اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
حاشیه های ادامه دار «لاله» در تلویزیون
اسی نیکنژاد که این روزها پروژهی او را جنجالیترین فیلم سینمایی ایران میدانند، میگوید همه کسانی که به او درباره «لاله» تهمت میزنند را میبخشد و پیش قراردادها و نامههای مختلفش را نشان میدهد تا خود را از زیر بار اتهاماتی که در یک ماهه اخیر به او زده شده است خارج کند؛ تلاشی که نجاریان قائممقام بنیاد فارابی آن را زیر سوال برده و درباره آن میگوید اگر او اینگونه تکنفره پیش قاضی برود قطعا راضی برمیگیرد!
اسی نیکنژاد – کارگردان فیلم «لاله» - که شامگاه 10 آبانماه در برنامه «هفت» حاضر شده بود، درباره این فیلم توضیح داد.
بخشهایی از سخنان نیکنژاد را در زیر میخوانید:
در برنامه قبل، آقای طباطبایینژاد 29 بار، آقای آقامحمدیان 12 بار و آقای ایوبی دو بار نام من را تکرار کردند. اینکه یک نفر را در مظان اتهام قرار دهند تا از بقیه حفاظت کند، درست نیست.
مطالبی که درباره پروژه مطرح میشود بیشتر افترا و تهمت است. من همه کسانی که به هر نوعی به پروژه حمله کردند و افترا زدند را میبخشم و میخواهم یک بار برای همیشه به انتقادات پاسخ بدهم.
خیلیها در پروژه با صداقت کار میکردند اما عدهای هم تلاش داشتند در روند پروژه اخلال ایجاد کنند.
من همیشه برای کارهایم اسفند دود میکردم، چون به تاثیر چشم بد اعتقاد دارم.
عدهای میخواستند اذیت کنند و استرس بدهند. حتی در هتلی که در شمال مستقر بودیم، وقتی پتو را از کنار زدم که کمی استراحت کنم، اسکلتی روی تخت بود که جا خوردم. مدیر هتل، تهیهکننده، مدیر تولید و... هم شاهد ماجرا بودند.
من حدود 30 سال است در آمریکا زندگی میکنم. در طول آن مدت نوع نگاه مردم مخصوصا پس از یازده سپتامبر را نسبت به مردم کشورمان میدیدم. احساس میکردم که چگونه چهره کشوری که سابقه تمدن سه هزار ساله دارد را مخدوش میکنند.
در سال 2005، از نظر مالی وضع مناسبی داشتم، یک استودیو و روابطی در هالیوود داشتم و فکر کردم الان وقتش است که خدمتی به کشورم کنم. اولین سوژهام زندگی یک خانم نقاش شمالی بود که بودجهاش هم در استودیوهای هالیوودی تامین شده بود اما سخنرانی رییسجمهور وقت ایران روحیه دوستان کلیمی داخل هالیوود را تغییر داد. پس از آن، داستان لاله صدیق را در نیویورکتایمز خواندم و درباره آن تحقیق کردم. رایت داستان خانم صدیق برای کمپانی من در لسانجلس (کمپانی INP - International Noor Production) فراهم شد و شروع به نوشتم فیلمنامه کردیم. میخواستم در آن فیلم محتوا و واقعیت جامعه ایران را نمایش دهم چون هیچ وقت ندیدم جوامع امریکایی و اروپایی واقعیت این کشور را نمایش دهند اما وقتی فیلمنامه را به چند استودیوی درجه یک هالیوود نشان دادم، دیدند داستان درباره جامعهای نیست که آنها میخواهند آن را نمایش دهند و وارد پروژه نشدند.
ابتدا به این فکر نبودم که میتوان برای تولید «لاله» از ایران کمک گرفت. زمانی که استودیوهای هالیوودی ساخت فیلم را قبول نکردند، با دوستانم در ایران تماس گرفتم. آن زمان با یکی از مسئولان قبلی تلویزیون که در نیویورک زندگی میکرد، مشورت کردم. در نهایت فیلمنامه را به آقایان طالبزاده و حسیننژاد ارائه دادم و آن ها هم برای تولید آن موافقت اصولی دریافت کردند. پس آن زمان شنیدم شخصی به نام آقای شمقدری مسئولیت سینمای ایران را برعهده دارد، تماس گرفتم و قصه را به ایشان نشان دادم.
