اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

دختر 17 ساله سفارش قتل پدرش را داد



اخبار ,اخبار حوادث ,قتل

 

 اخبار حوادث - دختر 17 ساله سفارش قتل پدرش را داد

کارآگاهان پلیس پرده از جنایتی برداشتند که در آن مردی 55 ساله به قتل رسیده است

کارآگاهان پلیس تهران تحقیق درباره جنایتی را در دستور کار دارند که در آن دختری 17 ساله به دوست خود سفارش قتل پدر و برادرش را داده است. تیم جنایی پایتخت در حالی بررسی ابعاد این جنایت را در حال بررسی دارند که این دختر مدعی شده پدرش او را مورد اذیت و آزار قرار می داده است.


جسدی در خودروی معیوب
دوم بهمن ماه امسال ماموران پلیس از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 از کشف جسدی در یک خودرو خبردار شدند و برای بررسی این گزارش راهی محدوده جنوبی خیابان آزادی شدند. ماموران طبق آدرس به ساختمانی دو واحده در محدوده خیابان کمیل رسیدند.
ماموران پس از بررسی اولیه جسد از حاضران در خانه شروع به تحقیق کردند و در همین حال موضوع را به بازپرس کشیک قتل پایتخت اطلاع دادند.

 

دختری که در خانه حضور داشت گفت آمده تا به ماشین سری بزند و متوجه جسد پدرش شده است. ماموران با این احتمال که ممکن است این مرد قربانی جنایتی شده جست وجو برای یافتن آثاری از خشونت یا سر و صدا را آغاز و از همسایه ها در این باره پرس و جو کردند. در این پرس و جوها مشخص شد خانه یی که جسد در آن کشف شده محل زندگی مقتول و مادرش بود. ساختمان نیز دو واحد بود و مشخص شد مقتول و دختر و پسرش در طبقه بالازندگی می کردند و مادر مقتول نیز در طبقه پایین.


با ورود تیم تخصصی قتل صحنه کشف جسد مورد بررسی قرار گرفت و در نگاه اول مشخص شد مرد 55 ساله با 11 ضربه چاقو به قتل رسیده است. این مرد گویا بازنشسته یکی از وزارتخانه ها و در روز حادثه در خانه بود.


بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران و کارآگاهان ویژه رسیدگی به قتل نیز در محل حاضر و شروع به بررسی اطلاعات به دست آمده کردند. با این حال شواهد اولیه نشان می داد که قتل در محل دیگری روی داده است.

 

بازجویی های اولیه از دختر و پسر مقتول نیز کمک چندانی نکرد. در همین حال کارآگاهان پلیس در بررسی خانه مقتول و خودروی او به روایتی که اعضای خانواده بازگو کرده بودند مظنون شدند.

 

کارآگاهان دریافتند که خودروی مقتول معیوب بوده و اصلاامکان جابه جایی نداشته است. بنابراین امکان اینکه این مرد در محلی به قتل رسیده و سپس جسدش با خودروی خودش به خانه آورده شده باشد وجود ندارد. به همین دلیل احتمال وقوع حادثه در همان خانه افزایش یافت. به همین دلیل بازپرس جنایی تهران دستور داد اعضای خانه به طور جداگانه مورد تحقیق قرار گیرند.

 

تحقیق جداگانه از مادر مقتول حکایت از آن داشت که او هیچ رفت و آمد مشکوکی به خانه را متوجه نشده است و او تاکید کرد که در روز حادثه هیچ کس زنگ خانه را هم به صدا درنیاورد. کارآگاهان دریافتند که همسر مقتول چندسال قبل از او جدا شده است و مقتول با دخترش «فریبا» و پسرش «ابراهیم» زندگی می کرد. گرچه جدایی همسر مقتول نیز می توانست به فرضیه یی تبدیل شود اما به دستور بازپرس جنایی تهران «فریبا» بازداشت و تحویل ماموران پلیس آگاهی شد.


