اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

دهنوی: التماس میکردند که در سپاهان بمانم!


دیروز خبری منتشر شد از طریق ارگان های خبری باشگاه سپاهان مبنی بر اینکه مسئولان این باشگاه از قاسم دهنوی هافبک پرسپولیس به خاطر کلاهبرداری، به دادسرای عمومی و انقلاب شکایت کرده اند!

خبرآنلاین: دیروز خبری منتشر شد از طریق ارگان های خبری باشگاه سپاهان مبنی بر اینکه مسئولان این باشگاه از قاسم دهنوی هافبک پرسپولیس به خاطر کلاهبرداری، به دادسرای عمومی و انقلاب شکایت کرده اند! این خبر می تواند یک بمب حاشیه باشد اما بالاخره باید نظر دهنوی را هم جویا شد. به همین خاطر با قاسم تماس گرفتیم اما مثل همیشه پاسخگو نبود تا اینکه از طریق پیامک و برقراری ارتباط چند دقیقه ای با قاسم  صحبت کردیم. گفت و گویی که در شماره روز دوشنبه روزنامه خبرورزشی منتشر شده است.

 *آقای دهنوی چرا جواب تلفن نمی دهی؟!

شرمنده، آمده ام پرسپولیس و همه می گویند نباید زیاد مصاحبه کنی.

*اما وقتی تراکتورسازی بودی، تقریبا هر روز مصاحبه می کردی!

بله آن زمان اوضاع فرق می کرد. پرسپولیس مثل تراکتورسازی نیست. من باید بیشتر مراقب باشم.

*ماجرای شکایت سپاهانی ها از خودت را شنیدی؟

بله. البته خودم که نمی دانستم چه خبر است، یک خبرنگار به من زنگ زد و این خبر را خواند. واقعا تعجب کردم.

*یعنی شکایت سپاهان از تو تعجب آور بود؟

تعجب آور که نه، خنده دار است!

*چطور؟

خودشان از من دعوت کردند بروم اصفهان در حالی که می دانستند با پرسپولیس قرارداد دارم، خودشان بلیت هواپیما گرفتند، خودشان هتل رزرو کردند، با اتومبیل خود باشگاه آمدند دنبال من و هزاران اتفاق افتاد، در نهایت خودشان OK کردند که به پرسپولیس بروم، حالا نمی دانم چه شده است. چرا دست از سرم برنمی دارند و نمی گذارند بازی کنم. مگر با رضایتنامه همین سپاهانی ها، موفق نشدم کارت بازیم را بگیرم، پس چرا دست از سرم برنمی دارند؟!

*الان موضوع دقیقا چیست؟ تو مگر پولی که از سپاهان گرفته بودی را پس ندادی؟

ببینید، من تمام مدارک، متن قراردادها و پولی که از سپاهان گرفتم را به وکیلم، آقای ابراهیمی دادم تا به دست سپاهانی ها برساند. قرار بر این بود که شنبه این هفته یا هفته قبل، تمام مدارک به سپاهانی ها داده شود.

*چقدر پول بود؟

روزی که رفتم اصفهان، باشگاه سپاهان 50 درصد قرارداد مرا به صورت نقدی به حسابم واریز کرد. این پولی بود که من به آنها بدون یک ریال کمترو  بیشتر پس دادم.

*قراردادت چطور؟

قراردادم که چند برگه کاغذ بود و بر اساس آن، سپاهانی ها موافقت کردند کارت بازی من برای پرسپولیس صادر شود. دیگر بهانه ای نبود. من همه چیز را به دست وکیلم سپردم.

*حالا مطمئنی وکیلت همه چیز را به سپاهانی ها تحویل داده؟

بله تقریبا... نمی دانم ولی فکر می کنم تحویل داده باشد. عین وجهی که نقدا به حسابم واریز شده بود، با یک چک روز در وجه باشگاه سپاهان به وکیلم دادم تا مشکلی پیش نیاید. حالا آمده اند و مته به خشاش می گذارند.

*بالاخره آنها یک مدرکی دارند که طبق آن رفتند و از تو شکایت کرده اند، آن مدرک چیست؟

به خدا به همین ماه مبارک قسم می خورم که نمی دانم قضیه چیست. اصلا این افراد به چه دلیلی از دست من شاکی هستند؟ به خدا درست نیست آدم در این ماه مبارک دروغ بگوید. اولا بحث ما فقط بحث مالی بود نه چیز دیگر در ضمن آنها نباید چیزی بیشتر از آن چه به من داده اند، بخواهند. چند ماه است روز و شب برایم نگذاشته اند. چرا باید این همه فشار روی من باشد؟ چرا باید این همه شیطنت کنند. می خواهند افکار عمومی را برعلیه من کنند. ما بازی داریم با ذوب آهن و به همین خاطر فشار روی من است. البته می دانم همه اش به خاطر چیست، فقط به خاطر آن تماس لعنتی!

*تماس لعنتی با کی؟

با آقای رحیمی. ایشان به من زنگ زد و هر چه از دهنش درآمد به من گفت. هر چه که فکرش را بکنید.

*مثلا چه حرف​هایی؟

به من گفت کلاهبردار، شارلاتان، گفت تو کلاش هستی. من هیچ جوابی به ایشان ندادم، فقط گفتم شما را به خدا واگذار می کنم. او گفت با خانواده ات آمدی اصفهان پول ما را خوردی و داری می روی ولی من سکوت کرده بودم. به خدا نمی دانستم باید چه می گفتم. عصبانی بودم، یکسری جواب هم به او دادم ولی ای کاش آن چه مستحقش بود را می گفتم!

*** در این لحظه تماس مان با دهنوی قطع می شود و هر چه با او تماس می گیریم جواب نمی دهد. باز هم متوسل به ارتباط پیامکی می شویم که دهنوی در جواب پیامک می دهد و می نویسد گرفتار پلیس شده ام، چند دقیقه دیگر خودم زنگ می زنم. بعد از چند دقیقه، دوباره تماس برقرار می شود...

*چه شد، چرا قطع کردی؟

پلیس راهنمایی و رانندگی بود. دید داشتم با موبایل حرف می زدم، گفت اگر به من لباس پرسپولیس را ندهی، جریمه ات می کنم. مجبور شدم گوشی را قطع کنم تا کار این بنده خدا را راه بیندازم. بگذریم، کجا بودیم؟

*گفتی رحیمی به تو زنگ زد و توهین کرد...

