اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
جایگاه واقعی ورزش ایران کجاست؟
حالا که المپیک تمام شده قطعا با بررسی جدول مدال ها، این سوال برای خیلی ها پیش می آید که عملکردر ورزش ایران خوب بوده یا نه؟ و آیا ورزش ایران بهتر از کشورهایی مثل اسپانیا و برزیل است؟
تماشا: حالا که المپیک تمام شده قطعا با بررسی جدول مدال ها، این سوال برای خیلی ها پیش می آید که عملکردر ورزش ایران خوب بوده یا نه؟ و آیا ورزش ایران بهتر از کشورهایی مثل اسپانیا و برزیل است؟ از گفت و گوهای چند روز اخیر مدیران وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک که تلاش می کنند همه چیز را به نام خودشان تمام کنند، به خوبی پیداست که جوابشان به سوال بالا مثبت است اما نگاه منطقی به عملکرد کاروان ایران، چیز دیگری را نشان می دهد.
در وهله اول باید گفت اگر عملکرد کاروان ایران در لندن با عملکرد المپیک های قبل مقایسه شود، قطعا با پیشرفت همراه بوده است. ایران در هیچ المپیکی چهار مدال طلا نداشته و تعداد مدال هایش به 12 تا نرسیده بود اما در این المپیک، رکورد تازه ای را در ورزش کشور به جای گذاشت.
کسب این مدال ها نه تنها روحیه بالایی به کاروان ورزش ایران در لندن تزریق کرد بلکه شور و نشاط عمومی را هم بالا برد و باعث شد مردم نیز توجه بیشتری به المپیک بکنند و با انگیزه بالاتری نتایج ورزشکاران کشور را پیگیری کنند. تا اینجا همه چیز خوب است اما اگر نگاه منطقی به این نتایج و جایگاه ایران در رده بندی مدال ها داشته باشیم به حقایق بیشتر دست پیدا می کنیم.
نکته مهم این است که جایگاه کشورها در رده بندی مدال ها به هیچ وجه بیانگر واقعیت ورزش آنها نیست. کمیته بین المللی المپیک سال هاست که رده بندی را بر حسب رنگ مدال ها انجام می دهد و مهمترین دلیلش هم این است که از زمان پایه گذاری المپیک، قهرمان ها بیشتر به چشم آمده اند و به خاطر دستیابی به این عنوان تلاش بیشتری کرده اند ولی اگر کشوری طلای بیشتری کسب کرد به معنای بهتر یا پیشرفته تر بودن ورزش آن کشور نیست.
به عنوان مثال اگر کشوری فقط دو طلا کسب کند بالاتر از کشوری که 10 نقره و 10 برنز کسب کرده، قرار می گیرد. آیا ورزش کشور اول توسعه یافته تر از کشور دوم است؟ بی تردید پاسخ منفی است چون تیم ها و ورزشکاران بیشتری از کشور دوم به مراحل نهایی رسیده اند و قطعا ورزش آن کشور وضعیت بهتری داشته است.
همین الان مرور جدول مدال ها این شرایط را به تصویر می کشد. مثلا جامائیکا با 4 طلا، 4 نقره و 4 برنز که همگی از رشته دو و میدانی به دست آمدند، بالاتر از اسپانیا با 3 طلا، 10 نقره و 9 برنز قرار گرفته است. حتی کره شمالی که همه می دانند ورزش آن توسعه یافته نیست و تعداد اندکی قهرمان به صورت گلخانه ای پرورش می دهد با 4 طلا و 2 برنز بالاتر از اسپانیا و برزیل ایستاده است.
ولی آیا می توان باور کرد که اسپانیا و برزیل نسبت به جامائیکا و کره شمالی ورزش ضعیف تری دارند؟ آنهایی که المپیک را با دقت بیشتری دنبال می کردند می دانند که اسپانیا با 290 ورزشکار و برزیل با 265 ورزشکار در المپیک حضور داشتند. این در حالی است که ایران با 53، کره شمالی با 56 و جامائیکا با 50 ورزشکار در این تورنمنت بزرگ رقابت می کردند.
مقایسه این اعداد نشان می دهد که ورزش برزیل و اسپانیا چقدر از سه کشور دیگر جلوتر بوده که توانسته این تعداد سهمیه در المپیک بگیرد. نکته عجیب تر اینکه برزیل و اسپانیا در بسیاری از ورزش های تیمی که به مراتب سخت تر و تشکیلاتی تر هستند هم نماینده داشتند و مدال هم گرفتند اما سه کشور دیگر در هیچ کدام از ورزش های تیمی حضور نداشتند.
