اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

حاشیه‌ای بر پرونده‌های تجاوز به دانش‌آموزان



اخبار ,اخبار اجتماعی ,کودک آزاری

اخبار اجتماعی - حاشیه‌ای بر پرونده‌های تجاوز به دانش‌آموزان

در هفته‌ها و ماه‌های گذشته خبرهایی مبنی بر سوء استفاده جنسی برخی ناظمان و معلمان مدارس در تهران منتشر شده و واکنش‌های مختلی را بر انگیخته است. به نظر می‌رسد با انتشار اخبار این چنینی و واکنش‌های اجتماعی متعاقب آن به دلیل اهمیت موضوع ذکر نکاتی چند خالی از فایده نباشد.

1- مساله کودک‌آزاری و سوءاستفاده جنسی از کودکان، متاسفانه پدیده‌ای رایج و جاری در همه جای جهان است و به طور طبیعی کشور ما هم از این مساله مستثنی نیست. بنابراین با توجه به این واقعیت نمی‌توان این انتظار را داشت که شاهد وجود و بروز چنین پدیده‌ای در جامعه و در بین اقشار و صنوف مختلف نباشیم.

 

2- وجود و بروز یک بزه و خطا به هیچ عنوان دلیلی بر این نیست که مرتکب عمل و بزه مزبور را ضرب در صنف و شغل آن کنیم و چنین نتیجه بگیریم که "همه صنف فلان آلوده‌اند." درست است که به قول شاعر: چو از قومی یکی بی‌دانشی کرد / نه که را منزلت ماند نه مه را، اما شاعر با این شعر اتفاقا می‌خواهد تاثیر برداشت‌های سطحی عوام را یادآور شود و هشدار دهد که مراقب باشید خطایی از شما سر نزند چون ممکن است علاوه بر خودتان آبروی ایل و طایفه یا ملتتان را هم ببرید.

 

اشاره به این موضوع بدیهی از این جهت بود که حساسیت‌های خاصی هم از طرف جامعه معلمان و هم از طرف مسئولان آموزش و پرورش روی رسانه‌ای شدن اخبار این‌چنینی وجود دارد، در حالی که به گمان راقم این سطور این حساسیت تا حدود زیادی کاذب و نادرست است.

 

3- شاید جمله "معلمی شغل انبیاست" را همه مردم کشورمان نه یک بار بلکه ده‌ها و صدها بار در دیوارنوشته‌های مدارس و در معابر عمومی سطح شهر دیده و خوانده باشند. دهه‌هاست که این جمله درست بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره شغل معلمی و تفسیرهای بعضا اشتباه و برداشت‌های نادرست از این جمله سبب ایجاد سوء تفاهماتی هم در جامعه و هم در بین قشر و صنف معلمان شده است. "معلمی شغل انبیاست" یک گزاره و جمله درست است اما برخی با مستمسک قرار دادن این جمله درست امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی، برداشت‌ها و تفسیرهای نادرستی از آن ارائه می‌کنند که به فرموده مولای متقیان علی (ع) در جنگ صفین مثال "کلمه حق یراد به الباطل" (جمله حقی که برداشت‌های باطلی از آن می‌شود) شده است.

 

برخی معلمان و فعالان صنفی جامعه معلمان کشورمان از این جمله این برداشت را ارائه می‌کنند که معلمی شغلی مقدس است و به طور طبیعی نباید به این صنف مقدس و منزه "از گل نازک‌تر گفت". این دیدگاه سبب می‌شود وجود و بروز مسائلی همچون سوءاستفاده جنسی از دانش‌آموزان لاپوشانی شود و انتشار خبرهای مربوط به آن به دلیل مخدوش شدن این چهره مقدس با نارواداری برخی از فعالان این قشر مهم و زحمت‌کش با "ابروی گره‌شده" این قشر روبه‌رو شود!