وقتی پروژه «لاله» با نام «درایو» به فارابی منتقل شد، فیلمنامه دوباره در سال 89 خوانده شد تا بودجهاش تامین شود. با توافقنامهای سناریوی فارسی و انگلیسی و جزئیات پروژه را به آنها دادیم. یک قرارداد 20 صفحهای بین کمپانی INP و فارابی باید منعقد میشد. آنها قرارداد را گرفتند که مطالعه کنند و پس از یک ماه و نیم نظرات خودشان را رسما اعلام کردند. طبق اصلاحیهای که دادند، قرارداد اصلاح و دوباره برای فارابی ارسال شد. در آن تاریخ توافقنامهای با امضای آقای میرعلایی بین من و فارابی منعقد شد و بر همین اساس بهعنوان پیش پرداخت مبلغ 350 میلیون تومان به من داده شد. در واقع این 350 میلیون تومان که از آن صحبت میشود، بر اساس توافقنامه داده شده و رسید آن را هم دریافت کردند.(این سخنان نیکنژاد با واکنش قائممقام بنیاد فارابی مواجه شد )
آقای طباطبایینژاد متاسفانه بیشترین گفتههایشان که به حق هم بود، شنیدههایشان است و هیچ اسنادی درباره صحبتهایشان ندارند. ایشان درباره همین 350 میلیون تومان گفتهاند فلانی به فلانی زنگ زده و گفته است که یک میلیارد دلار به اسی نیکنژاد بدهید!
بعد از این قراردادها، من برای داوری جشنواره فجر دعوت شدم اما استعفا دادم. پس از آن در ژانویه، تحریمها علیه ایران شدید شد و من هم مشکلی برایم ایجاد شد که طی آن تصمیم گرفت شرکت INP امریکایی با فارابی ادامه فعالیت ندهد و شرکتی در کانادا که رابطه فرهنگی بهتری با ایران داشت تاسیس کرده و آقای شمقدری و فارابی هم کاملا در جریان این موضوع بودند.
در همه جای دنیا این رسم است که استعداد 50 درصد و سرمایهگذار 50 درصد در فیلم سهیم هستند.
ما در طرح اولیهمان که به فارابی ارائه دادیم، برآورد پنج میلیون و هشتصد هزار دلار را اعلام کردیم و پذیرفتند و پیش قرارداد امضاء شد.
من به دو سه سال شایعه و تهمت و افترا عادت کردهام. من هفته قبل از گفتوگوی این دو مدیر دلشکسته بودم و روزنامهها به من افترا میزدند. تمام اسناد و مدارک من کاملا مشخص است.
این پروژه از کریستال شفافتر است.
(درباره سخنان سبطاحمدی در ایسنا): ببینید اصولا چه کسی و با چه منفعتی صحبت میکند. من از زمانی که فیلم در مرکز گسترش کلید زده شده یک ریال در پروژه دخالت نداشتهام. سخنان کسانی که پس از یک سال و نیم از اخراجشان شروع به صحبت میکنند اصلا مهم نیست. آقای آقامحمدیان خودش گفت که من به ایشان (سبطاحمدی) گفتم آْن حرفها را بگوید!
ثبت حقوقی «لاله» به نام شرکت «درایو» در کاناداست اما مالکیت با داشتن حقوق کپیرایت فرق میکند. این چیزی است که دوست عزیزمان آقای طباطبایینژاد سریع درباره آن سخنانی را مطبوعاتی کردند و مساله پیچیده شد. من در گفتوگو با «ایسنا» تاکید کردم که بحث مالکیتی که مطرح شده، درست درک نشده است.
بنده وقتی که در امریکا بودم، ریاست جمهوری وقت برای سازمان ملل وارد امریکا شد. رسم است در ورود رییس جمهور مراسم شامی با متخصصآن ایرانی برگزار میشود که بنده هم همراه 700 – 800 نفر دیگر در آن ضیافت حضور داشتم. ساعت 10:30 شب، شام تمام شد و تا 12 وقت بود. در این فاصله در همان مهمانی، آقای شمقدری را دیدم و همدیگر را شناختیم. او به من گفت «چه میکنی؟» و من نیز پاسخ دادم فیلمنامهای درباره ایران دارم که بودجهاش فراهم نمیشود و قرار شد پکیج آن را برایشان بفرستم که این کار را کردم.
