخن آن حضرت(ع) را به او باز گفت. عمر بن سعد از این پاسخ شاد شد و گفت: «امید دارم خداوند مرا از جنگ با او معاف بدارد.» پس نامه­ ای به عبیداللَّه بن زیاد نوشت و او را از سخن امام(ع) آگاه کرد. او در این نامه نوشته بود:

«به نام خداوند بخشنده مهربان. اما بعد؛ هنگامى‏ كه من نزد حسین بن على(ع) آمدم فرستادگان خود را نزد او فرستادم و از علت آمدن او به این سرزمین و آنچه می­ خواهد جویا شدم. حسین(ع) گفت: مردم این شهر به من نامه نوشتند و فرستادگانشان را پیش من فرستادند و از من خواستند به این جا بیایم؛ من هم آمدم، اكنون اگر آمدنم را خوش ندارند و از اندیشه ­ای که فرستادگانشان از آن با من سخن گفته‏ اند برگشته­ اند، از همین جا بازمی­ گردم.»

از حسان بن قائد (فاید) عبسى نقل شده که می­ گفت: «من نزد عبیداللَّه بن زیاد بودم كه نامه عمر بن سعد به او رسید. چون نامه را براى عبیداللَّه خواندند این شعر را بر لبانش جاری ساخت و گفت:« الان اذ علقت مخالبنا به         یرجو النجاة و لات حین مناص» یعنی: " اكنون كه چنگال ما به او بند شده می­ خواهد بگریزد اما دیگر راه فراری براى او نیست!" آن­ گاه نامه ­ای به عمر بن سعد نوشت و در آن عنوان کرد: « به نام خداوند بخشنه مهربان. اما بعد؛ نامه تو به دستم رسید و از آنچه که نوشته بودى آگاه شدم به حسین بگو او و همه یارانش با یزید بن معاویه بیعت كنند و چون چنین كردند آنگاه در باره كار او اندیشه خواهم كرد. و السّلام.»

چون نامه به دست عمر بن سعد رسید گفت: «گمان نمی­ کنم ابن­ زیاد سر سازش [با حسین(ع)] داشته باشد.»

برگرفته از پژوهشکده باقرالعلوم(ع)


ویدیو مرتبط :
عظمت شیعه در روز عاشورا -کربلا-عراق-امام حسین (ع)HD

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

امویان می خواستند امام حسین را فتنه گر معرفی کنند اما خبرنگاران روز عاشورا نگذاشتند/برخی خطبه‌خوانان با آرامش در جامعه مشکل دارند‌



اتفاقات عاشورا ,محمدرضا نوراللهیان

امویان می خواستند امام حسین را فتنه گر معرفی کنند اما خبرنگاران روز عاشورا نگذاشتند/برخی خطبه‌خوانان با آرامش در جامعه مشکل دارند‌

عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم گفت:برخی خطبه‌خوانان گویا با آرامش در جامعه مشکل دارند‌. برخی از اینان با رفتارشان، با تصمیمات‌شان و با توهین و جسارت‌هایی که به عقول و اندیشه جامعه می‌کنند، به جامعه ضربه می‌زنند. شایسته است به گفته‌هایشان سر و سامانی بدهند.

حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا نوراللهیان در پنجمین شب عزاداری‌های دهه دوم محرم در بنیاد امید ایرانیان  به موضوع نقش خبرنگاری، روایت‌گری و خبرپردازی در واقعه عاشورا پرداخت.

وی با بیان این‌که بیشترین بار مسئولیت خبرنگاری و روایت‌گری در رساندن وقایع و اتفاقات عاشورا بر عهده بانوان بود‌،گفت: من هیچ‌گاه فلسفه همراه بردن بانوان و دختران توسط حضرت سیدالشهدا در این سفر پرمخاطره را از این زاویه نمی‌دانستم.

 

بسیاری از بزرگان صدر اسلام که تعداد زیادی از آن‌ها از صحابه بنی‌هاشم و از بستگان اباعبدالله بودند به امام حسین‌(ع) اعتراض می‌کردند که حالا خودتان این راه را انتخاب کردید‌.

