اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

خانواده سربندی بخشش را چیز دیگری تلقی کرد



اخبار,اخبار اجتماعی ,پرونده ریحانه جباری

 

اخبار اجتماعی - خانواده سربندی بخشش را چیز دیگری تلقی کرد

وقتی مجازات قصاص تایید شده یعنی مدافعات متهم رد شده است و اگر خانواده آقای سربندی گذشت می‌کردند به هیچ وجه تصدیق اینکه تجاوزی واقع شده یا قرار بوده واقع شود، مورد توجه افکار عمومی قرار نمی‌گرفت ولی خوب شاید این التهابات اجتماعی ایشان را در موضعی قرار داد که این دو مطلب را مقارن هم تلقی کند.

در هفته های اخیر صفحات روزنامه ها و شبکه های خبری فارسی در سراسر جهان مملو بوده از اخبار مربوط به پرونده های اسید پاشی و انزجار عمومی و همینطور احکام اعدام برای مجرمان جنجالی و بعد هم خواهش ها و تمناها برای بخشش! در این میان بسیاری از مردم در میانه حق و باطل و خوب و بد و زشت و زیبای این ماجراها وضعیت دوگانه ای دارند. برای بررسی این وضعیت نیاز است قوانین و سطرهای حقوقی بررسی شود.

روزنامه ابتکار در گفت‌وگو با بهمن کشاورز حقوقدان و وکیل برجسته ایرانی تلاش داشته به بخشی از پرسش ها که ذهن مخاطبان را درگیر کرده بود پاسخ دهد. ماجرای کش دار اعدام یا بخشش ریحانه جباری و صفحات روزنامه ها و تیتر خبرگزاری ها، بیش از هر زمان شهلا جاهد و ماجرای قتل همسر ناصر محمد خانی را زنده کرد. پرونده ای جنجالی که اما و اگرهای بسیاری را با خود به تاریخ برد. حالا تبعات اعدام، قانون و شرع و حق اولیای دم و همینطور افکار عمومی نیاز به بررسی دارد. گفتگو با بهمن کشاورز بخشی از این ابهامات را پاسخ می‌دهد.

در فضاهای مجازی و صفحات خبری رسانه ها، نسبت به بحث خانم ریحانه جباری صحبت هایی مطرح شد که قابل نقد است. از یک طرف عده ای معتقدند با اعدام شدنش حقی اجرا شده و از سوی بسیاری معتقدند به دلیل درگیری افکار عمومی با این پرونده نیاز بود اندکی مسامحه صورت می‌گرفت. نظر شما در این باره چیست؟
در سیستم قضایی ما قصاص پیش بینی شده و حق اولیای دم است که قصاص کند ولی اعمال اعدام با نوعی رسیدگی قضایی همراه است. یعنی سیستم قضایی کشور بررسی می‌کند که این مورد قابل قصاص است یا نیست. این حق مطلقی نیست ولی حقی است که مقید به نظر قضایی دادگاه است. در این مورد من اطلاعاتم درحد اطلاعات روزنامه ای است. گفته شده و خوانده ام که به طور مکرر به این پرونده رسیدگی شده است. بارها حکم این پرونده نقض شده و دوباره رسیدگی شده است.

بنابراین بررسی کامل و کافی روی جنبه های موضوعی پرونده انجام شده است. گفته شده که خانم جباری اقرار به جرح با چاقو داشته است ولی برای این عملش عنوانی مطرح کرده که در مقام دفاع بوده است. این بخش اول که اقرار است می‌تواند مبنای حکم باشد ولی در قسمت دوم که چنین چیزی مطرح می‌شود ادعا است و باید ثابت شود. به نظر می‌رسد به رغم رسیدگی های انجام شده این خانم نتوانسته این قسمت از ادعایش را ثابت کند. قتل عمد ظاهرا محقق انگاشته شده و دفاع هم رد شده و لاجرم به این نتیجه منتهی شده است. اینکه کسانی که حق قصاص دارند بعد از اینکه دادگاه حق شان را تایید کرد، از حق خود بگذرند و عفو کنند بسیار عمل پسندیده ای است چرا که دستور خداوند متعال است. خداوند در قران فرموده « هر چند که در قصاص برای شما حیات است ای صاحبان امور اما اگر ببخشید بهتر است.»

