اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
خشم آتشین شوهر سالخورده، خودش و همسرش را خاکستر کرد/ پایان هولناک خیانت زن 55 ساله + تصاویر
اخبار حوادث - خشم آتشین شوهر سالخورده، خودش و همسرش را خاکستر کرد/ پایان هولناک خیانت زن 55 ساله + تصاویر
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران؛ "چانگ هسو " مرد 61 ساله چینی که از همسر فاسدش کینه داشت ، بعد از تعقیب و جاسوسی زنش خانم " لی " 55 ساله او را در حال ارتباط نامشروع با مرد دیگری در کافه دید.
همسایه این زوج آقای " چو لی " می گوید : بین آنها همیشه جرو بحث وجود داشت و همیشه صحبت در مورد مرد دیگری بود که زن 55 ساله عاشق او شده بود.
وی ادامه داد: اما در شب آتش سوزی جر و بحث آنها دیگر یک دعوای معمولی نبود و به یک ماجرای کشنده تبدیل شد و بعد از جرو بحث آنها، ما همسایه ها همه بوی دود شدیدی را حس کردیم.
همسایه این زوج افزود : ما به سرعت به سمت خانه این زوج رفتیم تا ببینیم چه کاری میتوانیم برای آنها انجام دهیم اما کل آپارتمان آنها در اتش سوخته بود. من شنیدم که آقای "هسو " در بین جروبحثشان فریاد می زد : "امشب همه ما با هم میمیریم".
وی در ادامه گفت: بیشتر از 1 ساعت طول کشید تا آتشنشان ها موفق به مهار آتش مهیب شوند و سپس آنها دو جسد کاملا سوخته، بطری های بنزین و یک چاقو را به همراه جسد ها در خانه کشف کردند.
پلیس اظهار داشت: در ارتباط با این پرونده به دنبال فرد دیگری نمی گردند، چرا که تمام شواهد و مدارک حاکی از آن است که آقای "هسو" مسبب حمله به همسرش با چاقو و آتش سوزی است.
پسر این زوج " تانگ هسو " 30 ساله اظهار داشت :من یک سال پیش از آن خانه بیرون آمدم چرا که دیگر قادر نبودم جر و بحث های مکرر آنها را تحمل کنم.
اخبار حوادث - باشگا ه خبر نگاران
ویدیو مرتبط :
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
قتل شوهر، پایان خیانت 10 ساله زن جوان
ازدواج در نوجوانی، ترس، دوری از فرزند و اختلاف با شوهر زن جوان را به سمت خیانتی 10 ساله برد که با قتل شوهرش پایان یافت.
خبر قتل مردی 37 ساله به نام کیوان در 17 تیر دو سال قبل به ماموران اداره آگاهی داده شد. بررسیهای اولیه نشان میداد کیوان قربانی یک سرقت شده و تلفن همراه و عابر بانک و ساعتش به سرقت رفتهاست. در اولین گمانهزنی ماموران پرونده را به تصور اینکه کیوان به عنوان مسافر سوار بر ماشین شده تا به محل کارش برود و گرفتار چند سارق شدهاست، مورد بررسی قرار دادند اما تحقیقات بیشتر نشان داد مینا همسر کیوان از سالها قبل با مردی به نام نیما رابطه دارد. بنابراین قتل باانگیزه رقابت عشقی مورد بررسی ماموران قرار گرفت.
فرضیه مطرح شده از سوی ماموران مینا را عامل اصلی این جنایت معرفی میکرد و با بررسی بیشتر روابط این زن، او بازداشت شد و اعتراف کرد با همدستی نیما دو آدمکش اجیر کرد تا شوهرش را بکشد. از طریق دو متهم بازداشت شده عاملان اصلی قتل که مهدی و احمد نام دارند شناسایی و دستگیر شدند. آنها به قتل اعتراف کردند و گفتند در قبال دریافت پول حاضر شدند این قتل را انجام دهند. پرونده با توجه به مدارک موجود و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
چهار متهم روز گذشته در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران از خود دفاع کردند و در ابتدای جلسه محاکمه، کاکولی نماینده دادستان با توجه به مدارک موجود در پرونده و اقاریر صریح متهمان برای احمد و مهدی به اتهام مشارکت در قتل و مینا و نیما به اتهام معاونت در قتل درخواست صدور حکم قانونی کرد. در ادامه اولیایدم مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای متهمان درخواست صدور حکم قصاص کردند.
سپس به دستور قاضی تنها دختر مقتول در جایگاه حاضر شد تا در مورد رابطه پدر و مادرش صحبت کند. او گفت: نمیدانم دقیقا چه اتفاقی بین پدر و مادرم میافتاد چون آنها هیچ وقت در مورد مشکلاتشان با من صحبت نمیکردند اما بارها شاهد کتککاری آنها بودم. چند روز قبل از حادثه هم پدرم، مادرم را کتک زد. بیشتر اوقات این درگیریها در اتاقشان اتفاق میافتاد اما هیچکدام در مورد اینکه از هم جدا شوند چیزی نمیگفتند. دختر نوجوان ادامه داد: من در جریان رابطه مادرم با نیما نبودم، البته میدانستم با کسی صحبت میکند و برای او هدیه میفرستد اما نمیدانستم این فرد کیست.
