اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

درد را تحمل نکنید!



اخبار,اخبار اجتماعی,درد

نایب رییس انجمن مطالعه و بررسی درد ایران توصیه کرد: مردم درد را تحمل نکنند و برای تشخیص علت آن حتما به پزشک مراجعه کنند.

دکتر جلال زرین قلم  درباره اطلاعاتی که مردم باید در زمینه درد بدانند گفت: مردم باید بدانند که درد علامتی از یک مشکل در بدن است

 

. حس درد به شما اخطار می‌دهد که یک محرک نادرستی در بدن دارید. مردم فکر می‌کنند درد باید تحمل شود؛ ما چنین نظریه‌ای نداریم. انجمن جهانی می‌گوید درد باید با تشخیص علت آن حتما درمان شود.

وی افزود: مردم فکر می‌کنند درد را باید ساکت کرد، یعنی حذف کرد و نیاز به تشخیص علت اصلی آن نیست. یعنی اگر سردرد دارند به صورت غیر تجویز شده، دارو مصرف می‌کنند. درد علامتی از یک ناهماهنگی در فعالیت‌های بدن است.

 

اگر ریشه آن را پیدا نکنیم، همان محرکی که یک حس ساده را ایجاد می‌کند، می‌تواند تبدیل به یک بیماری شود؛ مثل دردهای ساده دستگاه گوارشی، پروستات، سینه، کلیوی یا ... که افراد با دارو آن را ساکت می‌کنند یا با بی‌توجهی طی می‌کنند و بعد از مدتی هم ممکن است به صورت یک سرطان سر در‌آورد.

 

حتی بعضی سر درد‌ها هم ممکن است یک ضایعه فراگیر باشند. ما اول باید علت را تشخیص دهیم و بعد بگوییم که یک درد ساده است و برای آن مسکن تجویز کنیم.

زرین قلم با تاکید بر اینکه بیمار نباید درد بکشد یا آن را تحمل کند، ادامه داد: درد‌های حاد هم باید درمان شوند. ما در اصطلاح می‌گوییم مریض نباید درد بکشد و باید علت آن تشخیص داده شود.

 

مثلا اگر پای کسی پیچ بخورد یک درد حاد است. باید بدانیم که شکستگی ندارید و بعد یک داروی ساده استفاده کنید. اما اگر شکستگی داشت و به اشتباه درد آن را فقط ساکت کردید باید چه کرد؟

نایب رییس انجمن درد با اشاره به لزوم وجود سلسله مراتب برای درمان انواع درد، گفت: باید بدانیم که برای درمان دردمان باید کجا مراجعه کنیم؟ دراین صورت اول باید به یک متخصص مراجعه شود و بعد به کارگروه درد ارجاع داد شود یا ازهمان اول به کارگروه متخصص درد مراجعه شود.

 

از سال 87 دانشگاه‌های علوم پزشکی تربیت فوق تخصص‌ درد را آغاز کردند که اگر به آنها مراجعه شود افراد را به کانال‌های درست هدایت می‌کنند.

وی افزود: در کشورهای پیشرفته و همچنین کشور ما در بحث درمان، کلینیک‌های درد پله دوم درمان هستند و ویزیت عمومی پزشکان پله اول. قانون طبابت می‌گوید که اول پزشک عمومی مریض را ویزیت کند تا هزینه اضافه به بیمار و جامعه تحمیل نشود.

زرین قلم در ادامه، در خصوص نحوه فعالیت انجمن مطالعه درد ایران گفت: انجمن بررسی و مطالعه درد در ایران در سال 1374 اولین بار توسط دکتر محمد شریفی و لوییزا جونز آغاز به کار کرد. هدف این انجمن آن بود که موضوع درد را از موضوعی پوشیده به موضوع طبقه‌بندی شده تبدیل کنیم.

وی در پایان صحبت‌هایش گفت: انجمن جهانی درد تعریفی درباره درد دارد مبنی بر اینکه درد تجربه حسی هیجانی ناخوشایند است که ممکن است به دنبال آسیب‌های مختلف بافتی و غیر بافتی ایجاد شود.

