اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

دلیل انصراف حمید رسایی از پایداری/موضع نمایندگان مجلس در قبال جبهه پایداری(+عکس)




 اخبار سیاسی - دلیل انصراف حمید رسایی از پایداری

  حمید رسایی از جمله چهره‌های جبهه پایداری است كه به گفته خودش به دلیل اختلافاتی كه در شورای مركزی این تشكیلات با برخی از اعضای آن پیدا كرده، از جبهه پایداری خارج شده است.

شاید او از معدود اعضای این تشكیلات نزدیك به آیت‌الله مصباح‌یزدی است كه به صراحت می‌گوید برخی از اعضای این جبهه منش او را در مجلس و حتی رسانه‌اش نمی‌پذیرفتند و به قول خودش برای اینكه استقلالش را خرج تشكیلات نكند، عطای پایداری را به لقایش بخشیده و خروج را برماندن در حلقه نزدیكان حزبی آیت‌الله ترجیح داده است، هر چند در این گفت‌وگو چندین باره تاكید دارد كه رابطه او با آیت‌الله ربطی به رابطه او با پایداری‌ها ندارد و نشان به آن نشان كه تنها رسانه‌یی را مدیریت می‌كند كه هر سال، گفت‌وگویی اختصاصی با آیت‌الله دارد.

قرار بر گفت‌وگویی كوتاه بود كه به درازا كشیده شد و به خواست آقای رسایی، «اعتماد» مصاحبه را برای تجدید نظر در اختیار ایشان قرار داد اما از آنجا كه در برخی موارد از سوی ایشان سوال‌های اعتماد حذف شد و در چند مورد از سوی ایشان، سوال‌هایی اضافه شد كه طبعا سوال روزنامه اعتماد نبود، به همین دلیل «اعتماد» در عین امانتداری، مواردی را كه از سوی ایشان حذف شده، محفوظ و حق ایشان می‌داند اما در مواردی كه آقای رسایی اقدام به اضافه كردن سوال و جواب كرده است،مشخص شده تا برای خوانندگان روزنامه اعتماد، این بخش قابل تفكیك باشد.

‌ آقای رسایی آیا شما عضو جبهه پایداری هستید؟
خیر من عضو جبهه پایداری نیستم اما مجموعه دوستانی كه مشهورند در این جبهه هستند را نیروهای معتقدی به نظام می‌دانم و احساس نزدیكی بیشتری از نظر فكری با آنها دارم.

‌ ولی قبلا كه عضو بوده‌اید؟
خب حالا نیستم! مشكلی دارد! قبلا هم به معنایی كه در احزاب و گروه‌ها رایج است عضو نبودم. اساسا جبهه پایداری در ورودی به آن معنا ندارد كه شما از آن وارد شوید و بگویید عضو هستم یا از در آن خارج شوید بگویید دیگر نیستم. بنده در كنار برخی دوستان دیگر در تاسیس این مجموعه كه نظارت آیت‌الله مصباح را بالای سرش دارد، نقش داشتم، در همان مرحله اول هم عضو شورای مركزی آن بودم. بعد از حدود فكر كنم یك سال تشكیلات رنگ و لعاب بیشتری گرفت و قرار شد دوستان دیگری در شورای مركزی باشند. نه آن روز كه عضو شورای مركزی بودم احساس برتری داشتم نه الان كه نیستم احساس ضعف دارم. نه آن روز خودم را از این دوستان دور می‌دانستم نه الان خودم را دور می‌دانم.

یعنی شما قبلا عضو شورای مركزی بودید؟
بله همان طور كه گفتم بنده در تاسیس این مجموعه در كنار برخی از دوستان نقش داشتم و عضو شورای مركزی جبهه پایداری بودم.

دلیل جدا شدنتان از شورای مركزی جبهه پایداری چیست؟
دلیل خاصی نداشت. جبهه پایداری هم یك مجموعه بود مثل مجموعه‌های دیگر. شاید مشكل از بنده بود كه خیلی در چارچوب تشكیلات‌های حزبی قرار نمی‌گیرم خصوصا كه مسوولیت یك رسانه را هم به عهده دارم. گاهی برخی از دوستان آن مجموعه توقع داشتند كه ما در تیترها و تحلیل‌هایمان مناسبات اعضای جبهه پایداری را در نظر بگیریم كه بنده این را بر خلاف جهت‌گیری مستقل ? دی می‌دانستم و اساسا ? دی تریبون جبهه پایداری نبود نه من این اعتقاد را داشتم نه آنها چنین توقع تشكیلاتی داشتند. البته تلاش داشته كه تریبون چهره موجه سیاسی و اعتقادی مانند آیت‌الله مصباح باشد. الحمدلله آیت‌الله مصباح هم نسبت به این رسانه لطف داشته‌اند برای همین در طول چند سال اخیر فقط با ? دی گفت‌وگوی اختصاصی انجام داده‌اند.

آیا با افرادی كه در شورای مركزی قرار گرفتند به مشكل برخوردید یا واقعا به همان دلیلی كه گفتید چون در كار حزبی باید پایبند نظرات دیگران مخصوصا شورای مركزی بود و اظهارنظری خلاف نظر حزب نكنید، خروج كردید؟
همان طور كه گفتم جبهه پایداری حزب نیست. برای همین هم تكلّف احزاب را ندارد ولی استقلال 9 دی برایم مهم‌تر از حضور در شورای مركزی جبهه پایداری بود. بنده شاگرد آیت‌الله مصباح هستم و به این شاگردی افتخار می‌كنم. با ایشان ارتباط دارم و به این ارتباط افتخار می‌كنم. تلاش هم می‌كنم كه شخصیت خودم را بر اساس مدل این استاد بسازم. برای طلبه‌یی مثل من این ارتباط مهم است چون معتقدم در مسیر كار سیاسی، در ذیل ولی فقیه، حتما نیاز به بزرگ‌تر در دسترسی است تا هر از چند گاهی، جهت‌گیری خودمان را با ایشان تطبیق دهیم. البته این بزرگ‌تر هم باید شرایطی داشته باشد كه یكی از مهم‌ترین‌هایش اسلام‌شناسی و ولایت‌پذیری است و این ویژگی‌ها به شكل پررنگی در آیت‌الله مصباح وجود دارد.

 این سوال و جواب از سوی آقای رسایی اضافه شده است.
ولی در انتخابات ریاست‌جمهوری آیت‌الله مصباح نظرشان روی آقای لنكرانی بود و شما و هفته‌نامه 9 دی از آقای جلیلی حمایت كردید؟

همین طور است و این از محاسن آیت‌الله مصباح است. بنده هیچ‌وقت برای این تصمیم مورد عتاب و خطاب استادم قرار نگرفتم. نمی‌خواهم بگویم كه تصمیم ما كاملا بدون اشكال بوده ولی اینكه به خاطر این تصمیم طرد نشدیم را مهم می‌دانیم چیزی كه در اكثر جریانات سیاسی رایج است مثل برخوردی كه اصلاح‌طلبان با خانم راستگو به خاطر عدم انتخاب محسن هاشمی و رأی به قالیباف كردند.

 

در مورد كاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری هم البته در انتها جمع‌بندی همه یك نفر شد یعنی آقای جلیلی. اما این تفاوت رای در تشكیلات‌های صرفا حزبی چیز عجیبی است. در حقیقت آیت‌الله مصباح عناصر مرتبط با خودشان را به شكلی پرورش داده‌اند كه بتوانند بر حسب تكلیفی كه حس می‌كنند تصمیم بگیرند نه بر اساس شیوه‌های پادگانی ، این باعث پرورش افراد می‌شود و از محاسن ایشان است.

