اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
حمله شدید الحن کیهان به آیت الله هاشمی
حسین شریعتمداری در یادداشت روز روزنامه کیهان نوشت: چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد میکنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است و این دسترسی امکانپذیر نیست؟
حسین شریعتمداری در یادداشت روز روزنامه کیهان نوشت:
صبح دیروز آیتالله هاشمیرفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش «بانوی انقلاب» که به منظور تجلیل از مقام و خدمات همسر مرحومه حضرت امام(ره) برپا شده بود، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آن بانوی پرهیزگار به مسائلی بیرون از موضوع همایش اشاره داشتند که هر چند قلم زدن به انتقاد از اظهارات ایشان خوشایند نیست ولی از آنجا که پای ارزشهای انقلاب در میان است، عبور بیتفاوت از کنار آنچه گفتهاند نیز بایسته به نظر نمیرسد:
1- آقای هاشمی میفرمایند: «در سال 84 یک موی بدنم راضی نبود کاندیدا شوم. چرا که دولت آقای خاتمی بود و من گفتم نمیآیم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما میدانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبتهای همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذیرفتم.» درباره این بخش از اظهارات ایشان پرسشهایی هست؛
الف: چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد میکنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است و این دسترسی امکانپذیر نیست؟ آقای هاشمی پیشاز این هم از قول حضرت امام(ره) نقل کرده بودند که آن بزرگوار مخالف شعار مرگ بر آمریکا بودهاند! که البته آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام (ره) با آنچه آقای هاشمی به آن حضرت نسبت دادهاند کاملا مغایر و متضاد است. در اظهارات دیروز هم سخنانی را به همسر امام نسبت دادهاند که مراجعه و پرس و جو از آن مرحومه نیز امکانپذیر نمیباشد!
ب: فرمودهاند همسر امام(ره) به ایشان گفتهاند: «حضرت امام(ره) این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما میدانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبت همسر امام سبب شد من قبول کردم و پذیرفتم.» به یقین آقای هاشمی اطلاع دارند که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 علاوه بر آقای هاشمی، آقایان علی لاریجانی، محسن رضایی، مهدی کروبی، مصطفی معین، محمدباقر قالیباف، محمود احمدینژاد و محسن مهرعلیزاده نامزد بودند. و جای این سؤال است که آیا همسر مرحومه امام(ره) هیچیک از نامزدهای یادشده را لایق ریاست جمهوری نمیدانستند؟! و با بیان «آیا شما میدانید اینها چه کسانی هستند»؟! آنان را تحقیر کردهاند؟! این برخورد از سوی بانوی، پرهیزگاری نظیر همسر حضرت امام(ره) باور کردنی نیست.
ج: با توجه به اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 موفق به کسب آراء مردم نشده و از رقیب خود شکست خورده بود، پیشنهاد منتسب به همسر حضرت امام(ره) را چگونه باید تفسیر کرد؟ آیا مقصود همسر امام راحل(ره) از توصیه به نامزدی آقای هاشمی در انتخابات 84 این بوده است که ناکامی ایشان در کسب آراء مردم را به نمایش بگذارند؟! این برداشت که با بخش دیگر توصیه همسر امام به آقای هاشمی مغایرت دارد. آنجا که به نقل از آن مرحومه آوردهاند؛ «امام این انقلاب را به دست شماها سپردند»!
2- آقای رفسنجانی در سخنان دیروز خود، نقل قول غیرقابل قبول دیگری نیز به حضرت امام(ره) نسبت داده و گفتهاند؛ «امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند. البته گفتند جام زهر را نوشیدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد»! در این باره گفتنی است که؛
الف: این روزها برخی از پژوهشگران تاریخ معاصر با استناد به رخدادها و اسناد سالهای پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام(ره)، نتیجه میگیرند که جناب هاشمی رفسنجانی در زمینهسازی برای پذیرش قطعنامه و به تعبیر حضرت امام «نوشیدن جام زهر» نقش ویژه و مؤثری داشته است. که بدون قضاوت درباره آن و با اعتقاد به اینکه همه تصمیمهای حضرت امام(ره) ریشه الهی داشته و با مصلحتاندیشی برای اسلام و انقلاب اتخاذ شده بود. به نظر میرسد آقای هاشمی با انتساب این جمله به امام راحل که «دو سهماه پس از جنگ به خود من گفتند جام زهر برای من شیرین شد»! در پی رفع اتهام از خود بودهاند.
