اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
روایت «آمنه» از قبل، بعد و لحظه اسیدپاشی
نازنین سهامیزاده، کارگردان تئاتر «چشم در برابر چشم» میگوید: این کار، تئاتر مستندی است که به یکی از معضلات اجتماعی میپردازد؛ عمل غیرانسانی اسیدپاشی.
قرار بود معصومه هم بیاید؛ معصومه عطایی. قربانی اسیدپاشی كه شهریور ماه 89 به خاطر طلاق، پدرشوهرش بر صورت او اسید پاشید. قرار بود بیاید ماجرای آمنه بهرامی، یكی دیگر از قربانیان اسیدپاشی را روی صحنه تئاتر ببیند؛ «چشم در برابر چشم».
اما نیامد. در آخرین دقیقهها خبر داد كه نمیآید. شاید با خودش فكر كرده همان دردی كه كشیده و هنوز هم ادامه دارد، كافی است. با خودش گفته تحمل تجربه دوباره آن لحظه را ندارد. تصمیم گرفته آن روزها را دوباره مرور نكند و در خانه بماند. مثل خیلی از زنان دیگری كه شرایط معصومه و آمنه را دارند و بعد از واقعه، در و دیوار خانه تنها همدمشان شده است.
معصومه در خانه بود و آمنه همچنان در اسپانیا به دنبال درمان. هیچكدامشان در بازخوانی واقعه اسیدپاشی به آمنه نبودند. هنگامی كه عدهای به یاد آنها و دیگر قربانیان اسیدپاشی، در سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران جمع شده بودند تا این اتفاق تلخ و چند و چون آن را مرور كنند. آمنه البته با ارسال یك پیام صوتی، ابراز امیدواری كرد كه دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم: «امیدوارم با دیدن نمایشی که بر اساس زندگی من روی صحنه میرود کمی به فکر برویم و روزی برسد که هر یک از ما خوب زندگی کنیم و دیگر شاهد آسیبهای اجتماعی نظیر اسیدپاشی نباشیم. امیدوارم انسانهای شایستهای باشیم که اجتماع شایستهای را به وجود آوریم و بتوانیم با امنیت بیشتر زندگی کنیم. با دیدن این نمایش قدر سلامتی خود را بیشتر بدانید و به این نکته توجه کنید که آسیبرساندن به یک همنوع دردناک است.»
با این پیام و در غیاب آمنه و معصومه، سالن نمایش تاریك شد تا روایت تلخ آمنه بهرامی مرور شود. روایت هنگامی كه شور زندگی در آمنه موج میزد درست پیش از آنچه مجید موحدی بر سرش بیاورد، روایت لحظه فاجعه كه اسید سلولهایش را میخورد و در تلاطم این بود كه بیناییاش را از دست میدهد یا نه و روایتی از تلاش برای گرفتن حكم قصاص و سرانجام، بخشش.
«چشم در برابر چشم» تئاتر مستندی است كه با تكیه بر واقعیت و استفاده از اسناد و مدارك موجود، ماجرایی را كه چند سال پیش اتفاق افتاد اما هنوز تازه است، دوباره به تصویر میكشد. این نمایش، بر اساس روایت شفاهی آمنه بهرامینوا به نیابت از دهها زنی است كه در یك لحظه سوختند و دیگر از روبهرو شدن با آینه وحشت دارند.
این تئاتر مستند، شاید بیش از آن كه اتفاقی هنری باشد، زبانی برای بیان معضلی اجتماعی است؛ همانطور كه نازنین سهامیزاده، كارگردان این تئاتر هم اشاره میكند: «این اتفاق، اتفاق تئاتری مهمی نیست بلكه واقعه اجتماعی مهمی است كه احساس كردم باید آن را روایت كنم. به نظر من هركدام از ما در قبال چنین وقایعی مسئولیتهایی داریم. من در خودم این مسئولیت را احساس كردم كه این ماجرا را به صحنه تئاتر بكشانم. از مردم، هنرمندان و مسئولان هم توقع دارم در كنار ما بایستند و در كاهش چنین فجایعی نقش داشته باشند. این حمایت، به اندازه یك ساعت اینجا در سالن نشستن و گوش دادن به حرفهای یك قربانی اسیدپاشی است.»
