اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
حمله رسالت به هاشمی وپاسخ برادر هاشمی
روزنامه رسالت در سرمقاله خود به قلم محمدکاظم انبارلویی، ضمن انتقاد شدید از آیتالله هاشمی رفسنجانی، هشدار داده است که وی سرنوشتی مانند آیتالله منتظری داشته باشد. محمد هاشمی، برادر آیتالله هاشمی رفسنجانی، نیز به این سرمقاله پاسخ کوتاهی داده است.
به گزارش ایسنا، در بخشهایی از سرمقاله روزنامه رسالت آمده است: «آیتالله هاشمی رفسنجانی اخیراً طی مصاحبهای منتقدان خود را «کلاغ» نامیده و بدون آنکه اشارهای به آن بکند که چه گفتهاند و در چه موضوعی سخن به میان آوردهاند، آنها را مورد بیمهری قرار دادند. مجموعه مصاحبههای وی بهویژه در خصوص انتخابات خبرگان نشان میدهد عدهای زیر چتر پاسخ به سؤالات تکراری در باب انتخابات آتی بهویژه خبرگان، در تدارک یک دوقطبیسازی کاذب براساس مدل «سرخابی» هستند.
انتخابات خبرگان رهبری تاکنون، چه در زمان امام(ه) و چه در ایام رهبری آیتالله العظمی خامنهای، فارغ از رقابتهای متعارف و معمول بوده است. این حالت به خاطر آن بوده که رهبری چه در زمان امام و چه در زمان کنونی «متعین» بوده و خبرگان امت در مورد آن اجماع داشته و به تعبیر حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی، رهبری معظم انقلاب کمنظیر نیست بلکه بینظیر است.
آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با ایلنا بحث «نظارت» خبرگان بر نهادهای زیرنظر رهبری را مطرح کردهاند، بیآنکه مبنای این بحث را از نظرگاه قانون اساسی بیان نمایند.
آیتالله صادق لاریجانی در نقدی مشفقانه در این باره گفتهاند کار خبرگان تشخیص دارا بودن یا نبودن شرایط رهبری و تعیین رهبری برحسب آنچه در قانون اساسی آمده، میباشد. این مأموریت تلازمی با امر نظارت ندارد و در هیچجای قانون اساسی بحث نظارت بر رهبری توسط خبرگان نیامده است. نهادهای زیرنظر رهبری همانند دیگر نهادهای زیرنظر دولت تحت نظارت نهادهای نظارتی نظام قرار دارند و هیچگاه این نظارت نه در دوره امام و نه در دوره مقام معظم رهبری تعطیل نبوده است. چنین مأموریتی در قانون اساسی برای خبرگان تعریف نشده است. اما رهبر انقلاب در یک نشست دانشجویی که در این مورد پرسش شده بود، تصریح فرمودند: «هیچکس فوق نظارت نیست. خود رهبری هم فوق نظارت نیست، چه برسد دستگاههای مرتبط با رهبری، همه باید نظارت شوند.»
آقای هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه باز هم از مقوله «تندروی» بهویژه «تندرویهای مزاحم» یاد کردهاند. آقای هاشمی بیآنکه بگویند تندروی چیست و تندرو کیست، به صورت مبهم آدرس غلط میدهند. طی سه دهه گذشته، نظام توسط برخی که سر در آخور دشمنان نظام داشتند، شاهد تندروی و افراطیگری بوده است. آشوب و فتنه لیبرالها در اتحادی نامقدس با منافقین، کمونیستها و ملیگراها منجر به شهادت 17 هزار نفر از شهروندان ایرانی شد که فجایع هفتم تیر و هشتم شهریور سال 60 از آن جمله بود.
همین جماعت با پوستاندازی در 18 تیر 78 زیر چتر تجدیدنظرطلبان به اصطلاح اصلاحطلب آشوب بهپا کردند. 10 سال بعد در فتنه 88 این تندروی و افراطیگری به بلوغ خود رسید و رسماً و بیپردهپوشی، سرویسهای امنیتی سیا، موساد و ام.آی 6 پشت سر آن قرار گرفتند. در این فتنه همسر آقای هاشمی صبح روز انتخابات فرمان شورش خیابانی صادر کرد. دختر وی دست در دست منافقین و بهائیها که به دوستی با آنها افتخار میکند آتشبیار معرکههای خیابانی علیه نظام بود.