این شرایط درباره کشوری مثل قزاقستان که با 115 ورزشکار در المپیک حاضر شد و با 7 طلا، یک نقره و 5 برنز در رتبه دوازدهم ایستاد هم صدق می کند. چه کسی میتواند بپذیرد ورزش این کشورتوسعه یافته تر از اسپانیا و برزیلی است که در رتبه های 21 و 22 ایستادند؟
واقعیت این است که کسب مدال اگرچه انگیزه کاروان ورزشی و مردم یک کشور را بالا می برد اما بازگوکننده واقعیت ورزش آن کشور نیست. وقتی زنان کشوری، سهمی بیشتر از دو سه درصد از چنین تورنمنت بزرگی ندارند، آن کشور چطور می تواند از توسعه و پیشرفت ورزش صحبت کند؟ کشوری که فقط در 14 رشته سهمیه دارد و تازه یکی از سهمیه هایش هم با «وایلد کارت» بوده، با چه معیاری از پیشرفت حرف می زند؟
ایران در المپیک 2000 سیدنی 3 طلا و یک برنز، در 2004 آتن 2 طلا، 2 نقره و 2 برنز و در 2008 پکن یک طلا و یک برنز کسب کرده است. این نشان می دهد که روند پیشرفت ورزش کشور سیر صعودی نداشته و ناگهان در المپیک لندن 4 طلا، 5 نقره و 2 برنز کسب کرده است.
اگر از این نکته که اغلب مدال های مرغوب ایران فقط در کشتی فرنگی به دست آمده بگذریم، هیچ کس نمی تواند با اطمینان بگوید که 4 سال بعد شرایط بهتری کسب می کنیم. از کجا معلوم که کشتی فرنگی بتواند آبروی ایران را بخرد همانطور که تکواندو با این همه امید نتوانست در این دوره بهتر از قبل ظاهر شود.
ورزش یک کشور زمانی توسعه یافته تلقی می شود که در روز افتتاحیه المپیک، تعداد زیادی از ورزشکارانش روی پیست حضور داشته باشند. خب چه بهتر که این تعداد ورزشکار، با مدال به کشورشان برگردند.
در وهله اول باید گفت اگر عملکرد کاروان ایران در لندن با عملکرد المپیک های قبل مقایسه شود، قطعا با پیشرفت همراه بوده است. ایران در هیچ المپیکی چهار مدال طلا نداشته و تعداد مدال هایش به 12 تا نرسیده بود اما در این المپیک، رکورد تازه ای را در ورزش کشور به جای گذاشت.
کسب این مدال ها نه تنها روحیه بالایی به کاروان ورزش ایران در لندن تزریق کرد بلکه شور و نشاط عمومی را هم بالا برد و باعث شد مردم نیز توجه بیشتری به المپیک بکنند و با انگیزه بالاتری نتایج ورزشکاران کشور را پیگیری کنند. تا اینجا همه چیز خوب است اما اگر نگاه منطقی به این نتایج و جایگاه ایران در رده بندی مدال ها داشته باشیم به حقایق بیشتر دست پیدا می کنیم.
نکته مهم این است که جایگاه کشورها در رده بندی مدال ها به هیچ وجه بیانگر واقعیت ورزش آنها نیست. کمیته بین المللی المپیک سال هاست که رده بندی را بر حسب رنگ مدال ها انجام می دهد و مهمترین دلیلش هم این است که از زمان پایه گذاری المپیک، قهرمان ها بیشتر به چشم آمده اند و به خاطر دستیابی به این عنوان تلاش بیشتری کرده اند ولی اگر کشوری طلای بیشتری کسب کرد به معنای بهتر یا پیشرفته تر بودن ورزش آن کشور نیست.
به عنوان مثال اگر کشوری فقط دو طلا کسب کند بالاتر از کشوری که 10 نقره و 10 برنز کسب کرده، قرار می گیرد. آیا ورزش کشور اول توسعه یافته تر از کشور دوم است؟ بی تردید پاسخ منفی است چون تیم ها و ورزشکاران بیشتری از کشور دوم به مراحل نهایی رسیده اند و قطعا ورزش آن کشور وضعیت بهتری داشته است.