آهان! حالا نمی دانم در آن شرایط از کجا این خبر درز کرده بود که من بعد از برگشتن از اصفهان، رفته ام و با استقلالی ها قرارداد بسته ام. این مساله بیش از هر چیزی سپاهانی ها را عصبانی کرده بود. من هر کسی که این شایعات را ساخت، واگذار می کنم به خدا چون حقم نبود این طور علیه ام جوسازی کنند.

*بعد چه شد؟

به خاطر یکسری گیر و گرفتاری که داشتم، نتوانستم جواب آقای رحیمی را بدهم. در آن روزها اگر خانواده ام هم زنگ می زد جواب نمی دادم، حالم خوب نبود ولی رحیمی به خودش گرفت. بعد خودم تماس گرفتم و گفتم می خواهم با سپاهان بروم اردوی اسلوونی. گفتم کارم را درست کنید که بروم ولی رحیمی خیلی عصبانی بود. فکر کرد می خواهم سر کارش بگذارم. محرم نویدکیا هم شاهد است. به او زنگ زدم و همه چیز را گفتم. گفتم آقامحرم این حرف ها چیست که رحیمی به من می زند. من می خواهم یکسال در این تیم بازی کنم و حتما چشم در چشم یکدیگر می شویم. یعنی چی که هر چه دلش می خواهد به من می گوید اما محرم گفت بی خیال این حرف ها شو و برو فوتبالت را بازی کن. به هر حال نویدکیا آدم صادقی است و همه چیز را می گوید. به خدا قسم می خورم دلم بدجوری از رحیمی گرفته بود و دیگر نمی خواستم حتی یک دقیقه هم در سپاهان بمانم. از طرفی زلاتکو کرانچار هم مرا می خواست و دوست داشت در این تیم بمانم ولی حقیقتش را بگویم؛ دلم نمی خواست بمانم. جای من سپاهان نبود. باید می رفتم یک باشگاه دیگر. دیگر دوست نداشتم بمانم. به خدا سه روز بیشتر سپاهان نبودم و یک روز یا دو روز بیشتر با آنها تمرین نکردم. حالا تعجب می کنم از رفتارشان.

*البته این حرف هایی که می زنی برای همه تعجب برانگیز است اما تو که در بطن ماجرا بودی چرا تعجب می کنی؟

از اینکه این همه با من تماس گرفتند. در 24 ساعت، 25 ساعت با من تماس می گرفتند. گوشی تلفنم داشت می سوخت از بس تماس داشتم. پاسپورتم را فرستادم تا برایم ویزای سفر به اسلوونی را بگیرند ولی در نهایت چه شد؟ الان رفته اند و شکایت کرده اند. یک زمانی برای رفتن از این شهر به آن شهر هم برایم هر کاری می کردند، نمی خواهم برخی حرفها را بزنم ولی التماسم می کردند که در سپاهان بمانم.

*قضیه از این شهر به آن شهر چیست دیگر؟

من رفته بودم مشهد که از این همه اتفاقات عجیب و غریب دور باشم ولی از مشهد به اصفهان برایم بلیت گرفتند. بعد که رفتم اصفهان گفتند برای آن که دلم قرص شود، باید بروم تهران. شبانه برایم پرواز اصفهان- تهران گرفتند و رفتم دفتر سپاهان در تهران و آنجا هم کلی حرف زدیم و قرار شد در صورتی که مشکلاتم را حل کنند، من در سپاهان بازی کنم. حالا شکایت کرده اند و می گویند کلاهبردارم.

*این لقب خیلی زشت است و ممکن است برای همیشه روی تو باقی بماند. واقعا کلاهبرداری کردی؟

من نمی گذارم و اجازه نمی دهم کسی به من بگوید کلاهبردار. آنها با چه ادله ای چنین حرفی می زنند؟ من چه کار کردم که کلاهبردار شده ام؟ به خدا قسم حالا که آنها شکایت کرده اند، می گویم؛ مطمئن باشید بیکار نمی نشینم و من هم از آنها شکایت خواهم کرد. کلاهبردار، چیزی نیست که به راحتی بتوان به کسی لقب داد. می روم از همه شان شکایت می کنم. کلی سند و مدرک دارم. صدای ضبط شده دارم از آقای رحیمی که کلی به من توهین کرده است. همه را می دهم به دادگاه و از ایشان شکایت می کنم. یادشان رفته تلفنم را سوزاندند از بس زنگ زدند تا مرا سپاهانی کنند ولی رفتم و دیدم جو تیم و باشگاه شان خوب نیست به همین خاطر دلم نبود که برای این تیم فوتبال بازی کنم. حالا هم شده ام کلاهبردار. گفتند پول می دهیم، امکانات می دهیم، هر چه دلت بخواهد اما به آنها گفتم نه، دیگر نمی خواهم بازی کنم و حالا باید جواب آن "نه" که گفتم را بدهم. ایرادی ندارد، همه شان را واگذار می کنم به خدا. آدم باید روراست زندگی کند نه با دروغ. اینها با دروغ زندگی می کنند. به خدا قسم می خورم از این به بعد رحیمی را ببینم جواب سلامش را هم نمی دهم. اگر با او چشم در چشم شوم، راهم را کج می کنم. آدم دو رو، دوپهلو که مدام دروغ می گوید آدم خوبی نیست. ایشان از نظر من آدم پوچی است که حرف هایش حقیقت ندارد. برای چنین آدمی تره هم خرد نمی کنم. معنی ندارد ایشان را التماس کنم که از من شکایت نکن، برود هر کجا که دوست دارد شکایت کند.