درباره سخنان سبط احمدی در ایسنا پیرامون توافق با رابرت دنیرو برای حضور در «لاله»: آقای سبطاحمدی در دوماه تیر و مرداد در دفترشان مسئول پروژه بودند در حالی که کار پروژه از اسفند قبل از آن در مرکز گسترش کلید خورده بود. من گفتم ارتباطاتی برای گرفتن بازیگر خارجی داشتم تا برای نقش مربی لاله صدیق بازیگری هالیوودی داشته باشم. همان موقع، من با مدیربرنامه رابرت دنیرو تماس گرفتیم که گفتند موافقت خود را اعلام کردهاند و دو میلیون دلار برای 24 روز خواستهاند و نیمی از آن را در ابتدا و نیم دیگر آن در پایان پروژه میگیرند.
مرکز گسترش خواست یک بازیگر خارجی در پروژه حضور داشته باشد. من مرتب میگفتم با جنجالی که اطراف پروژه است خیلی سخت میشود که بتوان بازیگری را برای فیلم بیاوریم. در آن شرایط حتی سرمایهگذاران داخلی هم کنار کشیدند. (این سخنان وی با واکنش نجاریان روبرو شد)
من کمال موافقت را با آقای طباطبایینژاد درباره عدم مدیریت در پروژه دارم. از اسفندماه که «لاله» به مرکز گسترش رفت هیچ کس برای پروژه مدیریت نکرد. البته من برای آقای آقامحمدیان احترام زیادی قائلم چون زیر بار فشار خیلی زیادی از پروژه دفاع کردند.
(درباره انتشار خبرهایی پیرامون دستمزد حدود 100 میلیون تومانی نیکی کریمی برای بازی در سه سکانس): درست نیست. منبع شما باید معتبر باشد.
بنده خدمت آقای ایوبی ارادت دارم اما ایشان طبق اطلاعات غلطی در هنگام ورود به دفترشان در سازمان سینمایی گفتند پروژهای 17 میلیارد تومان برایش هزینه شده است اما امروز خودشان نشان دادند که از اول تا آخر پروژه 6.5 میلیارد تومان هزینه داشته است. (این سخنان نیکنژاد با واکنش و توضیح طباطبایینژاد روبرو شد)
الان 25 درصد پروژه باقیمانده و هنوز 40 درصد بودجهای که باید داده میشده را ندادهاند.
من نگفتم قرارداد 20 صفحهای ما در فارابی امضا شد. آنچه با فارابی امضا شد توافقنامهای بود که طی آن 350 میلیون تومان پرداخت کردند.
درباره بودجه «لاله» اطلاعات غلطی به مسئولان داده میشود.
در ادامه این برنامه، حسن نجاریان - قائممقام بنیاد سینمایی فارابی- روی خط آمد و ضمن انتقاد شدید از سخنان نیکنژاد گفت:
ایشان از نظر خودشان مسائل «لاله» کریستال مانند و شفاف است اما از نظر ما خیر. آقای نیکنژاد خوب حرف میزنند و اگر اینطور یکطرفه به قاضی بروند قطعا راضی برمیگردد.
آقای نیکنژاد مدعی شده بود پخش، سرمایهگذار و بازیگر خارجی به «لاله» میآورد. ما در اینباره با بخش بینالملل فارابی مشورت کرده و به ایشان گفتیم چنین کاری در این شرایط امکان ندارد.
آقای نیکنژاد هیچ قراردادی با فارابی نداشتند و آنچه مطرح میکنند پیشنویس است.
ما مجبور شدیم 350 میلیون تومان را بر خلاف میلمان به ایشان بدهیم. برای پرداخت این رقم و برای شکل اداریاش، مجبور شدیم قراردادی (توافقنامهای) را درست کنیم و شد آن توافقنامهای که ایشان نشان میدهد و می گوید طی آن برای شروع پروژه پیشپرداخت گرفتهاند.