 

چرا خانم‌ها و بانوان را در این سفر پرمخاطره همراه خودتان می‌برید و حسین بن علی‌(ع) در پاسخ می‌فرمود: «قد شاءَاللّه اَنْ یَراهُنَّ سَبایا» خدا می‌خواهد که بانوان اسیر بشوند، البته مفهوم این سخن در تاریخ نگاری‌های عاشورا و در خیلی از مقتل‌ها روشن نشده است.

حجت‌الاسلام نوراللهیان در ادامه گفت: ابوریحان بیرونی می‌گوید در اسلام، بعد از خود اسلام و بعثت پیامبر، هبچ اتفاقی به بزرگی‌، عظمت‌، گستردگی و تاثیرگذاری عاشورا روی نداده است.

 

حتی هیچ حادثه‌ای در امم دیگر هم پدیده‌ای به وسعت‌، اهمیت و گستردگی عاشورا روی نداده است. اهمیت و بزرگی این واقعه را از تعداد و گستردگی اشعار و نوشته‌ها‌، ابراز احساسات در طول هزاره اخیر آن هم به خاطر واقعه‌ای که در نیم روز اتفاق افتاده می‌توان فهمید.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: قیام در مقابل ستم به رهبری نوه پیامبر اسلام به قصد اصلاح بوده است‌، طوری که واژه اصلاح در واژگان خود حضرت سیدالشهدا آمده است و در جایی می فرمایند: «لطلب ‌الاصلاح» من قیام کرده‌ام‌ و این پیشوای بزرگ باید در جایی امر رساندن پیام قیام خود را تعبیه می‌کرد. در عصری که تمامی رسانه‌ها در دست حاکمیت بود و حاکم هرگونه می‌خواست افکار را شکل می‌داد‌، دستگاه حاکم آن دوران هر مطلب خلافی را به جای مطلب حق جلوه می‌داد.

وی افزود: امام حسین‌(ع) با سیستمی مبارزه می‌کرد که هر چهره بزرگی را با رسانه می‌توانست تخریب کند. ابن ابی‌الحدید در جایی می‌نویسد وقتی بزرگان شام برای دیدار با اولین خلیفه عباسی برای رساندن برخی مسائل به بغداد رفته بودند می‌گفتند ما که 120 سال از بنی امیه حمایت کردیم تا وقتی بنی‌امیه سقوط نکرد ما نمی‌دانستیم که پیامبر خویشاوندانی غیر از معاویه هم دارد.

 

چنان تبلیغ کرده بودند رسانه‌ها‌، منبرها‌، نماز جمعه‌ها، امام دوشنبه‌ها و امام چهارشنبه‌ها که این حقایق به گوش مردم نمی‌رسید. چون هفتاد هزار منبر در اختیار حاکم بود و افکار را این‌گونه ساخته بود که پیامبر دو تا نوه پسری داشته است که اولی حسن(ع) بر معاویه شورش کرده است و دومی حسین(ع) بر خلیفه به حق رسول خدا یزید خروج کرده است. نتیجه این بوده که دوستی با معاویه عین اسلام معرفی می‌شده است.

حجت الاسلام نوراللهیان با اشاره به تبلیغات رسانه‌ای یزیدیان در واقعه عاشورا گفت: بعضی از لشکریان یزید در قبال کشتن حسین(ع) و یارانش‌،حتی انتظار قرب الهی را داشتند. وقتی رسانه دست حاکم است هر چه می‌خواهد انجام می‌دهد. آنها سعی می‌کردند با رسانه بر اندیشه‌ها‌ و افکار حمله ‌کنند و هر چه را می خواهند و هر طور که می‌خواند و به هر صورتی که می‌خواهند قضایا را توجیه کنند. این فضا، فضای سال 61 هجری است.


امام حسین می‌داند جنگی خواهد بود که افرادی در این جنگ کشته خواهند شد ولی باید افرادی باشند که اهداف، آرمان‌ها و مقاصد بلند این پیشوا را منعکس کنند.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: نقش زنان خبرنگار در تاریخ بعد از عاشورا بزرگ‌ترین و اصولی ترین نقشی است که توانسته است به عنوان یک کار اساسی، اهمیت این واقعه را به ما برساند. با توجه به زن بودن این بزرگواران کشته شدن آن‌ها برای حاکمیت بسیار گران تمام می شد‌، بنا‌بر این آن‌ها زنده می‌ماندند و در بین آن‌ها بانوانی بودند که می‌توانستند تا دل حادثه بروند و از نزدیک حادثه شاهد باشند تا بعد روایت کنند.

