اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

دیپلماسی با محوریت حضرت زهرا(س)


یکی از رهبران پیشین کشورهای عربی که نسب او به پیامبر اکرم (ص) می‌رسید، درخواست کردند با مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی دیدار کنند. آقای بروجردی ابتدا نپذیرفتند و دلیلی برای این دیدار نمی‌دیدند، اما آن رئیس کشور از طریق یکی از علمای تهران سبب ملاقات را اهدای قرآنی نفیس اعلام کرد و آقای بروجردی به احترام کلام خدا پذیرفت

احمد مسجد جامعی در شهروند نوشت: یکی از رهبران پیشین کشورهای عربی که نسب او به پیامبر اکرم (ص) می‌رسید، درخواست کردند با مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی دیدار کنند. آقای بروجردی ابتدا نپذیرفتند و دلیلی برای این دیدار نمی‌دیدند، اما آن رئیس کشور از طریق یکی از علمای تهران سبب ملاقات را اهدای قرآنی نفیس اعلام کرد و آقای بروجردی به احترام کلام خدا پذیرفت. در زمان دیدار، آقای بروجردی باز به احترام قرآن به‌پاخاست و درحالی‌که همه ایستاده بودند، به تلاوت آیاتی از همان قرآن پرداختند. روشن بود که ایشان میل نداشتند هیچ برداشت سیاسی از این دیدار صورت گیرد.

بلافاصله پس از آن، آقای بروجردی سلسله نسب خود را تا امام مجتبی علیه‌السلام، یک‌یک و از حافظه برشمرد، چنانکه مایه شگفتی همگان شد. ظاهرا هنگام شمردن به جدّ مشترک خود و آن میهمان بلندپایه که از اهل سنت بود، اشاره کرده بودند. به گفته حاضران شگفتی آن میهمان تا مدت‌ها پابرجا بود و حکایت این دیدار در محافل نقل می‌شد. این حرکت از چند سو هدف آقای بروجردی را در وحدت امت اسلامی تامین می‌کرد. نخست قرآن و بعد عترت. قرآن که دلیل تشکیل این گفت‌وگو شد و عترت که نسب هر دو فارغ از مقام و منزلت سیاسی و دینی به حضرت زهرا(س) می‌رسید.

هنوز هم می‌توان با تمسک به نام زهرای مرضیه به هدف وحدت امت اسلامی نزدیک شد. در طول تاریخ با این‌که کشتارهای گسترده‌ای از خاندان پیامبر کردند، این خاندان بزرگوار همچنان پابرجا ماندند و رشته‌ای پیوسته از همان نسب، آنان را در همه جای دنیا و در همه زمان‌ها پیوند می‌داد و می‌دهد.

این خود شاهدی است بر درستی کلام الهی که کوثر را به رسول خدا نوید داده بود و همچنین این حدیث نبوی که همه نسب‌ها تا روز قیامت قطع خواهد شد مگر نسب و حسب من.
هرچند داشتن انتساب به عترت لزوما به معنای تشیع نبوده و نیست؛ از همان سال‌های نخست هجری، سادات در جامعه وضع ممتازی داشتند و مردم می‌کوشیدند از طریق ایشان با پیامبر خدا نسبت پیدا کنند. بنابر نشانه‌های بسیار معلوم است که در مناطق گوناگون جهان اسلام، سادات حتی از نظر ظاهری و لباس و شمایل و آرایش خود را از دیگران متمایز می‌کردند؛ مثلا در خلافت مامون که امام هشتم علیه‌السلام به ولایت عهدی برگزیده شد، جامه سیاه بنی‌عباسی را به جامه سبز بدل کردند. یا سعدی در گلستان از شیادی یاد می‌کند که گیسو بافته بود و دعوی می‌کرد که نسب به علویان برده است. داستانی دیگر در دفتر سوم مثنوی معنوی آمده است که در آنجا خطاب به یک منتسب به پیامبر گفته شده است:  