پس چه كسانی عضو جبهه پایداری هستند. ما از نمایندگان می‌پرسیم شما عضو پایداری هستید یا نیستید؟ اگر بودید و خارج شدید، دلیل چه بوده است؟ خیلی‌ها می‌گویند عضو نیستیم.
حتما بیكارید! بالاخره شما یك خبرنگارید باید صفحات خودتان را پر كنید ولی موضوعات مهم‌تری هم هست كه می‌توانید به آن بپردازید. من هم در این مجموعه هستم و هم نیستم. جبهه پایداری یك شورای مركزی دارد كه افراد محدودی در آن عضو هستند. محدود به معنای مشخص مثل آقای تهرانی، آقای زارعی، آقای حسینیان، آقای روانبخش، آقای بی‌ریا، آقای سلیمانی، آقای نبویان و آقای محصولی و تعدادی دیگر.

 

اما آقایان آشتیانی و كریمی قدوسی كه شما آنها را داخل پایداری دانستید مثل من هستند و در شورای مركزی جبهه پایداری نیستند. البته شما هر كسی را كه علیه دولت حرف بزند می‌گویید عضو جبهه پایداری است. در دوره آقای احمدی‌نژاد هم هر كسی از ایشان حمایت می‌كرد را می‌گفتید عضو جبهه پایداری است. این بازی رسانه‌یی است.

برخی از نمایندگان عنوان كرده‌اند شما با شورای مركزی جبهه پایداری به مشكل خورده‌اید زیرا شورای مركزی از شما خواسته بوده برخی اظهارنظرها را بیان نكنید و شما زیر بار این محدودیت نرفتید و به همین دلیل از این مجموعه جدا شده‌اید.
اینكه نمایندگان محترم چنین چیزی را گفته‌اند یا نه، نمی‌دانم ولی توضیح دادم بنده خودم را به نگاه دوستان جبهه پایداری نزدیك می‌دانم، البته شاید در این مجموعه یكی، دو نفری باشند كه من خیلی موافق سلیقه كاری یا مشی شخصی آنها نباشم كه این هم طبیعی است. یا بنده در رسانه‌یی كه دارم تیتری می‌زنم كه آنها نپسندند، این هم طبیعی است.

 این سوال و جواب از سوی آقای رسایی اضافه شده است

‌ یعنی در مواقعی بین شما و جبهه پایداری اختلاف بود؟
بله، این چیز عجیبی است؟ در برخی موضوعات شاید بین دو نفر اختلاف نظر باشد مثلا در هفته‌نامه 9 دی، ما تیتری را كار می‌كردیم كه برخی از دوستان جبهه پایداری خوش‌شان نمی‌آمد. من هم نمی‌توانستم جوری تیتر بزنم كه دیگران دوست دارند قطعا آن طور می‌نویسم و تیتر می‌زنم كه فكر می‌كنم درست است.



پس نقش آیت‌الله مصباح چه بود؟
ایشان در این جزییات دخالتی نمی‌كنند و برای جمع دوستان یك استقلال در فكر و تصمیم قائلند. برخی احزاب و رسانه‌ها این گونه استقلال را ندارند مثل روزنامه اعتماد كه در سال 88 برای آقای موسوی سینه می‌زد در حالی كه آقای حضرتی به عنوان مدیر مسوول آن در ستاد آقای كروبی حضور داشتند. در واقع آقای حضرتی روزنامه‌اش را به آقای موسوی اجاره داده بود در حالی كه خودش آقای كروبی را اصلح می‌دانست. امیدوارم همه اینها را چاپ كنید.

خب این نشان‌دهنده استقلال یك رسانه است.
نخیر، این نشانه استقلال رسانه نیست بلكه كاسبی با رسانه است. یك رسانه صاحب دارد و رسانه‌یی كه صاحب نداشته باشد رسانه نیست. رسانه جایی نیست كه شما اخبار را جمع‌آوری كنید و ببینید اكثریت چه می‌گویند؛ همان را چاپ كند. من نمی‌توانم این گونه باشم. برای همین مواردی پیش می‌آمد كه نظر ما با جبهه پایداری یكی نبود. از طرفی ?دی ارگان جبهه پایداری نبود؛ به همین دلیل برای اینكه هم من به كارهایم برسم و هم آن دوستان به كارهای خودشان برسند، جمع‌بندی‌ام این شد كه دیگر در شورای مركزی نباشم. الان هم اگر اجازه دهید می‌خواهم به ? دی این هفته برسم كه از توقیف درآمده و قرار است، منتشر شود.

‌ بله حتما، مبارك‌تان باشد. البته ما با توقیف هر نشریه‌یی مخالف هستیم.
ولی من این گونه فكر نمی‌كنم. به نظر من برخی رسانه‌ها اگر به مقدسات توهین كنند یا برخلاف امنیت ملی اقدام به انتشار مطالبی كنند، حتما باید توقیف شوند.

خب اینكه روشن است.
پس چرا شما می‌گویید كه مخالف توقیف هر رسانه‌یی هستید.

شما الان نماینده‌یی هستید كه خودتان دارای رسانه‌اید و دارای یك تشكیلات فكری هستید و به نوعی لیدر این تشكیلات هستید و شاید به همین دلیل در چارچوب جبهه پایداری جای نگرفتید و سعی كردید مسیرتان را كنار مسیر جبهه پایداری قرار دهید. الان این بحث در مورد شخص شما مطرح است كه در دوره احمدی‌نژاد سكوت می‌كردید به عنوان مثال یك روز 400 تذكر در مورد دولت به هیات‌رییسه اعلام وصول می‌شد و شما میكروفن خود را روشن می‌كردید و خطاب به آقای لاریجانی می‌گفتید كه نمی‌تواند مجلس را خوب اداره كند و چرا باید همه این تذكرات در صحن علنی مجلس خوانده شود.

 

این حرف‌های شما آنقدر در هیات رییسه تاثیرگذار بود كه این قانون را می‌گذراند كه در روز بیشتر از 20 تذكر كتبی در صحن مجلس خوانده نشود. حال شما در این دوره، تقریبا هر روز میكروفن خود را برای تذكر به دولت روحانی روشن می‌كنید.
البته این دروغ است كه در یك روز 400 تذكر نسبت به احمدی‌نژاد اعلام وصول و قرائت می‌شد. قرائت ??? تذكر چقدر وقت می‌خواهد؟ اگر هر دو تذكر هم یك دقیقه وقت بخواهد می‌شود سه ساعت. اصلا من چنین تذكری هم نداده‌ام كه قانون شود فقط ?? تذكر خوانده شود چون همان موقع هم بیش از ?? تذكر خوانده می‌شد.

من همه اینها را بر اساس مشروح مذاكرات مجلس می‌گویم و می‌توانم تاریخش را هم برای‌تان بگویم. در هر صورت شما یكی از اصلی‌ترین چهره‌هایی هستید كه هر روز به دولت تذكر می‌دهید و تذكرات بالایی دارید.
بله، بنده از منتقدان جدی این دولت هستم، اشكالی دارد؟ اساسا این نگاه شما غلط است. آیا شما كه در دولت قبل همه‌چیز آن را نقد می‌كردید، نشانه سلامت‌تان این است كه در این دولت هم همه‌چیزش را نقد و نقض كنید؟ كاری به درستی این نقد و تاییدتان ندارم من این منطق را غلط می‌دانم. اینكه بنده انتقادات زیادی نسبت به این دولت دارم و انتقادات كمتری از دولت احمدی‌نژاد داشتم كه بدیهی است چون من جهت‌گیری دولت قبل را قبول داشتم و به نوعی در یك جهت با آن حركت می‌كردم البته تذكراتی به نحوه پیمودن این جهت داشتم ولی بنده اساسا جهت دولت فعلی را قبول ندارم بلكه معتقدم این دولت در حال بازگشت به عقب است. به اضافه اینكه چه كسی گفته تذكرات من بالاست؟