پدرم مرا اذیت می کرد
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیق درباره این ماجرا در پلیس آگاهی ادامه یافت. کارآگاهان در نخستین اقدام به بررسی تماس های «فریبا» پرداختند. کارآگاهان متوجه شدند که او در همین روز با دو تلفن همراه چندین بار تماس گرفته است. در همین حال کارآگاهان با توجه به اعلام زمان تقریبی قتل توانستند بین زمان وقوع قتل و زمان تماس ها رابطه یی برقرار کنند و با همین مساله به بازجویی از «فریبا» بپردازند.


«فریبا» درباره آن دو شماره تلفن توضیح داد که یکی نامزدش است و دیگری نیز دوست اوست. پلیس نیز با ردزنی این دو نفر پی برد آنها پسرهای جوانی هستند که «فریبا» با هردو نفر آنها دوست بوده است.

 

وقتی کارآگاهان علت این تماس ها را جویا می شدند برادرش سرنخی به دست ماموران داد و گفت آن روز دوست خواهرم به خانه ما آمده بود. همین سرنخ سبب شد تا کارآگاهان تناقض گویی این دختر 17 ساله را بهانه قرار داده و دوباره از او بازجویی کنند که این بار او نتوانست آنچه گفته بود را تکرار کند و در پی تناقض در حرف هایش مجبور به اعتراف شد.
«فریبا» اعتراف کرد که از قتل پدرش خبر داشته است و قرار بوده که جسد را به جاده ورامین ببرند تا در آنجا دفن کنند.

 

وقتی مقاومت او در برابر حقیقت شکست، کارآگاهان دو جوان دیگر را نیز احضار کرده بودند و قطعه های مختلف این جنایت کنار هم نشست تا راز آن برملاشود.


«فریبا» به کارآگاهان اعتراف کرد که پدرش او را اذیت می کرده و چون مدت ها بود که مادرش هم از آن خانه رفته بود از رفتار پدر به تنگ آمده و از دوست خود خواسته تا پدرش را به سزای اعمالش برساند. «امیر» دوست «فریبا» نیز که سرباز وظیفه بود در اعترافاتی به کارآگاهان گفت: «فریبا» از من خواست تا او را از شر پدرش خلاص کنم تا بعد من و او بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. برای همین آن روز من از پادگان مرخصی گرفتم و آمدم به محل.

 

«فریبا» گفته بود که به من خبر می دهد چه موقع وارد خانه شوم و همان زمان در را برایم بازمی گذارد. این جوان که متهم ردیف اول پرونده است درباره چگونگی ارتکاب جنایت توضیح داد: «فریبا» به من خبر داد که پدرش خوابیده و زمان انجام کار است. من هم وارد خانه شدم و دیدم پدرش در اتاق خواب است.

 

با چاقویی که به همراه داشتم ضرباتی به پهلو و شکم این مرد زدم و وقتی مطمئن شدم که این مرد جان باخته به «فریبا» خبر دادم. «امیر» درباره این جنایت افزود: قرار بر این بود که «فریبا» برادرش «ابراهیم» را به بهانه یی به طبقه بالابفرستد تا او را هم بکشم اما وقتی این پسربچه را دیدم که فقط 13 سال سن داشت دلم نیامد و نتوانستم او را بکشم.
کارآگاهان بعد تحقیق از «ابراهیم» را شروع کردند و او نیز به ماموران گفت که خواهرش از او خواسته تا با آنها همکاری کند.


«ابراهیم» برای کارآگاهان تعریف کرده بود که وقتی جسد پدرش را دیده تا ساعتی در حال گریه کردن بوده و بعد خواهرش آمده و با او صحبت کرده که اگر همکاری کند زندگی بهتری خواهد داشت.