*ولی من می گویم بالاخره باید یک بهانه ای، مدرکی، سندی چیزی از تو داشته باشند که با توجه به آن از تو شکایت کرده اند. درست است؟

اصلا من می گویم چرا شکایت کرده اند؟ چرا؟ شما به من بگویید، حالا که مشکل حل شده و دارم برای پرسپولیس و به صورت قانونی فوتبال بازی می کنم، چرا باید از من شکایت کنند؟ چه دلیلی دارد؟ به غیر از اینکه ما قبل از بازی با ذوب آهن، می خواهیم به اصفهان سفر کنیم؟ به غیر از اینکه نمی خواهند من موفق باشم؟ به غیر از اینکه دنبال بهانه می گردند تا مرا نابود کنند؟ به خدا قسم فوتبال ارزش این همه دردسر را ندارد. به خدا فوتبال من تا چند سال دیگر تمام می شود و آن میز را هم از آقای رحیمی پس می گیرند. چرا باید این همه با هم بجنگیم؟ من از کسی نمی ترسم و جنگ را ادامه می دهم ولی خودشان بگویند تا کجا؟ تا کی باید اسیر همدیگر باشیم؟

*از اینکه به سپاهان رفتی پشیمان نیستی؟

قبول دارم که کارم زشت بود. مصاحبه هم کردم و رک و روراست گفتم آقاجان! من اشتباه کردم. کارم غیرحرفه ای بود، زشت بود ولی کار اینها خوب است؟ سفت و سخت ایستادند که بگویند من مقصرم. هزاران حرف و طعنه و توهین آقای رحیمی بارم کرد و حالا هم طلبکار است. نمی دانم چه پیش می آید.

*چرا همان موقع و به صورت تلفنی جواب رحیمی را ندادی؟

گفتم واگذارت کردم به خدا، همین.

*نکته عجیب اینجاست که سپاهانی ها اگر مدرکی علیه تو داشتند، چرا اجازه دادند سازمان لیگ برایت با پیراهن پرسپولیس کارت بازی صادر کند؟

آقا! فقط شیطنت می کنند. من می دانم قضیه چیست. اگر بحث پول است که من همه آن پول را تمام و کمال به وکیلم دادم تا به آنها پس بدهند. یک ریال نه می خواهم و نه می گیرم. پول سپاهان را نمی خواهم. زمانی که رفتم اصفهان 50 درصد از قراردادم را به صورت رسمی پرداخت کردند من هم با احترام کامل و طبق عرف سازمان لیگ، کمیته انضباطی، قانون و همه چیز، آن 50 درصد را پس دادم. مدیون شان باشم اگر یک ریال از پول شان را ببرم سر سفره زن و بچه ام. من اهل این حرف ها نیستم.

*تو می گویی دارند شیطنت می کنند،​اما به نظرت با این شیطنت ها، چه چیزی را ثابت خواهند کرد؟

از من می پرسید؟ نمی دانم به خدا. معلوم نیست چه کار دارند می کنند. نمی دانم با چه مدرکی از من شکایت کرده اند. رحیمی به جای اینکه از من شکایت کند، بهتر است برود و خودش را درست کند! این همه دروغ نگوید. من کلاهبردار نیستم، خدا هم این را می داند ولی وای به حال کسانی که در این ماه مبارک به دیگران تهمت می زنند. اصلا بگوییم من اشتباه کردم و بعد از عقد قرارداد با پرسپولیس، با سپاهان هم قرارداد بستم چرا باید کلاهبردار شوم؟ حالا که این طور است، تمام بازیکنان سپاهان که اول با پرسپولیس قرارداد امضا کردند و بعد رفتند سپاهان، همه شان کلاهبردارند! این طور که نمی شود. مگر پرسپولیسی ها به این بازیکنان اتهامی وارد کردند؟ پرسپولیسی ها هم می توانستند بگویند بازیکنانی که اول با ما قرارداد بستند و بعد رفتند سپاهان، کلاهبردارند. چهاربازیکن این کار را انجام دادند که همه ایران هم آنها را می شناسند ولی حالا سپاهان آمده و یقه من را می گیرد. چرا؟ من دنبال این سوال ها می گردم.

*از این موضوع نمی ترسی که وقتی به همراه پرسپولیس برای بازی با ذوب آهن به فرودگاه اصفهان برسی، به خاطر شکایت باشگاه سپاهان، پلیس تو را با دستبند دستگیر کند؟

نه ترسی ندارم. هر اتفاقی که بیفتد پایش می ایستم چون کاری نکردم که بخواهند مرا با دستبند ببرند. ان شالله که اتفاق خاصی نمی افتد.

*فکر می کنی رحیمی می خواهد با تو تسویه حساب شخصی کند؟

آفرین! تسویه حساب و ترور شخصیت. من هیچ کسی را جز خدا در دنیا ندارم. هیچ کس، نه حامی دارم، نه ارتباط با قاضی و قضات، نه روزنامه دارم نه با گزارشگران و سردبیران در تماس هستم. هیچ کسی پشت من نیست اما اگر گناهی کرده ام، خدا سرم بیاورد و اگر کسان دیگر گناه می کنند، خداوند بدتر از اینها سرشان بیاورد که با آبرویم بازی می کنند. من مرتکب چه گناهی شدم جز اینکه نخواستم در آن تیم بازی کنم ولی دیگران دارند با من چه کار می کنند؟!

*وقتی به رحیمی گفتی نمی خواهی در سپاهان بازی کنی، چه اتفاقی افتاد؟

مرا تهدید کرد. گفت دست از سرم برنمی دارد و گفت آدم هایی دارد که می توانند اذیتم کنند. این کارها دیگر منسوخ شده که یک نفر بگوید از زندگی ساقطت می کنیم و فوتبالت را تمام می کنیم و این حرف ها... آقای رحیمی بیا و فوتبالی صحبت کن. اگر حرفی داری، بیا و مردانه بگو.

*حالا که کار به شکایت کشیده، رک و روراست بگو 50 درصد قراردادت که از طرف سپاهانی ها نقدا به حسابت واریز شده، چقدر بود؟

نزدیک به 580 میلیون تومان. من این پول را در وجه باشگاه سپاهان چک کشیدم و به وکیلم دادم تا به باشگاه سپاهان بدهد.

*با این همه اتفاق که در حال وقوع است، با چه روحیه ای به زمین می روی که تمرین و بازی کنی؟

در آن دو ساعتی که در زمین هستم، به هیچ چیزی فکر نمی کنم. فقط فوتبال. به خاطر خانواده ام، کاری را می کنم که در آن نان حلال باشد، کاری که علی دایی از من بخواهد. من متعلق به پرسپولیس هستم و بازیکن این تیم. هر کسی می تواند به من هر انگی بزند ولی در نهایت، خدا باید بین آدم ها قضاوت کند. درست نیست این حرف ها. امیدوارم خداوند جواب رحیمی را بدهد. پارسال قبل از شروع فصل هم به من انگ زدند که با استقلال قرارداد رسمی بسته ام ولی به خدا این طور نبود، اگر قرارداد داشتم چطور توانستم بروم تراکتورسازی بازی کنم؟ خدا می داند که قراردادی با استقلال نداشتم.

