اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
دریاچه ارومیه را خشک کنیم بهتر است!
در شرایطی که دریاچه ارومیه را کشتهایم و چارهای برای دوباره زندهکردن آن نداریم، لااقل میتوانیم از آسیب بیشتر به محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم.
استاد پرویز کردوانی با بیان اینکه تمامی راههای بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه به دلیل پایین رفتن سطح آب زیرزمینی دشتهای اطراف دریاچه و شور شدن این آبها منتفی است، توضیح داد: مسوولان یا باید زنده کردن موقتی دریاچه را انتخاب کنند و یا هزاران هکتار زمینهای کشاورزی را که محل درآمد و معاش مردم منطقه است.
وی با تأکید بر اینکه تمامی راههای موجود برای بازگرداندن آب به دریاچه ارومیه موقتی است و به زندگی دوباره این دریاچه منجر نمیشود، خاطر نشان کرد: دریاچه ارومیه هماکنون با ایجاد گرد و غبار از سطح و شور کردن آبهای زیرزمینی از عمق، به آلودگی محیط زیست میافزاید. اگر قرار باشد این دریاچه را به صورت ظاهری و فقط برای مدت محدود زنده نگه داریم به کشاورزی و محیط زیست خیانت کردهایم.
پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه آغاز تخریب دریاچه ارومیه به دهه 40 و حفر بیش از حد چاههای عمیق و نیمهعمیق باز میگردد، گفت: زمانی در کشور به کشاورزی بیش از اندازه اهمیت داده میشد و پس از انقلاب نیز کشاورزی جای خود را به صنعت داد که هر دوی اینها برای توسعه به آب احتیاج دارند. متاسفانه توسعه چاهها، قناتها را خشک و آبهای زیرزمینی را شور کرد، چون مسوولان تصور میکنند که توسعه در این دو حوزه برابر با افزایش سطح فعالیت است.
کردوانی درباره تامین آب دریاچه ارومیه توضیح داد: این دریاچه در گذشته سه منبع تامین آب از بارندگی، رودها و آبهای زیرزمینی داشت، اما هماکنون برداشت زیاد از آبهای زیرزمینی باعث شده تا تعادل بین آب دریاچه و آب های زیرزمینی به هم بخورد و آب از دریاچه به سمت چاهها تغییر جهت دهد. همچنین کاهش بارندگی نیز به کمشدن آب دریاچه کمک کرده است.
وی ادامه داد: پس از آنکه ساختن سد بر روی رودهای کشور مرسوم شد برای تامین آب و کنترل آن قانونی تصویب کردند براین اساس که اولویت اول شرب مردم، اولویت دوم صنعت و اولویت سوم کشاورزی باشد. متاسفانه در این تقسیمبندی سهمی برای منابع طبیعی مانند تالابها و باتلاقها در نظر گرفته نشد و پس از کمشدن آب نیز این منابع طبیعی به کلی از چرخه آبی حذف شدهاند.
پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه دریاچه ارومیه از 14 سال قبل شروع به خشکشدن کرده است، اظهار داشت: در تمام این سالها میلیاردها تومان برای جلوگیری از خشکشدن دریاچه هزینه شده است. من 11 سال پیش مطرح کرده بودم که دریاچه دیگر راهی برای تامین آب مورد نیاز خود ندارد، اما به آن توجهی نشد.
کردوانی درباره طرحهای ارائه شده برای جلوگیری از خشکشدن دریاچه ارومیه نیز گفت: عنوان شده است که میتوان از رود ارس برای دریاچه ارومیه آب گرفت اما این عملا امکانپذیر نیست چرا که هم فاصله زیاد است و هم کشورهای دیگر حاضر نمیشوند سهم بیشتری به ایران برای برداشت از رود ارس بدهند.