‌ از جلسه 130 تا 170، بر اساس تذكرها و نطق‌هایی كه دولت را مخاطب قرار داده، شما جزو افرادی هستید كه در این مدت بیشترین تذكر فردی را به دولت – 22 مورد انفرادی و 3 مورد جمعی – داده‌اید. این نقد به شما وارد است كه یك حامی تمام قد از احمدی‌نژاد بودید و یك بار هم با تمام عملكردهای ضعیف احمدی‌نژاد به آن دولت تذكر نمی‌دادید اما الان تذكرهایتان از نظر كثرت، رنگ بهانه‌گیری هم گرفته است. این دوگانگی را چطور برای مردم توجیه می‌كنید؟

من كه دوگانگی‌ای در رفتار خودم نمی‌بینم ولی این دوگانگی به قول شما خوب است یا بد است؟

دوگانه رفتار كردن خیلی بد است.
اگر بد است چطور روزنامه اعتماد در دوره قبل به هر دری می‌زد تا كارهای خوب احمدی‌نژاد را هم بد جلوه دهد اما الان به هر دری می‌زند تا كارهای بد این دولت را هم خوب جلوه دهد. این طور هست یا نیست؟

« اعتماد» دوگانه رفتار نمی‌كند. الان هم دولت را نقد می‌كنیم.
نه نقد نمی‌كنید. الان شما از دولت روحانی هیچ نقدی نمی‌كنید. بگویید آخرین نقدتان چه بوده؟

‌ به فرض اینكه ما دولت روحانی را نقد نمی‌كنیم و كارمان بد است. شما به عنوان نماینده مجلس چرا این كار بد را انجام می‌دهید؟
چه كسی گفته من هیچگاه آقای احمدی‌نژاد را نقد نكردم؟ در دولت قبل هم سوال از وزرا داشتم، تذكر كتبی و شفاهی نسبت به دولت داشتم حتی به برخی اعضای كابینه رای ندادم یا در استیضاح آنها رای سفید دادم. احمدی‌نژاد خودش خودش را مطلق قبول نداشت تا چه برسد كه من آن را مطلق قبول داشته باشم. بنده الحمدلله فرد شناسنامه‌داری هستم. حداقل شناسنامه‌ام هم علاوه بر زبانم، رسانه‌یی است كه در اختیار دارم و به صورت شركت سهامی آن را اداره نمی‌كنم. بنده با همین زبان و همین رسانه هم از احمدی‌نژاد دفاع و هم آن را نقد كرده‌ام و به تمام دفاع‌ها و نقدهایی كه به دولت احمدی‌نژاد داشته‌ام، افتخار می‌كنم. هم رسانه دارم.

‌ اما این فقط در مورد آقای مشایی بوده است.
شما كه می‌گویید ما با آنها یكی هستیم! بله من به مشایی انتقادات جدی وارد كرده‌ام ولی موارد دیگری حتی درباره خود احمدی‌نژاد هم بوده. مثلا وقتی آقای صالحی، آقای ملك‌زاده را به عنوان معاون انتخاب كرد، 20 نفر به آقای صالحی تذكر دادند كه یك نفر از آنها، من بودم. یا در 9 دی ما تیتر یك علیه آقای احمدی‌نژاد داشتیم. اگر شما در «اعتماد» تا پایان این چهار سال یك بار تیتر یك علیه آقای روحانی داشتید، من به شما جایزه می‌دهم.

تیتر یك شما علیه احمدی‌نژاد چه بود؟ موضوع خانه‌نشینی و...
تیتر یك 9 دی خطاب به احمدی‌نژاد قبل از خانه‌نشینی بود. كار سختی نیست می‌توانید بروید در سایت 9 دی، این نشریه را تورقی كنید. تیتر ما این بود كه آقای رییس‌جمهور! هشدار آیت‌الله مصباح را جدی بگیرید.

‌ خب دقیقا همین است. شما وقتی احمدی‌نژاد را نقد می‌كنید كه از مسیر آقای مصباح منحرف می‌شود. اما آقای مصباح خودش، حامی احمدی‌نژاد بود و به عنوان پدر معنوی وی، به او هویت داد.
خب اینكه نشانه عقل و دین است، خیلی خوب هم هست. دین، عقل، فهم و شعور می‌گوید وقتی فردی كار درستی كرد باید حمایتش كرد، وقتی پایش را كج گذاشت باید به او تذكر داد و اگر گوش نداد، باید جلویش ایستاد.

این به معنی پذیرش اشتباه از سوی جریان نزدیك به آیت‌الله مصباح – پایداری‌ها- است كه در نهایت پذیرفتند در حمایت از احمدی‌نژاد اشتباه كرده‌اند.
نخیر به این معنا است كه تا وقتی احمدی‌نژاد درست رفتار كرد، حمایتش كردیم و هر جایی كه رفتارش كج شد به او تذكر دادیم و وقتی اثر نكرد جلویش ایستادیم. این علاوه بر تذكرات بسیاری است كه به صورت خصوصی به آقای احمدی‌نژاد دادیم. چون من جهت‌گیری كلی آقای احمدی‌نژاد را قبول داشتم. اما اصلا جهت‌گیری دولت آقای روحانی را قبول ندارم نه اینكه هیچ كاری از این دولت را قبول ندارم بالاخره این دولت هم حتما خدماتی خواهد داشت، بحث بر سر جهت‌گیری آن است.

جهت‌گیری احمدی‌نژاد دقیقا به كدام سمت بود كه شما قبولش داشتید؟
به سمت مردم و مناطق محروم، به سمت عدم تمركز بر بخش‌های برخوردار، به سمت استكبارستیزی. البته احمدی‌نژاد خطاهای بزرگی هم داشت. در مقاطعی شبیه اصلاح‌طلبان شد و اتفاقا مشكل ما در این مواقع است.

‌ ولی3000 میلیارد هم بود. شما هیچ خط قرمزی برای حمایت از احمدی‌نژاد نداشتید كه هر وقت او از این خط قرمز گذشت، رهایش كنید. مثلا بیت‌المال یا از دست دادن سرمایه ملی و... سفر نیویورك را فراموش كردید كه چطور ریخت و پاش كرد اما در مورد جشن روز زن رییس‌جمهور این جنجال را راه می‌اندازید.
ببینید برخی خطاها و تصمیم‌های غلط در هر دولتی ممكن است رخ دهد. عرض كردم برای بنده جهت‌گیری مهم است و الا اینكه در سفر نیویورك ریخت و پاش شد، این كجا ثابت شده؟ اینها حرف‌های رسانه‌یی است.

هزینه هتل‌ها، تعداد همراهان و...
من كه در یك سفر همراه ایشان بودم، از هتل معمولی استفاده شد كه جزو ارزان‌ترین، هتل‌های امریكا بود. سال بعدش هم همین طور بود و من مقایسه كردم امسال هزینه هتل آقای روحانی قابل مقایسه با آن هتل نیست. با همه اینها معتقدم اینها ایرادهای بنی‌اسراییلی است. در دولت احمدی‌نژاد هم ریخت و پاش‌هایی شد اما نه در هتل نیویورك بلكه توسط افراد دیگر و در جاهای دیگر.

‌ آقای رسایی شما به عنوان پایداری دیروز و جدا شده از پایداری امروز، چه توضیحی برای مردم دارید وقتی كه نقد از احمدی‌نژاد را ایراد بنی اسراییلی می‌دانید اما اینكه وزیر امور خارجه در مذاكرات فارسی صحبت نمی‌كند را حق خودتان برای تذكر قلمداد می‌كنید.
البته من چنین تذكری ندادم ولی اگر نماینده‌یی چنین تذكری داده، حتما برای تذكرش منطقی داشته. شما اشاره می‌كنید به ریخت و پاشی كه من آن را سراغ ندارم اما من اشاره می‌كنم به ثروتی در اعضای دولت كه قابل اغماض نیست. در دولت آقای احمدی‌نژاد می‌گفتند كه آقای محصولی ثروت افسانه‌یی دارد. البته حتی یك نفر هم به ما نمایندگان سندی ارائه نداد كه این ثروت چقدر است و دلیلی ارائه نداد كه از راه نامشروع بوده.