ب: سخن مورد اشاره آقای هاشمی در متن و محتوای خود این مضمون را نیز القاء میکند که اگرچه پذیرش قطعنامه برای امام راحل(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بوده است ولی تلاش آقای هاشمی در زمینهسازی برای پذیرش آن- بخوانید جام زهر- از دوراندیشی و درایت بیشتر ایشان نسبت به حضرت امام(ره) حکایت میکند! و حاکی از آن است که حضرت امام(ره) چند ماه بعد از نوشیدن جام زهر به درایت آقای هاشمی پی برده و - به قول ایشان- متوجه شیرینی و حلاوت آن شدهاند!
ج: و اما؛ نگران کنندهتر از دو نکته یاد شده آن که؛ این روزها یک جریان سیاسی نه چندان ناشناخته، اصرار دارد و به دهها زبان و بیان، برای مردم و نظام اسلامی در تقابل با آمریکا نسخه تسلیم میپیچد و این توهم را در شیپور فریب میدمد که برخورداری از آینده روشن و از جمله گشایش اقتصادی فقط در گرو تن دادن به خواستههای آمریکا و متحدانش است! و توصیه میکند که در چالش هستهای چارهای جز کوتاه آمدن و دست کشیدن از این فناوری نیست و یا در منطقه نیز نباید با حمایت از جنبشهای مقاومت آمریکا و اسرائیل و رژیمهای دست نشانده را در مقابل خود داشته باشیم! که درباره ذلتآور بودن این دیدگاه و سرانجام فاجعهآمیز آن، یعنی تبدیل ایران اسلامی به کشوری فقیر و ضعیف و بیآینده، گزارشهای مستندی داشتهایم و نیازی به تکرار آن نیست اما، جریان مورد اشاره در پاسخ به این پرسش که چرا باید به ذلت در مقابل دشمنان خونریز و غارتگر تن بدهیم؟ اعلام میکند که این کوتاه آمدن در مقابل دشمن و تن دادن به خواستههای آمریکا و متحدانش چیزی شبیه نوشیدن جام زهر از سوی امام(ره) است که چارهای جز آن نیست!
با توجه به دیدگاه مورد اشاره آیا این توهم در ذهن مخاطبان شکل نمیگیرد که آقای هاشمی -خدای نخواسته- قصد دارد نتیجه کوتاه آمدن در مقابل دشمن را «شیرین» معرفی کند؟! بگذریم از این واقعیت که اساسا مقایسه پذیرش قطعنامه با تن دادن به ذلت در برابر دشمن قیاس معالفارق است. آیا حضرت امام(ره) بعد از پذیرش قطعنامه از مقابله با آمریکا و متحدانش دست کشیدند؟! یا با صراحت و اصرار بیشتری بر آن تأکید ورزیدند؟! و...
3- آقای هاشمی میگوید؛ «آدمهای خشکه مقدس، جاهل و نادان نیز هستند که معتقدند امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما، مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندانها، ظلمها،سرکوبها و حقهایی که از مردم ضایع میشود چه میشود؟» در این باره نیز گفتنی است؛
الف: بدیهی است که به قول ایشان، خانمها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند و باز هم به قول ایشان، بدحجابی فقط یکی از مشکلات است. ولی چه کسی این مسئله را اصلیترین مشکل قلمداد کرده است؟! و اما، باید از آقای هاشمی پرسید آیا حضرتعالی نبودید که روز 12 اردیبهشت 65 در خطبه نماز جمعه تهران، پیشنهاد میکردید خانمهای بدحجاب باید به اردوگاههای بازسازی منتقل بشوند و فرموده بودید این خانمها باید خودشان در اردوگاهها کار کنند و مخارج خویش را تأمین کنند زیرا اکثرا از قشر مرفه هستند و با پولهای بادآورده که خودشان یا شوهرانشان دزدیدهاند زندگی میکنند و...!!
جناب هاشمی! حالا یکبار دیگر سخنان دیروزتان را مرور بفرمایید!
ب: در حالی که دشمنان بیرونی با تحریف واقعیات، جمهوری اسلامی را به حقکشی و سرکوب و ظلم به مردم و زندانیان متهم میکنند! آقای هاشمی بر این توهمات و فضاسازیهای کاذب، تاکید میورزد و البته حتی یک نمونه نیز برای ادعاهای خود ارائه نمیکند.