 

نکته دیگر اینکه همان طور که پیش‌تر نیز اشاره شد وجود یک بزه و خطا در یک صنف به هیچ عنوان دلیلی بر تعمیم دادن آن به همه آن صنف نخواهد بود. معلمی هم به طور طبیعی از این قاعده مستثنی نیست. چه بسیارند معلمان زحمت‌کشی که با کمترین چشمداشت مالی عاشق شغل و حرفه خود هستند و نگاهی پدروار به شاگردان و دانش‌آموزانشان دارند و طبیعی است در میان خیل عظیم جامعه معلمان، اندک افراد بیمار و مساله‌دار هم باشند که در هیچ زمانی و در هیچ جامعه‌ای و به هیچ شکلی نمی‌توان جلوی اقدامات بعضا فاجعه‌بار آنها را گرفت و تنها می‌توان شرایطی فراهم کرد که بروز این قبیل اتفاقات ناگوار به حداقل خود برسد که اتفاقا رسانه‌ای شدن این قبیل موضوعات، حساسیت خانواده‌ها نسبت به آن و ارائه بحث‌های کارشناسان در این زمینه و در نهایت تمهیدات مسئولان و تصمیم‌گیران می‌تواند بروز و ظهور این پدیده شوم در مدارس کشورمان را به حداقل خود برساند و رسانه‌ای شدن این موضوعات روی این موضوع تاثیرات مثبتی نیز دارد.

 

علاوه بر مغلطه تفسیر نادرست "معلمان انبیا هستند و همانند آنها معصوم از خطا"، تفسیر نادرست دیگری که از جمله "معلمی شغل انبیا است" وجود دارد این است که چون معلمان شغل انبیایی دارند پس جیب و دهان و خرج خانواده و مشکلات مالی و ... ندارند و مانند بسیاری از انبیا باید با زهد و با کمترین حق و حقوق کار کنند. هزاران نفر از آنها باید بلاتکلیف بمانند و طی فرایند حق‌التدریسی آنها تا استخدام رسمی‌شان گاه سال‌ها و دهه‌ها طول بکشد.

 

در قالب این برداشت نادرست نیز چون معلمی شغل انبیاست پس معلمان مسائل شیک و امروزی چون مطالبات صنفی و ... نباید داشته باشند و هر معلمی که در این راستا فعالیت کند باید هزینه‌های زیادی بپردازد. این تفسیر و در واقع سوء برداشت از "معلمی شغل انبیا" نیز نادرست و گاه مصیبت‌بار است.

 

معلمی شغل مهمی است که بخش مهمی از تعلیم و تربیت آینده‌سازان کشور را بر عهده دارد اما تنها بخشی نیست که آینده‌سازان را تربیت می‌کند بلکه پیش از معلم‌ها این خانواده‌ها و به‌ویژه مادران و پدران هستند که سنگ بنای تربیت فرزندانشان را می‌گذارند و نظام آموزشی به طور عام و معلمان به طور خاص تکمیل‌کننده و یاری‌گر خانواده‌ها برای تربیت فرزندانشان و یا آینده‌سازان کشور هستند.

 

در قالب این نگاه جمله "معملی شغل انبیاست" نه به معلم‌ها جایگاه مقدس می‌بخشد و نه سبب می‌شود حقوق صنفی و مطالبات طبیعی آنها زیر آوار این قبیل تعارفات مدفون شود و به چشم نیاید.

 

معلمی شغل مهمی است و حساسیت خانواده‌ها روی موضوع وقوع موارد سوء استفاده جنسی در برخی مدارس طبیعی است چون خانواده‌ها فرزندان نابالغ خود را با اطمینان به مدارس و مسئولان آنها ساعت‌ها به این محیط‌ها می‌فرستند و به طور طبیعی نباید درباره احتمال سوءاستفاده جنسی از فرزندانشان نگرانی داشته باشند.

 

اما همان طور که اشاره شد مساله کودک‌آزاری پدیده‌ای رایج در همه جهان و در میان همه حرف و مشاغل است و اتفاقا شاید در میان معلمان موارد این‌چنینی بسیار کمتر باشد چون در میان این قشر زحمت‌کش از جامعه به دلیل وجود شاخص‌هایی چون اخلاق و سطح سواد و ... امکان بروز این موارد پایین‌تر است.