در ادامه، سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد - مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی- هم روی خط آمد و ضمن اعتراض به سخنان نیکنژاد بیان کرد:
دیدید که آقای نیکنژاد، خودشان درباره مالکیت «لاله» تاکید دارد که متعلق به یک شرکت کانادایی است.
در پاسخ به اعتراض نیکنژاد مبنی بر سخنان ایوبی درباره هزینه 17 میلیارد تومان در پروژه لاله: در جلسهای که ایشان با من داشتند، پرسیدند بحث 17 میلیارد تومان هزینه برای لاله که آقای ایوبی مطرح کردهاند، چیست؟ من نیز گفتم مگر شما در ابتدا نگفته بودید برای پست پروداکشن پروژه دو سه میلیون دلار هزینه داریم؟ این رقم به علاوهی هزینه هشت میلیارد تومانی پیش تولید و فیلمبرداری، میشود 17 میلیارد تومان.
ایشان در ابتدا دو سه میلیون دلار برای پست پروداکشن «لاله» به علاوه هشت میلیارد تومان برآورد فیلمبرداری دادند اما بعدا برآورد پست پروداکشن را به 650 هزار دلار تغییر دادند.
از آقای نیکنژاد میپرسم کدام کلمه من خلاف واقع بوده است؟ شما در مصاحبهتان با «ایسنا» تمام سخنان مرا تصدیق کردید.
در جلسهمان شما به من گفتید که وقتی پروژهای را در زمینه دیگران ساختهاید، چه انتظاری دارید؟ من نیز از شما پرسیدم «آیا ادامه دادن چنین پروژهای منطقی است؟ که شما پوزخند زدید و خانم پرتو (تهیهکننده «لاله») پاسخ دادند: «خیر». چطور از ما انتظار ادامهی یک کار غیر معقول را دارید؟
سپس شفیع آقامحمدیان - مدیرعامل سابق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی- هم در سخنانی ضمن تاکید بر مالکیت ایران بر پروژه «لاله» گفت:
مالکیت (فیلم) در کشور ما سبک خاص خودش را دارد. قرارداد با کارگردان میبندیم و امتیاز فیلمنامه را میگیریم. اگر بحث کپیرایت مطرح میشود، متاسفانه مسالهای لاینحل در کشور ماست.
کل مالکیت فیلم برای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است.
پروانه پرتو هم - تهیهکننده فعلی «لاله» - ضمن ابراز تاسف از برخی سخنان مطرح شده اظهار کرد:
واقعا متاسفم. فکر میکنم شأن هنر بالاتر از همه این حرفهاست. هر آنچه که باید گفته نمیشد، گفته شد. این پروژه از اول آبان 89 به من پیشنهاد شد و پس از مدتی پذیرفتم. من با قرارداد امانی وارد کار شدم. از اولین روز، این پروژه با حسابداری دوبل انجام شده است.
همهچیز در «لاله» به خوبی و خیلی روشن پیش میرفت. دولت عوض شد و دولت تدبیر، امید و اعتدال سر کار آمد و پروژهی ما تعطیل شد!
در پایان، نیکنژاد بیان کرد:
مالکیت «لاله» برای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است اما مساله حقوق فیلم است که جنبه بینالمللی دارد. از روزی که آقای طباطبایینژاد مطالبی را در اینباره رسانهای کردند، 12 بار با دفتر ایشان و 6 بار با دفتر آقای ایوبی تماس گرفتم و خواهش کردم که درباره موضوعت صحبت کنم اما جوابی نگرفتم.
از روزی که وارد مذاکره با مرکز شدم، قراردادی به آنها دادم. این قرارداد از 10 اسفندماه 90 در دست دوستان مرکز گسترش و آقای شمقدری بوده است. من برای امضای قرارداد و مشخص شدن وضعیتم امضاء شدن آن را پیگیری میکردم اما مدام میگفتند ادامه بدهید. من مرتب به آقای شمقدری میگفتم که قرادادم را امضا نکرده اند. در این قرارداد (و البته برگههایی که نیکنژاد جلوی دوربین تلویزیون نشان داد) بحث 20 تا 25 درصد حق مشارکت در سود پروژه مطرح بود. طبیعتا وقتی یک مسئول میگوید «تو برو جلو و ما مساله را حل میکنیم»، بنده اعتماد میکنم.