همین الان مرور جدول مدال ها این شرایط را به تصویر می کشد. مثلا جامائیکا با 4 طلا، 4 نقره و 4 برنز که همگی از رشته دو و میدانی به دست آمدند، بالاتر از اسپانیا با 3 طلا، 10 نقره و 9 برنز قرار گرفته است. حتی کره شمالی که همه می دانند ورزش آن توسعه یافته نیست و تعداد اندکی قهرمان به صورت گلخانه ای پرورش می دهد با 4 طلا و 2 برنز بالاتر از اسپانیا و برزیل ایستاده است.
ولی آیا می توان باور کرد که اسپانیا و برزیل نسبت به جامائیکا و کره شمالی ورزش ضعیف تری دارند؟ آنهایی که المپیک را با دقت بیشتری دنبال می کردند می دانند که اسپانیا با 290 ورزشکار و برزیل با 265 ورزشکار در المپیک حضور داشتند. این در حالی است که ایران با 53، کره شمالی با 56 و جامائیکا با 50 ورزشکار در این تورنمنت بزرگ رقابت می کردند.
مقایسه این اعداد نشان می دهد که ورزش برزیل و اسپانیا چقدر از سه کشور دیگر جلوتر بوده که توانسته این تعداد سهمیه در المپیک بگیرد. نکته عجیب تر اینکه برزیل و اسپانیا در بسیاری از ورزش های تیمی که به مراتب سخت تر و تشکیلاتی تر هستند هم نماینده داشتند و مدال هم گرفتند اما سه کشور دیگر در هیچ کدام از ورزش های تیمی حضور نداشتند.
این شرایط درباره کشوری مثل قزاقستان که با 115 ورزشکار در المپیک حاضر شد و با 7 طلا، یک نقره و 5 برنز در رتبه دوازدهم ایستاد هم صدق می کند. چه کسی میتواند بپذیرد ورزش این کشورتوسعه یافته تر از اسپانیا و برزیلی است که در رتبه های 21 و 22 ایستادند؟
واقعیت این است که کسب مدال اگرچه انگیزه کاروان ورزشی و مردم یک کشور را بالا می برد اما بازگوکننده واقعیت ورزش آن کشور نیست. وقتی زنان کشوری، سهمی بیشتر از دو سه درصد از چنین تورنمنت بزرگی ندارند، آن کشور چطور می تواند از توسعه و پیشرفت ورزش صحبت کند؟ کشوری که فقط در 14 رشته سهمیه دارد و تازه یکی از سهمیه هایش هم با «وایلد کارت» بوده، با چه معیاری از پیشرفت حرف می زند؟
ایران در المپیک 2000 سیدنی 3 طلا و یک برنز، در 2004 آتن 2 طلا، 2 نقره و 2 برنز و در 2008 پکن یک طلا و یک برنز کسب کرده است. این نشان می دهد که روند پیشرفت ورزش کشور سیر صعودی نداشته و ناگهان در المپیک لندن 4 طلا، 5 نقره و 2 برنز کسب کرده است.
اگر از این نکته که اغلب مدال های مرغوب ایران فقط در کشتی فرنگی به دست آمده بگذریم، هیچ کس نمی تواند با اطمینان بگوید که 4 سال بعد شرایط بهتری کسب می کنیم. از کجا معلوم که کشتی فرنگی بتواند آبروی ایران را بخرد همانطور که تکواندو با این همه امید نتوانست در این دوره بهتر از قبل ظاهر شود.
ورزش یک کشور زمانی توسعه یافته تلقی می شود که در روز افتتاحیه المپیک، تعداد زیادی از ورزشکارانش روی پیست حضور داشته باشند. خب چه بهتر که این تعداد ورزشکار، با مدال به کشورشان برگردند.
ویدیو مرتبط :
گفتگو صمیمی با وزیر ورزش درباره ورزش ایران در سال 95 و پیش رو
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
جایگاه واقعی ایران در تولید علم
طی چند سال اخیر بارها مطرح شده که آنچه بهعنوان تولید علم در ایران مطرح میشود، چیزی نیست جز استناد به تعداد مقالات منتشرشده ایرانیها در سایتهای نمایهسازی بینالمللی؛ درحالیکه انتشار مقاله فقط و فقط یکی از شاخصهای تولید علم در دنیاست.
