اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
جزئیات قتل طلافروش قزوینی در یک دسیسه هولناک
بعدازظهر سیام شهریور ماه سال جاری یک مرد که پیشتر به خاطر محکومیت مالی در زندان به سر میبرد با طراحی نقشهای هولناک با کرایه کردن یک خودروی سواری در نقش مأمور پلیس به یکی از جواهرفروشیهای خیابان ولیعصر بوئینزهرا رفته و در نقش افسر پلیس از مرد طلافروش برای انجام یک مأموریت مهم درخواست کمک میکند.وی افزود: مرد طلافروش که به رفتارهای این مرد مشکوک شده بود با رد درخواست وی تأکید می کند در صورتی حاضر به همکاری با وی خواهد شد که به همراه نیروهای پلیس به وی مراجعه کند.
این مرد که با هشیاری مرد طلافروش موفق به اجرای نقشهاش نشده بود، در مرحله دوم نقشه شیطانیاش و در حالی که از قبل خانه یکی دیگر از طلافروشهای بوئینزهرا به نام احمد احمدی را شناسایی کرده بود با تخمین دقیق لحظه رسیدن او به خانه، پیش از رسیدن مرد طلافروش، خودش را بسرعت به در خانه او میرساند و چنین وانمود میکند که زنگ در را به صدا درآورده است که در همین زمان، طلافروش به در خانه میرسد و پس از توقف خودرو، متوجه این مرد در جلوی خانهاش میشود.
مرد جنایتکار باز در نقش مأمور پلیس ادعا میکند که با مرد طلافروش کار فوری دارد سپس اعتماد احمد را به دست آورده و خواستار همکاری وی برای اجرای یکی از مأموریتهای پلیسی می شود و در حالی که تأکید داشته هیچکس نباید در جریان همراهی و همکاری وی با پلیس قرار گیرد، اعتماد احمد احمدی را جلب کرده و او را سوار خودرویش میکند.مرد جنایتکار پس از سوار کردن احمد بیش از یک ساعت در جادههای حاشیه شهر حرکت میکند و سرانجام با درخواست احمد برای نماز خواندن در مقابل مسجد بوستان نماز شهر سگزآباد توقف میکند.
سرهنگ حسینآبادی گفت: بعد از نماز آنها به مسیر خود سمت قزوین ادامه می دهند و در همین زمان مرد جنایتکار برای جلب اعتماد بیشتر مرد طلافروش به صورت غیرواقعی با فرمانده و مسئول خود تماس گرفته و اعلام میکند در حال انتقال احمد احمدی به مقر پلیس است.مأمور قلابی که پس از مسافتی متوجه کم شدن سوخت خودرو میشود به مقتول پیشنهاد می دهد که در یکی از باغهای مسیر بوئینزهرا به قزوین دقایقی را استراحت کند تا همکاران وی سوخت مورد نیاز را به آنان برسانند که این پیشنهاد مورد پذیرش مرد طلافروش قرار میگیرد.»
پس از دقایقی و در حالی که مرد طلافروش در حال بررسی پیامهای تلفن همراه خود بوده، ناگهان مرد جنایتکار با جسم سنگینی که از قبل آماده کرده بود ضربهای به سر مرد طلافروش وارد میکند و وقتی او بعد از بیهوشی چند دقیقهای چشم باز می کند و علت این کار را از این مأمور قلابی میپرسد
وی تأکید میکند قصد سرقت از طلافروشی او را دارد و در همین هنگام که مرد طلافروش در شرایط بیحالی بوده است کلید مغازه و رمز گاوصندوق را از وی میگیرد.قاتل با بستن دست و پای احمد احمدی، قصد فرار داشته است که بسختی، خودش را به نزدیکی جاده میرساند که شاید رانندگان متوجه آنان شوند و به کمک بیایند، اما دزد با وی درگیر میشود که در این درگیری، طلافروش با مقاومت تلاش میکند که ضربههایی به دزد وارد کند و حتی با گرفتن گلوی دزد تلاش داشته که وی را از پای درآورد که در این لحظه، مرد جنایتکار بار دیگر با جسم سنگینی چند ضربه به سر احمد احمدی وارد میکند و پس از اطمینان از قتل وی، جسدش را در همان باغ مخفی میکند و بسرعت محل جرم را ترک کرده و به خانه خود در یکی از شهرهای همجوار می رود و لباسهای آغشته به خون خود را آتش می زند تا کسی متوجه دست داشتن او در این جنایت نشود.