امروز بعضیها صحبت از بیتالمال میکنند، بعضیها فقط تظاهرش را دارند و بعضیها هم واقعا حرصش را میخورد. امروز فقط 25 درصد از پروژه «لاله» باقیمانده است. از وزیر ارشاد و آقای ایوبی درخواست دارم که جلوی ایجاد خسارت بیشتر به پروژه را بگیرند و اجازه دهند کار را مجددا آغاز کنیم.
به معاون مرکز گسترش، چهار راه را برای پایان پروژه پیشنهاد دادم. اگر فیلمبرداری را تا چند روز آینده مجددا شروع نکنیم به پروژه خسارت میخورد اما من در مقابل مردم سرافراز هستم. اگر شما نمیخواهید این پروژه ساخته شود، این شما هستید و این هم مردم.
همچنین در این برنامه «هفت»، نقد فیلم «دربند» با حضور سعید قطبیزاده و احمد طالبینژاد، گفتوگو با دبیر جشنواره فیلم رشد، گفتوگو با سیدجمال ساداتیان تهیهکننده «آذر، پرویز، شهدخت و دیگران» درباره نحوه تصادف گوهر خیراندیش در سرصحنه این فیلم و... پخش شد.
سوال این هفته برنامه به مهمترین عامل ایجاد حواشی مختلف برای «لاله» اختصاص داشت که در نهایت مخاطبان گزینه «دخالت سیاسی» را با بیش از 55 درصد و «ناتوانی مدیریتی» را با بیش از 24 درصد انتخاب کردند.
ویدیو مرتبط :
حاشیه های خنده دار "در حاشیه"مهران مدیری :Mehran Modiri
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
6 سریال حاشیه دار تلویزیون؛ از مرد هزار چهره تا کلاه پهلوی
6 سریال حاشیه دار تلویزیون؛ از مرد هزار چهره تا کلاه پهلوی
شش سریالی که در پنج سال اخیر دچار حاشیه شده اند؛ از مرد هزار چهره تا کلاه پهلوی. چرا اعتراض کردند و نتیجه چه شد؟
نگاتیو و قیچی از زمان ورود پدیده تصویر در کشور ما دو همنشین جدانشدنی بوده اند. طبق یک اصل کلی و به این بهانه که مخاطب تلویزیون بیشتر و گسترده تر است، این پیوند در سریال ها بیشتر و نزدیکتر بوده! ربطی به زمان و مدیریت خاصی هم ندارد. جالب اینجاست که گاهی تیغ ممیزان تلویزیون چندان تیز نیست اما افکار عمومی، صنوف و نهادهای خاص چنان عرصه را تنگ می کنند که گاهی مدیران این رسانه مجبور به عقب نشینی می شوند.
در سال های اخیر نمونه های زیادی بوده اند که موقع پخش به خاطر اعتراض یک گروه، مدیران و حتی سازندگان مجبور به توضیح و سپس حک و اصلاح سریال شده اند. گاهی هم البته مقاومت کرده اند و سریال بدون توقف یا تغییر به پخشش ادامه داده.
تازه ترین مورد سریال «کلاه پهلوی» است که به رغم هیاهوی بسیار مورد حمایت واقع شده و این هفته بسته می شود. کاری به درست یا نادرست بودن انتقادات نداریم؛ این اتفاق را بهانه قرار دادیم و شش سریال پرحاشیه پنج سال اخیر را مرور کرده ایم. چه بسا اگر بازه زمانی را گسترده تر ببینیم، هستند سریال هایی که حتی می توان گفت قلع و قمع شده اند. ساعت شنی بهرام بهرامیان به خاطر سوژه حساس رحم واسط و تصویر عریانش از مشکلات جامعه، خیلی زود با اعتراض و در نهایت با جرح و تعدیل مواجه شد. نوع روایت کمال تبریزی از شهریار انتقادات فراوانی به همراه داشت تا جایی که سریال با کلی حذفیات به پایان رسید.
