اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

حکم حبس عروس جوان به خاطر ازدواج دوم !


زن جوان وقتی ازدواج اولش را از همسرش پنهان می‌کرد، نمی‌دانست به حبس محکوم خواهد شد.

زن جوان وقتی ازدواج اولش را از همسرش پنهان می‌کرد، نمی‌دانست به حبس محکوم خواهد شد.

چندی قبل مرد 30 ساله‌ای به شعبه هفتم دادسرای ناحیه 4 رسالت رفت و از همسر جوانش شکایت کرد.

 وی گفت: یک سال پیش در یک شرکت هواپیمایی به عنوان مهماندار استخدام شدم و مدتی بعد به یکی از کارمندان شرکت پیشنهاد ازدواج دادم. فکر می‌کردم شغل مشترک در زندگیمان تفاهم کامل برقرار می‌‌کند و به آینده‌ای بی‌دردسر و آرام امیدوار بودم. اما افسوس که همه رؤیاهایم تعبیری وارونه داشت.

 چرا که شش ماه بعد در جریان یک مهمانی به گذشته پنهان زندگی «مینا»پی بردم. در آن شب، از برخورد تند خاله همسرم با او متوجه خصومت شدیدشان شدم و دریافتم که همسرم سعی دارد موضوعی را پنهان کند.

تا این‌که به طور مخفیانه و نامحسوس در این باره تحقیق کردم و در کمال ناباوری فهمیدم که همسرم قبلاً ازدواج دیگری داشته و آن را پنهان کرده است. او پس از جدایی از همسر اولش، اسم او را از شناسنامه‌اش حذف کرده و با شناسنامه المثنی مرا فریب داده است. بنابراین تقاضای مجازات وی و باطل شدن ازدواج‌مان را دارم.

بازپرس پرونده پس از شنیدن اظهارات شاکی از مسئولان اداره ثبت احوال خواست تا سوابق سجلی «مینا» را بررسی و نتیجه آن را به دادگاه خانواده اعلام کنند. گزارش کارشناسان حاکی از آن بود که صاحب شناسنامه 8 سال پیش به عقد پسری به نام «سیامک» درآمده و پیش از برگزاری مراسم ازدواج از هم جدا شده‌اند و مینا با گذشت 7 سال از این ماجرا، به عقد شاکی درآمده و دومین ازدواجش نیز در پرونده سجلی وی به ثبت رسیده است.

با دریافت این استعلام، قاضی دستور احضار زن جوان را صادر کرد تا وی به بیان دلایلش بپردازد. «مینا» در حالی که اشک می‌ریخت، با ناراحتی گفت: از وقتی که خودم را شناخته‌ام در شهر شیراز زندگی می‌کردیم، 18 ساله بودم که به اصرار مادرم و اجبار وی به عقد پسرخاله‌ام «سیامک» درآمدم. تجربه زندگی نداشتم و آئین همسرداری بلد نبودم. تا این‌که یک سال بعد در پی درگیری‌های زیاد با بخشیدن حق و حقوقم طلاق گرفتم و شناسنامه‌ام را تعویض کردم تا برای همیشه هیچ نام و خاطره‌ای از «سیامک» در دفتر زندگی‌ام نماند.

در آن روزهای سخت برای فرار از مشکلات به ادامه تحصیل پرداختم و به تهران نقل مکان کردم تا این‌که پس از چند سال در محل کارم با «سجاد» آشنا شدم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. او از ازدواج قبلی‌ام بی‌خبر بود و من هم به خاطر ترس از دست دادنش، حرفی نزدم. باور کنید سوءنیتی نداشتم و نمی‌خواستم فریبش دهم. اما قصد داشتم در فرصتی مناسب ماجرای ازدواج اولم را برای «سجاد» بازگو کنم که فرصت نشد. تا این‌که در آن مهمانی خاله‌ام چشمش به من و همسرم افتاد و با نیش و کنایه بین ما اختلاف انداخت.

رئیس شعبه در ادامه جلسه از تازه داماد خواست با گذشت و بخشش همسرش، کانون زندگی‌شان را حفظ کرده و از فروپاشی آن جلوگیری کند. اما مرد جوان با غرور و ناراحتی گفت: به خاطر فریب همسرم، آبرو و اعتبار اجتماعی‌ام خدشه‌دار شده است. شاید اگر زمان خواستگاری حقیقت را بیان می‌کرد، با گشاده‌رویی می‌پذیرفتم چرا که من شیفته صداقت و سادگی او بودم. اما حالا احساس می‌کنم هیچ شناختی از او ندارم و گول ظاهرش را خورد‌ه‌ام.

پس از صدور قرار مجرمیت، پرونده برای صدور حکم به دادگاه عمومی تهران فرستاده شد و قاضی دادگاه، نوعروس را به اتهام فریب در ازدواج به تحمل سه ماه و یک روز زندان محکوم کرد.

منبع: ایران



ویدیو مرتبط :
حکم حبس برای حامیان داعش در اتیوپی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

درخواست طلاق به خاطر قد کوتاه مرد/ زن جوان: شب عروسی از ازدواج با شوهرم پشیمان شدم




اخبار حوادث  - درخواست طلاق به خاطر قد کوتاه مرد/ زن جوان: شب عروسی از ازدواج با شوهرم پشیمان شدم

زن جوان به خاطر کوتاه بودن قد شوهرش به دادگاه خانواده مراجعه کرد و درخواست طلاق داد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن جوان با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد. این زن درخصوص علت آن به قاضی گفت: 8 ماه است که با پوریا ازدواج کرده ام. از همان روز اولی که پوریا را دیدم متوجه شدم که قدش از من کوتاه تر است. ولی آن زمان فکر نمی کردم که این مشکل بزرگی باشد و بخواهد مرا تا این حد عذاب بدهد.

وی ادامه داد: وقتی با پوریا در خیابان راه می رفتم متوجه می شدم که قدش از من کوتاه تر است و حتی اوایل کمی از این موضوع ناراحت شدم. ولی وقتی بیشتر با پوریا و خانواده اش آشنا شدم متوجه شدم که او از یک خانواده بسیار خوبی است و خودش پسر خوب و با اخلاقی به نظر می رسید. برای همین اصلا به اختلاف قدمان فکر نکردم و به او جواب مثبت دادم.

زن جوان گفت: ولی از همان شب عروسی ناگهان این اختلاف قد تو ذقم خورد. روز جشن من مجبور شدم کفش بدون پاشنه بپوشم تا تقریبا هم قد پوریا به نظر برسم. آن روز خیلی ناراحت بودم و حتی از ازدواج با پوریا پشیمان هم شدم.

وی بیان داشت: رفته رفته این موضوع برایم به یک کابوس بزرگ تبدیل شد. تا جایی که سعی می کردم اصلا با پوریا جایی نروم و کمتر در انظار عمومی دیده شویم. من با این مشکل نمی توانم کنار بیایم و می دانم که بعدها حتما با مشکل بزرگتری مواجه می شویم. خود پوریا هم موضوع را فهمیده و می داند که من به خاطر قد کوتاهش خجالت می کشم و دوست ندارم جایی با او بروم. برای همین تصمیم گرفته ام به دادگاه خانواده مراجعه کنم درخواست طلاق بدهم.

با پایان حرفهای این زن، قاضی عموزادی احضاریه ای برای شوهرش فرستاد تا در جلسه بعدی وی نیز در دادگاه حاضر شود.


  اخبارحوادث  - باشگاه خبر نگاران