ج: فرمودهاند مسائل زندانها، ظلمها سرکوبها و حقهایی که از مردم ضایع میشود چه میشود؟ که با عرض پوزش باید گفت؛ آیا دریافت رشوههای چندین میلیون دلاری از شرکتهای نفتی بیگانه برای حراج بیتالمال و به نفع بیگانگان ظلم به ملت نیست؟ آیا درخواست از بیگانگان برای افزایش تحریمها علیه ایران، پایمال کردن حق ملت نیست؟ آیا همراهی با مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس در فتنه 88 و دمیدن در اتهام تقلب، همسویی با دشمنان و ضایع کردن حق ملت نیست؟! اگر موارد یاد شده مصداق، ظلم و حقکشی و... نیست، پس چیست؟! و باید پرسید؛ بازداشت و رسیدگی به جرایم یاد شده ظلم و حقکشی است یا نادیده گرفتن آن؟!
و بالاخره یاد آن روزها به خیر که مواضع و عملکرد انقلابی آقای هاشمیرفسنجانی و حضور پرشور ایشان در جبههها و... خشم دشمنان ایران اسلامی و رضایت تودههای مردم پاکباخته را در پی داشت. امید آن که اردوگاه پیشین خود را ترک نکند.
صبح دیروز آیتالله هاشمیرفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش «بانوی انقلاب» که به منظور تجلیل از مقام و خدمات همسر مرحومه حضرت امام(ره) برپا شده بود، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آن بانوی پرهیزگار به مسائلی بیرون از موضوع همایش اشاره داشتند که هر چند قلم زدن به انتقاد از اظهارات ایشان خوشایند نیست ولی از آنجا که پای ارزشهای انقلاب در میان است، عبور بیتفاوت از کنار آنچه گفتهاند نیز بایسته به نظر نمیرسد:
1- آقای هاشمی میفرمایند: «در سال 84 یک موی بدنم راضی نبود کاندیدا شوم. چرا که دولت آقای خاتمی بود و من گفتم نمیآیم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما میدانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبتهای همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذیرفتم.» درباره این بخش از اظهارات ایشان پرسشهایی هست؛
الف: چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد میکنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است و این دسترسی امکانپذیر نیست؟ آقای هاشمی پیشاز این هم از قول حضرت امام(ره) نقل کرده بودند که آن بزرگوار مخالف شعار مرگ بر آمریکا بودهاند! که البته آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام (ره) با آنچه آقای هاشمی به آن حضرت نسبت دادهاند کاملا مغایر و متضاد است. در اظهارات دیروز هم سخنانی را به همسر امام نسبت دادهاند که مراجعه و پرس و جو از آن مرحومه نیز امکانپذیر نمیباشد!
ب: فرمودهاند همسر امام(ره) به ایشان گفتهاند: «حضرت امام(ره) این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما میدانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبت همسر امام سبب شد من قبول کردم و پذیرفتم.» به یقین آقای هاشمی اطلاع دارند که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 علاوه بر آقای هاشمی، آقایان علی لاریجانی، محسن رضایی، مهدی کروبی، مصطفی معین، محمدباقر قالیباف، محمود احمدینژاد و محسن مهرعلیزاده نامزد بودند. و جای این سؤال است که آیا همسر مرحومه امام(ره) هیچیک از نامزدهای یادشده را لایق ریاست جمهوری نمیدانستند؟! و با بیان «آیا شما میدانید اینها چه کسانی هستند»؟! آنان را تحقیر کردهاند؟! این برخورد از سوی بانوی، پرهیزگاری نظیر همسر حضرت امام(ره) باور کردنی نیست.
ج: با توجه به اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 موفق به کسب آراء مردم نشده و از رقیب خود شکست خورده بود، پیشنهاد منتسب به همسر حضرت امام(ره) را چگونه باید تفسیر کرد؟ آیا مقصود همسر امام راحل(ره) از توصیه به نامزدی آقای هاشمی در انتخابات 84 این بوده است که ناکامی ایشان در کسب آراء مردم را به نمایش بگذارند؟! این برداشت که با بخش دیگر توصیه همسر امام به آقای هاشمی مغایرت دارد. آنجا که به نقل از آن مرحومه آوردهاند؛ «امام این انقلاب را به دست شماها سپردند»!