مسعود جعفری جوزانی هم از گزندن انتقادات در امان نبود. منتقدان او را متهم کردند که جنبه ملی بودن روایت در چشم باد از انقلاب پررنگ تر است. در این میان چند سریال هم هستند که گرفتار حاشیه شده اند اما آنقدر پررنگ نبوده که در پخش دچار مشکل شوند. پرستاران به روزگار قریب کیانوش عیاری نیمچه اعتراضی داشتند و برخی رسانه ها به تلخی بیش از حد زیر هشت سیروس مقدم. مختارنامه هم از سوی کارگردان ارزشی از جمله جمال شورجه مورد انتقاد قرار گرفت. آنها معتقد بودند درش رایط کنونی نشاندادن اختلاف مسلمانان به صلاح نیست. داستان ادامه دارد.
1- مرد هزار چهره – صدای اعتراض روشنفکران
«مرد هزار چهره» نقطه عطف فعالیت مهران مدیری در تلویزیوناست. پیمان قاسمخانی با نگاهی به داستان پخمه نوشته «عزیزنسین» ترک، کاراکتر مسعود شصت چی را در موقعیت های مختلف قرار داد. این آقای همیشه اشتباهی در جلد آدم های مختلف رفت و تا خروج از آن قالب که خیلی هم طول نمی کشید کلی انتقاد از سوی نمایندگان آن قشر متوجه اش می شد.
حاشیه ها: مسعود شصت چی با خیلی ها شوخی کرد و خیلی ها معترض او شدند. اولین اعتراض از اداره ثبت احوال فسا (هر مورد علاقه مدیری در سریال هایش) به بیرون درز کرد. نامه ای تایید نشده از سوی ماداره ثبت احوال فارس منتشر شد که در آن انتصاب شخصیت اصلی داستان به عنوان شخص کلاهبردار شیاد و متقلب در مجموعه ثبت احوال شیراز را مورد انتقاد قرار داده بود.
بخش روشنفکرها و جمع شاعران هم انتقادات زیادی به همراه داشت. اعتراض ها باعث شد سریال 15 قسمتی با مقداری جرح و تعدیل نهایتا در 13 قسمت روی آنتن برود. دیگجر حاشیه سریال حذف پسوند «فرهنگ» بعد از اسم رئیس گروه خلافکاران (قزاقه مندیان) در تکرار پخش آن بود.
واکنش ها: مهران مدیری بعد از پایان سریال در گفتگو با مجله فیلم درباره واکنش مربوط به بخش حلقه ادبی، گفت: «ما معتقدمی که جامعه روشنفکری اینطور نیست و این بلاهت و آلودگی برای چهار کاراکتری است که ساخته ذهن ما هستند تا ما با خودمان هم شوخی کرده باشیم. چطور می شود با پزشکان شوخی کرد با نیروی انتظامی شوخی کرد کسی چیزی نمی گوید اما به محض اینکه پای چنین بحث هایی پیش می آید عده ای واکنش نشان می دهند.»
2- بزنگاه – اعتراض شورای نظارت و نمازگزاران
رضا عطاران در تلویزیون همه کار کرده؛ از بازیگری و نگارش فیلمنامه گرفته تا کارگردانی و خواندن تیتراژ. او بعد از ساخت خانه به دوش و متهم گریخت به کارگردان محبوب مردم و مسئولان برای باکس ماه رمضان تبدیل شد اما «بزنگاه» مسیر او در تلویزیون را به کلی تغییر داد.
حاشیه ها: هنوز پنج قسمت از پخش «بزنگاه» نگذشته بود که صدای اعتراض مجلسی ها درآمد. پس از آن شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما در نامه ای به عزت الله ضرغامی، تمسخر غیرمستقیم مراسم عزاداری و نیز سوگواری پیشوایان اسلامی، لوث کردن آئین و مراسم تشییع جنازه و عزاداری مسلمانان، توهین به اذکار و مفاهیم دینی، نمایش تصویری مذموم از بانوان چادری، نمایش چهره ای مذموم و زشت از طبقات متوسط و پایین اقتصادی را از اشکالات اساسی سریال بزنگاه دانست.
این شورا همچنین خواستار جلوگیری از پخش آن شد. با ادامه پخش سریال دامنه اعتراض ها به نماز جمعه تهران هم کشیده شد. نمازگزاران با توزیع و قرائت بیانیه هایی در واکنش به ادامه پخش «بزنگاه»، خواستار برخورد قاطع با عوامل تولید شدند.
