اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

راز قتل دختر جوان در انباری شماره 8 فاش شد



راز قتل دختر جوان در انباری شماره 8 فاش شد

راز پسر جوان که پس از قتل نامزدش قصد داشت با صحنه سازی از مجازات فرار کند، با کشف جسد دختر جوان در انباری شماره 8 ساختمان فاش شد.

به گزارش خبرنگار مهر، ساعت 1 و 45 دقیقه ششم دی ماه امسال، از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 یک فقره فوت مشکوک در داخل یکی از انباریهای یک مجتمع مسکونی در خیابان 194 غربی به کلانتری126 تهرانپارس اعلام شد .

با حضور ماموران کلانتری در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد جسد متعلق به زن جوانی است که آثار ناشی ضرب و جرح بر روی بدن وی به وضوح قابل مشاهده بود .

با حضور مأموران در محل، یکی از ساکنان مجتمع در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: ساعت 1 و 30 دقیقه بامداد پس از پارک ماشین ، قصد رفتن به آپارتمان خود را داشتم که ناگهان متوجه صدای تلفن همراه شدم که از انباری شماره 8 می آمد !! وقتی به سمت انباری رفتم، از آنجایی که در انباری فاقد قفل بود، در آن را باز کرده و زن جوانی را مشاهده کردم که درون انباری است . بلافاصله موضوع را به مدیر ساختمان اطلاع داده و وی نیز موضوع را به پلیس 110 خبر دادند .

با حضور مأموران کلانتری در محل ، بلافاصله از تمام اهالی مجتمع خواسته شد تا برای شناسایی هویت جسد در محل پارکینگ حاضر شوند. پس از حضور تمامی اهالی مجتمع در محل، ساکن واحد شماره یک ساختمان به نام "محمد . و" 26 ساله در اظهارات خود عنوان داشت که جسد متعلق به نامزدش به نام شیدا 20 ساله است که شب گذسته وی را به خانه پدرش در افسریه رسانده و اطلاعی از حضور وی در داخل انباری نداشته است.

با توجه به وجود آثار ضرب و جرح بر روی جسد و احتمال وقوع جنایت ، بلافاصله موضوع به قاضی کشیک دادسرای جنایی و پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد .

با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، پزشکی قانونی و عوامل تشخیص هویت در محل و انجام بررسی های اولیه مشخص شد که جسد از محل دیگری به این مکان منتقل شده است. به همین خاطر با توجه به دلایل و قرائن به دست آمده پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" تشکیل و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .

با آغاز تحقیقات ، نامزد شیدا در اظهارات اولیه به کارآگاهان گفت : " از شب گذشته که شیدا را به خانه پدرش واقع در افسریه رساندم ، دیگر او را ندیدم ".

 

اخبار,اخبارجدید,اخبار جالب

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ، در ادامه و با انجام همانگی با مقام قضایی به محل سکونت "محمد . و" در واحد شماره یک ساختمان رفته و در انجا با آثار شکستگی شیشه و ... ناشی از درگیری مواجه شدند . محمد در توضیحات خود به کارآگاهان گفت : " شیدا ، دیروز تا آخر شب در منزل من بود که با یکدیگر جر و بحثمان شد که در ادامه با یکدیگر درگیر شدیم .ساعت 2 و 30 دقیقه او را به مقابل خانه پدرش در افسریه برده و تحویل پدر و مادرش دادم و دیگر از او اطلاعی نداشتم تا اینکه صبح پنجم دی با تماس پدر شیدا متوجه شدم که او گم شده است. به همین علت و به همراه پدر و مادر شیدا به جستجوی او پرداخته اما پیدایش نکردیم و سرانجام ساعت هشت شب به کلانتری 126 مراجعه و اعلام فقدانی کردیم " .

"محمد " در خصوص علت تخریب قفل در ورودی آپارتمان خود نیز به کارآگاهان گفت : "زمانیکه شیدا را به خانه پدرش رسانده و به خانه بازگشتم ، متوجه شدم که کلید آپارتمان را در داخل خانه جاگذاشته ام . به همین علت مجبور شدم تا با تخریب قفل در ورودی آپارتمان ، وارد خانه شوم " .

با توجه به اظهارات "محمد" در خصوص رساندن شیدا به خانه پدرش ، کارآگاهان به تحقیق از پدر و مادر شیدا پرداختند . مادر شیدا نیز در اظهارات خود به کارآگاهان گفت : " ساعت 2 و 30 دقیقه پنجم دی ماه دخترم که به همراه نامزدش بیرون رفته بود به خانه بازگشت اما وقتی وارد خانه شد ، متوجه شدم که کاپشن به تن ندارد . بدون آنکه با من صحبت خاصی کند به طبقه پایین رفت و گوشی تلفن همراه پدرش را برداشت و به طبقه بالا بازگشت.