2- آقای رفسنجانی در سخنان دیروز خود، نقل قول غیرقابل قبول دیگری نیز به حضرت امام(ره) نسبت داده و گفتهاند؛ «امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند. البته گفتند جام زهر را نوشیدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد»! در این باره گفتنی است که؛
الف: این روزها برخی از پژوهشگران تاریخ معاصر با استناد به رخدادها و اسناد سالهای پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام(ره)، نتیجه میگیرند که جناب هاشمی رفسنجانی در زمینهسازی برای پذیرش قطعنامه و به تعبیر حضرت امام «نوشیدن جام زهر» نقش ویژه و مؤثری داشته است. که بدون قضاوت درباره آن و با اعتقاد به اینکه همه تصمیمهای حضرت امام(ره) ریشه الهی داشته و با مصلحتاندیشی برای اسلام و انقلاب اتخاذ شده بود. به نظر میرسد آقای هاشمی با انتساب این جمله به امام راحل که «دو سهماه پس از جنگ به خود من گفتند جام زهر برای من شیرین شد»! در پی رفع اتهام از خود بودهاند.
ب: سخن مورد اشاره آقای هاشمی در متن و محتوای خود این مضمون را نیز القاء میکند که اگرچه پذیرش قطعنامه برای امام راحل(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بوده است ولی تلاش آقای هاشمی در زمینهسازی برای پذیرش آن- بخوانید جام زهر- از دوراندیشی و درایت بیشتر ایشان نسبت به حضرت امام(ره) حکایت میکند! و حاکی از آن است که حضرت امام(ره) چند ماه بعد از نوشیدن جام زهر به درایت آقای هاشمی پی برده و - به قول ایشان- متوجه شیرینی و حلاوت آن شدهاند!
ج: و اما؛ نگران کنندهتر از دو نکته یاد شده آن که؛ این روزها یک جریان سیاسی نه چندان ناشناخته، اصرار دارد و به دهها زبان و بیان، برای مردم و نظام اسلامی در تقابل با آمریکا نسخه تسلیم میپیچد و این توهم را در شیپور فریب میدمد که برخورداری از آینده روشن و از جمله گشایش اقتصادی فقط در گرو تن دادن به خواستههای آمریکا و متحدانش است! و توصیه میکند که در چالش هستهای چارهای جز کوتاه آمدن و دست کشیدن از این فناوری نیست و یا در منطقه نیز نباید با حمایت از جنبشهای مقاومت آمریکا و اسرائیل و رژیمهای دست نشانده را در مقابل خود داشته باشیم! که درباره ذلتآور بودن این دیدگاه و سرانجام فاجعهآمیز آن، یعنی تبدیل ایران اسلامی به کشوری فقیر و ضعیف و بیآینده، گزارشهای مستندی داشتهایم و نیازی به تکرار آن نیست اما، جریان مورد اشاره در پاسخ به این پرسش که چرا باید به ذلت در مقابل دشمنان خونریز و غارتگر تن بدهیم؟ اعلام میکند که این کوتاه آمدن در مقابل دشمن و تن دادن به خواستههای آمریکا و متحدانش چیزی شبیه نوشیدن جام زهر از سوی امام(ره) است که چارهای جز آن نیست!
با توجه به دیدگاه مورد اشاره آیا این توهم در ذهن مخاطبان شکل نمیگیرد که آقای هاشمی -خدای نخواسته- قصد دارد نتیجه کوتاه آمدن در مقابل دشمن را «شیرین» معرفی کند؟! بگذریم از این واقعیت که اساسا مقایسه پذیرش قطعنامه با تن دادن به ذلت در برابر دشمن قیاس معالفارق است. آیا حضرت امام(ره) بعد از پذیرش قطعنامه از مقابله با آمریکا و متحدانش دست کشیدند؟! یا با صراحت و اصرار بیشتری بر آن تأکید ورزیدند؟! و...
3- آقای هاشمی میگوید؛ «آدمهای خشکه مقدس، جاهل و نادان نیز هستند که معتقدند امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما، مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندانها، ظلمها،سرکوبها و حقهایی که از مردم ضایع میشود چه میشود؟» در این باره نیز گفتنی است؛
الف: بدیهی است که به قول ایشان، خانمها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند و باز هم به قول ایشان، بدحجابی فقط یکی از مشکلات است. ولی چه کسی این مسئله را اصلیترین مشکل قلمداد کرده است؟! و اما، باید از آقای هاشمی پرسید آیا حضرتعالی نبودید که روز 12 اردیبهشت 65 در خطبه نماز جمعه تهران، پیشنهاد میکردید خانمهای بدحجاب باید به اردوگاههای بازسازی منتقل بشوند و فرموده بودید این خانمها باید خودشان در اردوگاهها کار کنند و مخارج خویش را تأمین کنند زیرا اکثرا از قشر مرفه هستند و با پولهای بادآورده که خودشان یا شوهرانشان دزدیدهاند زندگی میکنند و...!!