*این حرف هایی که می زنی از تو که یک بازیکن حرفه ای هستی بسیار بعید است. چرا هر فصل این همه حاشیه درست می کنی؟

تقصیر من نیست. اصلا من بلد نیستم قرارداد ببندم. اصولش را نمی دانم. من هم یک بازیکن معمولی هستم، آنهایی که این کارها را به خوبی می دانند چرا مرا توجیه نمی کنند؟ چرا آنها نیامدند بگویند کجای کار ایراد دارد. چرا امثال رحیمی که خیلی خوب قرارداد می بندد و خیلی خوب شکایت می کند به من نگفت اشتباه می کنم.

*چه اشتباهی؟

اینکه قبل از سفر به اصفهان با پرسپولیس قرارداد بسته بودم.

*این موضوع را باشگاه سپاهان می دانست؟

بله آنها کاملا در جریان بودند. دقیقا می دانستند. بعد از اینکه با پرسپولیس قرارداد بستم، از سوی باشگاه سپاهان با من تماس گرفتند و گفتند بیا مذاکره کنیم، من گفتم قرارداد بسته ام و پای قراردادم را انگشت زده ام. دیگر راه برگشتی ندارد اما آنها اصرار کردند که بیا برای مذاکره. همه چیز مشخص بود. این حرف ها را کسی به من زد که حالا رفته و از من شکایت کرده. همین آقای رحیمی. اینهایی که دم از خدا و پیغمبر می زنند، چرا دروغ می گویند؟ حالا من به خاطر ندانستن قانون مجبور شدم بروم، ولی آنها چرا این کارها را می کنند؟ من بازیکن خوبی نیستم، باشد قبول، ولی چرا اکثر مربیان لیگ به دنبال من هستند؟ همین سپاهانی ها تلفن من را سوزاندند از بس زنگ زدند، برایم هتل گرفتند و داخل اتاقم لباس تمرین سپاهان را گذاشتند که نرم شوم و با این تیم همکاری کنم ولی جو سپاهان را دیدم و حرف های رحیمی را که شنیدم از اصفهان فرار کردم! خدا ان شالله انتقام همه چیز را از این آدم ها بگیرد.   

*کمی از این حرف ها فاصله بگیریم. بازی با تراکتورسازی را چطور دیدی؟

بازی خوبی بود و با اینکه در هفته های ابتدایی لیگ، شرایط بدنی تمام تیم ها چندان مساعد نیست ولی نتیجه بسیار خوبی گرفتیم چون به خوبی مبارزه کردیم و به خوبی جنگیدیم. این توانایی فیزیکی و فنی مان بود که باعث شد صاحب سه امتیاز بازی شویم. در میانه میدان سرتر از هافبک های تراکتور ظاهر شدیم و در نهایت به آن چه می خواستیم رسیدیم. بازی هیجان انگیزی بود.

*و البته درگیری تو و علی کریمی هیجان بازی را چند برابر کرده بود!

بله من از سوی علی دایی وظیفه داشتم مثل سایه با علی کریمی حرکت کنم. او مرا مسئول مهار کریمی و بازیکن مستقیم او کرده بود و فکر می کنم از پس ماموریتم به خوبی برآمدم. من باید با علی آقا من تو من می کردم که همیشه با او بودم و حالا هم اگر آقای کریمی از دست من ناراحت شده،​از او عذرخواهی می کنم. من در این فوتبال کی باشم که بخواهم با کریمی وارد جنگ شوم. من کاری را کردم که کادر فنی انتظار داشت، همین. وظیفه ام بود.

*البته چند فن کشتی و کاراته و تکواندو هم به علی کریمی زدی و...

واقعا این حرف ها ناراحتم می کند. من علی آقا را هرگز در بازی نزدم!

*ولی چند فن کشتی و ورزش های رزمی روی او اجرا کردی!

نه آن صحنه یک اتفاق بد رخ داد. بند کفش من گیر کرده بود به استوک کفش علی کریمی و نمی توانستیم از یکدیگر جدا شویم. من با احترام کامل این را به علی آقا گفتم اما دیر شده بود و با هم خوردیم زمین. هیچ فنی در کار نبود، من مگر کی هستم در این فوتبال که روی علی کریمی فن بزنم؟ ایشان بزرگ تر ماست و خدا گواه است هیچ اتفاقی از سوی من با برنامه ریزی قبلی رخ نداده بود. کریمی هم این موضوع را به خوبی می داند.

*تا زمانی لحظه شروع بازی با تراکتورسازی، باورمان نمی شد تو را با پیراهن پرسپولیس ببینیم. به خصوص به خاطر آن فایل صوتی که شامل گفت و گوی تو و سعید شیرینی بود!

من نمی دانم چه کسی این فایل را منتشر کرده بود ولی هرگز از این افراد نمی گذرم. حق نداشتند چنین کاری با من بکنند. هر کسی آن فایل را منتشر کرد، خودش را مدیون من کرده است.

*یعنی تو خبر نداشتی که آن فایل منتشر شده؟!

نه به خدا قسم می خورم نمی دانستم. به این روزهای عزیز ماه مبارک رمضان قسم نمی دانستم، باور کنید تعجب کردم وقتی دیدم همه رسانه ها آن فایل را منتشر کرده اند. به خدا روحم هم از این ماجرا خبر نداشت. نباید این کار را می کردند چون حرف هایی در آن فایل بود که درست نبود منتشر و شنیده شود.

*فکر می کنی این موضوع هم از سوی سپاهانی ها بود؟

من به کسی تهمت نمی زنم، نمی دانم. آدم می تواند هزاران فکر بکند ولی من نمی دانم کار چه کسی بود. در این مورد کسی را متهم نمی کنم.

*حرفی مانده که در پایان بگویی؟

در تمام این سالها به هیچ کس توهین نکرده ام و با احترام کامل با همه حرف زدم ولی این بلاها اصلا حقم نبود که بر سرم می آید. ان شالله همه چیز حل می شود.