همشهری آنلاین: طی چند سال اخیر بارها مطرح شده که آنچه بهعنوان تولید علم در ایران مطرح میشود، چیزی نیست جز استناد به تعداد مقالات منتشرشده ایرانیها در سایتهای نمایهسازی بینالمللی؛ درحالیکه انتشار مقاله فقط و فقط یکی از شاخصهای تولید علم در دنیاست.
دهها شاخص دیگر علمی مانند تعداد اختراعات، تجاریسازی اختراعات، تعداد دانشگاهها، بودجه پژوهشی کشورها و نسبت آن با تولید ناخالص داخلی و سرانه تحقیقات و اعضای هیأت علمی و جوایز نوبل و دهها فاکتور دیگر در این امر دخیل است. اما متولیان حوزه علم و فناوری در ۸سال گذشته بهطور مرتب به تعداد مقالات استناد کردهاند و بر همین مبنا حتی ایران را در جایگاه اول رشد علمی دنیا نشاندهاند.
این در حالی است که حتی در همین شاخص انتشار مقاله نیز یک فاکتور تحت عنوان ضریب استناد وجود دارد که بیانگر استناد به مقالات توسط سایر دانشمندان است؛ در این بخش دهها هزار مقاله علمی ایران حتی یک استناد نیز نگرفته است یعنی هیچکس در تحقیقات خود به آنها استناد نکرده است!
اما گزارش اخیر رئیس انجمن ایمنی زیستی نشان میدهد که در یکی از حوزههای پراهمیت فناوریهای پیشرفته یعنی «بیوتکنولوژی» رتبه جهانی ایران بسیار پایینتر از آن چیزی است که در این سالها اعلام شده است. گویا این رتبهها صرفا بهمنظور تغذیه افکار عمومی داخلی بیان شده و مصرف داخلی داشته است. به گفته رئیس انجمن ایمنی زیستی و براساس آخرین گزارش منتشره در ویژهنامه مجله علمی World view scientific American (که سالانه گزارشی را تحت عنوان Score card تهیه میکند)،
شاخصهای رتبهبندی کشورها در زمینه بیوتکنولوژی بررسی شده؛ چراکه تعداد مقاله رتبه کشور را تعیین نمیکند. با بررسیهای انجام شده ایران در زمینه بیوتکنولوژی در بین ۵۴کشور اول که در این گزارش نام آنها آوردهشده بود، هیچ جایگاهی ندارد یعنی ایران را صاحب جایگاه ندانستهاند که بیایند و آن را مورد مقایسه قرار دهند.
بهعنوان مثال یکی از شاخصهای توسعه بیوتکنولوژی در هر کشور حقوق مالکیت فکری و معنوی است. به مفهوم هر نوع مخلوق فکری، هنری و ادبی که قابلیت خرید و فروش را داشته باشد. در بین سالهای ۹۶تا ۲۰۱۰درآمد ناشی از فروش ثبت اختراع یا patent دانشگاهها و مؤسسات عمومی آمریکا برابر با ۱۹۹میلیارد تا ۳۸۶میلیارد دلار بر مبنای دلار پایه سال ۲۰۰۵بوده است.
اکنون بهتر میتوان فهمید که تولید علم فقط تولید مقاله نیست و اگر علم تأثیری در وضعیت معیشت و زندگی اجتماعی مردم یک جامعه نداشته باشد به دردی نمیخورد. علم یا باید منجر به افزایش ثروت ملی شود یا مشکلاتی که مردم با آن دستبهگریبان هستند را برطرف کند.
در سالهای گذشته بهدلیل حاکمیت نوعی نگرش سطحی در دانشگاهها و وزارت علوم، ملاک ارتقای وضعیت اعضای هیأت علمی و حتی پذیرش پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکترا، انتشار مقالات علمی در نشریات نمایهشده در ژورنالهای بینالمللی بوده است. این اجباریشدن انتشار مقاله، منجر به تولید انبوه مقاله و انتشار انبوه آنها در ژورنالها شده است. اصل آن پایاننامهها در کتابخانههای دانشگاهی خاک میخورد و جز استادان راهنما، مشاور، داور و خود دانشجو فرد دیگری از وجود و محتوای آن اطلاعی ندارد اما مقاله مستخرج از همین پایاننامه خاک گرفته جزو آمار تولید علمی کشور محسوب شده است.
شاید فضای غالب در این سالها بهگونهای بوده است که کسی توان حرکت و سخنگفتن علیه این روند نادرست را نداشته است اما به دولت روحانی و سیاستگذاران حوزه علم و فناوری در این دولت پیشنهاد میشود ضمن اصلاح آمارهای قبلی تولید علم، روند تولید علم را در ایران واقعی کنند.
