جنایت؛ پایان معامله خواهر با مواد مخدر

جنایت؛ پایان معامله خواهر با مواد مخدر

زندگی مرد شیشه‌ای که می‌خواست در مقابل پول مواد خواهرش را معامله کند با یک بند کفش به پایان رسید.

به گزارش قانون، عصر دهمین روز از دی ماه سال 1390 اهالی کوچه‌ای در محله رباط کریم جسد مردی را دیدند که در گوشه‌ای افتاده بود.بلافاصله موضوع به پلیس گزارش داده شد. ماموران در اولین بررسی دریافتند مرد فوت شده معتاد بوده است.پس از انجام هماهنگی‌های لازم جسد به پزشکی قانونی منتقل و همزمان نیز تحقیقات از همسایه‌ها شروع شد.

یکی از اهالی محل که موضوع را به پلیس گزارش داده بود به ماموران گفت:«این فرد برای این محل نیست و کسی دقیقا او را نمی‌شناسد.من فقط چند باری او را دیدم که اکثرا شب‌ها وارد یکی از خانه‌ها می‌شد.»

در بازرسی از خانه ای که مرد همسایه گفته بود مشخص شد که مردی 48 ساله به نام عبدالرحیم ساکن آنجاست.ماموران همچنین در ادامه روند تحقیقات دریافتند که عبدالرحیم تنها ساکن خانه نیست بلکه زنی به نام سکینه نیز با او در همین خانه زندگی می‌کند.سکینه بعد از دیدن عکس مرد فوت شده به ماموران گفت:«عکس متعلق به برادرم ابوالفضل است که همراه هم به تهران آمده ایم.او معتاد به شیشه بود.بعد از اینکه به تهران آمدیم او به خانه یکی از دوستان قدیمی‌اش آمد و اتاقی اجازه کرد.مدتی در آنجا ساکن بودیم تا اینکه رفت و دیگر نیامد.

دنبالش نرفتم چون سابقه داشت که مدتی برود و بعد از گذشت مدتی برگردد.»عبدالرحیم نیز با ادعای اینکه تنها آشنایی او با ابوالفضل به اجاره اتاق مربوط می‌شود عنوان کرد که او را خیلی نمی‌شناسد و از گذشته اش بی خبر است.

با ثبت اظهارات خواهر ابوالفضل و عبدالرحیم این گمان می‌رفت که ممکن است او در اثر حادثه ای جانش را از دست داده باشد اما گزارش پزشکی قانونی و تشخیص علت دقیق فوت تمامی‌احتمالات را بر هم زد.

بر اساس گزارش پزشکی قانونی ابوالفضل به خاطر پیچیده شدن چیزی نازک تر از طناب به دور گردن و فشار بر جریان‌های حیاتی گردن خفه شده و جانش را از دست داده است.زمانی که سکینه خواهر ابوالفضل با مدارک رو به رو شد ادعا کرد که برادرش گردنبندی به گردن داشت که ممکن است بعد از مرگ، آن را از گردنش کشیده باشند.

چندی بعد او به ماموران گفت که برادرش اعتیاد شدیدی به شیشه داشت به همین خاطر روزی که او خانه نبوده خودش را از یکی از آن درخت‌ها دار زده و او برای آنکه برایش دردسر نشود با کمک عبدالرحیم جنازه برادرش را به کوچه کشانده اند.

کارآگاهان که متوجه ضد و نقیض گویی‌های او شده بودند در بازجویی‌های بعدی او را مجبور به گفتن حقیقت کردند.

سکینه نیز که دیگر توانایی ایستادگی نداشت به ناچار لب به اعتراف گشود و حقیقت را بر ملا کرد.او گفت:«برادرم من را به زور تهران آورده بود تا در مقابل پول موادی که نمی‌خواست بپردازد من را به عقد یکی از فروشندگان مواد در آورد. بعد از اینکه به تهران رسیدیم اتاقی در خانه عبد‌الرحیم اجاره کردیم.