من خودم هم با پدرم اختلافاتی داشتم اما بیشتر اختلاف سلیقه بود و ما مشکل خاصی باهم نداشتیم تا اینکه باخبر شدم پدرم کشته شدهاست و حالا هم درخواست صدور حکم قصاص برای عاملان قتل را دارم. در ادامه احمد در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهامم را قبول دارم، من و مهدی هر دو معتاد بودیم، هشت ماه قبل از حادثه بود که مهدی به من پیشنهاد قتل را داد و گفت مساله ناموسی است، بیا کار را تمام کنیم و پول، طلا و ماشین بگیریم، من هم قبول کردم.
چند بار نقشه برای قتل عوض شد تا اینکه روز حادثه کیوان را به عنوان مسافر سوار کردیم، من روی صندلی عقب نشستهبودم و کیوان در صندلی جلو. طناب را از پشت دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. قوی هیکل بود زورم به او نمیرسید، مهدی ترمز کرد و یکسر طناب را کشید، ما هر دو با هم طناب را کشیدیم و او کشته شد.
احمد گفت از کردهاش پشیمان است و ادامه داد: اگر مینا نبود ما هرگز دست به این قتل نمیزدیم. او بود که ما را به این کار تحریک کرد. سپس مهدی متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را رد کرد و گفت: زمانی طناب را کشیدم که مقتول مرده بود. متهم گفت: چند سال قبل از حادثه بود که با مینا آشنا شدم، من در یک پیکموتوری کار میکردم و او گاهی برای نیما با پیک غذا یا هدیه میفرستاد.
شمارهام را به او دادم تا بعد از این با خودم تماس بگیرد و به پیک خبر ندهد تا سود بیشتری ببرم. نیما موبایل فروش بود و کمکم با این مرد هم آشنا شدم. بعد از مدتی رابطه من با مینا قطع و تلفنم هم عوض شد. تا اینکه مینا دوباره با من تماس گرفت و متوجه شدم شمارهام را نیما به او دادهاست. من اصلا نمیدانستم مینا شوهر دارد. او گفت مردی مزاحمش میشود. پول خوبی برای قتل پیشنهاد داد و من هم قبول کردم. یکسالی طول کشید تا نقشه را اجرا کنیم. مینا به من گفت نقشه را چطور اجرا کنیم.
اول گفت او را با چاقو بزنید و بعد هم گفت در خانه برادرش بکشیدش، بعد هم که قرار شد وارد خانهاش شویم که هیچ کدام از این نقشهها عملی نشد تا نقشه آخر که قرار شد به صورت مسافر او را سوار ماشین کنیم، البته من اصلا نمیخواستم کیوان را بکشم. در لحظه آخر چون احمد زورش نرسید، یکطرف طناب را گرفتم و کشیدم.
در آن زمان کیوان مردهبود. مینا نیز اتهام معاونت در قتل را قبول کرد و گفت: 15 ساله بودم که ازدواج کردم، از دوسال بعد از آن در حالیکه دختر داشتم متوجه شدم کیوان مردی نیست که میخواستم، با این حال تحمل کرد.
فکر میکردم حضور دخترمان میتواند ما را به هم نزدیک کند؛ اما اشتباه میکردم. کمکم اختلافات ما آنقدر شد که او من را کتک میزد. اما جرات جدا شدن از شوهرم را نداشتم. 25 ساله بودم که با نیما آشنا شدم. او از آشنایان پدرم بود و به خانه ویرفت و آمد داشتم. نیما خیلی به من ابراز علاقه میکرد، البته قبل از 25 سالگی هم نیما را میشناختم اما رابطهام با او از آن موقع شروع شد.
بار آخر به من گفت نمیتواند به این وضعیت ادامه دهد، گفتم از شوهرم جدا میشوم و او گفت کیوان دخترت را از تو میگیردو اجازه نمیدهد ما باهم باشیم. من وابستگی شدیدی به دخترم داشتم و اگر شوهرم او را از من میگرفت نمیتوانستم به زندگی ادامه دهم به همین خاطر هم وقتی نیما پیشنهاد داد شوهرم را بکشیم قبول کردم.
متهم گفت: بهخاطر این اتفاق دیگر نتوانستم به رابطهام با نیما ادامه دهم و از او هم بریدم. من از کاری که کردم پشیمان هستم. در ادامه نیما در جایگاه حاضر شد و در برابر اتهام معاونت در قتل از خود دفاع کرد. در پایان هیات قضات برای صدور رای وارد شور شدند.