چشم در برابر چشم، تراژدی روز جامعه را به ما نشان میدهد و یادآوری خوبی است به هنرمندان و مسئولان درباره جایگاه مهم هنر اجتماعی. سهامیزاده درباره این پیوند هنر و اتفاقات روز اجتماعی میگوید: «وقتی در روزنامهها میخواندم كه چنین اتفاق وحشتناكی رخ داده است، به شدت ذهنم مشغول میشد. تا این كه دو سال پیش از طریق یكی از دوستانم، به دیدن آمنه رفتم. به او گفتم دوست دارم فیلم مستندی درباره تو بسازم و از این پیشنهاد استقبال كرد.
بعد از ساخت این مستند، به او نزدیكتر شدم و دلم میخواست داستان زندگی او را كه در كتابی درباره او نوشته شده بود و ممكن بود به دلیل تعداد زیاد صفحات، خیلی از افراد آن را نخوانند، به مردم نشان دهم بنابراین از سیاوش حیدری خواستم نمایش چشم در برابر چشم را كه مهدی سجودی بر اساس روایت شفاهی آمنه بهرامینوا نوشته بود به نمایشنامه تبدیل كند.
من از مدتها قبل تصمیم گرفتم اجرایی از این آسیب اجتماعی داشته باشم اما منتظر بودم چهرههای شناخته شده هنری وارد عرصه شوند. دیدم این اتفاق نیفتاد و هنرمندان سرشناس به این واقعه نپرداختند بنابراین تصمیم گرفتم خودم دست به كار شوم. این موضوع، دغدغه مهمی برای من و جامعه بود كه میخواستم آن را با مدیوم متفاوتی به تماشاگر نشان بدهم.»
روایت بخشهای مختلف زندگی آمنه در این نمایش آنقدر دقیق، شفاف و ملموسند كه برای یك ساعت، همه ما آمنه میشویم و درد و رنج او را تحمل میكنیم. توضیحات و اشاره به وقایع و افرادی كه در طول این سالها در ماجرای آمنه نقش داشتهاند، بدون حذف و اضافه و سانسور انجام شده چرا كه آمنه خودش از ابتدا در جریان تمرین و اجرای این تئاتر بوده: «دیالوگهای این نمایش عینا مستنداتی است كه از زبان آمنه در كتاب نقل شده. آمنه از ابتدا در جریان بود كه میخواهم این تئاتر را بسازم و هنگامی كه كار را شروع كردیم، در تمرینات ما حضور داشت. از او خواستم به دیالوگها گوش كند و او گفت اتفاقات دقیقا همان است كه رخ داده و از این كه در این تئاتر، ماجرا مطابق با واقعیت پیش میرود خوشحال بود.»
آمنه این نمایش، به نمایندگی از آمنههای دیگر، به نقش قانون و قوه قضاییه اشاره میكند، از ناهمراهی بعضی مسئولان و كوتاهی عدهای از پزشكان و سختیهایی كه برای اختصاص بودجه درمانش متحمل شده انتقاد میكند، از تاخیر در صدور و اجرای حكم قصاص گلایهمند است و از اصرار برای خبردار نشدن رسانهها و فرصتطلبی بعضی از سازمانها به نام حقوق بشر در این میان میگوید. او از فشارهایی برای بخشش مجرم این ماجرا خبر میدهد، از لحظه سخت انتخاب برای بخشیدن یا نبخشیدن و در نهایت گذشت و پشیمانی. افسوسی كه كارگردان چشم در برابر چشم هم بر آن تاكید كرده «آمنه میگوید هر اسیدپاشی كه میشود خودم را مقصر میدانم و با خودم میگویم شاید اگر من قصاص را انجام داده بودم دیگر جرات انجام چنین كاری وجود نداشت.
مجید موحدی آزاد شد بدون این كه دیه آمنه را پرداخت كرده باشد، او حالا آزادانه زندگی میكند ولی آمنه همچنان در شرایط سخت درمان قرار دارد. مرز باریكی بین قصاص و بخشش هست. آمنه توقع داشت بعد از بخشش، قانون پیگیر مطالبات و حقش باشد. در این نمایش میبینیم كه همه از آمنه درخواست بخشش میكنند ولی روزی كه برای قصاص حاضر میشوند و امكان قصاص دارد ولی مجید را میبخشد، همه چیز برای او تمام میشود و به كلی فراموش میشود. دوست دارم تماشاگر فكر كند كه چرا آمنه از این بخشش، پشیمان است.»