ویدیو مرتبط :
تمام انبیا و اولیا کار میکردند

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دهنوی: استوک کریمی گیر کرده بود به بند کفشم! / التماسم می کردند که در سپاهان بمانم



مصاحبه با دهنوی,شکایت سپاهانی ها از دهنوی,توهین رحیمی به دهنوی

دهنوی: استوک کریمی گیر کرده بود به بند کفشم! / التماسم می کردند که در سپاهان بمانم

دهنوی از دست سپاهانی ها دلخور است او در گفت و گو با خبرورزشی می گوید:«تلفنم را سوزاندند که بروم سپاهان حالا شکایت می کنند؟!»

دیروز خبری منتشر شد از طریق ارگان های خبری باشگاه سپاهان مبنی بر اینکه مسئولان این باشگاه از قاسم دهنوی هافبک پرسپولیس به خاطر کلاهبرداری، به دادسرای عمومی و انقلاب شکایت کرده اند! این خبر می تواند یک بمب حاشیه باشد اما بالاخره باید نظر دهنوی را هم جویا شد. به همین خاطر با قاسم تماس گرفتیم اما مثل همیشه پاسخگو نبود تا اینکه از طریق پیامک و برقراری ارتباط چند دقیقه ای با قاسم  صحبت کردیم. گفت و گویی که در شماره روز دوشنبه روزنامه خبرورزشی منتشر شده است.

 *آقای دهنوی چرا جواب تلفن نمی دهی؟!
شرمنده، آمده ام پرسپولیس و همه می گویند نباید زیاد مصاحبه کنی.

*اما وقتی تراکتورسازی بودی، تقریبا هر روز مصاحبه می کردی!
بله آن زمان اوضاع فرق می کرد. پرسپولیس مثل تراکتورسازی نیست. من باید بیشتر مراقب باشم.

*ماجرای شکایت سپاهانی ها از خودت را شنیدی؟
بله. البته خودم که نمی دانستم چه خبر است، یک خبرنگار به من زنگ زد و این خبر را خواند. واقعا تعجب کردم.

*یعنی شکایت سپاهان از تو تعجب آور بود؟
تعجب آور که نه، خنده دار است!

*چطور؟
خودشان از من دعوت کردند بروم اصفهان در حالی که می دانستند با پرسپولیس قرارداد دارم، خودشان بلیت هواپیما گرفتند، خودشان هتل رزرو کردند، با اتومبیل خود باشگاه آمدند دنبال من و هزاران اتفاق افتاد، در نهایت خودشان OK کردند که به پرسپولیس بروم، حالا نمی دانم چه شده است. چرا دست از سرم برنمی دارند و نمی گذارند بازی کنم. مگر با رضایتنامه همین سپاهانی ها، موفق نشدم کارت بازیم را بگیرم، پس چرا دست از سرم برنمی دارند؟!

*الان موضوع دقیقا چیست؟ تو مگر پولی که از سپاهان گرفته بودی را پس ندادی؟
ببینید، من تمام مدارک، متن قراردادها و پولی که از سپاهان گرفتم را به وکیلم، آقای ابراهیمی دادم تا به دست سپاهانی ها برساند. قرار بر این بود که شنبه این هفته یا هفته قبل، تمام مدارک به سپاهانی ها داده شود.

*چقدر پول بود؟
روزی که رفتم اصفهان، باشگاه سپاهان 50 درصد قرارداد مرا به صورت نقدی به حسابم واریز کرد. این پولی بود که من به آنها بدون یک ریال کمترو  بیشتر پس دادم.

*قراردادت چطور؟
قراردادم که چند برگه کاغذ بود و بر اساس آن، سپاهانی ها موافقت کردند کارت بازی من برای پرسپولیس صادر شود. دیگر بهانه ای نبود. من همه چیز را به دست وکیلم سپردم.

*حالا مطمئنی وکیلت همه چیز را به سپاهانی ها تحویل داده؟
بله تقریبا... نمی دانم ولی فکر می کنم تحویل داده باشد. عین وجهی که نقدا به حسابم واریز شده بود، با یک چک روز در وجه باشگاه سپاهان به وکیلم دادم تا مشکلی پیش نیاید. حالا آمده اند و مته به خشاش می گذارند.

*بالاخره آنها یک مدرکی دارند که طبق آن رفتند و از تو شکایت کرده اند، آن مدرک چیست؟

به خدا به همین ماه مبارک قسم می خورم که نمی دانم قضیه چیست. اصلا این افراد به چه دلیلی از دست من شاکی هستند؟ به خدا درست نیست آدم در این ماه مبارک دروغ بگوید. اولا بحث ما فقط بحث مالی بود نه چیز دیگر در ضمن آنها نباید چیزی بیشتر از آن چه به من داده اند، بخواهند. چند ماه است روز و شب برایم نگذاشته اند. چرا باید این همه فشار روی من باشد؟ چرا باید این همه شیطنت کنند. می خواهند افکار عمومی را برعلیه من کنند. ما بازی داریم با ذوب آهن و به همین خاطر فشار روی من است. البته می دانم همه اش به خاطر چیست، فقط به خاطر آن تماس لعنتی!

*تماس لعنتی با کی؟
با آقای رحیمی. ایشان به من زنگ زد و هر چه از دهنش درآمد به من گفت. هر چه که فکرش را بکنید.


*مثلا چه حرف​هایی؟
به من گفت کلاهبردار، شارلاتان، گفت تو کلاش هستی. من هیچ جوابی به ایشان ندادم، فقط گفتم شما را به خدا واگذار می کنم. او گفت با خانواده ات آمدی اصفهان پول ما را خوردی و داری می روی ولی من سکوت کرده بودم. به خدا نمی دانستم باید چه می گفتم. عصبانی بودم، یکسری جواب هم به او دادم ولی ای کاش آن چه مستحقش بود را می گفتم!

*** در این لحظه تماس مان با دهنوی قطع می شود و هر چه با او تماس می گیریم جواب نمی دهد. باز هم متوسل به ارتباط پیامکی می شویم که دهنوی در جواب پیامک می دهد و می نویسد گرفتار پلیس شده ام، چند دقیقه دیگر خودم زنگ می زنم. بعد از چند دقیقه، دوباره تماس برقرار می شود...