 

براساس این تعریف نظر انجمن این بود که افرادی هم که باید وارد این قضیه شوند باید هم پزشکان علوم پایه باشند و هم گروه‌های مرتبط بالینی یعنی درباره موضوع درد باید گروهی صحبت شود.

 

در این راستا سخنرانی‌های علمی مختلف برای همکاران جهت ایجاد وحدت رویه فکری تدارک دیده شده است، از جمله برگزاری 12 همایش‌ که به صورت سالیانه برای پزشکان برگزار شده تا پزشکان عمومی و متخصص بتوانند وارد این قضیه شوند و اطلاعات به روز شده‌ای را دریافت کنند.

اخبار اجتماعی - ایسنا


ویدیو مرتبط :
سر درد را خودسرانه درمان نکنید

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

درد بیماری «وابستگی» را چگونه تحمل کنیم؟



مشاوره خانواده - تحفه ای که پیش رو دارید ویژه نامه ای است حول بحث وابستگی. اما چرا وابستگی؟ می دانم و می دانید که سر به زیر برف، چون کبک، نمی خواهیم بدانیم که چرا عاشقم و او می راندم و چرا هنوز عاشقم؟ چرا هرکس به خواستگاری دخترم می آید بهانه تراشی می کنم؟ چرا هر روز باید چندبار فرزندم، همسرم، مادرم یا... را چک کنم و فکر نبودشان آزارم می دهد؟ چرا بعد از گذشت 40 سال هنوز آویزانم.

 

همین آویزان بودن به دنیا و روزگار ما را بر آن داشت تا دست به تحقیقی گسترده زده و از خود شما کمک گرفته و حرف دل شما را با شما و از زبان شما بگوییم و بس. شاید همه به وابستگی های غلط خود آگاه شویم و بخواهیم قبل از فاجعه جلویش را بگیریم. در پیغام های بسیار شما دوستان و همراهان عزیز مسایل و مشکلاتی عنوان شد که بیشتر خبر از معضل وابستگی و رنج اسارت داشت و فریاد آزادی از میان این پیام ها به گوش می رسید.

 

کارل یونگ، روان شناس بزرگ، می گوید تا چیزی را نپذیریم، نمی توانیم تغییرش دهیم. برای آشنایی با مفهوم وابستگی، اول باید تعارفی از آن داشته باشیم و بعد مدل های مختلف آن را بشناسیم تا بتوانیم طریقه مبارزه با نوع غلطش را هم یاد بگیریم. در این مقاله و طی چند سوال و جواب، جنبه های مختلف وابستگی را روشن کرده ایم.

 

مفهوم وابستگی, وابستگی بدون حد و مرز

 

 

وابستگی چیست؟

 

زیگموند فروید می گوید ریشه تمام مشکلات انسان را باید در ضمیر ناخودآگاه جست و جو کرد و شروع این مشکلات از دوران کودکی است. نیازهای برآورده نشده دوران کودکی در قسمت ناخودآگاه بایگانی می شوند. وابستگی تنها درگیری ذهنی نیست بلکه احساسی از اعماق وجود ماست برای به دست آوردن، حفظ کردن و نگه داشتن و مکانیزیمی طبیعی است تا زمانی که برای رسیدن به استقلال فردی و روانی نیاز باشد.

 

وابستگی به تنهایی بد نیست اما وابستگی بدون حد و مرز به شدت مضر و مخرب است. مزاحم ترین و بدترین افکار ما وابستگی هایمان هستند که معمولا به ندرت متوجه آنها می شویم زیرا باورهای ساده ای هستند که به اشتباه آنها را حقیقت می پنداریم.

 

ریشه وابستگی در چیست؟

 

اکثر ناراحتی های ما از امیدهای واهی و وابستگی های خود ما سرچشمه می گیرند. واقعیت این است که پس از ترک وابستگی ها بدون شک آزادی و شادی های فراوان به سوی ما سرازیر می شوند. می توانیم به چیزی نیاز داشته باشیم اما وابسته آن نباشیم.