شیر را بچه همی ماند بدو
تو به پیغمبر چه می‌مانی بگو

سال‌ها پیش که در وزارت ارشاد بودم، متوجه شدم که در سرعنوان‌های کتابخانه ملی ایران کلمه «سید» را جزو اسم محسوب نمی‌کنند. با نظر کارشناسان در طبقه‌بندی ISBN ایران که در زمان مسئولیتم در ارشاد طراحی و راه‌اندازی شده بود، برخلاف آن رویه، کلمه «سید» را جزیی از نام می‌آوردیم. بعدها از کتابخانه ملی هم خواستیم به همین شیوه رفتار کند. این مباحث زمانی به طول انجامید و مخالف و موافق داشت تا سرانجام به نتیجه رسید و همان روال و رویه شابک در ثبت مشخصات پدیدآورندگان پذیرفته شد.

به هر حال همه سادات نسب به فاطمه زهرا می‌رسانند و حضرت در وصیت‌نامه خود به امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: سلام مرا به فرزندانم تا روز قیامت برسان. این حسب و نسب مشترک پایه‌ای است که می‌تواند زمینه‌ساز وحدت بین مسلمین در این‌سو و آن‌سوی جهان باشد. سیداشرف‌الدین گیلانی، شاعر پرآوازه عصر مشروطیت در یکی از سروده‌هایش به نکته‌ای اشاره می‌کند. او می‌گوید من از طریق مادر از فرزندان حضرت فاطمه هستم، در نتیجه سیدم و نام خود را سیداشرف‌الدین گذاشته بود.

حرکت نمادین آقای بروجردی در بطن خود حامل پیام وحدت حول محور قرآن و عترت است، قرآنی که بحق اهل بیت مفسر آن هستند. اگر فقط همین یک اصل را بپذیریم، بخش عمده‌ای از مشکلات و تفرقه‌ها و خشونت‌های این‌سوی عالم برطرف خواهد شد. بسیار بجاست که دستگاه دیپلماسی و دینی ما با این رویکرد به مسأله وحدت بین مسلمانان و اجزای آن، به‌ویژه با رویکرد به محوریت حضرت زهرا بپردازد؛ همچنانکه مرحوم آقای بروجردی در جلب نظر آن میهمان به بحث‌های سنتی کلامی روی نکرد و قصد چنین کاری هم نداشت، بلکه از موضع فراتری عمل کرد که به شیفتگی طرف مقابل به این رفتار انجامید. باری مرحوم آقای بروجردی با درایت و کیاست، شیوه‌ای در دفاع از اهل بیت ابداع کرد که هنوز جا دارد از آن پیروی شود.
میلاد زهرای مرضیه مبارک باد!


ویدیو مرتبط :
حجة الاسلام حسین شریفیان - محوریت حضرت زهرا علیهاسلام

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

سخنان عصمت کبری، حضرت فاطمه زهرا



فاطمه زهرا(س)



1. في حق الأم: إلزم رجلها فان الجنة تحت أقدامها.

در حق مادر: پای مادر را ببوس چرا که بهشت زیر پای اوست.




2. الجاد عزّ للاسلام... و الامر بالمعروف مصلحة للعامة و القصاص حقّنا للدماء.


جهاد کردن عزت اسلام است... و امر به معروف موجب صلاح عموم مردم می شود و قصاص حق است بر خون.


3. من أصعد إلی الله خالص عبادته، أهبط الله إلیه أفضل مصلحته.

کسی که خالصانه برای عبادت خدا برخیزد خداوند متعال بهترین مصلحت ها را برای او قرار می دهد.

4. ما یصنع الصائم بصیامه إذا لم یصن لسانه، و سمعه و بصره، و جوارحه.

روزه دار از روزه، خود بهره نمی گیرد اگر زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکند.

5. البشر فی وجه المؤمن یوجب لصاحبة الجنة.

خوش روئی در چهره ی مؤمن، بهشت را برای صاحبش واجب می کند.