*چه شد، چرا قطع کردی؟
پلیس راهنمایی و رانندگی بود. دید داشتم با موبایل حرف می زدم، گفت اگر به من لباس پرسپولیس را ندهی، جریمه ات می کنم. مجبور شدم گوشی را قطع کنم تا کار این بنده خدا را راه بیندازم. بگذریم، کجا بودیم؟

*گفتی رحیمی به تو زنگ زد و توهین کرد...
آهان! حالا نمی دانم در آن شرایط از کجا این خبر درز کرده بود که من بعد از برگشتن از اصفهان، رفته ام و با استقلالی ها قرارداد بسته ام. این مساله بیش از هر چیزی سپاهانی ها را عصبانی کرده بود. من هر کسی که این شایعات را ساخت، واگذار می کنم به خدا چون حقم نبود این طور علیه ام جوسازی کنند.

*بعد چه شد؟
به خاطر یکسری گیر و گرفتاری که داشتم، نتوانستم جواب آقای رحیمی را بدهم. در آن روزها اگر خانواده ام هم زنگ می زد جواب نمی دادم، حالم خوب نبود ولی رحیمی به خودش گرفت. بعد خودم تماس گرفتم و گفتم می خواهم با سپاهان بروم اردوی اسلوونی.

 

گفتم کارم را درست کنید که بروم ولی رحیمی خیلی عصبانی بود. فکر کرد می خواهم سر کارش بگذارم. محرم نویدکیا هم شاهد است. به او زنگ زدم و همه چیز را گفتم. گفتم آقامحرم این حرف ها چیست که رحیمی به من می زند. من می خواهم یکسال در این تیم بازی کنم و حتما چشم در چشم یکدیگر می شویم. یعنی چی که هر چه دلش می خواهد به من می گوید اما محرم گفت بی خیال این حرف ها شو و برو فوتبالت را بازی کن. به هر حال نویدکیا آدم صادقی است و همه چیز را می گوید.

 

به خدا قسم می خورم دلم بدجوری از رحیمی گرفته بود و دیگر نمی خواستم حتی یک دقیقه هم در سپاهان بمانم. از طرفی زلاتکو کرانچار هم مرا می خواست و دوست داشت در این تیم بمانم ولی حقیقتش را بگویم؛ دلم نمی خواست بمانم. جای من سپاهان نبود. باید می رفتم یک باشگاه دیگر. دیگر دوست نداشتم بمانم. به خدا سه روز بیشتر سپاهان نبودم و یک روز یا دو روز بیشتر با آنها تمرین نکردم. حالا تعجب می کنم از رفتارشان.

*البته این حرف هایی که می زنی برای همه تعجب برانگیز است اما تو که در بطن ماجرا بودی چرا تعجب می کنی؟
از اینکه این همه با من تماس گرفتند. در 24 ساعت، 25 ساعت با من تماس می گرفتند. گوشی تلفنم داشت می سوخت از بس تماس داشتم. پاسپورتم را فرستادم تا برایم ویزای سفر به اسلوونی را بگیرند ولی در نهایت چه شد؟ الان رفته اند و شکایت کرده اند. یک زمانی برای رفتن از این شهر به آن شهر هم برایم هر کاری می کردند، نمی خواهم برخی حرفها را بزنم ولی التماسم می کردند که در سپاهان بمانم.

*قضیه از این شهر به آن شهر چیست دیگر؟
من رفته بودم مشهد که از این همه اتفاقات عجیب و غریب دور باشم ولی از مشهد به اصفهان برایم بلیت گرفتند. بعد که رفتم اصفهان گفتند برای آن که دلم قرص شود، باید بروم تهران. شبانه برایم پرواز اصفهان- تهران گرفتند و رفتم دفتر سپاهان در تهران و آنجا هم کلی حرف زدیم و قرار شد در صورتی که مشکلاتم را حل کنند، من در سپاهان بازی کنم. حالا شکایت کرده اند و می گویند کلاهبردارم.

*این لقب خیلی زشت است و ممکن است برای همیشه روی تو باقی بماند. واقعا کلاهبرداری کردی؟
من نمی گذارم و اجازه نمی دهم کسی به من بگوید کلاهبردار. آنها با چه ادله ای چنین حرفی می زنند؟ من چه کار کردم که کلاهبردار شده ام؟ به خدا قسم حالا که آنها شکایت کرده اند، می گویم؛ مطمئن باشید بیکار نمی نشینم و من هم از آنها شکایت خواهم کرد. کلاهبردار، چیزی نیست که به راحتی بتوان به کسی لقب داد. می روم از همه شان شکایت می کنم. کلی سند و مدرک دارم.

 

صدای ضبط شده دارم از آقای رحیمی که کلی به من توهین کرده است. همه را می دهم به دادگاه و از ایشان شکایت می کنم. یادشان رفته تلفنم را سوزاندند از بس زنگ زدند تا مرا سپاهانی کنند ولی رفتم و دیدم جو تیم و باشگاه شان خوب نیست به همین خاطر دلم نبود که برای این تیم فوتبال بازی کنم. حالا هم شده ام کلاهبردار. گفتند پول می دهیم، امکانات می دهیم، هر چه دلت بخواهد اما به آنها گفتم نه، دیگر نمی خواهم بازی کنم و حالا باید جواب آن "نه" که گفتم را بدهم. ایرادی ندارد، همه شان را واگذار می کنم به خدا. آدم باید روراست زندگی کند نه با دروغ. اینها با دروغ زندگی می کنند.

 

به خدا قسم می خورم از این به بعد رحیمی را ببینم جواب سلامش را هم نمی دهم. اگر با او چشم در چشم شوم، راهم را کج می کنم. آدم دو رو، دوپهلو که مدام دروغ می گوید آدم خوبی نیست. ایشان از نظر من آدم پوچی است که حرف هایش حقیقت ندارد. برای چنین آدمی تره هم خرد نمی کنم. معنی ندارد ایشان را التماس کنم که از من شکایت نکن، برود هر کجا که دوست دارد شکایت کند.