 

در جمع‌بندی موضوع باید حساسیت افکار عمومی و خانواده‌ها را نسبت به این پدیده به فال نیک گرفت و این حساسیت نشان می‌دهد که نسل‌های جدید پدر و مادرهای ایرانی به دلیل سطح سواد و دانش بالاتر و نیز به دلیل اهمیت بیشتری که روی موضوع تربیت و روحیات فرزندانشان دارند، به طور جدی‌تری پیگیر این قبیل مسائل هستند.

 

از سوی دیگر باید بر این نکته نیز تاکید کرد که متاسفانه سوءاستفاده جنسی از کودکان پدیده‌ای رایج در همه جای دنیاست و اتفاقا در بسیاری از کشورهای قانونمدار، شدیدترین مجازات‌ها پس از مسائلی از قبیل جنایات و آدم‌کشی، روی این موضوع وضع می‌شود.

 

و نکته پایانی اینکه معلمی شغل انبیا است نه معلمان انبیا هستند و نه باید انتظار داشت همه جامعه معلمان همچون انبیا مصون از خطا و گناه باشند و یا مثل بسیاری از انبیا به نانی بسازند و دم نزنند.

 

باید به هر مشکل و پدیده اجتماعی به اندازه وزن، ارزش و اهمیت آن بها داده شود و به جای مصلحت‌اندیشی‌های بی‌مورد، باید روی این موضوع با کارشناسان گفت‌وگو کرد و به دنبال یافتن پاسخ این سوال بود که چه می‌شود کرد تا وجود و بروز مسائل این‌چنینی را در مدارس کشور به حداقل خود رساند. 

اخبار اجتماعی - عصرایران

 


ویدیو مرتبط :
نماز جماعت دانش آموزان در حاشیه جشنواره ورزشی92- نیشابور

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

متأسفانه حتی تجاوز به دانش‌آموزان هم نمی‌تواند تغییرمان دهد!



اخبار,اخبار اجتماعی , تجاوز به دانش‌آموزان

 

اخبار اجتماعی - قابل توجه آنها که در مانع تراشی استادند؛
متأسفانه حتی تجاوز به دانش‌آموزان هم نمی‌تواند تغییرمان دهد!

دردناک است‌ اگر برای لحظه‌ای خودمان را جای پدر و مادری که به فرزندشان در خانه دوم تعرض شده گذاشته یا حال دلبندانی را که به آنان تجاوز شده، مرور کنیم، شاید بتوانیم اندکی از اندوه وارده به ایشان را درک کنیم. از این دردناک‌تر اینکه می‌بینیم هیچ چیزی تغییر نکرده و نخواهد کرد. چراکه همه از تبعات تغییر این وضع مسموم می‌ترسند.

به گزارش «تابناک»، خبر دردناک تجاوز دو ناظم مدرسه در دو نقطه از تهران به دانش آموزان که به تازگی منتشر شده و بی هیچ واکنشی، رها شده بود، سرانجام تأیید شد و جزئیاتی یافت که اگر نگوییم ناامید‌کننده‌تر از اصل خبر است، دست کمی از آن ندارد.

حمیدرضا کفاش، معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش‌ و پرورش با تأیید آزار و اذیت جنسی تعدادی دانش آموز در دو مدرسه پایتخت به «شهروند» گفت: هر دو پرونده تأیید شده است. شنیدن خبرهای مربوط به اتفاقات این‌چنینی، هر انسان آزاده‌ای را در هر جای دنیا ناراحت می‌کند. چنین موضوعاتی واقعا دردناک و اتفاق واقعا شنیعی است... قانون و شرایط احراز این موضوع را داریم که محکم است و الان هم اداره آموزش‌ و پرورش شهر تهران در این ‌باره مدعی است‌ معتقدیم باید با هر ‌که در این حادثه نقش داشته، به‌ شدت برخورد شود.

آن گونه که این مقام مسئول می‌گوید، آموزش و پرورش تهران متهمان و حتی مدیر مدرسه را عزل ‌و افزون بر آن، شکایت قضایی تسلیم مقامات کرده است. در ادامه نیز خیلی سریع برای تغییر نیروهای انسانی این دو مدرسه اقدام شده و پیگیری‌های حقوقی پرونده به جریان افتاده است؛ اما این همه ماجرا نیست.