وی درباره طرح باروری ابرها نیز گفت: این طرح در مناطقی که زیر دو هزار و 500 میلیمتر بارندگی در سال دارند اقتصادی نیست، ضمن اینکه تنها در سه ماه زمستان میتوان چنین طرحی را اجرا کرد. باروری ابرها تنها 10 درصد به میزان بارندگی میافزاید که به دلیل کمبودن بارندگی در جو بالای دریاچه، دردی را از کمآبی منطقه دوا نمیکند.
به گفته کردوانی، کشاورزان منطقه که قرار بود برای آبیاری زمینهای خود از آبیاری قطرهای استفاده کنند به دلیل اقتصادینبودن آن، چنین طرحی را اجرا نکردند که حتی اجراییشدن آن در شرایط کنونی برای بازگرداندن آب به دریاچه مفید نخواهد بود.
پدر علم کویرشناسی ایران درباره گرفتن آب سد برای دریاچه گفت: چنین طرحی امکانپذیر نیست، چرا که نمیتوان آب تبریز را قطع کرد و گرفتن آب از رود ارس برای این شهر نیز طول خواهد کشید، بنابراین عملا چنین طرحی پس از مرگ قطعی دریاچه عملی خواهد شد.
از همان ابتدا باید جلوی حفر بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق کشاورزی گرفته میشد تا اگر مشکلی برای تأمین آب از طریق بارندگی و رودها پیش آمد، با افزودن آب به دریاچه قابل حل باشد اما هماکنون پایینرفتن سطح آب و شورشدن آبهای زیرزمینی، امکان انتقال آب به این دریاچه از ما گرفته شده است.
کردوانی توضیح داد: سازمان حفاظت محیط زیست درخواست کرده است که سه میلیارد مترمکعب از آب سد به دریاچه ارومیه ریخته شود، اما هماکنون این دریاچه به 10 برابر این مقدار آب نیاز دارد هرچند که وزارت نیرو توانایی اختصاص همین سه میلیارد مترمکعب آب را هم ندارد.
وی با تاکید بر اینکه وضعیت کنونی دریاچه ارومیه، حیات هشت دشت را در آذربایجان تهدید میکند، خاطر نشان کرد: پیش از این، طرح انتقال آب از رود زاب کوچک به این دریاچه را مطرح کرده بودم، چرا که به دلیل گود بودن این رود نمیتوان بر روی آن سد زد و آب از ایران بدون استفاده به سمت عراق میرود، اما هماکنون این طرح نیز عملی نیست به دلیل اینکه افزودن بر آب دریاچه به دلیل پایینرفتن سطح آب زیرزمینی دشتهای اطراف بر شوری آبهای منطقه میافزاید، بنابراین علاوه بر انتقال آب رود زاب کوچک انتقال آب از هر نقطه دیگری به این دریاچه نیز به شوری آبهای زیرزمینی میافزاید که این به نفع کشاورزی و محیط زیست نیست.
پدر علم کویرشناسی ایران افزود: از همان ابتدا باید جلوی حفر بیرویه چاههای عمیق و نیمهعمیق کشاورزی گرفته میشد تا اگر مشکلی برای تأمین آب از طریق بارندگی و رودها پیش آمد، با افزودن آب به دریاچه قابل حل باشد اما هماکنون پایینرفتن سطح آب و شورشدن آبهای زیرزمینی، امکان انتقال آب به این دریاچه از ما گرفته شده است.
کردوانی با اشاره به این موضوع که در علم اکولوژی هر موجود زندهای روزی خواهد مرد، خاطر نشان کرد: ما دریاچه ارومیه را کشتهایم و هماکنون نیز راهی برای دوباره زندهکردن آن نداریم، اما میتوانیم از آسیب بیشتر محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم.
وی در این زمینه توضیح داد: باید نمک این دریاچه را هرچه زودتر برداشت کرد تا بیش از این به آبهای زیرزمینی ضرر نزند، ضمن اینکه نمک این دریاچه با سایر نمکها متفاوت است و میتواند در صنایع مختلف مانند تولید خمیردندان مورد استفاده قرار بگیرد.
پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به اینکه وضعیت این دریاچه به اقتصاد ارومیه ضرر زده است، اما نباید اجازه داد که این ضرر به سایر مناطق نیز برسد، اظهار کرد: آذربایجان میتواند از وضعیت فعلی استفاده کند به شرط اینکه نمکها برداشت شود و سطح دریاچه با شن و ماسه پر شود تا سبزشدن سطح آن از ایجاد گردوغبار و فرستادن باد گرم به شهرهای اطراف جلوگیری کند.
ما دریاچه ارومیه را کشتهایم و هماکنون نیز چارهای برای دوباره زندهکردن آن نداریم، اما میتوانیم از آسیب بیشتر محیط زیست و زمینهای کشاورزی جلوگیری کنیم
کردوانی افزود: ضمن اینکه میتوان از این منطقه یک پارک توریستی بزرگ ساخت، میتوان از حاشیه آن برای کشت پسته کمک گرفت چرا که هماکنون به دلیل شوری آب شهرستانهای تکاب، بناب و بسیاری از شهرها و روستاهای اطراف امکان کشاورزی را از دست دادهاند اما کشت پسته در این زمینهای شور امکانپذیر است ضمن اینکه رهاورد مالی خوبی برای مردم خواهد داشت.
وی در پایان صحبتهای خود تأکید کرد که نمیتوان به خاطر زنده نگه داشتن موقتی دریاچه ارومیه، کشاورزی و اقتصاد منطقه را نابود کرد چرا که جایگزین دیگری برای ساکنان این منطقه وجود ندارد.
ویدیو مرتبط :
توضیحات رئیس سازمان هواشناسی درباره علت اصلی خشکشدن دریاچه ارومیه: راز خشک شدن دریاچه ارومیه به ز
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
"خشک شدن دریاچه ارومیه" ؛ مشکلی که در گذرگاه های امنیتی حل نمی شود
ماجرای دریاچه ارومیه و اعتراضات مردم آذربایجان به کم کاری مسوولان در قبال خشک شدن تدریجی آن و نهایتاً برخوردهای نامناسب صورت گرفته با معترضان نشان می دهد برخی از مسوولان ما تا چه اندازه در تبدیل مسائل عادی به بحران ، خبره اند!
طی هفته های اخیر دستکم در دو روز مشخص ، تعدادی از مردم در برخی شهرهای آذربایجان کوشیده اند تجمعاتی در حمایت از دریاچه ارومیه و نیز برای توجه دادن مسوولان به مشکلات زیست محیطی ناشی از خشک شدن آن شکل دهند.
شاهدان عینی می گویند که در هیچ کدام از این تجمعات شعارهای سیاسی داده نشده و همه شعارها صرفاًمربوط به دریاچه بوده است.
با این حال این تجمعات با برخورد تند مواجه و ناآرامی های گسترده ای را باعث شده است.
در این باره نکاتی چند صرفاً از سر دلسوزی و احساس تکلیف قابل ذکر است. شایان ذکر است که این مقاله همزمان با ناآرامی های ارومیه و برخی نقاط دیگر منتشر نشد تا خدای ناکرده شائبه ای پیش نیاید و بتوان موضوع را در فضایی آرام و منطقی مورد بررسی جدی - و نه احساسی - قرار داد:
1 - در این که هیچ کدام از تجمعات مذکور از مبادی قانونی دارای مجوز نبوده اند تردیدی نیست اما این هم گزینه مناسبی نیست که هر تجمعی با برخوردهای خشن مواجه شود چه آن که در چنین فرضی هر روز باید نیروهای یگان ویژه در مقابل ضلع شمالی مجلس شورای اسلامی که محل دائمی تجمع گروه های مختلف مردم - از معلمان حق التدریس تا کارگران بیکار شده - است،مستقر شوند و مدام گاز اشک آور شلیک کنند که با چه مجوزی اینجا جمع شده اید و شعار می دهید؟!