قاتل پس از استراحت، هنگام غروب آفتاب با خانوادهاش بار دیگر به بوئینزهرا باز میگردد و پس از چند ساعت، حدود ساعت 11 شب، در حالی که کسی در خیابان ولیعصر حضور نداشته برای سرقت به مغازه طلا فروشی قربانیاش میرود که هنگام گشودن قفل مغازه مورد شک یکی از همسایههای مرد طلافروش که به طور اتفاقی برای برداشتن وسیلهای به مغازه اش بازگشته بود قرار می گیرد. همین شک کافی بود تا با چند سؤال توسط همسایه از مرد جنایتکار، نیت شیطانی او بر ملا شده و قاتل از بیم دستگیری بلافاصله از محل فرار کند.با تماس همسایه مرد طلافروش با پلیس 110 و اعلام گزارش سرقت ناکام، بلافاصله تیمهای عملیاتی تحت نظر سرهنگ رسول حسینآبادی، رئیس پلیس بوئینزهرا وارد عمل شده و پس از شناسایی خودروی دزد فراری و انجام تعقیب و گریز، سرانجام او را که در خانه یکی از آشنایان مخفی شده بود به تله انداخته و دستگیر کردند.
این قاتل که پس از دستگیری به پلیس آگاهی بوئینزهرا منتقل شده بود، بلافاصله مورد بازجویی قرار گرفت و با وجود تلاش برای بی گناه نشان دادن خود، سرانجام در مقابل شگردهای پلیسی کارآگاهان دچار تناقضگویی شد و پس از دو روز بازجویی و تحقیق، لب به اعتراف گشود و پرده از راز قتل مرد طلافروش برداشت که کارآگاهان با توجه به اعترافات این جنایتکار به محل وقوع جرم مراجعه کرده و جسد احمد احمدی را شناسایی و به سردخانه منتقل کردند.»
سرهنگ رسول حسینآبادی، رئیس پلیس بوئینزهرا با بیان جزئیات این جنایت تلخ در پایان گفت: با هماهنگی دادستان بوئینزهرا که به طور مستقیم بر روند پرونده نظارت داشتند صحنه جنایت با حضور مرد جنایتکار بازسازی شد.
اخبارحوادث - ایران
ویدیو مرتبط :
ویدیویی از جزئیات قتل هولناک فرخنده در افغانستان -
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جزئیات 3 جنایت هولناک در تبریز/ قتل دختر 6 ساله به دست پدر
جزئیات 3 جنایت هولناک در تبریز/ قتل دختر 6 ساله به دست پدر
بررسی ها نشان داد آنها بر اساس اصابت گلوله اسلحه کلاشینکف از پای در آمده و قبل از جنایت نیز یکی از آنها با عامل جنایت درگیر شده بود.
مرد جنایتکار که پس از قتل 2 پسرخاله و دختر 6 ساله خود با تغییر چهره و کلاه گیس متواری شده بود بعد از دستگیری به بازسازی صحنه 3 جنایت خود پرداخت.
به گزارش مهر، در آخرین روزهای سال گذشته ماموران پلیس آگاهی تبریز در جریان ناپدید شدن مرموز دو برادر در این شهر قرار گرفتند.
بررسیها نشان داد، دو مرد جوان شب حادثه برای شرکت در یک میهمانی از خانه خارج شده و دیگر باز نگشته بودند. با طولان شدن غیبت آنها پدرشان با مراجعه به پلیس شکایتی را مطرح کرده بود.
در حالی که تحقیقات در این زمینه آغاز شده بود شاکی با مراجعه به ماموران گفت: داماد سابقم دقایقی قبل در تماس با پسرعمویش اعلام کرده دو پسر من و دختر 6 ساله اش را به قتل رسانده است.
در ادامه تیمی از ماموران راهی خانه مظنون به قتل شده و در بررسی آنجا با جسد دختر 6 ساله به نام آیلار روبرو شدند که پزشک جنایی پس از معاینه جسد اعلام کرد دخترک بر اساس استنشاق گاز شهری جان باخته است. کارشناسان آتش نشاسی نیز اعلام کردند قاتل برای کشتن دختر خود به عمد شیر گاز را بازگذاشته بود.