جناب هاشمی! حالا یکبار دیگر سخنان دیروزتان را مرور بفرمایید!
ب: در حالی که دشمنان بیرونی با تحریف واقعیات، جمهوری اسلامی را به حقکشی و سرکوب و ظلم به مردم و زندانیان متهم میکنند! آقای هاشمی بر این توهمات و فضاسازیهای کاذب، تاکید میورزد و البته حتی یک نمونه نیز برای ادعاهای خود ارائه نمیکند.
ج: فرمودهاند مسائل زندانها، ظلمها سرکوبها و حقهایی که از مردم ضایع میشود چه میشود؟ که با عرض پوزش باید گفت؛ آیا دریافت رشوههای چندین میلیون دلاری از شرکتهای نفتی بیگانه برای حراج بیتالمال و به نفع بیگانگان ظلم به ملت نیست؟ آیا درخواست از بیگانگان برای افزایش تحریمها علیه ایران، پایمال کردن حق ملت نیست؟ آیا همراهی با مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس در فتنه 88 و دمیدن در اتهام تقلب، همسویی با دشمنان و ضایع کردن حق ملت نیست؟! اگر موارد یاد شده مصداق، ظلم و حقکشی و... نیست، پس چیست؟! و باید پرسید؛ بازداشت و رسیدگی به جرایم یاد شده ظلم و حقکشی است یا نادیده گرفتن آن؟!
و بالاخره یاد آن روزها به خیر که مواضع و عملکرد انقلابی آقای هاشمیرفسنجانی و حضور پرشور ایشان در جبههها و... خشم دشمنان ایران اسلامی و رضایت تودههای مردم پاکباخته را در پی داشت. امید آن که اردوگاه پیشین خود را ترک نکند.
ویدیو مرتبط :
حمله به وزیر امورخارجه دولت آیت الله هاشمی در سازمان ملل
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
حمله شدیدالحن کیهان به آیت الله هاشمی
حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان با عنوان «از کجا به کجا؟!» نوشت: تأسفآور است، ولی قابل انکار نیست که آیتالله هاشمی رفسنجانی امروز با رفسنجانی دهههای اول انقلاب تفاوت فراوانی دارد. ایشان دیگر به عنوان یکی از استوانههای نظام شناخته نمیشود، بلکه جایگاه پیشین خود را - به هر علت! - از دست داده است.
حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان با عنوان «از کجا به کجا؟!» نوشت:
۱ـ «برتولت برشت» نمایشنامهنویس و شاعر بلندآوازه آلمانی از قول بازیگر نقش اول یکی از نمایشنامههای خود میگوید: «شرمآور است!... چرا هنوز متوجه نشدهای که میتوان به یک نفر برای همیشه دروغ گفت و میتوان برای یک بار به همه دروغ گفت، اما هرگز نمیتوان برای همیشه به همه دروغ گفت».
در گرماگرم مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ در ژنو و در حالی که نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به منظور خام کردن تیم هستهای کشورمان و آمادهسازی آنان برای اعطای امتیازات بیشتر، به آمریکا رفته و قرار بود طی سخنانی در کنگره، نقش مخالف توافق پیشروی را بازی کند، آقای هاشمی رفسنجانی در اقدامی عجیب که با توجه به هوش سیاسی ایشان دور از انتظار بود، منتقدان داخلی را به باد اتهام گرفت و گفت؛ «درمهمترین پروژه دولت که تیم مذاکرهکننده است و مورد حمایت مقاممعظمرهبری قرار دارد، خودشان هم تکرار میکنند که با برنامه رهبری کار را پیش میبرند اما این دلواپسان چه بر سرشان میآورند و با نتانیاهو همنوا شدهاند.
