اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

خانم پوریامین تحت فشار بود



اخبار,اخبار سیاسی,پخش  زنده مصاحبه روحانی در تلویزیون


اخبار سیاسی - خانم پوریامین تحت فشار بود

 چهارشنبه شب، شب آرامی برای جام‌جم‌نشینان نبود چرا كه رئیس‌جمهور قرار بود راس ساعت 21 گفت‌وگویی زنده با مردم داشته باشد اما یك ساعت ونیم گذشت تا دكتر روحانی بر صفحه تلویزیون ظاهر شود.

 

خبر آمد اختلافاتی موجب این تاخیر شده و هنوز برنامه به پایان نرسیده بود كه مشخص شد دولت درصدد بوده تا با دو مجری این برنامه اجرا شود اما صداوسیما با آن مخالفت كرده است.

 

ضرغامی هم به شورای نظارت بر عملكرد صداوسیما نامه نوشت و گله كرد تا اینكه دیروز این شورا پاسخی به نامه رئیس رسانه ملی و اتفاقات آن شب داد. در این راستا یك منبع آگاه در نهاد ریاست‌جمهوری با آرمان به گفت‌وگو نشست و توضیحاتی درباره آن شب و آنچه سبب گلایه توام دولت و رسانه ملی شد، ارائه داد.

شب چهارشنبه، شب پرگلایه‌ای بود. دولت اصرار به حضور خانم پوریامین داشت و صداوسیما این موضوع را نمی‌پذیرفت كه در نهایت حرف دولت به كرسی نشست. آن شب چه خبر بود؟
به هر حال دولت سعی دارد تا مشی اعتدالی با صداوسیما داشته باشد اما متاسفانه ما در این مدت پیشنهادی از صداوسیما نداشتیم كه رئیس‌جمهور را دعوت كنند و آنها از زمان آغاز به كار دولت یازدهم هم برنامه‌ای برای مصاحبه ویژه با رئیس‌جمهور نداشتند.

 

موضوعی وجود دارد كه بیش از همه در اینجا توجهات را به خود جلب می‌كند و آن هم دو برنامه كنفرانس خبری آقای رئیس‌جمهور بود كه طی آن خبرنگاران تمام رسانه‌ها و مدیرانشان حضور داشتند و بصورت آزاد از رئیس‌جمهور سوال می‌كردند اما ظاهرا خط خاصی باید به مجریان صداوسیما القا شود.

 

متاسفانه مجری معتبری در صداوسیما نمانده كه رغبت داشته باشد با رئیس‌جمهور صحبت كند. واقعیت این است كه سطح عمومی پرسشگران و مجریان این رسانه نازل شده است و آن معدود مجریان معتبری كه مانده‌اند علاقه و رغبتی برای حضور در این برنامه ندارند. دلیلش هم این كه تبعات حضور در چنین برنامه‌ای برای آنها ابهام دارد و نگران تبعاتش هستند.

منظورتان از ابهام این است كه نگران متهم شدن به دفاع از رئیس‌جمهور یا مخالفت با دولت می‌شوند؟
به هر حال وقتی به آنها پیشنهاد حضور در گفت‌وگو با رئیس‌جمهور را می‌دهیم، احساس آرامش نمی‌كنند حتی برخی از آنها، دیگر پاسخگوی تماس‌های ما نیستند البته معدودی از مجریان كه شاید یكی یا دو نفر باشند، به انجام این كار بسیار اصرار دارند كه ما در مقابل آنها و اصرارهایشان باید تردید داشته باشیم چون بیش از حد فشار می‌آورند كه حتما مصاحبه با آقای رئیس‌جمهور را آنها انجام دهند. آنچه ما در فضای بی‌طرفانه خواستار آن هستیم در این راستاست كه مجری از طرف مردم باشد و به نحوی نباشد كه مردم احساس كنند آن مجری، هویت كارشناسی و شرف رسانه‌ای خود را زیر پا گذاشته است.

 

تلاش ما در انتخاب مجری هم توجه به همین موضوع است و می‌خواهیم كه با این سیاست عمل كنیم. درصدد هستیم مجری‌هایی انتخاب كنیم كه مردم در نگاه اول به آنها، حس اعتماد نسبی پیدا كنند. همچنین مجریانی باشند كه ریسك حضور در مقابل رئیس‌جمهور را داشته باشند چون عموم مجریان این ریسك را نمی‌كنند و از تبعات آن می‌ترسند. متاسفانه طی این سال‌ها مجری‌ای در این سطح از گفت‌وگو در رسانه ملی تربیت نشده است و گزینه‌های انتخابی ما محدودند.