او حتی در مقابل اجاره خانه هم می‌خواست مرا به عقد عبدالرحیم در آورد.پس از گذشت مدتی او هیچ کدام از این کارها را نکرد چون می‌خواست از این موقعیت سوءاستفاده کند.تا اینکه یک روز او و عبد الرحیم دعوایشان شد.من در حیاط بودم و آنها در اتاق داشتند مواد می‌کشیدند.یک دفعه دیدم که عبدالرحیم آمد و گفت برادرم را با بند کفش کشته است و از من خواست تا با هم جنازه را به کوچه بیندازیم.بعد من را تهدید کرد که حقیقت را نگویم تا من را هم مثل او نکشد.»

عبد الرحیم که همچنان حقیقت را کتمان می‌کرد زمانی که با اعترافات سکینه رو به رو شد به قتل ابوالفضل اعتراف کرد و گفت:«آن روز من و ابوالفضل داشتیم مواد مصرف می‌کردیم که به او گفتم چوب خطش پر شده اما او گوشش بدهکار نبود و نمی‌خواست بدهی اش را بپردازد. به همین خاطر او را با بند کفش خفه کردم.سکینه آنجا نبود و از موضوع خبر نداشت با کمک هم او را به کوچه انداختیم و قرار شد بگوییم از چیزی خبر نداریم تا راحت زندگی کنیم.»

پس از اعترافات عبدالرحیم به قتل، بازپرس دادسرای جنایی برای او به اتهام مباشرت در قتل قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قرار است به زودی به این پرونده در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شود./قانون

 

 

 

ویدیو مرتبط :
معامله مواد مخدر در پخش زنده تلویزیونی!

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جنایت پس از درگیری در معامله مواد مخدر/ تایید حکم قصاص و زندان زن و شوهر قاتل

 چندی پیش پسر جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید پدرش خبر داد.

وی به ماموران گفت: پدرم به تنهایی زندگی می کرد. او دو روز پیش با برادرم تماس گرفت و گفت که می خواهد به خانه مجردی اش در خیابان فلاج برود ولی پس از آن دیگر از او خبری نداریم.

با اعلام این شکایت بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و آنها به تحقیق در این رابطه پرداختند. با آغاز تجسس ها جسد این مرد در داخل خودرواش در حالیکه آتش گرفته بود، پیدا شد.

ماموران دریافتند که مرد ناپدید شده با زنی به نام مینا در ارتباط بوده است. بنابراین این زن به عنوان نخستین مظنون شناسایی و دستگیر شد.

وی در حالیکه در ابتدا منکر هرگونه دخالت در قتل شده بود، در نهایت اعتراف کرد و گفت: مدت زیادی بود که مقتول را می شناختم.آن روز این مرد در خانه اش قصد آزار مرا داشت که من هم عصبانی شدم و او را کشتم. بعد از آن با خانواده ام تماس گرفتم و گفتم که این مرد را کشته ام، ولی آنها اهمیتی به حرفم ندادند. بعد از آن با شوهرم تماس گرفتم و او هم آمد و جسد را به بیرون بردیم. بعد هم آن را داخل خودرواش آتش زدیم.

با اعتراف این زن شوهر وی نیز دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد.

در ادامه زن جوان به ماموران گفت: شوهرم از من خواست به دروغ اعتراف به قتل کنم. در صورتیکه خودش مرتکب این جنایت شد. او با مقتول معامله مواد مخدر می کرد برای همین روز حادثه با او درگیر شد و او را به قتل رساند. بعد با هم جسد این مرد را آتش زدیم. ولی شوهرم گفت تو گردن بگیر تا من برایت رضایت بگیرم. اما در حقیقت او خودش قاتل است.

با این اظهارات مرد جوان نیز به قتل اعتراف کرد و گفت مقتول به همسرم نظر بدی داشت برای همین او را کشتم.

این زن و شوهر در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند و اینبار قتل را به گردن هم انداختند. مرد جوان می گفت همسرم مرتکب قتل شده در صورتیکه همسرش همان اظهارات قبلی را تکرار کرد.

در پایان آن جلسه هیات قضایی وارد شور شدند و مرد جوان را به قصاص و همسرش را نیز به زندان محکوم کردند.

صبح دیروز این حکم به تایید هیات قضایی شعبه چهارم دیوان عالی کشور رسید.

 اخبار حوادث  - باشگاه  خبر نگاران