هاشمی رفسنجانی با اشاره به سفر نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا ادامه داد: او آنجا رفته و اوباما را تحریک میکند و اینجا هم دلواپسان میگویند که ما اسرار را میگوییم؛ نمیدانیم این چه سری است؛ آنها هم از شیطان هستند و از آن طرف دارند کار میکنند اما در حال حاضر نزدیک به نتیجه رسیدهایم. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: زمانی که تیم مذاکرهکننده باز میگردد به جای استقبال از آنها دلواپسان چیزهایی میگویند که نباید بگویند. وی با اشاره به انتقادات مجلس از تیم مذاکرهکننده ادامه داد: تریبون مجلس باز است و هر چه میخواهند میگویند و برخی هم این دروغها را باور میکنند و اینها مزاحمت است»!
۲ـ با عرض پوزش از آقای هاشمی رفسنجانی باید گفت؛ نمیتوان باور کرد، این اظهارات بیپایه و عوامانه مورد قبول خود ایشان نیز باشد. یعنی آیتالله هاشمی با آن سوابق چند ده ساله و حضور در مسئولیتهای بلندپایه نظام به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا اصرار دارد در توافق پیشروی به ایران امتیازات فراوانی بدهد! ولی نتانیاهو از اینکه آمریکا با ایران از در دوستی درآمده و دشمنیها را کنار گذاشته، عصبانی و ناراحت است؟!... به یقین آقای هاشمی رفسنجانی در دورترین افقهای ذهن خود نیز بر این باور نیست. پس ماجرا چیست؟! بخوانید!
۳ـ تأسفآور است، ولی قابل انکار نیست که آیتالله هاشمی رفسنجانی امروز با رفسنجانی دهههای اول انقلاب تفاوت فراوانی دارد. ایشان دیگر به عنوان یکی از استوانههای نظام شناخته نمیشود، بلکه جایگاه پیشین خود را - به هر علت! - از دست داده است و از سکوی بلند «شخصیت سیاستساز و استوانه نظام» به «عضویت یک گروه سیاسی» تنزل یافته است. این «افول» البته که برای دوستداران انقلاب و نظام تأسفآور است و مشاهده ایشان در کنار پادوهای بیشخصیت سیاسی که هر روز به رنگی درمیآیند و بیشترین دشمنیها را نسبت به وی روا داشتهاند، سخت و ناگوار است ولی...
اکنون باید توجه داشت که وقتی به اینگونه اظهارات آقای هاشمی از دریچه جایگاه قبلی ایشان نگاه میشود، تعجبآور به نظر میرسد و حال آن که اظهارات مورد اشاره از جایگاه بلند قبلی نیست بلکه - با عرض پوزش- اکنون دیگر اظهارات ایشان به عنوان اظهارنظر یک عضو از اعضای یک حزب سیاسی قابل ارزیابی است.
۴- آقای هاشمی رفسنجانی همسو با آقای روحانی، تمامی حیثیت سیاسی خود را به مذاکرات هستهای و نتایج آن گره زدهاند و حال آن که امروزه اگر از خسارتهای فراوانی که تحمل کردهایم، امتیازات نقدی که دادهایم و تحقیرهایی که تحویل گرفتهایم صرفنظر کنیم، تمامی شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارند که تنها دستاورد دور جدید مذاکرات هستهای، اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا بوده است، یعنی دقیقا آنچه که آقایان در دولت جدید اصرار بر نفی آن داشتند.
اظهارات اخیر جناب هاشمی، تلاش بیفایدهای برای تغییر صورت مسئله است. ایشان و در موارد بیشتری آقای روحانی، سعی میکنند برای ناکامی خود در مذاکرات و بر زمین ماندن وعدههایی که داده بودند، «علت» و «عواملی» بیرون از حوزه مسئولیتی خود بتراشند و در این راه تا آنجا پیش میروند که حتی منتقدان خود را با نتانیاهو، همزبان معرفی میکنند!
۵- آقای هاشمی و دوستانشان در دولت بیشتر از آن که در پی عمل به وعدههای خود باشند، سخنرانی و مصاحبه و همایش به مردم تحویل دادهاند و اکنون که یکسال و چند ماه از عمر دولت یازدهم میگذرد، با انبوهی از وعدههای بر زمین مانده روبرو هستند، و متاسفانه به جای این که از تجربه ناکام گذشته پند بگیرند و مسیر حرکت خود را به سوی منافع ملی و رسیدگی به امور ضروری و حیاتی مردم تغییر دهند، به فرافکنی روی آورده و موانع فرضی میتراشند.