خانم پوریامین دارای این ویژگی‌ها بود؟
خانم پوریامین خودش گفت كه من تمایلی به حضور در گفت‌وگو با رئیس‌جمهور ندارم، تحت فشار هستم و صحبت‌هایی شده كه فكر می‌كنم اگر اجرای این برنامه را بر عهده نگیرم، بهتر باشد اما با ایستادگی تیم رسانه‌ای آقای رئیس‌جمهور، این گفت‌وگو انجام شد و فكر می‌كنم در حال پشت سر گذاشتن مسیر مهمی هستیم؛ مسیری كه نشان می‌دهد باید استانداردهایی را در حد رئیس‌جمهور در مصاحبه و گفت‌وگو با رسانه ملی جا بیندازیم. این خانم پس از انجام مصاحبه از ایستادگی خود خوشحال بود و اعلام كرد این مسائل با همین ایستادگی‌ها حل می‌شود و تنها باید به میزانی صبر كنیم.

در اذهان افكار عمومی است كه آقای احمدی‌نژاد برای گفت‌وگوی خود مهدی كلهر را به عنوان مجری روبروی خود می‌نشاند. شما چرا به این موضوع استناد نكردید؟
این موضوع را همه آقایان به خاطر دارند اما باید ببینیم كه سیاست‌های صداوسیما تغییر كرده است یا خیر. این را باید از مسئولان صداوسیما بپرسید. ما آن موقع در سیاست‌گذاری‌ها و تصمیمات رسانه ملی دخیل نبودیم. این را باید از صداوسیما بپرسید كه چرا این موضوع در این ایام به این اندازه برای آنها مهم شده است و آن موقع به آن اهمیت نمی‌داند.

آقای روحانی در برنامه‌ای ضمن انتقاد از صداوسیما، وعده داده بود برای اصلاح این موضوع برنامه‌هایی دارد.

به نظر من اتفاق چهارشنبه شب جزئی از همین مسیر است. رئیس‌جمهور با وجود اینكه برنامه‌اش با تاخیر انجام شد اما ایستادگی كرد و به تشخیص خودش، پایبندی نشان داد.

این ماجرا تمام شد؛ اما دولت برنامه‌ای برای تعامل بهتر با صدا وسیما در نظر دارد؟
ما صداوسیما را متعلق به مردم می‌دانیم، رسانه مردم است و باید این طور باشد. مردم باید صدای مسئولان خود را از صداوسیما بشنوند و از گفت‌وگوی مدیران و روسای قوا در رسانه ملی احساس خوبی داشته باشند البته زمان می‌برد تا آن تصوراتی كه ممكن است در برخی ذهن‌ها درباره تعامل دولت و رسانه ملی به وجود آمده است، بطور كامل اصلاح شود.

 

این مسیر، مسیر رو به گشایش و روشنی است. فكر می‌كنم دولت و سازمان صداوسیما قصد دارند به تدریج چارچوب‌های همكاری روشن‌تری با یكدیگر داشته باشند و به نظر می‌رسد یكی از مسائلی كه شورای نظارت به آن خواهد پرداخت همین چارچوب‌های همكاری است تا این تعامل در استانداردها و یك قاب مشخصی از همكاری تعریف شود و دیگر شاهد این اختلاف نظرها كه مهم هم به نظر نمی‌رسد، نباشیم.

اخبار سیاسی - آرمان

 


ویدیو مرتبط :
فشار جنسی و پوشش های نامناسب خانم ها / رایفی پور

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

هيستري،خانم‌هاي جوان را بيشتردوست دارد!



هیستری

يک اختلال تبديلي که قديم‌ها هيستري ناميده مي‌شد، يک اختلال نسبتا شايع روان‌پزشکي است که بازتابي از تعارضات ناخودآگاه بوده و در عين حال که وجود يک اختلال طبي ديگر را به ذهن مي‌آورد، ناشي از عوامل روان‌شناختي است.

حدود يک‌سوم مردم دنيا در طول عمر دچار بعضي از علايم اين اختلال مي‌شوند ولي لزوما بيمار هيستريک نيستند. حدود 5 تا 15 درصد مشاوره‌هاي روان‌پزشکي در بيمارستان‌هاي عمومي را شامل مي‌شود. زنان حداقل دو برابر و گاهي تا 10 برابر مردان مبتلا مي‌شوند و علايمي که نشان مي‌دهند سمت چپ بيشتر از سمت راست بدن است. اين اختلال در تمام سنين يعني از کودکي تا کهنسالي ديده مي‌شود ولي شروع آن قبل از 10 سالگي و پس از 35 سالگي نادر است.

همچنين اين اختلال در افراد کم‌سواد و طبقات اقتصادي پايين و روستاييان و همچنين افراد نظامي که موقعيت‌هاي جنگي را تجربه کرده‌اند بيشتر ديده مي‌شود. اين بيماري در افراد خانواده بيماران مبتلا بيشتر ديده مي‌شود که تا حدودي ناشي از يادگيري فرزندان از والدين است.