 

درحالی كه اگر ثروت همه اعضای دولت احمدی‌نژاد را جمع می‌كردند، با ثروت ادعایی اینها درباره ثروت محصولی به 140 تا 150 میلیارد تومان نمی‌رسید اما الان فقط یك وزیر دولت روحانی یك هزار میلیارد تومان ثروت دارد. علاوه بر ایشان چند وزیر دیگر به همین میزان ثروت دارند. خود رییس‌جمهور چقدر ثروت دارد؟ چرا اعلام نمی‌كند؟ شما می‌توانید این حرف‌ها را چاپ كنید؟

بله. چاپ می‌كنیم اما آقای رسایی همین ادبیات سبب می‌شود تا بگویند امثال شما و پایداری‌ها به معنای واقعی مخالف دولت نیستید و بهانه‌جویی می‌كنید.
اینها بهانه‌جویی است؟ بنده و مثل بنده به دلیل همین موضوع ثروت آقای محصولی كه دوستان شما ادعا می‌كردند بیش از 100 میلیارد است ولی خودش رد می‌كرد، نسبت به حضور آقای محصولی در دولت احمدی‌نژاد حتی حضور ایشان در پایداری انتقاد داشتیم ولی چند وزیر دولت یازدهم الان بین 300 تا 1000 میلیارد ثروت شخصی دارند؟

آیا اینها از بیت‌المال به دست آوردند یا سوآپ نفت؟ یا قراردادهای تجاری با بصره؟
یعنی فقط وقتی ثروت از سوآپ نفت باشد بد است؟ من نمی‌خواهم از آقای محصولی دفاع كنم، ایشان باید خودش از خودش دفاع كند ولی همین محصولی كه شما این طور به او كنایه می‌زنید از كار دولتی رفت بیرون وارد كار خصوصی شد اگر رانت خورده استناداتش را چاپ و محاكمه‌اش كنید. اما سوال این است كه آقای نعمت‌زاده كه در تمام سال‌های انقلاب مسوول بوده از كجا این ثروت را آورده؟ یا وزیر بهداشت دولت یازدهم ثروتش هزار میلیارد تومان است...

‌ آقای رسایی موضوع بحث ما پایداری بود. اما واقعا آقای هاشمی، وزیر بهداشت این ثروت را با رانت و بیت المال به دست نیاورده است.
اولا از نگاه امام خمینی رحمت‌الله علیه حتی اگر هم ثروت را از راه مشروع به دست آورده باشند، نباید مدیریت عالی در كشور داشته باشند. ثانیا بر چه اساسی شما می‌گویید كه بقیه ثروت‌شان را از راه رانت به دست آورده‌اند؟ من اساسا با اعطای مسوولیت به كسانی كه این طور ثروت دارند مخالفم حتی از راه مشروع و حلال ولی شما بر اساس منطق خودتان جواب دهید.

‌ آقای محصولی سوآپ نفت را در اختیار داشت.
این یعنی رانت؟ خب مگر كسی جز آقای قاضی‌زاده هاشمی دستگاه‌های خاص چشم پزشكی را وارد ایران كرد؟ این همه چشم پزشك چرا بقیه نتوانستند این دستگاه‌ها را وارد كنند؟

‌ اما داستان سوآپ نفت یك رانت بزرگ دولتی است.
ولی محصولی هم وقتی در بخش خصوصی بوده این كار را می‌كرده به اضافه اینكه هیچ كس نتوانست دو سند مستدل به ما در مجلس نشان دهد كه سوآپ نفت محصولی بر اساس رانت به وی رسیده. ببینید بنده این منطق شما را قبول ندارم. حتی نمی‌خواهم آقای قاضی‌زاده را به رانت‌خواری متهم كنم اما اگر با مدل شما نگاه كنیم آقای قاضی‌زاده هاشمی هم رانت خوار است. بر اساس مدل بنده هم وزارت محصولی و هم وزارت قاضی‌زاده هاشمی بر خلاف توصیه و مدل امام راحل است.

آقای رسایی بسیاری بر این باورند كه پایداری‌ها چون در انتخابات حامی جلیلی بودند، با پیروزی روحانی، مشی شان مخالفت با او است. فرقی ندارد مصالح ملی در این مخالفت باشد یا نباشد.
این منطق هم غلط است. اگر این را بپذیریم باید بگوییم كه چون سال 84 هاشمی رای نیاورد، احمدی‌نژاد را اذیت می‌كرد چون سال 88 موسوی به دروغ می‌گفت كه قانون اساسی و رهبری و امام را قبول دارم و دروغ می‌گفت، اینقدر احمدی‌نژاد را اذیت می‌كرد.

‌ من در مقام مناظره با شما نیستم اما مسلما روزنامه اعتماد ماه‌های اول دولت نهم، هیچ گاه این گونه نقد غیرمنصفانه نسبت به احمدی‌نژاد نداشت كه امروز تشكیلات پایداری، اظهارات یك معاون رییس‌جمهور در مورد قلیان را به یك جنجال رسانه‌یی تبدیل می‌كند. سوال من این است كه خط روحانی چیست كه می‌گویید قبولش ندارید؟ چطور دولتی كه سه ماه از آمدنش می‌گذرد این میزان از شما و پایداری‌ها تذكر سیاسی تحویل می‌گیرد؟
(خنده) خب آقای روحانی از قبل هم خط و مشی داشته و یك شبه كه از توی لپ لپ درنیامده است كه ما ایشان را نشناسیم. بالاخره ایشان مشی سیاسی‌ و اعتقاد خاص خودش را دارد برای همین ما ایشان را می‌شناسیم و این ربطی به سه ماه كار ایشان ندارد. انتقاد ما به جهتی است كه ایشان می‌رود. وقتی كسی جهت رفتنش غلط است دیگر درباره نحوه راه رفتنش صحبت نمی‌كنند چون آن اشكال خیلی فرعی می‌شود. بله اگر جهت و مسیر یك نفر درست بود، آن وقت این بحث مهم می‌شود كه چه شكلی راه می‌رود. مثل انتقاداتی كه ما به احمدی‌نژاد داشتیم.

‌ خودتان هم اشاره می‌كنید كه ذهنیت‌های سیاسی‌تان از گذشته روحانی و احتمالا حضورش در طیف مقابل تفكر شما برایتان ملاك است نه عملكرد روحانی به عنوان رییس‌جمهور؟
ما به منش و جهت‌گیری ایشان اشكال داریم. به اضافه اینكه سابقه آقای روحانی در طیف مقابل ما نیست مگر جز این است كه روحانی عضو جامعه روحانیت بوده؟

‌ دقیقا بفرمایید این خط روحانی كه می‌گویید آن را قبول ندارید چه خطی است؟ خطی كه در این شش ماه ترسیم شده؟ یا اینكه شما با عینك دیگری به روحانی رییس‌جمهور نگاه می‌كنید؟
نیازی نیست كه شما با عینك آقای مصباح یا عینك جلیلی به آقای روحانی نگاه كنید. آقای روحانی مهم‌ترین مشكلش این است كه در برابر غرب و به ویژه امریكا منفعل است. مشكلش این است كه به آنها خوشبین است. در مشی شخصی ایشان سطح زندگی‌اش در سطح عموم مردم نیست اصلا قایل به این امور نیست. اینها اشكال است، اینها بین مردم و دولت شكاف ایجاد می‌كند. برای همین در این 9 ماه شاهد كاهش مقبولیت آقای روحانی هستیم. آقای روحانی تنها دولتی است كه ایدئولوژی ندارد، بدنه اجتماعی ندارد. شخصیتش تركیبی است از خاتمی و هاشمی برای همین باید ایشان را نماد «خاشمی» دانست.