 

زمانی که احساس دلتنگی می کنیم سراغ فرد مورد علاقه مان می رویم تا به آرامش رسیده و مجددا به شرایط روحی مناسبی برسیم. اما اگر در آن زمان او گرفتار بود یا خسته یا به هر دلیل دیگر نمی توانست ما را ببیند چه می شود؟ از رفتار او چه برداشتی می کنیم؟ آیا ما می خواهیم او را ببینیم صرفا برای خود او و برای دیدنش یا می خواهیم او را ببینیم تا به این وسیله خلایی که در وجودمان ایجاد شده را پر کنیم؟

 

شکست های ما یکی از مهم ترین علل وابستگی هستند. بزرگی معتقد است «همه ما در ناخودآگاه مان از این که به تنهایی کافی و کامل نیستیم در عذابیم.» تمام درد و رنج های ما از درون خودمان نشات می گیرند. مساله ای که باید با آن کنار بیاییم وابستگی های درونی خود ماست، رها شدن از آنها یعنی آزادی، یعنی زندگی شاد و سالم.

 

وابستگی چند نوع است؟

 

وابستگی سالم: در وابستگی سالم، فرد در زمان مناسب و در صورتی نیاز، مستقیما درخواست کمک می کند. در روابط با دیگران احساس امنیت، اعتماد و علاقه به میزان کافی وجود دارد. روابط سالم و در حد اعتدال بوده و هریک از طرفین در رابطه برای دیگری ارزش و اهمیت قایل هستند. طرفین در عین حال که به نیازهای خود توجه دارند، حس محبت و همدلی را نیز از طرف مقابل خود دریغ نمی کنند.

 

وابستگی ناسالم: در وابستگی ناسالم فرد سعی دارد طرف مقابل را تحت کنترل و نفوذ خود قرار دهد و به دلیل ترس از طردشدن مانند یک قربانی چنین روابطی را تحمل می کند.

مفهوم وابستگی, وابستگی بدون حد و مرز

 

چرا وابسته می شویم؟

 

هستند افرادی که از زمان کودکی می آموزند کسی موظف به انجام امور مربوط به ما نیست اما گاهی شرایطی پیش می آید که به کمک فرد دیگری نیاز پیدا می کنیم. در چنین شرایطی در عین باور توانایی های شخصی خود و حفظ اعتماد به نفس می توانیم از فرد مناسبی درخواست کمک کنیم.

 

گروهی دیگر از زمان کودکی می آموزند به تنهایی امور مربوط به خود را به انجام برسانند و تنها بر توانایی های خود تکیه کنند. این افراد در بزرگسالی نیز معمولا در برقراری روابط با دیگران دچار مشکل هستند، کمتر روابط صمیمانه برقرار می کنند و ترجیح می دهند همواره با دیگران فاصله داشته باشند. درواقع این افراد با دوری گزیدن از دیگران احساس آرامش و امنیت می کنند.

 

اما گاهی فرد در دروان کودکی به این نتیجه می رسد که به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و همواره به دیگران نیازمند است. چنین فردی در بزرگسالی نیز به این باور می رسد که برای بقا و ادامه زندگی وابسته به دیگران است و همواره به کمک دیگران نیازمند است. چنین باوری معمولا در نتیجه حمایت های بیش از حد والدین در دوران کودکی ایجاد می شود و سرچشمه شکل گیری شخصیت وابسته است. این افراد خود را بسیار آسیب پذیر می دانند که مانند یک کودک همواره محتاج کمک و توجه دیگران هستند، اکثر این افراد بسیار حساس و زودرنج اند.

 

اختلال وابستگی در کودکان چیست؟

 

کودکانی که به اختلال وابستگی گرفتارند در خلوت خود بسیار به مساله بقا و زندگی خود می اندیشند. این دسته از کودکان تنها روزها را سپری می کنند و هرگز به احساساتشان توجهی ندارند. اکثر کودکان مبتلا به اختلالات وابستگی، با احساسات خود بیگانه اند و معمولا رفتارهای برآمده از احساسات به خصوص خشم در آنها به ندرت دیده می شود.