سهامیزاده از كسانی هم كه ادعا میكنند برای كاهش خشونتهای اجتماعی دغدغه دارند اما تنها به حرف و فعالیت در فضای مجازی به جای انجام اقدامی موثر بسنده میكنند، دلخور است: «انتظار داشتم بعد از پخش خبر این نمایش، مسئولان یا فعالین حقوق اجتماعی و زنان، در این راه به ما كمك كنند اما هیچ اتفاقی نیفتاده. فكر میكنم كمی باید پز روشنفكریمان را كنار بگذاریم و وارد عمل شویم. این چنین خشونتهایی كه در جامعه رخ میدهد، اتفاقات مهمی است كه تك تك ما در قبال آنها مسئولیم.»
او درباره اسیدپاشیهایی كه اخیرا صورت گرفته هم ابراز ناراحتی كرده و میگوید: «شنیدهام كه اخیرا مورد جدیدی از اسیدپاشی در كشورمان اتفاق افتاده است. این اخبار بسیار ناراحتكننده است. امیدوارم با انجام كارهای فرهنگی و بازنمایی زوایای تلخ اینگونه اتفاقها، عقلانیت تماشاگر و احساس مسئولیت در بینندگان شدت بگیرد و هر كس به این فكر كند كه ما كجای این جریانیم و چه كاری میتوانیم بكنیم.
مثلا، مردمی كه در صحنه میایستند و به جای كمك به قربانی، تنها نظارهگر شرایط هستند نسبت به این شرایط و وظایفی كه دارند آگاه شوند. امیدوارم این نمایش جرقهای باشد كه با همراهی مردم و سایر هنرمندان، جریانساز باشد. آرزو میكنم این كارهای فرهنگی تاثیرگذار باشند، خلاءهای قانونی، حقوقی و درمانی درمورد اسیدپاشی شناخته و برطرف شود تا هم قربانیان این اتفاق تلخ به زندگی برگردند و هم با اعمال مجازات مناسب و راهكارهای پیشگیرانه، اسید و خشونت، قربانیهای دیگری نگیرند.» آرزویی كه كاش هرچه زودتر محقق شود.
ویدیو مرتبط :
روایت لحظه اسیدپاشی از زبان رییس بیمارستان ضیا
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
روایت آمنه بهرامی از قبل، بعد و لحظه اسیدپاشی/ از بخشش، پشیمانم/ تماشای مستند زندگی یک قربانی اسید
قرار بود معصومه هم بیاید؛ معصومه عطایی. قربانی اسیدپاشی كه شهریور ماه 89 به خاطر طلاق، پدرشوهرش بر صورت او اسید پاشید. قرار بود بیاید ماجرای آمنه بهرامی، یكی دیگر از قربانیان اسیدپاشی را روی صحنه تئاتر ببیند؛ «چشم در برابر چشم». اما نیامد. در آخرین دقیقهها خبر داد كه نمیآید. شاید با خودش فكر كرده همان دردی كه كشیده و هنوز هم ادامه دارد، كافی است. با خودش گفته تحمل تجربه دوباره آن لحظه را ندارد. تصمیم گرفته آن روزها را دوباره مرور نكند و در خانه بماند. مثل خیلی از زنان دیگری كه شرایط معصومه و آمنه را دارند و بعد از واقعه، در و دیوار خانه تنها همدمشان شده است.
معصومه در خانه بود و آمنه همچنان در اسپانیا به دنبال درمان. هیچكدامشان در بازخوانی واقعه اسیدپاشی به آمنه نبودند. هنگامی كه عدهای به یاد آنها و دیگر قربانیان اسیدپاشی، در سالن گوشه فرهنگسرای نیاوران جمع شده بودند تا این اتفاق تلخ و چند و چون آن را مرور كنند.
آمنه البته با ارسال یك پیام صوتی، ابراز امیدواری كرد كه دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم: «امیدوارم با دیدن نمایشی که بر اساس زندگی من روی صحنه میرود کمی به فکر برویم و روزی برسد که هر یک از ما خوب زندگی کنیم و دیگر شاهد آسیبهای اجتماعی نظیر اسیدپاشی نباشیم. امیدوارم انسانهای شایستهای باشیم که اجتماع شایستهای را به وجود آوریم و بتوانیم با امنیت بیشتر زندگی کنیم. با دیدن این نمایش قدر سلامتی خود را بیشتر بدانید و به این نکته توجه کنید که آسیبرساندن به یک همنوع دردناک است.»