‌ آقای روحانی بدنه اجتماعی‌اش را از دست داده آقای رسایی؟!
بله از دست داده؛ اینكه یك موضع روشن و صریحی است. چرا كسی برای دعوت ایشان از ثبت نام یارانه‌ها وقعی نگذاشت حتی شما خبرنگاران طرفدار دوآتشه ایشان هم ثبت نام كردید. چرا استاد دانشگاه و حقوقدانی از توافقنامه ایشان حمایت نمی‌كند مگر ایشان مطالبه نكرد؟ شما خودتان هم این را می‌گویید.

ما چنین چیزی نمی‌گوییم.
منظورم شخص شما نیست. الان علی افشاری، زیباكلام، تاجیك و چهره‌های مختلف دیگری از جریان شما این حرف را می‌زنند. برای همین آقای عارف تحركاتش را زیاد كرده و گاردی گرفته كه بگوید او غیر از روحانی است. همین مدیر مسوول شما در اعتماد به زودی خواهید دید كه زنبیلش را جای دیگری می‌گذارد و كارش را شروع می‌كند. اصلاح‌طلبان روحانی را از خودشان نمی‌دانند چون در نهایت روحانی را فردی از جامعه روحانیت می‌دانند.

‌ آقای رسایی شما در تذكرهایتان به همراه پایداری‌ها تذكراتی می‌دهید كه محتوایش جالب است. «عدم ممیزی در كتاب هاشمی، تك‌خوانی خانم‌ها و توهین روزنامه بهار، دیدار هیات اروپایی با فتنه‌گران در سفارت یونان، اعتراض به روند جابه‌جایی‌ها در كابینه، سهولت سن كابینه، دلیل برداشتن بنرهای صداقت امریكایی، یا موضوع قلیان خانم‌ها» اینها بهانه‌گیری نیست؟ این موضوعات مهم مملكتی است؟
البته فقط اینها نیست بنده درباره مسكن مهر یا سبد كالا و گرانی‌ها هم تذكر داده‌ام اما كلا از نگاه دیگران و شما ممكن است این موارد مهم نباشد اما از نگاه من مهم است كه در موردش تذكر دادم.

‌ آیا مردم از شما نمی‌پرسند كه چرا 9 دی و فتنه و از این دست مسائل فقط برایتان مهم است؟ در تمام دوره آقای احمدی‌نژاد یك بار شد در مورد تورم و گرانی و نابسامانی ارز و از دست رفتن پول‌های نفت تذكری به دولت قبل بدهید؟
در دولت قبل هم جاهایی كه فكر می‌كردم لازم است تذكر دادم و شما‌ها تیتر می‌زدید حمله یاران احمدی‌نژاد به احمدی‌نژاد. بله گاهی اعتقاد ندارم كه دولت در برخی اتفاق‌ها نقش دارد. در زمان احمدی‌نژاد می‌گفتند دولت دلار را گران كرده است. پس حالا هم باید بگوییم كه دولت روحانی دلار را كرده 3300 تومان.

‌ ولی دولت احمدی‌نژاد دلار را گران می‌كرد...
پس الان هم دولت روحانی دلار را رسانده به 3300 تومان.


                                              ............................................

 

موضع نمایندگان مجلس در قبال جبهه پایداری

اخبار,اخبارسیاسی,موضع نمایندگان مجلس در قبال جبهه پایداری

 

اخبار,اخبارسیاسی,موضع نمایندگان مجلس در قبال جبهه پایداری

اخبارسیاسی -اعتماد


ویدیو مرتبط :
کلیپ زیبای جبهه پایداری ؛ گفتمان پایداری چیست ؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

باهنر:بخشی از دولت که به مشایی نزدیک است از جبهه پایداری حمایت می کند / تعداد وکیل الدوله ها در مجلس بعدی کمتر است



باهنر:بخشی از دولت که به مشایی نزدیک است از جبهه پایداری حمایت می کند / تعداد وکیل الدوله ها در مجلس بعدی کمتر است

 

 ,باهنر,مشایی,احمدی نژاد,وکیل الدوله,اخبار,اخبار سیاسی

 

انتخابات - این روزها نایب رئیس مجلس یک سر دارد، هزار سودا! به راحتی نمی‌توان پیدایش کرد.

نسرین وزیری: محمدرضا باهنر از صبح علی‌الطلوع جلسه دارد و زودتر از ساعت 12 شب هم به خانه برنمی‌گردد. برای همین  مصاحبه در منزلش میسر نشد . از جلسات علنی مجلس و جلسات غیرعلنی مجمع تشخیص مصلحت و شورای عالی نظارت که فارغ می‌شود؛ تازه اول دغدغه‌های انتخاباتی است که یا به جلسات جامعه اسلامی مهندسین و جبهه متحد ختم می‌شود یا به سخنرانی‌ها و جلسات پرسش و پاسخ. قبل از یکی از همین سخنرانی‌ها در حسینیه‌ای حوالی بزرگراه شهیدمحلاتی فرصتی کوتاه دست داد تا با او به گفت و گو بنشینیم.

 

او پیش از این در گفت‌وگوی دیگری درباره تصمیمات جدید جبهه متحد و نحوه ورود جبهه پایداری به انتخابات سخن گفته بود. (اینجا) این بار هم از کارهای بر زمین ماده بسیارش گفت که اگر دیگر نماینده نباشد به آنها خواهند رسید. «تقویت کارهای تشکیلاتی» هم اولویت اول این مهندس است که اعضای ستادش برای او «سازمان رای پیامکی» راه انداخته‌اند .

 

باهنر در این مصاحبه گفت که سوال از رئیس جمهور را یک بازی باخت-باخت نمی‌داند و قرار هم نیست که با چنین سوالاتی بحرانی ایجاد شود. او امیدوار است که چرخ هواپیمای دولت به موقع باز شده و فرود آرامی در پاین عمر باقی مانده‌اش داشته باشد.

 

مشروح گفت وگوی خبرآنلاین با این نامزد جبهه متحد اصولگرایان در دومین مرحله از انتخابات مجلس نهم را در ادامه بخوانبد:

 

شما هم نایب رئیس مجلس هفتم بودید و هم نایب رئیس و معاون نظارتی مجلس هشتم. هر دو این مجالس هم با دولت‌های آقای احمدی‌نژاد هم دوره بودند. به نظرتان مجلس هشتم چقدر در امر نظارت بر دولت موفق بود؟ رویکرد مجلس هشتم به دولت چه تفاوتی با مجلس قبل داشت؟

از آنجا که تجارب از هر مجلسی به مجلس بعد منتقل می‌شود، مجلس هشتم با استفاده از تجارب مجلس هفتم، شکل گرفت و نظارت در این مجلس تقویت شد. امر نظارت تا قبل از مجلس ششم، عملا فعال نبود و شاهد نظارت‌های قانونی پراکنده‌ای بودیم که برون دادی نداشت. کمیسیون‌ها بویژه کمیسیون اصل نود و حدود 70-80 نماینده‌ای که ناظر بر عملکرد هیات‌ها و مجامع مختلف بودند؛ فعالیت‌های نظارتی‌اشان را انجام می‌دادند اما نتیجه خاصی حاصل نمی‌شد. چون از نظر ساختاری پشتوانه‌ای نداشتند و نتایج نظارت‌هایشان را هم به جای مشخصی ارائه نمی‌دادند. از این رو هر کسی بنا به وسع و همت خودش تلاشی را انجام می‌داد.

 

در مجلس هفتم، هیات عالی نظارت تشکیل و ساماندهی نظارت‌ها آغاز شد. در مجلس هشتم با اصلاح آیین‌نامه داخلی مجلس، رئیس مجلس دارای معاونت امور نظارتی شد. چهار اداره کل زیر نظر این معاونت که بنده مسئول آن هستم، فعالیت می‌کنند. اداره‌های «نمایندگان ناظر»، «کمیسیون‌ها»، «کمیسیون اصل نود» و «هیات تطبیق مصوبات دولت با قوانین مجلس» که به موضوع اصل 138 قانون اساسی برمی‌گردد.