اهل فتنه با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و حمله به هیأتهای عزاداری در روز عاشورای 88، با وقاحت تمام اوج تندروی و افراطیگری را به نمایش گذاشتند. امت حزبالله در قیام تاریخی 9 دی 88 به این بازیهای نرم و سخت دشمن پاسخ شایسته دادند و سران فتنه را با اسم و مشخصات، لعن و سپس رسوا کردند. آقای هاشمی در وسط این آشوب و فتنه کجا بود؟ چه میکرد؟ تعریف وی از تندروی و افراطیگری در فتنه 88 چه بود؟ نسبت او با این فتنه چه بود؟ اینها سؤالاتی است که او بیپاسخ گذاشته است و هر از چندی برای پاک کردن حافظه تاریخی مردم از مقوله تندروی، چیزی میگوید که مصداق آن را فقط میتوان در اردوگاه اصلاحطلبان تجدیدنظرطلب آمریکایی که میخواستند امام(ره) را به موزه تاریخ بسپارند، جستجو کرد.
فعل و قول برخی از فرزندان و بیت او مصداق تندروی و افراطیگری است که هیچگاه متأسفانه راجع به آن موضع نگرفته و مرز خود را با آن مشخص نکرده است. فساد سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی که به حکم قانون مجازات شده، آیا فراتر از مصداق تندروی و افراطیگری نیست؟
این ابهام و ایهام باعث شده خدمات وی به انقلاب هم زیر سؤال رود و دلسوزان انقلاب نگران شوند که او سرنوشتی همانند سرنوشت منتظری پیدا کند. علت اقبال رسانههای دشمن از این نوع مصاحبهها هم این نگرانی را تشدید میکند.
آقای هاشمی رفسنجانی تاکنون پاسخی منطقی به منتقدین خود نداده است. هر از چندی در مصاحبه با برخی رسانههای مرتبط با آشوب و فتنه 88 به منتقدین اهانت میکند. کلاغ نامیدن منتقدین، مشکل پیشینه او را در فتنه حل نمیکند. در عصر ارتباطات و اطلاعات که همه چیز زیر دید دقیق لنز دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری است و صدا و سیمای هر رویداد سیاسی دقیق ثبت و ضبط میشود، نمیتوان وقایع را تحریف و حوادث را وارونه نشان داد. نمیتوان صورت مسائل سیاسی کشور را پاک کرد و صورت مسأله جدید نوشت بیآنکه به سؤالات و مسائل کلیدی گذشته پاسخی عقلانی داد. بصیرت مردم سد راه این وارونهسازی است. نباید شعور سیاسی مردم را نادیده بگیرند.
امروز صورت مسائل کشور روشن است. مشکلات اقتصادی جدی است. دولت باید به مطالبات اقتصادی مردم وفق وعدههایی که داده عمل کند. نظام و دولت باید تکلیف اجرای برجام و بدعهدیهای آمریکا را روشن و به طور جدی از منافع و مصالح ملی دفاع کند. باید مراقب نفوذ دشمن بود و از یک سوراخ 10 بار گزیده نشویم. مسائل منطقه و شرارت آمریکا تحت پوشش داعش برای امنیت ملی مخاطرهانگیز است.
بازتولید فتنه برای تهدید امنیت داخلی توسط دشمن جدی است و ... اینها مسائل ماست. ذهن حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی در کدام وادی سیر و سلوک میکند؟ چرا این مسائل در ذهن مبارک ایشان جایگاه شایسته خود را پیدا نمیکند؟»
از سرنوشت گروه فرقان عبرت بگیرید
به گزارش ایسنا، محمد هاشمی نیز در پاسخ به سردبیر روزنامه رسالت، در پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی نوشت:
«در پاسخ به سوال آقای انبارلویی که پرسیدهاند: آیا سرنوشت آقای هاشمی مثل منتظری است؟، فقط به کلامی از امام راحل بسنده میکنم که وقتی گروه کوردل فرقان حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی را هدف گلوله کینه و خشم خود قرار دادند، در واکنش به این اقدام رذیلانه منافقانه کوردلان جاهل فرمودند: «بدخواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است.»