بنابراین امر به قضیه بخشش هم شده است ولی نمی‌توان کسی را وادار کرد در این مورد از حقش صرف نظر کند. به خصوص اگر قضایا به نحوی مطرح شده باشد که این صرف نظر از حق، ملازم و مقارن با تعیین چیز دیگری است، خانواده مقتول قبول نداشتند و مایل نبودند که قبول کنند. قصاص مجازاتی است که در سیستم ما و دیگر نظام های قضایی جهان وجود دارد و منحصر به ایران نیست.

آیا پرونده هایی مانند پرونده خانم جباری که با ابهاماتی همراه بود نمی‌توانست به شکل دیگری مدیریت شود؟
پرونده هایی از این دست ذهن را به این سمت منحرف می‌کند که در مورد مجازات اعدام – قصاص، تا چه اندازه ممکن است اشتباه رخ داده باشد. ولی وقتی رسیدگی به این پرونده چند سال طول کشیده باشد و قضات متعددی این پرونده را می‌بینند و نهایتا به یک نتیجه واحد می‌رسند ولی شبهاتی هنوز وجود دارد و مطرح می‌شود، این نشان می‌دهد که در مورد قصاص خیلی باید احتیاط کرد. برای اینکه اگر حکم اجرا شده و بعد مشخص شود که قضیه اینگونه نبوده است، دیگر نمی‌توان کاری انجام داد.

 

این اتفاقی است که مکرر افتاده است. بعد از کشف دی ان ای در ایالات متحده آمریکا، پرونده هایی بود که افرادی به اتهام قتل محکوم و اعدام شده بودند ولی بعدها با آزمایش های دی ان ای که تکنولوژی جدیدی است، معلوم شد اینها بیگناه بودند و تعداد آنها هم کم نبوند. اگر اشتباه نکنم به 200 مورد می‌رسیدند. به این ترتیب در مجازات های سالب حیات باید به شدت احتیاط کرد. البته قصاص با توجه به اینکه حق الناس است دیگر بسته به تصیم اولیای دم است چرا که حقی است که قانون برای آنها در نظر گرفته است.

می توان گفت در ماجرای خانم جباری مثل پرونده شهلا جاهد، افکار عمومی به شدت نسبت به این ماجرا حساس شد آیا نمی‌توان به خاطر درگیری و حساسیت جامعه در مورد حکم این دست پرونده ها تجدید نظر شود؟
خیر! در مورد قصاص، عفو تنها دست اولیای دم است. اگرچه فضای عمومی درگیر یکسری از پرونده های جنایی می‌شود و در مورد ماجرای ریحانه جباری نیز اینطور بود، خیلی از مردم با راه اندازی کمپین هایی در تلاش بودند که به دو سوی ماجرا کمک کنند اما قوه قضائیه مطلقا نمی‌تواند در مسیر پرونده تغییری ایجاد کند. اگر ثابت شد که مورد منطبق بر قصاص است، یعنی بر تعریف قتل عمد دلالت دارد، قوه قضائیه هیچ کاری نمی‌تواند بکند. ولی ممکن است مدیران در نهادهایی مانند اجرای احکام، سعی کنند قضایا را طول بدهند. آنها یک سیستمی دارند که سعی می‌کند با اولیای دم صحبت کند و رضایت آنها را جلب کند و زمان را طولانی می‌کنند، شاید رضایت بگیرند اما در تحلیل نهایی آن کسی که تصمیم اصلی را می‌گیرد ولی دم است. بدیهی است همه اولیای دم مثل هم نیستند دیدید که در همین چند سال اخیر بسیاری از قصاص گذشته اند و محکوم را بخشیدند و بسیار هم مورد تمجید و استقبال مردم قرار گرفتند.

یک مساله مهم دیگری که باید به آن توجه کرد بحث اعدام در ملاء عام هست. آیا این عمل، عمل درستی است؟ نمی‌توان این شیوه را با شیوه های دیگری عوض کرد؟ آیا مردم واقعا علاقمند به تماشای خشونت هستند یا از این اتفاقات درس می‌گیرند؟
اجرای اعدام در ملا عام جای تامل دارد، آنهایی که برای تماشای مراسم اعدام می‌روند اغلب چندان هم علاقمند نیستند. کسی تعریف می‌کرد کسانی که برای تماشای مراسم اعدام آمده بودند وقتی ولی دم از قصاص گذشت کرد، شروع کردند به تشویق کردن فرد بخشنده! این نشان می‌دهد که خلقیات اکثریت مردم با خشونت سازگار نیست. ولی در عین حال نمی‌توان ولی دم را مجبور کرد که ببخشد چرا که به نظر می‌رسد فرد باید خودش به نتیجه برسد که می‌خواهد فرد خاطی را ببخشد.