با این پیام و در غیاب آمنه و معصومه، سالن نمایش تاریك شد تا روایت تلخ آمنه بهرامی مرور شود. روایت هنگامی كه شور زندگی در آمنه موج میزد درست پیش از آنچه مجید موحدی بر سرش بیاورد، روایت لحظه فاجعه كه اسید سلولهایش را میخورد و در تلاطم این بود كه بیناییاش را از دست میدهد یا نه و روایتی از تلاش برای گرفتن حكم قصاص و سرانجام، بخشش.
«چشم در برابر چشم» تئاتر مستندی است كه با تكیه بر واقعیت و استفاده از اسناد و مدارك موجود، ماجرایی را كه چند سال پیش اتفاق افتاد اما هنوز تازه است، دوباره به تصویر میكشد. این نمایش، بر اساس روایت شفاهی آمنه بهرامینوا به نیابت از دهها زنی است كه در یك لحظه سوختند و دیگر از روبهرو شدن با آینه وحشت دارند.
این تئاتر مستند، شاید بیش از آن كه اتفاقی هنری باشد، زبانی برای بیان معضلی اجتماعی است؛ همانطور كه نازنین سهامیزاده، كارگردان این تئاتر هم اشاره میكند: «این اتفاق، اتفاق تئاتری مهمی نیست بلكه واقعه اجتماعی مهمی است كه احساس كردم باید آن را روایت كنم. به نظر من هركدام از ما در قبال چنین وقایعی مسئولیتهایی داریم. من در خودم این مسئولیت را احساس كردم كه این ماجرا را به صحنه تئاتر بكشانم. از مردم، هنرمندان و مسئولان هم توقع دارم در كنار ما بایستند و در كاهش چنین فجایعی نقش داشته باشند. این حمایت، به اندازه یك ساعت اینجا در سالن نشستن و گوش دادن به حرفهای یك قربانی اسیدپاشی است.»
چشم در برابر چشم، تراژدی روز جامعه را به ما نشان میدهد و یادآوری خوبی است به هنرمندان و مسئولان درباره جایگاه مهم هنر اجتماعی. سهامیزاده درباره این پیوند هنر و اتفاقات روز اجتماعی میگوید: «وقتی در روزنامهها میخواندم كه چنین اتفاق وحشتناكی رخ داده است، به شدت ذهنم مشغول میشد. تا این كه دو سال پیش از طریق یكی از دوستانم، به دیدن آمنه رفتم.
به او گفتم دوست دارم فیلم مستندی درباره تو بسازم و از این پیشنهاد استقبال كرد. بعد از ساخت این مستند، به او نزدیكتر شدم و دلم میخواست داستان زندگی او را كه در كتابی درباره او نوشته شده بود و ممكن بود به دلیل تعداد زیاد صفحات، خیلی از افراد آن را نخوانند، به مردم نشان دهم بنابراین از سیاوش حیدری خواستم نمایش چشم در برابر چشم را كه مهدی سجودی بر اساس روایت شفاهی آمنه بهرامینوا نوشته بود به نمایشنامه تبدیل كند. من از مدتها قبل تصمیم گرفتم اجرایی از این آسیب اجتماعی داشته باشم اما منتظر بودم چهرههای شناخته شده هنری وارد عرصه شوند. دیدم این اتفاق نیفتاد و هنرمندان سرشناس به این واقعه نپرداختند بنابراین تصمیم گرفتم خودم دست به كار شوم. این موضوع، دغدغه مهمی برای من و جامعه بود كه میخواستم آن را با مدیوم متفاوتی به تماشاگر نشان بدهم.»
روایت بخشهای مختلف زندگی آمنه در این نمایش آنقدر دقیق، شفاف و ملموسند كه برای یك ساعت، همه ما آمنه میشویم و درد و رنج او را تحمل میكنیم.
توضیحات و اشاره به وقایع و افرادی كه در طول این سالها در ماجرای آمنه نقش داشتهاند، بدون حذف و اضافه و سانسور انجام شده چرا كه آمنه خودش از ابتدا در جریان تمرین و اجرای این تئاتر بوده: «دیالوگهای این نمایش عینا مستنداتی است كه از زبان آمنه در كتاب نقل شده. آمنه از ابتدا در جریان بود كه میخواهم این تئاتر را بسازم و هنگامی كه كار را شروع كردیم، در تمرینات ما حضور داشت. از او خواستم به دیالوگها گوش كند و او گفت اتفاقات دقیقا همان است كه رخ داده و از این كه در این تئاتر، ماجرا مطابق با واقعیت پیش میرود خوشحال بود.»