*ولی من می گویم بالاخره باید یک بهانه ای، مدرکی، سندی چیزی از تو داشته باشند که با توجه به آن از تو شکایت کرده اند. درست است؟
اصلا من می گویم چرا شکایت کرده اند؟ چرا؟ شما به من بگویید، حالا که مشکل حل شده و دارم برای پرسپولیس و به صورت قانونی فوتبال بازی می کنم، چرا باید از من شکایت کنند؟ چه دلیلی دارد؟ به غیر از اینکه ما قبل از بازی با ذوب آهن، می خواهیم به اصفهان سفر کنیم؟ به غیر از اینکه نمی خواهند من موفق باشم؟ به غیر از اینکه دنبال بهانه می گردند تا مرا نابود کنند؟ به خدا قسم فوتبال ارزش این همه دردسر را ندارد. به خدا فوتبال من تا چند سال دیگر تمام می شود و آن میز را هم از آقای رحیمی پس می گیرند. چرا باید این همه با هم بجنگیم؟ من از کسی نمی ترسم و جنگ را ادامه می دهم ولی خودشان بگویند تا کجا؟ تا کی باید اسیر همدیگر باشیم؟

*از اینکه به سپاهان رفتی پشیمان نیستی؟
قبول دارم که کارم زشت بود. مصاحبه هم کردم و رک و روراست گفتم آقاجان! من اشتباه کردم. کارم غیرحرفه ای بود، زشت بود ولی کار اینها خوب است؟ سفت و سخت ایستادند که بگویند من مقصرم. هزاران حرف و طعنه و توهین آقای رحیمی بارم کرد و حالا هم طلبکار است. نمی دانم چه پیش می آید.

*چرا همان موقع و به صورت تلفنی جواب رحیمی را ندادی؟
گفتم واگذارت کردم به خدا، همین.

*نکته عجیب اینجاست که سپاهانی ها اگر مدرکی علیه تو داشتند، چرا اجازه دادند سازمان لیگ برایت با پیراهن پرسپولیس کارت بازی صادر کند؟
آقا! فقط شیطنت می کنند. من می دانم قضیه چیست. اگر بحث پول است که من همه آن پول را تمام و کمال به وکیلم دادم تا به آنها پس بدهند. یک ریال نه می خواهم و نه می گیرم. پول سپاهان را نمی خواهم. زمانی که رفتم اصفهان 50 درصد از قراردادم را به صورت رسمی پرداخت کردند من هم با احترام کامل و طبق عرف سازمان لیگ، کمیته انضباطی، قانون و همه چیز، آن 50 درصد را پس دادم. مدیون شان باشم اگر یک ریال از پول شان را ببرم سر سفره زن و بچه ام. من اهل این حرف ها نیستم.

*تو می گویی دارند شیطنت می کنند،​اما به نظرت با این شیطنت ها، چه چیزی را ثابت خواهند کرد؟
از من می پرسید؟ نمی دانم به خدا. معلوم نیست چه کار دارند می کنند. نمی دانم با چه مدرکی از من شکایت کرده اند. رحیمی به جای اینکه از من شکایت کند، بهتر است برود و خودش را درست کند! این همه دروغ نگوید. من کلاهبردار نیستم، خدا هم این را می داند ولی وای به حال کسانی که در این ماه مبارک به دیگران تهمت می زنند. اصلا بگوییم من اشتباه کردم و بعد از عقد قرارداد با پرسپولیس، با سپاهان هم قرارداد بستم چرا باید کلاهبردار شوم؟ حالا که این طور است، تمام بازیکنان سپاهان که اول با پرسپولیس قرارداد امضا کردند و بعد رفتند سپاهان، همه شان کلاهبردارند! این طور که نمی شود.

 

مگر پرسپولیسی ها به این بازیکنان اتهامی وارد کردند؟ پرسپولیسی ها هم می توانستند بگویند بازیکنانی که اول با ما قرارداد بستند و بعد رفتند سپاهان، کلاهبردارند. چهاربازیکن این کار را انجام دادند که همه ایران هم آنها را می شناسند ولی حالا سپاهان آمده و یقه من را می گیرد. چرا؟ من دنبال این سوال ها می گردم.

*از این موضوع نمی ترسی که وقتی به همراه پرسپولیس برای بازی با ذوب آهن به فرودگاه اصفهان برسی، به خاطر شکایت باشگاه سپاهان، پلیس تو را با دستبند دستگیر کند؟
نه ترسی ندارم. هر اتفاقی که بیفتد پایش می ایستم چون کاری نکردم که بخواهند مرا با دستبند ببرند. ان شالله که اتفاق خاصی نمی افتد.

*فکر می کنی رحیمی می خواهد با تو تسویه حساب شخصی کند؟
آفرین! تسویه حساب و ترور شخصیت. من هیچ کسی را جز خدا در دنیا ندارم. هیچ کس، نه حامی دارم، نه ارتباط با قاضی و قضات، نه روزنامه دارم نه با گزارشگران و سردبیران در تماس هستم. هیچ کسی پشت من نیست اما اگر گناهی کرده ام، خدا سرم بیاورد و اگر کسان دیگر گناه می کنند، خداوند بدتر از اینها سرشان بیاورد که با آبرویم بازی می کنند. من مرتکب چه گناهی شدم جز اینکه نخواستم در آن تیم بازی کنم ولی دیگران دارند با من چه کار می کنند؟!

*وقتی به رحیمی گفتی نمی خواهی در سپاهان بازی کنی، چه اتفاقی افتاد؟
مرا تهدید کرد. گفت دست از سرم برنمی دارد و گفت آدم هایی دارد که می توانند اذیتم کنند. این کارها دیگر منسوخ شده که یک نفر بگوید از زندگی ساقطت می کنیم و فوتبالت را تمام می کنیم و این حرف ها... آقای رحیمی بیا و فوتبالی صحبت کن. اگر حرفی داری، بیا و مردانه بگو.

*حالا که کار به شکایت کشیده، رک و روراست بگو 50 درصد قراردادت که از طرف سپاهانی ها نقدا به حسابت واریز شده، چقدر بود؟
نزدیک به 580 میلیون تومان. من این پول را در وجه باشگاه سپاهان چک کشیدم و به وکیلم دادم تا به باشگاه سپاهان بدهد.

*با این همه اتفاق که در حال وقوع است، با چه روحیه ای به زمین می روی که تمرین و بازی کنی؟
در آن دو ساعتی که در زمین هستم، به هیچ چیزی فکر نمی کنم. فقط فوتبال. به خاطر خانواده ام، کاری را می کنم که در آن نان حلال باشد، کاری که علی دایی از من بخواهد. من متعلق به پرسپولیس هستم و بازیکن این تیم. هر کسی می تواند به من هر انگی بزند ولی در نهایت، خدا باید بین آدم ها قضاوت کند. درست نیست این حرف ها. امیدوارم خداوند جواب رحیمی را بدهد. پارسال قبل از شروع فصل هم به من انگ زدند که با استقلال قرارداد رسمی بسته ام ولی به خدا این طور نبود، اگر قرارداد داشتم چطور توانستم بروم تراکتورسازی بازی کنم؟ خدا می داند که قراردادی با استقلال نداشتم.