 

مجلس هشتم در کار نظارتی خود خیلی قوی‌تر از مجلس هفتم عمل کرد. البته مجلس هفتم موسس و آغازگر ساماندهی امور نظارتی و تشکیلاتی بود. این امور در مجلس هشتم رشد کرد ولی همچنان جای کار وجود دارد. امیدواریم تا یکی دو سال آینده در مجلس نهم، قوه مقننه این توانمندی را بیابد که در پایان هر سال یک سند نظارتی بر عملکرد دیگر قوا منتشر کند تا یک مرجع مورد رسیدگی و رجوع باشد.

 

در بعد قانون‌گزاری هم قوانین اساسی و متنوعی در این دو مجلس تصویب شد. در مجلس هفتم، قانون اجرای اصل 44 قانون اساسی تصویب شد و در مجلس هشتم، قانون برنامه پنجم، هدفمندسازی یارانه‌ها، روان کردن فضای کسب و کار، قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز و ... تصویب شد که البته گاهی نیز مشکلاتی ایجاد می شد. کما اینکه دولت حتی تا مرز بازپس‌گیری قانون برنامه نیز پیش رفت.

در مجموع مجلس هشتم، مجلس توانمندتری به نسبت مجلس هفتم بود.

 

آمار دقیقی از تذکرات معاونت نظارت مجلس به دولت در دست دارید؟ بویژه مکاتبات میان هیات تطبیق قوانین با قوه مجریه؟ دولت چقدر در تعاملات نظارتی مجلس با قوه مقننه همکاری می‌کرد و در مقام پاسخگویی بر می‌آمد؟

تا قبل از ساماندهی امور نظارت، گاهی دو سه سال از تصویب قوانین می‌گذشت اما نه دولت برای اجرای آن اقدامی می‌کرد و نه مجلس یادش می‌ماند که چنین قوانینی تصویب کرده است تا آن را پیگیری کند. این در تمامی ادوار مجلس و دولت وجود داشت که برخی قوانین اجرایی نمی‌شد و به اصطلاح خاک می‌خورد. البته دولت‌ها عمدی در عدم اجرای قوانین هم نداشتند. مشغله کاری و فعالیت زیاد چنین غفلت‌هایی را می آفرید. برای همین هم چاره‌ای اندیشیدیم و کوشیدیم تا نظارت موثر، دقیق و به روزی را طراحی کنیم. این تلاش‌ها به آنجا رسید که در دو سال آخر عمر مجلس، اداره قوانین مجلس –زیر نظر معاونت نظارت- گزارشات ماهیانه‌ای را ارائه می‌داد حاکی از اینکه چند قانون در ماه، در چند روز اجرایشان معطل مانده است. ابتدای کار تعداد روزهای معطل مانده قوانین نسبتا زیاد بود. اما به تدریج که این گزارشات برای دولت هم ارسال شد، خود دولت تلاش کرد تا این فاصله را کم کند. به این ترتیب به ماه‌هایی رسیدیم که آمار چند قانون-چند روز، صفر می‌شد. این نشان می‌داد که اگر به دولت کمک شود، خیلی وقت‌ها علاقمند است که قانون را اجرا کند. در این بخش شاهد تعامل مثبت دولت بودیم.

 

اما در بخش تطبیق آیین‌نامه‌های اجرایی دولت با قوانین مصوب مجلس که موضوع اصل 138 قانون اساسی و از اختیارات رئیس مجلس است، هیاتی مشورتی تشکیل شد. اما در این بخش شاهد کشمکشی با دولت بودیم که یا آیین نامه‌هایشان را به مجلس نمی‌فرستادند یا اینکه اسامی دیگر بر آنها می گذاشت تا از زیر بار آن فرار کند. در این بخش حواشی‌ای بین دولت و مجلس شکل گرفت اما نتیجه کار مثبت بود و دولت ناگزیر شد تا تمامی مصوبات خود را به مجلس بفرستد.

 

با وجود تعاملاتی که از آن یاد کردید، موارد اختلاف بین قوای مجریه و مقننه آنقدر بود که برای اولین بار هیاتی با عنوان «هیات حل اختلاف بین مجلس و دولت» تشکیل شود. خروجی این هیات چیست؟ شما به عنوان نایب رئیس مجلس در جریان هستید که چه مواردی از سوی قوه مقننه به این هیات ارجاع شد و نتیجه‌اش چه شد؟

بیشترین مشکل ما با دولت، عدم اجرای درست، دقیق و کامل قوانین است. این موارد علی‌الظاهر نیازی به هیات حل اختلاف ندارد و قانون باید اجرا شود. اما گاهی اختلاف برداشت‌هایی از قانون اساسی می‌شود و تفاسیری مطرح می‌شود که نیاز به وجود چنین هیاتی برای رفع آن بود. مثلا هنگامی که در پایان سال 88، آقای احمدی نژاد نامه مفصلی برای مقام معظم رهبری نوشتند و 17 مورد ایراد و اشکال به مصوبات مجلس گرفتند، که از نظر ایشان خارج از اختیارات و وظایف مجلس عمل شده بود. مقام معظم رهبری هم با یکی دو ماه تاخیر عین نامه را ارجاع دادند به آیت‌الله جنتی و از ایشان خواستند تا با دعوت از مجلسی‌ها و دولتی‌ها و حقوقدانان برجسته و عالم و اعضای شورای نگهبان با حضور یکی دونفر از اعضای محترم بیت رهبری، به بررسی این موارد اختلافی بپردازند و راه‌حل‌هایی را به مقام معظم رهبری ارائه دهند.

 

کار این جمع نزدیک به یکسال طول کشید و حدود 25 یا 26 جلسه مفصل و جدی برگزار شد. نتیجه آن جلسات هم اعلام شد. از آن 17 مورد، هیات مذکور 16 مورد از ایرادات رئیس‌جمهور را وارد ندانست و آن یک مورد باقیمانده را هم به مجلس توصیه کردند تا آیین نامه‌اش را اصلاح کند.

 

آنچنان که گفتم کار هیات حل اختلاف در مواردی از این دست است و نه در مورد عدم اجرای برخی قوانین از سوی دولت. وقتی دولت قانونی را نمی‌خواهد اجرا کند، این هیات نمی‌تواند کاری بکند و حداکثرش این است مقام معظم رهبری بفرمایند که این قانون باید اجرا شود. کما اینکه بارها و بارها هم فرمودند که قانون محور همه چیز است. حتی اگر قانونی اشکالی داشته باشد و ضعیف باشد، فرایند مشخصی برای اصلاح قانون وجود دارد که باید طی شود.

مجلس در برخی موارد، رویکردهای خلاف قانون دولت را که احساس می‌کنیم عمدا انجام نمی‌شود را به هیات حل اختلاف گزارش می دهیم. البته این هیات شخصیت مستقلی ندارد و صرفا مستشارانی هستند که برای مقام معظم رهبری کار می‌کنند. چون بر اساس اصل 110 قانون اساسی یکی از وظایف رهبری، تنظیم روابط بین قوا است.

 

نفرمودید که تا کنون چند مورد از سوی مجلس به این هیات ارجاع شده و هیات حل اختلاف هم آن را به رهبری انقلاب ارجاع داده است؟

ما مجموعه قوانینی را که دولت در اجرایش تعلل می کند را جهت اطلاع به هیات حل اختلاف میان قوا می فرستیم. اما همانطور که گفتم اینها را مقوله «اختلاف» بین قوا تلقی نمی‌کنیم. چرا که تمام توصیه‌های مقام معظم رهبری به اجرای قانون است و در آن هیچ شکی نیست. دولت هم ملزم به اجرای قانون است حتی اگر آن را خوب نداند. این موارد را صرفا «جهت اطلاع» به این هیات ارجاع می‌دهیم تا به سمع مقام معظم رهبری برسانند.

تعداد این موارد ارجاعی به هیات مذکور هم زیاد است. از آیین‌نامه‌های اجرایی‌ای که نوشته نمی‌شوند تا آیین نامه‌هایی که نوشته شده اما اجرا نمی‌شوند!