واکنش ها: در بحبوحه افزایش اعتراض ها، شایعاتی مبنی بر توقیف کامل سریال در رسانه های رسمی منتشر شد. روابط عمومی شبکه سه اما اعلام کرد که پخش سریال ادامه خواهدداشت. با اینحال «بزنگاه» با کلی حذفیات روی آنتن رفت و بعد از آن هم عطاران عطای تلویزیون را به لقایش بخشید. او در معدودواکنش رسمی اش هم گله ای از اتفاقات نداشت و حتی عنوان کرد در همین پنج قسمت اول حرفم را زده ام.
3- ساختمان پزشکان – اعتراض های عجیب و غریب
سریال «ساختمان پزشکان» سروش صحت، با اینکه بارها از سوی خود صدا و سیما مورد تقدیر قرار گرفت و حتی بازپخش، با حاشیه های بسیاری روبرو بود.
حاشیه ها: بعد از انتخاب گسترده روانشناسان نسبت به تصویر بدی که این سریال از آنها به نمایش گذاشته، روابط میان شخصیت های مختلف این سریال، با بیشترین حجم اغنتقادها روبرو بود؛ از ترویج همجنس گرایی گرفته تا چشم چرانی پدر و برادر نیما، رابطه راحت برادر نیما با همسرش، نصب تابلوی فروید روی دیوار، فیگور نامناسب دکتر نیما افشار در تابلوی عروسی اش، تبلیغ آیروبیک و مسخره کردن رابطه ایران با ونزوئلا و ... که البته در مورد آخر خیلی ها می خواستند بحث را سیاسی کنند که موفق نشدند.
اعتراض ها نسبت به «ساختمان پزشکان» به جایی رسید که برخی معترضان، مستندی به اسم «ضلع غربی ساختمان پزشکان» ساختند و آن را در دانشگاه امیرکبیر نمایش دادند. سازندگان این مستندمی خواستند بگویند که این سریال در مطرح کردن مسائل غیراخلاقی پیشتاز بوده و روند سریال های طنز با آثار منفی، روز به روز در حال گسترش است.
واکنش ها: همین اعتراض ها باعث شد تا به رغم نظر مثبت معاونت سیما روی ساخت سری دوم این مجموعه، «ساختمان پزشکان 2» هیچ وقت ساخته نشود و سروش صحت، به جای ساخت آن سراغ مجموعه «پژمان» برود.
4- تا ثریا – حذف حاملگی ثریا به دنبال حساسیت ها
سیروس مقدم که معمولا سعی می کند در سریال هایش هوای خط قرمزها را بیش از حد داشته باشد، در «تا ثریا» با موج عجیبی از حواشی روبرو شد. این انتقادها از جهات مختلف باعث ایجاد تغییرات زیادی در سریال شدند.
حاشیه ها: مهمترین مسئله حاشیه ساز سریال، نوع حجاب ثریا بود. بعد از قتل سرهنگ، جنجال های زیادی در رابطه با چادر این شخصیت به وجود آمد. برخی رسانه ها با تیتر «چادر؛ آلت قتاله» یا «چادر دردسرساز» و ... سعی داشتندالقا کنند که مقدم قصد مخالفت با این پوش را داشته. از طرف دیگر بحث تلخ بودن سریال هم مزید بر علت شد.
درست زمان پخش این سریال بود که معاونت سیما، بحث ممنوعیت ساخت سریال های تلخ از تلویزیون را مطرح کردو خود ضرغامی هم اعلام کرد هر سریالی که فضای دراماتیکش طوری باشد که غم و اندوه را زیاد کند، می تواند توسط مسئولان مورد جرح و تعدیل قرار گیرد.
واکنش ها: نکته قابل توجه اینجا بود که مقدم و غفوری، در تمام مدت انتشار این انتقادها و اعتراض ها، یک کلمه هم واکنش نشان ندادند و تا آخر سکوت اختیار کردند. با اینحال اما اعتراض ها باعث شد 12 قسمت از سریال حذف شود و بخش های جنجالی دیگری مثل حامله بودن ثریا یا فاش شدن راز صیغه محرمیتش با یک مرد دیگر، به طور کامل از قصه بیرون بیاید. مقدم به خاطر فشارهای تلویزیون مجبور شد قصه سریالش را از یک جایی به بعد کاملا تغییر دهد.