۶- و اما تهمت بزرگ همنوایی منتقدان با اسرائیل، اگرچه کودکانه و خندهدار است ولی به دلیل سوابق همسو با اقدامات وطنفروشانه و خیانتآمیز اصحاب و سران فتنه ۸۸ باید آن را در چارچوب «ترفند فرار به جلو» ارزیابی کرد. و شاید کسانی که در فتنه یاد شده، آشکارا از سوی مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس به کار گرفته شده بودند، در پی تطهیر! خود برآمده باشند!
آقایان فراموش نکردهاند که نتانیاهو با صراحت اعلام کرده بود «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» - که البته منظورش آن دسته از مدعیان اصلاحات بود که در فتنه حضور داشتند - و شیمون پرز، تاکید کرده بود که «جنبش سبز به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران درگیر است»، به یقین از یاد نبردهاند که شعار «نه غزه، نه لبنان» از سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی سر برآورده بود! و به یاد دارند که روز قدس به نفع اسرائیل شعار میدادند، روز ۱۳ آبان به حمایت از آمریکا شعار میدادند، روز عاشورا به ساحت امام حسین(ع) اهانت کرده بودند و شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» را هم که به خاطر دارند؟ و ...
حالا باید پرسید؛ کدام اقدام اصحاب و سران و همراهان فتنه ۸۸، مستقیما و آشکارا در خدمت به اسرائیل نبوده است؟! و...
۱ـ «برتولت برشت» نمایشنامهنویس و شاعر بلندآوازه آلمانی از قول بازیگر نقش اول یکی از نمایشنامههای خود میگوید: «شرمآور است!... چرا هنوز متوجه نشدهای که میتوان به یک نفر برای همیشه دروغ گفت و میتوان برای یک بار به همه دروغ گفت، اما هرگز نمیتوان برای همیشه به همه دروغ گفت».
در گرماگرم مذاکرات هستهای ایران و ۵+۱ در ژنو و در حالی که نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به منظور خام کردن تیم هستهای کشورمان و آمادهسازی آنان برای اعطای امتیازات بیشتر، به آمریکا رفته و قرار بود طی سخنانی در کنگره، نقش مخالف توافق پیشروی را بازی کند، آقای هاشمی رفسنجانی در اقدامی عجیب که با توجه به هوش سیاسی ایشان دور از انتظار بود، منتقدان داخلی را به باد اتهام گرفت و گفت؛ «درمهمترین پروژه دولت که تیم مذاکرهکننده است و مورد حمایت مقاممعظمرهبری قرار دارد، خودشان هم تکرار میکنند که با برنامه رهبری کار را پیش میبرند اما این دلواپسان چه بر سرشان میآورند و با نتانیاهو همنوا شدهاند.
هاشمی رفسنجانی با اشاره به سفر نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا ادامه داد: او آنجا رفته و اوباما را تحریک میکند و اینجا هم دلواپسان میگویند که ما اسرار را میگوییم؛ نمیدانیم این چه سری است؛ آنها هم از شیطان هستند و از آن طرف دارند کار میکنند اما در حال حاضر نزدیک به نتیجه رسیدهایم. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: زمانی که تیم مذاکرهکننده باز میگردد به جای استقبال از آنها دلواپسان چیزهایی میگویند که نباید بگویند. وی با اشاره به انتقادات مجلس از تیم مذاکرهکننده ادامه داد: تریبون مجلس باز است و هر چه میخواهند میگویند و برخی هم این دروغها را باور میکنند و اینها مزاحمت است»!
۲ـ با عرض پوزش از آقای هاشمی رفسنجانی باید گفت؛ نمیتوان باور کرد، این اظهارات بیپایه و عوامانه مورد قبول خود ایشان نیز باشد. یعنی آیتالله هاشمی با آن سوابق چند ده ساله و حضور در مسئولیتهای بلندپایه نظام به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا اصرار دارد در توافق پیشروی به ایران امتیازات فراوانی بدهد! ولی نتانیاهو از اینکه آمریکا با ایران از در دوستی درآمده و دشمنیها را کنار گذاشته، عصبانی و ناراحت است؟!... به یقین آقای هاشمی رفسنجانی در دورترین افقهای ذهن خود نیز بر این باور نیست. پس ماجرا چیست؟! بخوانید!