متهم به نام رضا در ادامه با خانواده اش تماس گرفت و ادعا کرد جسد دو برادر را در حوالی جاده شهرستان اهر رها کرده است. کارآگاهان سپس به محلی که متهم به قتل اعلام کرده بود رفته و پس از تجسس های گسترده جسد 2 پسر جوان را در فاصله چند متری از هم کشف کردند.
بررسی ها نشان داد آنها بر اساس اصابت گلوله اسلحه کلاشینکف از پای در آمده و قبل از جنایت نیز یکی از آنها با عامل جنایت درگیر شده بود.
با کشف 3 جسد، کارآگاهان مطمئن شدند عامل جنایت کسی جز رضا نیست. به خاطر همین تیمی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ باقری رئیس اداره مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی آذربایجان شرقی تحقیقات برای دستگیری متهم را آغاز کردند.
کارآگاهان با ردیابی های تماس متهم دریافتند او پس از این جنایت به تهران رفته است. به همین خاطر با نیابت قضایی راهی پایتخت شدند. اما رضا قبل از حضور کارآگاهان از آنجا گریخته بود. در ادامه رد پای او در اصفهان کشف شد و این بار ماموران راهی آنجا شدند اما رضا دوباره قبل از حضور کارآگاهان از آنجا فرار کرد. حدود یک ماه از این جنایت گذشته بود که سرانجام مخفیگاه او در شهر زنجان کشف و در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد. در بازرسی از او دو قبضه اسلحه کلاشینکف و کلت و همچنین 3 عدد کلاه گیس و لوازم گریم کشف شد.
رضا پس از انتقال به اداره آگاهی لب به اعتراف گشود و گفت: من تا کنون 3 بار ازدواج کرده ام که هر سه همسرم را طلاق دادم. آیلار حاصل ازدواج دوم من بود که پس از جدا شدن از همسرم او را نزد مادر خود گذاشته بودم. همسر سومم دخترخاله ام بود. پس از مدتی او نیز به خاطر رفتارهایم با مراجعه به دادگاه درخواست طلاق داد و از هم جدا شدیم. چند بار برای بازگرداندن او به خانه سراغش رفتم اما پسرخاله هایم مانع من می شدند. به همین خاطر تصمیم به انتقام گرفته و شب حادثه آنها را به بهانه شرکت در یک میهمانی به سمت اهر بردم. در میان راه مدعی شدم بنزین تمام شده و یکی از پسرخاله هایم را به دنبال بنزین فرستادم در این هنگام اولین جنایت خود را مرتکب شدم. پس از نیم ساعت وقتی پسرخاله ام به محل جنایت بازگشت و با جسد برادرش روبرو شد به طرفم حمله ور شد که او را نیز با شلیک گلوله از پا در آوردم.
وی ادامه داد: می دانستم اگر دستگیر شوم عاقبتم قصاص است به همین خاطر نگران سرنوشت آیلار بودم. پس از جنایت سراغ آیلار رفته و او را به بهانه گردش از مادرم گرفتم. بعد در شهر چرخی زده تا دخترم خوابش برد. آیلار خیلی خوشحال بود و می گفت مرا به پارک ببر به او قول دادم اگر زود بخوابد صبح او را برای بازی به پارک می برم. وقتی به خانه رسیدیم شیر گاز را باز کرده و زمانی که از مرگ دخترم مطمئن شدم به سمت تهران فرار کردم. در این مدت با استفاده از 3 کلاه گیس و لوازم گریم تغییر چهره داده و در شهرهای مختلف مخفی می شدم. چند بار هم تصمیم به خودکشی گرفتم اما موفق به این کار نشدم.
سرهنگ مداحی رئیس پلیس آگاهی آذربایجان شرقی در گفتگو با خبرنگار مهر در این باره گفت: متهم پس از اعتراف به این جنایت به تشریح و بازسازی صحنه قتل ها پرداخت و جزئیات جنایت را همانگونه که در صحنه جرم کشف شده بود بازگو کرد. هم اکنون تحقیقات از او برای کشف انگیزه اصلی اش از این 3 جنایت ادامه دارد./مهر