صبح آنروز من و پدرش هرچه در بالا را زده و او را صدا کردیم ، او در را باز نکرد و به همین علت مجبور شدم تا با کلید خودم در طبقه بالا را باز کنم اما شیدا خانه نبود !! به همین علت از آژانس محل پیگیر شده و متوجه شدم که شیدا ساعت سه بامداد همان شب ، آژانس گرفته و به خانه نامزدش در تهرانپارس رفته است . به همین علت با تلفن نامزدش تماس گرفته و او عنوان کرد که از او خبری ندارد . به همراه همسرم به خانه محمد رفته و زمانیکه وارد خانه شدیم ، کاپشن قرمز دخترم را به همراه کیفش ، در داخل اتاق پیدا کردیم که محمد عنوان داشت : "شیدا آنها را شب جا گذاشته و قرار بود تا آنها را برایش بیاورم" . پس از آن ، کاپشن و کیف دخترم را به من داد و هر سه نفرمان ، به کلانتری رفته و اعلام فقدان کردیم " .

در ادامه تحقیقات از اعضای خانواده شیدا ، پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده وی اظهار داشتند که در طول مدتی نامزدی شیدا و محمد ، بارها آنها با یکدیگر درگیر شده که هر بار شیدا توسط محمد مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود .

کاراگاهان اداره دهم در ادامه به تحقیق از راننده آژانس پرداختند . راننده آژانس نیز پس از حضور در اداره دهم ، در اظهارات خود به کاراگاهان گفت : ساعت 2 و 30 دقیقه به در منزل آقای... رفته و بعد از سوار شدن خانم جوانی ، به طرف تهرانپارس رفتیم ؛ در بین راه این خانم جوان چند بار به شخصی زنگ زد و گفت: "من دارم می آیم ؛ بیداری ؟" ؛ داخل کوچه شدیم و بعد از پیاده شدن زن جوان و پرداخت کرایه ، آنقدر منتظر ماندم تا ایشان وارد ساختمان و پس از آن از محل خارج شدم".

با توجه به شواهد به دست آمده از محل سکونت "محمد . و" و دیگر دلایل و قرائن بدست آمده که نشان از ارتکاب جنایت توسط وی داشت ، تحقیقات تخصصی از وی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و در حالیکه وی در مراحل اولیه منکر هرگونه اطلاع از ارتکاب جنایت شده بود ، اما سرانجام لب به اعتراف گشود و عصر دیروز در اعترافات اولیه خود به کارآگاهان گفت : " پس از آنکه شیدا به خانه بازگشت، با یکدیگر جر و بحثمان شد . در حالیکه اعصابم خرد شده بود ، با یکدیگر درگیر شدیم و من چندین بار سر شیدا را به قسمت های مختلف زدم که باعث شد او بیهوش شود". متهم در ادامه اظهارات خود مدعی شد: " به تصور اینکه شیدا بیهوش شده و پس از چند ساعت به هوش خواهد آمد، او را به انباری یکی از همسایه ها که خالی بود و قفل هم نداشت برده و آنجا گذاشتم !!! و تصور می کردم که یکی از همسایه ها او را پیدا خواهد کرد و به بیمارستان می رساند ".

سرهنگ کارآگاه علی آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات اولیه متهم در خصوص نزاع و درگیری منجر به قتل، متهم امروز برای ارائه توضیحات به داسرای امور جنایی اعزام شد که به دستور بازپرس پرونده قرار بازداشت موقت صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت./مهر

 


ویدیو مرتبط :
دزدی و قتل دختر جوان در مغازه!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

معمای پیچیده قتل دختر جوان در انباری شماره 8



پسر جوان وقتی با حکم قضات جنایی از اتهام قتل عمد تبرئه شد، تصور نمی‌کرد این حکم در دیوان عالی کشور نقض شده و او برای دومین بار به اتهام قتل نامزدش محاکمه شود. پسر جوان در جلسات دادگاه منکر قتل شده و مدعی است اعترافاتش تحت فشار بازجویی بوده است.

به گزارش جام جم، بامداد 6 دی91 به کلانتری 126 تهرانپارس خبر رسید جسد دختری در انباری یک مجتمع مسکونی در خیابان 194 غربی پیدا شده است. تیم جنایی به ساختمان مورد نظر رفتند و با مشاهده جسد دختری که آثار ضرب و جرح روی بدن او نمایان بود، رسیدگی به ماجرا را در دستور کار خود قرار دادند.

در آن بین، یکی از ساکنان مجتمع به کارآگاهان گفت: نیمه شب پس از آن که ماشینم را پارک کردم از داخل انباری شماره 8 زنگ گوشی تلفن همراه را شنیدم. در حالی که در انباری نیمه باز بود، جلو رفتم و ناگهان با جسد دختری ناشناس روبه رو شدم.