خانواده مقتول آقای سربندی در پرونده ریحانه جباری از حق خودش نگذشتند اما آنها بیش از هر چیز متاثر از فشارهایی بودند که در حواشی این پرونده برای آنها بوجود آمده بود. از فشار احتمال قضاوت مردم تا فشار رسانه ها و حمایت از خانم جباری، نظر شما در مورد این ماجرا چیست؟
وقتی مجازات قصاص تایید شده یعنی مدافعات متهم رد شده است و اگر خانواده آقای سربندی گذشت می‌کردند به هیچ وجه تصدیق اینکه تجاوزی واقع شده یا قرار بوده واقع شود، مورد توجه افکار عمومی قرار نمی‌گرفت ولی خوب شاید این التهابات اجتماعی ایشان را در موضعی قرار داد که این دو مطلب را مقارن هم تلقی کند. یعنی خانواده گذشت خودش را در حکم قبول آن داستان تلقی کرد. در حالی که واقعا اینطور نبود که وقتی مجازات قصاص تایید و قطعی می‌شود و می‌رود برای مجازات احکام و وقت تعیین می‌شود، یعنی دفاع مشروع و دفاع در مقابل تجاوز در دادگاه تایید نشده و دادگاه نپذیرفته است. بنابراین شاید اگر یک مقداری این قسمت قضیه برجسته نمی‌شد، شاید اوضاع طور دیگری رقم می‌خورد.

آیا با توجه به روندهای اجتماعی و شرایط جوامعی مثل ما که به لحاظ فرهنگی و حتی عاطفی درگیر مسائلی می‌شوند وحتی گاهی با طرف دیگر ماجرا فارغ از درست یا غلط بودن حکم، همراهی می‌کنند قوانینی واضح و قابل استناد نه لزوما نوعی خواهش و تمنا، برای رسیدن به صلح و سازش ضروری به نظر نمی‌رسد؟
در قانون آئین دادرسی کیفری جدید که متاسفانه اجرایش به شکلی به تعویق افتاده، دوعنوان جدید به نام صلح و میانجی گری وارد شده است که قبلا در آئین دادرسی کیفری وجود نداشت. شاید این دو اصطلاح مکانیسمی باشند تا در مواردی که می‌شود با مذاکره و میانجی گری سعی در ایجاد تفاهم، دعاوی کیفری را حل کرد و از رسیدن به نقاط غیر قابل برگشت احتراز کرد. با توجه به اینکه حکم خداوند هم همین است که حتی در قصاص که حق است بهتر است که عفو و گذشت صورت بگیرد این ابزارهای آئین دادرسی گمان می‌کنم که به کار خواهد آمد و برای حل بعضی از معضلات و مشکلات کارگر خواهد افتاد.

 

البته توجه داشته باشید کسانی که جرم اسید پاشی را انجام می‌دهند باید به شکل دیگری با آنها برخورد شود. اینها صلحی که در موردشان ممکن است اتفاق بیفتد این است که به عنوان مفسد فی الارض اعدام نمی‌شوند تا زمانی که کاملا اطمینان حاصل شود که منزه و عاقل و از حالت ضد اجتماعی خارج شده اند، برای تربیت این گونه افراد باید به اصطلاح آنها را ایزوله کرد و از اجتماع کاملا دور و در زندانهای امنیتی خیلی شدید که به هیچ وجه امکان فرار و دسترسی به خارج نداشته باشند نگهداری کرد. باید روی آنها کار شود، شاید تغییر مثبتی در ذهنیت آنها ایجاد شود. این کاری است که در مورد مجرمان خطرناک در سراسر جهان انجام می‌دهند. یکی از خواص این کار این است که با مطالعاتی که روی این افراد انجام می‌شود از تکرار جرم پیشگیری می‌کنند.