دهها شاخص دیگر علمی مانند تعداد اختراعات، تجاریسازی اختراعات، تعداد دانشگاهها، بودجه پژوهشی کشورها و نسبت آن با تولید ناخالص داخلی و سرانه تحقیقات و اعضای هیأت علمی و جوایز نوبل و دهها فاکتور دیگر در این امر دخیل است. اما متولیان حوزه علم و فناوری در ۸سال گذشته بهطور مرتب به تعداد مقالات استناد کردهاند و بر همین مبنا حتی ایران را در جایگاه اول رشد علمی دنیا نشاندهاند.
این در حالی است که حتی در همین شاخص انتشار مقاله نیز یک فاکتور تحت عنوان ضریب استناد وجود دارد که بیانگر استناد به مقالات توسط سایر دانشمندان است؛ در این بخش دهها هزار مقاله علمی ایران حتی یک استناد نیز نگرفته است یعنی هیچکس در تحقیقات خود به آنها استناد نکرده است!
اما گزارش اخیر رئیس انجمن ایمنی زیستی نشان میدهد که در یکی از حوزههای پراهمیت فناوریهای پیشرفته یعنی «بیوتکنولوژی» رتبه جهانی ایران بسیار پایینتر از آن چیزی است که در این سالها اعلام شده است. گویا این رتبهها صرفا بهمنظور تغذیه افکار عمومی داخلی بیان شده و مصرف داخلی داشته است. به گفته رئیس انجمن ایمنی زیستی و براساس آخرین گزارش منتشره در ویژهنامه مجله علمی World view scientific American (که سالانه گزارشی را تحت عنوان Score card تهیه میکند)،
شاخصهای رتبهبندی کشورها در زمینه بیوتکنولوژی بررسی شده؛ چراکه تعداد مقاله رتبه کشور را تعیین نمیکند. با بررسیهای انجام شده ایران در زمینه بیوتکنولوژی در بین ۵۴کشور اول که در این گزارش نام آنها آوردهشده بود، هیچ جایگاهی ندارد یعنی ایران را صاحب جایگاه ندانستهاند که بیایند و آن را مورد مقایسه قرار دهند.
بهعنوان مثال یکی از شاخصهای توسعه بیوتکنولوژی در هر کشور حقوق مالکیت فکری و معنوی است. به مفهوم هر نوع مخلوق فکری، هنری و ادبی که قابلیت خرید و فروش را داشته باشد. در بین سالهای ۹۶تا ۲۰۱۰درآمد ناشی از فروش ثبت اختراع یا patent دانشگاهها و مؤسسات عمومی آمریکا برابر با ۱۹۹میلیارد تا ۳۸۶میلیارد دلار بر مبنای دلار پایه سال ۲۰۰۵بوده است.
اکنون بهتر میتوان فهمید که تولید علم فقط تولید مقاله نیست و اگر علم تأثیری در وضعیت معیشت و زندگی اجتماعی مردم یک جامعه نداشته باشد به دردی نمیخورد. علم یا باید منجر به افزایش ثروت ملی شود یا مشکلاتی که مردم با آن دستبهگریبان هستند را برطرف کند.
در سالهای گذشته بهدلیل حاکمیت نوعی نگرش سطحی در دانشگاهها و وزارت علوم، ملاک ارتقای وضعیت اعضای هیأت علمی و حتی پذیرش پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکترا، انتشار مقالات علمی در نشریات نمایهشده در ژورنالهای بینالمللی بوده است. این اجباریشدن انتشار مقاله، منجر به تولید انبوه مقاله و انتشار انبوه آنها در ژورنالها شده است. اصل آن پایاننامهها در کتابخانههای دانشگاهی خاک میخورد و جز استادان راهنما، مشاور، داور و خود دانشجو فرد دیگری از وجود و محتوای آن اطلاعی ندارد اما مقاله مستخرج از همین پایاننامه خاک گرفته جزو آمار تولید علمی کشور محسوب شده است.
شاید فضای غالب در این سالها بهگونهای بوده است که کسی توان حرکت و سخنگفتن علیه این روند نادرست را نداشته است اما به دولت روحانی و سیاستگذاران حوزه علم و فناوری در این دولت پیشنهاد میشود ضمن اصلاح آمارهای قبلی تولید علم، روند تولید علم را در ایران واقعی کنند.