«فریبا» و «ابراهیم» پس ازاین قسمت بعدی نقشه خود را می خواستند عملی کنند. به همین دلیل جسد را در پتویی پیچیده و داخل ماشین گذاشتند. آنها وقتی خواستند خودرو را روشن کنند متوجه شدند این ماشین خراب است و نمی توانند با آن از محل خارج شوند.
به همین دلیل «فریبا» با دوست دیگرش «رضا» تماس می گیرد و از او می خواهد که کمک شان کند اما او به آنها سناریویی را پیشنهاد می کند که زنگ بزنید پلیس بیاید و به پلیس بگویید پدرمان را کشته اند و ما جسد را در خودرو کشف کرده ایم.


به این ترتیب مراحل اولیه تحقیق و چگونگی وقوع قتل برای کارآگاهان مشخص شد و تیم جنایی به دستور بازپرش شعبه چهارم دادسرای جنایی ادعاهای دختر مقتول را مبنای تحقیق خود قرار دادند.


شوهرم سخت ناتوان شده بود
کارآگاهان برای بررسی صحت و سقم ادعای دختر مقتول شروع به تحقیقات علمی کردند. در همین حال همسر مقتول را به پلیس فراخواندند تا در این باره تحقیق کنند. مادر «فریبا» که در جریان مرگ شوهرش قرار گرفته بود نیز داستان چگونگی جدایی اش را برای کارآگاهان بازگفت و تاکید کرد: شوهرم اعتیاد داشت و همین اعتیاد سبب ایجاد اختلاف در زندگی زناشویی ما شده بود و همین مساله موجب شد که ما از هم جدا شویم.

 

این زن رفتار شوهرش تا زمان جدایی را فاقد هر نشانه یی دانست که ممکن باشد این مرد دخترش را اذیت و آزار کرده باشد. با این حال کارآگاهان ضمن بازداشت «رضا» دوست دیگر «فریبا» و تحقیق از او بررسی ابعاد دیگری از این ماجرا را در دستور کار قرار دادند. در حال حاضر رمزگشایی از جنایت به نتیجه رسیده و تیم جنایی در حال تکمیل تحقیق خود درباره ادعاهای «فریبا» است.

اخبار حوادث - روزنامه اعتماد

 


ویدیو مرتبط :
قتل دختر ده ساله توسط پدرش در ترکیه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قتل دختر 17 ساله به دست جوان عاشق پیشه



قتل دختر 17 ساله به دست جوان عاشق پیشه

پسر جوان وقتی با مخالفت دختر مورد علاقه اش برای ازدواج روبرو شد او را خفه کرد.

 31 خرداد امسال ماموران پلیس نوشهر از کشف جسد دختر نوجوانی در یکی از روستاهای این شهر باخبر شد. کارآگاهان پس از حضور در محل جنایت دریافتند مقتول حدود 17 سال سن داشته که پس از خفه شدن در محل دیگری عامل جنایت جسد او را به حیات یک مدرسه ابتدایی منتقل کرده بود.

 

پس از بررسیهای مقدماتی جسد به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول و عامل جنایت آغاز شد. همزمان با آغاز تجسس های پلیسی مردی با مراجعه به ماموران پلیس نوشهر با طرح شکایتی گفت: حدود 3 ماه قبل به نورشهر آمدیم اما دو هفته قبل دختر 17 ساله ام به نام مونا از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. در این مدت تلاش ما برای یافتن سرنوشت او بی نتیجه مانده است. با بررسی این شکایت مشخص شد جسد کشف شده در روستا متعلق به مونا می باشد.

 

کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان نوشهر با بررسی های تخصصی خود دریافتند مقتول با پسر جوانی به نام علی در ارتباط بوده است. با کشف این سرنخ علی دستگیر و در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد. او به کارآگاهان گفت من و مونا با هم دوست بودیم روز حادثه از او خواستم که با هم ازدواج کنیم اما مخالفت کرد. بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم در یک لحظه کنترلم از دست داده و او را خفه کردم.

متهم پس از اعتراف به این جنایت با قرار قانونی روانه زندان شد./مهر