آیا شما نمونه ای سراغ دارید که بتوان در تکمیل این مساله به طور مصداقی به آن اشاره کرد؟
در کشورهای جهان، علمی به نام علوم رفتاری تدریس می‌شود که خارج از پلیس و دستگاه های امنیتی متخصصانی هستند که با دیدن صحنه جرم و گرفتن اطلاعات راجع به اتفاق به شما به دقت مشخصات مجرم را با جزئیات می‌گویند، به طوری که تصور می‌شود اینها یا دارند شعبده می‌کنند یا مزخرف می‌گویند اما بعد از دستگیری این افراد مشخص می‌شود که این داده ها و گفته ها گاهی تا 98 درصد منطبق بر واقعیت بوده است.

 

این مساله در آمریکا بر روی 1500 مجرم به عادت و قاتلان زنجیره ای که همه در ایالاتی که اعدام نداشتند و محکوم به حبس ابد بودند بررسی شده است. این متخصصان بر روی این افراد مطالعه کردند و اطلاعات آنها را طبقه بندی و بعد استنتاج کردند و بعد بر مبنای این اطلاعات پیش بینی ها و گاهی پیش گویی هایی می‌کنند. در ایران این موضوع نیز قابل اجرا است و می‌توان با نگه داشتن مجرمان خطرناک در زندانهای امنیتی روی آنها مطالعاتی صورت بگیرد تا بتوان از جرایم بیشتر پیشگیری کرد.
اخبار اجتماعی - ابتکار

 


ویدیو مرتبط :
3RDi، سربندی مجهز به دوربینی با کیفیت HD

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

"دهلیز" به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول/ قصاص بهترست یا بخشش



دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

در بخش دوم نشست با عوامل فیلم "دهلیز" بیشتر دو بازیگر این فیلم که هر کدام نقش یکی از اعضای خانواده مقتول را بازی کرده‌اند درباره نقششان و مساله قصاص و بخشش صحبت کردند و البته کارگردان نیز توضیحاتی درباره این اثر ارائه کرد.

یكی از فیلم‌هایی كه این روزها در سینماهای كشور روی پرده رفته و توانسته نظر مثبت مردم را به خود جلب كند "دهلیز" است كه اولین تجربه سینمایی بلند بهروز شعیبی در مقام كارگردان محسوب می‌شود. این فیلم كه موضوع قصاص و دیه و در نهایت گذشت را محور موضوعی خود قرار داده است، گرچه فیلم پربازیگری نیست ولی بازیگران آن به ویژه ایفاگران نقش‌های اصلی آن حضوری متفاوت از كارهای قبلیشان را رقم زده‌اند.

به بهانه نمایش فیلم سینمایی "دهلیز" با حضور بهروز شعیبی کارگردان، سید محمود رضوی تهیه کننده، سعید چنگیزیان و نگار عابدی بازیگران این فیلم سینمایی نشستی در خبرگزاری مهر برگزار كردیم كه در بخش اول نشست بیشتر به مساله اکران، تبلیغات و موضوع داستان که بررسی قصاص و عواقب آن در جامعه است، پرداخته شد.

در بخش نخست این نشست بیشتر درباره اکران و تبلیغات برای بهتر دیده شدن فیلم، انتخاب سوژه قصاص و مساله بخشش و اینکه شعیبی و رضوی چگونه به همکاری در این پروژه رسیدند صحبت کردیم. در بخش دوم نشست مهر با عوامل فیلم "دهلیز" درباره انتخاب بازیگران و حضور بازیگردان با بهروز شعیبی و بازیگران صحبت کردیم. همچنین در بخش های دیگر این نشست نگار عابدی و سعید چنگیزیان نیز درباره دلایل حضور خود در این پروژه توضیح دادند.

با ما در بخش دوم و پایانی این نشست همراه می‌شوید:

*آقای چنگیزیان نمونه پرداخت به قصاص در سینما و تلویزیون بسیار بوده اما نمی‌توان همه آنها را آثاری موفق دانست. چگونه با فیلمنامه "دهلیز" ارتباط برقرار کردید و چطور توانستید به کارگردان برای پرداخت درست این سوژه اعتماد کنید؟
چنگیزیان: اعتماد به شعیبی زمانی ایجاد شد که من با نگاه وی به موضوع قصاص آشنا شدم، نگاهی که شاید بارها به آن پرداخته شده باشد اما اینکه کارگردان تلاش کند در فیلم قضاوت نکند و امکان درست فکر کردن را به مخاطب بدهد، برایم بسیار جالب بود. این رویکرد در فیلمنامه به خوبی دیده می‌شد. این نگاه برای من به عنوان بازیگر خوشایند بود. کارگردان هیچ تلاشی نکرده تا قصه را بپیچاند و آن را خیلی راحت و روان بیان کرده است.