 

اینکه این هیات چه میزان از این موارد را به مقام معظم رهبری اطلاع می‌دهند را باید از خود آنها بپرسید. اخیرا که دولت قصد اجرای فاز دوم قانون هدفمند کردن یارانه‌ها بدون کسب مجوز از مجلس را داشت، مجلس نامه‌ای خدمت مقام معظم رهبری فرستاد که دیدید نتیجه‌اش این شد که این کار دولت متوقف شد.

 

یکی از کارکردهای نظارتی مجلس، استفاده از بند 233 آیین نامه داخلی است که برای تخلفات قانونی دولت رای گیری شده و پرونده به قوه قضاییه ارجاع می‌شود. تا کنون در مورد تاخیر دولت در تاسیس وزارت ورزش و عدم ارائه اساسنامه وزارت نفت از این راهکار استفاده شده است. نتیجه شکایات مجلس از دولت در قوه قضاییه به کجا رسید؟ چرا این موارد مشمول مرور زمان شده و به فراموشی سپرده می‌شوند؟

ارجاعات به قوه قضاییه هم باید متکامل شود. با اصلاح دوباره آیین‌نامه داخلی مجلس هم باز قرار بر این شد تا پاسخ‌های غیر اقناعی رئیس‌جمهور به سوالات نمایندگان در مواردی که نقض قانون شده است هم به قوه قضاییه ارجاع شود.

کمیسیون اصل نود هم تخلفات دولت را به قوه قضاییه ارجاع می‌دهد. نتایج تحقیق و تفحص‌های مجلس هم اگر گویای آن باشد که جرمی رخ داده است نیز باید به قوه قضاییه ارجاع شود.

جالب است بدانید که تا پیش از تشکیل معاونت نظارت، ما یک دایره حقوقی برای جمع بندی این موارد و پیگیری‌شان از قوه قضاییه نداشتیم. هر کسی که شکایتی به قوه قضاییه می‌کند باید وکیل هم تعیین کند و او را پیگیر امور کرده، ملزم به حضور در جلسات دادرسی و دادگاه کند تا نتیجه کار مشخص شود. اما تا کنون چنین اقدامی در مجلس انجام نشده بود. نمایندگان مجلس هم که راسا نمی‌توانند بروند در دادگاه‌ها و پیگیر شکایات شوند! اما ساختار آن را در مجلس دیده‌ایم و انشالله در آینده به شکل تکامل یافته‌ای به فعالیت خود ادامه خواهد داد.

 

حدودا می‌دانید که مجلس هشتم از کانال‌های مختلفی که فرمودید، تا کنون چند پرونده از دولت نهم و دهم را به قوه قضاییه ارجاع داده است؟ این تعداد به نسبت ادوار گذشته دولت رشد صعودی داشته یا نزولی؟ دلیلش چیست؟ افزایش تخلفات دولت در این دوره یا کمرنگ بودن نظارت مجالس گذشته؟

تعداد دقیق این موارد را نمی‌دانم. تا جایی که به خاطر داریم یکی دو مورد از گزارش تخلفات دولت در تحقیق‌ و تفحص‌های مجلس، دو مورد شکایت بر اساس ماده 233 و مواردی هم از سوی کمیسیون‌های تخصصی به قوه قضاییه ارجاع شده است. متاسفانه موارد اختلافی با دولت تعدادش زیاد است و به نسبت گذشته سیر صعودی داشته است. افزایش ارجاعیات مجلس به قوه قضاییه هم به دلیل افزایش نظارت مجلس است که سیستماتیک و به روز شده است و هم به دلیل اصرار دولت بر برخی رویکردهای غیر قانونی خود.

 

در مورد اصلاحیه اخیر آیین‌نامه داخلی مجلس که به آن اشاره فرمودید، این تلقی در فضای رسانه‌ای ایجاد شد که این اقدام، پاسخ جدی مجلس به لحن شوخی رئیس‌جمهور در جلسه سوال از ایشان بود. برآوردتان از پاسخ‌های رئیس‌جمهور به سوالات نمایندگان چیست و چقدر لحن کلام ایشان را پسندیدید؟

برخی رسانه‌ها و سیاسیون تعبیری دارند که می گویند در جریان سوال از رئیس جمهور یک بازی باخت-باخت شکل گرفت که نه دولت در آن برنده بود و نه مجلس. اما من قائل به تفکیک هستم. بالاخره سوال از رئیس جمهور که از ظرفیت‌های والای قانون اساسی است ولی به دلایل متعدد پس از پیروزی انقلاب از آن استفاده نشده و تبدیل به تابو شده بود؛ عملیاتی شد. این در حالی است که سوال از رئیس‌جمهور مشابه سوال از وزراست و کمی سنگین‌تر از آن به شمار می‌رود. قرار نیست با سوال از رئیس‌جمهور اوضاع کشور به هم بریزد یا بحرانی ایجاد شود. سوال از رئیس جمهور که لزوما به معنای محکوم کردن او نیست و حتی گاهی می‌تواند به رفع ابهامات بیانجامد.

 

توقع ما این بود که رئیس جمهور جدی‌تر با این موضوع برخورد می‌کرد ولی رویکرد آن روزشان خیلی بد بود. در حالیکه اگر ایشان می‌خواست می‌توانست به برخی از آن سوال‌ها پاسخ قانع کننده حقوقی و قانونی بدهد. برخی‌ها را هم می‌توانست بگوید که ترک اولی شده و در پاسخ به برخی سوالات هم بگوید که من بعد تکرار نمی‌شود. قرار بر بگیر و ببند و دعوا نبود. اما اینکه ایشان موضوع را به طنز گرفتند و با لحنی صحبت کردند که در خور شان دولت و مجلس نبود.

 

آیین‌نامه مجلس در خصوص طرح سوال از رئیس‌جمهور به این دلیل اصلاح شد که عملا ایرادات آیین‌نامه در این زمینه مشخص شد و نمایندگان متوجه ضعف آیین‌نامه شدند. برخی در پی این بودند که از این اقدام مجلس، تفسیر سیاسی بکنند ولی واقع قضیه این است که اینگونه نبود. چون این اصلاحیه تا آخر عمر مجلس هشتم مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و حتی ممکن است تا آخر عمر دولت دهم نیز دیگر موضوع سوال از رئیس‌جمهور مطرح نشود.

مخالفت‌های حامیان دولت چه آنها که درون مجلس هستند و چه بیرون از مجلسی‌ها با این اقدام مجلس از سر چه بود؟ چرا در برابر پاسخگویی رئیس‌جمهور به مجلس اینقدر مقاومت می‌شود؟ آن هم در شرایطی که به قول آقای مطهری آنقدر طرح سوال از رئیس‌جمهور مشقت دارد که نماینده بیکاری مثل ایشان باید دائما پیگیر آن باشد.

 

برخی دوستان در مجلس، تا آخر دوره مجلس هفتم و تا اواسط مجلس هشتم ادعاهایی داشتند و خود را مدافع تمام و کمال دولت می‌دانستند. اما پس از اتفاقاتی که در یکسال اولیه عمر دولت دهم رخ داد –همان ماجرای خانه نشینی و جریانات انحراف- این دوستان گفتند که جدا شدگان از دولت یا به تعبیری «اخراجی یا بریده‌های از دولت» هستند.  

 

اما باز هم نهایتا این افراد به دنبال حمایت جدی از دولت هستند که در زمان طرح سوال از رئیس‌جمهور بروز و ظهور بیشتری یافت. تا آنجا که یکی از همین آقایان در مصاحبه‌ای اعلام کرد که همه پاسخ‌های رئیس‌جمهور قانع کننده بوده است. هر شنونده‌ای می‌تواند در این زمینه قضاوت کند. البته برخی دلسوزانه سوال از رئیس‌جمهور را یک بازی باخت – باخت دانسته و معتقد بودند که به مصلحت نیست کسی آن را پیگیری کند. رویکرد این بخش از دوستان به دلیل حمایت از رئیس‌جمهور نبود بلکه معتقد بودند که این حرکت، به نتیجه مثبتی نمی‌رسد و با آن مخالف بودند. در حالیکه موافقان و حامیان دولت با استفاده از این حق و اختیار مجلس مخالف بودند و جنس مخالفتشان فرق می‌کرد.