وی در ادامه افزود: در همه دنیا، خبرنگاری از حرفه‌های سخت محسوب می‌شود. و خبرنگارانی که حضرت امام حسین‌(ع) با خودشان برده بودند علاوه بر اینکه شاهد نزدیک ماجرا بودند، می توانستند تا دل کاخ یزید و کاخ ابن زیاد بروند و تمام حوادث را از زیر نظر بگذرانند. این زنان بزرگ کسانی نبودند که کسی در صحت گفته‌هایشان تردید ‌کند. این ها بهترین‌های عصر نهضت ابا عبدالله هستند. این‌ها تربیت شدگان دامان عفت فاطمه(س) هستند.

 

و فردی چون فاطمه بنت الحسین که خبرنگار کربلاست و بانویی محدثه است یکی از مسند‌های شیعه است. کسی که از پدرش، برادرش، مادرش، و با واسطه از مادربزرگش حدیث نقل کرده است. این خبرنگار زن‌، فاطمه بنت‌الحسین‌، دختر بزرگ امام حسین که مادر 6 شهید است تا فلسطین هم برای رساندن اخبار عاشورا، پیام و بیانیه‌های امام حسین‌(ع) رفته است‌ و روایات آن حضرت از روایات بسیار تاثیرگذار عاشوراست.

وی در ادامه گفت: حضرت سکینه دیگر راوی و خبرنگار حادثه عاشورا بود که انجمن ادبی مدینه بدون حضور او رنگ و جلایی نداشت. بسیاری از شاعران و ادیبان خاورمیانه در مجلس ادبی حضرت سکینه شرکت می‌کردند‌که بسیاری از سخنان بزرگ عاشورایی را این بزرگوار بر بال شعر و ادب نشانند و حادثه عاشورا با ادبیات و شعر، جهانی شد.

حجت الااسلام نورالهیان گفت: تهمت‌ها و بهتان‌ها بعد از عاشورا بر خانواده و بازماندگان حسین ابن علی‌(ع) بیشتر شد و کار تا جایی پیش رفت که ابن زیاد در جلسه خود می‌گوید حسین فتنه‌گر بود و ما به دلیل اینکه این مرد فتنه کرد با او مبارزه کردیم.


در عروج‌الذهب نوشته شده است که معاویه قبل از فوتش در نامه‌هایی به ابا عبدالله می‌نویسد حسین دست از فتنه بردار. تو امروز در مقابل امت جدت فتنه می‌کنی، تو از سران فتنه هستی. حاکم احساس می‌کند که می‌تواند تاریخ را تحریف کند او فکر می‌کند اراده او حکم الهی‌ساز است. احساس می‌کند خودش یکی از مطهرات است.

 

احساس می‌کند هر چه بخواهد، شدنی است. حاکم با داشتن رسانه در اختیار و شکل دادن افکار عمومی می‌خواهد به خودکامگی ادامه دهد. حکومت اموی می‌خواست امام حسین را فتنه‌گر معرفی کند اما خبرنگاران روز عاشورا نگذاشتند. خبرنگاران زن عاشورا که جز علی‌ابن‌حسین تنها بازماندگان عاشورا هستند نگذاشتند این حادثه پنهان بماند و در تاریخ این نقش را به خوبی ایفا کردند و عاشورا را زنده نگه داشتند.

وی در پایان سخنان خود به آشیب‌شناسی آیین‌های عاشورایی در کشورمان پرداخت و گفت: برخی خطبه‌خوانان گویا با آرامش در جامعه مشکل دارند‌. برخی از اینان با رفتارشان، با تصمیمات‌شان و با توهین و جسارت‌هایی که به عقول و اندیشه جامعه می‌کنند، به جامعه ضربه می‌زنند. شایسته است به گفته‌هایشان سر و سامانی بدهند.

گفتنی است از دیگر برنامه‌های این مراسم مقتل‌خوانی، مرثیه و مثنوی‌خوانی عاشورایی بود که با استقبال عزاداران حاضر مواجه شد.
/امید