و اما اعتماد من به کارگردان از جایی شکل گرفت که با دیدگاه بهروز شعیبی نسبت به سوژه فیلم آشنا شدم. به اعتقاد من این نگاه به سوژه فیلم کمک می‌کرد. شعیبی تلاش داشته از زاویه جدیدی به این سوژه بپردازد؛ نگاهی که دو وجهه موضوع را دربرمی‌گیرد از یک طرف قضاوت را مطرح می‌کند تا امکان درست نگاه کردن و فکر کردن را به وجود آورد. این از همان ابتدا برای من مشخص شد.

البته ما در یک تله‌فیلم هم قبل از "دهلیز" با هم همکاری داشتیم. از این رو با رویکرد وی آشنا بودم. در قصه "دهلیز" قرار نبود مسئله پیچیده شود یا ما اوج بدبختی یک کاراکتر را نمایش دهیم. همین روایت ساده و بدون پیچیدگی برگ برنده کار بود.

* حق با شماست. ویژگی بارز فیلمنامه "دهلیز" این است که تلاش می کند قصه را خیلی ساده بیان کند از این رو هر قشری از مخاطب را با خود همراه می‌کند. همانطور هم که آقای رضوی تهیه‌کننده کار در بخش اول صحبت‌هایمان گفتند فیلم به دنبال بازی کردن با احساسات مخاطب نیست تا از این مسیر برای خود تماشاچی دست و پا کند.
چنگیزیان: من در زمان دیدن فیلم بارها بغض کردم. این بغض به دلیل این نبود که شخصیت اصلی داستان مرتکب قتلی شده است و حالا باید قصاص و یا بخشیده شود بلکه من با دیدن ارتباط بین پدر و پسر قصه دچار این بغض می شوم. این سکانس‌ها خیلی روی من تاثیر گذاشت.

حتی کارگردان تلاش نمی کند که مخاطب را به اجبار وارد این حس کند. از این رو وقتی فیلم را دیدم خوشحالم بودم. معتقدم "دهلیز" فیلم شریفی است. فیلم به هیچ وجه یقه مخاطب را نمی‌گیرد تا با خود همراهش کند. حتی در بحث روابط اجتماعی و یا موضوع قصاص و بخشش به شدت تعادل را رعایت می‌کند.

این در مقوله بازیگری هم صدق می‌کرد. شخصا اعتقاد ندارم که بازیگر باید یک کار عجیبی انجام دهد تا شخصیت خلق شود. خوشبختانه شعیبی هم از بازیگران خود چنین توقعی نداشت و نمی‌خواست با پیچیدگی سوژه خود را مطرح کند. کارگردان در این کار به شدت راحت و روان با بازیگران و سوژه خود برخورد می کند.

* خانم عابدی شما نیز به عنوان بازیگر تئاتر سالها است که انتخاب‌هایتان در حوزه سینما و تلویزیون به شدت با حساسیت و وسواس بوده است. شما هم لطفا درباره رویارویی خود با فیلمنامه "دهلیز"  و دلایل انتخاب این نقش توضیح دهید.
عابدی: وقتی شعیبی درباره نقشم در "دهلیز" با من صحبت کرد به من گفت این نقش با اینکه چند سکانس بیشتر نیست ولی برایم خیلی اهمیت دارد. وقتی هم من فیلمنامه را خواندم خودم هم احساس کردم با وجود اینکه نقش کوتاهی است ولی سخت است. بازی در چنین نقش‌هایی همچون راه رفتن بر لبه تیغ است چراکه خیلی زود می‌توانند به شخصیت‌های کلیشه ای تبدیل یا یک وجهی شوند.

به عقیده من شخصیت خواهر مقتول که من آن را بازی کردم همه چیز در درون خودش داشت. پنج سال از مرگ برادرش گذشته است. در درون این شخصیت (سهیلا) عشق، نفرت، روان‌پریشی و احساسات مختلفی جمع شده و به نوعی او را تبدیل به یک پکیج احساساتی و عاطفی کرده است.