امروز 36 سال از کلام گهربار امام راحل میگذرد و بدخواهان همچنان بهدنبال ترور شخص یا شخصیت آیتالله هاشمی رفسنجانی هستند و ایشان همچنان همانند گوهری تابناک بر تارک نظام و انقلاب اسلامی میدرخشد و تعداد کثیری از بدخواهان ایشان رسوا شده و به خاک سیاه نشستهاند و سرنوشت کینهتوزان امروزی نیز غیر از آن نخواهد بود. وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ.»
اخبار سیاسی - ایسنا
ویدیو مرتبط :
مسخره کردن شیعه توسط هاشمی وپاسخ استاد ابوالقاسمی به او
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
حمله رسالت و کیهان به هاشمی و روحانی:چرا یک روز قبل از مذاکره از خزانه خالی و انبوه بدهکاری سخن گفتید?!اینکه هاشمی حتی توان نظارت بر سایتش راندارد
رسالت خطاب به رئیس جمهور: چرا یک روز قبل از مذاکره از خزانه خالی و انبوه بدهکاری سخن گفتید؟
روزنامه رسالت در سرمقاله خود نوشت:
"دولت با یک خزانه خالی و انبوه بدهکاری روبهرو است." این جمله را دیروز رئیس جمهور در آستانه مذاکرات ژنو در جمع دانشگاهیان گفت. تعبیری که شبیه آن را در نیویورک در مقابل خبرنگاران آمریکایی عنوان کرده بود و گفته بود که اوضاع اقتصادی ایران بدتر از آن است که من تصور می کردم.
درست در شب مذاکره واریز یارانه ها به خاطر کسری هزار میلیاردی به تعویق افتاد.وزیر صنعت هم شب مذاکره نرخ واقعی ارز را 3000 تومان عنوان کرد. خالی کردن مشت کشور در شب مذاکره با 1+5 چه معنایی می تواند داشته باشد؟
بر اساس کدامیک از اصول مسلم تامین منافع ملی باید به طرف غربی تفهیم کرد که تحریم ها اثر گذار بوده است. مذاکره کنندگان امروز و فردا با چه پشتوانه ای قرار است، مذاکره کنند. مگر آمریکایی ها به دنبال این نبودند که به خیال خام خود ایران را با "زانوان خونین" پای میز مذاکره بکشانند پس چرا دولتمردان ما به جای تکیه بر اقتدار کشور مرتب دم از ضعف و مشکل می زنند؟
دیروز وزیر محترم خارجه در آستانه سفر پای منافع ملی را به میان کشید و خواسته بود کسی قضاوت زودرس نکند اما آیا این طریق درستی برای تحصیل منافع ملی است؟
در کدام کتاب روابط بین الملل جناب ظریف و دوستانشان خوانده اند که شب مذاکره باید مشت خودتان را خالی کنید و خود را بر خلاف واقعیت در موضع ضعف قرار دهید. اینطور که برخی شیفته برقراری رابطه با آمریکا شده اند این هراس در دل به وجود می آید نکند این شیفتگی به شیدایی بینجامد. مردم عادی هم در معاشرت های روزانه خود می دانند وقتی می خواهند جنسی را بخرند خود را زیاد طالب و خواهان نشان ندهند. وضعیت جیبشان را پیش هر کس و ناکس بازگو نکنند و ... .
....هنوز چند سال از پخش تلویزیونی اعترافات هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو نمی گذرد که باز رئیس جمهور در اظهاراتی عجیب از دستگاه امنیتی و اطلاعاتی کشور می خواهد راه های دیپلماسی علمی را باز کند. تعجب از این موضع بیشتر از این روست که دیپلماسی علمی امروز در جریان است و کنترل های محدودی نیز که صورت می گیرد بخشی از آن به خاطر حفظ جان دانشمندان ایرانی و بخش دیگر به این خاطر است که اساتید و یا دانشجویان در کنفرانس های علمی در دام سرویس های جاسوسی دشمن نیفتند.
....نبرد نرم امروز یک واقعیت غیر قابل انکار است و در این جنگ آشکار هیچ غفلتی را بنا به تساهل و یا تجاهل نمی توان گذاشت . البته ممکن است افراطهایی هم در محدود کردن برخی اساتید و دانشگاهیان رخ داده باشد که ان شاء الله درخواست دکتر روحانی نسبت به رفع این افراط ها باشد و الا اصل اینکه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی باید حامی و پشتیبان جریان دانشگاهی در جامعه باشند و مجامع به اصطلاح علمی اما سیاسی را رصد کنند غیر قابل تردید است.