 

کودکی که با احساسات خود آشنا نباشد، حتی متوجه بیماری هایش نمی شود، اگر در هوای سرد زمستان بیرون از منزل نگه داشته شود عکس العملی از خود نشان نمی دهد طوری که گویی اصلا متوجه سرما نشده، به خاطر داشته باشید کودکی که با احساساتش ناآشناست به کمک نیاز دارد. مدت زمان زیادی وقت نیاز است، با چنین کودکی باید بسیار صحبت کرد و بارها و بارها با ید ابراز احساسات را عملا به او نشان داد تا کودک راه ابراز احساسات خودش را بیاموزد.

مفهوم وابستگی, وابستگی بدون حد و مرز

 

وابستگی بیمارگونه چه علامت هایی دارد؟

 

-تنهایی برایشان غیرقابل تحمل و ناامیدکننده است.

 

-اغلب این افراد در زندگیشان مسوولیت های اصلی را به دیگران می سپارند.

 

-این افراد به تصمیم ها و اعمال خود اعتماد ندارند و نیازمندند دایما در طول زندگی و کار درستی اعمالشان از سوی دیگران تایید شود.

 

-برای حفظ کردن افراد در کنار خود از هیچ کاری دریغ نمی کنند حتی به اعمالی تحقیرآمیز و ناخوشایند دست می زنند.

 

-این افراد به محض جدایی از کسی که آنها را حمایت کرده و تکیه گاه آنها بوده است یا دچار افسردگی شده یا فورا خود را وارد رابطه دیگری می کنند تا حمایت های لازم را از طریق او کسب کنند و در چنین شرایطی احتمال ارتکاب اشتباه بسیار بالاست.

 

-هنگام صحبت و بحث با دیگران حتی اگر با نظر طرف مقابل مخالف باشند او را تایید می کنند تا مبادا با ابراز مخالفت موجب ناراحتی و از دست دادن طرف مقابل شوند.

 

-به شدت احساس نیاز به مراقبت دارند و از تحت سلطه قرارگرفتن هراسی ندارند.

 

وابستگی را چطور می توان ترک کرد؟

 

بعضی از ما چنان به شرایط زندگی و موقعیت فعلی خود وابسته شده ایم که دیگر خود واقعی مان را فراموش کرده ایم، من یک معلم، مهندس، پزشک، ... هستم. گویی من یعنی مهندس بودن من، نه انسان بودن من. واقعیت این است ما چنان با این افکار خو گرفته ایم که دیگر جزیی از وجود ما شده اند، این افکار به باور ما مبدل شده اند. حتی اگر از خود بپرسیم من بدون اتومبیلم، کارم، پول، همسرم، خانواده ام، خانه ام، دوستانم چه کسی هستم، پاسخی نداریم. از درون ناخودآگاه به دنبال کسی یا چیزی هستیم تا به ما معنی بدهد و با چنین طرز تفکری وابستگی مساله عجیبی نیست.

 

بزرگی می گفت که شب ها پیش از رفتن به رختخواب در محضر خداوند زانو زده و از خدای خود به خاطر تمام نعماتی که در تمام طول زندگی به من بخشیده است تشکر می کنم و سپس همه را به دست خدا می سپارم. کارخانه، منزل، دانش آموزانم، دوستانم و حتی همسر و فرزندانم را به خداوند بازمی گردانم و در ذهنم آنها را می بینم که از من دور شده و به رختخواب رفته و می خوابم در حالی که یک مرد کاملا فقیر و بی چیز شده ام.

 

هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوم به اطرافم نگاه می کنم و به روز جدید خوش آمد می گویم و می بینم هنوز زنده ام و این عین معجزه است. در مقابل خداوند زانو می زنم و سپاسگزاری می کنم. من فقط نگهبان آن چیزی هستم که خدوند به من امانت داده است، هیچ یک از این نعمات از ابتدا برای من نبوده و آنها فقط امانت هستند، در دنیا همه چیز امانت است.

 

با چنین نگرشی به زندگی روابط ما تغییر می کنند، متوجه می شویم که ما هرگز برای همیشه مالک چیزی نبوده ایم. هر آن چه در زندگی داریم هدیه و امانتی از جانب خداست که باید قدر آن را بدانیم و از خداوند برای این که آن را در اختیار ما گذاشته است، سپاسگزار باشیم.

منبع:مجله موفقیت