 

دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

 

حضور در چنین نقش هایی همیشه برایم لذت بخش است و مدام در قبال آن استرس دارم چون که چنین شخصیت‌های کامل هستند و برای من اندازه آنها مهم نیست. حضور در چنین نقش‌هایی هم کار ساده ای نیست.

من پیش از "دهلیز" در تله فیلم "زندگی بهتر" با شعیبی همکاری داشتم و دیدگاه وی را می‌شناختم. وی علاقمند است همه چیز ساده و مستندگونه به نمایش گذاشته شود. از  طرف دیگر ترکیب بازیگران و عوامل فیلم نیز یکی از دلایل دیگر برای حضورم بود. حتی ممکن بود من همزمان با این فیلم برای پروژه دیگری نیز پیشنهاد نقش اصلی داشتم که شاید اصلا من را وسوسه نمی کرد و باز هم حضور در "دهلیز" را می‌پذیرفتم.

*همانطور که اشاره کردیم یکی از نقاط قوت این فیلم ارتباط خوبی است که بین شخصیت پدر (رضا عطاران) و محمدرضا شیرخانلو (پسر) در فیلم برقرار شده است. در ایجاد این ارتباط چقدر شما به عنوان کارگردان و یا علی سرابی به عنوان بازیگردان تاثیر داشتید. البته عطاران در کارهای قبلی خود ثابت کرده است که استاد ارتباط برقرار کردن با کودکان است.
شعیبی: رضا عطاران به خوبی می داند که چگونه باید با بازیگر مقابل خود ارتباط برقرار کند. از طرف دیگر شیرخانلو هم بچه بسیار باهوشی است. عطاران جزو بازیگران بسیار خوش اخلاق و در عین حال بسیار منضبط است.

من و سرابی هم برای ایجاد این رابطه تلاش کردیم. من خودم کار بازیگری انجام دادم و با خیلی از بازیگران از نزدیک آشنا هستم. ما بازیگران توانایی در ایران داریم ولی در حد توانایی‌شان از آنها در سینما استفاده نمی‌شود. به طور نمونه اگر ما عطاران را در نقش‌های کمدی دیده‌ایم پس همیشه نیز باید از وی توقع داشته باشیم که فقط در چنین نقش هایی ظاهر شود در صورتی که این توقع کم سینمای ایران از این بازیگران است.

در صورتی که ما بازیگران مختلفی همچون پرویز پرستویی، علیرضا خمسه و... را در سالهای دور دیده ایم که تا کنون در نقش های مختلف ظاهر شده اند. ما باید تلاش کنیم که دوباره چنین اتفاقاتی در سینمای ایران تکرار شود زیرا یکی از مهترین بخش‌ها و جذابیت های سینما بازیگران هستند. در مورد رضا عطاران نیز با این حضور متفاوت در "دهلیز" باید این رویه ادامه پیدا کند. البته وی در فیلم های عبدالرضا کاهانی نیز نقش های متفاوتی بازی کرده است.

ما در انتخاب دیگر بازیگران هم افرادی را که در چنین نقش‌هایی کلیشه بودند، کنار گذاشتیم و به سراغ بازیگرانی رفتیم که تا کنون در چنین نقشهایی یا حضور نداشتند و یا کلیشه نشده اند. به طور نمونه هانیه توسلی تا کنون در نقش یک مادر ظاهر نشده است. آن هم مادر زجر کشیده ای که خود به تنهایی بار زندگی را به دوش می کشد. همانطور که دیدید اتفاقا خیلی به خوبی هم درخشید. در مورد سعید چنگیزیان و نگار عابدی نیز این موضوع صدق می کرد. درباره آنها ما با نقش هایی روبرو بودیم که فرصت کوتاهی برای ارائه داشتند ولی باید در خاطر مخاطب حک می‌شدند. به همین دلیل ما باید به سراغ بازیگران حرفه‌ای می رفتیم.

* علی سرابی به عنوان بازیگردان پروژه از چه زمانی به گروه اضافه شدند؟
شعیبی: سرابی از آغاز پیش‌تولید با ما همراه شد. ما البته تا زمان فیلمبرداری روی فیلمنامه و شخصیت ها بحث می کردیم. به همین دلیل وی در این بخش هم دخیل بود. البته تغییرات با شروع فیلمبرداری بسته شد و ما با متنی که آماده بود فیلمبرداری را شروع کردیم.