کیهان:اینکه هاشمی حتی توان نظارت بر سایتش راندارد سندی دیگر برتصمیم شورای نگهبان برای ردصلاحیتش است
کیهان در سرمقاله امروز خود نوشت:
برای دقایقی خودتان را جای رصدگران اطلاعاتی در آمریکا و غرب بگذارید. ناگهان میبینید در میان طیفی از مطبوعات ایران موجی درباره لزوم مذاکره با آمریکا راه میافتد. و میبینید که یک سیاستمدار شناخته شده در ایران، از نامهای محرمانه خبر میدهد که 6-25 سال پیش برای آیتالله خمینی نوشته است. مضمون نامه این است که آمریکا قدرت برتر دنیاست و نمیتوانیم به سبک فعلی که با آمریکا رابطه نداریم، ادامه بدهیم!
زشتی و نابه جایی این حرکت به حدی تابلو بود که گوینده آن سخنان (نویسنده نامه) روز گذشته به واسطه یک روزنامه حامی اعلام میکند اقدام دفتر و سایت وی بدون هماهنگی با او «اقدامی نادرست» بوده است.
آیا این چهره سیاسی طی 6-5 ماه گذشته در کشور نبود و لااقل صفحه اول روزنامهها را نمیدید که متوجه شود بازنشر چند باره اظهارات وی در فاصله این 6-5 ماه از سوی نشریات زنجیرهای بودار است؟ این پرسش صرفا از سر خوشگمانی مطرح میشود وگرنه معنی ندارد که سایت یک چهره سیاسی ساز خود را بزند و او حتی توان نظارت بر سایت خویش را نداشته باشد (این هم سندی دیگر بر درستی تصمیم چند ماه پیش شورای نگهبان است).
در واقع با توجه به تکرار ماجرا- به ویژه توسط نشریاتی که ارتباط ارگانیک با بستگان درجه اول چهره سیاسی مورد بحث دارند- به احتمال قریب به یقین میتوان گفت که فرآیند جریانسازی یک سال گذشته با استفاده از چهره سیاسی مذکور با هماهنگی شخص وی بوده است.
البته در این میان میتوان و باید میان کارگردانان زنجیرهای این سناریو و بازیگر به ظاهر نقش اول آن به لحاظ انگیزه و اهداف فاصلهگذاری کرد. اما در نتایج ماجرا هیچ فرقی حاصل نمیشود و آن گلی است که سیاستمدار به ظاهر زیرک در بدترین زمان به دروازه دولت و ملت زده است. بدین ترتیب فعلا باید دولت و نظام تا مدتها هزینه و انرژی صرف کنند تا آثار این گل یادگاری را از چهره اقتدار ملی پاک کنند!
بیایید فرض را بر این بگذاریم که این گل به خودی ندانسته صورت گرفته است. اکنون سوال مهمتر این است که چه کسانی پشت ماجرا بوده و تعمد داشتهاند؟
اگر کسانی باید در میان سیاستمداران غرب این برداشت را داشته باشند که «ایران کم آورده چون یک سیاستمدار معروف کم آورده»!
کسانی هم هستند که در هماهنگی با داخل ایران این صحنه به ظاهر مستند را تدارک کردهاند. یک حلقه داخلی به علاوه یک جریان خارجی در اقدامی که خیلی هم پنهان نیست بنا دارند «کم آوردن ایران» را به نمایش بکشند تا از یک سو به دولتمردان غرب انرژی مثبت تهاجم بدهند و از دیگر سو انرژی منفی تسلیمطلبی و ترس و انفعال و ضعف را به افکار عمومی ایران پمپاژ کنند.
در حقیقت جریان خیانتکار فتنه و سازش پس از شکست در آشوب افکنی سال 88 و ارزیابی دلایل آن به این جمع بندی رسید که باید به زندگی مردم فشار آورد تا جریان انگشتنما و منزوی سازش جرئت عرض اندام پیدا کند و بتواند پارسنگ کفه آمریکا و غرب در باجخواهی از ایران باشد.
/خبرآنلاین