*این حرف هایی که می زنی از تو که یک بازیکن حرفه ای هستی بسیار بعید است. چرا هر فصل این همه حاشیه درست می کنی؟
تقصیر من نیست. اصلا من بلد نیستم قرارداد ببندم. اصولش را نمی دانم. من هم یک بازیکن معمولی هستم، آنهایی که این کارها را به خوبی می دانند چرا مرا توجیه نمی کنند؟ چرا آنها نیامدند بگویند کجای کار ایراد دارد. چرا امثال رحیمی که خیلی خوب قرارداد می بندد و خیلی خوب شکایت می کند به من نگفت اشتباه می کنم.

*چه اشتباهی؟
اینکه قبل از سفر به اصفهان با پرسپولیس قرارداد بسته بودم.

*این موضوع را باشگاه سپاهان می دانست؟
بله آنها کاملا در جریان بودند. دقیقا می دانستند. بعد از اینکه با پرسپولیس قرارداد بستم، از سوی باشگاه سپاهان با من تماس گرفتند و گفتند بیا مذاکره کنیم، من گفتم قرارداد بسته ام و پای قراردادم را انگشت زده ام. دیگر راه برگشتی ندارد اما آنها اصرار کردند که بیا برای مذاکره. همه چیز مشخص بود.

 

این حرف ها را کسی به من زد که حالا رفته و از من شکایت کرده. همین آقای رحیمی. اینهایی که دم از خدا و پیغمبر می زنند، چرا دروغ می گویند؟ حالا من به خاطر ندانستن قانون مجبور شدم بروم، ولی آنها چرا این کارها را می کنند؟ من بازیکن خوبی نیستم، باشد قبول، ولی چرا اکثر مربیان لیگ به دنبال من هستند؟ همین سپاهانی ها تلفن من را سوزاندند از بس زنگ زدند، برایم هتل گرفتند و داخل اتاقم لباس تمرین سپاهان را گذاشتند که نرم شوم و با این تیم همکاری کنم ولی جو سپاهان را دیدم و حرف های رحیمی را که شنیدم از اصفهان فرار کردم! خدا ان شالله انتقام همه چیز را از این آدم ها بگیرد.  

*کمی از این حرف ها فاصله بگیریم. بازی با تراکتورسازی را چطور دیدی؟
بازی خوبی بود و با اینکه در هفته های ابتدایی لیگ، شرایط بدنی تمام تیم ها چندان مساعد نیست ولی نتیجه بسیار خوبی گرفتیم چون به خوبی مبارزه کردیم و به خوبی جنگیدیم. این توانایی فیزیکی و فنی مان بود که باعث شد صاحب سه امتیاز بازی شویم. در میانه میدان سرتر از هافبک های تراکتور ظاهر شدیم و در نهایت به آن چه می خواستیم رسیدیم. بازی هیجان انگیزی بود.

*و البته درگیری تو و علی کریمی هیجان بازی را چند برابر کرده بود!
بله من از سوی علی دایی وظیفه داشتم مثل سایه با علی کریمی حرکت کنم. او مرا مسئول مهار کریمی و بازیکن مستقیم او کرده بود و فکر می کنم از پس ماموریتم به خوبی برآمدم. من باید با علی آقا من تو من می کردم که همیشه با او بودم و حالا هم اگر آقای کریمی از دست من ناراحت شده،​از او عذرخواهی می کنم. من در این فوتبال کی باشم که بخواهم با کریمی وارد جنگ شوم. من کاری را کردم که کادر فنی انتظار داشت، همین. وظیفه ام بود.

*البته چند فن کشتی و کاراته و تکواندو هم به علی کریمی زدی و...
واقعا این حرف ها ناراحتم می کند. من علی آقا را هرگز در بازی نزدم!

*ولی چند فن کشتی و ورزش های رزمی روی او اجرا کردی!
نه آن صحنه یک اتفاق بد رخ داد. بند کفش من گیر کرده بود به استوک کفش علی کریمی و نمی توانستیم از یکدیگر جدا شویم. من با احترام کامل این را به علی آقا گفتم اما دیر شده بود و با هم خوردیم زمین. هیچ فنی در کار نبود، من مگر کی هستم در این فوتبال که روی علی کریمی فن بزنم؟ ایشان بزرگ تر ماست و خدا گواه است هیچ اتفاقی از سوی من با برنامه ریزی قبلی رخ نداده بود. کریمی هم این موضوع را به خوبی می داند.

*تا زمانی لحظه شروع بازی با تراکتورسازی، باورمان نمی شد تو را با پیراهن پرسپولیس ببینیم. به خصوص به خاطر آن فایل صوتی که شامل گفت و گوی تو و سعید شیرینی بود!
من نمی دانم چه کسی این فایل را منتشر کرده بود ولی هرگز از این افراد نمی گذرم. حق نداشتند چنین کاری با من بکنند. هر کسی آن فایل را منتشر کرد، خودش را مدیون من کرده است.

*یعنی تو خبر نداشتی که آن فایل منتشر شده؟!
نه به خدا قسم می خورم نمی دانستم. به این روزهای عزیز ماه مبارک رمضان قسم نمی دانستم، باور کنید تعجب کردم وقتی دیدم همه رسانه ها آن فایل را منتشر کرده اند. به خدا روحم هم از این ماجرا خبر نداشت. نباید این کار را می کردند چون حرف هایی در آن فایل بود که درست نبود منتشر و شنیده شود.

*فکر می کنی این موضوع هم از سوی سپاهانی ها بود؟
من به کسی تهمت نمی زنم، نمی دانم. آدم می تواند هزاران فکر بکند ولی من نمی دانم کار چه کسی بود. در این مورد کسی را متهم نمی کنم.

*حرفی مانده که در پایان بگویی؟
در تمام این سالها به هیچ کس توهین نکرده ام و با احترام کامل با همه حرف زدم ولی این بلاها اصلا حقم نبود که بر سرم می آید. ان شالله همه چیز حل می شود.

خبرآنلاین