اختلالات جسمي و خصوصا بيماري‌هاي عصبي شيوع قابل‌ملاحظه‌اي در ميان اين مبتلايان دارند و از ميان اختلالات روان‌پزشکي، افسردگي و اختلالات اضطرابي، با اختلال تبديلي در زنان ارتباط دارند. اختلالات شخصيت نيز به کرات همراه با اختلال تبديلي مشاهده مي‌شوند، خصوصا اختلال شخصيت نمايشگر در زنان و اختلال شخصيت ضداجتماعي در مردان. اختلال تبديلي در اثر واپس زدن تعارضات ناخودآگاه و تبديل اضطراب به يک علامت جسمي ايجاد مي‌شود. علايم اين اختلال بيمار را قادر مي‌سازد به ديگران چنين القا کند که وي نياز به توجه ويژه و درمان به خصوص دارد و همچنين يک ابزار غيرکلامي براي کنترل کردن يا بازي دادن ديگران مي‌باشد. با تصويربرداري از مغز، مشخص شده است که در اين بيماران، متابوليسم نيمکره غالب کاهش و متابوليسم نميکره غير غالب افزايش مي‌يابد.

اين اختلال زماني تشخيص داده مي‌شود که درمانگر، ارتباطي ضروري و اساسي بين علت علايم عصبي و عوامل روان‌شناختي پيدا کند و اين نشانه‌ها نبايد نتيجه تمارض و يا اختلال ساختگي (که در آن فرد علايم يک بيماري را آگاهانه تقليد مي‌کند) باشند. در اختلال تبديلي، بي‌حسي هیستریو مورمور شدن در اندام‌ها، کري، کوري، حرف نزدن و فلج عمومي بدن ديده مي‌شود. علايم حرکتي نيز شامل حرکات غيرطبيعي، اختلال در راه رفتن، ضعف عمومي، فلج، لرزش تيک و حرکات پرتابي مي‌باشد. تشنج‌هاي کاذب علامت ديگري در اختلال تبديلي است و تفکيک آنها از تشنج‌هاي واقعي گاهي سخت است. بيمار مبتلا به اختلال تبديلي با کنار زدن تعارض‌هاي دروني و همچنين جلب ‌توجه ديگران به منافع خود مي‌رسد و همين موضوع موجب تکرار اين رفتار مي‌شود. علايم ايجاد شده مدت کوتاهي طول مي‌کشند و معمولا خود به خود برطرف مي‌شوند. روان‌درماني حمايتي درمان را تسهيل مي‌کند. مهم‌ترين ويژگي درمان، برقراري ارتباط درمانگر با بيمار است. نبايد به بيمار گفت که تو مشکلي نداري و يا اينکه علايم خيالي هستند زيرا بيماري وي شديدتر مي‌شود. مي‌توان از داروهاي ضداضطراب و همچنين آرام‌سازي عضلاني (ريلاکسيشن) استفاده کرد.

هيستري جمعي

يکي از جالب‌ترين انواع هيستري‌ه، هيستري جمعي است. اين اختلال که نمونه‌اي از رفتارهاي جمعي است شامل گسترش سريع و ناگهاني يک علامت يا يک سري علايم در يک گروه از افراد سالم است که هيچ توجيه فيزيکي و طبي براي آن يافت نمي‌شود. در حقيقت اين افراد به طور ناگهاني اعتقاد پيدا مي‌کنند که به وسيله يک عامل خارجي بيمار شده‌اند. به تعبير ديگر هيستري جمعي بروز يک سري علايم فيزيکي در عده‌اي از افراد به صورت دسته‌جمعي است به‌صورتي که يک بيماري ارگانيک را مطرح مي‌کنند ولي در واقع از يک علت رواني منشأ مي‌گيرند.

اولين مورد گزارش شده از هيستري جمعي در ايران در سال 1365 در يک مدرسه دخترانه در استان کرمان بوده است، به طوري که افراد مبتلا به صورت حاد دچار اضطراب و نگراني شده بودند. در سال 1371 و بعد از واکسيناسيون کزاز نمونه‌گيري از هيستري جمعي در 21 دختر دانش‌آموز در يک روستا از استان کرمان گزارش شد. بعد از تزريق واکسن علايمي به صورت غش و صرع کاذب، لرزش، اختلال ديد، سردرد، تعريق و سوزش دست در يکي از دانش‌آموزان بروز کرد و به دنبال آن 9 دانش‌‌آموز ديگر نيز علايم مشابهي را تجربه کردند.

اصول درمان اين اختلال عبارت است از: حفظ خونسردي و آرامش، جدا کردن افراد مبتلا از غيرمبتلا، خالي کردن محل بروز براي بررسي دقيق. به‌طور مثال تعطيل کردن مدرسه، بررسي دقيق تمام علت‌‌هاي احتمالي، بهره‌گيري از تکنيک‌هاي کاهش اضطراب و...