6. في المائدة أثنتا عشرة خصلة، یجب علی کل مسلم أن یعرفها: فأما الفرض: فالمعرفة و الرضا و التسمیة و الشکر. و أما السنّة: فالوضوء قبل الطعام، و الجلوس علی الجانب الأیسر، و الأکل بثلاث أصابع و أما التأدیب: فالأکل بما یلیک، و تصغیر اللقمة، و المضغ الشدید، و قلّة النظر في وجوه الناس.

در غذا دوازده خصلت می باشد و لازم است بر هر مسلمان که آن را بداند. اما واجب آن: معرفت کسب کردن، رضایت داشتن، بسم الله گفتن، شکر نمودن. اما مستحبات آن: قبل از غذا وضو بگیرد و به سمت چپ بنشیند (سنگینی خود را به سمت چپ قرار دهد) و با سه انگشت غذ بخورد.و اما ادب در این است که از آنچه مقابلش است بخورد و لقمه را کوچک بردارد. غذا را خوب بجود و کمتر به چهره مردم در حال غذا خوردن نگاه کند.

7. خیر للنساء أن لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال.

بهترین زنان، زنانی هستند که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز آنان را نبینند.

8. الویل ثم الویل لمن دخل النار.

وای وای وای برای کسی که وارد جهنم شود.

9. حین سألها رجل عن طریق زوجته هل أنا من شیعتکم؟ فقالت إن کنت تعمل بما أمرناک و تنتهي عمّا زجرناک عنه فأنت من شیعتنا و إلا فلا. و قالت: شیعتنا من خیار أهل الجنة، و کل محبینا و موالي أولیائنا، و معادي أعدائنا و المسلّم بقلبه و لسانه لنا. لیسوا من شیعتنا إذا خالفوا أومرانا و نواهینا في سائر الموبقات، و هم مع ذلک في الجنة ولکن بعدما یطهّرون من ذنوبهم بالبلایا و الرزایا، و في عرصات القیامة بأنواع شدائدها، و في الطبق الأعلی من جهنم بعذابها إلی أن نستنقذهم بحبنا منها، و ننقلهم إلی حضرتنا.

هنگامی که مردی از طریق همسرش از حضرت سئوال کرد آیا من از شیعیان شما هستم؟ حضرت فرمودند: اگر به آنچه تو را امر کردیم عمل می کنی و از آنچه تو را نهی کردیم پرهیز می کنی پس تو از شیعیان ما هستی و گرنه خیر. و فرمودند: شیعیان ما از بهترین های اهل بهشتند و همچنین تمام دوستداران ما و دوستداران دوستداران ما و دشمنان دشمنان ما و کسی که قلباً و زباناً تسلیم ما است. و نیست از شیعیان ما کسی که مخالفت امر و نهی ما را انجام دهد اگر چه اینان هم با این حال وارد بهشت می شوند ولی بعد از آنکه در دنیا از گناهانشان به سبب بلاها و سختیه پاک شدند و در عرصه های قیامت با انواع سختی هایش و پاک شدند به سبب عذاب در طبقات بالای جهنم تا اینکه نجات دهیم ما آنها را به سبب محبتی که به ما دارند و آنها را به نزد خودمان انتقال دهیم.

10. اللهم إني إسئلک بمحمد المصطفی و شوقه إلیّ، و ببعلي علي المرتضی و حزنه علیّ و بالحسن المجتبی و بکائه عليّ، و بالحسین الشهید و کابته عليّ، و ببناتي الفاطمیات و تحسّرهن عليّ، أن ترحم و تغفر للعصاة من أمة محمد و تدخلهم للجنة إنک أکرم المسؤولین و أرحم الراحمین.

خدایا به درستی که از تو می خواهم به حقّ محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و اشتیاق او نسبت به من و به حق شوهرم علی مرتضی و غم و اندوهی که از او بر من است و به حقّ حسن مجتبی و گریه های او بر من و به حقّ حسین شهید و غم و اندوه او بر من و به حقّ دختران من و پـَر ریختن آنها بر من، که رحم کنی و ببخشایی از گنهکاران از امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آنها را داخل بهشت گردانی چرا که تو بهترین جواب دهندگان و رحم کننده ترین رحم کنندگانی.