آن گونه که خبر رسیده بود، مسئولان حراست آموزش و پرورش به شرطی وعده همکاری با والدین دانش آموزان و استیفای حقوق تضییع شده ایشان را داده بودند که ایشان ماجرا را رسانه‌ای نکنند! کفاش در این باره ‌پاسخ گفته و اظهار نظری کرده که به سادگی قابل هضم نیست.

معاون وزیر در این باره گفته: اعتقاد من هم همین است. فرض کنید که این اتفاق برای خانواده من یا شما افتاده بود. آیا حق ما نبود انتظار این را داشته باشیم که فرد خاطی به اشد مجازات برسد، ولی نخواهیم همسایه‌مان هم بفهمد؟ از نظر شما رسانه‌ای کردن این موضوع، وجه مثبت بیشتری دارد یا منفی؟ حس من این است که رسانه‌ای شدن این اتفاقات، ضربه‌اش به جامعه، به مراتب بیشتر از نکته‌های مثبت آن است‌. سالانه در تهران بزرگ، یکی دو مورد اتفاق افتاده و این قابل رسانه‌ای کردن نیست.

او می‌افزاید: من این موضوع را ‌پدیده‌ای اجتماعی نمی‌بینم و آن را یک پدیده موردی می‌دانم. با اینکه مثلا در کشورهای غربی اتفاقات اینچنینی، بسیار بیش‌ از ایران است، باز هم فضای روانی برای آن راه نمی‌اندازند و بیشتر مراقبت می‌کنند. در کشورهای غربی روزی پنج مورد از این اتفاقات می‌افتد و آنها اجازه نمی‌دهند کسی خبردار شود. وقتی برخی اشکالات ما را شبکه‌های خارجی پخش می‌کنند، غیرت ملی ما کجا رفته است؟

آنچه در وهله نخست با شنیدن چنین اظهار نظری به ذهن ‌می‌رسد، شائبه لاپوشانی ماجراست که نه تنها پسندیده نیست، بلکه به باور برخی حقوقدانان، بی مبالاتی و قصور و تقصیر (‌عدم اعلام بموقع و پیگیری قضیه) به آنها منتسب خواهد کرد که از نظر کیفری و مدنی و قطعا اداری قابل تعقیب است.

از این بعد مهم ماجرا که دستگاه قضا به آن خواهد پرداخت که بگذریم، با این ابهام روبه‌رو خواهیم بود که چگونه یک مسئول تمایل به پنهان ماندن رویدادی تا این اندازه فاجعه‌بار دارد که شاید با انتشار اخبار مرتبط با آن و همچنین پیگیری کامل و جامع حقوقی آن، می‌تواند با اعمال اشد مجازات موجبات ترس افراد بی صفتی را که ‌چنین اعمالی انجام می‌دهند، فراهم آورده و بستر آسیب‌شناسی و تدارک راهکارهای بازدارنده را فراهم می‌آورد؟

آیا غیر از این است که اگر به هر بهانه، ولو دستاویزهایی چون پرداختن شبکه‌های خارجی به ماجرا، مانع راه یافتن رویدادهایی از این دست به رسانه‌ها شویم، خلوتگاهی برای متجاوزان فراهم آورده‌ایم که در سایه بی اطلاعی پدران و مادران و جامعه، هر کاری دلشان خواست در آن انجام دهند؟ آیا اولویت مسئولان آموزش پرورش که تقریبا بخش بزرگی از عمر دانش آموزان در زیرمجموعه‌های آن می‌گذرد و مدارسشان خانه دوم محصلان لقب دارد، حراست و پاسداری از امانت‌های مردم است یا نگرانی از مانور رسانه‌های بیگانه و طرح موضوعات احساسات برانگیزی چون غیرت ملی؟

بدین ترتیب، از یک سو باید از این مدیر بابت شهامت پذیرفتن ماجرا ـ که البته امری بدیهی در دیگر کشورهای دنیا و تقریبا ‌خطیر در کشورمان است‌ ـ تشکر کرد و در ادامه خواست‌ به همان ترتیب، با شهامت به ابهامات موجود در سخنانش پاسخ گوید.