* البته در مقوله بازیگردانی حضور بازیگران تئاتر نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری دارد. خوشبختانه طی چند سال اخیر این موضوع در سینمای ایران باب شده است.
شعیبی: قبل از انقلاب بازیگران خوب تئاتر وارد سینما شدند و به خوبی هم درخشیدند و کیفیت بازیگری را در سینما بالا بردند. به طوریکه بازیگران ستاره سینما حتی دوست داشتند نقش مقابل آنها بازیگران تئاتر باشند.

اما بعد از مدتی یک فاصله‌ای در این روند ایجاد شد زیرا برخی بازیگران تئاتر در آن زمان فکر کردند که سینماگران این حس را دارند که به بازیگران تئاتر لطف می‌کنند که در سینما به آنها نقش می‌دهند. از طرف دیگر هم در سینما یک موج ناخوشایندی با عنوان بازی‌های تئاتری به وجود آمد. این اتفاق اما حالا با حضور نسل جدید بازیگران تئاتر شکل درستی به خود گرفته است.

 

دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

 

این نسلی که در حال حاضر از تئاتر وارد سینما شده‌اند شناخت خوبی از این حوزه دارند. فکر می‌کنم باید این راه ادامه پیدا کند تا کیفیت بازیگری حفظ شود و رابطه خوبی بین سینما و تئاتر ایجاد شود.

* علی سرابی به عنوان بازیگردان چقدر در انتخاب ترکیب فعلی بازیگران "دهلیز" دخیل بوده است؟
شعیبی: سرابی خیلی در انتخاب بازیگران با این پروژه همکاری نداشت البته مشاوره هایی در این ارتباط می داد. من خیلی به انتخاب بازیگران در پروژه اهمیت می دهم و بازیگرانی که انتخاب کردم پیش از این با آنها همکاری داشتم و به خوبی آنها را می شناختم.

* جناب چنگیزیان شما در این فیلم عضوی از خانواده مقتول بودید که پل ارتباطی با خانواده قاتل نیز بود. چقدر برای حضور در این نقش در معرض قضاوت قرار گرفتید؟
چنگیزیان: من اگر خودم را در شرایط خانواده مقتول تصور کنم تحمل از دست دادن یک عزیز برایم خیلی سخت است و حتی اینکه بخواهم طرف مقابل را ببخشم کار ساده‌ای نیست. اما مهم این است که فرد این امکان را برای خود به وجود آورد تا حرف طرف مقابل را گوش و شرایط او را درک کند. این موضوع می تواند در تصمیم گیری ما تاثیرگذار باشد. فیلم هم تاکید می کند که بهتر است حرفهای یکدیگر را گوش کنیم تا پی به دلایل هر واکنشی ببریم. شاید برای خودم خیلی سخت باشد اگر در چنین شرایطی قرار بگیرم. اما می‌توانم به حرف‌های طرف مقابل گوش دهیم تا در جریان وضعیت وی قرار بگیریم.

* سوالم درباره دو وجهی بودن نقشتان بود. چطور توانستید این تعادل را حفظ کنید؟
چنگیزیان: دوستی به من گفت چرا در این فیلم شما من را شگفت‌زده نکردید. پاسخش این بود که من دلیلی برای شگفت‌زده کردن مخاطب در این نقش نمی بینم. از طرف دیگر باید شخصیت این امکان را در اختیار بازیگر قرار دهد. اگر من قرار بود برای این نقش کارهای عجیب و غریب انجام بدهم دیگر این دو وجهی بودن نمایان نمی شد و حتی چیزهایی را از دست می دادیم. شاید حتی یک اکت اضافه باعث می شد این توازن از بین برود.

 

دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

 

من اعتقادی به این موضوع ندارم که بازیگر در یک نقش هر کاری دوست دارد انجام دهد و تابع ویژگی‌های شخصیت نباشد. برخی معتقدند که اگر بازیگر کار عجیب و غریب جلوی دوربین نکند، پس بازیگر نیست. من با این تصور کاملا مخالفم. اینگونه بازیگران شخصیت را به گونه ای به تصویر می کشند که اضافه تر از فیلمنامه است. این نتیجه کار را خراب می کند.