همزمان با نمونه برداری در انباری، پلیس از ساکنان مجتمع خواست برای شناسایی مقتول به پارکینگ بروند. به این ترتیب پسر 26 ساله ای به نام ایمان که در واحد شماره یک مجتمع زندگی می کرد به ماموران گفت مقتول، نامزد 20 ساله اش به نام شیداست.

کارآگاهان پس از شنیدن اظهارات ایمان، به خانه وی رفتند و با دیدن شیشه های شکسته، فرضیه درگیری را پیش روی خود قرار دادند.

این پسر در ادامه بازجویی ها گفت: روز 5 دی، شیدا به خانه ام آمد و تا آخر شب پیش من بود. پس از درگیری لفظی شیدا را به خانه پدرش در افسریه بردم و به تهرانپارس برگشتم. وقتی به مجتمع رسیدم ، فهمیدم کلیدهایم را داخل خانه ام جا گذاشته ام. به همین دلیل قفل را شکستم و وارد خانه شدم. دیگر از نامزدم خبری نداشتم تا این که پدر شیدا با من تماس گرفت و گفت دخترش گم شده است. من همراه پدر و مادر نامزدم هر جایی را که به ذهن مان می رسید زیر پا گذاشتیم، اما هیچ اثری از او به دست نیاوردیم.

اعتراف به قتل
پلیس در تحقیق میدانی دریافت شیدا و ایمان بارها در دوره نامزدی با هم درگیر شده بودند. بر همین اساس، فرضیه قتل توسط ایمان قوت گرفت . بازجویی از ایمان ادامه داشت تا این که او لب به اعتراف گشود و گفت: پس از آن که شیدا دوباره به محل زندگی ام برگشت، دعوایمان از سر گرفته شد. در جریان جر و بحث، کنترل اعصابم را از دست دادم و سر شیدا را به در و دیوار زدم که او بیهوش شد. در حالی که تصور می کردم نامزدم بیهوش شده است او را به انباری شماره 8 بردم و رها کردم. پیش خودم می گفتم یکی از همسایه ها شیدا را پیدا می کند و به بیمارستان می رساند؛ اما شیدا مرده بود.

متهم به قتل در ادامه منکر اعترافات خود شد و گفت من مرتکب قتل نامزدم نشدم، اما بازپرس برای او به اتهام قتل عمد قرار مجرمیت صادر کرد و پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

پسر جوان در جلسه دادگاه در دفاع از خود گفت: شیدا به خانه ام آمد و با هم درگیر شدیم. پس از دعوا من او را به خانه پدرش رساندم و خبر ندارم چطور کشته شده و جنازه اش در انباری خانه من گذاشته شده است. من او را نکشتم و تحت فشار در اداره آگاهی، به قتل اعتراف کردم.

در پایان این جلسه، هیات قضایی وارد شور شده و متهم را به پرداخت دیه و حبس محکوم کردند.

نقض رای
پس از صدور حکم ، اولیای دم به رای دادگاه اعتراض کرده و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات دیوان عالی پس از بررسی پرونده، رای دادگاه را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستادند.

صبح دیروز ایمان برای دومین بار پای میز محاکمه قرار گرفت. اولیای دم در این جلسه هم برای قاتل دخترشان تقاضای قصاص کردند.

وکیل اولیای دم اظهار کرد: با توجه به اعتراف صریح متهم در تحقیقات مقدماتی و گزارش پزشکی قانونی درباره وجود آثار درگیری روی بدن مقتول و تناقض گویی های متهم، ارتکاب قتل توسط او محرز است .

در ادامه رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به ایمان از او خواست به دفاع از خود بپردازد که متهم با رد اتهامش گفت: من و شیدا صیغه محرمیت خوانده بودیم و نامزد بودیم. من مرتکب قتل او نشدم و ابتدا واقعیت را گفتم. اعترافاتم نیز تحت فشار بازجویی بوده است. قبول دارم اختلافاتی داشتیم اما با هم درگیر نشدیم. شب حادثه حدود ساعت 2، شیدا را به خانه شان رساندم. در مدتی که با هم بودیم من هیچ وقت او را کتک نزدم. حتی یک بار من از او کتک خوردم.

رئیس دادگاه: زمان قتل اعتیاد داشتی؟
متهم به قتل: بله . متادون مصرف می کردم.

رئیس دادگاه: اگر نامزدت را نکشتی، چطور جسد او در انباری خانه تو پیدا شد؟
متهم به قتل: نمی دانم. او حتی یک بار از من خواست انباری خانه را به او اجاره دهم.

رئیس دادگاه : پتویی که کنار جسد پیدا شده، متعلق به خانه تو بوده، در این خصوص چه توضیحی داری؟
متهم به قتل: من در آپارتمانم سه پتو داشتم که شیدا از من خواست ، یکی از آنها را در انباری بگذارم.

پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش ، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.

 

 اخبار حوادث  -  جام جم