این در حالی است که در بعد ایجاد تغییرات ساختاری که بتواند مانع از تکرار چنین اتفاقاتی شود، سخنان این مسئول دردی پنهان نهفته دارد؛ جایی که می‌گوید به آموزش معتقد است، ولی شرایط را برای انجام آن فراهم نمی‌بیند، چراکه به تازگی آزمون تکیه به این روش برای کاهش آسیب‌های یک بلای روزافزون، با واکنش‌های نه چندان خوبی روبه‌رو شده‌اند.

ماجرا به تلاش چند ماه پیش آموزش و پرورش برای آموزش ایدز به دانش آموزان بر‌می‌گردد که به دلیل تاخت و تاز موج سوم آن در کشور، به درستی در دستور کار ایشان قرار گرفته بود؛ اما عده‌ای با تنگ‌نظری این آموزش را به مسائلی چون ترویج بی بند و باری نسبت داده و اینقدر بر طبل مخالفت با آن در رسانه‌های خود کوفتند که مسئولان را مجاب به توقف آموزش کردند؛ حال آنکه به نظر کارشناسان، باید آموزش‌ها در این زمینه روند فزاینده بیابد و حتی در قالب برنامه درسی به دانش آموزان عرضه شود، چراکه آمار از بی اطلاعی شدید دانش آموزان کشورمان درباره این بیماری و چگونگی پیشگیری از آن حکایت دارد.

معاون وزیر با یادآوری اعتراضات به آن آموزش درباره ضرورت آموزش‌های مربوط به حق بدن به دانش آموزان می‌گوید: این‌ گونه نیست که مثلا ما آموزش‌های مربوط به حق بدن دانش‌آموزان را در جزوه‌هایی چاپ کنیم و به تیراژ میلیونی هم برسانیم و بتوانیم راحت کارمان را پیش ببریم. نمی‌توان در یک کلاس چهل نفره ابتدایی، معلم وارد شود و بگوید بچه‌ها من امروز می‌خواهم به شما بگویم حق بدن شما چیست. یکی ممکن است بداند، یکی ممکن است خانواده‌اش سنتی باشد و برود خانه بگوید معلم‌مان چنین چیزی گفت، فردا پدر و مادرش می‌آیند و در مدرسه را گِل می‌گیرند.

اینجاست که مشکل بزرگ دیگری در سخنان این مسئول آشکار می‌شود که چه بسا بدین دلیل حل نشده ‌مانده که گره گشایی از آن را به وزارت آموزش و پرورش سپرده‌ایم و فراموش کرده‌ایم که توان این وزارت خانه برای اصلاح امری تا این اندازه وسیع، بسیار محدود است. گویی نمی‌خواهیم چیزی را تغییر دهیم که اگر این گونه بود، حالا به تکاپو افتاده بودیم.

وقتی مشکل به ساختار جامعه باز‌می‌گردد، راه اصلاح آن را باید در همکاری همه نهادها دید؛ یعنی از یک سو مجلس در بعد قانون‌گذاری وارد شود، دستگاه قضا به سهم خود ورود کند، رسانه‌هایی چون رسانه ملی نقش کارآمد خود را ایفا کنند و در پایان دولتمردان و وزارت آموزش و پرورش بی ترس از نقدهایی که آشکار است خیر و صلاح دانش آموزان در آن نیست، به آموزش بپردازند؛ آموزشی که از یک سو به دانش آموزان آگاهی می‌بخشد و از سوی دیگر، اولیای مدرسه را هدف قرار داده و در کنار آموزش چگونگی مراقبت از دانش آموزان مقابل بدکاران، راه سنجش سره از ناسره را فراهم می‌آورد تا چند بیمار جنسی نتوانند آبروی جامعه بزرگ معلمان را لکه‌دار کرده و با سرنوشت و اعصاب دانش‌آموزان و در نهایت تمامی اجتماع بازی کرده و آن را خدشه‌دار کند.
اخبار اجتماعی - تابناک