* خانم عابدی شخصیت شما در " دهلیز" یک دیالوگ به یادماندنی دارد که باعث می شود که مخاطب با حس این خواهر که بردار خود را از دست داده است کاملا همراه شود و حتی همذات پنداری کند. شما به خانواده قاتل می گوید برادر من صبح از خانه رفته بیرون و دیگه برنگشته است.
عابدی: در ابتدا به نظر می رسد که این شخصیت بی‌رحم است و قاطع و سرسختانه ایستاده است تا شاهد قصاص باشد. گویا هیچ چیز برای او اهمیت ندارد ولی به مرور متوجه می‌شویم که اینطور نیست.

از نظر من این سکانس که شما اشاره کردید خیلی سخت بود. این شخصیت یک بیرون‌ریزی دارد و بالای سر مادر مریضش رفتار روان‌پریشانه می‌کند که این رفتار ناشی از سختی هایی است که کشیده و باری که پس از فوت برادر به دوش او افتاده است. او تمام این غم و ناراحتی و حالت روان پریشی که دارد کاملا با همان تک دیالوگ بیان می کند.

درباره شخصیت خواهر مقتول حتی صحبت کردن و تحلیل کردن هم سخت است. حتی در همان لحظه است که با بیان این دیالوگ و آن بیرون ریزی پس از 5 سال فکر می کند که شاید بتوان گذشت کرد باز هم پیچیده است. زمانی که فرد مشکل را می شناسد و آن را بیان می کند، قطعا 50 درصد راه را رفته است، این موضوع در روانشانسی نیز بیان شده است. شخصیت خواهر قصه نیز پس از این اتفاق تلاش می کند دیگر دخالتی نکند. حتی زمانی که فرزند خانواده صحبت می کند به نوعی تلاش می کند که خود را سرگرم کار دیگری کند تا شاهد این صحنه نباشد.

* شما چقدر در معرض قضاوت قرار گرفتید و آیا برای لحظه ای احساس کردید که ممکن است جای این شخصیت باشید و حالا باید تصمیم بگیرید؟
عابدی: من سعی کردم با همان روندی که این شخصیت را بازی می‌کردم او را باور کنم. در مرحله اول قضاوتم این بود که نوع برخورد وی کاملا درست است و سعی می کردم تحت تاثیر پاکی و معصومیت بچه قرار نگیرم. کم کم با این شخصیت جلو رفتم تا دچار همان برون‌ریزی شد و از همان لحظه به بعد فکر کردم که می شود به موضوع به شکل دیگری هم نگاه کرد. در نهایت قضاوتم این بود که بخشش به عفو کمک بیشتری می کند چرا که حال وی بهتر خواهد شد.

 

دهلیز به روایت بازیگران نقش‌هایی در خانواده مقتول

 

* چطور به این پایان‌بندی رسیدید که بار احساسی بسیار بالایی دارد. البته می‌شد پایان‌بندی بهتری داشت و انقدر شعاری نبود.
شعیبی : حقیقتا ما به پایان‌بندی‌های مختلفی فکر کردیم. اتود هم زدیم. اما در حال حاضر فکر می‌کنم بهترین پایان بندی از نظر فیلمنامه برای "دهلیز" همین پایان است که شما می بینید. اما در بخش اجرا قضاوت را برعهده مخاطبان می گذارم. من معتقدم که پایان بندی باید با احترام به مخاطب بسته شود.

* با توجه به کارنامه ای که شما در حوزه دستیاری در سینمای ایران دارید آیا فیلمنامه را کارگردانانی که شما تا کنون با آنها فعالیت کرده اید، خواندند؟
شعیبی: بله. کارگردانانی بودند که در مرحله فیلمنامه و تدوین من را کمک کردند. خانم رخشان بنی اعتماد و همایون اسعدیان.

* شما با کارگردانان شاخص سینمای ایران پیش از این همکاری داشتید. جای پای کدام یک از آنها در فیلم اولتان پررنگ تر دیده می شود؟
شعیبی: فریدون جیرانی، فرزاد موتمن و فردین صاحب الزمانی روی من تاثیر زیادی داشتند. البته همیشه مدیون سعید ابراهیمی‌فر هستم چراکه وی من را دستیار کرد.

منبع:خبرگزاری مهر