آمنه این نمایش، به نمایندگی از آمنههای دیگر، به نقش قانون و قوه قضاییه اشاره میكند، از ناهمراهی بعضی مسئولان و كوتاهی عدهای از پزشكان و سختیهایی كه برای اختصاص بودجه درمانش متحمل شده انتقاد میكند، از تاخیر در صدور و اجرای حكم قصاص گلایهمند است و از اصرار برای خبردار نشدن رسانهها و فرصتطلبی بعضی از سازمانها به نام حقوق بشر در این میان میگوید.
او از فشارهایی برای بخشش مجرم این ماجرا خبر میدهد، از لحظه سخت انتخاب برای بخشیدن یا نبخشیدن و در نهایت گذشت و پشیمانی. افسوسی كه كارگردان چشم در برابر چشم هم بر آن تاكید كرده «آمنه میگوید هر اسیدپاشی كه میشود خودم را مقصر میدانم و با خودم میگویم شاید اگر من قصاص را انجام داده بودم دیگر جرات انجام چنین كاری وجود نداشت. مجید موحدی آزاد شد بدون این كه دیه آمنه را پرداخت كرده باشد، او حالا آزادانه زندگی میكند ولی آمنه همچنان در شرایط سخت درمان قرار دارد. مرز باریكی بین قصاص و بخشش هست. آمنه توقع داشت بعد از بخشش، قانون پیگیر مطالبات و حقش باشد. در این نمایش میبینیم كه همه از آمنه درخواست بخشش میكنند ولی روزی كه برای قصاص حاضر میشوند و امكان قصاص دارد ولی مجید را میبخشد، همه چیز برای او تمام میشود و به كلی فراموش میشود. دوست دارم تماشاگر فكر كند كه چرا آمنه از این بخشش، پشیمان است.»
سهامیزاده از كسانی هم كه ادعا میكنند برای كاهش خشونتهای اجتماعی دغدغه دارند اما تنها به حرف و فعالیت در فضای مجازی به جای انجام اقدامی موثر بسنده میكنند، دلخور است: «انتظار داشتم بعد از پخش خبر این نمایش، مسئولان یا فعالین حقوق اجتماعی و زنان، در این راه به ما كمك كنند اما هیچ اتفاقی نیفتاده. فكر میكنم كمی باید پز روشنفكریمان را كنار بگذاریم و وارد عمل شویم. این چنین خشونتهایی كه در جامعه رخ میدهد، اتفاقات مهمی است كه تك تك ما در قبال آنها مسئولیم.»
او درباره اسیدپاشیهایی كه اخیرا صورت گرفته هم ابراز ناراحتی كرده و میگوید: «شنیدهام كه اخیرا مورد جدیدی از اسیدپاشی در كشورمان اتفاق افتاده است. این اخبار بسیار ناراحتكننده است.
امیدوارم با انجام كارهای فرهنگی و بازنمایی زوایای تلخ اینگونه اتفاقها، عقلانیت تماشاگر و احساس مسئولیت در بینندگان شدت بگیرد و هر كس به این فكر كند كه ما كجای این جریانیم و چه كاری میتوانیم بكنیم. مثلا، مردمی كه در صحنه میایستند و به جای كمك به قربانی، تنها نظارهگر شرایط هستند نسبت به این شرایط و وظایفی كه دارند آگاه شوند. امیدوارم این نمایش جرقهای باشد كه با همراهی مردم و سایر هنرمندان، جریانساز باشد. آرزو میكنم این كارهای فرهنگی تاثیرگذار باشند، خلاءهای قانونی، حقوقی و درمانی درمورد اسیدپاشی شناخته و برطرف شود تا هم قربانیان این اتفاق تلخ به زندگی برگردند و هم با اعمال مجازات مناسب و راهكارهای پیشگیرانه، اسید و خشونت، قربانیهای دیگری نگیرند.» آرزویی كه كاش هرچه زودتر محقق شود.
اخبار اجتماعی - خبر آنلاین