 

همین نمایندگان حامی دولت در مجلس که به آنها اشاره کردید، تاکید دارند که حامی آقای احمدی‌نژاد منهای مشایی هستند. اما برخی همچون آقای مطهری معتقدند که این دو نفر از یکدیگر جدانشدنی هستند و این رویکرد آنها از اساس صحت ندارد. نظر شما چیست؟

من به شدت علاقمندم که رئیس‌جمهور شفاف‌تر در این زمینه وارد شود و خط مشترکش با مشایی و یا مرز جدایی از او را علنا عنوان کند. اگرچه ممکن است اخیرا حضور آقای مشایی در فضای سیاسی و رسانه‌ای کمرنگ شده باشد اما تا جایی که من می‌دانم رئیس‌جمهور به شدت به ایشان علاقه‌مند است. از این رو دوستان رئیس‌جمهور باید جدی‌تر با ایشان وارد گفت‌وگو شوند.

 

اما نه تنها رئیس‌جمهور این کار را نمی‌کند، بلکه حمایت صریح روزنامه دولتی ایران و آقای جوانفکر مدیر مسئول این روزنامه از جبهه پایداری را هم شاهد بودیم. این در حالی است که وابستگی روزنامه ایران و آقای جوانفکر به مشایی کاملا روشن است و حتی جوانفکر هم آن را تکذیب نمی‌کند. این‌ها علایمی است که به نظرم مناسب است دوستان و برادران ما در جبهه پایداری نسبت به آن حساس باشند تا برخی شائبه ها برطرف شود.

 

در مورد دورخیز این جریان برای کسب صندلی‌های قدرت می‌خواستم نظرتان را بپرسم. قبل از انتخابات مجلس نهم عنوان شد که جریان انحرافی برای 150 کرسی این مجلس برنامه دارد اما شما در یکی از مصاحبه‌هایتان گفتید که حتی یک کرسی را هم نتوانستند به دست بگیرند. به نظرتان این جریان برای انتخابات ریاست جمهوری بعد هم برنامه دارد؟

حتما برنامه دارند و از ریاست جمهوری برنامه دارند و از این کرسی صرف نظر نمی‌کنند. وظیفه مجموعه نظام است که اقدامات آنها را رصد کند و مانع از این کار شود.

مرکزیت گروه انحراف که قطعا از تلاش برای نفوذ در ارکان قدرت دست بر نمی‌دارد. مگر اینکه کسی مانع از این کار شود. باید منتظر باشیم و ببینیم که موضع رئیس‌جمهور در قبال آنها تا پایان دولتشان چیست؟ اگر بخواهد بیشتر با آنها همراهی و همدلی کند، بیشتر خودش را زیر علامت سوال می‌برد. امیدواریم که ایشان در این زمینه مواضع شفافی بگیرند.

 

کسان دیگری هم انذارهای مشابه شما را خطاب به دولت عنوان می‌کنند، گویی خیلی امیدوار نیستند که عمر دولت دهم در پایان چهار سال به پایان برسد و بیم آن می رود که عمر این دولت کوتاهتر باشد.

دولت حتما انشالله به پایان دوره خود می‌رسد و من بسیار در این باره امیدوار هستم. البته باید کمک کنیم که انشالله دولت به سلامتی روی باند فرود آید و به موقع چرخ‌هایش باز شود و آماده نشستن روی باند شود تا دولت یازدهم با مجموع نکات مثبت دو دولت نهم و دهم و بدون نقاط ضعف آن بر روی کار بیاید.

اواخر مجلس هفتم موضوع استیضاح وزیر بازرگانی از سوی نمایندگانی مطرح شد که در این مجلس موضوع استیضاح وزیر کار را به جریان انداختند. اما هم آن استیضاح با مصلحت سنجی‌های باز پس گرفته شد و هم این استیضاح به «حکمیت» دچار شد. تفاوت این دو رویکرد در چه بود و چه ضربه‌ای را به جایگاه مجلس و ابزارهای نظارتی آن زد؟

این دو استیضاح را قابل مقایسه نمی‌دانم. در مورد استیضاح وزیر کار، مجلس چاره‌ای به جز تعلیق این استیضاح نداشت. پس گرفتنش در آن شرایط هم کار درستی بود. چون موضوع استیضاح انتصاب آقای مرتضوی بود که تعهد رسمی داده بود دیگر در آن پست حضور نیابد و این تعهد وی نیز ثبت و ضبط شد. بنابراین چون علت استیضاح از بین رفت طبیعی بود که از آن صرف نظر شود.

 

اما رئیس جمهور گفت چنین تعهدی نداده ولی مرتضوی گفته بود که اگر استعفایش را هم نپذیرند دیگر در آن پست حاضر نمی‌شود. حالا اگر رئیس‌جمهور بار دیگر اعمال نفوذ کرده و مرتضوی به صندوق تامین اجتماعی برگردد، هنجار مناسبی در جامعه شکل نخواهد گرفت. چون مردم به این نتیجه می رسند که دولتمردان به راحتی می‌توانند تعهداتشان را زیر پا بگذارند و این برای وجهه دولت خوب نیست.

 

تنها چند روز دیگر تا برگزاری مرحله دوم انتخابات مجلس نهم زمان باقی است. شما تلاش حامیان دولت برای کسب کرسی‌های بیشتر در مجلس نهم را با چه هدفی می‌دانید؟ حضور نمایندگانی که وکیل الدوله خوانده می‌شوند در مجلس چه آسیبی به جایگاه خانه ملت می‌زند؟

متاسفانه یا خوشبختانه در این دوره از مجلس تعداد کسانی که عملا از همه فعالیت‌های دولت، حمایت کنند کمتر شده است. خوشبختانه از این نظر که نباید از هر اقدامی ولو نادرست حمایت کرد و متاسفانه چون به جایی رسیده‌ایم که حمایت رسمی از همه اقدامات دولت در افکار عمومی جایگاه مثبتی ندارد و دلیلش برخی رفتارهای دولت است. یکی از همین نمایندگان حامی دولت که گفته بود «تمام پاسخ‌های رئیس‌جمهور به سوالات نمایندگان مجلس قانع کننده بود»، حمایتی بی قید و شرط و صد درصدی از آقای احمدی‌نژاد را به زبان آورده بود که دیدید نزد افکار عمومی وجهه خوبی نداشت.

 

هنوز ترکیب نمایندگان مجلس نهم کامل نشده و میزان حضور چنین نمایندگانی در آن مجلس بروز و ظهور نیافته است. اما به نظر می‌رسد که در میان منتخبین مرحله اول، تعداد چنین وکیل‌الدوله‌هایی خیلی کم باشد.

 

اقبال عمومی به نامزدی دوباره خود را چطور می‌بینید؟ اگر در این انتخابات نتوانید رای لازم را کسب کنید، چه کاره خواهید شد؟

کار زمین مانده که زیاد داریم. منتظر هستیم نظر مردم را در این دور از انتخابات ببینیم. اگر در مجلس باشم که برنامه‌هایم را به عنوان یک نماینده مردم ادامه می‌دهم و اگر هم در مجلس نباشم، کارهای تشکیلاتی را تقویت می‌کنم. به نظرم باید مجموعه تجربیات افراد، برای اداره بهتر کشور مستندسازی و مدلسازی شود. اگر عمری باشد این کار را هم در اولویت کارهایم خواهد داشت، البته کارهایی را شروع و مراحل مقدماتی را طراحی کرده ام./خبرآنلاین