تجمع نخست مردم آذربایجان را می شد در قالبی مشابه تجمعات مقابل مجلس دانست و با اجتناب از برخورد پلیسی ، مانع حوادث بعدی و سوء استفاده های تبلیغی رسانه های بیگانه شد که در ماهیگیری از هر آب آلوده ای مهارت تام دارند.
2 - مسوولان محلی می توانستند به جای گزیدن گزینه برخورد ، ابتکار عمل را در دست بگیرند و ضمن استقبال از اصل تجمع زیست محیطی ،به آن مجوز دهند و خود نیز در صف نخست راهپیمایی قرار گیرند و در رساندن صدای مردم خود به مسوولان دولت و مجلس همکاری کنند.
اگر چنین می کردند ،می شد آنان را تحسین کرد که توانسته اند یک بحران بالقوه را به یک فرصت بالفعل تبدیل کنند و ضمن تقویت همدلی و همگرایی بین مردم و مسوولان ، گامی نیز در جهت نجات دریاچه بردارند.
در چنان حالتی ، جریان های ضدانقلاب ،رسانه های بیگانه و گروه های قومیت گرا عملاً خلع سلاح می شدند و نمی توانستند از نمک های زمین خشک شده دریاچه ،چماقی زهرآگین بسازند و بر سر نظام بکوبند.
اما همه چیز را پلیسی و امنیتی کردن ، همواره بهترین فرصت را به جریان های فرصت خواه می دهد و این ،همان گاف بزرگی است که مسوولان در جریان ماجراهای اخیر مرتبط با دریاچه مرتکب شدند و دو دستی بازی را تقدیم جریان های مذکور کردند که در قامت مدعی دریاچه قد علم کنند و حال آن که مشکل دریاچه ارومیه فقط با همت و تدبیر دستگاه های درون نظام و همکاری مردم حل خواهد شد نه با هیجانات سیاسی و التهابات خیابانی و امنیتی کردن موضوع.
3 - این که مردم به حدی از فرهنگ عمومی رسیده اند که مسائل زیست محیطی برایشان ارزشمند شده و حفظ محیط زیست را مطالبه می کنند ، نشانه ای ارزشمند از ارتقای سطح دانش و بینش مردم است که باید آن را پاس داشت و اگر برخی گروه های سیاسی و حتی اپوزیسیون بخواهند از این امر سوء استفاده ای هم کنند ،راهش برخورد با اصل قضیه نیست بلکه همراهی با مردم برای ناکار کردن جریان های سوء استفاده گر و صد البته برای حل مشکل است.
در ماجراهای اخیر نیز هر چند منکر تلاش برخی جریان های فرصت طلب برای برخی سوء استفاده های سیاسی و حتی امنیتی نیستیم ،اما باید دانست که حساب آنها با مردم و مطالبه به حقشان جداست. مردم مطالبه ای کاملاًزیست محیطی و غیر سیاسی داشتند و آن استمداد از مسوولان دولت و مجلس برای اندیشیدن تدبیری برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه بود زیرا مرگ و زندگی و سرنوشت جمعی آنها به طرز غیرقابل انکاری به حیات و ممات دریاچه بستگی دارد.
بدیهی است مسوولان باید بین مردم و برخی جریان های سیاسی تفکیک قائل شوند و ضمن مقابله اطلاعاتی و امنیتی با جریان های سوء استفاده گر ، با مردم همراهی و همدلی کنند نه این که هر مطالبه منطقی و مسالمت آمیزی را با برخورد پلیسی جواب دهند و زمینه را برای میدانداری کسانی فراهم آورندکه نه دلشان به حال مردم می سوزد و نه از خشک شدن دریاچه ارومیه متأثر می شوند. اتفاقاً آنها آرزویشان است که دریاچه کاملاًخشک شود تا زمینه مشکلات و ناامنی های بعدی فراهم آید.