5- راستش را بگو – عنوان «غافل فرهیخته» برای منتقدان
سریال «راستش را بگو» محمدرضا آهنج، سال گذشته همین موقع ها روی آنتن رفت و در مدت کوتاهی، به یکی از پرحاشیه ترین سریال های تلویزیونی تبدیل شد و با هجوم فراوانی از سوی جناح های مختلف روبرو شد.
حاشیه ها: عده ای معتقد بودند آهنج در «راستش را بگو»، نظام را به دروغگویی متهم کرده و مسئول اطلاعات را مقصر همه اتفاق های ناگواردانسته. برخی دیگر از روسری قرمز مادر علی مولا، اینطور برداشت کرده بودند که سریال می خواسته منافقین را تایید کند. رابطه صمیمانه میان دختران و پسران «راستش را بگو» هم سوژه اعتراض گروه دیگری بود. انتقادهای زیادی در این باره منتشر شد که این سریال می خواسته الگوی غربی را میان جوانان ترویج کند. تشویق جوانان به راه اندازی شبکه های خودجوش غیررسمی، هم انتقاد دیگری بود که به این سریال وارد شد.
یکی از منتقدان سرسخت این سریال، وحید یامین پور، مجری سابق برنامه «دیروز، امروز، فردا» بود که یادداشت انتقادی اش با موضع گیری شدید فاطمه ثمرقندی، تهیه کننده این سریال مواجه شد. نهایتا یامین پور او را به مناظره زنده در تلویزیون دعوت کرد.
واکنش ها: در واکنش به این اعتراض ها، آهنج نامه ای بلند بالا با تیتر «تلنگری به غافلان فرهیخته» نوشته و تمام منتقدان را اعم از مخالفان و موافقان مجموعه اش را «غافل» و «کوته فکر» نامید. او نوشت که تمام افرادی که به کارش اعتراض دارند، ذهن مریضی دارند و بی رحم و کج اندیشند. با وجود این موضع گیری جدی، تلویزیون 160 دقیقه از سریال را حذف کرد و نهایتا فینال داستان را هم تغییر داد.
6- کلاه پهلوی – گذر از میدان مین
سید ضیاءالدین دری با حاشیه امنی که بعد از سریال «کیف انگلیسی» به دست آورده بود، سراغ سوژه ای مهم و البته حساس رفت. او بحث کشف حجاب را دستمایه سریال «کلاه پهلوی» قرار داد و چند سالی از وقتش را صرف تحقیق، نگارش و ساخت کرد.
حاشیه ها: اولین حاشیه سریال با طولانی شدن پروسه ساخت رقم خورد. این انتقاد با پخش اولین قسمت از سوی چند رسانه بار دیگر مطرح شد و دری را به واکنش واداشت. در همان مقطع دری از تلاش فرح دیبا برای گرفتن ارتباطت با بازیگران سریال خبر داد. مدتی همه چیز آرام بود تا اینکه مسائل فنی سریال سوژه انتقاد شد و بعد هم رسانه های ارزشی به خاطر نوع روابط کاراکترهای سریال شروع به اعتراض کردند.
ترجیع بند اعتراض ها این واژه ها بود یا بهتر است بگوییم هست: طرح و عادی سازی مسئله خیانت، ایراد دیالوگ های زننده، پوشش های نامناسب، تطهیر برخی چهره های بی بند و بار و ... حجم بالای انتقادات بالاخره اعتراض و تذکر شورای نظارتت بر سازمان صدا و سیما را به همراه داشت. این شورا با انتقاد از نمایش عریان و قبح شکنانه مفاسد اخلاقی برخی شخصیت های حاضر در سریال، خواستار اصلاح این موارد شد.
واکنش ها: ضیاءالدین دری در قالب مصاحبه های مختلف پاسخ اعتراض ها را داده. او در تازه ترین مورد در واکنش به تذکر شورای نظارت گفته است: «شورای نظارت برحسب وظیفه فقط تذکر دادند و بحث این نبوده است کهس ریال را اصلاح کنیم. هدفشان این بوده است برای پروژه های بعدی که ساخته می شود به این نکات توجه شود.» این سریال بدون مشکلی در پخش، این هفته تمام می شود....
روزنامه هفت صبح/برترینها