دختر مورد علاقه ام را به خاطر رفتار بچه گانه كشتم

 

 

 مرد قاتل در دادگاه گفت: قرار بود با سمانه ازدواج کنم اما او از خودش رفتارهای بچه گانه نشان داد و من هم او را کشتم.

به گزارش خبرنگار حوادث فارس، صبح روز ۴ شهریور سال ۸۷ جسد دختر جوانی به نام سمانه داخل خانه ای در خیابان پیروزی کشف شد.

بعد از انجام اقدامات اولیه، مأموران پلیس موفق شدند عامل این جنایت را که مرد جوانی در همسایگی سمانه بود شناسایی و دستگیر کنند.

ماهان، همسایه سمانه به ارتکاب قتل اعتراف کرد و با صدور قرار مجرمیت برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

صبح امروز جلسه محاکمه متهم در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد. نماینده دادستان با اشاره به مدارک موجود در پرونده بزه انتسابی به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد.

در ادامه جلسه متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام را قبول دارد گفت: مدتی قبل از حادثه در خیابان متوجه مزاحمت چند جوان برای یک دختر شدم. دختر را از دست آنها نجات دادم و از آن شب ارتباطمان آغاز شد.

وی ادامه داد: سمانه فرزند طلاق بود و با مادرش زندگی می کرد؛ به او پیشنهاد ازدواج دادم و او برخی شب ها به خانه ما می آمد. قرار شد مدتی با هم باشیم تا بعدا ازدواج کنیم.

ماهان گفت: مدتی از اتباط ما گذشته بود که متوجه رفتارهای بچه گانه سمانه شدم. او با هر مشکل یا اختلاف کوچکی قهر می کرد و چند روز بعد دوباره به حالت عادی برمی گشت. اما یک شب خانه ما بود که دوباره با هم جروبحث کردیم و من که احساس می کردم او به من خیانت کرده است، سمانه را با طناب خفه کردم.

بعد از اظهارات متهم، قاضی همتیار ختم جلسه را اعلام و صدور حکم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه موکول کرد.... / خبرگزارى فارس

ویدیو مرتبط :
گریه دختر بچه به خاطر بزرگ شدن برادر کوچکترش

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مزاحم دختر مورد علاقه‌ام شد، او را كشتم!

 

 

جوانی كه در حمایت از دختر مورد علاقه‌اش پسری را كه مزاحم او بود به قتل رسانده است در جلسه محاكمه‌اش در دادگاه كیفری‌استان فارس جزییات ماجرا را تشریح كرد.

 

هم صدا:اوایل سال‌جاری به ماموران پلیس شیراز خبر دادند جسد جوانی به نام آرش در خیابان رها شده‌است. وقتی ماموران به محل رسیدند و جنازه را به پزشكی قانونی منتقل كردند تحقیقات خود را از شاهدان ماجرا آغاز كردند. آنها گفتند جوانی به نام نیما آرش را به قتل رساند. او با ضربات شیشه آرش را زخمی كرد و بعد هم وی را با چاقو زد.

شاهدان در حالی متهم را معرفی كردند كه هیچ‌كدام از انگیزه این درگیری اطلاعی نداشتند. یكی از شاهدان گفت: نیما فریاد می‌زد و می‌گفت آرش را خواهد كشت. ما سعی كردیم، دخالت كنیم و جلوی آنها را بگیریم اما نمی‌شد نیما را كنترل كرد. وقتی شیشه شكسته را از دستش گرفتیم چاقو درآورد و آرش را با چاقو زد.

پلیس با نشانی‌هایی كه از نیما به دست آورده‌بود به خانه این جوان رفت و او را بازداشت كرد. پسر جوان در بازجویی‌ها قتل را قبول كرد و گفت برای دفاع از دختر مورد علاقه‌اش دست به این كار زده ‌است.

متهم گفت: آرش، مزاحم ریحان می‌شد و من برای اینكه به ریحان نشان دهم دوستش دارم و از او دفاع می‌كنم، دست به این كار زدم. با پایان یافتن تحقیقات اولیه كیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 5 دادگاه كیفری‌استان فارس فرستاده شد.

با تشكیل جلسه دادگاه در ابتدا نماینده دادستان شیراز اظهارات خود را مطرح و از كیفرخواست صادره علیه نیما دفاع كرد. در ادامه اولیای‌دم مقتول در جایگاه حاضر شدند. آنها گفتند درخواست قصاص دارند و گذشت نمی‌كنند. پدر و مادر متهم گفتند: پسر جوان ما گناهی نداشت و اگر هم كاری كرده ‌بود به متهم ربطی نداشت. او نسبتی با ریحان ندارد. ما گذشت نمی‌كنیم و از دادگاه درخواست مجازاتش را داریم.

سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول كرد و گفت: مدتی بود با ریحان دوست بودم. اوایل احساس خاصی نسبت به او نداشتم اما كم‌كم عاشقش شدم. آنقدر دوستش داشتم كه دیگر نمی‌توانستم تركش كنم تا اینكه متوجه شدم، ریحان ناراحت است و چیزی را از من پنهان می‌كند. به او گفتم اگر چیزی هست به من بگوید اما سعی داشت اوضاع را عادی جلوه بدهد تا اینكه متوجه شدم آرش مزاحم او می‌شود.

متهم در ادامه گفت: وقتی از ریحان در این‌باره پرسیدم او تایید كرد و گفت آرش كلافه‌اش كرده‌است. من و آرش چند سال بود كه همدیگر را می‌شناختیم و او می‌دانست ریحان دختری است كه من دوستش دارم و به جای اینكه به كارهایش پایان دهد، مرتب مزاحم ریحان می‌شد. روز حادثه وقتی او را در خیابان دیدم به خاطر مزاحمت‌هایی كه ایجاد كرده ‌بود با هم درگیر شدیم. اول با شیشه نوشابه زخمی‌اش كردم اما انگار آرام نشده‌بودم و می‌خواستم همچنان انتقام بگیرم. خون جلوی چشمانم را گرفته‌ بود.

نیما ادامه‌داد: آرش كوتاه نمی‌آمد و می‌گفت هركاری كه دوست دارد، می‌كند. در این هنگام بود كه چاقو را از جیبم بیرون آوردم و دوباره به او حمله كرد. این بار با ضربات چاقو سینه‌اش را هدف قرار دادم و وقتی كه روی زمین افتاد از محل فرار كردم و به خانه رفتم.

متهم گفت: وقتی به خانه رفتم و دست‌های خونی‌ام را دیدم یكدفعه از كارم پشیمان شدم اما دیگر فایده‌ای نداشت و نمی‌توانستم كاری بكنم فقط از خدا می‌خواستم آرش زنده بماند اما متاسفانه او فوت شد. حالا هم از كرده خودم به شدت پشیمان هستم و از اولیای‌دم می‌خواهم مرا ببخشند. من جوان هستم و در زمان حادثه به شدت دچار احساسات شدم. فكر می‌كردم مقتول غرورم را جریحه‌دار كرده‌است و باید انتقام بگیرم اما حالا خیلی پشیمانم. بنا بر این گزارش با پایان یافتن جلسه محاكمه هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.... /

hamseda.ir