4 - برخی اظهارات خام و نابخردانه در مجلس شورای اسلامی همانند بنزینی بر آتش نگرانی مردم از وضعیت دریاچه بود. روزی که دو فوریت طرح انتقال آب به دریاچه ارومیه در مجلس بررسی می شد ،یکی از نمایندگان در مخالفت با طرح سخنی گفت با این مضمون که کشاورزان زیاندیده از که از خشک شدن دریاچه دیگر کشاورزی نکنند و ...!
این سخن ، هر چند نظر شخصی نماینده یک شهرستان در مجلس بود ،اما تا به گوش مردم عادی در آذربایجان برسد و دهان به دهان در میانشان بچرخد ، به نظر کلیت مجلس و مسوولان تبدیل و تحریف شد!
نگارنده که چند روز پیش سفری به ارومیه داشت به کرات از مردم عادی این جمله را می شنید که با خشم و ناراحتی می گفتند:« ما می گوییم فکری به حال دریاچه بکنید ،آقایان جواب می دهند کارتان را تعطیل کنید و بروید جای دیگر!» و این در حالی است که واقعاً و انصافاً چنین نگرشی در نظام وجود ندارد و کل ماجرا ،تنها سخنان غیرمنطقی و ناپخته نماینده یک شهرستان بوده است و لا غیر.
این ماجرا ، تجربه ای باشد برای مسوولان و نمایندگان که بدانند در محافل رسمی - مانند مجلس - و مخصوصاً در زمان های حساس باید مواظب حرف زدن خود باشند.
متاسفانه این یک مشکل فراگیر است که بسیاری از مسوولان ما با آن درگیرند. مثلاً نماینده ای که تا دیروز کارمندی در فلان شهرستان بوده یا دولتمردی که تا پریروز در دانشگاه تدریس می کرده ، با همان حال و هوای کارمندی و استادی سخن می گوید ،غافل از این که موقعیتش فرق کرده و اگر قبلاً برد سخنانش حداکثر در جمع دوستان حاضر در محفل بوده ،اینک می تواند تبعات گسترده ملی و حتی بین المللی هم داشته باشد.
5 - کلام آخر این که امنیتی و سیاسی شدن ماجرای دریاچه ارومیه ، نه تنها کمکی به حل مشکل نمی کند،بلکه پرداخت کارشناسانه به موضوع را نیز هزینه بر می سازد.
این را مردم منطقه ،مخصوصاً در آذربایجان غربی به خوبی می دانند و هرگز به دنبال امنیتی کردن مساله نیستند. آنها هنوز خاطرات ناامنی های اوائل انقلاب که ناشی از تحرکات ضدانقلاب و تجزیه طلبان بود را به یاد دارند و هرگز به دنبال نیستند که شهر و دیارشان بستر ناآرامی و متعاقب آن ورود و سوء استفاده جریان های ضدامنیتی شود.
مردم آذربایجان غربی در طول جنگ تحمیلی 12 هزار شهید داده اند و تقاضای جمعی آنها برای رسیدگی به یک مشکل زیست محیطی هرگز به معنای تقابل با نظام نیست اما دو گروهٍ "دشمنان دانا و فرصت طلب" با تعبیر این درخواست منطقی به مخالفت با کل نظام و انقلاب(!) و "دوستان نادان فرصت سوز"با برخورد ناصواب با مردم ، صورت مسأله را چیز دیگری نشان می دهند!
مسوولان نیز که هم از پیش در جریان مشکل دریاچه ارومیه بودند و هم ، اینک با عمق و گستره مطالبه مردم در این خصوص آشنا شده اند ، باید در اسرع وقت اقدامات انجام شده تا کنون و طرح های در دست اجرا یا آتی را اطلاع رسانی کنند و عملاً نیز وارد فاز حل مشکل شوند تا مردم نیز خیال شان از این بابت آسوده شود.
دریاچه ارومیه ، میراثی به جا مانده از دل اعصار و قرون است که باید همان گونه که به دست ما رسیده ، به فرزندانمان بسپاریمش و این امر میسر نمی شود جز با همدلی و همراهی مردم و مسوولان و چنین باد!.../تحلیل:عصرایران