اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

راز قتل پدر زیر چرخ های ماشین دخترش


ساعت 13 و 30 دقیقه ظهر 28 بهمن ماه سال گذشته ماجرای تصادف مرموزی به کلانتری 106 نامجو مخابره شد و وقتی مأموران وارد عمل شدند پی بردند مرد موتورسواری به نام «کاظم» 55 ساله با وجود انتقال از خیابان دماوند به بیمارستان به خاطر شدت جراحات از پای درآمده است.

روزنامه ایران: ساعت 13 و 30 دقیقه ظهر 28 بهمن ماه سال گذشته ماجرای تصادف مرموزی به کلانتری 106 نامجو مخابره شد و وقتی مأموران وارد عمل شدند پی بردند مرد موتورسواری به نام «کاظم» 55 ساله با وجود انتقال از خیابان دماوند به بیمارستان به خاطر شدت جراحات از پای درآمده است.

مأموران در تجسس‌های میدانی خود را در برابر حادثه‌ مرموزی دیدند چرا که شاهدان تصادف ادعا کردند زن جوان که راننده خودرویی نقره‌ای رنگ بود ابتدا به موتور قربانی کوبیده و وقتی وی روی زمین افتاده از روی بدنش عبور کرده و گریخته است.وقتی با دستور بازپرس شعبه 6 دادسرای امور جنایی تهران ردیابی زن جنایتکار در دستور کار اداره 10 پلیس آگاهی قرار گرفت، کارآگاهان دریافتند در زمان حادثه موتورسوار رهگذری با دیدن این تصادف هولناک و فرار راننده از صحنه به تعقیب وی پرداخته است.

این مرد تحت تحقیق گرفته شد و گفت: وقتی دیدم زن جوان پس از حادثه گریخته است وی را تعقیب کردم تا اینکه با خودرویش به من کوبید و نتوانستم جلوی فرارش را بگیرم اما توانستم شماره پلاک خودروی نقره‌ای را یادداشت کنم.همین سرنخ کافی بود تا تجسس‌ها روی شناسایی صاحب خودرو متمرکز شود و کارآگاهان با توجه به اینکه پنهان‌کاری‌های زیادی صورت می‌گرفت در ایام عید پی بردند خودروی مرگ در زمان حادثه زیر پای دختر خانواده کاظم بوده است.

با وجود اینکه چنین تصوری باورکردنی نبود، کارآگاهان به تحقیقات اطلاعاتی پرداخته و مطمئن شدند الناز 22 ساله همان قاتل فراری پدر است.صبح دیروز این زن بازداشت شد و در حالی که می‌خواست ادعای بی‌گناهی کند وقتی مدارک پلیسی را دید لب به اعتراف هولناکی باز کرد.

الناز به تیم تحقیق گفت: 18ساله بودم که با شوهرم ازدواج کردم و تا سه ماه پیش از حادثه با وجود سختی‌های زیاد و اختلافات شدیدی که با شوهرم داشتم سعی کردم مدارا کنم تا اینکه تاب نیاوردم و به حالت قهر به خانه پدرم بازگشتم.وی افزود: از همان روز نخست پدرم با من مشکل پیدا کرده بود تا اینکه روز قتل با عصبانیت خانه را ترک کردم و سوار بر خودرو به حرکت درآمدم، پدرم نیز سوار بر موتورش دنبالم آمد و سعی داشت مرا به خانه‌اش بازگرداند، خیلی خشمگین بودم و برای خلاصی از دستش موتورش را زیر گرفتم اصلاً قصدی برای قتل نداشتم. وقتی صحنه تصادف را ترک کردم تصورم این بود پدرم مجروح شده است.

حتی موتورسواری تعقیبم کرد که او را هم از مسیر خارج کردم، بعد شنیدم پدرم کشته شده است از سویی می‌ترسیدم رازم را فاش کنم و از سوی دیگر عذاب وجدان داشتم.بنابر این گزارش، دختر جوان با اتهام قتل پدرش در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات پلیسی و قضایی ادامه دارد.


ویدیو مرتبط :
قتل پدر مقابل چشمان دخترش.شوک

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

افشای راز قتل پدر به دست دخترش بعد از 15 سال



جام جم:‌ نگاهی به پرونده زنی كه بعد از 15 سال به قتل پدرش اعتراف كرد.عذاب وجدان باعث شد اعتراف‌كنم.15 سال پیش ماموران آگاهی، گزارش قتل پیرمردی را دریافت كردند كه در خانه خود به قتل رسیده بود. در همان روزها یكی از دختران مقتول به نام شهلا، برادرش شهاب را به عنوان قاتل احتمالی پدر معرفی كرد.شهاب بازداشت، اما بیگناه تشخیص داده شد و راز این قتل همچنان سر به مهر ماند.

 

تا این‌كه چندی پیش یكی از دختران مقتول به نام شیرین به كلانتری مراجعه كرد و گفت 15 سال پیش پدرش را به قتل رسانده و اكنون می‌خواهد به قتل اعتراف كند.

مقتول 2 دختر و 3 پسر داشته كه برای مدت زیادی با خانواده خود زندگی نكرده‌اند. او سال 1351 همراه اعضای خانواده‌اش به بیروت و از آنجا به پاریس مهاجرت كرده اما به خاطر اختلافات شدید با همسرش، از یكدیگر جدا شده و از آن زمان به بعد نیز هركدام از اعضای خانواده زندگی جداگانه‌ای برای خود انتخاب كرده‌ بودند.

متهم در اعترافات خود به كارآگاهان می‌گوید: در 6 سالگی همراه خانواده‌ام به بیروت و از آنجا به پاریس رفتیم. پدر و مادرم به خاطر اختلافات شدیدشان بدون این‌كه طلاق بگیرند از هم جدا زندگی می‌كردند و من هم همراه شهاب و شهلا برای دورماندن از مزاحمت‌های پدر به لبنان رفتیم. اما پدرمان به دنبال ما به بیروت آمد و با توسل به زور من و خواهرم را پیش بستگانش در كشور بحرین برد.

پس از گذشت مدتی همراه برادرم به تهران آمدیم و پس از 2 سال زندگی با مادر و برادر دیگرم به نام شهرام به محل سكونت جدید رفتم و اطلاعی از پدرم نداشتم. پدرم همیشه افرادی را سراغم می‌فرستاد تا برایم ایجاد مزاحمت كنند و با توجه به این‌كه مصائب و مشكلات، پایانی نداشت تصمیم به كشتن پدرم گرفتم و نهایتا 15 سال پیش با قرار دادن پارچه روی دهانش او را به قتل رساندم.../جام جم