۳ـ تأسفآور است، ولی قابل انکار نیست که آیتالله هاشمی رفسنجانی امروز با رفسنجانی دهههای اول انقلاب تفاوت فراوانی دارد. ایشان دیگر به عنوان یکی از استوانههای نظام شناخته نمیشود، بلکه جایگاه پیشین خود را - به هر علت! - از دست داده است و از سکوی بلند «شخصیت سیاستساز و استوانه نظام» به «عضویت یک گروه سیاسی» تنزل یافته است. این «افول» البته که برای دوستداران انقلاب و نظام تأسفآور است و مشاهده ایشان در کنار پادوهای بیشخصیت سیاسی که هر روز به رنگی درمیآیند و بیشترین دشمنیها را نسبت به وی روا داشتهاند، سخت و ناگوار است ولی...
اکنون باید توجه داشت که وقتی به اینگونه اظهارات آقای هاشمی از دریچه جایگاه قبلی ایشان نگاه میشود، تعجبآور به نظر میرسد و حال آن که اظهارات مورد اشاره از جایگاه بلند قبلی نیست بلکه - با عرض پوزش- اکنون دیگر اظهارات ایشان به عنوان اظهارنظر یک عضو از اعضای یک حزب سیاسی قابل ارزیابی است.
۴- آقای هاشمی رفسنجانی همسو با آقای روحانی، تمامی حیثیت سیاسی خود را به مذاکرات هستهای و نتایج آن گره زدهاند و حال آن که امروزه اگر از خسارتهای فراوانی که تحمل کردهایم، امتیازات نقدی که دادهایم و تحقیرهایی که تحویل گرفتهایم صرفنظر کنیم، تمامی شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارند که تنها دستاورد دور جدید مذاکرات هستهای، اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا بوده است، یعنی دقیقا آنچه که آقایان در دولت جدید اصرار بر نفی آن داشتند.
اظهارات اخیر جناب هاشمی، تلاش بیفایدهای برای تغییر صورت مسئله است. ایشان و در موارد بیشتری آقای روحانی، سعی میکنند برای ناکامی خود در مذاکرات و بر زمین ماندن وعدههایی که داده بودند، «علت» و «عواملی» بیرون از حوزه مسئولیتی خود بتراشند و در این راه تا آنجا پیش میروند که حتی منتقدان خود را با نتانیاهو، همزبان معرفی میکنند!
۵- آقای هاشمی و دوستانشان در دولت بیشتر از آن که در پی عمل به وعدههای خود باشند، سخنرانی و مصاحبه و همایش به مردم تحویل دادهاند و اکنون که یکسال و چند ماه از عمر دولت یازدهم میگذرد، با انبوهی از وعدههای بر زمین مانده روبرو هستند، و متاسفانه به جای این که از تجربه ناکام گذشته پند بگیرند و مسیر حرکت خود را به سوی منافع ملی و رسیدگی به امور ضروری و حیاتی مردم تغییر دهند، به فرافکنی روی آورده و موانع فرضی میتراشند.
۶- و اما تهمت بزرگ همنوایی منتقدان با اسرائیل، اگرچه کودکانه و خندهدار است ولی به دلیل سوابق همسو با اقدامات وطنفروشانه و خیانتآمیز اصحاب و سران فتنه ۸۸ باید آن را در چارچوب «ترفند فرار به جلو» ارزیابی کرد. و شاید کسانی که در فتنه یاد شده، آشکارا از سوی مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس به کار گرفته شده بودند، در پی تطهیر! خود برآمده باشند!
آقایان فراموش نکردهاند که نتانیاهو با صراحت اعلام کرده بود «اصلاحطلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» - که البته منظورش آن دسته از مدعیان اصلاحات بود که در فتنه حضور داشتند - و شیمون پرز، تاکید کرده بود که «جنبش سبز به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران درگیر است»، به یقین از یاد نبردهاند که شعار «نه غزه، نه لبنان» از سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی سر برآورده بود! و به یاد دارند که روز قدس به نفع اسرائیل شعار میدادند، روز ۱۳ آبان به حمایت از آمریکا شعار میدادند، روز عاشورا به ساحت امام حسین(ع) اهانت کرده بودند و شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» را هم که به خاطر دارند؟ و ...
حالا باید پرسید؛ کدام اقدام اصحاب و سران و همراهان فتنه ۸۸، مستقیما و آشکارا در خدمت به اسرائیل نبوده است؟! و...